|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>نفاس
شماره مقاله : 148 تعداد مشاهده : 1736 تاریخ افزودن مقاله : 14/5/1388
|
[اصطلاح فقهي]
نفاس=خون زايمان
1-تعريف آن: نفاس، خوني است كه بسبب ولادت و زائيدن از شرمگاه زن بيرون ميآيد. ولو اينكه بعد از سقط جنين نيز باشد. 2- مدت خون نفاس: براي نفاس حداقلي نيست، و ممكن است در يك لحظه جاري و بعد از آن قطع شود. هرگاه زني بچهاي به دنيا آورد و بعد از زايمان بلافاصله خونش قطعگردد، يا اصلا بدون خونريزي زايمان صورت گيرد، و دورهي نفاس وي بپايان رسد، آن زن مانند ديگر زنان كه پاك هستند، بايد نماز و روزه و ديگر تكاليف شرعي را انجام دهد. اما حداكثر مدت نفاس چهل روز است. چون ام سلمه رضي الله عنهاگفت: “زنان در زمان پيامبر صلي الله عليه و سلم، بعد از زايمان چهل روز در دورهي نفاس مينشستند”. بجز نسائي پنج نفر از محدثين آنرا روايت كردهاند. ترمذي بعد از اين حديث گفته است كه: اهل علم از ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم و تابعين و ديگران اجماع كردهاند بر اينكه زنان بعد از زايمان تا چهل روز نماز نميخوانند، مگر اينكه قبل از چهل روز، پاك شوند، كه در آن صورت بايد از همان روز طهارت و پاكي غسل كنند و نماز بخوانند. اگر زن بعد از چهل روز در خود، خون ديد، اكثر اهل علم بر آنند كه بعد از چهل روز، بايد نماز خود را بخواند -و آن خون، خون نفاس نيست -
آنچه كه بر زنان درحال قاعدگي ماهيانه و مدت خونريزي بعد از زايمان حرام است تمام چيزهايي كه براي جنب حرام است، براي زنان در حال قاعدگي و در مدت خونريزي بعد از زايمان نيز، حرام است. هر سه حالت، “جنب“ و “قاعدگيا“ و “نفسا” را “حدث اكبر[1]“ مينامند.
علاوه بر آنچه كه براي جنب حرام است، براي زنان در حال حيض و نفاس چيزهاي زير نيز، حرام است:
1- روزه: براي زنان در حال حيض و نفاس، حلال نيست كه روزه بگيرند، اگر روزه گرفتند، آن روزه باطل و لغو است. بر آنان واجب است كه روزه روزهايي را، كه بسبب حيض و نفاس نگرفتهاند، قضا نمايند. ليكن قضاي نمازهاي فوتي در آن مدت، واجب نيست. تا در مشقت نيفتند. زيرا نماز فراوان تكرار ميگردد بخلاف روزه، كه سالي يكماه است. چون ابوسعيد خدري رضي الله عنه گفته است كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم ، در روز عيد قربان يا عيد فطر به سوي نمازگاه بيرون ميرفت، از كنار عدهاي از زنان گذشت و فرمود:" (يا معشر النساء تصدقن فإني أيتكن أكثر أهل النار) فقلن: ولم يا رسول الله؟ قال: (تكترن اللعن وتكفرن العشير. ما رأيت من ناقصات عقل ودين أذهب للب الرجل الحازم من إحداكن!) قلن: وما نقصان عقلنا وديننا يا رسول الله؟ قال: (أليس شهادة المرأة مثل نصف شهادة الرجل؟ قلن: بلى. قال (فذلك من نقضان عقلها، أليس إذا حاضت لم تصل ولم تصم؟) قلن: بلى. قال. (فذلك نقصان دينها( [اي جماعت زنان، بسيار صدقه و بخشش كنيد، زيرا بيشتر اهل دوزخ را، از شما ديدم، گفتند: چرا اي رسول خدا؟ فرمود: چون خيلي نفرين ميكنيد و نسبت به همدم و همنشين و همسر ناسپاس هستيد. هيچ ناقص عقل و ناقص ديني را نديدهام كه بمانند شما از مردان خردمند، خرد بربايد، گفتند: چرا عقل و دين ما ناقص است اي رسول خدا؟ فرمود: مگر شهادت زن نصف شهادت مرد نيست؟گفتند: آري چنين است، فرمود: پس اين مربوط به نقصان عقل زن است، مگر چنين نيست كه زنان در حال حيض نماز نميگزارند و روزه نميگيرند، گفتند: آري چنين است، فرمود: اينهم مربوط به نقصان دين آنان است]". مسلم و بخاري آنرا روايت كردهاند. از معاذ رضي الله عنه روايت شده است كه گفته است: “از عايشه رضي الله عنها پرسيدم كه چرا زن پس از قاعدگي روزهها را قضا مينمايد ولي نماز را قضا نميكند؟ در جواب گفت: ما وقتيكه همراه پيامبر بوديم، بعادت ماهيانه دچار ميشديم، تنها به قضاي روزه به ما امر ميشد و دستور قضاي نماز، به ما داده نميشد“.گروه محدثين آنرا روايت كردهاند.
