|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
اسلام معاصر>احزاب، گروهها و جنبشها>اخوان المسلمین
شماره مقاله : 1242 تعداد مشاهده : 886 تاریخ افزودن مقاله : 28/10/1388
|
تعريف: اخوان المسلمين بزرگترين حركات اسلامي معاصر است، شعارش بازگشت به سوي اسلام حقيقي ميباشد، اسلامي كه مطابق قرآن و سنت باشد , ميخواهد كه شريعت اسلامي در زندگي انسانها تطبيق شود، حركتي است كه در مقابل سيلاب " علماني" در مناطق عربي و اسلامي و سائر مناطق مي ايستد و مقاومت ميكند.
تأسيس و افراد برازنده: -مؤسس اين حركت شيخ حسن البنا (1224-1268هـ) (1904-1949م) است، وي در قريه اي از قريه هاي بحيرهء مصر تولد شد، و در يك خاندان متدين نشو و نمو نمود كه آثار آن در تمام زندگي اش جلوه گر بود. -در پهلوي تعليمات ديني اش در خانه و مسجد در مدارس حكومتي نيز درس خواند و بعدا به دارالعلوم در قاهره پيوست و در سال ( 1927م) از آنجا فارغ شد. -در يكي از مدارس ابتدايى اسماعيليه مدرس تعيين شد و در آنجا فعاليت ديني اش در ميان مردم شروع شد، خصوصا در قهوه خانه ها و در ميان كاركنان كانال. -در ماه ذو القعده 1327هـ / ابريل 1928م تهداب حركت اخوان المسلمين گذاشته شد. -در 1932م استاد حسن البنا به قاهره انتقال نمود وبا انتقال وي حركت نيز به قاهره انتقال كرد. -در سـال 1352هـ/1932م جريـدهء هفـته وار ( اخوان المسلمين) انتشار يافت و مدير آن استاد محب الدين خطيب (1303-1389هـ) ( 1886-1969م) تعيين گرديد بعد از آن در سال (1357هـ/ 1938 م) "النذير" انتشار يافت و بعد از آن در سال (1367هـ /1947م ) "الشهاب " به نشر رسيد ... و مجله ها و جريده هاي متعلق به حركت پيهم شروع به انتشار نمود. -در سال 1941م اولين هيئة تأسيسيه متشكل از صد عضو تشكيل يافت كه افراد آنرا خود حسن البنا انتخاب نمود. -اخوان المسلمين در سال 1948م در جنگ فلسطين شركت نمودند و با نيروي خاصي كه داشتند در معركه داخل شدند، اين رويداد را استاد كامل شريف در كتاب خود ( الإخوان المسلمين في حرب فلسطين ) به تفصيل ذكر نموده است. -در 8 نومبر 1948م محمود فهمي نقراشي – صدراعظم مصر در آن وقت- فيصله اي را صادر نمود كه طبق آن بايد جماعة اخوان المسلمين منحل گرديده دارايى هايش ضبط شود و افراد برا زندهء آن زنداني گردد. -در دسمبر 1948م محمود فهمي ترور شد و اخوان المسلمين متهم به قتل آن گرديد، طرفداران محمود فهمي نقراشي در جنازه اش اعلان نمودند: سر حسن البنا در مقابل سر نقراشي، همان بود كه در12فروري 1949م حسن البنا ترور كرده شد. -در سال 1950م دوران وزارت نحاس آمد و مجلس دولت فيصله نمود كه: امر به انحلال جماعت باطل است و ديگر اساس ندارد بنابر همين فيصله قيودات از سر راه جماعت برداشته شد. -در سال 1950م استاد حسن الهضيبـي (1306-1393هـ) (1891-1973م) به حيث رهبر اخوان المسلمين تعيين گرديد، وي يكي از بزرگترين قاضيان مصر بود و چندين بار زنداني شده بود و در سال 1954م حكم اعدامش صادر شد بعدا از اعدام به حبس ابدي تخفيف يافت ولي در سال 1971م براي آخرين بار از زندان رهايى يافت. -در برج اكتوبر 1951م روابط مصر و بريطانيا قوي گرديد بنابرين اخوان المسلمين جنگ هاي چريكي را ضد انگليس در كانال سويس آغاز كردند كه آن را كامل شريف در كتاب ( المقاومة السرية في قناة السويس) ثبت نموده است . -در 23 يوليو 1952م افسران مصري به سركردگي محمد نجيب انقلاب يوليورا با همكاري اخوان المسلمين براه انداختند ولى اخوان المسلمين بعد از پيروزي انقلاب اشتراك در حكومت را ترك كردند، زيرا هدف افسران از انقلاب واضح بود [يعني آنان حكومت اسلامي را نمي خواستند] جمال عبدالناصر ترك نمودن آنان را