|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>شیعه > نقطه آغازین دو اصطلاح رافضه و زیدیه
شماره مقاله : 1607 تعداد مشاهده : 364 تاریخ افزودن مقاله : 29/2/1389
|
نقطه آغازین دو اصطلاح رافضه و زیدیه هنگامی که زید علیه حکومت خروج نمود شیعه به دو فرقه رافضه و زیدیه تقسیم گردید: وقتی که از زید در مورد ابوبکر و عمر سؤال شد و او بر آن دو رحمت فرستاد، گروهی او را نپذیرفتند و او خطاب به آنها گفت: «رفضتموني» یعنی مرا مردود شمردید. و به این ترتیب این گروه رافضه نامیده شدند، و در مقابل، گروهی(دعوت) زید را پذیرفتند و زیدیه نام گرفتند، زیرا به زید منسوب شدند، و وقتی به صلیب کشیده شد، تعدادی شبانه به آن محل آمده و در آنجا عبادت میکردند. شعبی در اوایل خلافت هشام و یا اواخر خلافت برادرش یزید بن عبدالملک در سال 105 و یا حوالی 105 وفات یافت، بنابراین اصطلاح رافضی در آن زمان متداول نبوده است، به همین دلیل و دلایل دیگر مشخص میشود که الفاظ ذکر شده در روایت فوق که مشتمل بر واژه رافضی است از شعبی صادر نشده است. در زمان شعبی اسامی دیگری بر شیعه اطلاق میشده است مثل خشبیه، زیرا شیعیان میگفتند: ما جز در معیت امام معصوم با شمشیر نمیجنگیم، پس زمانی که امام نباشد با خشب (چوب) مبارزه میکنیم. و به همین دلیل در بعضی از منقولات از شعبی روایت شده که: احمقتر از خشبیه ندیدهام. به این ترتیب نقل لفظ رافضی از شعبی، از باب نقل به معنی بوده است، و البته باید به ضعیف بودن عبدالرحمن نیز اشاره کرد، و ظاهراً نظم و تألیف این کلام به عبدالرحمن بن مالک بن مغول برمیگردد که قسمتی از آن را از شعبی شنیده است، و فرقی هم نمیکند که نظمدهنده این کلام شعبی باشد، و یا اینکه عبدالرحمن آن را با مشاهده اوضاع شیعه در عصر خودش، و با تکیه بر شنیدههایش از شیعه، و یا شنیدن اقوال علماء در مورد شیعه، و یا از مجموع این طرق گرد آورده و نظم بخشیده باشد، زیرا این سخن مستدل بوده و قابل اثبات است، بدون اینکه نیازی به سند داشته باشد. و کسی که میگوید: روافض چنین میگویند و چنان میکنند. مرادش بعضی از آنهاست همچنانکه خداوند میفرماید: { وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ } (التوبه: 30). «يهود گفتند: عزير پسر خداست! و نصارى كفتند: مسيح پسر خداست!». و باز میفرماید: { وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ }. (المائده: 64). «(و يهود گفتند: «دست خدا (با زنجير) بسته است» دستهايشان بسته باد!». که مراد از یهود و نصاری در این آیات گروهی از آنهاست، زیرا همه یهودیان و همه مسیحیان این را نمیگویند. در مورد روافض نیز این گونه است. با این توضیح مشابهتهای بین روافض و یهود چندین برابر مقداری است که در روایت آمده است، مثلاً: بعضی از روافض مثل یهودیان گوشت مرغابی و شتر را حرام میدانند. و مثل یهودیان همیشه دو نماز را با هم جمع میکنند، و در نتیجه در شبانه روز تنها در سه نوبت نماز میخوانند. و مثل یهودیان میگویند: طلاق جز در صورت حضور شاهد واقع نمیشود. و مثل سامره که بدترین فرقه یهودی هستند تن و بدن مسلمانان دیگر و اهل کتاب را نجس میدانند، ذبیحههایشان را حرام میشمارند، و آب و مایعات ریخته شده بر بدن آنها را نجس میدانند، و ظروفی را که توسط غیره مورد استفاده قرار گرفته است، میشویند، و خلاصه رفتار آنها با سایر مسلمانان مثل رفتار سامره با سایر یهودیان میباشد. و مثل یهودیان تقیه میکنند و خلاف دشمنی درونیشان را اظهار مینمایند، و مشباهتهای فراوان دیگری از این قبیل.
به نقل از: مختصر منهاج السنة، تأليف: شيخ الإسلام أبو العباس أحمد بن تيمية، اختصار : الشيخ عبدالله بن محمد الغنيمان (استاد تحصيلات عالي دانشگاه اسلامي مدينه منوره)، و مدرس در مسجد نبوي شريف، ترجمه: إسحاق دبيرى
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|