|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
اسلام معاصر>اشخاص>قرضاوی، یوسف > متن کامل گفتگوی استاد یوسف قرضاوی و آقای هاشمي رفسنجانی
شماره مقاله : 1058 تعداد مشاهده : 367 تاریخ افزودن مقاله : 21/7/1388
|
متن کامل گفتگوی استاد یوسف قرضاوی و آقای هاشمي رفسنجانی
مجری احمد شیخ،(دبیر بخش خبر تلویزیون الجزیره)
مترجم: عبدالعزیز سلیمی
______________________
بینندگان گرامی! سلام و درود خداوند بر شما؛ در برنامه «دیداری ویژه» که شبکه تلویزیونی الجزیره با هماهنگی و همفکری «اتحاد جهانی علمای مسلمین» آن را تجربه ميکند به شما درود ميفرستیم، برنامهاي که در آن دو شخصیت اسلاميهر یک از نگاه خویش، در رابطه با مشکلاتی که جهان اسلام با آن روبه روست و چالشهایی که فرا روی آن قرار گرفته، و راه حلهای رهایی از آنها و چگونگی تعامل با جهانی که گرداگرد ما قرار دارد، -بر اساس رسالتامت اسلاميو وفاداری نسبت به بنیانهای آن – و در راستای وحدّت در رویکردامت اسلاميدر شرایط سختی که در آن قرار دارد، سخن خواهند گفت.
این دیدار ویژه که به طور مستقیم پخش ميشود؛ با مشارکت استاد دکتر یوسف قرضاوی «رییس اتحاد جهانی علمای مسلمین» و جناب شیخهاشميرفسنجانی «رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو مجلس خبرگان ایران» و بنا بر فراخوانی اتحاد جهانی علمای مسلمین و بدنبال دیدار هیئتی از اتحاد از تهران که در آن توافق شد که این دو شخصیت در یک دیدار مشترک مردم مسلمان را مورد خطاب قرار بدهند؛ از خداوند بزرگ و با عظمت ميخواهیم که این دیدار را گاميبه سوی وحدت صف مسلمانان، پالایش دلها و وحدت کلمه بگرداند.
امیدوارم که این دو بزرگوار در برابر پرسشهای مستقیم و صریح در ارتباط با مسائل مختلفی که مسلمانان اعم از شیعه و سنّی از آن گلهمندند و گاهی آنها را عامل تحریک کننده و اختلاف برانگیز به شمار ميآورند، پاسخ صریح بدهند.
همچنین ميخواهم توضیح بدهم که این دیدار در واقع مناظره میان این دو شخصیت نیست، بلکه دیداری است ویژه که هریک از ایشان به بیان دیدگاه خود در ارتباط با مسایلی حسّاس خواهند پرداخت.
انتظار دارم که این بزرگواران، بزرگواری فرموده و پرسشها را در مدّت 2 تا 5/2 دقیقه به صورت فشرده پاسخ بفرمایند تا بتوانیم هرچه بیشتر از زمان باقیمانده استفاده کنیم، زیرا اززمان مقرر برای شروع برنامه اندکی تأخیرداشته ایم.
اینک با سخنان آقایهاشميرفسنجانی به مدّت حدود 12 دقیقه- و مشابه آن نیز برای اظهارات دکتر قرضاوی – برنامه را آغاز ميکنیم، بعد از آن همراه با ایشان چهار موضوع محوری را مورد بررسی قرار ميدهیم.
جناب آقایهاشميحضور شما را در این گفتگوی ویژه خوشامد ميگوییم، و منتظر شنیدن سخنانتان هستیم، بفرمایید؟
هاشمی: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله و الصلاة و السلام علی آله و صحبه، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا.
من باید از شبکۀ تلویزیونی الجزیره و همچنین از شخص جناب آقای قرضاوی که این برنامه را در راستای پاسداری از وحدت اسلاميترتیب داده اند، صمیمانه تشکر کنم، ميدانم که اتحاد جهانی علمای مسلمین برای وحدت مسلمین اهتمام شایانی دارد، و تلاش بسیاری را برای بستر سازی و فراهم کردنامکانات برای اجرای این گفتگو به عمل آورده است، از خداوند مسئلت دارم که خیر و برکت این دیدار را شامل حالامت اسلاميبگرداند.
