|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>اسلام > انسان چگونه مسلمان می شود؟
شماره مقاله : 1538 تعداد مشاهده : 343 تاریخ افزودن مقاله : 10/2/1389
|
انسان چگونه مسلمان می شود؟
دکتر یوسف قرضاوی – مترجم: احمد نعمتی
هر انسانی با اقرار به شهادتین، یعنی بر زبان آوردن کلمه لا اله الا الله و محمد رسول الله مسلمان می گردد. اگر کسی با زبان کلمات فوق را اقرار نمود مسلمان می شود و احکام مسلمانی در خصوص او جاری می شود. حتی اگر قلبا کافر باشد. به ما دستور داده شده است که به ظاهر حکم کنیم، و اسرار نهانی را به خداوند واگذار نماییم؛ به دلایل زیر: 1- رسول گرامی (صلی الله علیه وسلم) اسلام کسي را که به شهادتین اقرار می کرد قبول می نمود و منتظر فرا رسیدن وقت نماز یا پرداخت زکات یا روزه ماه رمضان نمی شد تا این که معلوم شود که این فرایض را انجام می دهد یا نه و آن گاه به اسلام او حکم کند؛ اقرار به شهادتین برای حکم به مسلمانی آنان کافی بود. 2- بخاری و دیگر محدثین روایت کرده اند که اسامه بن زید مردی را که هنگام جنگ به «لا اله الا الله» اقرار کرده بود، کشت، و رسول خدا او را به بدترین وجهی مورد سرزنش قرار داده و فرمود: آیا بعد از این که گفت لا اله الا الله او را کشتی؟! در بعضی روایات چنین آمده است: «در روز قیامت در برابر «لا اله الا الله» چه خواهی گفت؟ و چه خواهی کرد؟!» 3- بر اساس حدیثی که از ابوهریره (رضي الله عنه) روایت شده، رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) می فرماید: «به من دستور داده شده است که با مردم به جنگ بپردازم تا این که بگویند «لا اله الا الله»، و به محض گفتن آن خون و مال آنان از تعرض مصون خواهد ماند مگر آن که از لحاظ شرعی مستحق از میان رفتن باشد. مسلم چنین روایت کرده است: تا به «لا اله الا الله» و آن چه بر من نازل شده است ایمان ارند.» در صحیح بخاری به صورت مرفوع از انس بن مالک (رضی الله عنه) روایت شده است: «تا شهادت بدهند به این که خدایی غیر از خدای واحد نیست و محمد بنده و فرستاده اوست». مراد از مردم در احادیث فوق مشرکین عرب می باشند، چنان که علما گفته اند، و انس بن مالک (رضی الله) در حدیثی آنان را توضیح داده است زیرا از اهل کتاب بنا بر نص قران جزیه گرفته شده است. دلیل موارد فوق الذکر این است آنان همین که می گفتند «لا اله الا الله» به محض گفتن آن، به خاطر مصون ماندن جان و مالشان، وارد اسلام می شدند و این مصونیت یا با اسلام آوردن، یا با معاهده و یا با عقد ذمه حاصل می شده است، در این جا معاهده یا عقد ذمه منتفی مصونیت است در نتیجه چیزی جز اسلام آوردن مراد نیست. این حدیث از جانب بسیاری از اصحاب، با عبارتی نزدیک به یک دیگر، صحیح دانسته شده است. به همین جهت، سیوطی در جامع صغیر گفته است در حد متواتر است، و مناوی، شارح این کتاب، گفته است: پانزده نفر از صحابه آن را روایت کرده اند. از سفیان بن عینیه، که یکی از ائمه حدیث در زمان خود بوده روایت شده که فرمود: این حدیث در اوایل اسلام و قبل از واجب شدن نماز و روزه و زکات و قبل از هجرت بیان شده است. علامه ابن رجب حنبلی در کتاب خود «جامع العلوم و الحکم» آورده است: نظر فوق بسیار ضعیف است و این که این نظر از سفیان بن عینیه باشد جای تامل است. زیرا که راویان این حدیث در مدینه با رسول الله (صلی الله علیه وسلم) مصاحبت داشته اند، و بعضی از آنان در اواخر عمر آن حضرت مسلمان شده اند. شاهدی دیگر بر این مطلب «جان و مالشان در پناه اسلام، محفوظ و مصون می باشد دلالت دارد بر این که آن حضرت مامور به قتال بوده است ، و همه این ها بعد از هجرت و در مدینه منوره به وقوع پیوسته است، و اضافه می کند: هر گاه کسی می خواست مسلمان شود