|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>اعجاز قرآن و سنت>اعجاز قرآن و سنت > جنزدگی یا مساس روحی
شماره مقاله : 10891 تعداد مشاهده : 377 تاریخ افزودن مقاله : 11/8/1390
|
جنزدگی یا مساس روحی
عبدالرؤوف مخلص هروی
توجّه و اهتمام بشر به حفظ و حراست حیاتش، قضیهیی است كه در ذهن و روان هر انسان برای خود جای خاصّی را باز كرده است و حتی انسان اوّلیه نیز از این سودا، آسودهخاطر نبوده است. به كارگیری مغارهها و دخمهها توسط انسان اولیه، تنها به جهت حمایت و حراست حیاتش در برابر آفتهای طبیعی و آسیب حیوانات درنده بود. سپس در عصرهای بعدی، انسان متطوّر از این حد پا فراتر نهاده، تلاش و توجّه خویش را فقط به دفع آفات معطوف نساخت بلكه برای پاسداری از سلامتی خویش، با امراض نیز به پیكار برخواست.
علامه «جورج سارتون» در كتاب «تاریخ علم» میگوید: «در هر تمدنی از تمدنها اولین تطوّر در علم طب رونما میشود؛ زیرا نیاز به طب، هم عام و همگانی و هم بسیار شدید است به نحوی كه هیچگاه نمیتوان از آن غفلت كرد. گیاهان و حبههای دارویی، در عصر ما قبلالتاریخ شناخته شده بودند اما شواهد زیاد غیر قابل انكاری بر امر نیز وجود دارد كه یك نوع عملیات شجاعانه جراحی را در ما قبل التاریخ به ثبت میرساند؛ زیرا در جمجمههای به دست آمده فوسیلی آثار جراحی به مشاهده رسیده است».
اما نكته بسیار مهم كه مورد بحث ما نیز میباشد، كشف این واقعیت است كه در قدیمیترین آثار طبی تاریخ، برای معالجه مرض شیاطین «جن زدگی» جای مخصوصی باز شده است . به طور مثال، قدیمیترین و هم مشهورترین كتاب طبی تاریخ كه به دست ما رسیده است، كتاب «ایبرز» است كه حدود 2000 سال قبل از میلاد نوشته شده. طول آن (23/20) متر و عرض آن (30) سانتی متر و مشتمل بر (877) نسخه طبی است كه (12) نسخه آن به مرض «مساس روحی شیاطین» اختصاص یافته است.
بعد از این دوره، «فیثاغورث» فیلسوف یونانی (580 ـ 510 ق م) میآید و سپس «بقراط» كه به نام پدر طب معروف گردیده. و باز «جالینوس»، «اریستوتل»، «یلاتو»، «هیروفیلیس» و «ایراستوتس»... و همه اینان به وجود امراض ناشناخته در انسان قایل اند كه این امراض را به سحر یا قداست وابسته دانسته و حتی مرض «صرع» را به نام مرض مقدس یاد كردهاند. بعد از اینان نیز تفکّر «امراض شیاطین» رواج پیدا كرد تا بدانجا كه مرتاضان و متعبدان آلمانی همچون «وامر» و «اسیرتجر» ادعا كردند كه 72 سرلشكر شیاطین را به قتل رسانده و (7045926) شیطان عادی را نیز نابود كردهاند.
از سوی دیگر نظریات متعددی در ارتباط به بعضی از بیماریهایی كه اعراض آنها با اعراض امراض عضوی شناخته شده منطبق نیست ارائه گردید و سپس با پیشرفتهای علم طب، كشف بیماریهای روانیی كه ریشه آنها در درون روان انسان است نیز ممكن گردید. البته این امراض، علاوه بر امراض عصبیی است كه در نتیجه بیماری عارض بر دستگاه عصبی انسان رونما میشوند و نیز علاوه بر امراض عقلیی است كه به علت ناراحتی عقلی پدید میآیند. گفتنی است با تمام پیشرفتهای عظیمی كه در عصر حاضر بشر در میدان طبابت به آن دست یافته است، باز هم علم طب با بیماریهای ناشناخته و پیچیده یی رو به رو میشود كه ظاهراً هیچگونه اعراض و علایم عضوی نداشته و اگر هم در مواردی اعراضی مشابه اعراض امراض عضوی را از خود بروز میدهند، اما با آزمایشهای لابراتواری مشخص میگردد كه در واقع عامل این بیماریها چیزهای مجهول دیگری است. از قبیل سردردهایی كه هیچگونه علت خاصی برای آن پیدا نكردهاند و امثال آن.
اما علم طب اخیراً به نتایج قاطعی در باره این گونه امراض دست یافته و نام «مساس روحی» را بر آن نهاده است و آن عبارت از تهاجم یك روح نا پیدا بر یك انسان است كه مسبب امراض عقلی، یا عصبی، یا عضوی برای وی میشود و این روح مهاجم گاهی انسان را به ارتكاب جرایم علیه دیگران یا علیه خودش واداشته و جز آنچه كه اسباب تباهی وی است، چیز دیگری را به وی القا نمیكند.
