Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از عائشه صديقه رضي الله عنها روايت شده است كه "أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أمرهم عن الغلام شاتان مكافئتان وعن الجارية شاة." (روايت ترمذي ( 1513 ) وگفت : حسن صحيح ، وابن ماجه ( 3163 ) صحيح الترمذي ( 1221 ) .يعنى: "پيامبر صلى الله عليه و سلم به آنها (مسلمانان) امر فرموده كه براى نوزاد پسر دو گوسفند مساوى (در سن، گوشت، بزرگى، ...) و براى نوزاد دختر يك گوسفند ذبح كنند."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>مورمون

شماره مقاله : 1316              تعداد مشاهده : 306             تاریخ افزودن مقاله : 7/11/1388


مورمون THE MORMONS
تعريف :
مورمون يك گروه جديد انشعاب كردهء نصراني است كه لباس دعوت را به سوي دين عيسى علیه السلام دربر نموده به سوي پاك سازي اين دين، توسط بازگشت به سوي اصل يعني به سوي كتاب يهود دعوت مينمايد، دعوت شان به سوي كتاب يهود بخاطري است كه عيسى علیه السلام - به نظر آنان - براي آن آمده بود كه يهود را از ظلم و ذلت نجات داده بالاي زمين مسلط سازد، اين گروه - طوري كه خودشان ميپندارند -گروه قديسين معاصر، براي كليساي يسوع المسيح متعلق قديسين ايام اخير، ميباشند، كه پيامبر و مؤسس آن يوسف سميث و كتاب مقدسش مورمون ميباشد.