همۀ ما ميدانیم که یکی از بنیانها و مبانی عموميجهت گسترش اسلام، پاسداری از وحدت است، و چنانچه این وحدت تحقق پیدا کند، خیر و برکت فراگیر شامل حال تماميمسلمانان خواهد گردید و همه در آن سهیم خواهند بود. پس از پیروزی انقلاب ما تماميتلاشهای خویش را در جهت توانمندی صفوف و نزدیکتر شدن مذاهب بکار گرفتیم. البته این راهی بود که مرحوم آیه الله بروجردی و علّامه شیخ محمد عبده و همچنین مؤسسۀ دار التقریب پایههای آن را بنیان نهادند. ما نیز بعد از پیروزی انقلاب موضوع هفتۀ وحدت اسلاميرا مطرح کردیم، و این راه را ادامه دادیم. بنیانگذار جمهوری اسلاميو همچنین آیه الله خامنهاي مقام رهبری جمهوری اسلاميهمان راه را به صورت جدّی و با پشتکار در پیش گرفتند، و در این ارتباط پیشرفتها و دگرگونیهای بسیاری را بدست آوردیم. و تعداد زیادی از علما در کنفرانسها حضور پیدا کردند، که ميتوان از جناب آقای شیخ قرضاوی نام برد. همچنین تعداد زیادی از علمای مصر، تونس، مراکش، عراق، سوریه، عربستان سعودی و تماميکشورهای اسلاميحضور داشته اند.
ما میوۀ آن تلاشها را چیدیم و به یکدیگر نزدیک شدیم و از خداوند ميخواهم که ما را در تقویت و پاسداری از این دست آوردها یاری دهد. طبعاً در روزهای اخیر باامواجی از فتنه گری رو به رو بودیم، که شاید از پارهاي از رویدادهای عراق ناشی شده باشند، و شاید با رویدادهای دیگری مانند آنچه در افغانستان و لبنان پیشامده بی ارتباط نباشند.
تماميآن فتنهها ناشی از تلاشهای دشمن کهامواجی تازه از فتنه برانگیزی را به راه انداخته و پارهاي از نگرانیها را سبب شده است، که چیزی نمانده تماميتلاشهایی را که علما در گذشته در جهت وحدت به عمل آورده اند، ناکام و بی حاصل کند، بهامید خداوند ما ميخواهیم در این برنامه در برابر آنامواج فتنه برانگیز ایجاد مانع کنیم.
من بر این باورم که شکستامریکا در جهت تحقق و ایجاد خاورمیانۀ بزرگ که در واقع تلاش برای گسترش سلطهگری خود بر سرزمینهای ماست، با شکست رو به رو خواهد گردید، وجودشان در منطقه و عراق تاکنون نتوانسته آنان را به اهدافی که دنبال ميکردند نزدیک نماید، و حجم مشکلات ایشان بیشتر شده، آنان گمان ميکنند از طریق گسترش تفرقه در میان صفوف مسلمانان ميتوانند به آن اهداف واقعیت ببخشند، شکست اسرائیل در جنگی که علیه لبنان به راه انداخت، همچنین پیروزی که مردم فلسطین در انتخابات اخیر و تقویت پایههای مقاومت در تماميممالک اسلاميبه آن دست یافتند، همۀ اینها جزو عوامل و اموری بودند که دشمن را به ایجاد تفرقه در بین مسلمانان وادار کردند، و تصمیم گرفته اند که به طور جدّی به چنین توطئهاي دست بزنند، اما ما فرزندان اسلام و قرآن نباید فریب بخوریم و همانگونه که در آغاز سخن گفتم، حکم قرآنی صریحی وجود دارد که ما را از درگیری و تفرقه بر حذر ميدارد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» این حکم روشن و صریح قرآنی است، از طرف خداوند به ماامر شده است که از وحدت پاسداری کنیم، همانگونه که ميفرماید: «انما المؤمنون اخوة» علمای اسلام در برابر مسئولیتهای بزرگ و به راستی مهميقرار دارند به ویژه در شرایطی که با مشکلات سختی رو به رو هستیم و دشمن به دنبال ایجاد تفرقه در لبنان، عراق، افغانستان و دیگر کشورهاست، مشکلاتی که ما در سودان، سومالی و دیگر ممالک با آنها روبه رو هستیم، حل و فصل آنها تنها از طریق حفظ وحدت اسلاميممکن است.