يكنوع دسيسه پنداشت و در ميان افسران و اخوان المسلمين تنش وخصومت ايجاد شد بعدا اين تنش و خصومت بالا گرفت و بحدي رسيد كه در سال 1954م حكومت به گرفتاري اخواني ها اقدام نمود وهزاران نفر آنان را تبعيد كرد، حكومت دراين اقدام خود اين را بهانه كرد كه: اخواني ها مي خواستند جمال عبد الناصر را در ميدان المنشيه در اسكندريه به قتل برسانند، در همين ايام شش تن آنان اعدام كرده شد كه آنان عبارت اند از: عبد القادر عوده, محمد فرغلى, يوسف طلعت، هنداوي دوير، ابراهيم الطيب، و عبد اللطيف. -در سـال 1965-1966م بار ديگر خصـومت و تنـش ميان حكومـت و اخوان شدت گرفت و حكومت بار ديگر به گرفتاري، تعذيب و اعدام دست زد كه دراين بار سه تن را اعدام نمود و آنان عبارت اند از: 1-سيد قطب ( 1324- 1387 هـ ) 1906- 1966م) وي كسي بود كه مفكر دوم بعد از حسن البنا در جماعت اخوان المسلمين و يكي از رهبران مفكورهء جديد اسلامي شناخته مي شود. * در سال 1954م زنداني شد ده سال را در زندان سپري نمود و در سال 1964م به سفارش رئيس جمهور عراق عبد السلام عارف از حبس رها شد، ليكن ديري نگذشت كه دو باره به زندان برده شد و به حكم اعدام مواجه گرديد. * وي چندين كتاب ادبي و فكري اسلامي نوشته كه از آنجمله است: (العدالة الإجتماعية في الإسلام، خصائص التصور الإسلامي ومقوماته في ظلال القران، معالم في الطريق) و غيره. 2-يوسف هواش 3-عبد الفتاح اسماعيل. -جماعت اخوان تا وفات عبد الناصر 28/9/1970م كار خويش را به طريق مخفي پيش مي برد. -در دوران انور السادات افراد جماعت تدريجا رهايى يافتند . -بعد از هضيبي عمر تلمساني ( 1904- 1986م ) رهبر جماعت تعيين گرديد، مقام رهبري جماعت اخوان المسلمين با سر پرستي وي تمام دارايى هاي ضبط شده خويش را كه در دور عبد الناصر ضبط شده بود و همچنان همه حقوق خويش را به طور كامل درخواست نمود و رهبر جماعت افراد جماعت را به طريقي واداشت كه از خصومت و درگيري ها با حكومات بدور بمانند و هميشه توصيه ميكرد كه بايد دعوت و كار خويش را به حكمت پيش برده تندروي و جانب واقع شدن را كنار بگذارند. -بعد از أستاذ تلمساني محمد حامد ابونصر رهبر تعيين گرديد وروش استاد تلمساني را در پيش گرفته از اسلوب وي استفاده كرد. -تعدادي از افراد برا زنده اخوان المسلمين در خارج مصرنيز ظهور نمودند كه برخي از آنها را اينجا ذكر ميكنيم: 1-شيخ محمد محمود الصواف كه مؤسس و رهبر اخوان المسلمين در عراق بود، وي چندين كتاب نوشته و در نشر اسلام در افريقا نقش بارزي داشت آنهم بعد از هجرتش از عراق و استقرارش در مكهء مكرمه سال 1959م. 2- دكتور مصطفى السباعي ( 1334-1384هـ) (1915-1964م) اولين رهبر عام اخوان المسلمين در سوريا، وي دكتوري خودرا سال 1949م از دانشكدهء شرعيات ازهر اخذ نمود، در سال 1948م گروپ هاي اخواني را به طرف فلسطين سوق داد و رهبري نمود،همچنان در سال 1949م خودرا به حيث وكيل دمشق كانديد كرد، وي خيلي سخنور و خطيب ممتاز بود، سال 1954م دانشكده شرعيات را در دمشق تأسيس كرد وخودش اولين رئيس آن بود، وي چندين كتاب نوشته كه از جمله آنها (السنة و مكانتها في التشريع الإسلامي، المرأة بين الفقه والقانون، قانون الأحوال الشخصية) وغيره ميباشد. 3-در 13 رمضان 1364هـ مطابق 19/11/1945م جماعت اخوان المسلمين در اردن تأسيس گرديد و اولين رهبر آن شيخ عبد اللطيف أبو قوره بود، سال 1948م وي گروپ هاي اخوان المسلمين را در اردن به طرف فلسطين قيادت نمود. -در 26/11/1953م استاذ محمد عبد الرحمن متولد سال (1919م) ناظر عام بر اخوان المسلمين در اردن تعيين گرديد و تا حالا درمنصب خود ايفاء وظيفه ميكند، وي سه قطعه شهادت نامهء علمي را دارا ميباشد.