2-مقاربت جنسي و جماع: به نص قرآن و سنت نبوي و به اجماع مسلمين، نزديكي جنسي با زن در حال حيض و نفاس، حرام است تا اينكه پاك شود. چون انس رضي الله عنه گفته است: يهوديان وقتي كه زن دچار قاعدگي و عادت ماهيانه ميشد، با او غذا نميخوردند و نزديكي جنسي نيز نمينمودند. ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم در اين باره از او سوال كردند كه خداوند چنين به وي وحي فرمود:" (ويسألونك عن المحيض قل هو أذى فاعتزلوا النساء في المحيض ولا تقربوهن حتى يطهرن فإذا تطهرن فأتوهن من حيث أمركم الله إن الله يحب التوابين ويحب المتطهرين)[2] [اي محمد از تو در بارهي نزديكي جنسي با زنان در زمان قاعدگي و عادت ماهانه، سوال ميكنند، در جوابشان بگو: عادت ماهانه براي زنان ناراحتي و رنج است، پس در مدت حيض از نزديكي به آنان خودداري كنيد و بدانان نزديكي نكنيد تا اينكه پاك شوند، هرگاه پاك شدند، از راه طبيعي بدانان نزديكي كنيد، اگر كسي در زمان قاعدگي نزديكي كرده است، توبه كند و اظهار پشيماني نمايد، زيرا بيگمان خداوند كثرت توبه و بازگشت بندگان خود را و طهارت و پاكي آنان از پليديها و زشتيها را دوست ميدارد]". پيامبر صلي الله عليه و سلم، فرمود:" (اصنعوا كل شئ إلا النكاح وفي لفظ (إلا الجماع) [در حال قاعدگي، با همسرانتان هر كاري بكنيد، مگر جماع و نزديكي جنسي]". بجز بخاري گروه محدثين هم اين حديث را روايت كردهاند. نووي گفته است: “اگر مسلماني معتقد باشد كه نزديكي با زن از راه طبيعي در حال قاعدگي حلال است، كافر و مرتد ميگردد، اگر آن عمل را انجام داد بدون اينكه به حلال بودن آن معتقد باشد، خواه از روي فراموشي يا عدم علم، به حرمت آن يا عدم اطلاع از قاعده شدن زن باشد، در اين صورت شخص گناهكار نيست و پرداخت تاوان و كفاره لازم نميباشد. اگر با علم به حرمت و اطلاع از قاعده بودن زنش، از روي اختيار و بعمد، عمل نزديكي جنسي را انجام داد، بيگمان گناه بزرگي را مرتكب شده است كه توبه و پشيماني از آن واجب است. در اينكه آيا پرداخت كفاره و تاوان واجب است يا خير؟ دو قول هست:كه صحيحتر آنست كه بر او كفارهاي نيست“. سپس نووي گفته است: صورت دوم آنست كه بالاتر از ناف و پايينتر از زانو، با زنش در حال حيض تماس بدني داشته باشد، در اينصورت به اجماع مسلمين: حلال است. صورت سوم آنست كه مابين ناف و زانو، بغير از پيش و پس با او تماس بدني داشته باشد، بيشتر علماء برآنند كه اين عمل حرام است. ليكن نووي گفته است كه: به نظر من حلال است ولي كراهت دارد زيرا كه دليل كراهت آن قويتر است. اين بود خلاصهي آنچه كه نووي گفته است. دليلي كه او بدان اشاره كرده است: چيزي است كه از زنان پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت شده است كه: “پيامبر صلي الله عليه و سلم هرگاه ميخواست با يكي از زنانش در حال قاعدگي معاشرت نمايد چيزي بر شرمگاه او ميانداخت“. ابوداود اين حديث را روايت كرده است. حافظ گفته استكه اسناد اين حديث قوي است. از مسروق بن الاجدع روايت شده كه گفته است: “از عايشه پرسيدم: مرد چه چيزي را ميتواند با زنش انجام دهد وقتي كه او قاعده باشد؟ گفت: “هر چيزي بجز نزديكي جنسي“. بخاري اين حديث را در كتاب تاريخ خود روايت كرده است.
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
پانوشتها: [1] -نداشتن طهارتی که موجب غسل است حدث اکبر،و نداشتن طهارتی که موجب وضو است حدث اصغر می نامند. [2] بقره/222.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|