|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>وجودیه
شماره مقاله : 1322 تعداد مشاهده : 747 تاریخ افزودن مقاله : 7/11/1388
|
تعريف: وجوديه يك حركت مفكوره اي است كه ارزش انسان را خيلي بالا برده و بر يكه تاز بودن آن تاكيد مينمايد، و اينكه انسان صاحب مفكوره، آزادي واختيار بوده به رهنمائي ضرورت ندارد، حركت مذكور مجموعه اي از نظريات متباين و دور از هم ميباشد، و يك نظريهء فلسفي واضح وروشن نمي باشد، نظر به همين تذبذب و اضطراب تا حال نتوانسته در ميان سائر عقايد و افكار جاي خود را بگيرد.
تأسيس و افراد برازنده : -پژوهشگران مفكوره هاي غربي به اين عقيده اند كه مؤسس مكتب وجوديه «سورين كير كجورد» (1813-1855م) ميباشد. و از جملهء تأليفاتش : «رهبة و اضطراب» است. -مشهورترين رهبرهاي معاصر آن : جان بول سارتر، فيلسوف فرانسوي متولد سال 1905م ميباشد، وي يك شخص ملحد بوده با صهيونيزم همكاري مينمايد، چندين كتاب و رواياتي دارد كه مذهبش را انعكاس ميدهد، از آنجمله است: الوجودية مذهب انساني، الوجود و العدم، الغثيان، الذباب ، الباب المغلق. -همچنان از شخصيات اين حركت : قسيس كبرييل مارسيل ميباشد، وي معتقد است كه ميان وجوديه و نصرانيت تناقض و منافاتي وجود ندارد. -كارل جاسبرز: فيلسوف آلماني. -بسكار بليز: مفكر فرانسوي. -و در روسيه: بيرد يائيف، شيسوف، سولوفيف.
افكار و معتقدات : -از خدا، پيامبران عليهم السلام، كتب خداوند، و از تمام غيبيات و از هر چيزي كه اديان با خود آورده اند منكر اند و به آن كفر ميورزند، آن را موانع پيشرفت انسان به سوي مستقبل ميدانند، الحاد را مبدأ و طريق خويش قرار داده و به نتائج ويرانگري كه در پي دارد رسيده اند. -به وجود انساني ايمان مطلق دارند و آنرا مصدر هر مفكوره ميدانند. -معتقد اند كه سابقه ترين چيز در وجود همانا انسان است كه قبل از آن عدم بوده وهيچ چيزي وجود نداشته است، و وجود انسان بر ماهيتش مقدم ميباشد. -معتقد اند كه اديان، و نظريات فلسفي كه در طي قرون وسطى و قرن جديد رائج بوده مشكل انسان را حل نكرده است. -ميگويند كه آنان در راه باز گردانيدن اعتبار كلي براي انسان، مراعات تفكير شخصي وي، آزادي وي غرايز و احساسات آن كار خواهند كرد. -به آزادي مطلق انسان قائل بوده ميگويند كه به خود انسان تعلق دارد كه وجود خودرا هر قسمي كه ميخواهد و اراده دارد ثابت كند، بدون اينكه چيزي وي را مقيد سازد. -ميگويند : بالاي انسان لازم است كه گذشته را دور اندازد، و از تمام قيود انكار نمايد، چه قيد ديني باشد، يا اجتماعي، يا فلسفي، و يا منطقي. -دينداران آنان ميگويند: جاي دين ضمير و قلب است، زندگي و آنچه در آن است تابع اراده و خواست مطلق شخص ميباشد. -به ارزشهائي كه ثابت باشند و زندگي و روش مردم را رهبري نموده بانظم سازد باور و عقيده ندارند، بلكه هر انسان هر چه خواست ميكند، و براي هيچكس اجازه نيست كه بالاي ديگران موازين اخلاقي مشخصي وضع نمايد. -مفكورهء آنان مفضي به گسترش بي نظمي اخلاقي، اباحيت جنسي، لجام گسيختگي و فساد گرديده است. -على الرغم آنچه به انسان قائل شده اند مفكورهء شان داراي سمات دنباله روي اجتماعي، وشكست پذيري در مقابل مشكلات گوناگون ميباشد. -وجودي راستين نزد آنان كسي است كه هيچگونه رهنمائي را ازخارج قبول نمي كند، بلكه خود را به نفس خود رهبري نموده بدون اينكه مقيد به قيدي و يا محدود به حدي باشد در خواست هاي شهوات و غرايز خود را مي پذيرد. -وجوديه فعلا دو مكتب دارد كه يك آن ديندار و ديگرش ملحد و بي دين ميباشد،همين مكتب دوم است كه رهبري وجوديه به دست وي ميباشدو مراد از مفهوم مشهور و متداول وجوديه كه در سرزبانها است نيز مكتب دوم ميباشد، بنابر اين وجوديه بر الحاد و بي ديني استوار ميباشد. -مفهوم وجوديه در حقيقت سركشي بر واقعات تاريخي و جنگ در مقابل ميراث بزرگي است كه جامعهء انساني آنرا به جاگذاشته است. -وجوديهء امروزي حيثيت شاخه اي از شاخه هاي متعدد صهيونستي را دارد كه از ميان آن صهيونست كار و فعاليت مينمايد، و فعاليت آن توسط از بين بردن ارزشها، عقايد و اديان صورت ميگيرد.
ريشه هاي فكري و إعتقادي : -وجوديه عكس العمل در مقابل تسلط كليسا و حكمفرائي خشك و شديد آن بالاي انسان بنام دين، بوده است. -از علماني و ديگر حركاتي كه نهضت اروپا را همراهي نموده دين و كليسا را ترك كرده بودند متأثر گرديده است. -از سقراط نيز متأثر گرديده اند كه وي اين قاعده را گذاشته بود ( نفست را توسط نفست بشناس). -از رواقي ها نيز متأثر اند كه آنان سيادت و سرداري نفس را لازم نموده بودند. -همچنان از حركات مختلفي كه به سوي الحاد و اباحيت دعوت مينمودند متأثر هستند.
انتشار و جاهاي نفوذ : -بعد از جنگ جهاني اول در آلمان ظاهر گرديد، بعد از آن در فرانسه وايطاليا و غيره به نشر رسيد، از ناگواري جنگها و خطرناكي آن بالاي انسان وسيله اي براي سرعت انتشار خود بدست آوردند. -افكار منحرف و اباحيت شان در فرانسه، آلمان، سويد، نمسا، انجلترا، امريكا، و غيره ميان پسران و دختران جوان نشر گرديده سبب بي نظمي اخلاقي، اباحيت جنسي، و بي پروائي در مقابل ارزشهاي اجتماعي ودر مقابل اديان گرديد.
مراجــع : 1-الوجودية و واجهات الصهيونية د. محسن عبد الحميد. 2-مباحث في الثقافة الإسلامية د. نعمان السامرائي. 3-سقوط الحضارة كولن ولسن. 4-دراسات في الفلسفة المعاصرة د. زكريا ابراهيم. 5-الوجودية المؤمنة و الملحدة د. محمد علات . 6-عقايد المفكرين في القرن العشرين عباس محمود العقاد. 7-المذاهب المعاصرة و موقف الاسلام منها د. عبد الرحمن عميرة.
به نقل از: موسوعه آسان در بيان فرقه ها و گروهها (به زبان فارسی)، نويسنده : دکتر حماد الجهني، مترجم : محمد طاهر (عطائي)، الناشر: مركز الثقافة الإسلامية " بخارى".
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|