تأسيس و افراد برازنده :
-يوسف سميث در 23/12/1805م در شهر شارون مقاطعهء وندسور متعلق ولايت فرمونت تولد شد، وقتي به سن ده سالگي رسيد با پدر خود به شهر بالمايرا، در مقاطعهء اونتاريو ولايت نيويارك سفر كرد.
-در سن چهارده سالگي با خانوادهء خود به مانشتر در همين مقاطعه نقل مكان كرد.
-وقتي به سن پانزده سالگي رسيد مردم اطراف خود را تقسيم شده به گروه ها و طايفه ها يافت، مثل : ميثوديست، مشيخي، مهمداني و...در آنوقت احساس اضطراب و تشويش نمود.
-دربهار سال 1820م به يك جنگل رفت و آنجا تنها و منفرد شروع به نماز گزاردن نموده و ازخداوند هدايت و رهنمائي ميخواست، وي در همين حال قرار داشت كه ناگاه – چناچه وي مي پندارد- نوري را بالاي سرخود مشاهده نمود كه آن نور از دو شخص آسماني انعكاس نموده بود، و آندو شخص عبارت بودند از ( الله و پسرش عيسى) [ العياذ بالله] و هر دوي آنان وي را از يكجا شدن باتمام اين فرقه ها و گروه ها منع نمودند.
-ادعا ميكند كه بخاطر جرئتي كه وي در آشكار كردن اين ديدار خود نمود، وحي از وي قطع شد، و مورد ظلم و ستم شديد و تمسخر و استهزاء قرار گرفت، و در ضمن آن دچار لغزش هاي ذلت آوري شد، چنانچه خودش ميگويد: «بسا اوقات يكجا شدنم با جوامع مختلف مفضي بر ارتكاب لغرش هاي ذلت آور، و آلوده شدن به سبكساري هاي جوانان و به تقصيراتي كه در طبيعت بشري موجود است، ميشد با تأسف اين امور مرا دچار انواع تجارب و گناهاني كه مبغوض خداوند ميباشد گردانيده است، ولي بنابر همين اعتراف ، چنين فكر كرده نمي شود كه من گناه بزرگي و يا منكري را مرتكب شده باشم، پس براي من هرگز ميلاني به سوي همچون معاصي و گناهان نبوده است» شهادت يوسف ص (7).
-همچنان ادعا ميكند كه بيگاه 21 ستمبر 1823م فرشته اي كه نامش «موروني» بود، از آسمان بالاي وي نازل شده به وي خبر داد كه او را به كار مهمي آماده نموده براو مناسب است كه آن كار را انجام دهد، و برايش از كتابي اطلاع داد كه بر آن كلماتي برصفحات طلا نقش شده وآن كتاب احوال واخبار قومي را كه در قارهء امريكا در زمانه هاي گذشته سكونت نموده اند روايت ميكند، وهمچنان تاريخ اسلافي را بيان ميكند كه اينان از نسل آنان آمده اند، همچنان همين فرشته وي را از آن دوسنگ اطلاع داد كه درميان دوقوس نقره اي براي ترجمهء كتاب قرار دارد، فرشته وي را از خبر كردن مردم بران صحيفه ها منع نموده از نزدش رفت.
-در18 يناير 1827م بادختري كه نامش ايماهيل بود ازدواج نمود، بعداً نزديكان خانمش پشتوانهء قويي براي وي بودند و درنشر مفكوره اش با او همكاري مينمودند، زيرا خاندان او از مكانت ومنزلهء خوبي برخوردار بودند.
-در22 ستمبر 1827م صحيفه ها را -چناچه وي مي پندارد - تسليم شد، ولي با اين تعهد كه بعد از انجام شدن مطلوب توسط وي، آنها را دوباره تسليم نمايد.
-ازمقاطعهء مانشستر امريكا كوچ نموده به مقاطعهء سوسكويهانا، درولايت بنسلفانيا، آنجا كه نزديكان خانمش بود، رفت و درشهر هارموني اقامت گزيد.
-باهمكاري مارتن هاريس، كه بعضي حروف وچيزي از ترجمه را فرا گرفته بود، شروع به ترجمه نمودند، آنرا به استاذ تشارلز آنثون ودكتور ميتشيل تقديم نمودند، آندو اظهار نمودند كه آنچه اين دونفر ديده اند ترجمه اي ازلغت قديم مصر بوده،
وكتاب اصل، از حروف قديم مصري، حروف كلداني، حروف آشوري وحروف عربي تأليف شده است.
-در25مايو 1825م همراه اوليفر كودري، براي نماز درجنگل رفتند، ودرآنجا [به گفته آنان] يوحنامعمدان (يعني سيدنا يحيى u) نزد شان پايين شده آندو را امر كرد كه يكديگر را تعميد نمايند، وهمچنان به آنان خاطر نشان ساخت كه وي بخاطر نافذ ساختن امر بطرس ويعقوب ورسمي ساختن شان در سرپرستي كليساي مورموني، نزد آندو آمده است.
-هريكي از اوليفر كودري، داود ويتمر، ومارتن هاريس ادعا ميكنند كه آنان صحيفه ها را ديده اند، وهمچنان آنان به صحت ترجمه ودقت آن، وبه اينكه آن كتاب سجل قوم نافي وبرادران لاماني شان است، شهادت ميدهند.
-درسال1830، به حضور تعدادي از شخصيات، تأسيس كليساي يسوع مسيح را براي قديس هاي ايام اخير، اعلان نمود.
-يوسف سميث وپيروانش از نيويارك به شهر كير تلاند كه درمجاورت كليفلاند درولايت اوهايو قرار دارد، كوچ نمودند، وآنجا هيكل بزرگي بناكردند، همچنان به فعاليت تبشيري گسترده اي درآن منطقه ودرمناطق مجاورآن پرداختند.
-يك هيئت اعزامي، بخاطر تبشير وبدست آوردن همكاران، به ولايت ميسوري فرستاد.
-بعداً مورد ظلم وشكنجه قرار گرفتند، بنابر آن از منازل ومزارع خود صرف نظر نموده به ولايت الينوي كوچ نمودند، و در آنجا آبريز هاي دور دست ومتروك را، دركنارهء درياي مسيسيبـي خريدند وبه درست نمودن آن پرداخته، شهر (نوفر) يعني شهر زيبا را اعمار كردند.  
-يوسف سميث وبرادرش (هايرم) درشهر كاريج، در ولايت الينوي، روي اتهاماتي برضد شان، زنداني شدند، درحاليكه آندو درزندان قرار داشتند ناگاه دوشخص مسلح باچهره هاي پوشيده نزد آنان داخل گرديده آندو را باضربهء ماشيندار به قتل رسانيدند. اين حادثه در 27يونيو1844م رخ داد كه توسط آن زندگي اين پيامبر خيالي به پايان رسيد.
-بعد از وي رهبري حركت ونبوت به بريجام يونج تعلق گرفت، وي با پيروان خود به كوههاي روكي كوچ نموده و آنجا را به حيث جاي اقامت خويش تعيين نمود كه بعداً شهر (سالت ليك ) را اعمار كردند، وي پلان هجرت كردن ها را به سوي (اوتاه) نيز طرح نمود، زيرا درميان شان هزارها بريطاني وسكاندينافي وجود داشت، همچنان يونج مسؤول اين كوچ كردن تأسف انگيز كه درسال 1856م واقع شد، شمرده ميشود زيرا دراثناي اين سفر زياده از دوصد شخص ازجملهء پيروانش مردند.
-رئيسان كليسا پيامبران ميباشند، واين پيامبران پي درپي آمدند كه آخرش سبنسر كيمبل بود، تعداد اين گروه زياد شد وتقريبا به پنج مليون نفر رسيد، وفعلا هم درنمو وازدياد قرار دارند.
-يك اقليت از گروه مورمون وجود دارد كه با رهبري يونج، بعد از يوسف سميث موافقت نكردند، وآنان در الينوي باقي مانده درآنجا-به همكاري خانم اول پيامبرشان (ايماسميث) وهمراهي پسر سميث (جوزيف)-كليساي يسوع مسيح براي قديسان معاصر را اعمار نمودند، ونظم آن را دوباره اعاده كردند كه مركز آن (ميسوري) بود، البته اين كار بخاطر نافذ ساختن وصيت پيامبر مؤسس بود كه براي شان گفته بود: ( صهيون) درهمانجا خواهد بود0گروه هاي منشعب ديگري هم به ميان آمد كه هركدام آنها ادعا ميكرد كه صحيفه هائي بدست آورده كه درآنها كتابهاي مقدس قديم وجود دارد.
-يوسف سميث ( 1805-1844م ) مؤسس اول كليساي يسوع مسيح براي قديسهاي ايام أخيره سال 1830م بود. همان طور كه پيامبر اول براي آن به شمار ميرود.
-اوليفركودري، و مارتن هاريس از كساني اند كه درمرحلهء تأسيس وأخذ وحي خيالي شركت داشتند.
-پيامبران شان كه رئيسان كليسا مي بودند به ترتيب ذيل آمده اند:
1-يوسف سميث. 2-بريجام يونج. 3-جون تيلور.
4-ويلفورد وودروف. 5-لورينزوسنو. 6-يوسف ف0 سميث.
7-هيبرجرانت. 8-جورج البرت سميث 9-داود مكاي.
10-يوسف فيلدنج سميث. 11-هارولد لي. 12-وآخرين شان سبنسر
  كيمبل كه تاحال رئيس  
  وپيامبرشان است.
-دركتابهاي شان نامهائي از قبيل: إلما، يارد، لحي ذكر ميشود كه اينها دركتاب مورمون به حيث پيامبر بودند.
-آنان افراد برازنده اي درمجلس سناي امريكا نيز دارند كه آنان عبارت انداز:
-جان جاردن جمهوري خواه از ولايت يوتا.
-اودين هانس جمهوري خواه از ولايت يوتا.
-بولاهوكينز جمهوري خواه ازولايت فلوريدا.
-همچنان اشخاص بارزي درمجلس پارلمان امريكا نيز دارند كه عبارت اند از:
-جورج هانس جمهوري خواه از ولايت ايواهو.
-جيمس هانس جمهوري خواه ازولايت يوتا.
-موريس مودول ديموكرات از ولايت اريزونا

