|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم > چگونگی اخلاق رسول خدا صلی الله علیه و سلم
شماره مقاله : 10785 تعداد مشاهده : 477 تاریخ افزودن مقاله : 11/6/1390
|
اندر چگونگى اخلاق رسول خدا صلى الله عليه وسلم اسماعيل بن ابراهيم اسدى از يونس، از حسن نقل مىكند از عايشه در مورد چگونگى اخلاق رسول خدا صلى الله عليه وسلم پرسيدم گفت: اخلاق آن حضرت همان قرآن بود- كاملا منطبق بر احكام اخلاقى قرآن بود. فضل بن دكين از قيس بن سليمان عنبرى، از قول مردى، از مسروق بن اجدع نقل مىكند پيش عايشه رفتم و گفتم درباره اخلاق رسول خدا براى من حديث كن. گويد، عايشه گفت: مگر تو مرد عربى نيستى كه قرآن مىخوانى؟ گفتم: چرا. گفت: اخلاق رسول خدا همان قرآن بود. عبد الوهاب بن عطاء از سعيد بن ابو عروبة، از قتادة، از زرارة بن اوفى، از سعد بن هشام نقل مىكند كه مىگفته است به عايشه گفتم: درباره اخلاق رسول خدا براى من توضيح بده، گفت: مگر قرآن نمىخوانى؟ گفتم: چرا. گفت: اخلاق رسول خدا همان اخلاق قرآنى بود. قتاده در دنباله اين حديث مىگويد: قرآن پسنديدهترين اخلاق مردم را بيان كرده است. خالد بن خداش از حمّاد بن زيد، از معلّى بن زياد، از حسن نقل مىكرد كه مىگفته است گروهى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه وسلم جمع شدند و گفتند چه خوب است كسى پيش همسران رسول خدا صلى الله عليه وسلم بفرستيم و از چگونگى اعمال آن حضرت در خانهاش سؤال كنيم و از رفتار آن حضرت پيروى كنيم، و پيش همه همسران پيامبر فرستادند. فرستاده از همه آنان يك پاسخ آورد و آن اين بود كه شما از اخلاق و رفتار پيامبرتان سؤال كردهايد، اخلاق او همان اخلاق قرآنى بود و پيامبر صلى الله عليه وسلم شبها نماز شب مىگزارد و مىخوابيد، روزه مىگرفت و روزه مىگشود و با زنان خود گرد مىآمد. عفان بن مسلم از عبد الوارث بن سعيد، از ابو التيّاح، از انس نقل مىكند كه مىگفته است رسول خدا صلى الله عليه وسلم نيكو خلقترين مردم بود. يزيد بن هارون و اسحاق بن يوسف ازرق هر دو از زكرياء، از ابو اسحاق، از ابو عبد الله جدلى نقل مىكند كه مىگفته است از عايشه پرسيدم اخلاق پيامبر صلى الله عليه وسلم در خانه چگونه بود؟ گفت: از همه مردم نيك خلقتر بود نه دشنام مىداد و نه ياوهگو بود و نه در كوچه و بازار اهل هياهو، بدى را با بدى پاداش نمىداد بلكه عفو مىفرمود و گذشت مىكرد. عبد الله بن نمير و محمد بن عبيد طنافسى هر دو از اعمش، از شقيق، از مسروق، از عبد الله بن عمر نقل مىكردند كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم دشنام دهنده و ياوهگو نبود. عبد الله بن يزيد مقرئ از ليث بن سعد، از ابو عثمان وليد بن ابو الوليد، از سليمان بن خارجة بن زيد بن ثابت نقل مىكرد تنى چند پيش زيد بن ثابت رفتند و گفتند: درباره اخلاق رسول خدا براى ما سخن بگو. گفت: چه براى شما بگويم، من همسايهاش بودم هر گاه بر او وحى نازل مىشد پيام مىداد به حضورش مىرفتم و مىنوشتم، اگر ما درباره دنيا صحبت مىكرديم او هم با ما هم صحبت مىشد و چون به ياد غذا و خوراك مىافتاديم او هم با ما همعقيده بود، آيا براى همه اين موارد برايتان بگويم؟ يعلى بن عبيد طنافسى و عبد الله بن نمير همدانى هر دو از حارثة بن ابو الرجال، از عمره نقل مىكردند كه از عايشه پرسيده است پيامبر صلى الله عليه وسلم هنگامى كه در خانه بود چگونه بود و عايشه گفته است ملايمتر و گرامىترين مردم بود، او هم مردى چون مردان شما بود با اين تفاوت كه همواره لبخند بر لب داشت. وهب بن جرير بن حازم و عفان بن مسلم و عمرو بن هيثم مىگفتند شعبه از حكم، از ابراهيم، از اسود نقل مىكرد كه به عايشه گفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم در خانهاش چگونه رفتار مىكرد؟ و عايشه گفته است كه كارهاى خانواده خود را رو براه مىكرد و به هنگام نماز بيرون مىشد و نماز مىگزارد. مؤمّل بن اسماعيل از سفيان، از هشام بن عروه، از پدرش نقل مىكرد از عايشه پرسيدند پيامبر صلى الله عليه وسلم در خانه چه كار مىكرد؟ گفت: كارهايى كه هر يك از شما انجام مىدهيد، جامهاش را وصله مىكرد و كفش خود را پينه مىدوخت. عفان بن مسلم از مهدى بن ميمون و عمرو بن عاصم از همام بن يحيى و هر دو از هشام بن عروة، از قول پدرش نقل مىكردند كه مىگفته است به عايشه گفتم پيامبر صلى الله عليه وسلم در خانهاش چه مىكرد؟ گفت: جامهاش را مىدوخت و كفش خود را پينه مىكرد و همان كارهايى را مىكرد كه ديگر مردان در خانه انجام مىدهند. هشام بن قاسم كلابى از شعبه، از حكم، از ابراهيم، از اسود نقل مىكند كه مىگفته است از عايشه پرسيدم پيامبر صلى الله عليه وسلم در خانه چه مىكرد؟ گفت: كارهاى خانه را انجام مىداد و چون هنگام نماز فرا مىرسيد به نماز مىرفت و چه بسا كه در كارهاى خانه كمك مىفرمود. احمد بن حجاج خراسانى از عبد الله بن مبارك، از حجاج بن فرافضة، از عقيل، از ابن شهاب نقل مىكند كه عايشه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم كارهاى خانه را انجام مىداد و بيشترين كارى كه مىكرد دوخت و دوز بود. عبد الله بن نمير همدانى از هشام بن عروة، از پدرش، از عايشه نقل مىكرد هر گاه پيامبر صلى الله عليه وسلم در انجام دو كار مخير مىشد، هميشه كارى را كه آسانتر و سادهتر بود برمىگزيد. معن بن عيسى اشجعى و موسى بن داود از مالك بن انس، از ابن شهاب، از عروة بن زبير، از عايشه نقل مىكردند كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم هر گاه ميان دو كار مخير مىشد كارى را برمىگزيد كه آسان و سادهتر بود مشروط بر اينكه گناه نباشد و اگر كارى حرام و گناه بود از همه مردم بيشتر از آن اجتناب مىفرمود، و پيامبر صلى الله عليه وسلم هيچ گاه در كارهاى مربوط به خود انتقامجويى نمىكرد مگر آنكه حرمت الهى خدشهدار مىشد كه در آن صورت به پاس حفظ حرمت الهى انتقام مىگرفت. محمد بن مصعب قرقسانى از اوزاعى، از زهرى، از عروه، از عايشه نقل مىكرد چون رسول خدا در انجام دو كار مخير مىشد، آن را كه آسانتر بود برمىگزيد. عفان بن مسلم و سعيد بن سليمان از حمّاد بن زيد، از معمر بن راشد و نعمان از زهرى، از عروة، از عايشه نقل مىكنند كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم هيچ گاه مسلمانى را لعنت نفرمود و هيچ گاه در امور شخصى خود از كسى انتقامجويى نكرد مگر در مواردى كه حرمت الهى دريده مىشد و هرگز به دست خود كسى را نزد مگر در جهاد و جنگ در راه خدا و آنچه از او مىخواستند در صورتى كه حرام نبود آن را بر مىآورد ولى در مورد كارهاى حرام از همه بيشتر اجتناب مىفرمود و هر گاه ميان دو كار مخير مىشد آن را برمىگزيد كه آسانتر بود و هنگامى كه جبرئيل را تازه ديده بود در انجام كارهاى خير از نسيم وزان هم بخشندهتر و راحترسانتر بود. وكيع بن جراح از هشام بن عروة، از پدرش، از عايشه نقل مىكرد كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم هرگز خدمتكار يا زنى را نزده است و هرگز جز در راه خدا و جهاد كسى را به دست خود نزده است و هر گاه ميان انجام دو كار مخير مىشد دوست مىداشت آسانتر را برگزيند مشروط بر اينكه گناه نباشد و اگر گناه بود از همه بيشتر اجتناب مىفرمود و در امور مربوط به خود هيچ گاه انتقام نمىكشيد مگر آنكه حرمت الهى مخدوش شود كه در آن صورت براى حفظ حرمت الهى انتقام مىگرفت. ابو بكر بن عبد الله بن ابى اويس مدنى هم از سليمان بن بلال، از ابن ابى عتيق، از موسى بن عقبه، از ابن شهاب از عروة، از عايشه نظير روايت قبلى را آورده است. يعقوب بن ابراهيم بن سعد زهرى از پدرش، از صالح بن كيسان، از ابن شهاب، از على بن الحسين (ع) نقل مىكرد كه مىفرموده است پيامبر صلى الله عليه وسلم هرگز زنى و خدمتكارى را نزده است و به دست خود هيچ ضربهيى جز در جنگ و جهاد در راه خدا وارد نفرموده است. ابو داود سليمان طيالسى و هاشم بن قاسم هر دو از شعبه، از قتاده نقل مىكردند كه مىگفته است شنيدم عبد الله بن ابو عتبه از ابو سعيد خدرى نقل مىكرد كه مىگفته است رسول خدا از دوشيزگان شرمگينتر بود و اگر چيزى را خوش نمىداشت فقط از وضع چهرهاش مىفهميديم كه خوش نمىدارد. فضل بن دكين و موسى بن داود و هشام بن سعيد بزاز از محمد بن محمد بن مسلم طائفى، از ابن ابو نجيح، از موسى، از عبد الله بن عبيد بن عمير نقل مىكردند كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم از كليه امورى كه براى آنها در شرع حدّ معين نشده بود عفو و گذشت مىفرمود. فضل بن دكين از ابن عيينة و محمد بن عبد الله اسدى و محمد بن كثير عبدى از سفيان ثورى و خالد بن مخلد بجلى از منكدر بن محمد و احمد بن محمد ازرقى مكّى از مسلم بن خالد كه معروف به زنجى است و زياد بن سعد همگى از محمد بن منكدر نقل مىكردند