منوچهر
دهم فرزند ایرج بن افریدون بود بروایت مقدسى. اما تاریخ طبرى چنین روایت میکند: که منوچهر بن منشخورنر بن منشخواربغ بن و یرک بن سروشنک بن ایرک بن بتک بن فرزشک بن فرکوزک بن ایرج .
چون منوچهر بزرگ شد پادشاهى بگرفت، و هر دو عم خود را که تور و سلم بودند بشکست در مصاف و بکشت، و دست عمالقه و فرزندان نمرود از بابل و عرب و شام و مغرب کوتاه گردانید، و جهان بر وى راست شد، عدل کرد، جهان آبادان گردانید، و جمله شهرها که در آن ممالک او بود خندقها فرمود، و رسم خندق او بیرون آورد، و بهر شهرى سلاح بسیار مهیا کرد، و چون از ملک او شست سال بگذشت، مهتر موسى علیه السّلام بیرون آمد و حق آشکارا کرد، بمصر و شام و مغرب، و فرعون غرق شد. و بروایتى منوچهر به مهتر موسى ایمان آورده بود، اما به خصومت فرزندان ملقا بود بخدمت او نرسید. چون از ملک او هشتاد سال بگذشت، افراسیاب بیرون آمد از فرزندان تورین افریدون و بکینه پدر طلبیدن از جیحون بگذشت، و مملکت بر منوچهر مشوش کرد، و تختگاه بلخ را ساخت و خراسان و عراق بگرفت، و منوچهر چند بار با او مصاف کرد شکسته شد، و در شهر آمل و مازندران که طبرستان گویند حصارى شد، و در آن مدت از کثرت نعمت آن شهر به هیچ چیز محتاج نگشت، و سام نریمان جد رستم از زاولستان و هندوستان بیامد و لشکر آورد به منوچهر پیوست، و با افراسیاب ترک مصافها کردند، تا کار به صلح مقرر شد، بران قرار که از طبرستان یک تیر پرتاب، افراسیاب بمنوچهر بگذارد. آرش که در عجم بلند کمان ترازو نبود، بر سر کوه آمل برآمد، و در پیکان طلسمى تعبیه کرد، و تیر بجانب خراسان بینداخت تا آب جیحون برفت.
یک روایت آنست: که آرش همانجا بمرد، و اصح آنست که او را امیر جمله تیر اندازان گردانید، و میان ایران و توران آب جیحون شد، و افراسیاب بازگشت و ملک منوچهر صد و بیست سال بود. و السلام (على) اهل الاسلام.
به نقل از کتاب: طبقات ناصرى، مؤلف: ابو عمر عثمان بن محمد المنهاج سراج الجوزجانى (م بعد 658)، تحقیق: عبد الحى حبیبى قندهارى، تهران، دنیاى کتاب، چ اول، 1363ش.