  افـكار و معـتـقـدات :
اول : كتاب هائيكه فعلا نزد آنان مقدس است :
1-كتاب مقدس: معتقد اند كه آن عبارت است از مجموعه اي از كتاب هاي مقدس كه مشتمل است بر رهنمائي هاي خداوند براي انسان، ونوشته شده هائي است كه قرن هاي زيادي را، از دور آدم تاوقتي كه عيسي عليهما السلام درآن زندگي ميكردند، شامل ميشود، آنرا پيامبران زيادي كه درقرن هاي مختلف زندگي ميكردند، نوشته اند، وآن به دوبخش تقسيم ميشود:
-عهد قديم: دراين كتاب پيشگوئي هاي زيادي راجع به آمد عيسيu وجود دارد.
-عهد جديد: كه زندگي عيسي علیه السلام وتأسيس كليسا را درآن روز حكايت مينمايد.
2-كتاب مورمون: آن دفتر مقدسي است براي آنعده از مردماني كه درقارهء امريكا بين سالهاي 2000ق م الي 400 بعد از ميلاد زندگي كرده اند، اين كتاب قصهء ديدار فوري عيسي علیه السلام را از اقوام قارهء امريكا، بعد از ايستاده شدنش از ميان مردگان ( چنانچه اعتقاد دارند )، مينمايد، اين كتاب نزد آنان حيثيت سنگ تهداب را دارد، وانسان مورموني توسط عمل كردن به تعاليم وي به خداوند نزيگ ميشود، يوسف سميث آنرا به توفيق وعنايت خداوند به لغت انگليسي ترجمه نمود، آنرا ملكي بنام (موروني ) از آسمان بالاي يوسف سميث نازل كرده بود.
3-كتاب المبادي والعهود: آن مجموعه اي از رؤيا هاي جديد است كه مخصوص به كليساي عيسي علیه السلام ميباشد، يعني همانطور كه در اين ايام اخير به سوي اصلش باز گردانيده شد، اين كتاب نظم كليسا، اعمال و وظائف آن را توضيح مينمايد، همچنان در آن پيشگوئي هائي راجع به حوادث اينده وجود دارد، ودرآن اجزائي است كه درآنها معلومات صدها سال مفقود شده وجود دارد، و درآن تعاليم كتاب مقدس نيز است. 
4-الخريدة النفيسه: كه مشتمل است بر:
-سفر موسي: در آن بعضي روياهاي موسي علیه السلام ونوشته هايش وجود دارد، كه آن سال 1830م به يوسف سميث كشف گرديد.
-سفر ابراهيم: آنرا يوسف سميث از درج بردي ترجمه نموده، اين كتاب از قبرستان قديم مصر گرفته شده است.
-كتاب هاي خود يوسف سميث كه مشتمل است بر: بخشي از ترجمهء كتاب مقدس، مختاراتي از تاريخ كليساي مورمونيه، بندهاي ايمان نزد آنان، وديدن مملكت آسماني.
-رؤيه فداء الاموات: اين كتاب زيارت نمودن عيسيu را از جهان روحي روايت مينمايد، وآن ديداري است كه براي رئيس يوسف .ف سميث در3 اكتوبر1918م اعطاء گرديده بود.
5-علاوه برچهار كتاب مذكور، كلمات وحي و رؤيا هائي كه پيامبران شان ذكر مينمايند، كتاب مقدس گرديده است، همچنان تمام نشرات، تعاليم وفيصله هاي مجالس، همهء اينها كتابهاي مقدس شمرده ميشود.
دوم: اركان ايمان نزد آنان : همانطور كه خود يوسف سميث وضع نموده است:
1-ايمان به الله كه پدر ازلي است، وبه پسرش عسي، وبه روح القدس.
2-ايمان به اينكه انسانها به سبب گناهان شان عذاب ميشوند، نه به سبب تجاوزآدم.
3-ايمان به اينكه تمام بشر ميتوانند خود را توسط كفارهء عيسى نجات دهند، آنهم از طريق اطاعت شريعت انجيل وشعائر آن.
4-ايمان به اينكه اصول وشعائر چهار گانه درانجيل اشياء ذيل است:
* ايمان به عيسي مسيح پروردگار.
* توبه.
* عماد به طريقهء تغطيس، بخاطر مغفرت گناهان.
* نهادن دست ها براي بخشش روح القدس.
5-ايمان به اينكه لازم است انسان از جانب خداوند به واسطهء پيامبران (ع)خواسته شوند، همچنان نهادن دست بر دست آنانيكه سلطهء روحي دارند، تا به انجيل بشارت داده مراسم متعلق بر آن را ادا كند.
6-ايمان به خود تنظيمي كه كليساي قديم آنرا درست نموده، يعني پيامبران، سرپرستان، معلمين و مبشرين...
7-ايمان به فائدهء زبانها، پيامبري، رؤيا وخواب ديدن، شفاء، و تفسير زبان ها.
8-ايمان به اينكه كتاب مقدس، به اندازه ايكه صحيح ودرست ترجمه شده كلمهء خداوند ميباشد، و ايمان به اينكه كتاب مورمون كلمهء خداوند است.
9-ايمان به هر چيزي كه خداوند كشف نموده و به آنچه كه حالا كشف مينمايد و در آينده كشف خواهد كرد كه به ملكوت خداوند علیه السلام تعلق ميگيرد.
10-ايمان به جمع كردن كامل اسرائيل و دوباره اعاده كردن قبائل دهگانه، و اينكه صهيون (اورشليم جديد) در قارهء امريكا تأسيس خواهد شد، و عيسي علیه السلام شخصا مالك و متصرف زمين خواهد شد، و زمين دوباره تجديد شده شكوه فردوسي خودرا به دست خواهد آورد.
11-ادعا مينمايند كه در عبادت خداوند قوي، مطابق آنچه ضمير شان برايشان ميگويد، امتياز دارند، و براي ديگران نيز اين حق را ميدهند، بنا بر آن هر چه ميخواهند، هر گونه كه ميخواهند و در هر جا كه ميخواهند عبادت مينمايند.
 12-ايمان به اينكه برايشان لازم است تا به پادشاهان، رؤساء، حاكمان، و به كسانيكه قوت قضائي به دستشان است، اطاعت وفرمانبرداري نمايند، همچنان ايمان دارند كه اطاعت قانون، احترام وتقويهء آن لازم و واجب ميباشد.
13-ايمان بر اينكه بر ايشان لازم است كه: امانتدار، صادق، پاك، نيكوكار، ودارندگان فضل باشند، واينكه كارهاي خير خواهانه براي تمام بشر انجام دهند، آنها در عقب هر كاري كه صاحب فضيلت، محبوب، مستحق تقدير وستايش باشد سعي و تلاش مينمايند.
سوم : مراتب ديني و تنظيمي شان :
-كهنوت نزد آنان به دو بخش تقسيم ميشود:
1-كهنوت ملكيصادق:كه آن بزرگترين كهنوت ميباشد، توجيه، تبشير به انجيل و سلطهء رهبري كليسا به تصرف وي است.
2-كهنوت هارون: وآن كهنوتي است كه در تمام قرنها به هارون و اولادش سپرده شده است، صاحبان اين كهنوت وظيفه داران مراسم ايمان، توبه، وتعميد هستند.
-رئيس كليسا پيامبر برگزيدهء پروردگار و كاهن جهاني ميباشد.
-مراتب كهنوت هارون: 
* شماس: هر پسر كه عمرش هشت سال باشد حق دارد كه تعميد نمايد، وهمچنان مستحق اين لقب ميگردد.
* معلم: وقتي پسر به چهارده سال رسيد مالك اين مرتبه ميگردد.
* كاهن: وظيفه اش تعميد ومباركي قرباني ميباشد.
* اسقف: وي رئيس گروپ كاهنان بوده ودر امور دنيوي، مثل تعميرات، جمع نمودن عشر وعطايا، وآماده كردن بوديچه، كار مينمايد، ودر اسرائيل به حيث قاضي شمرده ميشود.
-مراتب كهنوت ملكيصادق:
* شيخ: كه وظيفه اش تدريس، توضيح مسائل، مشاعره، تعميد و سرپرستي كليسا ميباشد.
* سبعون [يعني مجلس هفاد عضوي]: عضو سبعون دعوت خاصي دارد كه ميتواند تبشير به انجيل بدهد.
* كاهن عالي : مراسم داخل كليسا را وي انجام ميدهد، البته بخاطر آنكه بركات خاصه بطريركيه چنانچه مي پندارند حاصل شود.
* رسول: وي عضو گروه دوازده نفريي ميباشد كه آنرا پيامبر زنده، به شكل حواريون عيسىu تشكيل ميدهد و آن شاهد خاص عيسى علیه السلام در تمام جهان ميباشد.
-گروپ ها و دسته هاي ديگري هم وجود دارد:
-گروپ هاي كهنوت ملكيصادق كه عبارت اند از:
1-گروپ هاي شيوخ: كه هر گروپ آن مشتمل بر نود و شش شيخ ميباشد، نه زياده از آن .
2-گروپ هاي سبعين: كه هر گروپ آن مشتمل بر هفاد تن بوده نه زياده برآن، و هفت رئيس ميداشته باشد.
3-گروپ هاي كاهنان عالي: اين گروپ مشتمل ميباشد به بطاركه و اسقف ها، تمام كاهنان عالي كه در يك منطقه زندگي مينمايند بنام (وتد) [يعني ميخ] ياد ميشوند.
-گروپ هاي كهنوت هارون قرار ذيل است :
1-گروپ شماس ها: اعضايش دوازده شماس ميباشد.
2-گروپ معلمين : كه داراي بيست و چهار عضو ميباشد.
3-گروپ كاهنان: اعضايش زياده بر چهل وهشت كاهن نمي باشد. 
چهارم : خلاصهء افكار و عقايد شان :
-معتقد اند كه الله به شكل انسان است، گوشت و استخوان دارد، و داخل جسد ملموسش روحي ازلي وجود دارد.
همچنان تأكيد مينمايند كه پروردگار مترقي تر از انسان است، و براي انسانان ممكن است كه ترقي نموده به مرتبهء پروردگاري برسند: تعالي الله عما يقولون علوا كبيرا « خيلي برتر و عالي است خداوند از آنچه آنان ميگويند».
-مردان وزنان و همه بشر - بدون تغيير - پسران ودختران الله اند .