فتنه انگیزیها و تفرقه افکنیها و تحریک احساسات میان شیعیان و سنّیها در واقع جزو نغمههای شیطانی هستند و برماست که در برابر وسوسههای شیطان فریب نخوریم، علما و همچنین مردم ایران از اعماق درون به وحدت اسلاميدل بسته اند، و صمیمانه چشم به راه تحقق آن هستند. من ميدانم که علمای اهل سنّت نیز با علمای ما هم دل اند، آنان به دنبال ایجاد تفرّق در میان مسلمانان نیستند، اما پارهاي از آدمهای نادان وجود دارند، که اینجا و آنجا اقداماتی را صورت میدهند، و سخنانی را مطرح ميکنند، اما وظیفۀ خردمندان و دانشمندان مسلمان است که فراتر از عملکردها و سخنان افراطیها و تندروها عمل کنند، آنانی که به مصالح کلّی اسلام توجه نميکنند، نباید مورد اهتمام قرار بگیرند، به همین خاطرامیدوارم در این گفتگو که با جناب آقای قرضاوی خواهیم داشت به اسلام وامت اسلاميخدمتی بکنیم.
• مجری: با تشکر از شما، هم اکنون به دوحه ميرویم تا سخنان دکتر قرضاوی را بشنویم، جناب شیخ بفرمایید.
• دکتر قرضاوی: بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و اما منا و اسوتنا و حبیبنا و معلمنا رسول الله و علی آله و صحبه و من اتبع هداه.
اما بعد: سخنانم را با تشکر از شبکۀ تلویزیونی الجزیره به خاطر اجابت درخواست اتحاد جهانی علمای مسلمین مبنی بر اجرای این دیدار آغاز ميکنم، دیداری که از خداوند ميخواهم از راه آن خیر و منافعی را ارزانی بدارد، همچنین به آقای هاشميرفسنجانی درود و سلام دارم، هشت سال پیش در دیداری که از تهران داشتم با او ملاقاتی داشتم و ضمن استقبال گرم از اینجانب یک دوره کتاب تفسیرش رااز قرآن به من هدیه دادند.
بر این باورم که اگر از این دیدار به صورت مطلوب استفاده بشود، پیامدهای مطلوبی را برایامت اسلاميبه دنبال خواهد داشت، از جناب شیخ رفسنجانی که علاوه بر اینکه روحانی برجستهای است از رهبران سیاسی طراز اوّل ایران به شمار ميآید، انتظار دارم که در ارتباط با چهار موضوع محوری که هیئت ارسالی به تهران با مسئولین ایران در موردشان به توافق رسیده اند سخن بگوید، چهار موضوع اساسی وجود دارند که لازم است در موردشان صحبت کنیم و به صراحت آنها را مورد بررسی قرار بدهیم.
من ضمن سخنرانی در کنفرانس گفتگوی مذاهب که چند هفته پیش در قطر برگزار شد؛ گفتم که: ازدست اندرکاران تقریب بین مذاهب که نشستهایی را ترتیب ميدهند و سپس پراکنده ميشوند و اقداميعملی را صورت نميدهند، جدٌاً انتقاد دارم، زیرا از دست نهادن بر روی نقاط و موارد حسّاس و آسیب دیده و رویارویی با مشکلات حقیقی دوری مينمایند، بسیاری از آنها گردهم ميآیند و به تعریف و تمجید و مجامله گویی ميپردازند و امور مهم را به حال خود رها ميکنند.
