|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>اسماعیل بن احمد
شماره مقاله : 11085 تعداد مشاهده : 3340 تاریخ افزودن مقاله : 20/9/1390
|
اسماعیل بن احمد
چون امیر نصر احمد سامانى رحمه الله از دار فنا بدار بقا رحلت کرد أمیر المؤمنین المعتضد باللّه، ایالت ممالک ما وراء النهر و آنچه برادرش داشت امیر نصر، به امیر اسماعیل سامانى داد، و او را عهد داد و لواء فرستاد. و او قوت تمام گرفت، و مملکت به او صاف شد، و جمله امرا و اشراف خلق و عوام او را مطیع گشتند، و چون مرد عالم و عادل بود کارهاء بزرگ بر دست او برآمد، چنانچه عمرو لیث قصد او کرد بالشکر گران، چنانچه ابن هیصم میگوید: که در لشکر عمرو لیث آن روز که بحرب اسماعیل مىآمد، هفتاد هزار سوار نیزه دار بود، تیر انداز و شمشیر دار، و سلاحهاى دیگر. چون امیر اسماعیل از جیحون عبره کرد، و در بلخ با عمرو لیث مصاف داد، حق تعالى اسماعیل را نصرت بخشید، و لشکر عمرو لیث منهزم شد و او اسیر گشت و در بند افتاد. امیر اسماعیل عمرو را مقید بحضرت أمیر المؤمنین المعتضد فرستاد، و أمیر المؤمنین امیر اسماعیل را عهد ولوا فرستاد و مثال در عهد ممالک خراسان، تا در تمام عجم او بزرگ گشت أمیر المؤمنین المعتضد فرمان فرستاد به امیر اسماعیل: تا بلاد طخارستان و گرگان از دست امیر محمد زید علوى که در ضبط خود گرفته بود مستخلص گردانید. امیر اسماعیل احمد هارون را بر مقدمه لشکر امیر کرد و پیش فرستاد و میان امیر محمد زید علوى و امیر اسماعیل مقاتله عظیم رفت، و امیر محمد علوى شهادت یافت، و پسر او زید بن محمد العلوى رضى الله عنهم گرفتار گشت، او را بنزدیک امیر اسماعیل آوردند، او را به بخارا فرستاد، و شرط اعزاز و اکرام بجا آورد و فرمود: تا منزل بطرف مروت و خدمت و تبرک و علو همت، اسباب مهیا گرداند، و أمیر المؤمنین المعتضد هم درین وقت برحمت حق پیوست، و پسر او أمیر المؤمنین المکتفى باللّه بخلافت نشست و امیر اسماعیل را عهد و لواء فرستاد، و نواحى عراق و رى و سفاهان و دیار طبرستان و گرگان همه با خراسان ضم کرد، امیر اسماعیل برادر زاده خود ابو صالح منصور بن اسحاق سامانى را ایالت رى داد، و پسر خود احمد بن اسماعیل را ایالت گرگان داد، و شب شنبه چهاردهم ماه صفر سنه خمس و تسعین و مائتین برحمت حق پیوست، و او را امیر ماضى لقب شد. و مدت ملک او هشتاد سال بود، رحمهم الله و لمن دعى للمولف و السلطان خلد الله ملکه.
امیر احمد سایس و ضابط بود، و بسبب حرکتى چند کس را از غلامان خود سیاست فرمود و بکشت، بقیه غلامانى که محرم بودند طالب فرصتى شدند تا امیر احمد را هلاک کنند، اما امیر شیرى داشتى آموخته، و آن شیر را شب بنزدیک خوابگاه خود بستى، تا از خوف او هیچکس پیرامن تخت او نتوانستى گشت، که آن شیر بشب پاسبانى او کردى، تا وقتى بشکار رفت، و از شکار بیگاه مراجعت فرمود و منزل دور بود، شب بمقام استراحت معهود نرسید و در راه بموضعى منزل کرد، غلامان فرصت یافتند او را شهید کردند، و این حادثه شب پنجشنبه بیست و سیوم ماه جمادى الاخرى سنه احدى و ثلثمائه بود، او را برگرفتند، و به بخارا آوردند، و امیر شهید لقب شد. و در اول حال که پدرش امیر اسماعیل بن احمد برحمت حق پیوست، جماعت سپاه داران و اکابر و اشراف مملکت به امیر نصر احمد بن اسماعیل بیعت کرده بودند معارف را بدار الخلافت فرستاد و از آنجا أمیر المؤمنین المستکفى باللّه، او را عهد ولوا فرستاد، و دولت و کار مملکت را انتظام داده، و در سجستان معدل بن على بن لیث برادر زاده یعقوب و عمرو عصیان آورده بود و فساد آغاز نهاده. لشکر بدان طرف نامزد کرده بود، و معدل را مقهور و عاجز گردانیده، و او را اسیر کرده و مقید فرموده، و سجستان را به پسر عم خود که بر وى اعتماد داشت: ابو صالح منصور بن اسحاق بن احمد سامانى داده بود. بعد از آن اهل سجستان عصیان آوردند، و منصور را بگرفتند و در قلعه ارگ محبوس گردانیدند، و با عمرو بن یعقوب اللیث بیعت کردند پس امیر احمد اسماعیل لشکر نامزد کرد کرت دیگر، و حسین على مروا الرودى را بر ایشان امیر فرمود، در شهور سنه ثلثمائه به سجستان رفته بودند و عمرو یعقوب را محصر کرده بودند هفت ماه، تا امان خواست بیرون آمد، و سجستان را به سیمجور دواتى داده بودند. درین وقت چون از خوابگاه جدا ماند شهادة یافت، و مدت ملک او شش سال و سه ماه بود.
به نقل از کتاب: طبقات ناصرى، مؤلف: ابو عمر عثمان بن محمد المنهاج سراج الجوزجانى (م بعد 658)، تحقیق: عبد الحى حبیبى قندهارى، تهران، دنیاى کتاب، چ اول، 1363ش.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|