Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 23

----

21/05/1446

----

3 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: " الشرك فيكم أخفى من دبيب النمل على الصفا ألا أدلك على شيء إذا فعلته أذهب الله عنك صغار ذلك وكباره؟ تقول : « اللهم إني أعوذ بك أن أشرك بك وأنا أعلم وأستغفرك لما لا أعلم » (صحيح الجامع البانى 2876)، يعنى: " شرك در بين شما پنهانتر از صداى پاى مورچه بر سنگ سخت ميباشد، آيا شما را به چيزى راهنمايى نكنم كه اگر آنرا انجام دهى خداوند رياء كوچك و بزرگ را از تو دور ميكند؟ ميگويى: « اللهم إني أعوذ بك أن أشرك بك وأنا أعلم وأستغفرك لما لا أعلم »، يعنى: "بارخدايا، من به تو پناه ميبرم كه به تو شرك بورزم در حاليكه بدانم و مغفرت تو را ميطلبم اگر ندانم".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>هندویت

شماره مقاله : 1321              تعداد مشاهده : 344             تاریخ افزودن مقاله : 7/11/1388

تعريف :
هندويت دين شركي و بت پرستيى است كه اكثر اهل هند آنرا پذيرفته اند و تشكيل آن خيلي مسير طولاني را از قرن پانزدهم قبل از ميلاد تا امروز پيموده است، ديانتي است كه علاوه بر ارزشهاي روحي و اخلاقي داري مبادي قانوني و تنظيمي  نيز ميباشد و چندين پروردگار نسبت به كارهاي مختلف متعلق به آنها، اتخاذ كرده اند بنابر آن براي هر منطقه پروردگاري، و براي هر كار و پديده اي پروردگاري گرفته اند.
تأسيس و افراد برازنده :
-براي دين هندويت مؤسس معين يافت نمي شود، و براي اكثر كتاب هاي آن تأليف  كنندگان مشخص معلوم نيست بلكه تشكيلات دين و كتب آن در گذشت زمانه هاي دور و درازي تكميل گرديده است.
-جنگجويان آريائي كه در قرن پانزدهم قبل از ميلاد به هند آمده اند، اولين تأسيس كنندگان دين هندويت به شمار ميروند.
-دين فاتحين جديد دين سابقهء هندي ها را به كلي محو و نابود نكرد، بلكه با آن خلط گرديده هر يكي از ديگري متأثر گرديد.
-در قرن هشتم قبل از ميلاد دين هندويت توسط كاهنان براهمه ترقي نمود، آنان كساني بودند كه مي پنداشتند در طبيعت آنان عنصر الهي وجود دارد.
-بار ديگر درقرن سوم قبل از ميلاد توسط قوانين ( منوشاستر) ترقي كرد.

افكار و معتقدات :
-ميتوانيم كه هندويت را از ميان كتابهايش، مفكورهء شان نسبت به پروردگار، عقايد شان، طبقات شان، و بعضي مسائل مفكوره اي و اعتقادي ديگر، درك نماييم.

