|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>نصيريه
شماره مقاله : 10841 تعداد مشاهده : 327 تاریخ افزودن مقاله : 28/6/1390
|
فرقه نصيريه از فرقه هاي غالي شيعه
نصيريه يك گروه باطني است كه در قرن سوم هجري به ظهور رسيد، پيروان آن از غلاة شيعه به شمار ميروند. كساني هستند كه به وجود جزء خداوند در علي رضي الله عنه قائل شده وي را به خدائي پذيرفته اند. هدفشان منهدم ساختن اسلام و شكستن ديوارهاي آن است، باهر دشمني كه بر سرزمين مسلمانان تجاوز نمايد آنان همكاراند، استعمار فرانسوي بر سوريه به خاطر فريب دادن وپوشانيدن حقيقت رافضى شان بر آنان اسم (علويين) را استعمال نموده است.
تأسيس وافراد برازنده : مؤسس اين فرقه ابو شعيب محمد بن نصير بصري نميري (ت-270هـ) بود، كه با امام علي هادي و حسن عسكري همعصر بود. - اين فرقه ميپندارند كه وي (ابوشعيب) دروازه به سوي حسن عسكري، حجت بعد از وي ، وارث علمش، و مرجع شيعه بعد از وي ميباشد، و اينكه مرجعيت و دروازه بودن بعد از غائب شدن امام با وي باقي ماند. - او ادعاي پيامبري ورسالت را نموده در حق امامان چنان افراط نمود كه آنان را به خدائي نسبت داد. - جانشين وي در رهبري گروه، محمد بن جندب گرديد. - بعد از وي ابو محمد عبدالله ابن الجنان جنبلاني (235-287هـ) جانشين گرديد، وي از قريه جنبلاي فارس بود، به نامهاي : عابد، زاهد ، و فارسي ياد ميشد، به مصر سفر نموده آنجا دعوت خودرا به خصيبـي عرضه نمود. - حسين بن علي بن حسين بن حمدان خصيبـي: متولد سال 260هـ، وي با استاد خود از مصر به جنبلا آمده، و جانشين وي در رهبري گروه گرديد، و تحت حمايت دولت حمدانيه در حلب زندگي نمود، و براي نصيريه دو مركز ايجاد نمود كه اول آن در حلب بود به رياست محمد علي جلي و ديگرش در بغداد به رياست علي جسري. - مركز بغداد توسط حملهء هلاكو به بغداد نابود گرديد. - مركز حلب نيز به شهر به لاذقيه منتقل گرديده رئيس آن ابوسعيد ميمون سرور قاسم طبراني (358- 427هـ) تعيين گرديد. - حملات كُردها و تركها بر آنان شديد شد، و اين امر باعث گرديد كه امير حسن مكزون سنجاري ( 58-638هـ) قيام نمايد، وي دوبار بر منطقه حمله آورد كه در حمله اول ناكام گرديده بار دوم به پيروزي رسيد، همين بود كه پايه هاي نصيريه را در كوه هاي لاذقيه مستحكم نمود. - حوالي (700هـ/1300م) در ميان آنان دولت حاتم طوباني ظاهر گرديد، رسالهء قبرصيه را نيز وي نوشته است. - حسن عجرد از منطقهء اعنا ظاهر گرديد، ودر لاذقيه سال (836هـ/1432م) وفات كرد. - بعد از آن، رهبران تجمعات نصيري ديگري نيز ميابيم، مثل شاعر قمري محمد بن يونس كلاذي ( 101هـ/1602م) نزديك انطاكيه (ترکيه)، علي ماخوس، ناصر ليصفي، و يوسف عبيدي. - سليمان افندي اذني: سال 1250هـ در انطاكيه تولد شد، تعاليم طائفه نصيري را فراگرفت، ليكن توسط يكي از مبشرين، نصراني گرديد و به بيروت فرار نمود، در آنجا كتاب خود را ( الباكورة السليمانية ) به نشر رسانيد، و در اين كتاب رازهاي آن گروه را افشا نمود، بعد از آن نصيري ها وي را فريب