|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>شبهات > حقیقت ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و سلم با زینب بنت جحش
شماره مقاله : 1574 تعداد مشاهده : 317 تاریخ افزودن مقاله : 18/2/1389
|
حقیقت ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و سلم با زینب بنت جحش
محمدابوزهره ترجمه:دکتر حسین صابری
در سوره ای که به نام غزوۀ احزاب نامیده شده است به دو نکته برخورد می کنیم:یکی تحریم فرزند خواندگی و دیگری عملی شدن ین تحریم در جریان ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و سلم
با زینب بنت جحش [که قبلاً همسر زید بن حارثه یعنی فرزند خواندۀ رسول خدا صلی الله علیه و سلم بود.]به همین دلیل لازم است با توجه به شرایط آن زمان به بررسی آن بپردازیم.
آیات مشتمل بر تحریم فرزند خواندگی در اوایل سوره ی احزاب آمده است و می فرماید:«خداوند دو دل را در درون كسي قرار نداده است ( همان گونه كه كسي دو پدر و يا مادر ندارد ) . خداوند هرگز همسرانتان را با اظهار « ظِهار » مادران شما نميسازد ، و فرزندخواندگانتان را فرزندان حقيقي شما نمينمايد . اين سخني است كه شما به زبان ميگوئيد ( چرا كه رابطه پدري و فرزندي يك رابطه طبيعي است و با الفاظ و قراردادها و شعارها هرگز حاصل نميشود ) . خداوند حق ميگويد و به راه راست راهنمائي ميكند .
آنان را به نام پدرانشان بخوانيد كه اين كار در پيش خدا عادلانهتر بشمار است . اگر هم پدران ايشان را نشناختيد ، آنان برادران ديني و ياران شما هستند . هر گاه در اين مورد اشتباه كرديد ( و مثلاً بر اثر عادت گذشته ، يا سبق لسان ، به لغزش افتاديد و به خطا رفتيد ) گناهي بر شما نيست . ولي آنچه را كه دلتان ميخواهد ( يعني از روي عمد و اختيار ميگوئيد ، گناه است و كيفر دارد ) . به هر حال ، پيوسته خدا آمرزگار و مهربان بوده و هست ( و قلم عفو بر اشتباهات و لغزشها ميكشد و شما را ميبخشد ) .[1]
این آیات اعلام تحریم قاطع فرزند خواندگی [و بی اثر بودن این قرار داد]است و به همین دلیل جایز است مرد با زنی که قبلاً همسر فرزند خوانده اش بوده ازدواج کند،چرا که شرط حرام بودن زن پسر بر پدر آن است که این پسر از صلب شخص و پسر واقعی او باشد و نه پسر و ادعایی و فرزند خوانده او، آن سان که خداوند در بیان زنانی که بر مرد حرامند از زن پسر در صورتی که آن پسر از صلب شخص باشد نام می برد و می فرماید:«و همسران آن پسرانتان که از صلب شمایند»[2]
تشریع این حکم و تحریم فرزند خواندگی بدان صورت گرفت که اسلام می خواهد کانون خانواده با پیوند های خویشاوندی واقعیّت دار استحکام و استواری یابد و در آن عنصری بیگانه که از خویشاوندی واقعی برخوردار نیست و از صلب و از خون این خانواده نیست و در آن وجود نداشته باشد،چرا که وجود چنین عنصری روابط موجود در این کانون را دچار از هم گسیختگی می کند و موجب چنین محروم شدن برخی از افراد صاحب حقوق خود می شود و با این قاعده ثابت قرآنی منافات دارد که«كساني كه با يكديگر خويشاوندند برخي براي برخي ديگر سزاوارترند ( و حقوق آنان ) در كتاب خدا ( بيان شده است و حكم خدا بر آن رفته است)[3]
در آن روزگار رسم فرزند خواندگی که از قانون روم گرفته شده بود رواج داشت و رسول اکرم(ص)نیز بر اساس همین آیین زید بن حارثه را فرزند خواندۀ خود نامید و به خود ملحق ساخت...
البتّه این کار قبل از بعثت رسول خدا (ص) و قبل از نزول وحی بر آن حضرت صورت گرفته و ماجرای آن از این قرار بود که زید به عنوان برده در اختیار رسول اکرم(ص)قرار داشت. در این میان خانوادۀ او که در جستجوی وی بودند، او را در نزد آن حضرت یافتند و خواستار آن بودند تا با پرداخت بهای وی او را از بردگی آزاد کنند. اما پیامبر (ص) با آنان فرمود:«او اگر خود بخواهد در اختیار شماست». و لی چون خانوادۀ او خواستند وی را با خود ببرند،او این را ترجیح داد که در کنار رسول اکرم(ص)بماند و آن حضرت نیز او را آزاد کرد و برای احترام و گرامی داشت او وی را فرزند خوانده خود خواند و بر اساس رسم رایج در آن زمان وی را به خود ملحق ساخت و آن پس او زید بن محمد خوانده می شد.