دكتور «كارنگتون» سایكولوژیست معروف، در كتاب «پدیدههای جدید روح» میگوید: «حالت مساس روحی امروزه یك حالت واقعیی است كه علم دیگر نمیتواند آن را نادیده انگارد؛ زیرا صدها و بلكه هزاران تن هم اكنون به آن مبتلا میباشند». دكتور «وبستر» متخصص بخش عقلی جامعه اطبای امریكا نیز میگوید: «من از دیرزمانی است كه ارواح مبتلا به جنون را میبینم، بلكه حتی بعضی اوقات از این ارواح چیزهایی را هم میشنوم. اما من در ارتباط با آن دیوانگانی كه در بارهشان میگویند: هیچ امیدی به هوشیاری آنان نیست؛ بر این باورم كه غالباً یك روح مهاجم سركش و قوی، سلطه جابرانه خود را بر آنان قایم نموده است». دكتور «هاسیلوب» در تعریف «مساس روحی» میگوید: «مساس روحی یا جنزدگی تاثیر خارق العاده یی است كه یك شخص آگاه خارجی بر عقل و جسم یك شخص حساس وارد میكند». اما دكتور «ویكلانه» عقیده دارد كه كه : «چنانچه حالات مساس روحی مورد معالجه قرار گیرد، بدون تردید نیمی از بیماران بستری شده در شفاخانههای عقلی و عصبی، شفاخانهها را ترك خواهند كرد».
با كشف بیماری «مساس روحی» یا جن زدهگی، یافتن راههای درمان آن نیز از نظر علم جدید ممكن گردید كه برای آن نام «درمان روحی» را اطلاق كردند. و هرچند معالجه روحی در مجامع علمی هنوز هم گامها و مراحل ابتدایی خود را پشت سر میگذارد، اما روشهای این معالجه بیشتر از حد انتظار علمای طب، در حال پیشرفت و توسعه است و در دانشگاههای بزرگ برای آن مضامین و كرسیهای ویژهیی مدّ نظر قرار داده شده است و از آن جمله در دانشگاه «اكسفورد» و «كمبریج». همزمان در تمام كشورهای دنیا، معاینهخانههای درمان روحی باز گردیده، كتب، نشرات، روزنامهها و مجلات خاصی نیز در این عرصه فعالیت مینمایند. همچنان دكتوران و پروفیسران معروف جهانی كه دنیا به توانایی و شایستگی علمی آنان اعتراف دارد، به این نوع درمان فراخواندهاند. از آن جمله دكتور «الكسیس كاریل» برنده جایزه نوبل در جراحی كه میگوید: «گاهی بعضی از فعالیتها و جهشهای روحی، تعدیلات و تحولات مشخص وظیفوی و تشریحی را در بافتها و اعصاب جسم با همدیگر ایجاد مینمایند كه این فعالیتها، حقیقت بعضی از ارتباطات هنوز ناشناخته در زنجیره عملیات سایكولوژی و عضوی را نمودار میسازند. و جود این ارتباطات، اهمیت ملموس آزمایشها و پژوهش های روحی را كه هنوز هم دانشمندان علوم صحی و همچنین مربیان و جامعهشناسان به آن بیاعتنا هستند، به اثبات میرساند. در حالی كه این پژوهشها میتواند دنیای جدیدی را به روی انسان بگشاید».
دكتور «ادوین فریدریك پاور» استاد امراض عصبی در دانشگاههای امریكا كه مؤلف چندین كتاب در باره «درمان روحی» است میگوید: «دانشمندان علوم مادی طبیعتاً از این امر بخشوده بودند كه به وجود هر گونه نیروی معالج خارج از حوزه وسایل سنّتی طبی تسلیم شوند و یا تأثیرگذاری و تأثیر پذیری شخصیتی و روحی را بپذیرند. اما عدم باورمندی دانشمندان فوق الذكر به این حقیقت، نمیتواند صحت هزاران مواردی را ابطال نماید كه درمان روحی در آنها به طور قطع به اثبات رسیده است».
همه این حالات و موارد، درمان به وسیله روح غیر مرئی را كه قدرت آن مافوق بشری است گواهی میدهند تا جایی كه اخیراً این مشاهدات حتی شكاكترین دانشمندان علوم مادی را نیز، به امكان وجود نیروی معالج خارج از جسم كه هیچگونه رابطه شناخته شدهیی با هیچگونه عملیه طبی و یا عقلی ندارد، قانع و معترف ساخته است.
بنابراین، علم جدید فقط در همین اواخر به بیماری یی كه بر آن نام «مساس روحی» را گذاشته اند، معترف و متوجّه گردیده است، در حالی كه قرآن كریم چهارده قرن قبل در آیه 275 سوره بقره میگوید:
{الَّذِینَ یأْكُلُونَ الرِّبَا لا یقُومُونَ إِلاَّ كَمَا یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطَانُ مِنْ الْمَسِّ}
«آن كسانی كه رباخوار اند، در روز قیامت برنخیزند جز به مانند آنانی كه در اثر مساس و وسوسه شیطان دیوانه شدهاند»
آری؛ چهارده قرن است كه مؤمنان به این دین مبین، به بیماریهای جنونزدگی معترف بوده و از طریق دم و دعا و التجا به آیات شفابخش قرآن كریم، به درمان آنها میپردازند و شعار همه مؤمنان در همه امراض جسمی و روحی یی كه به سراغ آنان میآید، توسّل به دعا قبل از توسل به دواست و ما در این زمینه كتابها و مؤلفات مستقل و فراوانی داریم كه مورد استفاده خواص و عوام مسلمین قرار دارد.
به نقل از: تجلی قرآن در عصر علم (نگاهی تطبیقی به اعجاز علمی قرآن کریم در پرتو علوم جدید)، عبدالرؤوف مخلص هروی استاد دانشکده شرعیات دانشگاه هرات افغانستان
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|