|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>توبه > توبه در قرآن
شماره مقاله : 10822 تعداد مشاهده : 425 تاریخ افزودن مقاله : 24/6/1390
|
توبه در قرآن
تألیف: دكتر يوسف قرضاوي، ترجمه: دكتر احمد نعمتي
قرآن در آيات بسياري از سورههاي مكي و مدني، توجه و اهميت شاياني نسبت به توبه مبذول داشته به خواست خداوند در مواضع خود بدان آيات اشاره خواهد شد. برجستهترين آيات قرآن در رابطه با توبه اين گفتار خداوند متعال است كه ميفرمايد: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (٨)}[تحريم/8] «اي مؤمنان به درگاه خداوند توبه نصوح [خالصانه و بادوام] كنيد. باشد كه گناهان را مستور گرداند و شما را در باغهاي بهشتي كه زير درختانش نهرها جاري است داخل كند، در آن روزي كه خداوند، پيامبر و مؤمنان همراه او را، ذليل نسازد [بلكه عزيز و سرافراز ابد گرداند] در آن روز نور [ايمان و عبادت] آنها در پيش رو و سمت راست ايشان ميرود [و راه بهشتشان مينمايد] و در آن حال گويند پروردگارا تو نور ما را به كمال برسان و ما را بيامرز كه تنها تو به هر چيز توانايي». اين آخرين پيام الهي در قرآن در رابطه با مؤمنان است كه آنان را به توبه و بازگشت خالص و صادقانه به سوي پروردگار، دستور ميدهد. صيغة «امر» از طرف خداوند متعال، در قرآن بر وجوب دلالت دارد مگر قرينهاي باشد كه آن امر را از وجوب منصرف گرداند، و در اينجا هيچگونه قرينه و بازدارندهاي نيست. وجوب توبه در جهت اميد به دو امر و يا دو هدف اساسي است كه هر شخص مؤمني جوياي آنها ميباشد: 1- كفارة گناهان. 2- دخول به بهشت جاويدان. و هر انسان مسلمان نياز شديدي به اين دو موضوع دارد كه: 1- خطاهايش محو گردد. 2- گناهانش بخشوده شود. انسان ازخطا و گناه خالي نيست؛ زيرا كه او برحسب اقتضاي ساختار انسانياش با دو عنصر مختلف تركيب يافته است: 1- عنصر مادي و زميني. 2- عنصر معنوي و آسماني. يكي آن را پايين ميآورد و ديگري آن را به بالا ميكشاند. اولي [عنصر مادّي و خاكي] امكان دارد انسان را به پستي حيواني و يا فروتر از آن برد. ديگري [عنصر معنوي و آسماني] امكان دارد او را به مقام ملائكه و يا بالاتر از آن صعود نمايد. و چون هر انساني در معرض خطا و گناه قرار دارد. بنابراين براي محو و پوشاندن خطاهايي كه از او سرزده است به توبة نصوح نيازمند است. موضوع ديگري كه براي انسان مطرح است ورود ايشان به بهشت جاويدان است و ممكن نيست هيچ مسلماني خود را از آن بينياز داند. زيرا مهمترين مسأله يك انسان مؤمن جايگاه ابدي او است: كه آيا او در روز قيامت از نجاتيافتگان است يا هلاكشوندگان؟ در سعادت و كاميابي است يا در شقاوت و خسران؟ نجات، سعات و كاميابي در بهشت است و يا هلاك، خسران و شقاوت در دوزخ. { فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلا مَتَاعُ الْغُرُورِ }[آل عمران/185] «هر كسي خود را از آتش جهنم دور داشت و به بهشت ابدي در آمد چنين كسي رستكار است و بدان كه زندگاني دنيا به جز متاع فريبندهاي نیست». آنچه در قرآن راجع به توبه وارد شده اين گفته خداوند متعال است كه ميفرمايد: { وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ } [نور/31] «اي مؤمنان همه به درگاه خداوند توبه كنيد باشد كه رستگار شويد». خداوند متعال در اين آيه همه مسلمانان را به توبه دستور داده، و هيچ كدام را اگرچه در مرتبه عاليِ استقامت باشد و از نردبان پرهيزگاران عروج نموده باشد، مستثني