افكار و معتقدات: -برداشت اخوان المسلمين از اسلام اين است كه: اسلام همه شمول بوده مقتصر به جانبي نيست. -اخوان المسلمين ميكوشند كه دائرهء كارشان وسعت پيدا كند و حركت جهان شمول و عالمي گردد. -حسن البنا حركت را چنين معرفي نموده ميگويد: ( اخوان المسلمين دعوت سلفي، طريقهء سني، حقيقت صوفيه، هيئة سياسي، گروه رياضت كشيده، پيوند علمي و ثقافتي، شركت اقتصادي و مفكورهء اجتماعي است). -حسن البنا مؤكدا ميگويد: شعار و علامات اخوان المسلمين امور آتي است: 1-دوري از مواضع اختلاف. 2-دوري از بدگويى بزرگان . 3-دوري از فرقه گرائي و حزب گرائي. 4-توجه جدي به خود سازي و مرحله به مرحله پيش رفتن. 5-ترجيح دادن جانب عملي به نسبت جانب دعوائي و اعلانات. 6-توجه جدي به جانب جوانان . 7-سرعت انتشار در قريه ها و شهرها. -وي ميگويد: خصوصيات اخوان امور ذيل ميباشد: * دعوت رباني است زيرا اساسي كه محور اهداف ماست همانا نزديكي مردم به پروردگارشان ميباشد . * دعوت جهان شمول وعالمي است، زيرا اين دعوت متوجه همهء مردم است و همه مردم در نظر دعوت برادر هم اند، اصل شان يكي، پدرشان يكي، نسب شان يكي است، برتري ميان شان فقط به تقوى است و به خير و فضيلتي است كه به جامعه تقديم مينمايند. * دعوت اسلامي است چون منسوب به سوي اسلام ميباشد. -أستاذ حسن البنا ميگويد: مراحل كار مطلوب از برادر راستين به ترتيب آتي است: 1-إصلاح شخص خود تاكه جسم قوي, خلق حسن, فكر روشن، وعقيدهء سالم داشته باشد، عبادتش درست باشد، و بركسب توانا باشد. 2-إصلاح خانواده مسلمان, يعني أهل خانواده اش را وادار به احترام مفكورهء خود سازد و همچنان آنان را وادار بسازد كه آداب اسلامي را در تمام امور خانوادگي خويش رعايت نمايند. 3-رهنمايى جامعه توسط تعميم خير و صلاح و مقابله با بدي ها و منكرات. 4-آزاد سـازي وطـن از هر نوع تسلـط سياسي , اقتصادي و روحي بيگانكان غير مسلمان. 5- إصلاح حكومت تا كه واقعا إسلامي باشد. 6-باز گردانيدن مراكز حكومتي به امت إسلامي توسط آزاد سازي ممالك إسلامي و زنده ساختن مجد و عزتش. 7-تعميم همهء عالم به نشر دعوت اسلامي در هرگوشه و أكناف آن تاكه ديگر فتنه اي باقي نماند و دين همه اش ازآن خدا باشد (و يأبي الله إلا أن يتم نوره) و خداوند U نور خودرا پوره كردني است . -أستاذ حسن البنا مراحل دعوت را به سه بخش تقسيم ميكند: 1-تعريف. 2-ساختن . 3-إجراء نمودن. -أستاذ بنا در « رسالة التعاليم » ميگويد: (أركان بيعت ما ده چيز است آنان را بـياد داريد: (فهم، إخلاص، عمل، جهاد، قرباني، ثبات، تجرد، برادري، و اعتماد) بعد از آن به شرح هر يكي از اين اركان ميپردازد سپس ميگويد: ( أي برادر راستين اين خلاصهء دعوت تو و مختصر مفكورهء توست و ميتواني كه همهء اين اركان را در پنج كلمه خلاصه سازي : الله هدف ماست, رسول اللهe رهبر ماست, قرآن قانون ماست, جهاد راه ماست، شهادت آرزوي ماست. و ميتواني كه مظاهر و أعمال آن را در پنج كلمهء ديگر خلاصه سازي : صاف و ساده بودن، تلاوت قرآن كريم، نماز، نظامي بودن، و أخلاق). -أسـتاذ سيـد قطب فهم خود و فـهم اخوان المسلمين را از اسلام در كتـاب خود (خصائص التصور الإسلامي و مقوماته) منعكس ساخته ميگويد: خصائص تصور اسلامي بر اينها استوار است: (رباني بودن .. ثبات .. شمول .. توازن .. مثبت بودن .. واقع گرائي و توحيد) بعد مؤلف مذكور براي هر يكي ازين خصائص فصل مستقلي منعقد ميسازد و آنرا شرح داده معنايش را واضع ميكند. -سمبول اخوان المسلمين دو شمشير به شكل متقاطع كه در ميان شان قرآن كريم قرار دارد و اين كلمه قرآني «واعدوا» و اين سه كلمه ديگر: حق، قوة، حرية، ميباشد.