-انسان - مثل روح - از والدين آسماني تولد شده، وآن انسان، قبل از آمدنش به زمين درجسد مادي، در منازل ابدي پدر باقي مانده بود، و مسيح روح اول ميباشد، بنابر اين وي پسر بزرگ است .
-عيسى علیه السلام زمين را وآنچه در آن است خلق نموده، همچان عالم هاي ديگر را نيز به رهنمائي پدر آسماني خود خلق نموده است، بعد از آن حيوانات را پيدا كرده است.
-مسيح علیه السلام : مادرش مريم عذراء است كه وي به شخصي بنام يوسف نامزد بود، روح القدس بر وي آمده وقوت عالي بر وي سايه افگند، و پسر وي پسر خدا است، پسر سلطهء الوهيت را از پدر خود به ميراث برده و فنا شدن را هم از مادر خود.
-در حاليكه وي درعمر سي سالگي قرار داشت، يوحنا معمدان تعميد وي را انجام داد، چهل روز روزه گرفت تابا شيطان مقابله و محاربه نمايد، همچنان از دست وي معجزاتي صادر شد.
-عيسى علیه السلام بخاطر آنكه بر خطيئه و گناه غالب شود، زده شد، عذاب كرده شد، و دار كشيده شد، وي روح خود را نزد پدر خود امانت گذاشته بود، و جسدش سه روز در قبر ماند، بعد از آن روحش به سويش بازگشت نمود، در حاليكه بالاي مرگ غلبه حاصل نموده بود، از قبر برخاست.
-اندكي بعد از برخاستنش در امريكا ظاهر گرديده كليساي خود را تأسيس نمود، بعد از آن به سوي آسمان بالا شد، و بعد از آن در عقيدهء مسيحيت شركيات داخل گرديد و رجال دين در مقابل هم به جنگ و مقابله پرداختند ، و اين امر سبب شد كه بارديگر عيسى همراه با الله به زمين پايين شوند، كه نزول شان بالاي يوسف سميث بود، تابار ديگر عقيدهء مسيحيت را همانطور كه در اصل بود به زمين باز گردانند.
-حواء دختر برگزيده اي بود كه به آدم داده شد، و براي آندو اجازه خوردن از تمام درختان داده شد، بجز درختي كه معرفي كنندهء خير و شر بود، شيطان آندو را فريب داد و از آن درخت خوردند، بنابر آن فنا پذيرگشتند، و مشغول توالد وتناسل شدند.
-روح القدس : عضو هيئة الهيه ميباشد ، وي جسدي دارد از روح به شكل انسان ، وي دريك وقت واحد، تنها در يك جاي موجود ميشود، لكن نفوذش برهمه جا ميرسد.
-پيامبر مردي است كه خداوند وي را خواسته تا نمايندگي وي را در زمين نمايد، و به نيابت وي سخن بگويد، پيامبري نزد آنان دوامدار بوده قطع نمي شود.
-تعميد: تعميد اشاره ايست به سوي مرگ و قيامت ، و به اين طريق انجام ميشود: شخصيت ديني با شخصي كه ميخواهد وي را تعميد دهد در آب پايين ميشود، بعدا آنرا در آب غوطه داده دوباره بيرونش مينمايد، به اين كار زندگي گنهگاري به پايان ميرسد و زندگي جديد شروع ميشود، و آن ميلاد دوم گفته ميشود.
-قرباني : قرباني ها قبل از مسيح به طريق ذبح حيوانات تقديم ميشد، ولي كفارهء مسيح توسط كشته شدنش ، اين نوع قرباني هارا ختم نمود، و قرباني عبارت از نان ونبيذ همراه با نمازها گرديد، و در خلال ديدار جديد قديس هاي ايام اخيره، آنرا به نان و آب تبديل كردند.
-روز شنبه را تقديس و تعظيم مينمايند، زيرا خداوند، بعد از فارغ شدنش از ايجاد كائنات ، درهمين روز استراحت و دمراستي نموده است، برخاستن مسيح بعد از دار كشيده شدنش در روز يك شنبه بود، بنابر اين عوض روز شنبه روز يك شنبه محل تقديس قرار گرفته است.
-روزه : عبارت است از امتناع ورزيدن از خوردن و نوشيدن به مدت دو وقت طعام پي درپي، بنابر اين يك شخص بايد بيست وچهار ساعت روزه بگيرد، پس وقتي كسي از آنان نان شب خورد برايش تاشب ديگر جائز نيست كه چيزي بخورد همچنان روزه دار براي رهبر كهنوتي، مال وياطعامي كه مساوي خوراك دو وقت باشد، تقديم مينمايد و آنرا عطاء روزه ميگويند. 
-نوشيدن نبيذ، مسكرات الكولي، تنباكو، ودخانيات را با تمام انواع آن حرام ميدانند، و از نوشيدن قهوه وچاي امتناع ميورزند، زيرا در آنها مواد مضره وجود دارد، همچنان از نوشيدن مرطبات، و آنچه كه در آن از مشروبات صودا و مشروبات فواره و آبهاي گازدار وجود داشته باشد، و از الكولا كه خطرناكترين آنها است منع مينمايند و به عدم اسراف در خوردن گوشت نيز توصيه مينمايند، ولي تحريمش نمي كنند، و خوردن ميوه ها، سبزيجات، تركاري ها، و غله ها را مباح دانسته به خوردن گندم به طور خاص تأكيد مينمايند، زيرا عقيده دارند كه آن به جسم انسان فايده مند بوده سبب حفظ صحت و دوام آن ميشود، قابل ذكر است كه يوسف سميث رقص مينمود، شراب مينوشيد، در پهلواني شركت ميكرد، وي چنين نوشته ميگويد: «انسان بخاطري پيدا شده كه از زندگي خود فائده بگيرد».
-تعدد همسران را جائز دانسته براي مرد اجازه ميدهند كه هر قدر ميخواهد ازدواج كند، زيرا در اين كار زنده ساختن شريعتي است كه خداوند در زمانه هاي گذشته آنرا مشروع ساخته بود، و اين را تنها به دارندگان اخلاق نيكو و عالي اجازه ميدهند ، آنهم به شرطي كه قدرت سرپرستي زياده از يك فاميل را در خود به اثبات برسانند، خود يوسف سميث از جواز تعدد همسران عملا استفاده كرده بود، وتا سال. 189م اين عادت ادامه داشت.
-در دوران پيامبرشان ولفورد، در نتيجه فشارهاي شديد كه از جانب گروه هاي ديگر متوجه شان گرديد، و همچنان بخاطر دست يافتن به يكجا شدن با سلطه هاي اتحادي، از تعدد همسران - ظاهرا - دست كشيدند. ولي على الرغم تحرير رسمي و علني، آنان به طريق مخفي از تعدد استفاده مينمايند.
-زنا را مطلقا تحريم مينمايند، و كسي خطاء ميكند برايش توبه نمودن و رجوع كردن از تمام گناهان ممكن است.
-بالاي هر فرد واجب است كه ده يك [عشر] كسب نقد خودرا، با خوشي و سرور بپردازد.
-عطاء روزه خود را ميدهند، اشتراكات مختلفي و بخششهاي بدون سي براي كليساي خود ميدهند، بنابر آن كليساي آنان از كليساهاي غني و ثروتمند به شمار ميرود.
بعضي علامه هاي قيامت :
* شرارت ها، جنگها و نا آرامي ها.
* باز گردانيدن انجيل [يعني انجيل از نزد انسان ها گرفته و برده ميشود].
* ظاهر شدن كتاب مورمون.
* لاماني ها ملت بزرگي ميگردند.
* اعمار اور شليم جديد در ولايت ميسوري.
* خاندان اسرائيل ملت برگزيدهء خداوند ميگردد.
بعد از حساب چند مملكت تشكيل ميگردد :
* مملكت آسماني: اين مملكت براي كساني است كه شهادت عيسى علیه السلام را قبول نمودند و به نامش ايمان آورده تعميد نمودند.
* مملكت زميني: اين براي كساني است كه انجيل را بر روي زمين ترك كردند، ليكن در عالم روحانيت آنرا استلام كرده بودند.
* مملكت سفلى : براي كسانيكه انجيل و شهادت عيسى علیه السلام را نه در روي زمين پذيرفته اند و نه هم در عالم روحانيت، همراه آنان زنا كاران و فاسقان ميباشند.
* تاريكي خارجي: براي كساني خواهد بود كه براي عيسى علیه السلام توسط روح القدس شهادت داده اند و قوت پروردگار را دانسته اند، ليكن براي شيطان اجازه داده اند كه بر ايشان غلبه نمايد، تا از حق منكر شوند، و با قوت پروردگار مقابله نمايند.
-به دوران «هزار سال نيكبختي» ايمان دارند، كه آن از تاريخ آمدن عيسىu به زمين شروع ميشود و هزار سال ادامه ميكند، و در آن وقت بسياري از مردگان بر ميخيزند، و بعضي از آنان به مجرد ديدنش در وقت نزولش، اختطاف كرده ميشوند، اين قيامت اول است. شرارت پيشگان در جسد هاي خويش هلاك شده تا انتهاء هزار سال با ديگر مردگان اشرار باقي ميمانند، كه بعد از آن قيامت آخر ميايد.
-در مدت همين هزار سال محبت و صلح رائج و حكمفرما ميباشد، شخص عيسى علیه السلام پادشاه ميباشد، زمين در يكجا جمع ميشود، و قاره هاي مختلف وجود نمي داشته باشد، اطفال بدون ارتكاب گناه و خطاء بزرگ ميشوند.
-در آن وقت مردن وجود نمي داشته باشد، زيرا مردم در يك لحظه از حالت فاني بودن به حالت زندگي جاويداني تغيير مينمايند.
-در اواخر همين هزار سال، براي مدت كوتاهي لگام شيطان رها كرده ميشود، ميان پيروان پيامبران و پيروان شيطان معركه و جنگ صورت ميگيرد. آنگاه مؤمنين غالب ميشوند وشيطان تا ابد رانده ميشود.

