|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>علی بن ابی طالب رضی الله عنه > علی در فتح مکّه
شماره مقاله : 1760 تعداد مشاهده : 387 تاریخ افزودن مقاله : 16/3/1389
|
علی در فتح مکّه
قریش با پشتیبانی از قبیلهی بنیبکر و ارسال سلاح و اسب و نیروی جنگی به آنها، علیه قبیلهی خُزاعه که همپیمان مسلمانان بودند، با مسلمانان نقض پیمان کردند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «نصرتيا عمرو بن سالم، لا نصرني اللهان لم أنصر بنى كعب» : (ای عمرو آنها را یاری کردی، خدا یاریم نکند اگر بنی کعب را یاری نکنم). چون ابر در آسمان پدید آمد فرمود: «إن هذه السحابة لتستهل بنصر بنى كعب» ([1]): (اين پیروزی بنی كعب را آسان میكند). عمرو بن سالم به مدینه آمد و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قصیدهای را سرود که در آن آمده است: يا رب إني ناشد محمدًا حلف أبينا وأبيهالأتلدا قد كنتم ولدًا، وكنا ولدًا ثُمت أسلمنا فلم ننزعيدا فانصر هداك الله نصرًا أعتدا وادع عباد اللهياتوا مددا فيهم رسول الله قد تجردا إن سيم خسفا وجهه تربدا پروردگارا! من محمّد را میخوانم که پدر ما و پدر او همپیمان قدیمیبودند. زمانی ما هر دو کودک بودیم، آنگاه ما مسلمان شدیم و هرگز دست بردار نیستیم. خداوند تو را رهنمود گرداند، مرا یاری کن و بندگان خدا را به یاری ما فراخوان، که رسول خدا در میانشان باشد، طوری کهاز شدت خشم سیمایش برافروخته گردد. سپس به اینجا میرسد که میگوید: وزعموا أن لست أدعو أحدًا وهم أذل وأقل عددا هم بيتونا بالوتير هجدًا وقتلونا رُكَّعا وسجدا آنها (که پیمان شکنی کردند و بر ما یورش آوردند) گمان میکنند که تو کسی را به یاری ما فرا نمیخوانی، حال آنکه خوار و ذلیلند و تعدادشان کمتر است، آنها بر ما شبیخون زدند و در حال رکوع و سجده به کشتار ما پرداختند. قریش ابوسفیان را جهت تثبیت صلح و افزایش مدت آن به مدینه فرستادند، وقتی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید، نیازش را مطرح ساخت، ولی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او رو برگردانید و جوابش را نداد، از این رو به بزرگان صحابه امثال ابوبکر و عمر و عثمان و علی رضی الله عنهما متوسّل گردید تا بین او و رسول خدا وساطت کنند، ولی همه از درخواستش امتناع ورزیدند و ناگزیر بدون هیچ موفّقیّتی از توافق یا تجدید عهد و پیمان به مکّه بازگشت.([2]) علی در فتح مکّه مواضع متعدّدی داشت از جمله: 1- خنثی کردن یک فعالیّت تجسسی به نفع قریش از حسن بن محمّد علی بن عبیدالله بن ابی رافع روایت است که علی میگفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم من و زبیر و مقداد را اعزام کرد و فرمود: «خود تان را به باغ خاخ برسانید، زن مسافری آنجا است که نامهای دارد، نامه را از او بگیرد و بیاورید»، گفت: سریع با اسب به آنجا رفتیم تا به باغ رسیدیم، زن مسافر را پیدا کردیم، گفتیم: آن نامه را بیرون بیاور، گفت: نامه ندارم، گفتیم: یا نامه را تحویل بده یا لباست را از تن بیرون میآوریم. نامه را در میان گیسوهایش بیرون آورد، نامه را از او گرفتیم و پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آوردیم، نامه را باز کرد، حاطب بن ابی بلتعهان را برای مشرکین مکه نوشته بود و برخی امور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را به آنها گزارش داده بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ای حاطب این چست؟!» گفت: ای رسول خدا عجله نکن، من مردی الصاق شده به قریش هستم و در اصل فامیل و خویشاوندی در میان آنها ندارم و از آنها نیستم، در حالی که همه مهاجرینی که با تو هستند به نوعی در مکّه فامیل و خویشاوندانی دارند که از آنها حمایت کنند، خواستم برای خودم در میان آنها حامیپیدا کنم و این کار را از روی اعتقاد کفری یا ارتداد از دین اسلام و راضی شدن به کفر بعد از اسلام نکردم. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به اصحاب فرمود: «به شما راست گفت». عمر بن خطاب رضی الله عنه گفت: ای رسول خدا اجازه بده گردن این منافق را بزنم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «إنه قد شهد بدرًا، ومايدريك لعلَّ الله قد اطَّلعَ إلى أهل بدر فقال: اعملوا ما شئتم، فقد غفرت لكم»([3]) او شاهد غزوهی بدر بوده و تو چه میدانی که خداوند به اهل بدر گفته باشد: هر چه میخواهید انجام دهید، از شما گذشتم. 2- هر کس را تو امان دادهای در امان ماست ای امهانئ امهانئ دختر ابوطالب و خواهر علی گفت: وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در ارتفاعات مکه اردو زدند، دو مرد از خویشاوندان شوهرم از قبیلهی بنی مخزوم به نزد من فرار کردند که در آن موقع هُبیره پسر ابی وهب مخزومینزد بنی مخزوم بود، آن دو مرد را امان دادم، گفت: برادم علی رضی الله عنه پیش من آمد، گفت: به خدا سوگند هر دو را میکشم، من هم در اتاقم را بر روی آنها قفل کردم، سپس پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به بالای مکّه رفتم، دیدم فاطمه پرده گرفته و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از ظرفی آب برمیدارد که اثر خمیر بر روی آن دیده میشد و غسل میکرد، وقتی که از غسل فارغ شد، لباشهایش را پوشید و هشت رکعت نماز وقت چاشت به جا آورد، سپس به سوی من برگشت و فرمود: «مرحبا و أهلاً یا أمّهانئ، ما جاء بک؟»