|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>سجده شكر
شماره مقاله : 163 تعداد مشاهده : 818 تاریخ افزودن مقاله : 15/5/1388
|
[اصطلاح فقهي] بنا به مذهب جمهور علماء براي كسي كه نعمتي خوشحال كنندهاي به وي ميرسد، يا تجديد ميگردد، يا بلائي از وي رفع ميشود، سجده شكر و سپاسگزاري از خداوند مستحب است. از ابوبكر روايت است كه: “پيامبر صلي الله عليه و سلم هر وقت كاري خوشحال كننده برايش پيش ميآمد يا مژده آن را به وي ميدادند، فورا براي خداوند سجده شكر ميگزارد و به سجده ميافتاد“. به روايت ابوداود و ابن ماجه و ترمذي كه آن را “حسن“ دانسته است. بيهقي با اسناد و بشرط بخاري روايت كرده است كه: علي بن ابيطالب از يمن خبر مسلمان شدن قبيله “همدان“ را، براي پيامبر صلي الله عليه و سلم نوشت، چون پيامبر صلي الله عليه و سلم آن را شنيد، فورا به سجده افتاد، سپس سر از سجده برداشت و گفت: السلام علي همدان، السلام علي همدان“. از عبدالرحمن بن عوف روايت است كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم بيرون رفت، من او را دنبال كردم تا اينكه داخل نخلستاني شد و به سجده افتاد و آنقدر سجده او طول كشيد،كه من نگران شدم، مبادا كه وفات كرده باشد، لذا پيش رفتم و نگاه ميكردم، كه سر از سجده برداشت و فرمود: ما لك يا عبد الرحمن؟ [چيت شده اي عبدالرحمن؟]"، من نگراني خود را به وي عرض كردم، او فرمود: " إن جبريل عليه السلام قال لي: ألا أبشرك؟ إن الله عزوجل يقول لك: من صلى عليك صليت عليه، ومن سلم عليك سلمت عليه، فسجدت لله عز وجل شكرا [جبريل درود خدا بر وي باد به من گفت: به تو مژده ندهم؟ همانا خداي بزرگ به تو ميگويد: هر كس بر تو درود و سلام بفرستد، من بروي درود و سلام ميفرستم لذا براي خداي بزرگ سجده شكر گزاردم]". به روايت احمد و حاكم كه او آن را بشرط شيخين “صحيح“ دانسته و گفته است درباره سجده شكر حديثي صحيحتر از اين حديث را سراغ ندارم. بخاري روايت كرده كه كعب بن مالك چون خبر پذيرفتن توبهاش را از جانب خداوند، به وي دادند، سجده شكر برد. و احمد گفته است كه: علي بن ابيطالب چون جسد “ذوالثديه“ را در ميان كشتگان خوارج يافت سجده شكر برد، و سعيد بن منصور گفته است: چون ابوبكر خبر قتل مسيلمه كذاب را شيد سجده شكربرد. سجده شكر مستلزم سجده نماز است يعني در ضمن نماز قصد سجده شكر ميشود و بعضي گفتهاند نيازي به سجده نماز نيست چه سجده شكر نماز نيست، پس سجده نماز شرط آن نيست. در “فتح العلام“ گفته است: اين سخن قريب به ثواب است. شوكاني گفته است: از احاديث مربوط به سجده شكر، بر نميآيد كه براي آن وضو و پاكي جامه و پاكي محل سجده، شرط باشد. امام يحيي (بن زيد) و ابوطالب نيز چنين راي دارند و همچنين در آن احاديث اشاره به تكبير هم نشده است. و در “البحر“ آمده است كه تكبير لازم است. امام يحيي گفته است: باتفاق آراء در نماز سجده شكر صورت نميگيرد، چه سجده شكر، از توابع نماز نيست يعني سجده شكر بدون نمازگزارده ميشود.
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|