كه جابر بن عبد الله مىگفته است هيچ گاه از پيامبر صلى الله عليه وسلم چيزى خواسته نشد كه بگويد نه. فضل بن دكين از ابو العلاء خفاف، و خالد بن طهمان از منهال بن عمرو، از محمد بن حنفيّه نقل مىكردند پيامبر صلى الله عليه وسلم هيچ گاه در مورد تقاضاها كلمه نه به زبان نمىآورد، چون چيزى از آن حضرت مىخواستند اگر قصد انجام آن را داشت مىفرمود آرى و اگر نمىخواست آن كار را انجام دهد سكوت مىفرمود، و اين حالت او را همه مىدانستند. سليمان بن داود هاشمى و موسى بن داود ضبّى هر دو از ابراهيم بن سعد زهرى، از ابن شهاب، از عبيد الله بن عبد الله بن عتبة، از ابن عباس نقل مىكردند كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم در امور خير بخشندهترين مردم بود و در ماه رمضان كه جبرئيل به ديدارش مىآمد بخشندهتر مىشد و جبرئيل در ماه رمضان همه شب به ديدار آن حضرت مىآمد و در شب آخر رمضان پيامبر صلى الله عليه وسلم همه قرآن را كه بر او نازل شده بود، به جبرئيل عرضه مىداشت، و هنگامى كه جبرئيل به ديدار رسول خدا مىآمد، آن حضرت از نسيم هم بخشندهتر مىشد. ابو عامر عبد الملك بن عمرو عقدى بصرى و موسى بن داود، از فليح بن سليمان، از هلال بن ابو ميمونة و ابن ابو هلال بن على از انس بن مالك نقل مىكردند كه مىگفته است رسول خدا صلى الله عليه وسلم دشنام دهنده و ناسزا گوينده و لعن كننده نبود و اگر نسبت به كسى از ما مىخواست عتاب فرمايد، مىگفت: مگر پيشانى او خاك آلوده است؟ محمد بن عبد الله اسدى از كثير بن زيد، از زياد بن ابو زياد خدمتكار عياش بن ابو ربيعة نقل مىكرد رسول خدا صلى الله عليه وسلم دو كار را شخصا انجام مىداد و به هيچ كس واگذار نمىفرمود، يكى فراهم ساختن آب و وسايل وضوى خود مخصوصا براى نماز شب و ديگر پرداخت صدقه به مستمندان كه شخصا برمىخاست و عطا مىفرمود. عتاب بن زياد خراسانى از ابن مبارك، از حسن بن صالح، از منصور، از ابراهيم نقل مىكرد پيامبر صلى الله عليه وسلم هيچ گاه از قضاى حاجت برنمىگشت مگر اينكه تجديد وضو مىكرد. سعيد بن منصور از عبد العزيز بن محمد، از عبيد الله بن عمر، از محمد بن ابراهيم، از زينب دختر جحش همسر رسول خدا صلى الله عليه وسلم نقل مىكرد كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم خوش مىداشت كه از آب كاسه زرد رنگ و مسى من كه مخصوص حنا بستن من بود وضو بگيرد. ابو العلاء حسن بن سوار خراسانى از ليث بن سعد، از معاوية بن صالح، از ابو حمزه، از عايشه نقل مىكرد كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم هر گاه ميان انجام دو كار مخير مىشد آن را كه آسانتر بود برمىگزيد و هرگز براى خود از كسى انتقام نگرفت مگر آنكه حرمت الهى دريده مىشد كه در آن هنگام انتقام مىگرفت، و هرگز نديدم كه رسول خدا پرداخت صدقات شخصى خود را به كس ديگرى واگذارد بلكه شخصا در دست مستمند مىنهاد، و نديدم كه پيامبر صلى الله عليه وسلم كارهاى مربوط به وضوى خود را به ديگرى واگذار فرمايد بلكه شخصا فراهم مىفرمود و براى نماز شب هم اين كار را خود انجام مىداد. عبيد الله بن موسى از اسرائيل، از منصور، از ابراهيم نقل مىكرد پيامبر صلى الله عليه وسلم سوار بر خر مىشد و دعوت بردگان را مىپذيرفت. بكر بن عبد الرحمن قاضى اهل كوفه از عيسى بن مختار، از محمد بن عبد الرحمن بن ابو ليلى، از ابو عبد الله مسلم، از انس بن مالك نقل مىكرد پيامبر صلى الله عليه وسلم دعوت بردگان را مىپذيرفت. همين راوى، اين سخن را با اسناد خود از جابر بن عبد الله هم نقل مىكند. ابو غسان مالك بن اسماعيل نهدى از اسرائيل، از مسلم بن كيسان، از انس نقل مىكند پيامبر صلى الله عليه وسلم بر خر سوار مىشد و كسى را هم پشت سر خويش سوار مىكرد و دعوت بردگان را مىپذيرفت. ابو بكر بن عبد الله بن ابو اويس مدنى از سليمان بن بلال، از ابن عجلان، از حمزة بن عبد الله بن عتبة نقل مىكرد كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم داراى خصال پسنديدهيى بود كه آن خصال در پادشاهان و ستمگران نمىتواند باشد، هر كس اگر چه بردهيى سرخ يا سياه پوست بود، او را دعوت مىكرد دعوتش را مىپذيرفت، چه بسا اگر خرمايى را مىديد كه روى زمين افتاده است برمىداشت و به دهان مىگذاشت، البته در اين مورد گاه مىترسيد كه مبادا از خرماهاى صدقه باشد، و بر خر برهنه بدون پالان سوار مىشد. محمد بن ربيعة