نموده اطمينان دادند، وقتي به سوي شان بازگشت كرد، بر وي حمله نموده خفه اش كردند، و جسدش را در يكي از ميدان هاي لاذقيه سوزاندند. - نام تاريخي شان كه به آن معروف اند نصيريه است، ولي فرانسه براي آنان دولتي برپا نموده که بر آن نام ( دولة العلويين) را اطلاق كرد، اين دولت از سال 1920م تا سال 1936م ادامه يافت. - محمد امين غالب طويل: وي شخصيت نصيري بوده در دوران اشغال سوريه توسط فرانسه، يكي از فرماندهان آن به شمار ميرفت، كتاب ( تاريخ العلويين) را تاليف نمود و در آن از ريشه هاي دين فرقهء خويش صحبت مينمايد. - سليمان احمد : در دولت علويين سال 1920م، منصب ديني را اشغال نمود. - سليمان مرشد: وي گاو چران بود، ليكن فرانسوي ها وي را با خود گرفته در ادعاي خدائي كمكش كردند، وي براي خود پيامبري هم انتخاب نموده بود كه آن (سليمان ميده) چوپان بود، حكومت استقلال، وي را سال 1946م اعدام نموده به دار آويخت. - بعد از وي پسرش مجيب آمد و ادعاء خدائي نمود، ولي او نيز توسط رئيس مخابرات و اطلاعات آنوقت سوريه، سال 1951م كشته شد، ليكن فعلا هم گروه مواخسه نصيريه، در وقت ذبح كردن نام وي را ياد ميكنند. - ميگويند كه پسر دوم سليمان مرشد كه نامش مغيب است، خدائي خيالي را از پدر خود به ميراث گرفت.
افكار و معتقدات فرقه نصيريه (علوي) : - نصيريه علي رضي الله عنه را پروردگار ميدانند، و ميگويند: ظهور روحاني وي در جسد جسماني فاني مثل ظهور جبرئيل در صورت و شكل بعضي اشخاص است. - ظهور(علي پروردگار) در صورت ناسوت تنها بخاطر انس و الفت دادن مخلوقات و بندگانش بود. - عبدالرحمن بن ملجم قاتل حضرت علي را دوست دارند و از وي اظهار رضامندي مينمايند و لعنت كنندهء وي را نسبت به خطا ميكنند، البته به اين پندار كه وي لاهوت را از ناسوت نجات داده است. بعضي از آنان ميپندارند كه علي بعد از جدا شدنش از جسدي كه وي را محبوس ساخته بود، در مهتاب سكونت اختيار نمود، و ديگران شان معتقد اند كه سكونت وي در آفتاب ميباشد. - معتـقدند كه علي رضي الله عنه محمد صلي الله عليه وسلم را آفريد، و محمد صلي الله عليه وسلم نيز سلمان فارسي را آفريد، و سلمان فارسي نيز يتيم هاي پنجگانه را آفريد كه آنان عبارت اند از: 1- ابوذر غفاري: وظيفه دار و متصرف در دوران و چرخش ستاره ها. 2- مقداد بن اسود : وي را پروردگار وخالق مردم و متصرف رعد ها ميدانند. 3-عبد الله بن رواحه: متصرف در بادها و وظيفه دار قبض ارواح بشر. 4- عثمان بن مظعون : وظيفه دار معده، حرارت جسد و مريضي هاي انسان. 5- قنبر بن كادان : موظف نفخ ارواح در بدنها. - پسر نصير به حلال بودن محارم و حلال بودن لواط ميان مردان قول نمود. - آنان مثل ديگر فرقه هاي باطنيه شبي دارند كه در آن شب زنان با مردان خلط ميشوند. - شراب را احترام نموده آنرا مينوشند، و بخاطر آن درخت انگور را نيز احترام مينمايند، از كندن و قطع كردن آن خيلي مي هراسند، زيرا آن اصل شراب ميباشد، شرابي كه آنرا "نور" مي نامند. - در يك روز پنج وقت نماز ميگزارند، ولي نمازيكه در تعداد ركعات مخالف