|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>غرب زدگی > تقلید و غرب زدگی
شماره مقاله : 1182 تعداد مشاهده : 719 تاریخ افزودن مقاله : 4/10/1388
|
تقليد وغرب زدگی
دکتر يوسف قرضاوی
خاک وسر زمين اسلام مکانی است که خورشيد اسلام از آنجا نور افشانی را آغاز کرده ونهالش در آن ريشه دوانيده است. ودر نهايت امر جلوه گاه اجرای عقيده وشريعتش گرديده.به همين منظور اسلام همه تلاش خود را در جهت بر خور داری از سر زمين ووطنی آزاد ومستقل بکار گرفت. ووجوب هجرت ونياز به آن از مکه به مدينه منوره در عصر رسول خدا صلی الله عليه وسلم,در راستای تحقق وايجاد اين هدف بزرگ وعالی بود, وجوب وحتميت مبارزه برای دفاع از " دار الاسلام" کيان وهستی مسلمانان در همين مسير بوده است.بناءً مسلمانان همواره در طول تاريخ حيات خود بخاطر حراست وپاسداری از هويت دينی, انديشه های والای اسلامی, حفظ ونگهداشت وجب وجب از کشور و خاک خود با قامت استوار واتکاء به نيرو های لا يزال در برابر اشغال گران به پا خاسته اند. چون در گذشته وحال استعمار غرب از تفرقه وضعف ما استفاده کرده وسر بازان ونيروهای خود را با شعار های مزورانه وعوام فريبانه به کشور های ما گسيل داشتند وبه سلطه خود در سر زمين های آزاده ما تحکيم بخشيدند.مبارزه ودفاع مسلمانان از هويت خود در دو عرصه جلوه گير بوده است: أ ـ دفاع وحراست از انديشه وارزشهای اسلامی.ب ـ دفاع از سرزمينهای غصب شده مسلمانان. انديشه اسلامی پيام ورسالت مسلمانان رمز وجود وهدف آنها از ادامه زندگی است که بدون آن زندگی برای ملتهای اسلام ارج وبهائی نخواهد داشت.سخت ترين وطولانی ترين مبارزه امت اسلام ميباشد که بد ترين وکشنده ترين ترطن انواع استعمار است تهاجم نظامی, خاک وسرزمين مسلمانان را مورد تهديد قرار ميدهد, وتهجام فرهنگی, انيشه ها, افکار وشخصيت آنها را مسخ ونابود می سازد, تهاجم نظامی, يورشی ملموس وقابل درک است که به اساس وسادگی مورد قبول وحمايت قرار نمی گيرد وبا آن سر سختانه مبارزه می شود. اما تهاجم فرهنگی بسيار مرموز, ناپيدا وخزنده است که بسان ميکروب پيکر وتنه جامعه را دچار ضعف و بيماری می نمايد. تجاوز نظامی بازور وسرنيزه مردم را سرکوب نموده وآنهارا مجبور به تسليم در برابر اشغالگران وخود کامگان می گرداند.ودرعين حال ملت ها برای رهايی ورسيدن به قلعه های بلند آزادی از هر فرصتی ووسيله ای استفاده می برند. ودر راه نجات سر زمين شان نهال آزادی را با خون های عطر آگين خود سيراب مينمايند. اما تهاجم فرهنگی وفکری, انسانها وملت ها را از درون در هم ميريزد, انديشه, اخلاق وسلوکشان را تباه ميگر داند .وسر انجام با ميل ورغبت خود بخدمت استعمار گران ومهاجمان در می آيند وبا دستان خود, شخصيت, افتخارات, وتاريخ, و... شانرا در پای استعمار به ذبح می نشينند.واقعيت ارم اين است که امت اسلام در طول تاريخ خود هيچگاه با اينگونه تهاجم مهلک وخطر آفرين مواجه نبوده است . اين تهاجم پأيده معاصر است که ملتها ی مسلمان بيشتر با آن روبرو بوده, نظر وديدگاههای مسلمانان را , راجع به اسلام, زندگی, تاريخ و حتی خود آنها , دگرگون ودچار ترديد نموده است.بروی جهان بينی, طرز وشيوه زندگی, دارای اثرات عميق وتربيت, انديشه وفرهنگ, عادات وتقاليد, قانونگذاری, اقتصاد وسياست را متحول ساخته است.بزرگترين انديشه وتلاش غرب نوين بر روی کار آوردن وتربيت گروهی است, تا بار مسؤليت رهبری فکری وفرهنگی را بردوش آنها بگذارند وبرای منحرف نشوند, چهار چشمی آنها را زير نظر دارند واز آنها بصورت همه جانبه حمايت می نمايند ومردم را هم در غفلت ومشغوليت های مادی ومعيشتی بحال خود رها کرده اند.