كلابى از مسلم خدمتگزار شعبى، از شعبى نقل مىكرد كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم دعوت بردگان را مىپذيرفت. ابو غسان مالك بن اسماعيل از حسن بن صالح، از مسلم، از انس بن مالك نقل مىكند پيامبر صلى الله عليه وسلم دعوت بردگان را مىپذيرفت. هاشم بن قاسم از شعبه، از مسلم اعور نقل مىكند كه از انس بن مالك شنيدم كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم از بيماران عيادت مىفرمود و در تشييع جنازهها حاضر مىشد، بر خر سوار مىشد، و دعوت بردگان را مىپذيرفت و من روز خيبر آن حضرت را سوار خرى ديدم كه افسارش از ليف خرما بود. عمر بن حبيب عدوّى از شعبة بن حجّاج، از حبيب بن ابو ثابت، از انس بن مالك نقل مىكند پيامبر صلى الله عليه وسلم روى زمين مىنشست و روى زمين غذا مىخورد و دعوت بردگان را مىپذيرفت، و مىفرمود اگر مرا براى استخوان شانه و سردستى دعوت كنند مىپذيرم و اگر پاچه بزى به من هديه دهند قبول مىكنم، و بز و ميش خود را شخصا مىدوشيد. محمد بن مقاتل خراسانى از عبد الله بن مبارك، از معمر، از يحيى بن ابو كثير نقل مىكرد پيامبر صلى الله عليه وسلم مىفرمود من همان طور غذا مىخورم كه برده غذا مىخورد و همان طور مىنشينم كه برده مىنشيند كه من بندهيى از بندگان خدايم. گويد، پيامبر صلى الله عليه وسلم روى دو پاى خود مىنشست- ظاهرا منظور دو زانو نشستن است. عفان بن مسلم از حمّاد بن سلمة، از ثابت، از انس بن مالك نقل مىكند كه مىگفته است گروهى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه وسلم در مورد كيفيت اعمال رسول خدا صلى الله عليه وسلم در خانه از همسران آن حضرت سؤال كردند و پس از اطلاع برخى گفتند زن نخواهيم گرفت، برخى گفتند گوشت نخواهيم خورد و روزه نمىگشاييم، پيامبر صلى الله عليه وسلم نخست خداى را ستايش و نيايش كرد و سپس فرمود: چرا برخى از مردم چنين و چنان گفتهاند، من نماز مىگزارم، مىخوابم، روزه مىگيرم و روزه مىگشايم و با زنان ازدواج مىكنم و هر كس از سنتهاى من رو برگرداند از من نيست. سعيد بن منصور از ابو عوانة، از عطاء بن سائب، از سعيد بن جبير، از ابن عباس نقل مىكرد بهترين اين امت آن كسى است كه از همه بيشتر زن داشته باشد. محمد بن مقاتل خراسانى از عبد الله بن مبارك، از سفيان، از حسن بصرى نقل مىكند كه مىگفته است چون خداوند متعال محمد صلى الله عليه وسلم را به پيامبرى برانگيخت، فرمود: اين پيامبر و برگزيده من است به او انس بگيريد و راه و روش او را پيروى كنيد، او را دربانى نيست كه درها را ببندد و نه پردهدارى كه مانع ورود شود، براى او ديگ و ديگدان زده نمىشود، نه در چاشت و نه در شام، بر زمين مىنشيند و خوراك خود را روى زمين مىخورد و لباس خشن مىپوشد و بر خر سوار مىشود و كسى را هم پشت سر خود سوار مىكند، انگشتانش را پس از خوردن غذا مىليسد- به وسيله انگشتان خود غذا مىخورد-، همين راوى مىگويد، پيامبر صلى الله عليه وسلم مىفرمود: هر كس از سنت من روى گرداند از من نيست. عفان بن مسلم از قيس بن ربيع، از سماك بن حرب نقل مىكند به جابر بن سمرة گفتم: آيا با رسول خدا صلى الله عليه وسلم همنشين بودهاى؟ گفت: آرى و پيامبر غالبا سكوت مىفرمود و يارانش گاهى شعر مىخواندند و امورى از دوره جاهلى را ياد مىكردند و مىخنديدند و رسول خدا صلى الله عليه وسلم لبخند مىزد. سعيد بن سليمان هم از قول شريك، از سماك، از جابر بن سمرة نقل مىكرد كه مىگفت بيش از صد مرتبه با رسول خدا صلى الله عليه وسلم نشستهام، اصحاب گاهى در مسجد شعر مىخواندند و امورى از دوره جاهلى را بيان مىكردند و گاهى رسول خدا صلى الله عليه وسلم لبخند مىزد. محمد بن معاويه نيشابورى از ابن لهيعة، از عبيد الله بن مغيرة، از عبد الله بن حارث بن جزء زبيدى نقل مىكرد كه مىگفته است من هيچ كس را نديدهام كه به اندازه پيامبر صلى الله عليه وسلم لبخند بر لب داشته باشد. يزيد بن هارون از مسعر، از عبد الملك بن عمير، از ابن عمر نقل مىكرد كه مىگفته است هيچ كس را بخشندهتر و گرامىتر و شجاعتر و رخشندهتر از رسول خدا صلى الله عليه وسلم نديدهام. عفان بن مسلم و سعيد بن منصور از قول حمّاد بن زيد، از ثابت بنانى، از انس بن مالك نقل مىكردند كه مىگفته است رسول خدا صلى الله عليه وسلم شجاعتر و زيباتر و بخشندهتر مردم بود. گويد، شبى مردم مدينه صدايى شنيدند و ترسيدند، پيامبر