پنجم : مورمون و يهود :
-در اين شكي نيست كه يهود نقش فعال وبارزي در حركت مورمون دارد.
-معتقد اند كه خداوند به ابراهيم و به پسرش يعقوب وعده نموده كه از نسل وي امت برگزيدهء خداوند خواهد بود.
-يعقوب كه نامش (اسرائيل ) است، دوازده پسر داشت كه آنان به اسباط مشهور اند.
-همان پيامبران مرتكب شرارت ها شدند، بنابر آن خداوند آنان را در زمين پراگنده نموده به دو مملكت تقسيم نمود:
1-مملكت شمالي: كه بنام اسرائيل ياد ميشود و در آن ده تن از جمله اسباط زندگي مينمودند.
2-مملكت جنوبي: كه بنام مملكت يهوذا گفته ميشد، در آن تنها دو تن از جملهء اسباط زندگي ميكردند.
-اسباط شمالي در معركه اي شكست خورده اسير شدند، و بعضي از آنان فرار نموده سرگردان در مناطق ميگشتند.
-بعد از صد سال، حوالي، 600 ق م . مملكت جنوبي به شكست مواجه شد، در آنوقت لحي و خاندانش اورشليم را ترك نموده در قارهء امريكا جاگزين شدند، كه از اولادهء آنان است نافيها، همچنان لاماني ها از نسل لحي شمرده ميشوند، و سال 586 ق. م اورشليم تخريب گرديد.
-دوسبط اسرائيل كه باقي مانده بودند اسير شدند. بناء اورشليم بعد از مسيح دو باره اعاده گرديد، ولي لشكر روماني ها بار دوم آنرا تخريب كردند.
-تصريح مينمايند كه پروردگار وعده نموده كه در اين زمان بني اسرائيل را بخاطر تعليم انجيل جمع خواهد نمود. همچنان موسى پيامبر سال 1836م نزد يوسف سميث پايين شد و سلطهء جمع كردن خاندان اسرائيل را در هيكل كيرتلاند به او داد.
-خاندان اسرائيل فعلا در حالت جمع شدن قرار دارند زيرا سالانه چندين هزار اسرائيل، كه به خاندان ابراهيم و يعقوب عليهما السلام تعلق خوني ويا تعلق پسر خواندگي دارند ( به گمان آنان) به كليسا مي پيوندند.
دوسبط ديگر، افرايم و منسي در سرزمين امريكا يكجا خواهند شد، وسبط يهوذا به اورشليم بازگشت خواهد كرد، همچنان ده سبط مفقود بركاتي را كه براي شان وعده شده، از طرف افرايم در امريكا اعطاء خواهند شد.
-اسرائيلي هاي پراگنده درهر كشور براي جمع شدن در دربار مسيح، دركوه هاي صهيون، دعوت ميشوند.
-اين تجمع كامل براي اسرائيل تاوقتي تمام نمي شود كه بار دوم نجات دهنده بيايد (چنانچه آنان مي پندارند).
-در جهان دو پايتخت خواهد بود: اول در اورشليم ، دوم در امريكا، زيرا از صهيون شريعت ميايد و از اورشليم كلمهء پروردگار ميايد.