ننموده است. بعضي از مسلمانان در رابطه با گناهان كبيرهاي كه بدان مرتكب شدهاند، توبه ميكنند و چنين كساني معصوم نيستند و بعضي از مرتكب شدن به محرّمات صغيره توبه ميكنند، و كمتر كسي از اين نوع گناه هم در امان است و بعضي از شبهات[1] توبه ميكنند، و هر كسي از شبههها بپرهيزد دين و آبروي خود را محفوظ داشته است و بعضي از مكروهات توبه ميكنند بلكه هستند كساني كه از غفلتهاي قلبي توبه ميكنند. و بعضي از اينكه در يك حالت پست قرار دارند و به مقام عالي از مراتب معنوي صعود نكردهاند، توبه ميكنند. و بايد دانست كه توبة عوام سواي توبة خواص، و توبه خواص غير از توبة خواصِ خواص است به همين خاطر گفتهاند: «حسنات الأبرار سيئات المقربين» «حسنات نيكوكاران گناه مقرّبان است». در آيه شريفه مذكور از همه مسلمانان درخواست توبه شده است كه شايد رستگار شوند. صاحب قاموس در كتاب «البصائر» تحليلي درباره اين آيه دارد و ميگويد: اين آيه در سوره مدني است. خداوند با اين آيه مؤمنان و بهترين مخلوقاتش را مورد خطاب قرار ميدهد كه به دنبال ايمان، صبر، هجرت و جهاد، به درگاه خداوند توبه كنند. پروردگار، رستگاري را با توبه مرتبط ساخته{ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ } [باشد كه رستگار شويد] بسان، ارتباط مسبب بر سبب، و از ادات [لعلّ] كه بيانگر اميد و رجا است استفاده شده است. يعني شما اي مؤمنان هرگاه توبه كرديد اميد رستگاري براي شما هست و جز توبهكاران به رستگاري و سعادت، اميد نميبندند. بعضي از عالمان علم اخلاق ميگويند: توبه بر همگان حتي انبيا و اوليا واجب است و گمان مبريد كه توبه فقط مخصوص آدم علیه السلام بوده است، آنجا كه خداوند متعال ميفرمايد: { وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى (١٢١)ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى (١٢٢) }[طه/121-122] «آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت، سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و [وى را] هدايت كرد». توبه يك حكم دائمي است كه بر جنس بشريت واجب گشته و تا زماني سنّت الهي كه هيچگونه چشماندازي در تغيير آن نيست، تغيير و تبديل نگردد، فرض خلاف آن غيرممكن است. بنابراين توبه و بازگشت به درگاه خداوند متعال در حقِ هر انساني چه نبي و چه غیر نبی، و چه وليّ و چه عاصي، واجب و ضروري است. حديث (كلكم خطاءون وخير الخطائين التوابون): (همة شما خطاكارانيد و بهترين خطاكاران توبهكارانند). كه احمد و ديگران از انس رضی الله عنه روايت نمودهاند، اشاره به اين مطلب دارد. حكم وجوب توبه، همگاني، دائمي و مربوط به هر شرايط و احوال است. به دليل عموميّت دليل در آيه: { وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا } هيچ انساني از نافرمانيهاي اعضا و اندامهايش در امان نيست. وقتي كه پيامبران و برگزيدگان از معصيت مصون نيستند [به دليل اينكه قرآن و احاديث، خطا، توبه و گرية آنان را بيان مينمايد] پس چگونه ساير انسانها از آن محفوظ خواهند ماند. اگر انسان بتواند در بعضي حالات از معصيت اعضا در امان ماند، به احتمال قوي از خواهشها و قصدهاي قلبي به سوي گناهان، محفوظ و مصون نخواهد ماند. و اگر حتي از اين هم در امان بماند از وسوسههاي شيطاني نسبت به ورود انديشهها و خيالات متفرقه كه انسان را از ياد خدا باز ميدارد، محفوظ نخواهد بود و اگر انسان از آن هم در امان باشد، از غفلت و كوتاهي نسبت به علم و معرفت ذات خدا، صفات و افعال او، خالي نخواهد بود. تمام اين موارد نقص است و هر كدام داراي اسباب و عللي هست كه در مسير راه، اشتغال به اضداد آنها خود بازگشت به مطلوب است اختلاف مردم در مقدار نقصاني آن اسباب و علل است نه در اصل نقصاني.