اول : كتابهاي شان :
هندويت خيلي زياد كتابهائي دارد كه فهم آنها مشكل و لغت شان ناآشنا ميباشد، كتابهاي زياد ديگري تاليف شده كه آنان را شرح مينمايد،  و كتاب هاي ديگري براي اختصار اين شروح تاليف گرديده كه همهء آنها به نزد شان مقدس ميباشد، و مهمترين آنها كتب ذيل است:
1-الويدا: در اين كتاب زندگي آريائي ها، و مدارج ارتقاء  زندگي عقلاني از سادگي به سوي احساس فلسفي ديده ميشود،همچنان در اين كتاب دعاهائي وجود دارد كه به شك و ترديد به پايان ميرسد،  و نيز در آن خدا پرستيي وجود دارد كه به وحدة الوجود بالا ميرود، اين كتاب از چهار كتاب تشكيل شده كه آنان عبارت اند از:
* ريج ويدا : به 3000 سال قبل ازميلاد باز ميگردد،  در اين كتاب اولا ذكر خداي خدايان ( اندرا) آمده، بعد از آن ذكر خداي آتش (اغني) بعد از آن ذكر خداي ( فارونا) بعد از آن خداي سوريه (يعني خداي آفتاب ).
* يساجور ويدا: آنرا راهبها در وقت پيشكش نمودن قرباني ها تلاوت مينمايند.
* ساما ويدا:  اشعار آنرا در وقت اقامت نمازها و دعاها مي خوانند.
* آثار ويدا: عبارت است از افسونها و تعويذاتي براي دفع جادو، توهم، خرافات، افسانه ها و شياطين.
* هر يكي از اين ويدا ها مشتمل بر چهار جزء اند كه عبارت است از:
* سمهتا: كه مذهب فطرت را انعكاس ميدهد ، دعاهاي آنرا سكان هند قبل  ازآمدن آريائي ها، براي آلههء خويش تقديم مينمودند.
* البراهمن : آنرا براهمي هابراي كسانيكه در بلاد شان سكونت دارند تقديم مينمايند، و انواع قرباني هارا بيان ميكنند.
* آرانياك الغابيات : آن عبارت ازنمازها و دعاهائي است كه توسط آن شيوخ، هنگام اقامت شان در مغاره ها، جنگلات، و علفزارها،  تقرب حاصل مينمايند.
* آبانيشادات : و آن اسرار و مشاهدات نفسي عرفاء صوفيه است.
2- قوانين (منو) اين كتاب در قرن سوم قبل از ميلاد، زمان ويداي دوم وضع شده، يعني زمان غالب شدن هندويت بر الحادي كه به صورت ( جينيه و بودائي) ظاهر شده بود. اين قوانين عبارت  است ازشرح ويدا ها كه در آن شعائر هندويت، مبادي و اصول آن بيان ميشود.
3-مها بهارتا: كتاب حماسهء هندي است كه به الياذه و اوديسه يونانيان مشابهت دارد، مؤلف آن ( وياس) پسر( بوسرا) عارف ميباشد، و آنرا سال 950 ق. م تأليف نموده است، اين كتاب جنگي را كه ميان امراء خاندان مالكه واقع شده بود  بيان ميكند كه در آن جنگ آلهه ( خدايان) – به گمان آنان – نيز شركت نموده بودند.
4-كيتا: اين كتاب از وقوع و كيفيت يكي از جنگ هائي حكايت ميكند كه ميان امراء  خاندان ملكيه واقع  شده بود و همچنان دراين كتاب نظريات فلسفي و اجتماعي به كرشنا نسبت داده شده است.
5-يوجا واسستا: اين كتاب مشتمل بر شصت و چهار هزار بيت ميباشد، ابتداء تأليف آن از قرن ششم شده و طي گذشت مرحله دور و درازي، توسط تعدادي از مردم  به تكميل رسيده است، در اين كتاب بعضي مسائل فلسفي و لاهوتي نيز وجود دارد.
6-رامايانا: اعتناء و توجه اين كتاب به افكار سياسي و قانوني بود، و در آن خطبه هاي يكي از پادشاهان بنام ( راما) نيز وجود دارد.

سوم : مفكورهء هندويت در بارهء خدايان: 
-توحيد و يكتاپرستي : توحيد به معني دقيق و درست آن يافت نمي شود،  ولي وقتي متوجه يكي از خدايان خويش شدند، به تمام معنى به طرف وي متوجه ميشوند، حتى كه ديگر خدايان از چشم شان پنهان ميگردد، وآنرا بنام رب الارباب و خداي خدايان ياد ميكنند.
-تعدد و يا چند خدائي: ميگويند كه براي هر طبيعت نافعه و يا ضاره پروردگاري هست كه عبادت كرده ميشود : مثل  آب، هواء، درياها، كوه ها . . . بنابر اين پروردگارهاي زيادي وجود دارد كه توسط عبادت و قرباني به آنان تقرب حاصل مينمايند.
-تثليث : در قرن نهم قبل از ميلاد كاهنان تمام خدايان را در خداي واحد كه عالم را از ذات خود بيرون نموده است، جمع كردند و آنرا به نامهاي ذيل نامگذاري كردند:
* براهما: به اين اعتبار كه وي پيدا كننده است.
* فشنو: به اعتباري كه وي حافظ ونگهبان است.
* سيفا : به اين اعتبار كه وي هلاك كننده ميباشد.
پس كسيكه يكي از خدايان سه گانه را عبادت ميكند همه اش را عبادت كرده است و ياهمان واحد عالي مقام را عبادت كرده است، وهيچگونه فرقي ميان آنها  موجود نيست، آنان به اين كارخود دروازهء تثليث را براي نصارا باز نمودند.
-هندوها به تقديس وتعظيم گاو اتفاق دارند.
-هندو ها عقيده دارند كه پروردگار  آنان همچنان درانساني حلول نموده كه نام آن كرشنا ميباشد، در اين شخص پروردگار با انسان يكجا شده  و يا به عبارت ديگر لاهوت  در ناسوت حلول نموده است، آنان از كرشنا طوري سخن ميگويند كه نصارا  در بارهء  عيسى عليه السلام ميگويند، شيخ ابو زهره مقارنه و موازنه اي در ميان اين دو طائفه بر قرار نموده مشابهت عجيبـي را، بلكه مطابقت و توافق را ميان شان ثابت نموده است، و در آخر مقارنه و موازنه چنين گفته است : «بالاي نصارا لازم است كه اصل دين خود را جستجو و تحقيق نمايند» .
-يكي از آنان ميگويد: « بزرگترين پروردگار به نزد طبقهء پايين، توده اي از خشت  پخته است كه تمثيل كنندهء مادر قريه و يا شيطان آن كه سرپرستي قريه را مينمايد، ميباشد».