ريشه هاي فكري و اعتقادي :
-يهوديان نقش مهمي در نشأت و ترقي اين طائفه داشتند كه هدف شان آوردن تفرقه و انشقاق در داخل كليسا هاي مسيحي است تابتوانند بالاي آنان سيطره نمايند.
-كتاب مورمون در همه چيز مشابه به تلمود [نام كتاب يهود] است، گوئي كه نسخه ايست كه از روي آن نوشته شده است .
-دولت اسرائيل تمام امكانات خود را در خدمت اين طايفه مسخر نموده در راه استمرار كمك و طرفدار ساختن نصراني ها براي اين طايفه، كار و فعاليت مينمايد.
-بخاطر ارتباط دادن صهيون و يا قدس جديد به سر زمين مقدس امريكا – نظر به اعتقاد آنان – فعاليت مينمايند، و انتظار بازگشت مسيح را دارند، كسيكه باز خواهد آمد و زمين را تصرف خواهد نمود و آنرا پر از جنت هاي جاويدان خواهد كرد.
-دربارهء فلسطين در كتاب مورمون، در اصحاح دهم، فقرهء 31 ميگويند: « بيدار شو و گرد خود را بيفشان اي اورشليم، بلي ... لباس هاي جميل و زيباي خود را به تن كن اي دختر صهيون، و حدود خود را تا ابد گسترش بده و فراخ نما، تا ديگر مغلوب نگردي، و وعده هاي ازلي پدر تحقق يابد، آن وعده هائي كه با تو فيصله نمود، اي خانهء اسرائيل».
-در اصحاح چهاردهم ، فقرهء (6) خطاب به مورمون ميگويد: « قدس را براي سكها ندهيد، خانه هاي خود را پيش روي خوكها نيندازيد، كه با پاهاي خويش آنرا پايمال مينمايند، آنگاه به شما متوجه شده پارهء پاره تان ميكنند».
-فكر صليبـي و فكر صهيوني در ديد شان به سوي فلسطين ، موافق به چشم ميايد، آنان اين سخن را از سال 1825م تكرار مينمايند، وقتي كه هنور سرزمين فلسطين جزئي از پيكر سرزمين اسلام بود.