به همین سبب قصد دارم که در این دیدار از اموری سخن بگویم که همگان اعم از شیعه و سنّی و عموم مسلمانان از آن شکوه دارند و رنج ميبرند، یکی از آن مسایل مسألۀ تکفیر است، کسانی هستند که حکم کفر شیعیان را صادر ميکنند و کسان دیگری هستندکه اهل سنّت را تکفیر ميکنند، اما ما ميخواهیم که اسلام محور جمع کننده میان همگان و محور وحدّت باشد، وقتی در میان اهل سنّت کسانی هستند که شیعیان را تکفیر ميکنند، در میان شیعیان نیز کسانی هستند که اهل سنّت را کافر ميدانند و شاید ایشان تندتر و بدتر از آن دسته از اهل سنّت تکفیری هستند، در میان شیعیان اشخاصی وجود دارند که ميگویند: خدا و پیامبر و پیشوایان ما جدای از خدا و پیامبر و پیشوایان اهل سنّت است، نميخواهم از اشخاص نام ببرم و تنها به شیخ نعمت الله جزایری و شیخ مجلسی صاحب کتاب بحار الأنوار اکتفا ميکنم، نميخواهیم برای تند روها و غلاّت حساب خاصّی را باز کنیم، زیرا اگر پای خود را جای پای ایشان قرار بدهیم هیچگاه با یکدیگر کنار نخواهیمامد، بلکه بر روی اهل اعتدال و میانه روها باید تکیه کرد وامید بست، ما مسألۀ تکفیر را مردود ميشماریم، همین که همۀ ما به(لا اله إلا الله و محمّد رسول الله) شهادت ميدهیم، شهادتی که تضمین کنندۀ احترام و پاسداری از جان و مال انسان مسلمان است و به سوی یک قبله نماز ميخوانیم و به وحدت اهل قبله باور داریم، کافی است.
این یک مسأله، مسألۀ دیگر این است که اختلافات موجود میان شیعه و اهل سنّت را نباید در بین عامۀ مردم و بر روی منابر مساجد و اجتماعات عموميمطرح نمود، بلکه اهل علم و تخصص باید به بررسی مسائل اختلافی بپردازند آن هم با تکیه بر اصول علميو کارشناسی و بدور از تحریک احساسات و تشنج آفرینی و کینه توزی سیاه و کورکورانه، بلکه با بهره گیری از روح محبّت و اخوّت.
موضوع سوّم در رابطه با اصحاب رسول خدا(ص) و آل بیت است، هرچند من و تماميمردم اهل سنّت ایمان و یقین داریم در تمام جهان اهل سنّت حتی یک نفر هم پیدا نميشود که اهل بیت را دوست نداشته و جایگاهشان را بر روی سر خویش قرار ندهند، کدام اهل سنّت است که علی بن ابی طالب همسر بتول و عموزادۀ رسول و شمشیر آخته اسلام را دوست نداشته باشد، کیست که حسن و حسین قافله سالار جوانان بهشتی، زین العابدین سجّاد، ابو جعفر باقر و جعفر صادق و دیگران را دوست نداشته باشد، چنین کسی در میان اهل سنّت وجود ندارد.
اما مشکل مواضع دوستان شیعی نسبت به اصحاب رسول خدا(ص) است، موضوعی که در نهایت اهمیت قرار دارد، من هشت سال پیش هنگام دیدار از تهران، این را به دوستان ایرانی یاد آور شدم و به خاطر دارم در تماميگردهماییهای که در آنها حضور یافتهام ـ از جمله گردهمایی تقریب در رباط (پایتخت مراکش) و بحرین و دمشق ـ این موضوع را یادآور شدهام.
این مسألۀ مهّم و حسّاس را یاد آور ميشوم کهامکان ندارد دستانم را در دستان شما قرار دهم و احساس کنم که با هم برادریم، زمانی که من ميگویم: أبوبکر، عمر، عثمان و عایشه رضی الله عنهم ، اما شما ایشان را مورد لعن و نفرین قرار بدهید، این غیر ممکن است، به همین خاطر لازم است در این رابطه به توافق برسیم.