[2] * * * خداوند متعال ميفرمايد: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَومٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلا تَنَابَزُوا بِالألْقَابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (١١) }[حجرات/11] «اي مومنان هرگز نبايد قومي، قوم ديگر را مسخره و استهزا كنند. شايد آن قوم را كه مسخره ميكنيد بهترين مؤمنان باشند و نيز زنان مؤمن قومي ديگر را مسخره نكنند كه بسا آن قوم بهترينِ آن زنان باشند و هرگز عيبجويي خود مكنيد و به لقبهاي زشت يكديگر را مخوانيد که فسق و بدکاری پس از ایمان، بد نام و رسمی است. و کسانی که توبه نکنند، ستمکارند ». خداوند متعال مردان و زنان مؤمن را از تمسخر و استهزا و همچنين از عيبجويي همديگر به وسيلة طعن و بياعتبار ساختن شخصيت انسان [تجريح]، نهي ميفرمايد. از اين نهي در مييابيم كه قرآن عيبجويي برادران مؤمن را همچون عيبجويي به خود شخص اعتبار ميدهد. [به اين دليل كه مسلمانان همه از يك نفس واحده و از يك گوهرند] و نيز مؤمنان را از خواندن القاب زشت، باز ميدارد به اين سبب كه تمام اين امور [تمسخر، استهزا و القاب زشت] انسان را از مرتبة ايمان به پرتگاه فسق انتقال ميدهد. او از «مؤمن» به «فاسق» تبديل ميگردد و ميدانيم كه به دنبال ايمان به خدا بدترين كار، عمل فسق است. سپس خداوند متعال ميفرمايد: { وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ } [حجرات/11] « و کسانی که توبه نکنند، ستمکارند ». و اين دليلي بر وجوب توبه است كه اگر كسي از آن خودداري كند به گروه ظالمان در خواهد آمد و خداوند ظالمان را رستگار نميكند. { إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ } [يوسف/23] « همانا ظالمان رستگار نميشوند». { وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ } [آل عمران/57] «و خداوند ظالمان را دوست نميدارد». { إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ }[مائده/51] «همانا خدا گروه ستمگران را راه نمينماياند». اينانند كه از آتش دوزخ رهايي نمييابند. { وَإِنْ مِنْكُمْ إِلا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا (٧١)ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا (٧٢) } [مريم/71-72] «و هيچكس از شما نيست مگر اينكه درآن وارد ميگردد اين [امر] همواره بر پروردگار حكمي قطعي است، آنگاه كساني را كه پرهيزگار بودهاند ميرهانيم و ستمگران را به زانو در افتاده در [دوزخ] رها ميكنيم». آيات ديگري در رابطه با توبه بعضي از آيههاي ديگر قرآن، انسان را نسبت به توبهكردن ترغيب و تشويق مينمايد و فضائل و آثار آن را بيان ميدارد، از جمله: { إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ } (بقره/222) «خداوند توبهكاران و پاكيزگان را دوست ميدارد».
زیرنویسها: [1]- جمع شبهه: پوشيده و نامعلوم بودن امري است. چنانكه نتوان گفت حلال است يا حرام، حق است يا باطل. [2]- شرح عين العلم وزين الحلم: 1/175 كه آن مختصر «احياء» است.
از کتاب: توبه، تألیف: دكتر يوسف قرضاوي، ترجمه: دكتر احمد نعمتي
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|