عمر بن عبد العزیز
عمر بن عبد العزیز بن مروان بن الحکم، مادر او ام عاصم بنت عاصم بن عمر بن الخطاب، و کنیت او ابو حفص بود، و او را برادر بود اصح نام، و او کتب اوایل خوانده بود و علم حوادث نیکو دانستى. روزى اسپى بر پیشانى عمر زخمى بزد بشکست، چون برادر او اضح او را بدید گفت: الله اکبر هذا اشج بنى امیه الذى یملأ الارض عدلا. و در کتاب دانیال پیغامبر نام او اشج بود، و عمر مردى خوب سیرت و عاقل عادل، و منصف و با خیر بود، و احوال بر جاده سنت مصطفى علیه السّلام، و سیرت خلفاء راشدین داشت، و لعنت از اهل بیت مصطفى بر گرفت و کارها بر جاده عدل کرد، و یزید مهلب را بازداشت و خراسان بعبد الله نعیم [1] داد و در هیچ عهد مال خراسان و عراق زیادت از آن نبود که در عهد او، و بعضى از علماء برانند: که مهدى آخر الزمان او بود، و هر مال و ضیاع و املاک که ولات بنى امیه از خلق بظلم ستده بود باز داد، و در عهد او خاقان ترکستان چین، سیصد هزار سوار و پیاده بیاورد جراح عبد الله حکمى با بیست و پنج هزار سوار پیش او باز رفت از خراسان، و میان بخارا و سمرقند، یک ماه در میان ایشان جنگ قایم شد، و به آخر نصرت اسلام شد.
ولادت عمر سنه اثنى و ستین بود و ازو آثار خیر بسیار ماند، و فوت او به دیر سمعان [2] بود، و مدت عمر او سى و نه سال بود، و وفات او روز جمعه بیست و پنجم ماه رجب سنه احدى و مائه بود، و مدت خلافت او دو سال و پنج ماه بود. رضى الله عنه و عن اعوانه و انصاره. و السلام على من اتبع الهدى.
زیرنویسها:
[1] کذا، ولى الکامل (ج 5- 24) و ابن خلدون (ج 3- 75) گوید: که الجراح بن عبد الله الحکمى را از خراسان معزول و عوض وى عبد الرحمن بن نعیم القشیرى را گماشت.
[2] ابجد التاریخ گوید: دیر سمعان بکسر السین من اعمال حمص.
به نقل از کتاب: طبقات ناصرى، مؤلف: ابو عمر عثمان بن محمد المنهاج سراج الجوزجانى (م بعد 658)، تحقیق: عبد الحى حبیبى قندهارى، تهران، دنیاى کتاب، چ اول، 1363ش.