بهتر است برادران اهل تشیع توجه کنند که: اصحاب پیامبر شاگردان و فارغ التحصیلان دانشگاه رسالت و نتیجه و نهال بر زمین نهاده شدۀ مدرسه تربیتی او بوده اند، اگر ایشان را اما ج تیر اته اما ت قرار بدهیم، در واقع استاد و معلّم ایشان را مورد اتهام قرار دادهايم و این بدین معنی است که او به درستی ایشان را تربیت ننموده است، اما سوگند به خداوند که رسولامین در تربیتشان بسیار خوب عمل کرده و بسیار موفق بوده است، و ایشان برترین و بهترین نسلی اند که تاریخ بشری شاهد آن بوده است. این را خداوند در هشت سوره از سورههای قرآن یعنی: أعراف، أنفال، توبه، نحل، حج، فتح، حشر و حدید گواهی ميدهد. خداوند به تمام اصحاب سابقین و نسل بعد از ایشان به ویژه سابقین نخستین و حتی کسانی که به خوبی از آنها پیروی کنند، وعدۀ خیر و رحمت داده، از آنان خشنود گردیده و ایشان نیز از وعدههای خداوند خشنودند و ایشان را به بهشتی که از زیر درختانش جویبارها جاری است وعده داده است. قرآن و احادیث، ایشان را مورد تعریف و تمجید قرار ميدهند. از جهت تاریخی نیز آنان بوده اند که قرآن را حفظ و جمع آوری نموده و سنّت را برایمان روایت کرده و پیروزیهای بزرگ را نصیبمان نمودند و اسلام را در جهان گسترش دادند، چه کسانی اسلام را به مصر و ایران وارد کردند؟ چه کسانی بودند ایشان را از آتش پرستی رهایی بخشیدند و به یکتا پرستی هدایت کردند؟ اینها را همه اصحاب رسول خدا انجام دادند.
نميخواهم در این ارتباط بیشتر سخن بگویم زیرا سخن به درازا ميکشد و وقت مجال نميدهد، این موضوعی است که لازم است دربارۀ آن به توافق برسیم، به هرگونه توهین و کسر شأن و ملامت نسبت به اصحاب رسول خدا باید پایان داده شود. اگر در میان اهل سنت هم کسی وجود داشته باشد که نسبت به اهل بیت بی احتراميکند، باید متوقف شود.
از طرف دیگر معاهده مکّه پیش روی ماست، میثاقی که انتظار داشتیم مراجع درجه اوّل اهل تشیع و علمای اهل سنّت حضور ميیافتند و آن راامضاء ميکردند، معاهدهاي که در بر گیرندۀ هشت اصل و قاعده است، وضرورت دارد همه ما تماميآنها را بپذیریم و هیچکس را حق مخالفت با آن نباشد و مبنا و راهکاری برای س اما ندهی به روابط میان شیعیان و اهل سنّت باشد. لازم است که آن اصول را فعّال و عملیاتی کنیم، تا نتیجۀ مطلوب را بدهد و در واقعیت حاصلی را در پی داشته باشد، موضوع دیگر رویدادهایی است که...
• مجری: جناب شیخ اگر اجازه بدهید! در لابه لای پرسشها، به موارد هشت گانۀ مذکور خواهیم پرداخت.
• دکتر قرضاوی: یکی دو دقیقه به من اجازه بدهید تا موضوع دیگری را مطرح کنم، زیرا آنچه در عراق روی ميدهد، یکی از مهمترین مواردی است که به خاطر آن در این گفتگو شرکت کرده ایم، مساله خونهایی که روزانه بر زمین ریخته ميشود، و پدیدۀ قتل عامها توسط جوخههای مرگ و ملیشاها و چیزهایی از این قبیل که پشت سر آنها تعصبات مذهبی شناخته شدهاي قرار دارد، این مسألهاي محوری است عدهاي مردم را از خانهها و اما کن سکونتشان از سرزمینی که در آن به دنیاامده و خود و اجدادشان در آن زندگی کرده اند بیرون ميکنند، مساجد بسیاری با زور از صاحبانشان غصب شده اند، هر چند حسینیههایی نیز اینچنین شده اند، اما در مقایسه با مساجد غصب شده اندکند؛ اگر ميخواهیم صریح و بی پرده سخن بگوییم باید آن موارد را مورد توجه قرار بدهیم.
موضوع دیگر این است که ما با تجزیۀ ممالک اسلاميبه شدّت مخالفیم، زیرا قدرتهایی که با اسلام دشمنی ميورزند، برای تقسیم و تجزیۀ سرزمینهای ما طرح و برنامه دارند، پاره پاره کردن آنها را در دستور کار خود قرار داده اند، منظورم تجزیۀ کلّی نیست، بلکه تجزیۀ محلی و منطقهاي است، برای مثال ميخواهند عراق، سوریه و مصر را به چندین کشور کوچک تقسیم نمایند؛ این موضوع به هیچوجه پذیرفتنی نیست، عراق همچنان به صورت کشور و مردميیکپارچه باید باقی بماند، لازم است از یکپارچگی این ملّت پاسداری شود، و تماميطرحها و برنامههای تقسیم کنندۀ عراق و دیگر کشورها ی اسلاميرا مردود و محکوم ميشماریم.
