|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>ابوذر غفاری رضی الله عنه > اسلام آوردن وی
شماره مقاله : 1552 تعداد مشاهده : 403 تاریخ افزودن مقاله : 11/2/1389
|
اسلام آوردن ابوذر غفاری رضي الله عنه ابوذر وضعیت اعتقادی حاکم بر جامعۀ جاهلیت را نمیپذیرفت و از پرستش بتها اباء میورزید و کسی را که چیزی با خدا شریک میگرفت، مورد اعتراض قرار میداد و چند سال پیش از آنکه اسلام بیاورد، نماز میخواند بدون اینکه قبلۀ مشخصی را برای خود تعیین نماید که این بیانگر آن است که او قبلاً بر شیوه و روش یکتاپرستان بوده است. با اطلاع از بعثت پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم به مکه آمد و در مورد پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم پرس و جو کرد تا اینکه شب شد و استراحت مینمود که علی رضي الله عنه او را دید و دانست که فردی ناآشنا است از او خواست تا شب مهمان او باشد. صبح روز بعد، ابوذر علی را ترک گفت و به مسجدالحرام آمد و تا غروب در آن جا باقی ماند. علی بار دیگر او را برای شب دعوت کرد. شب سوم نیز چنین شد. سپس علی از او پرسید چرا به اینجا آمدهای؟ وقتی ابوذر به او اعتماد کرد گفت: میخواهد محمد را ببیند. علی گفت: او پیامبر بر حق خداست. دنبال من بیا، اگر من خطری احساس نمودم، میایستم و مشغول چیزی میشوم و چون دوباره راه افتادم شما با حفظ فاصله دنبالم بیائید. ابوذر همچنان رفت تا اینکه با پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم دیدار کرد. پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم به او گفت: نزد قومت برگرد و آنها را خبر بده و منتظر دستور من باش. ابوذر گفت: سوگند به کسی که جانم در دست اوست، فریاد اسلام را با صدای بلند در میان آنها سر خواهم داد. پس بیرون آمد تا اینکه به مسجد رسید و با صدای بلند اعلام کرد: «اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله» با شنیدن این صدا مردم به او یورش بردند تا اینکه او را به زمین زدند. عباس بن عبدالمطلب با دیدن چنین صحنهای آنان را از چنین عملی برحذر داشت و هشدار داد که چنین نکنید؛ زیرا قبیله غفار از شما انتقام خواهد گرفت و کاروانهای تجاری شما را که از سرزمین قبیله غفار به سوی شام عبور مینمایند، در معرض خطر و تعرض قرار میدهند و این گونه عباس او را از دست قریش نجات داد[1]. ابوذر قبل از اینکه خود به مکه برای تحقیق و بررسی نزد پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم حاضر گردد، برادرش را به این منظور فرستاده بود، امّا برادر او از میان تمامی سجایای اخلاقی پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم به مکارم اخلاقی و سخنان دلانگیز و دوربودن سخنان او از شعر اشاره نمود، امّا ابوذر گفت: مرا قانع نکردی و آنچه میخواستم بر آورده ننمودی، لذا درصدد برآمد تا نزد پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم حاضر گردد، امّا برادرش به او گفت: «مواظب خودت باش. اهل مکه خطرناک هستند؛ زیرا آنها بر من خشمگین شدند و پرخاش کردند.»[2] الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم : هیئت علمی انتشارات حرمین.
[1]- صحیح بخاری، فتح الباری، ج 7، ص 173. [2]- صحیح مسلم، ج 4، ص 1923 – السیرة النبویة الصحیحه، عمری، ج 1، ص 145.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|