عبد الله بن غالب
گويد، مسلم بن ابراهيم از قاسم بن فضل ما را خبر داد كه می گفته است عبد الله بن غالب را ديدم كه همراه چهل مرد كه كفن پوشيده و بر خود حنوط افشانده بودند و هر يك شمشيرى و سپرى همراه داشتند پيش ابن اشعث آمدند، ابن اشعث در گوشه یی روى ميزى آهنين نشسته بود، عبد الله بن غالب از منبر بالا رفت و به او گفت دست دراز كن و بگو با چه شرطى با تو بيعت كنيم؟ ابن اشعث گفت بر مبناى كتاب خدا و سنت رسولش، او دست بر دست ابن اشعث كشيد و سپس سپر را كنار انداخت و گفت به خدا سوگند كه امروز و در اين جنگ ميان خود و مردم شام سپر قرار نمی دهم، گويد او چندان جنگ كرد تا كشته شد.
*
متن عربی:
عبد الله بن غالب
قال: أخبرنا مسلم بن إبراهيم قال: حدثنا القاسم بن الفضل قال: رأيت عبد الله بن غالب جاء إلى بن الأشعث وابن الأشعث على منبر له بالزاوية من حديد في أربعين رجلا متكفنين متحنطين مع كل رجل منهم سيفه وترسه، فصعد إليه عبد الله بن غالب فقال له: ابسط يدك على ما نبايعك، قال: على كتاب الله وسنة نبيه، قال: فمسح كفه على كفه ثم رمى بترسه وقال: لا والله لا أجعل بيني وبين أهل الشام جنة اليوم، قال: فقاتل حتى قتل.
از کتاب: ترجمه الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com