به همین مقدار بسنده ميکنم و فرصت را برای طرح پرسشها از طرف برادر محترم استاد احمد در اختیار ایشان قرار ميدهم.
• مجری: با تشکر از استاد یوسف قرضاوی، اکنون به طرح پرسشهای بسیاری که از قبل اما ده کردهام ميپردازم، اما به خاطر سپری شدن بخشی از وقت ناچارم از تعدادی از پرسشها صرف نظر کنم. قبل از طرح اوّلین سؤال از شیخ رفسنجانی این پرسش را دارم که آیا جوابهایتان به پرسشهای ما بیان دیدگاه شخصی شماست یا اینکه دیگر مراجع و مسئولین نیز با شما هم عقیده هستند؟ این را به خاطر آنکه بینندگان متوجه موضوع باشند ميپرسم، لطفاً خیلی کوتاه پاسخ بدهید، تا به موارد دیگر بپردازیم.
•هاشمی: طبعاً من از نگاه و دیدگاه خودم صحبت ميکنم، اما ميدانم در بسیاری از مسایلی که در این برنامه مطرح ميکنم؛ بسیاری از علما در ایران با من هم عقیده هستند.
• مجری: با تشکر از شما، بگذارید از اینجا آغاز کنیم؛ سخنان شیخ قرضاوی را در ارتباط باگردهمایی مکّه، و عدم حضور مراجع بزرگ شیعه در آن اجتماع و خود داری ایشان ازامضای معاهده، شنیدید، برخی بر این باورند که عدم حضور ایشان مانع پیشگیری از فتنۀ موجود میان مسلمانان شد؛ موضوع دیگر، مسألۀ ناسزاگویی به اصحاب رسول خداست، سخنان جناب دکتر قرضاوی را شنیدید، شما چه ميفرمایید؟.
•هاشمی: نظر من اینست که کارهایی که مردم عوام و افراطیهای دو طرف انجام ميدهند، نباید باعث ایجاد تفرقه در میان مسلمانان بشود؛ همۀ ما بر اساس دستور قرآن باید به حبل الله متوسل شویم و در برابر خطراتی کهامت اسلاميرا تهدید مينماید، بر روی وحدت اسلامیمان اصرار بورزیم. و مهمترین آن خطرات اسرائیل و صهیونیزم و استکبار جهانی است، آنان بذر فتنه ميپاشند و برخی از کشورهای ما مسلمانان را اشغال کرده اند و این را مدتهاست که آغاز کردهاند و به دنبال تسلّط بر منابع ما هستند، به همین سبب وظیفۀامت اسلامياست که جمعیتی حدود یک ونیم میلیارد را تشکیل ميدهند و حدود 60 کشور اسلاميداریم و در سازمان ملل از وزن قابل توجهی برخوردارند، و نقاط استراتژیک و حسّاسی را در دنیا در اختیار دارند در واقع نقاط بسیار مهّميهستند. همچنین بهترین منابع را مانند انرژی که خداوند به آنان ارزانی داشته صاحب هستند و قرآنی را در اختیار داریم که ما را در زندگیمان راهنمایی ميکند. و همچنین از سنّت پیامبر و سیرۀ ائمه برخورداریم و علما و دانشمندان و دانشگاهها و شخصیات فراوانی وجود دارند. به همین سببامت اسلاميحق دارند قدرت بزرگی را تشکیل بدهند و ازامت مسلمان دفاع نمایند. ما به دنبال تعرض به دیگران نیستیم، بلکه هدفمان پاسداری از اسلام است؛ این هدف به وحدت نیازمند است. ما نميخواهیم وارد پارهاي از مسایل فرعی بشویم که این چنین گفت و آن چنان گفت. ما در ایران خطبهها و سخنرانیهایمان را با جملاتی همچون: « الحمد لله و الصلاه و السلام علی رسول الله و آله و اصحابه» آغاز ميکنیم. تقریباً تماميخطبا و سخنرانها اینگونه سخن خود را شروع ميکنند، ما شیعهها در ایران به توحید و نبوّت و معاد ایمان داریم و هر انسانی این باورها را داشته باشد او را مسلمان ميدانیم و در نتیجه جان و مال و حیثیت او مصون و محترم است؛ و به هیچ وجه نباید به حقوق و شخصیت چنین انسانی تعرض بشود، و چنین کاری حرام است. هرچند گله مندیها و ملامتهایی از دو طرف وجود دارد؛ اما این شرایط، شرایط ملامت و بازخواست نیست، ما باید دست به دست یکدیگر بدهیم و از هویت اسلاميخود دفاع کنیم.
