|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>تيمم
شماره مقاله : 145 تعداد مشاهده : 523 تاریخ افزودن مقاله : 14/5/1388
|
[اصطلاح فقهي]
1-تعريف آن: كلمهي تيمم از نظر لغوي بمعني قصد و اراده است. و از نظر شرعي و فقهي، بمعني قصد كردن خاك است، تا بدان صورت و دستها را مسح كرد همراه با (نيت) و ارادهي مباح كردن نماز و امثال آن. 2-دليل شرعي آن: شرعي بودن عمل تيمم بنص قرآن و سنت نبوي و اجماع ثابت شده است. خداوند مي فرمايد:" (وإن كنتم مرضى أو على سفر، أو جاء أحد منكم من الغائط، أو لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيدا طيبا فامسحوا بوجوهكم وأيديكم إن الله كان عفوا غفورا)[1] [و اگر بيمار يا در سفر بوديد، يا قضاي حاجت كرديد و يا با زنان تماس داشتيد، و در اين حال آب (براي وضو و غسل) نيافتيد با خاك پاكي تيمم كنيد به اين طريق كه صورتها و دستها را با آن مسح كنيد، خداوند بخشنده و آمرزنده است ]". اما دليل آن از سنت نبوي، از ابوامامه رضي الله عنه روايت است كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم، فرمود:" (جعلت الارض كلها لي ولامتي مسجدا وطهورا، فأينما أدركت رجلا من أمتي الصلاة فعنده طهوره)[همهي خاك زمين براي من و امتم، جاي سجده و نماز و پاك كننده است. پس هر جا كسي از امت من، وقت نماز را دريابد، وسيلهي پاكي و طهارت (خاك) نزد او است]". احمد آنرا روايت كرده است. و اما دليل آن از اجماع: بدينجهت است كه همه مسلمانان اجماع دارند بر اينكه تيمم يك عمل شرعي است و تحت شرايط ويژهاي جاي وضوو غسل را ميگيرد. ٣-تيمم از اختصاصات امت اسلامي است: تيمم يكي از ويژگيهايي است كه خداوند، اين امت را بدان اختصاص داده است. از جابر رضي الله عنه روايت شده است كه رسول الله صلي الله عليه و سلم ، فرمودهاند:" (أعطيت خمسا لم يعطهن أحد قبلي : نصرت بالرعب مسيرة شهر، وجعلت لي الارض مسجدا وطهورا، فأيما رجل من أمتي أدركته الصلاة فليصل، وأحلت لي الغنائم ولم تحل لاحد قبلي، وأعطيت الشفاعة، وكان النبي يبعث في قومه خاصة، وبعثت إلى الناس عامة) [پنج چيز به من اعطاء شده است كه به هيچ كس پيش از من داده نشده است: خداوند پيروزي را نصيب من كرده، از اينراه كه تا فاصلهي يك ماه راه، دورتر از خود قبل از اينكه من برسم ترس و خوف را به دل دشمان من، انداخته است. همهي زمين برايم جاي نماز و پاك كننده است، پس هر كس از امت من وقت نماز را دريافت (در هر جا باشد) نمازش را بخواند (احتياج به رفتن مسجد و جاي ويژهاي نيست اگر آب نباشد تيمم كند). و غنيمت جنگي برايم حلال شده است و حال آنكه براي كسي پيش از من حلال نشده است. و به من شفاعت ارزاني گرديده است و پيامبران پيشين، خاصه براي قوم خود مبعوث شدهاند و من به سوي همهي مردم جهان مبعوث گرديدهام]". شيخين آنرا روايت كردهاند. ٤- سبب شرعي شدن آن: شأن نزول آيهي تيمم: از عايشه رضي الله عنها روايت شده است كه گفته است: “در يكي از سفرها، همراه پيغمبر صلي الله عليه و سلم بوديم. در بين راه به بياباني رسيديم و در آنجا گردنبندم پاره شد، پيامبر صلي الله عليه و سلم، در جستجوي آن، آنجا ماند و مردم نيز همراه او ماندند و آنجا آبي نبود و مردم نيز آب همراه نداشتند، مردم پيش ابوبكر رضي الله عنه، آمدند، و گفتند: مگر نميبيني كه عايشه چكار كرد؟ ابوبكر پيش من آمد، و پيامبر صلي الله عليه و سلم ، در آنوقت روي ران من (در آغوشم) خوابيده بود، مرا مورد عتاب قرار داد و آنچه دلش خواست بگويد، گفت، با دست خود بر پهلويم ميزد، چون پيامبر بر روي رانم (درآغوشم) خوابيده بود، تكان نميخوردم، پيامبر تا صبح خوابيد وآبي نداشتيم، در آنوقت خداوند آيه تيمم را نازل فرمود: “... فتيمموا ...”. اسيد بن حضير گفت: اين نخستين بركت شما نيست اي خانوادهي ابوبكر!!= (بركتهاي شما فراوان است)، عايشه گويد: شتري را كه بر آن سوار بودم، آن را وا داشتيم كه بلند شود، ديديم گردنبند در زير او بود”. گروه محدثين بجز ترمذي آنرا روايت كردهاند. 5-سببهايي كه موجب مباح شدن تيمم ميگردد: هرگاه يكي ازسببهاي زير پيش آيد، براي كسي كه وضو ندارد يا جنب است، در سفر يا در غير سفر تيمم مباح است: الف- به آب دسترسي نداشته باشد يا آب موجود، براي طهارت (وضو يا غسل) كفايت نكند، زيرا عمران بن حصين رضي الله عنه گفته: “در سفري همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم بوديم، پيامبر صلي الله عليه و سلم با مردم نماز گزارد و ديد كه مردي از ما كناره گرفته است، فرمود:" (ما منعك أن تصلي؟) قال: أصابتني جنابة، ولا ماء قال: (عليك بالصعيد فإنه يكفيك)[چه چيز ترا از نماز گزاردن باز ميدارد؟ گفت: جنب شدهام، و آبي هم نيست (كه غسل كنم)، فرمود: برو با خاك پاك تيمم كن، زيرا آن خاك براي تو كافي است]". شيخين آنرا روايت كردهاند. از ابوذر روايت شده است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم، فرمود:" (إن الصعيد طهور لمن لم يجد الماء عشر سنين [بيگمان خاك پاك كننده است براي كسي كه به آب دسترسي نداشته باشد تا ده سال] صاحبان سنن آنرا روايت كردهاند و ترمذي گفته است: اين حديث “حسن صحيح“ است. ليكن بر وي واجب است كه قبل از تيمم در ميان كاروان يا در ميان رفيقان يا در محلي كه عاده نزديك، به حساب ميآيد، آب را جستجو كند. اگر يقين پيدا كرد، كه آب نيست يا آب از او دور است، آنوقت طلب آب واجب نيست (بلكه تيمم ميكند). ب- هرگاه كسي زخمي يا بيمار شد و خوف آن داشته باشد كه استعمال آب، بيماري را طولاني ميكند يا بهبودي را، به تاخير مياندازد، خواه از روي تجربهي شخصي يا بوسيلهي پزشك موثوق به، بدان مطلب پي برده باشد (تيمم ميكند). زيرا جابر رضي الله عنه گفته است: “به سفر رفته بوديم، به يكي از ما سنگي اصابت كرد و سر او را زخمي ساخت، سپس محتلم = (شيطاني) شده بود از ياران خود پرسيد: آيا رخصت تيمم دارم؟ گفتند: به راي ما، تو رخصت تيمم كردن نداري، زيرا به آب دسترسي داري، آن شخص غسل كرد و مرد. هنگامي كه بر پيامبر صلي الله عليه و سلم وارد شديم، از آن اطلاع پيدا كرد و فرمود:" (قتلوه قتلهم الله، ألا سألوا إذا لم يعلموا؟ فإنما شفاء العي السؤال (1).