پس از چندی زینب بنت جحش که از یک خاندان اصیل قریش بود با زید ازدواج کرد، بدین عنوان که زید یک مرد قریشی است و قریش از با اصالت ترین بزرگوارترین و گرانقدر ترین اعراب است، آن گونه که قرآن کریم نیز آنان را گرانقدر ترین مردم خوانده و می فرماید:«رسولی بر شما آمده است که از گرانقدر ترین شماست».[4]
اما در پی نزول آیات تحریم فرزند خواندگی و نفی الحاق فرزند خوانده این زن دیگر به ادامۀ زندگی با زید بی علاقه شد، چرا که دیگر زید بن محمد نبود بلکه بر اساس هویّت واقعی خود زید بن حارثه بود.
در این میان زید از این همسرش به برتری نسَبی خود بر او می بالد به رسول خدا(ص)شکایت می کرد و آن حضرت نیز به او می فرمود :«همسرت ( زينب بنت جحش ) را نگاهدار و از خدا بترس .»[5]
از سوی دیگر خداوند به رسول خود فرمان داد زید دا از طلاق همسر خود نهی نکند چرا که خداوند در این باره تقدیری دیگر کرده است «هيچ مرد و زن مؤمني ، در كاري كه خدا و پيغمبرش داوري كرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختياري از خود در آن ندارند ( و اراده ايشان بايد تابع اراده خدا و رسول باشد )»[6]
آری ، خداوند چنین تقدیر کرده بود که زید ، زینب را طلاق دهد و چون عدّه او به پایان رسد رسول اکرم(ص) خود به فرمان خداوند با او ازدواج کند تا عملاً تحریم فرزند خواندگی و بی اثر بودن آن از نظر شرع به اجرا گذاشته شده و الگوی روشنی از عدم ترتّب هیچ اثری بر فرزند خواندگی و نفی مؤکّد آن در شیوه ی عمل رسول اکرم(ص)ارائه گردد. بر همین اساس رسول اکرم(ص)با زینب ازدواج کرد تا فرمان پروردگار خویش را به اجرا درآورد و از آن پس مردم در ازدواج با همسران قبلی فرزند خواندگان خود مشکلی نداشته باشند.
بنابر این ازدواج رسول خدا(ص) با زینب ناشی از شهوت و تمایلات جسمانی نبود، بلکه تنها پاسخی به فرمان خداوند بود. بدین ترتیب دروغ است آن اسرائیلیلاتی که در آثار بزرگان مورخین و کسانی چون «ابن جریر طبری» که مسئولیت بزرگی در پخش این دروغ اسرائل و نصرانی متوجه او می باشد راه یافته است و دروغ می گویند آن نویسندگان اروپایی که به گناه ترویج این دروغ دامن می زنند، هر چند که برای آنان گناه و گناه کار معنایی ندارد و بالاخره دروغ می گویند کسانی که کور کورانه به تقلید این نویسندگان می پردازند و پا در جای پای آنان می گذارند.
آیات قرآن کریم به فرمان خداوند دربارۀ این ازدواج تصریح داشته و بدین نکته نیز صراحت دارد که این ازدواج بدان سبب صورت گرفت که از آن پس مسلمانان در این مورد که با همسران قبلی فرزند خواندگان خود ازدواج کنند مشکلی نداشته باشند. همچنین بدین مسأله تصریح می کند که پیامبر (ص) پدر هیچ کس از مردان مسلمان نیست. اما به رغم همه ی این تصریحات قرآنی ، این تقلید و دروغ پراکنی است که آثار سوء خود را در تاریخ و در تحلیل این رخداد نشان داده و این مسأله بد فهمیده شده است. به عبارتی دیگر در این ماجرا آفت و نادرستی در دل و جان و در فهم تحلیلگران است و نه در اصل رخدادهای تاریخ.