: (سلام بر تو ای امهانئ، چکار داری؟)، خبر آن دو مرد را که امان داده بودم و تصمیم علی به کشتن آنها را برایش توضیح دادم، فرمود: «قد أجرنا من أجرت وأمَّنَّا من أمنت، فلايقتلهما» ([4]): (هرکس را تو پناه و امان دادهای در پناه و امان ما هستند و نباید علی آنها را بکشد). بنا بر آنچه ذکر شد، در صورتی که هر مسلمانی به کفّار جنگی امان و پناه دهد، بعد از آن در امان هستند و هیچ مسلمانی حق ندارد به آنها تعرّض نماید. برای اینکه کافر از حق مصونیّت و امنیّت برخوردار باشد و هیچ ضرری متوجّه او نگردد، باید از مسلمان درخواست امان کند، اما فقها گفتهاند: شرط صحیح بودن امان این است که امان دهنده از اتّهام بری باشد، علاوه بر اینکه پناه و امان دادن به کافر منجر به هیچ مفسدهای نشود یا اینکه مسأله به (ولی أمر) مسلمانان موکول گردد تا در مورد او نظر بدهد. 3- قتل حویرث بن نقیذ بن وهب در فتح بزرگ مکّه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به کارداران دولت اسلام دستور داد که هیچ زنی را نکشند مگر زنی که با آنها بجنگد، امّا خون چند نفر از مشرکین را که نامشان را نیز ذکر کرد، هدر اعلام کرد و فرمود: آنها را بکشید حتّی اگر در زیر پردهی کعبه مخفی شوند، مانند حویرث بن نفیذ بن وهب که از جمله کسانی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در مکّه اذیّت و آزار میداد، علاوه بر اینکه وقتی ابن عباس فاطمه و امّ کلثوم را سوار بر شتر کرد، حویرث شتر را به جنب و جوش و هیجان واداشت تا هر دو بر زمین افتادند و لذا وقتی که خونش هدر و بی ارزش اعلام شد، علی به او ظفر یافت و او را از پای درآورد.([5]) 4- علی رضی الله عنه در انجام مأموریّتی اصلاح جویانه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی را نزد بنی جذیمه فرستاد تا اشتباه خالد بن ولید مبنی بر کشتار تعدادی از آنها را جبران و تلافی کند. مسألهاز این قرار است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خالد بن ولید را سال هشتم هجری و بعد از فتح مکّه نزد بنی جذیمه روانه کرد تا آنها را به اسلام دعوت کند، ولی آنها خوب نمیتوانستند بگویند: «اسلمنا» (اسلام آوردیم)، به جای این کلمه گفتند: «صبئنا» (روی گردان شدیم)، خالد رضی الله عنه متوجه منظور ایشان نشد، لذا شروع کرد به کشتار و اسیر گرفتن از آنها.قتی کهاین کار خالد به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ابلاغ شد، هر دو دستش را رو به آسمان برداشت و دو دفعه گفت: «اللهمّ انّی أبرأ الیک ممّا صنع»([6]) (خدایا من از کاری که او کرده اظهار برائت میکنم)، بنا براین رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم علی را با مبلغی پول برای بررسی اوضاع نزد آن قبیله اعزام داشت، علی هم با بهترین وجه وظیفه و مأموریّت خویش را انجام داد و دیهی همهی کشتهها و خسارت ضرر و زیانها را به کاملترین وجه پرداخت کرد، وقتی از همهی اینها فارغ شد از آنها سؤال کرد آیا خونبها یا خسارتی مانده که پرداخت نکرده باشم، من برای احتیاط برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این مبلغ باقی مانده را هم به شما میدهم، جهت آنچه نه او از آن خبر دارد و نه شما میدانید، وقتی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برگشت و گزارش کار خود را به ایشان اعلام کرد فرمود: «أصبت و أحسنت»([7]): (درست عمل کردی و کارت خوب بود)، از این رو، با انجام این مأموریت موفقّت آمیز، علی رضی الله عنه غم و اندوه و نگرانی سهمگینی را که پیامبر را در برگرفته بود، بر طرف کرد([8]) و موجب آرامش خاطر ایشان شد، امّا قتل و کشتار خالد از بنی جذیمه بنا بر تأویل و اجتهاد اشتباه بود، به دلیل اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نه او را عزل کرد و نه مجازات کرد([9]).
[1] - البداية والنهاية (4/278). [2] - التاریخ السّیاسی و العسکری، دکتر معطی، ص 365. [3] - إسنادش صحيح است، الموسوعة الحديثية مسند أحمد ش 600. [4] - صحيح السيرة: ص (527). [5] - فتح الباري (8/11)، السيرة النبوية ابن هشام (4/58، 59). [6] - بخاری، ش4339. [7] - سیرة النبویة ابن هشام (4/72-73) اسنادش ضعیف است ولی شواهدی دارد. [8] - خلافة علی بن ابی طالب، ص46. [9] - سیرة النبویة فیضوءالمصادرالأصلیة ص579.
به نقل از: سيره أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه و شخصيت و عصر او، تألیف: دكترعلي محمد محمد صلابی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|