يکی از نتايج آن, ظهور وپيدايش پديده " علمانت" یا سکولايسم به معنی جايی دين از دولت وزندگی اجتماعی است. در همين راستا ذ زم ميد يدند که: سياست, اقتصاد وعرصه های زندگی اجتماعی را به گونه ای از دين جدا گردانند که کور کورانه پای خود را, جای پای روشهای غربی بگذارند, وروش, نظام اسلامی را کنار نهند, اسلام که روح آن جدايی ميان دين ودولت وحيات اجتماعی را به کلی مردود می شمارد. مسيحيت تقسيم انسان ودوپاره نمودن زندگی را ميان پادشاه وخداوند( جل جلاله) می پذيرد. همچنان که در انجيل آمده است: " آنچه را که به خداوند ارتباط دارد, در اختيار او قرار بدهيد ." اسلام اين نظريه را اساسا مردود می شمارد خود قيصر وهمه آن چيز هايی را که در اختيار اوست متعلق به خداوند تنهای توانا می داند. ورسالت خود را رسالتی فراگير وشامل همه ابعاد زندگی انسان ها می شمارد واحکامش دين ودنيا را شامل شده وبرای فرد وجامعه قانون تهيه وترتيب می نمايد, در واقع اسلام وفکر يگانه ای جدايی نا پذير است. خداوند متعال می فرمايد"أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ "[ سورة البقرة: 85]آیا به بعضی از کتاب ايمان می آوريد وبرخی ديگر را قبول نداريد". وهم چنان می فرمايد:" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً"[ سورة البقرة: 208]ای کسانيکه به خدانود وروز واپسين ايمان داريد داخل شويد در اسلام به تمامی " یعنی تمام فرامين وقوانين اسلام را که شامل تمام عرصه های زندگی است بپذيرند".اين موضوع را نبايد بدست فراموشی بپاريم که نزاع ميان دين ودانش يا بين کليسا وپيشگا مان روشنفکری وأزادی که به شکست دين کليسايی در برار فرشتگان دانش وآزادی انجاميد وبه دنبال آن دين از دولت یا کليسا از حکم داری جدا گرديد نزاعی است که در تاريخ فرهنگ غرب وجهان مسيحيت وجود داشته ودارد, وان مفکوره وپديده های شوم ونا ميمون در تاريخ فرهنگ وتمدن اسلامی, دارای هيچگونه سابقه وجايگا هی نبوده و نيست زيرا از نظر اسلام دين عين دانش ودانش عين دينداری است, ودر زير سقف مساجد ما بود که نهال دانش با دستان گرامی پيامبر کاشته شد وزير بنی دانشگاهها استوار گرديد. از برکت مسلمين اروپای امروزی (600) سال از عقب وتاريک به جلو و روشنائی شتافتند.سيکی ار نتائج اين تهاجم همه جانبه وعميق بر روی انديشه وعواطف وزندگی مسلمانان, از دست دادن وضعف احساس وافتخار وبالندگی به هويت وشخصيت غرب است وپيدايش پديده ای اجتماعی زهراگين دنباله روی چشم بسته وهمه گير, از تمام دستاورد های مادی و معنوی غرب ميباشد تا جايی که برخی از آنان خواستار آن شده اند که از همه مظاهر تمدن غرب بدون استثناء خير وشر, تلخ وشيرين آن پيروی وتبعيت بشود! اين فرموده رسول اکرم صلی الله عليه وسلم که هيچگاه از روی هوی وهوس سخن نگفته است در اين رابطه چقدر رسا وبجاست ايشان می فرمايند:{ قَالَ لَتَتْبَعُنَّ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ شِبْرًا شِبْرًا وَذِرَاعًا بِذِرَاعٍ حَتَّى لَوْ دَخَلُوا جُحْرَ ضَبٍّ تَبِعْتُمُوهُمْ قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى قَالَ فَمَنْ} صحيح البخاری:[6775 ]"مو به مو وگام به گام از فرهنگ وسنت کسانی که پيش از شما بوده اند پيروی می کنيد تا جايی که اگر آنها سر خود را در سوراخ سوسماری فرو برند شما هم همان کار را خواهيد کرد"از ايشان سوال شد که منظوری تان يهود ومسيحيان است ؟ فرمود: پس می خواهيد منظورم چه کسانی باشد؟! " اين حديث بدست فراموشی سپردن وهويت شخصيت وا صالت اسلامی را بسيار زشت ونا پسند می شمارد از دست دادن هويتی که زمينه ذلت, شرمساری ودنباله روی از پيروان ديگر اديان گذشته وتمدن های پيشين فارس وروم را که امروزه با اين نام وعنوانها از آن ياد نمی شود, فراهم ساخت اما امروز آن تمدنها وفرهنگ ها به گونه ای ديگر ودر قالب پيمان های جديد وجود دارند.اين فرموده رسول گرامی اسلام دامنه دنباله روی همراه با خواری وسر افگندگی را با تعبير " مو به مو گام به گام " بيان می دارد واز سر فرو بردن در سوراخ سوسمار از نظر تنگی وتاريکی وگذرگاه های پيچ در پيچ وبی حاصل زبان زد همه است.