• مجری: بسیار کوتاه ميگویم که: برخی از اهل سنّت ميگویند: «تا زمانی که برای دوری از سب صحابه فتوایی (از طرف مراجع) صادر نشود، نباید چنین موضعگیری و سخنانی را جدّی گرفت».
•هاشمی: کدام موضعگیری؟
• مجری: موضعگیری در برابر توهین به اصحاب رسول خدا(ص) احیاناً از طرف عوام شیعه، نميگویم از طرف علما؟.
•هاشمی: بارها از طرف علمای اسلام و علمای شیعه این موضوع مطرح شده است، به ویژه از طرف مرحوم اما م و اخیراً هم مقام رهبری در این ارتباط سخن گفتند، من بر این باورم که لازم است هر دو طرف به این ابتکار دست بزنند و علمای طرفین چنان فتوایی را صادر نمایند و بر روی مسایل اختلاف برانگیز دست نگذارند، مسایلی که اگر مورد توجه قرار گیرند، عامل وحدت نخواهند بود؛ هیچگاه تفرقه سودی را عاید نخواهد کرد. و همانگونه که قرآن ميفرماید: نزاع ما را دچار شکست خواهد کرد.(و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم) ما نميخواهیم کهامت اسلاميدچار ضعف شود، ما پیش از هر سخنرانی از آل و اصحاب پیامبر اسم ميبریم، پس این مناقشات به خاطر چیست؟.
• مجری: به دوحه ميرویم و با جناب دکتر قرضاوی همراه ميشویم، جناب شیخ برای آنکه اهل انصاف باشیم باید یادآوری کنیم که: بعضی از شیعیان میگویند: عدّهاي از مسلمانان اهل سنّت عملکردها و موضعگیریهایی دارند که نميتواند برای در نطفه خفه کردن فتنهها سازنده باشد. برای مثال آنان از مسألۀ: هلال شیعی و فتواهای تکفیری از طرف برخی علما و پارهاي از مسئولین کشورهای اسلاميکه حکم کفر اهل تشیع را صادر ميکنند گله مندند، اگر شیعیان بر روی رویدادهای تاریخی اسلام انگشت ميگذارند، اهل سنّت نیز بر روی حوادثی تاریخی مانند اشغال بغداد (توسط هلاکو خان مغول) و ابن علقميو نصیرالدین طوسی و... اشاره ميکنند، این امور نیز در حد خود وارد کردن اتهام است. نظر شما چیست؟ زیرا اتهامهای متقابلی وجود دارند، و شیعیان نیز گله مندیهایی دارند.
• دکتر قرضاوی: ميتوانم به نمایندگی از طرف تمامياهل سنّت بگویم که: ما رویدادهای تاریخی را پایه باورهای خویش قرار نميدهیم، ما از تاریخ بهره ميگیریم، اما آن را باری بر دوش خویش قرار نميدهیم، و خود را اسیر آن نميگردانیم، ما بر این باوریم که اگر شیعیانی بوده اند که به خطا رفته یا منحرف گردیده اند و حتّی خیانت کرده اند، بار گناه آنان را بر دوش شیعیان معاصر قرار نميدهیم، زیرا قرآن به صراحت ميفرماید: «تلکامة قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم.» ما در مورد اصحاب نیز همین باور را داریم، فرض کنیم که در میان اصحاب کسانی دچار اشتباه شده باشند، آنان اشخاصی بوده اند که اکنون نیستند، ما فرزند زمان خویش هستیم.