انتشار و جاهاي نفوذ :
-به مفكورهء مورمون تعداد زيادي از نصارا ايمان آورده اند، داعيان آن جوانان پركار و پرفعاليت بودند، تعداد افراد آن به زياده از پنج مليون رسيده است، كه هشتاد در صد آن در ولايات متحدهء امريكا اند و مركز شان در ولايت (اوتاه) ميباشد، زيرا 68% مردم اين ولايت از افراد همين طايفه است و 62% ساكنين مقاطعهء بحيره هاي شور، به حيث اعضاء در اين كليسا ثبت نام اند كه مركز عمومي شان در ولايت (يوتا) امريكا ميباشد.
-آنان در ولايات متحدهء امريكا، امريكاي جنوبي، كندا، و اروپا منتشر اند، همچنان در اكثر اطراف جهان شاخه ها، كتابخانه ها و مراكز نشراتي براي نشر و پخش افكار وعقايد خويش دارند.
-آنان كتب خويش را به طور رايگان توزيع مينمايند، و دعوت شان در حقيقت خدمتي براي مصالح اسرائيل و بر آورده ساختن اهداف تعيين شدهء شان است، و آنان (175) رسالهء تنصيري دارند، همچنان مالك يك شبكهء تلويزيوني و يازده دسگاه راديوئي هستند، ويك مجلهء ماهوار در اسپانيا دارند، و يك روزنامه دارند.