با تلفظ شهادتین اسلامش پذیرفته و جان و مالش در پناه اسلام حفظ می شد، و او مسلمان می گردید، و به اين جهت آن حضرت اسامه بن زید را مورد سرزنش قرار داد؛ و نسبت به قتل کسی که پس از گفتن «لا اله الا الله» کشته شده بود اعلام نارضایتی فرمود. و باز، رسول الله (صلی الله وعلیه وسلم) ایمان آوردن هیچ کس را مشروط به اقامه نماز یا پرداختن زکات نمی فرمود، حتی روایت شده است که آن حضرت از قومی که حاضر به پرداخت زکات نشده بودند، مسلمان بودن آنان را پذیرفت. در مسند امام احمد بن حنبل (رضی الله عنه) از جابر(رضی الله عنه) روایت شده است: قبیله ثقیف شرط کردند که زکات نپردازند و به جهاد نروند، رسول الله (صلي الله عليه وسلم) فرمود: در آینده نزدیک زکات می پردازند و به جهاد می روند. هم چنین، از نصر بن عاصم لیثی روایت شده است که مردی به حضور رسول الله (صلی الله وعلیه وسلم) آمد و اسلام آورد مشروط به این که فقط دو نماز از نمازهای پنجگانه را بگذارد آن حضرت اسلام وی را پذیرفت. ابن رجب گفته است: «امام احمد بن حنبل ضمن قبول این احادیث، مقرر داشته است: اسلام آوردن فرد حتی به شرایط فاسد و نادرست، صحیح است و بعدا به شریعت و قوانین اسلام ملتزم خواهد گردید. و نیز، استدلال کرده اند به این که حکیم بن حزام گفته است: (با یَعتَََُُُُُ النَّبِِیَّ صلَّی الله علیه وَ سَلَّم عَلی اَن لا أَخِرَّ اِلّا قائِماً) «من با پیامبر بیعت کردم مشروط بر این که از حالت ایستاده یکسره به خاک بیافتم». احمد بن حنبل گفته است، معنایش این است که بدون رکوع سجده کند. چیزی که در این روایت برای ما اهمیت دارد، دو موضوع است: اول: این که مسلمان شدن با اقرار به شهادتین حاصل می شود؛ و اگر در بعضی از احادیث بر گواهی دادن به توحید بسنده شده است یا از روی اکتفا و اختصار از جانب راویان بوده است یا این که مشرکین عرب که کلمه ناس در حدیث بر آنان اطلاق می گردد، هرگز به توحید اقرار نمی کردند مگر این که آن چه را رسول الله (صلي الله عليه وسلم) آورده بود و مردم را به سوی آن دعوت می کرد، پذیرفته باشند. چنان که از بعضی مسلمانان صدر اسلام روایت شده است که اسلام تنها عبارت از کلمه شهادت است، و نماز و زکات و سایر شرایع اسلامی و فرایض آن وقتی مطلوب و مقصود اسلام است که فرد مسلمان شده باشد، و این ها از غیر مسلمان پذیرفته نمی شود. و نماز و روزه و حج و غیره بر کافر به علت نداشتن شرط قبول عمل یعنی اسلام واجب نیست. دوم: این که احادیث مذکور که از ابن رجب و امام احمد روایت شده است دلالت بر وسعت نظر و آسان گیری در حق مسلمانان دارد، و این که رسول الله (صلی الله وعلیه وسلم) با چنین اندیشه ای به رفع و رجوع و اصلاح امور می پرداخته اند، و با مسلمانان به ویژه با کسانی که تازه مسلمان بودند، با این شیوه برخورد می کردند. بنابراین، رسول الله (صلی الله وعلیه وسلم) بنا به اقتضای شرایطی اسلام بعضی را می پذیرفته اند، و در عین حال، همان را از کسانی دیگر نمی پذیرفتنه اند. از بشیر بن خصاصیه روایت شده است که او خواست تا با رسول الله (صلی الله وعلیه وسلم) بیعت کند بدون این که زکات بپردازد یا جهاد کند. آن حضرت نپذیرفت و فرمود: بشیر! اگر زکات نپردازی و جهاد نکنی؛ می خواهی با چه چیزی وارد بهشت شوی؟ دیدم که رسول الله (صلی الله وعلیه وسلم) چنین اسلامی را از قبیله ثقیف پذیرفت؛ زیرا، می دانست که آنان بر این شرط پافشاری و موضع گیری نخواهند کرد، و اگر اسلامشان اندکی بهبود یابد، آن چه را سایر مسلمانان انجام می دهند آنان نیز انجام خواهند داد؛ و به همین دلیل با اطمینان فرمود: آنان هم زکات می پردازند و هم به جهاد می روند.
به نقل از:
beayan.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|