|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>علی بن ابی طالب رضی الله عنه > علي رضی الله عنه در غزوه احد
شماره مقاله : 1750 تعداد مشاهده : 350 تاریخ افزودن مقاله : 15/3/1389
|
علي رضی الله عنه در غزوه احد
در جنگ اُحُد مبارزه بين علي و طلحه بن عثمان كه پرچمدار مشركان بود آغاز شد، طلحه چند بار درخواست رقیب و مبارز کرد، علي بيرون آمد و خطاب به او گفت: سوگند به خدا تو را رها نخواهم كرد تا خداوند تو را با شمشيرم به جهنّم پیش براند يا مرا با شمشير تو راهي بهشت نمايد. طولي نكشيد كه علي رضی الله عنه او را با ضربه اي از شمشير بگونهاي نقش بر زمين كرد كه عورتش لخت گردید و گفت: پسر عمو! تو را به خدا و پيوند خويشاوندي قسم میدهم! علي برگشت و او را نكشت، رسول الله صلی الله علیه و سلم تكبير گفت و برخي از اصحاب به علي گفتند: چرا او را نكشتي؟ گفت: وقتي عورت پسر عمويم لخت شد مرا به پيوند خويشاوندي سوگند داد. لذا از او شرم كردم([1]).
علي بعد از دست به گریبان شدن لشکر و پس از شهادت مصعب بن عمير، پرچم را به دست گرفت و در اين جنگ عليرغم اين كه مسلمانان تلفات شديدي متحمل شدند، تعداد زيادي از مشركان نيز كشته شدند. علي در دفاع از رسول الله صلی الله علیه و سلم با آزمايش و بلای سختي روبرو گرديد.([2]) او بود كه بعد از افتادن پيامبر به داخل چاله دست مباركش را گرفت.([3]) در اين جنگ بود كه تعداد قابل ملاحظهاي از برگزيدگان مهاجرين و انصار به شهادت رسيدند و اين امر اندوه عميقي در دل رسول الله صلی الله علیه و سلم به جاي گذاشت و حتّي شخص رسول الله صلی الله علیه و سلم از ضربات دشمن در امان نماند، در اين جنگ چهرهی مبارك ايشان زخمیشد و فاطمه دختر پيامبر صلی الله علیه و سلم و همسر حضرت علي رضی الله عنه به مداواي زخمهاي او و قطع خون جاري از بدنشان كه از صورت و ريش مبارك سرازير بود پرداختند.([4])
در همين جنگ شجاعت و دلاوری علي بيشتر آشكار شد، آن گاه كه خبر كشته شدن رسول الله صلی الله علیه و سلم شايع شد، علي به جستجو پرداخت و معتقد بود كه ديگر زندگي پس از رسول الله صلی الله علیه و سلم هيچ خیري نيست و غلاف شمشيرش را شكست و چنان با خشم به دشمن حمله كرد كه راهش را باز گذاشتند تا خودش را به رسول الله رساند.([5]) و در كنار ايشان ايستادگي و دفاع كرد، همانگونه كه قهرمانان از حريم خويش دفاع میكند، در آن روز شانزده زخم بر بدنش وارد شد.([6]) بعد از آنكه سپاه مشركان از ميدان جنگ عقب نشيني كرد، پيامبر صلی الله علیه و سلم علي را به تعقيب آنان فرستاد تا بداند مسير حركت سپاه دشمن به كدام سوي است و خطاب به علي فرمود: «در پي اينها برو و ببين چه كار میكنند و قصدشان چيست؟ اگر شتران را سوار شدند و اسبها را يدك كشيدند، بدان كه قصدشان مكّه است و اگر سوار بر اسبها شدند و شتران را بدون سوار گذاشتند، بدان كه میخواهند به مدينه حمله كنند، سوگند به ذاتي كه جانم در دست اوست اگر آهنگ مدينه كنند، با سرعت هر چه تمامتر به سوي آنها خواهم شتافت و با تمام توان با آنان خواهم جنگيد». علي رضی الله عنه میگويد: به دنبالشان رفتم ببينم چه كار ميكنند. ديدم شتران را سوارند و اسبها را يدك میكشيدند و رو به سوي مكّه كردند.([7]) علي رفت و خبر سپاه مكّه را به رسول الله داد.
در اين روايت درسها و عبرتهاست، از جمله:
- شجاعت رسول الله صلی الله علیه و سلم ، چرا كه داخل صفوف و سپاهيان دشمن در محاصرهاي تنگ قرار گرفته بود، تا حدّي كه علي رضی الله عنه با تلاشي فراوان نتوانست خودش را به او برساند. علي رضی الله عنه پس از اينكه رسول الله صلی الله علیه و سلم را پيدا كرد، ديد در قلب سپاه دشمن با آنها ميجنگد و زخمهاي متعددي بر بدن مبارك ايشان وارد شده است.
- پيامبر صلی الله علیه و سلم با هوشياري و مراقبت دقيق، تحركات دشمن را دنبال ميكرد و مسائل جاري را مورد تجزيه و تحليل قرار ميداد و به پيامدهاي كار دشمن توجّه داشت.
- نيروي بلند و والای روحيه ايشان در اعلام آمادگي براي جنگ با مشركان در صورت حمله به مدينه به خوبي آشكار میشود.
- اين روايت بيانگر اين است كه رسول الله صلی الله علیه و سلم به علي اعتماد كامل داشتهاست و شناخت ايشان از معدن مردان بزرگ به جا و صحيح بوده است.
- جوانمردي و رعايت مکارم اخلاق در عملكرد علي آنگاه كه پس از عريان شدن عورت دشمن، او را رها کرد و نكشت و برگشت، رسول الله صلی الله علیه و سلم نيز او را تأييد كرد و اين رفتار به ما ارزش گذشت را ميآموزد و از آن میآموزيم كه چگونه فضائل اخلاقي را نسبت به دشمن و حتّي در ميدان جنگ رعايت كنيم.
- وجوب فداكاري و جانفشاني در راه خدا و با چنين روحيهاي اسلام را به پيروزي میرساند و شهدا را به بهشت میرساند و اين همان چيزي است كه برخي از مهاجرين و انصار در اين جنگ و ديگر جنگها از خود به نمايش گذاشتهاند.
- استفاده كردن از امكانات، واجب است و به همين علّت پيامبر صلی الله علیه و سلم برخي از اصحاب را در كوه احُد مستقر کرد، ليكن نافرماني كردند و پايين آمدند و اينيكي از اسباب شكست بود.
- از اين روايت شجاعت و جوانمردي علي ثابت ميشود، چون اگر دلاور نبود با ديدن آن سپاه هرگز به ميدان نميرفت چراكه احتمال كشته شدنش زياد بود.([8])
[1] - السيرهالحلبیّة 2/497 – 498.
[2] - البداية و النهاية 7/224.
[3] - السيرة النبوية ابن هشام 3/89..
[4] - بخاري، ش4075.
- [5] مسلم با شرح نووي 12/148.
[6] - مسند ابی یعلی. 1/415-1416 اسناد آن حسن است، خلافة علي عبدالحميد فقيهي ص39.
[7] - البداية و النهاية 4/41.
[8] - السيرة النبوية صلابي 2/145، غزوة احد، ابي فارس 65-69.
به نقل از: سيره أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه و شخصيت و عصر او، تألیف: دكترعلي محمد محمد صلابی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|