إنما كان يكفيه أن يتيمم ويعصر أو يعصب على جرحه خرقة ثم يمسح عليه، ويغسل سائر جسده)[او راكشتند، خدا آنان را بكشد، چرا سوال نكردند وقتي كه نميدانستند؟ تنها چاره و علاج ناداني، پرسش است، فقط كافي بود كه او تيمم كند و با كهنهاي، يا پارچهاي، زخم خود را ببندد و روي آن مسح كند و بقيه اندامش را بشويد]". ابوداود و ابن ماجه و دارقطني آنرا روايت كردهاند. و ابن السكين آنرا صحيح دانسته است. ج -هرگاه آب خيلي سرد باشد و شخص گمان كند، كه برايش زيانآور است، مشروط بر آنكه، نتواند آنرا گرم كند، حتي با پرداخت مزد، يا رفتن به حمام برايش ميسر و ممكن نباشد (آنوقت تيمم ميكند). زيرا عمرو بن عاص رضي الله عنه گفته است: به جنگ “ذات السلاسل” فرستاده شده بودم، شبي كه هوا خيلي سرد بود محتلم شدم، از ترس اينكه مبادا تلف شوم، غسل نكردم، بلكه تيمم نمودم و نماز صبح را با ياران خود، گزاردم (در نماز صبح به امامت ياران خود ايستادم و نماز صبح را خوانديم)، وقتيكه به حضور پيامبر صلي الله عليه و سلم رسيديم، آنرا براي وي بازگو كردند، فرمود:" (يا عمرو صليت بأصحابك وأنت جنب؟)[اي عمرو در حاليكه جنب بودي به امامت نماز ياران خود ايستادي؟]"، عمرو در جواب ايشان گويد: “به ياد سخن خداوند افتادم كه فرمايد:" (ولا تقتلوا أنفسكم إن الله كان بكم رحيما)[2][خود را به هلاكت نيندازيد بيگمان خداوند نسبت به شما. مهربان است]"، لذا تيمم كردم سپس نماز گزاردم، پيامبر صلي الله عليه و سلم، خنديد و چيزي نفرمود. احمد و ابوداود و حاكم و دارقطني و ابن حبان آنرا روايت كردهاند. و بخاري آنرا بحال تعليق ذكر كرده است. اين حديث رضايت پيامبر را بدان كار ميرساند و بديهي است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم هرگز به انجام عمل باطل رضايت نميدهد و در برابر آن سكوت نميفرمايد. د-وقتي كه آب نزديك باشد ليكن شخص براي خود يا ناموس و آبرو و يا دارائيش، احساس خطر ميكند يا اينكه خوف آن دارد كه رفقا و همسفرانش را از دست بدهد و عقب بماند، يا اينكه بين او و آب دشمني قرار دارد كه بايد از آن پرهيز كرد، خواه آن دشمن، انسان باشد يا غير انسان، يا اينكه شخصي زنداني باشد، يا بعلت نداشتن وسيلهاي از قبيل طناب و سطل از بيرون آوردن آب از چاه و غيره عاجز باشد، يا اينكه اگر شخص غسل كند، ممكن است در مظان اتهامي قرار گيرد كه از آن دور است، و به وي زيان ميرساند[3] . در همهي اين احوال، تيمم جايز است زيرا وجود آب در اين شرايط بمنزلهي فقدان آن است. ه-وقتيكه براي نوشيدن خود يا كارهاي ديگر از قبيل خمير گرفتن و پخت و پز و شستشوي نجاستهاي غير معفوعنه و نوشيدن حيوانات، حتي سگ گزنده، به آب موجود، فعلا يا در آينده، نياز داشته باشد، تيمم ميكند و آب را نگه ميدارد. امام احمد رضي الله عنه گفته است: “گروهي از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و سلم تيمم كرده و آب موجود را براي نوشيدن نگه داشتند”. و از علي رضي الله عنه روايت شده است: “كسي كه در سفر جنب گردد و اندكي آب همراه داشته و نگران باشد، كه مبادا تشنه گردد، بايد تيمم كند نه غسل، و آب را براي رفع تشنگي نگه دارد”. دارقطني آنرا روايت كرده است. ابن تيميه گفته است: “كسي كه در حال فقدان آب، وضو داشته وليكن تحت فشار پيشاب باشد، بهتر است با تيمم نمازش را بخواند نه با آن وضو تحت سنگيني پيشاب و فشار آن!