صلى الله عليه وسلم پيش از مردم به طرف صدا رفته بود و هنگامى كه مردم حركت كردند پيامبر صلى الله عليه وسلم كه برمىگشت آنان را ديد و فرمود: نترسيد. گويد، پيامبر صلى الله عليه وسلم سوار بر اسب برهنه ابو طلحة بود و شمشير بر دوش داشت و به مردم مىفرمود: نترسيد. و رسول خدا صلى الله عليه وسلم فرمود: اين اسب مانند دريا بود- كنايه از سرعت و خروش اسب است. عفان بن مسلم از حمّاد بن سلمة، از حميد، از بكر بن عبد الله نقل مىكند پيامبر صلى الله عليه وسلم سوار بر اسبى شد و آن را به تاخت و تاز در آورد و فرمود: آن را همچون دريا ديديم. * متن عربی: ذكر صفة أخلاق رسول الله، صلى الله عليه وسلم أخبرنا إسماعيل بن إبراهيم الأسدي عن يونس عن الحسن قال: سئلت عائشة عن خلق رسول الله، صلى الله عليه وسلم، فقالت: كان خلقه القرآن. أخبرنا الفضل بن دكين، أخبرنا قيس بن سليمان العنبري، حدثني رجل، حدثني مسروق بن الأجدع أنه دخل على عائشة فقال لها: حدثيني بأخلاق رسول الله، صلى الله عليه وسلم، فقالت: ألست رجلاً عربياً تقرأ القرآن؟ قال قلت: بلى، قالت: فإن القرآن خلقه. أخبرنا عبد الوهاب بن عطاء، أخبرنا سعيد بن أبي عروبة عن قتادة عن زرارة بن أوفى عن سعد بن هشام قال: قلت لعائشة أنبئيني عن خلق رسول الله، صلى الله عليه وسلم، قالت: ألست تقرأ القرآن؟ قال قلت: بلى، قالت: فإن خلق رسول الله، صلى الله عليه وسلم، القرآن، قال قتادة: وإن القرآن جاء بأحسن أخلاق الناس. أخبرنا خالد بن خداش، أخبرنا حماد بن زيد عن المعلى بن زياد عن الحسن أن رهطاً من أصحاب النبي، صلى الله عليه وسلم، اجتمعوا فقالوا: لو أرسلنا إلى أمهات المؤمنين فسألناهن عما نحلوا، عليه يعني النبي، صلى الله عليه وسلم، من العمل لعلنا أن نقتدي به، فأرسلوا إلى هذه ثم هذه، فجاء الرسول بأمر واحد: إنكم تسألون عن خلق نبيكم، صلى الله عليه وسلم، وخلقه القرآن، ورسول الله، صلى الله عليه وسلم، يبيت يصلي وينام ويصوم ويفطر ويأتي أهله. أخبرنا عفان بن مسلم، أخبرنا عبد الوارث بن سعيد، أخبرنا أبو التياح عن أنس قال: كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أحسن الناس خُلقاً. أخبرنا يزيد بن هارون وإسحاق بن يوسف الأزرق قالا: أخبرنا زكريا عن أبي إسحاق عن أبي عبد الله الجدلي قال: سألت عائشة كيف كان خلق النبي، صلى الله عليه وسلم، في بيته؟ قالت: كان أحسن الناس خلقاً، لم يكن فاحشاً ولا متفحشاً ولا صخاباً في الأسواق، ولا يجزي بالسيئة مثلها، ولكن يعفو ويصفح. أخبرنا عبد الله بن نمير ومحمد بن عبيد الطنافسي قالا: أخبرنا الأعمش عن شقيق عن مسروق قال قال عبد الله بن عمر: ولم يكن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، فاحشاً ولا متفحشاً. أخبرنا عبد الله بن يزيد المقرئ، أخبرنا الليث بن سعد، حدثني أبو عثمان الوليد بن أبي الوليد أن سليمان بن خارجة بن زيد بن ثابت حدثه عن خارجة بن زيد بن ثابت قال: دخل نفر على زيد بن ثابت فقالوا: حدثنا عن أخلاق رسول الله، صلى الله عليه وسلم، فقال: ماذا أحدثكم؟ كنت جاره، فكان إذا نزل عليه الوحي أرسل إلي فكتبته له، وكان إذا ذكرنا الدنيا ذكرها معنا، وإذا ذكرنا الطعام ذكره معنا، أفكل هذا أحدثكم عنه؟ أخبرنا يعلى بن عبيد الطنافسي وعبد الله بن نمير الهمداني قالا: أخبرنا حارثة بن أبي الرجال عن عمرة عن عائشة أنها سئلت: كيف كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، إذا خلا في بيته؟ قالت: كان ألين الناس وأكرم الناس، وكان رجلاً من رجالكم إلا أنه كان ضحاكاً بساماً. أخبرنا وهب بن جرير بن حازم وعفان بن مسلم وعمرو بن الهيثم قالوا: أخبرنا شعبة عن الحكم عن إبراهيم عن الأسود قال: قلت لعائشة ما كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، يصنع في بيته؟ قالت: كان في مهنة أهله، قال وهب بن جرير في حديثه: وإذا حضرت الصلاة خرج فصلى، وقال عفان في حديثه: وإذا حضرت الصلاة قام إلى الصلاة، قال شعبة: وفي الصحيفة خرج إلى الصلاة، وحفظ شعبة قام إلى الصلاة. أخبرنا مؤمل بن إسماعيل عن سفيان عن هشام بن عروة عن أبيه قال: قيل لعائشة ما كان النبي، صلى الله عليه وسلم، يصنع في بيته؟ قالت: ما يصنع أحدكم، يرقع ثوبه ويخصف نعله. أخبرنا عفان بن مسلم، أخبرنا مهدي بن ميمون، وأخبرنا عمرو ابن عاصم، أخبرنا همام بن يحيى كلاهما عن هشام بن عروة عن أبيه قال قلت لعائشة: ما كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، يصنع في بيته؟ قالت: كان يخيط ثوبه ويخصف نعله ويعمل ما تعمل الرجال في بيوتهم. أخبرنا هشام بن القاسم الكلابي، أخبرنا شعبة عن الحكم عن إبراهيم عن الأسود قال: سألت عائشة ما كان النبي، صلى الله عليه وسلم، يصنع في أهله؟ قالت: كان يكون في مهنة أهله، فإذا حضرت الصلاة خرج إلى الصلاة، وربما قالت: قام، تعني بالمهنة، في خدمة أهله. أخبرنا أحمد بن الحجاج الخراساني، أخبرنا عبد الله بن المبارك قال: أخبرنا الحجاج بن الفرافصة عن عقيل عن ابن شهاب أن عائشة قالت: كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، يعمل عمل البيت وأكثر ما يعمل الخياطة. أخبرنا عبد الله بن نمير الهمداني، أخبرنا هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة قالت: ما خير رسول الله، صلى الله عليه وسلم، بين أمرين أحدهما أيسر من الآخر إلا اختار الذي هو الأيسر. أخبرنا معن بن عيسى الأشجعي وموسى بن داود قالا: أخبرنا مالك ابن أنس عن بن شهاب عن عروة بن الزبير عن عائشة قالت: ما خير رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في أمرين إلا أخذ أيسرهما ما لم يكن إثماً، فإن كان إثماً كان أبعد الناس منه، وما انتقم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، لنفسه إلا أن تنتهك حرمة الله فينتقم لله. أخبرنا محمد بن مصعب القرقساني، أخبرنا الأوزاعي عن الزهري عن عروة عن عائشة، رضي الله تعالى عنها: قالت: ما خير رسول الله، صلى الله عليه وسلم، بين أمرين إلا اختار ايسرهما. أخبرنا عفان بن مسلم وسعيد بن سليمان قالا: أخبرنا حماد بن زبد، أخبرنا معمر بن راشد ونعمان، قال عفان أو أحدهما، عن الزهري عن عروة عن عائشة، رضي الله تعالى عنها، قالت ما لعن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، مسلماً من لعنة تذكر، ولا انتقم لنفسه شيئاً يؤتى إليه إلا أن تنتهك حرمات الله، ولاضرب بيده شيئاً قط إلا أن يضرب بها في سبيل الله، ولا سئل شيئاً قط فمنعه إلا أن يسأل مأثماً، فإنه كان ابعد الناس منه، ولا خير بين أمرين قط إلا اختار ايسرهما، وقالت: كان إذا كان حديث عهد بجبريل يدارسه كان أجود بالخير من الريح المرسلة. أخبرنا وكيع بن الجراح عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة، رضي الله عنها، قالت: ما ضرب رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خادماً له ولا امرأة ولا ضرب بيده شيئاً قط إلا أن يجاهد في سبيل الله. أخبرنا محمد بن حميد العبدي عن معمر عن الزهري عن عروة عن عائشة، رضي الله عنها، قالت: ما ضرب رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خادماً قط ولا امرأة ولاضرب بيده شيئاً قط إلا أن يجاهد في سبيل الله، ولاخير بين أمرين إلا كان أحبهما إليه أيسرهما حتى يكون إثماً، فإذا كان إثماً كان ابعد الناس من الإثم، ولا انتقم لنفسه في شيء يؤتى إليه حتى تنتهك حرمات الله فيكون هو ينتقم له. أخبرنا أبو بكر بن عبد الله بن أبي أويس المدني عن سليمان بن بلال عن ابن أبي عتيق عن موسى بن عقبة عن ابن شهاب عن عروة عن عائشة، رضي الله عنها، عن النبي، صلى الله عليه وسلم، مثله. أخبرنا يعقوب بن إبراهيم بن سعد الزهري عن أبيه عن صالح بن كيسان عن ابن شهاب، أخبرني علي بن الحسين أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، لم يضرب امرأة ولا خادماً ولا ضرب بيده شيئاً قط إلا أن يجاهد في سبيل الله. أخبرنا سليمان أبو داود الطيالسي وهاشم بن القاسم قالا: حدثنا شعبة عن قتادة قال: سمعت عبد الله بن أبي عتبة يحدث عن أبي سعيد الخدري قال: كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أشد حياءً من العذراء في خدرها، وكان إذا كره الشيء عرفناه في وجهه. أخبرنا الفضل بن دكين وموسى بن داود وهشام بن سعيد البزاز قالوا: أخبرنا محمد بن محمد بن مسلم الطائفي عن ابن أبي نجيح قال موسى عن عبد الله بن عبيد بن عمير وقال هشام عن عبيد بن عمير قال: بلغني أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، ما أتي في غير حد إلا عفا عنه. أخبرنا الفضل بن دكين عن ابن عتبة، وأخبرنا محمد بن عبد الله الأسدي ومحمد بن كثير العبدي عن سفيان الثوري، وأخبرنا خالد بن مخلد البجلي عن منكدر بن محمد، وأخبرنا أحمد الأزرقي المكي، أخبرنا مسلم بن خالد، يعني