بوده سجده در آن وجود ندارد، احيانا ركوع وجود ميداشته باشد. - نماز جمعه نمي گزارند، قبل از اداء نماز طهارتي از قبيل وضو و دور ساختن جنابت نمي كنند. - مساجد عمومي ندارند بلكه در خانه هاي خويش نماز ميگزارند، و نمازشان با تلاوت خرافات همراه ميباشد. - آنان مقدساتي دارند شبيه به مقدسات نصارا، مثل : * ( قداس الطيب لكلي اخ حبيب). * (قداس البخور في روح ما يدور في محل الفرح و السرور). * (قداس الأذان و بالله المستعان). - به حج قائل نيستند و ميگويند : حج رفتن به مكه كفر و عبادت بتها است. - به زكاتي كه معروف ميان ما مسلمانان است قائل نيستند، بلكه مقداري معين به شيوخ و بزرگان خويش ميپردازند، و مي پندارند كه مقدار آن پنجم حصه درآمد ايشان است. - روزه نزد آنان دوري از زنان درماه رمضان است. - اصحاب كرام را شديدا بد مي بينند، و ابوبكر، عمر، و عثمان، رضي الله عنهم را لعنت مينمايند. - مي پندارند كه عقيده هم ظاهر دارد و هم باطن ، و تنها آنان اند كه اسرار باطني را دانسته اند، كه از آنجمله است: * جنابت: عبارت است از دوستي با دشمنان و ندانستن علم باطني. * طهارت: عبارت است از دشمني با دشمنان و دانستن علم باطني. * روزه: آن حفظ رازي است كه تعلق به سي مرد و سي زن دارد. * زكات: توسط آن اشاره به شخصيت سلمان شده است. * جهاد: عبارت است از لعنت فرستادن به دشمنان و افشا كنندگان اسرار. * ولايت: عبارت است از اخلاص به خاندان نصيري و بد ديدن دشمنان آن. * شهادت: شهادت آن است كه اشاره شود به سوي صيغه (ع. م. س). * قرآن: قرآن طريق تعليم اخلاص به علي است، سلمان تحت نام جبرئيل قرآن را به محمد صلي الله عليه وسلم تعليم داد. * نماز: عبارت است از پنج نام كه آنان عبارت اند از: علي، حسن، حسين، محسن، و فاطمه، و محسن همانا (سر و راز مخفي) ميباشد، زيرا آنان مي پندارند كه محسن جنين بود كه فاطمه سقط نموده بود، ذكر اين اسماء از غسل، جنابت و وضوء كفايت مي كند ، يعني كسيكه اين اسماء را ياد كند به غسل و وضو ضرورت ندارد. -عيدها: آنان عيدهاي زيادي دارند كه بر خلاصه عقايدي دلالت مينمايد كه در عقيده آنان خلط شده، و از آن جمله است: 1- عيد نوروز: در روز چهارم نيسان، كه آن روز اول سال فارس ميباشد. 2- عيد غدير، و عيد فراش، و زيارت روز عاشوراء در دهم محرم، كه آن ياد بود شهادت حسين در كربلاء است. 3- روز مباهله و يا روز چادر: در نهم ربيع الاول كه آن گرامي داشت دعوت پيامبر صلي الله عليه وسلم است از نصاراي نجران براي مباهله. 4- عيد اضحي و يا عيد قربان: كه نزد آنان در دوازدهم ذو الحجه ميباشد. 5- از عيدهاي نصارا نيز تجليل مينمايند، مثل: عيد غطاس، عيد عنصره، عيد قديسه برباره، عيد ميلاد و عيد صليب كه آنرا به حيث تاريخ شروع زراعت، چيدن ميوه ها، و شروع معاملات تجاري، و عقد اجاره دادن و اجاره گرفتن، براي خود گرفته اند. 6- روز (دلام) را نيز تجليل مينمايند، وآن روز نهم ربيع الاول ميباشد، اين تجليل را بخاطراظهار خوشي وسرور به قتل حضرت عمربن الخطاب رضي الله عنه، برگزار مينمايند.
