|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>ازلام
شماره مقاله : 1231 تعداد مشاهده : 423 تاریخ افزودن مقاله : 22/10/1388
|
ازلام در ميان قوم عرب «استقسام به ازلام» رواج داشت. «زلم» چوبة تيري را ميگفتند که پيکان نداشت. اين «ازلام» بر سه نوع بودند: نوع اول، مجموعة سه تير بود. يکي از آن سه «نعم» (آري) بود؛ دومي «لا» (نه) و سومي «غفل» (ميانه). هر کاري را که ميخواستند انجام بدهند، از قبيل سفر و ازدواج و امثال آن، با اين نوع از ازلام استقسام ميکردند. اگر «نعم» درميآمد، آن کار را انجام ميدادند؛ و اگر «لا» درميآمد، براي آن سال از آن کار منصرف ميشدند، تا بار ديگر به زيارت بت بزرگ بيايند؛ و اگر «غفل» درميآمد، دو مرتبه استقسام ميکردند، تا يکي از آن دو تير «نعم» يا «لا» دربيايد. نوع دوم، آبها و کشتزارها و ديهها در آنها نوشته شده بود. نوع سوم، مجموعهاي بود از سه تير «منکم» (خودي)، «من غيرکم» (بيگانه)؛ «ملصق» (وابسته). هرگاه دربارة اصل و نسب يکي از افراد قبيله شک ميکردند، او را نزد هبل ميبردند، و يکصد درهم همراه با يک شتر جزور به متصدي آن تيرهاي ازلام- «صاحب القداح»- ميدادند. اگر «منکم» درميآمد، او را يک فرد اصيل (وسيط) ميشناختند؛ و اگر «من غيرکم» درميآمد، او را يک همپيمان (حليف) ميشناختند؛ و اگر «ملصق» درميآمد، همچنان جايگاه او نزد آنان محفوظ ميماند، اما، نه اصل و نسبي براي او قائل ميشدند، و نه او را همپيمان خود ميدانستند[1].
[1]- نکـ: فتحالباری، ج 8، ص 277؛ سیرة ابنهشام، ج 1، ص 152-153.
به نقل از: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|