مراجــع :  
الف : نشراتي وجود دارد كه آنرا كليساي يسوع مسيح براي قديس هاي ايام اخيره در شهر (سولت ليك) ولايت يوتا، در ايالات متحدهء امريكا، تحت اين عناوين توزيع مينمايد : 


The Church of Jesus Christ of Latter- day Saints.
 Missionary Department . 
5-East North Temple. 
Street Salt Lake City, Utah 84150 USA.


ب: نشرات شان به زبان عربي:
1-مباديء الإنجيل.
2-دليل الشعبة.
3-دليل القائد الكهنوتي .
4-كلمة الحكمة.
5-شهادة يوسف سميث.
6-دليل العائلة .

ج : ماذا عن المورمون – طبع الولايات المتحدة .
د: مقاله اي در بارهء مورمون در مجلهء الامه شمارهء 22 شوال 1402هـ/ آب 1982م.
 هـ: مقاله أي در موسوعهء بريطانية در بارهء مورمون.
 و: آنان نشراتي به زبان انگليسي دارند:


 1- Succession in the Presidency.
 2- W. H. Y. Families.
A Family home evening program suggested by the church of Jesus Christ of latter- day saints.
3- The Mormons and the Jewish people.
4-The Lords Day.
5-What the Mormons think of Christ.
6- A word of Wisdom. Mark E. Petersen.
7- Baptism. How and by Whom administered ?.

به نقل از: موسوعه آسان در بيان فرقه ها و گروهها (به زبان فارسی)، نويسنده : دکتر حماد الجهني، مترجم : محمد طاهر (عطائي)، الناشر: مركز الثقافة الإسلامية " بخارى". 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

یحیی بن معاذ (رحمه الله) فرمود: «ألا إن العاقل المصيب من عمل ثلاثا: ترك الدنيا قبل أن تتركه، وبنى قبره قبل أن يدخله، وأرضى ربه قبل أن يلقاه». «خردمند همان شخصی است قبل از اینکه دنیا وی را رها کند وی دنیا را رها کند. و قبل از اینکه در قبر نهاده شود، آنجا را آماده سازد و قبل از اینکه در پیشگاه خداوند حاضر شود، پروردگارش را راضی گرداند». صفة الصفوة، أبو الفرج عبد الرحمن بن علي بن الجوزي.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 17771
دیروز : 5614
بازدید کل: 8807930

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010