سوم : طبقات در جامعهء هندوي :
-از وقتيكه آريائي ها به هند رسيدند طبقات را تشكيل دادند و تا حال آن طبقات باقي است،  ودور كردن آن ممكن نيست، زيرا آن – چنانچه آنان عقيده دارند- تقسيمات ابدي از خلق وايجاد خداوند ميباشد.
-طبقات در قوانين منو به ترتيب آتي آمده است :
1-براهمه : آنان كساني اند  كه پروردگار، براهما آنان را از دهن خود پيدا كرده است ، معلم، كاهن و قاضي از جملهء آنان ميباشد، و ايشان اند كه در حالات ازدواج و وفات مرجع  و ملجأ همه اند، و پشكش نمودن قرباني ها هم بدون حضور داشت آنان جائز نيست.
2- كاشتر: آنان كساني اند كه پروردگار آنان را از بازوهاي خود خلق نموده است، درس ميخوانند، قرباني هارا تقديم مينمايند، و براي دفاع باخود سلاح  ميداشته باشند.
3-ويش: آنان كساني اند كه پروردگار ايشان را از ران خود آفريده است، زراعت مينمايند، تجارت ميكنند، و مال جمع آوري نموده بالاي مراكز و معهد هاي ديني مصرف مينمايند.
4-شودر:  آنان كساني اند كه پروردگار آنان را از پاهاي خود آفريده است، ايشان با سياه پوستان اصلي طبقهء منبوذين  [طبقهء پايين] را تشكيل ميدهند  وظيفهء آنان خدمت سه طبقهء شريف سابق الذكر، و ديگر كار هاي حقير  وپليد  ميباشد.
-تمام آنان براي اين نظام طبقاتي نظر به عقيدهء ديني گردن نهاده اند.
-براي مرد جائز نيست كه از طبقهء بالاتر از طبقهء خود زن بگيرد.
-براي مرد جائز است كه از طبقهء پايين تر زن بگيرد، ولي به شرطي كه از طبقهء شودر يعني طبقهء چهارم نباشد.
-برا همه برگزيده ترين مخلوقات اند، حتى كه به پروردگارها ملحق شده اند، براي آنان حق است كه هرچه ميخواهند از مال هاي غلامان خويش بگيرند، يعني از طبقهء شودر.
-برهمي يكه كتاب مقدس را مي نويسد گناهانش مغفور و بخشيده ميشود، ولو كه هر سه عالم را با گناهان خود تباه كرده باشد.
-براي پادشاه – به هر اندازه  كه مشكلات بيايد – جائز نيست كه از برهمي ها كمك مالي و يا خراج بگيرد.
-اگر برهميي مستحق كشتن شود براي پادشاه فقط اين جائز است كه سرش را بتراشد، ولي ديگران كشته ميشوند.
-برهمي كه هنوز ده ساله است از شودريي كه به صد سال رسيده چنان تفوق و برتري دارد كه پدر بر پسرش ميداشته باشد.
-براي برهمي اين درست نيست كه در بلاد خود از گرسنگي بميرد.
-(مطابق قانون منو) طبقهء منبوذين ( يعني طبقهء پايين) پايين تر از چهار پايان و ذليل تر از سگان اند.
-اين از سعادت و نيكبختي منبودين است كه براهمه را خدمت نمايند، البته براي شان اجر و پاداشي هم نيست.
-وقتي يكي از منبوذين به طرف برهمي دست دراز نمايد و يا عصا بلند كند كه آنرا بزند دستش قطع ميشود، واگر به پاي خود بزند پايش بريده ميشود.
-وقتي يكي از منبوذين قصد مجالست را با برهمي نمايد پادشاه، نشين آنرا داغ نموده ازمنطقه تبعيدش مي نمايد.
-وقتي يكي از منبوذين ادعا نمايد كه وي برهمي را تعليم ميدهد، بايد روغن چوشانده در دهنش انداخته شود.
-كفارهء كشتن سك، گربه، بقه، چلپاسه، زاغ، بوم، و شخص طبقهء منبوذه برابر است.
-در اين اواخر در احوال منبوذين اندكي خوبي آمده، آنهم از ترس استفاده جوئي از حالات شان و داخل شدن شان در اديان ديگر، خصوصا نصرانيت كه با ايشان مقابله مينمايد و همچنان كمونستي كه توسط مفكورهء مقابلهء طبقات آنان را به سوي خود دعوت مينمايد.