“. ل -وقتي كه انسان به آب دسترسي داشته باشد، ليكن نگران آن باشد، كه اگر با آن آب وضو بگيرد، يا غسل كند، وقت نماز بگذرد، در آن صورت تيمم ميكند و نماز ميگزارد و اعاده آن نماز لازم نيست. ٦-خاكيكه بدان تيمم ميشود: با خاك پاك و هر چه كه از جنس زمين باشد از قبيل شن و ماسه و سنگ وگچ[4] ميتوان تيمم نمود، زيرا خدا فرموده است٠" (فتيمموا صعيدا طيبا" و علماي لغت و زبان عربي بر آن اجماع دارند كه صعيد بر روي زمين، اطلاق ميشود خواه خاك باشد يا غير آن. ٧-چگونگي تيمم كردن: نخست بايد تيمم كننده بهمانگونه كه در مبحث وضو گذشت “نيت“ كند، سپس “بسمالله“ گفته و هر دو دست خود را به خاك پاك بمالد و بعد از آن، آنها را بر صورت و دستها تا مچ دست بمالد. در اين باره صحيحتر و صريحتر از حديث عمّار رضي الله عنه روايت نشده است كه گفته است: “جنب شدم و آبي نيافتم، لذا خود را در خاك غلطاندم و نماز گزاردم، سپس آنرا براي پيامبر صلي الله عليه و سلم ، بازگو كردم، فرمود:" (إنما كان يكفيك هكذا) [اينگونه تيمم كنيد كه براي تو كفايت ميكند]"،كه پيامبر صلي الله عليه و سلم ، هر دو كف دست خود را برزمين زد و بر آنها دميد، سپس با آنها، صورت و هر دو دست را مسح كرد. شيخين آنرا روايت كردهاند. در روايت ديگري آمده كه:" (إنما كان يكفيك أن تضرب بكفيك في التراب، ثم تنفخ فيهما، ثم تمسح بهما وجهك وكفيك إلى الرسغين) [تنها كافي است كه كف هر دو دست خود را به خاك بماليد، سپس در آنها بدميد و بعد از آن، چهره و هر دو دست تا مچ را، بدانها، مسح بكنيد]". دارقطني آنرا روايت كرده است. در اين حديث تنها به يك بار دست بر خاك زدن اكتفاء شده است و در مسح دستها بر مسح كف[5] هر دو دست اقتصار گرديده است و بموجب آن سنت است، كسي كه با خاك تيمم ميكند، دستها را فشانده و در آنها بدمد و چهره خود را گرد آلود ننمايد. ٨-آنچه كه مباح است با تيمم انجام داد: وقتي كه شرعا به آب دسترسي نباشد، تيمم بدل از آب و بجاي وضو و غسل ميباشد. پس هر آنچه، بدانها مباح باشد با تيمم نيز مباح است، از قبيل نماز خواندن و دست زدن به مصحف شريف و غير از آن، دخول وقت نمار براي صحت تيمم شرط نيست. كسي كه تيمم ميكند ميتواند با يك تيمم هر اندازه كه دلش بخواهد، نمازهاي فرض و سنت بجاي آورد و حكم آن بمانند حكم وضو است و برابر با آن است. از ابوذر رضي الله عنه روايت شده كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرموده است:" (إن الصعيد طهور المسلم، وإن لم يجد الماء عشر سنين فإذا وجد الماء فليمسه بشرته فإن ذلك خير) [بيگمان خاك پاك براي مسلمان پاك كننده است، حتي اگر ده سال آب را نيافت. پس هرگاه به آب دسترسي پيدا كرد، خود را با آن بشويد، زيرا آب بهتر است]". احمد و ترمذي آنرا روايت كردهاند و ترمذي آن را تصحيح كرده