ريشه هاي فكري و اعتقادي: -اخوان المسلمين تأكيد بر ضرورت جستجوي دليل و اهميت بازگشت به سوي دو منبع اصلي يعني قرآن و سنت و پرهيز از هر نوع شرك بخاطر رسيدن به توحيد كامل مينمايند، اين همه را از دعوت سلفي اخذ نموده اند. -دعوت شان از دعوت شيخ محمد بن عبد الوهاب، از دعوت سنوسي، و از دعوت سيد رشيد رضا متأثر است و اغلب اين دعوت ها در حقيقت گسترش مكتب شيخ ابن تيميه متوفى سال 728هـ 1328م ميباشد كه آن مأخوذ از مدرسهء احمد بن حنبل رحمه الله تعالى است. -اخوان المسلمين از صوفيه نيزاموري را كه به تهذيب و تربيه نفس تعلق دارد و نفس را به مدارج كمال بالا ميبرد اخذ نموده اند همانطوريكه صوفيان اوائل بودند يعني سالم بودن عقيده و دوري از هر نوع بدعت، كجروي، ذلت و امورسلبي. -حسن البنا مفاهيم سابقه را در دعوت خود گنجانيده وعلاوه بر آن اموري را كه عصر تقاضـا ميكند از قبـيل مقاومت و ايستادگي در مقـابل افكاري كه در همه مناطق عموما و در مصر خصوصا رو به گسترش نهاده، نيز درج نموده است.
انتشار و جاهاي نفوذ: -حركت در اسماعيليه شروع شد و از آنجا به قاهره انتقال نمود و از آنجا به اكثر شهرها و قريه هاي مصر نشر شد، شاخه هاي اخوان در مصر در اواخر دهه چهل به ( 3000) شاخه رسيده بود كه اين شاخه ها تعداد كثيري از اعضاء را در خود گنجانيده بود. -حركت به مناطق عربي ديگر نيز منتقل شد و وجود قابل ملاحظه اي در سوريه، فلسطين، أردن، لبنان، عراق، يمن، سودان، و غيره پيدا كرد و الحال در اكثر اكناف عالم پيرواني دارد.
مراجع: 1-حسن البنا مبادئ و اصول في مؤتمرات خاصة- المؤسسة الإسلامية -دار الشهاب بالقاهرة – ط1 -1400هـ /1980م. 2-قانون جمعية الإخوان مطبعة الإخوان المسلمين–1354هـ. المسلمين العام المعدل 3-الإخوان المسلمين أحداث صنعت التاريخ – محمود عبد الحليم – دار الدعوة-الإسكندرية-ط1-مطابع جريدة السفير- 1979م. 4-حسن البنا الداعية أنور جندي- دار القلم- بيروت. الإمام المجدد الشهيد 5-الشهيد سيد قطب يوسف العظم- دار القلم- بيروت. 6-الإخوان المسلمون د.زكريا سليمان بيومي- مكتبة وهبة - القاهرة. و الجماعات الإسلامية 7-مذكرات الدعوة و الداعية حسن البنا-المكتب الإسلامي-ط4-بيروت– 1399هـ/1979م. 8-مجموعة رسائل الإمام دار الشهاب – القاهرة. الشهيد حسن البنا 9-الإخوان المسلمين د.ريتشارد ميتشل- ترجمة عبد السلام رضوان -مكتبة مدبولى–ط1 -القاهرة 1977م. 10-الإخوان المسلمين كبرى اسحاق موسى الحسيسي. الحركات الإسلامية الحديثة 11-كبرى الحركات محمد على ضناوي –ط1-القاهرة –الجماعة الإسلامية الإسلامية في العصر الحديث الحديثة جامعة القاهرة- صوت الحق-8. 12-الإخوان المسلمين محمد شوقي زكي. و المجتمع المصري
به نقل از: موسوعه آسان در بيان فرقه ها و گروهها (به زبان فارسی)، نويسنده : دکتر حماد الجهني، مترجم : محمد طاهر (عطائي)، الناشر: مركز الثقافة الإسلامية " بخارى".
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|