چهارم : معتقدات شان :
معتقدات شان در كارما، تناسخ ارواح، انطلاق، و وحدة الوجود ظاهر ميشود:
1-كارما : «قانون جزاء» يعني نظام كاينات الهي به عدالت خالص استوار ميباشد، عدالتي كه حتما واقع شدني است يا در زندگي موجوده و يا در زندگي آينده، ممكن است جزاء يك زندگي در زندگي ديگر باشد، زمين همانطور كه دار آزمايش است دار جزاء و پاداش نيز ميباشد.
2-تناسخ ارواح: وقتي انسان وفات نمود جسدش فناء ونابود ميشود، روحش ميرود و در جسد ديگري كه مطابق اعمال وي در زندگي اولش است، داخل ميشود، و روح در اين جسد دورهء جديدي را شروع ميكند.
3-انطلاق: از عمل نيك و عمل فاسد و بد زندگي جديد  و دو باره به ميان ميايد، تا در اين زندگي روح نظر به اعمال گذشته اش در دورهء سابقه يا اجر و پاداش داده شود و يا غذاب كرده شود. 
* كسيكه در چيزي رغبت نكرده باشد و در آينده هم نكند، و از بند خواهشات آزاد شود نفسش مطمئن گردد، روح وي به سوي حواسش باز نمي گردد، بلكه ميرود تا با براهما متحد شود.
* بالاي اين اصل شان انتقاد ميشود كه تصوف و سلبيت را بهتر از اعمال صالحه گردانيده زيرا كه اين را طريق اتحاد به براهما پنداشته اند.
4- وحدة الوجود: تجريد فلسفي هندوان را به اين عقيده رسانيده است كه انسان توانائي خلق نمودن افكار سازمانها و مؤسسات را دارا ميباشد، همچنان ميتواند كه آنها را حفظ نمايد و يا خراب كند، بنابر اين انسان با پروردگارها متحد شده ونفس، عين قوت خالقه ميگردد.
* روح مثل خدايان، ازلي، ابدي، دوام دار، و غير مخلوق است.
* علاقه و رابطه ميان انسان و خدايان مثل رابطه ميان شعلهء آتش و خود آتش، ومثل رابطه ميان هسته و درخت ميباشد.
 * تمام كاينات ظهور وجود حقيقي است و بس و روح انساني جزئي از روح عالي ميباشد.
پنجم : افكار و معتقدات ديگر :
-جسد بعد از موت سوزانيده ميشود، زيرا اين كار براي روح اجازه ميدهد كه به شكل عمومي و مستقيم بالا رود و به زود ترين فرصت به ملكوت اعلي برسد، همچنان سوزانيدن، روح را به صورت كامل از غلاف و پردهء جسم نجات ميدهد.
-وقتي روح نجات ميابد و بالا ميرود سه عالم در پيش روي قرار دارد.
* يا عالم عالي: كه عالم ملائكه است.
* يا عالم انسانها: كه مقر بني آدم است توسط حلول .
* و يا عالم دوزخ : كه آن جاي عاصيان و گنهگاران ميباشد.
-تنهايك دوزخ وجود ندارد، بلكه به هر نوع گنهگاران دوزخ خاصي وجود دارد.
-بعث و برانگيختن در عالم ديگر تنها براي ارواح خواهد بود، نه براي اجسام.
-برهمي به چهار مرتبه ترقي مينمايد:
* شاگرد: كه در زمان خردي اش ميباشد.
* مالك خاندان.
* رياضت و عبادت در جنگلات براي سالخوردگان.
* فقير: و آن كسي هست كه از سلطهء جسد بيرون شده و حالا روح بروي حكمفرما گرديده است، اين شخص به خدايان نزديك ميگردد.
-زني كه شوهرش وفات نمايد بعد از وي ديگر ازدواج نمي كند، بلكه در بدبختي هميشگي زندگي نموده مورد اهانت و تحقير قرار ميگيرد و مرتبه اش كمتر از مرتبهء خادم و مزدور ميباشد.
-گاهي زن بخاطر نجات از عذاب و بدبختي كه در انتظار وي است، بعد از وفات شوهرش خود را ميسوزاند،  در هند قانون جديد اين كار را تحريم نموده است.
-دين هندو عقد نكاح را ميان اطفال در حاليكه هنوز راه رفته نمي توانند جائز ميداند، و گاهي چنين اتفاق مي افتد كه پسر مي ميرد و دختر از ابتداء جواني بيوه ميشود، ولي قانون جديد هند آن را تحريم نموده قبل از جواني اجازه نمي دهد.
-شخص هيچ ارزش ندارد مگر در صورتي كه در جماعتي داخل باشد و آن جماعت در جماعت بزرگتر داخل باشد، زيرا توجه و اهتمام به جماعت ها ست، نه به اشخاص و افراد.
-چنين به نظر ميرسد كه سطح اقتصادي هندوان رو به پايين ميرود، زيرا بعضي طبقات آن مثل طبقهء براهمه، كار نمي كنند، بخاطري كه كار به منزله و مرتبهء عالي آنان سزاوار نمي باشد.
-نظام طبقاتي اساس تكافوي فرصتها را معطل ميسازد.
-هندويت حركت اصلاحات داخلي را كه در قالب ( بودائيه و جينيه ) ظاهر گرديده بود و همچنان حركت اصلاحي خارجي را كه در قالب اسلام انعكاس نموده بود نپذيرفته در مقابل هر دو مقاومت كرد و افكار و معتقدات خويش را حفظ نمود.
-رهبر هند ( گاندي) مي خواست كه دوري و فاصله اي را كه ميان طبقات و منبوذين وجود دارد گاهش دهد، ولي كوشش هايش به باد رفت، بلكه خودش قرباني كوشش هايش گرديد.
-گروه (سيك) نيز مي خواست كه يك دين مشترك از هندويت و اسلام تشكيل دهد، ولي ناكام گرديدند، زيرا به زودي درخود منحصر شده، گروه جداگانه اي گرديدند، حتى ازدواج را هم با ديگران ناجائز دانستند.