ريشه هاي فكري و اعتقادي نصيريها: - آنها معتقدات خويش را از وثنيت وبت پرستي قديم اخذ نموده اند، ستاره ها را تقديس وتعظيم نموده آنرا مسكن علي رضي الله عنه ميدانند. - از افلاطونيه جديد نيز متأثر گرديده اند، واز آنان مفكوره فيض نوراني بالاي اشياء را نقل نموده اند. - عقايد خويش را برمذاهب فلاسفهء مجوس بنا نهاده اند. - از نصرانيت وغنوصيه مسيحيت اشيائي را اخذ نموده انتقال داده اند، وبرآنچه نزد آنان است از قبيل تثليث، قداسات، ومباح گردانيدن شراب، تمسك نموده اند. - فکر تناسخ وحلول را از معتقدات هندي وآسياي شرقي نقل داده اند. - ايشان از شيعه هاي غالي وافراطي اند، بنابرآن تفکر آنان مطابق به اكثر عقايد شيعي ميباشد، يعني عقايدي كه شيعه ها به صورت عموم وسبئيه ( گروه عبدالله بن سباء يهودي ) به صورت خصوص به آن قائل اند.
انتشار و جاهاي نفوذ : - نصيري ها منطقهء جبال النصريين را در شهر لاذقيه سوريه وطن اختيار نموده اند، و در اين اواخر در شهر هاي مجاور آن، در سوريه منتشر گرديده اند. - تعداد زيادي از آنان در غرب اناطول [آسياي صغير] نيز وجود دارند، كه بنام (تختجيه و حطابون) معروف اند، و مردم شرق اناطول آنان را بنام (قزل باشي) ياد ميكنند. - در بخش هاي ديگر تركيه و الباني بنام بكتاشيه معروف اند. - تعدادي از آنان درفارس و تركستان نيز هستند كه بنام ( علي الهي ) ياد ميشوند.
نکته مهم:
علماء مسلمانان بر اين اجماع و اتفاق نمودند كه: مناكحه [زن دادن و زن گرفتن] با نصيري ها جائز نيست و خوردن گشت حيواني كه آنان ذبح كرده باشند حلال نميباشد، بر جنازه شان نماز خوانده نشود، در قبرستان مسلمانان دفن نشوند، استخدام آنان در سرحدات و جبهات جائز نيست. -ابن تيميه ميگويد: «گروهي كه بنام نصيريه ياد ميشوند - آنان و ديگر فرقه هاي قرامطه باطنيه -كافرتر از يهود و نصارا ميباشند، بلكه نسبت به بسياري از مشركين، آنان كافرتر اند، و ضرر شان به مسلمانان زياده تر و بزرگ تر از ضرر كافران حربي مثل تاتار، فرنگ، و غيره ميباشد، آنان هميشه با دشمنان مسلمانان همکار بوده اند، با نصارا متحد شده در مقابل مسلمانان قرار گرفتند، بزرگ ترين مصيبت نزد آنان غالب شدن مسلمانان بر تاتار بود، تاتارها كه داخل خاك اسلام گرديدند و خليفه مسلمانان را در بغداد، با ديگر مسلمانان به قتل رسانيدند، به كمك و همكاري همين گروه بود.
مراجــع: 1-الجذور التاريخية للنصيرية؛ الحسيني عبدالله -دار الاعتصام - القاهرة - 2- الملل و النحل؛أبو الفتح الشهرستاني. 3- رسائل ابن تيمية؛رسالة في الرد على النصيرية. 4- الباكورة السليمانية في كشف أسرار الديانة النصيرية؛ سليمان أفندي الأذني- بيروت- 1864م. 5- تاريخ العلويين؛ محمد أمين غالب الطويل- طبع في اللاذقيةعاصمة دولة العلويين عام 1924م. 6- خطط الشام؛محمد كرد علي- ط دمشق 1925-ج3/265-268-ج6/107-109. 7- دائرة المعارف الإسلامية؛ مادة نصيري. 8- إسلام بلا مذاهب؛ د. مصطفى الشكعة- ط دار القلم- القاهرة-1961م. 9- الأعلام للزركلي؛ 2/254 ط بيروت- 1956م. 10- الحركات الباطنية في العالم؛ د. أحمد محمد الخطيب، مكتب الأقصى، عمان. 11- دراسات في الفرق؛ د. صابر طعيمة- مكتبة المعارف- الرياض- 1401هـ/1981م.
والله اعلم وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت IslamPP.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|