الزنجي، حدثني زياد بن سعد، كلهم عن محمد بن المنكدر، قال: شهدت جابر بن عبد الله قال: ما سئل النبي، صلى الله عليه وسلم، شيئاً قط فقال لا. أخبرنا الفضل بن دكين، أخبرنا أبو العلاء الخفاف وخالد بن طهمان عن المنهال بن عمرو عن محمد بن الحنفية قال: كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، لا يكاد يقول لشيء لا، فإذا هو سئل فأراد أن يفعل قال نعم، وإذا لم يرد أن يفعل سكت، فكان قد عرف ذلك منه. أخبرنا سليمان بن داود الهاشمي وموسى بن داود الضبي قالا: أخبرنا إبراهيم بن سعد الزهري عن بن شهاب عن عبيد الله بن عبد الله بن عتبة عن ابن عباس أنه قال: كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أجود الناس بالخير، وكان أجود ما يكون في رمضان حين يلقاه جبريل، فكان جبريل يلقاه كل ليلة في رمضان حتى ينسلخ يعرض عليه رسول الله، صلى الله عليه وسلم، القرآن، فإذا لقيه جبريل كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أجود بالخير من الريح المرسلة. أخبرنا أبو عامر العقدي عبد الملك بن عمرو البصري وموسى بن داود قالا: أخبرنا فليح بن سليمان عن هلال، وهو هلال بن أبي ميمونة وابن أبي هلال بن علي، عن أنس بن مالك قال: لم يكن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، سباباً ولا فحاشاً ولا لعاناً كان يقول لأحدنا عند المعاتبة: ما له ترب جبينه؟ أخبرنا محمد بن عبد الله الأسدي، أخبرنا كثير بن زيد عن زياد بن أبي زياد مولى عياش بن أبي ربيعة عن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، قال: كانت خصلتان لا يكلهما إلى أحد: الوضوء من الليل حين يقوم، والسائل يقوم حتى يعطيه. أخبرنا عتاب بن زياد الخراساني قال: أخبرنا ابن المبارك قال: أخبرنا الحسن بن صالح عن منصور عن إبراهيم قال: حدثت أن النبي، صلى الله عليه وسلم، لم ير خارجاً من الغائط قط إلا توضأ. أخبرنا سعيد بن منصور، أخبرنا عبد العزيز بن محمد، أخبرنا عبيد الله بن عمر عن محمد بن إبراهيم عن زينب بنت جحش، رضي الله عنها، قالت: كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، يعجبه أن يتوضأ من مخضب لي صفرٍ. أخبرنا الحسن بن سوار أبو العلاء الخراساني، أخبرنا ليث بن سعد أن معاوية بن صالح حدثه أن أبا حمزة حدثه أن عائشة، رضي الله عنها، قالت: ما خير رسول الله، صلى الله عليه وسلم، بين أمرين إلا أختار ايسرهما، وما أنتقم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، لنفسه من أحد قط إلا أن يؤذى في الله فينتقم، ولا رأيت رسول الله، صلى الله عليه وسلم، يكل صدقته إلى غير نفسه حتى يكون هو الذي يضعها في يد السائل، ولا رأيت رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وكل وضوءه إلى غير نفسه حتى يكون هو الذي يهيء وضوءه لنفسه حتى يقوم من الليل. أخبرنا عبيد الله بن موسى قال: أخبرنا إسرائيل عن منصور عن إبراهيم قال: كان النبي، صلى الله عليه وسلم، يركب الحمار، ويجيب دعوة المملوك. أخبرنا بكر بن عبد الرحمن قاضي أهل الكوفة، حدثني عيسى بن المختار عن محمد بن عبد الرحمن بن أبي ليلى عن مسلم أبي عبد الله عن أنس بن مالك عن النبي، صلى الله عليه وسلم، أنه كان يجيب دعوة العبد. أخبرنا بكر بن عبد الرحمن، حدثني عيسى بن المختار عن محمد ابن عبد الرحمن بن أبي ليلة عن أبي الزبير عن جابر بن عبد الله عن النبي، صلى الله عليه وسلم، أنه كان يجيب دعوة العبد. أخبرنا مالك بن إسماعيل أبو غسان النهدي قال: أخبرنا إسرائيل عن مسلم بن كيسان عن أنس قال: كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، يركب الحمار، ويردف بعده، ويجيب دعوة المملوك. أخبرنا أبو بكر بن عبد الله بن أبي أويس المدني عن سليمان بن بلال عن ابن عجلان عن حمزة بن عبد الله بن عتبة قال: كانت في النبي، صلى الله عليه وسلم، خصال ليست في الجبارين، كان لا يدعوه أحمر ولا أسود من الناس إلا أجابه، وكان ربما وجد تمرة ملقاة فيأخذها فيهوي بها إلى فيه وانه ليخشى أن تكون من الصدقة، وكان يركب الحمار عرياً ليس عليه شيء. أخبرنا محمد بن ربيعة الكلابي عن مسلم مولى الشعبي عن الشعبي أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، ركب حماراً عُرياً. أخبرنا يعقوب بن إسحاق الحضرمي، أخبرنا عيسى بن يونس بن أبي إسحاق السبعي، أخبرنا الأحوص بن حكم عن راشد بن سعد المقرئي أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أجاب دعوة عبد. أخبرنا مالك بن إسماعيل أبو غسان عن الحسن بن صالح عن مسلم عن أنس بن مالك عن النبي، صلى الله عليه وسلم، أنه كان يجيب دعوة المملوك. أخبرنا هاشم بن القاسم، أخبرنا شعبة عن مسلم الأعور قال: سمعت أنس بن مالك يحدث عن النبي، صلى الله عليه وسلم، أنه كان يعود المريض، ويشهد الجنازة، ويركب الحمار، ويأتي دعوة المملوك، ولقد رأيته يوم خيبر على حمار خطامه ليف. أخبرنا عمر بن حبيب العدوي، أخبرنا شعبة بن الحجاج عن حبيب ابن أبي ثابت عن أنس بن مالك قال: كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، يقعد على الأرض، ويأكل على الأرض، ويجيب دعوة المملوك ويقول: لو دعيت إلى ذراعٍ لأجبت ولو أهدي إلي كراع لقبلت. وكان يعقل شاته. أخبرنا محمد بن المقاتل الخراساني قال: أخبرنا عبد الله بن المبارك قال: أخبرنا معمر عن يحيى بن أبي كثير أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، قال: آكل كما يأكل العبد وأجلس كما يجلس العبد فإنما أنا عبد. وكان النبي، صلى الله عليه وسلم، يجلس محتفزاً. أخبرنا عفان بن مسلم، أخبرنا حماد بن سلمة عن ثابت عن أنس بن مالك أن نفراً من أصحاب رسول الله، صلى الله عليه وسلم، سألوا أزواج النبي، صلى الله عليه وسلم، عن عمله في السر فأخبروهم، فقال بعضهم: لا أتزوج النساء، وقال بعضهم: لا آكل اللحم، وقال بعضهم: لا أنام على فراش، وقال بعضهم: أصوم ولا أفطر، فحمد الله النبي، صلى الله عليه وسلم، وأثنى عليه ثم قال: ما بال أقوام قالوا كذا وكذا؟ لكني أصلي وأنام وأصوم وأفطر وأتزوج النساء فمن رغب عن سنتي فليس مني. أخبرنا سعيد بن منصور، أخبرنا أبو عوانة عن عطاء بن السائب عن سعيد بن جبير قال: قال لي ابن عباس: إن خير هذه الأمة كان أكثرها نساء. أخبرنا محمد بن مقاتل الخراساني، أخبرنا عبد الله بن المبارك قال: أخبرنا سفيان أن الحسن قال: لما بعث الله محمداً، صلى الله عليه وسلم، قال: هذا نبيي هذا خياري ائنسوا به وخذوا في سنته وسبيله، لم يكن تغلق دونه الأبواب، ولا تقوم دونه الحجة، ولا يغدى عليه بالجفان، ولا يراح عليه بها، ويجلس بالأرض، ويأكل طعامه بالأرض، ويلبس الغليظ، ويركب الحمار، ويردف بعده، ويلعق أصابعه، وكان يقول: من يرغب عن سنتي فليس مني. أخبرنا عفان بن مسلم، أخبرنا قيس بن الربيع، أخبرنا سماك بن حرب قال قلت لجابر بن سمرة: أكنت تجالس رسول الله، صلى الله عليه وسلم؟ قال: نعم، فكان طويل الصمت وكان أصحابه يتناشدون الأشعار ويذكرون أشياء من أمر الجاهلية فيضحكون ويبتسم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، إذا ضحكوا. أخبرنا سعيد بن سليمان، أخبرنا شريك عن سماك عن جابر بن سمرة قال: جالست رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أكثر من مائة مرة فكان أصحابه يتناشدون الأشعار في المسجد وأشياء من أمر الجاهلية فربما تبسم رسول الله، صلى الله عليه وسلم. أخبرنا محمد بن معاوية النيسابوري، أخبرنا ابن لهيعة عن عبيد الله بن المغيرة، سمعت عبد الله بن الحارث بن جزءٍ الزبيدي يقول: ما رأيت أحداً أكثر تبسماً من رسول الله، صلى الله عليه وسلم. أخبرنا يزيد بن هارون قال: أخبرنا مسعر عن عبد الملك بن عمير عن ابن عمر قال: ما رأيت أحداً أجود ولا أنجد ولا أشجع ولا أوضأ من رسول الله، صلى الله عليه وسلم. أخبرنا عفان بن مسلم وسعيد بن منصور قالا: أخبرنا حماد بن زيد قال: سمعت ثابتاً البناني يحدث عن أنس بن مالك قال: كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أشجع الناس وأحسن الناس وأجود الناس، قال: فزع أهل المدينة ليلة، فانطلق رسول الله، صلى الله عليه وسلم، قبل الصوت فتلقاهم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وقد سبقهم وهو يقول: لن تراعوا! وهو على فرس لأبي طلحة عريٍ في عنقه السيف، قال: فجعل يقول للناس: لن تراعوا! وقال: وجدناه بحراً أو أنه لبحر، يعني الفرس. أخبرنا عفان بن مسلم، أخبرنا حماد بن سلمة قال: أخبرنا حميد عن بكر بن عبد الله أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، ركب فرساً فاستحضره، فقال رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وجدناه بحراً.
از کتاب: ترجمه الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش. مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|