ريشه هاي فكري و اعتقادي:
-در قرن پانزدهم قبل از ميلاد ساكنان هند ازجملهء سياه پوستان اصلي بودند كه داراي افكار و عقايد ابتدائي بودند.
-بعد از آن جنگجويان آريائي آمدند، ودر راه به ايراني ها عبور نمودند، و معتقدات شان از بلادي كه به آن عبور نموده بودند متأثر گرديده بود، وقتي در هند مستقر شدند بين عقايد اختلاطي صورت گرفت كه از آن دين هندويت تولد گرديد، ديني كه در آن عقايد و افكار ابتدائي از قبيل عبادت طبيعت، آباء، و گاو، به شكل خاص وجود دارد.
-در قرن هشتم قبل از ميلاد وقتيكه مذهب برهميت وضع گرديد و قول به عبادت براهما نمودند، هندويت ترقي نمود.
-باد شديد دو حركت قوي يعني بودائيه و جينيه در مقابل هندويت وزيدن گرفت.
-در قرن سوم و دوم قبل از ميلاد قوانين (منو) ظاهر گرديد، و به دين هندويت قوتش را دوباره اعاده نمود.
-مفكورهء تثليث از دين هندي به دين نصراني منتقل گرديد.
-مفكورهء تناسخ، حلول، و وحدة الوجود به سوي بعضي مسلمانان گمراه منتقل گرديد و اين عقايد در نزد بعضي از متصوفه [صوفي تراشان] ظاهر گرديد، همچنان نزد اسماعيليه و ديگر فرقه هاي گمراه مثل احمديه ظاهر گرديد.