ودر عين حال اگر صاحبان تمدن وفرهنگ های فريبنده وارد آن شوند, مقلدين وشخصيت باختگان هم, همان کار را خواهند کرد. اما در دنيا معاصر مدل جديدی از آن سوراخ که بسيار جذاب ودلکش است واز طريق روزنامه ها, راديو تلويزيون ها به صورت ما هرانه ای برای آن تبليغ می کنند از مظاهر وفريبندگی های غرب است که پا به عرصه وجود گذاشته است. در هر صورت اسلام در عرصه قانون گذاری وجهت دهی اش بر اسقلال وويژگيهای شخصيت اسلامی در ساختار وظاهر آن تا آخرين سرحد اصرار می ورزد تا زمينه انحلال وذوبانش در فرهنگ ها وتمدن های ديگر فراهم نشود. وداشته ما هيت اصيل وانسانی خود را از دست ندهد. ومفهوم دعای مداوم مسلمانان که روز انه دست کم هفده بار در نماز هايشان آنرا تکرار می نمايند, در رابطه با همان حفظ هويت واستقلال شخصيت اصيل اسلامی است.{اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلا الضَّالِّينَ}[ سورة الفاتحة: 6-7] ما را به راه راست هدايت واستقامت واستوار بدار , راه کسانی " پيامبران, راستان, شهداء ونيکان" که آنان را مشمول نعمت خود قرار داده ای, نه مسير وراه آنهايی " چون ستمکاران, کافران ومنافقان," که خشمت را شامل حال آنها گردانيده ای ونه راه وطريق گمراهان."بناءً غرب گرايان از نا آگاهی برخی مسلمانان با حقيقت وروح اسلام وبه دنبال کنار نهادن اسلام از رهبری وتوجيه جامعه استفاده برده وتلاشهايشان برای سازی جوامع اسلام بی حاصل نبوده است واسلام را عملاً در امور جزئی زندگی وگوشه مساجد وخانقاهها محدود ومحبوس نموده اند. مسلماً اسلاميکه بايد منبع قوانين قرار ميگرفت وشامل تمام عرصه ها وزوايای زندگی جوامع اسلامی در همه اعصار وقرون ميگرديد. زيرا يگانه قانون ونظام کامل وپوينده بود که از سوی يگانه ای بی همتا مطابق به سرشت فطرت واستعداد انسانها شرف نزول يافته بود.در همين رابطه می بينيد که رسانه های گروهی مانند: راديو تلويزيون وغيره... برنامه ای گاهی چند دقيقه ای را در زمانی مرده وبدون بيننده وشنوده برای موضوعی دينی روزانه يا هفتگی قرار داده اند. در مدارس ومراکز تعليم وتربيه سهم بسيار اندکی را به اسلام اختصاص می دهند آنهم غالباً در ساعات وروزهايی کم وگاهی در اواخر سال تحصيلی که هم دانش آموزان وهم معلمين خسته وبی حال شده اند. وزمانی هم از ساعت مربوط به آن برای تفريح واستراحت استفاده می نمايند.ودر بسياری از موارد, مسايل آن در ارتباط با جايگاه حکام تاييد وپشتيبانی نظام رسمی وتوجيه اعمال آنان است. در تشکيلات ونظام اداری جايگاهی اسلام را به اداره اوقاف محدود گردانيده اند. بدينگونه نيروهای غربزده مدام وبه طور مستمر , برای احصار نمودن مکانی اسلام در چهار ديواری مساجد محدود گردانيده زمانی آن در هفته به روز های جمعه ودر سال به ماه رمضان واحکام آنرا به اقامه نماز وروزه وبرخی شعاير کم تآثير ومحدوديکه در کالبد مرده وبيجان مسلمانان روح آزادی, شجاعت, ايثار, مردانگی وخود محوريت رانه دمد, تلاش ميکنند واسلام را از اثر گذاری وتوجيه اجتماعی براساس ارزشهای اسلامی ودميدن روح اسلام در آنها محروم گردانيده اند.اما اين حقيت را بايد نظر داشت که: ميدان انديشه اسلامی هيچگاه ودر هيچ برهه ای از انديشمندانی استوار وجانباز که قهرمانه در برابر تهاجم غرب زدگان قسم خورده ان با اعتقاد وايمان راستين به خداوند پاک ايستاده اند, خالی نبوده است. چنان انديشوران ومتفکران گرانقدر که با قلب های مالامال از ايمان وعشق بخدا ومحبت قران وپيامبر عزيز ترين وپر بها ترين سرمايه شانرا در راه اسلام عزيز قربانی کردند ........
علامه محمد اقبال فيلسوف شرق در اين مورد چه خوب گفته است: شرق را از خود برد تقليد غرب, بايد اين اقوام را تنقيد غرب قوت مغرب نه از چنگ ورباب نی ز رقص دختران بی حجاب نی زسحر ساحران لاله ورست نی ز عريان ساق و ونی از قطع موست محکمی او رانه از لادينی است نی فروغش از خط لاتينی است قوت افرنگ از علم وفن است از همين آتش چراغش روشن است حکمت وفن ای جوان شوخ وشنگ مغز می بايد نه ملبوس فرنگ اندرين ره جز نگه مطلوب نيست اين کله يا آن کله مطلوب نيست فکر چالاکی اگر داری بس است طبع دراکی اگر داری بس است
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|