اینک مناسب است نظری به این آیات که حقیقت را روشن می سازد و دروغ دروغگویان و کسانی را که اندیشه های آنان متأثر از دروغهای رایج است بر ملا می کند، آنجا که می فرماید:« هيچ مرد و زن مؤمني ، در كاري كه خدا و پيغمبرش داوري كرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختياري از خود در آن ندارند ( و اراده ايشان بايد تابع اراده خدا و رسول باشد ) . هر كس هم از دستور خدا و پيغمبرش سرپيچي كند ، گرفتار گمراهي كاملاً آشكاري ميگردد . ( يادآور شو ) زماني را كه به كسي ( زيدبنحارثه نام ) كه خداوند ( با هدايت دادن وي به اسلام ) بدو نعمت داده بود ، و تو نيز ( با تربيت كردن و آزاد نمودن وي ) بدو لطف كرده بودي ، ميگفتي : همسرت ( زينب بنت جحش ) را نگاهدار و از خدا بترس . ( اي پيغمبر ! ) تو چيزي را در دل پنهان ميداشتي كه خداوند آن را آشكار ميسازد ، و از مردم ميترسيدي ، در حالي كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسي)[7]
آنچه این آیات بدان اشاره دارد که رسول خدا(ص) پنهان می داشت همان فرمان پروردگار به آن حضرت مینی بر ازدواج با زینب پس از طلاق او از سوی زید بود که خداوند این طلاق را تقدیر کرده بود و این همان چیزی است که خداوند با نزول وحی آن را آشکار ساخت و بنابر این نه عشقی در کار بوده است و نه دوستی و محبّتی مراد از آنچه این آیه بدان اشاره دارد که رسول خدا(ص)از این بابت نگران بود که ازدواج با همسر سابق فرزند خوانده اش دستاویزی به دست دشمنان و منافقان و بد خواهان و نفاق افکنان شود زیرا چنین ازدواجی از محرّمات جاهلیّت بود و شگفت آور این در حالی بود که رسول خدا(ص) می بایست از مردم بیم نداشته باشد بلکه از خدا بترسد، چرا که خشنود کردن مردم با چیزی که حق نیست آن هم از مردمی که خود مردم را به حق دعوت می کند و بانگ حقیقت را بر می آورد سزاوار نمی باشد.
سپس در ادامۀ آیات پیشین از همین سوره خداوند دربارۀ آن مسأله ای که رسول خدا(ص)او را از مردم پنهان می داشت چنین می فرماید:« هنگامي كه زيد نياز خود را بدو به پايان برد ( و بر اثر سنگدلي و ناسازگاري زينب ، مجبور به طلاق شد و وي را رها كرد ) ما او را به همسري تو درآورديم . تا مشكلي براي مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخواندگان خود نباشد ، بدان گاه كه نياز خود را بدانان به پايان ببرند ( و طلاقشان دهند ) . فرمان خدا بايد انجام بشود .)[8]
پس از همین آیات خداوند به بیان این حقیقت پرداخته که این ازدواج با فرمان او صورت گرفته و بر پیامبر (ص) در اجرای فرمان الهی هیچ ایرادی نیست، خواه مردم در این باره سکوت گزینند و خواه در این مورد با یکدیگر زمزمه کنند خداوند می فرماید:« هيچ گونه گناه و تقصيري بر پيغمبر نيست در انجام چيزي كه خدا براي او واجب و لازم كرده باشد . اين سنّت الهي ، در مورد پيغمبران ( ملّتهاي ) پيشين نيز جاري بوده است ، و فرمان خدا همواره روي حساب و برنامه دقيقي است و بايد به مرحله اجرا درآيد . ( پيغمبران پيشين ، يعني آن ) كساني كه ( برنامهها و ) رسالتهاي خدا را ( به مردم ) ميرساندند ، و از او ميترسيدند و از كسي جز خدا نميترسيدند ، و همين بس كه خدا حسابگر ( زحمات و پاداش دهنده اعمال آنان ) باشد . محمّد پدر ( نسبي ) هيچ يك از مردان شما ( نه زيد و نه ديگري ) نبوده ( تا ازدواج با زينب براي او حرام باشد ) و بلكه فرستاده خدا و آخرين پيغمبران است ( و رابطه او با شما رابطه نبوّت و رهبري است ) . و خدا از همه چيز آگاه بوده و هست .)[9]
دراین آیات تحریم فرزند خواندگی و الغای آن از دیدگاه اسلام ثابت شد و سرور رسولان و سرآمد پیامبران و آن پاکدامن بزرگوار محمد(ص)این سنت الهی را به مورد اجرا گذاشت. پس لعنت و نفرین خداوند بر دروغ پردازان این عصر که بی هیچ تأمل و اندیشه ای به قلم فرسایی و بحث در مورد اموری که محل اختلاف و مورد مناقشه است می پردازند و هرگز در این اندیشه بر نمی آیند که به حقیقت امر و به معنایی که با دیگر حقایق دین سازگاری داشته باشد دست یابند.
خاتم پیامبران:محمد ابو زهره
ترجمه:دکتر حسین صابری
انتشارات:مؤسسه آستان قدس رضوی/چاپ سوم
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|