انتشار و جاهاي نفوذ :
دين هندويت در شبه قارهء هند، همراه اختلافي كه در تمركز آن وجود داشت حكومت ميكرد، ولي ميان مسلمانان و هندوها درنظريهء شان در بارهء كاينات ، زندگي و گاو فاصلهء بعيدي وجود داشت كه هندوان آنرا عبادت ميكردند و مسلمانان ذبحش نموده گوشتش را مي خوردند، همين بود كه تقسيم به ميان  آمد و برپا شدن دولت پاكستان با هر دو بخشش، شرقي، و غربي اعلان گرديد، كه اكثر ساكنين آن را مسلمانان تشكيل ميدادند، و دولتي هم براي هندوان كه اكثر ساكنين آنرا هندوها تشكيل ميدادند باقي ماند، و مسلمانان در آن دولت اقليت بزرگي را تشكيل ميدهند.

مراجــع :
1-أديان الهند الكبرى                        دكتور أحمد شلبي – ط6- مكتبة 
                                              النهضة- المصرية- 1981م.
2-محاضرات في مقارنات الأديان             الشيخ محمد أبو زهرة – مطبعة 
                                               يوسف- مصر.
3-حقائق عن الهند                            منشورات قلم الاستعلامات الهندي.
4-حضارة الهند                               غوستاف لوبون. 
5-أديان العالم الكبرى                        آنراحبيب سعد از انگليسي مختصر نموده
                                               است.      
6- الله                                        عباس محمود العقاد.
7-تاريخ الإسلام في الهند                     عبد المنعم النمر.
8-فلسفة الهند القديمة                         محمد عبد السلام.

مراجــع بيگانه :


1- Weech and Rylands: Peoples and Religions of India.
2- Hinduism Ed. By Lewis Renou.
3- A Short History of the World.

به نقل از: موسوعه آسان در بيان فرقه ها و گروهها (به زبان فارسی)، نويسنده : دکتر حماد الجهني، مترجم : محمد طاهر (عطائي)، الناشر: مركز الثقافة الإسلامية " بخارى".



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از محمّد بن عقيل بن ابي طالب روايت است: علي رضی الله عنه براي ما سخنراني كرد و گفت: اي مردم! شجاع‌ترين مردم كيست؟ گفتيم: شما، اي امير مؤمنان! گفت: ابوبكر صديق رضی الله عنه شجاع‌ترين مردم است، در روز جنگ بدر ما براي رسول الله صلی الله علیه و سلم سايه‌باني درست كرده بوديم، گفتيم: چه كسي در كنار پيامبر صلی الله علیه و سلم از ايشان نگهباني مي‌کند تا كسي از مشركان به او نزديك نشود؟ كسي جز ابوبكر براي نگهباني نايستاد، او بود كه با شمشير از غلاف كشيده كنار سر مبارك او ايستاده بود، هرگاه كسي مي‌خواست به رسول الله صلی الله علیه و سلم نزديك شود ابوبكر با شمشيرش جلوي او را مي‌گرفت و من خودم (علي) ديدم كه مشركان گلوي رسول الله صلی الله علیه و سلم را گرفته‌اند و تكان مي‌دهند و مي‌گويند: تو همان كسي هستي كه معبودان را‌ يكي دانسته‌اي، سوگند به خدا كسي جز ابوبكر رضی الله عنه به ‌او نزديك نشد، در آن زمان ابوبكر دو گيسوي بلند داشت، در حالي كه با سرعت مي‌آمد گيسوانش را كنار مي‌زد، آمد و گفت: واي بر شما! آيا مردي را مي‌كشيد كه مي‌گويد: پروردگارم الله ‌است و برايتان از جانب پروردگارش آيات و نشانه‌هاي واضح و و روشن آورده‌است! در آن روز ‌يكي از دو گيسوي ابوبكر كنده شد. راوي می‌گويد: علي مخاطبان را سوگند داد كه ‌آيا نزد شما مؤمن آل فرعون بهتر بوده ‌يا ابوبكر؟ مردم چيزي نگفتند، علي گفت: سوگند به خدا ابوبكر از مؤمن آل فرعون بهتر است، آن مرد که ايمانش را پوشيد، خداوند او را ستود. امّا ابوبكر جان و خون و مالش را در راه خدا فدا كرد(المستدرک(3/67)صحیح است برشرط مسلم و ذهبی موافق آن است).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3112
دیروز : 5831
بازدید کل: 8836426

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010