است. ٩-نواقض تيمم و چيزهايي كه انرا باطل ميكند: هرآنچه وضو را باطل ميكند، تيمم را نيز باطل مينمايد. زيرا تيمم بدل از وضو است. علاوه بر آنها، دسترسي به آب براي كسي كه به آب دسترسي نداشته، و قدرت و توانائي استعمال و بهكار بردن آب، براي كسي كه از استعمال آب ناتوان و معذور بوده است، نيز تيمم را باطل ميكند. ليكن هرگاه با تيمم نماز را، خواند سپس آب را يافت، يا بعد از فراغت از نماز، قادر به استعمال آب شد، اعادهي نماز بر وي واجب نيست، اگرچه هنوز وقت نماز باقي باشد. زيرا از ابوسعيد خدري رضي الله عنه روايت شده است كه گفته است: “دو نفر به سفر رفته بودند. وقت نماز فرا رسيد و آنان آبي همراه نداشتند، با خاك پاك تيمم كردند و نماز را گزاردند، سپس در همان حال آب پدا شد، يكي از آنها وضو و نماز را اعاده كرد و ديگري اينكار را نكرد، سپس به حضور پيامبر صلي الله عليه و سلم آمدند و آنرا بازگو كردند: پيامبر خطاب به آن كس كه وضو و نماز را اعاده نكرده بود، فرمود:" (أصبت السنة وأجزأتك صلاتك) [سنت را دريافتهاي (به سنت عملكردهاي) و نمازت برايت كفايت ميكند]. و خطاب بدان كس كه وضو گرفته و نماز را اعاده كرده بود، فرمود:" (لك الاجر مرتين) ]مزد و پاداش تو دو برابر است]". ابوداود و نسائي آنرا روايت كردهاند. اما اگر بعد از شروع نماز و قبل از فراغت آن، آب پيدا شد و ميتوانست آن را استعمال كند، تيممش باطل ميگردد و بر وي واجب است كه با آب طهارت نمايد (وضو بگيرد يا غسل كند) بعلت همان حديثي كه از ابوذر روايت شد. هرگاه شخص جنبي يا زني كه قاعدگي دارد بنا به همان عواملي كه مباح كنندهي تيمم هستند، تيمم كرد و نمازگزارد. بعدا اعاده نماز بر وي واجب نيست بلكه هرگاه بر استعمال آب قادر شد، تنها غسل بر وي واجب است (در صورتيكه در حال جنابت تيمم كرده باشد). زيرا عمران رضي الله عنه گفته است: “پيامبر صلي الله عليه و سلم، به امامت مردم ايستاد و نماز خواند، هنگامي كه نمازش بپايان رسيد، ديد كه مردي از مردم كناره گرفته و با آنها نماز نميخواند، فرمود:" (ما منعك يا فلان أن تصلي مع القوم؟) [چه چيز ترا از آن باز داشت كه با مردم نماز بخواني؟]"گفت: جنب شدهام و به آب دسترسي ندارم. پامبر صلي الله عليه و سلم ، فرمود:" (عليك بالصعيد فإنه يكفيك) [با خاك پاك تيمم كن و آن براي تو كفايت ميكند]". سپس عمران گفت: بعد از آنكه آب يافتند، پيامبر صلي الله عليه و سلم، ظرفي پر از آب بدان مرد كه جنب شده بود، داد و فرمود:" (إذهب فأفرغه عليك [برو آنرا بر خود خالي كن= بدان غسل كن]". بخاري آنرا روايت كرده است.
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
پانوشتها: [1] -نسا/43. [2] -نسا/29 [3] -مانندکسی که در خانه ی دوستی باشد که زن دارد، چنانچه شیطانی شود، می تواند برای جلوگیری از اتهام و بد گمانی آنرا پنهان دارد و تیمم کند. " [4] -بسیاری از فقها بویژه شافعیه تیمم با گچ را جایز نمی دانند. [5] - كف دست بمعني مطلق دست تا مچ مي باشد. به قاموس مراجعه شود
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|