در ارتباط با مسألۀ تکفیر باید گفت که: تکفیر موضوعی دو جانبه شده است، اما مهم این است که بدانیم چه تعداد از اهل سنّت شیعه را تکفیر ميکنند، بدون تردید اکثریت قریب به اتفاق اهل سنّت به تکفیر متوسل نميشوند، نباید فتوای تکفیر شیعه از طرف یکی دو نفر را بهانه قرار بدهیم.
آنچه در لبنان روی داد شاهد است که، اکثریت قاطع جهان اسلام از حزب الله حمایت کردند، زیراامکان ندارد که در برابر حزب الله از اسرائیل جانبداری نمایند. اگر اینجا و آنجا فتاوایی صادر ميشود، به هیچ وجه نمایندۀ رویکرد عمومياهل سنّت نیست، زیرا اگر بخواهیم مردميرا بازخواست کنیم لازم است بر روی رویکرد عموميآن تأکید کنیم، رویکردی که بدور از چنین تکفیری است.
همچنان که گفتم: ما در عرصۀ تقریب دیدگاه و دور نمودن فتنههایی که عامل بدترین پراکندگی هستند، باید به دیدگاه اهل اعتدال و میانه روها ی دو مذهب تکیه نماییم.
• مجری: بر این باورم که آقایهاشمياز اهل اعتدال و میانه روها هستند. اینک اجازه بدهید به موضوع دیگری بپردازیم، و آن این است که وقتی یک شیعی سخن ميگوید، بسیاری از اهل سنّت ميگویند که اهل تشیع به مسألۀ تقیه اعتقاد دارند، چگونه ميتوانیم از صداقت آنچه که بر زبان ميآورید مطمئن شویم؟ اجازه بدهید این سؤال را هم بپرسم و آن این است که آیا مراجع شیعه از روش تقیه بهره ميگیرند و آن را تأیید ميکنند؟ به خاطر آنکه دقیق تر سؤال را مطرح نمایم اجازه بدهید متن سؤال را بخوانم، آیا در ارتباط باروابط میان مسلمانان تقیه مطرح است، یا در موار د خاصی کاربرد دارد و در غیر آن جایز نیست؟.
•هاشمی: فکر ميکنم این موضوع جزو همان چیزهایی است که دشمنان به آن دامن ميزنند. اگر زندگی خردمندان و اشخاص و حکومتها و کشورها را ملاحظه کنید، ميبینید که اموری وجود دارند که انسان نميخواهد آنها را برملا کند، ازجنبۀ قانونی هم ميدانیم پارهاي از اسناد وجود دارند که تنها بعد از سپری شدن مدّت زمانی کشف آنها جایز است، این معنای خردمندانۀ تقیه است.
طوری نیست که بشود برای هر انسانی همۀ آن چیزی را که ميخواهد و یا در آن مصلحت نميداند، مطرح کند، اما تقیهاي که شیعه به آن باور دارد، بر گرفته از خود قرآن و اسلام است، یعنی ما نباید اسرار مسلمانان را برای غیر مسلمانان افشاء کنیم، حتی در بین خود شیعه نیز برخی ازمسایل مطرح نميشوند، زیرا در هر حکومت و هر کشوری مسایلی سرّی وجود دارند، و هیچکس اقدام به افشای آنها نميکند. سادگی است اگر مفهوم تقیه را به تحرکات سرّی نادرست تفسیر کنیم. تقیهاي که ما باور داریم موضوعی عاقلانه است و در میان شیعه و سنّی و تماميحکومتها وجود دارد.
• مجری: در این صورت تقیه دارای حکم مخصوص به خود است، پیش از انتقال به دوحه به طرح پرسش متقابل میپردازم. گفته ميشود که برای شیعه نمودن اهل سنّت یا سنّی کردن شیعه فعالیتهایی صورت ميگیرد. نظر شما در این رابطه چیست؟ زیرا اعتراضاتی در مورد تلاشهای ایران برای شیعه نمودن تعدادی از مردم در کشورهایی که صرفاً اهل سنّت هستند انجام ميگیرد. تا این موضوع را برای بینندگان روشن کنیم و نگرانیهای درونی را بزداییم.
•هاشمی: پرسش متوجه من است؟.
• مجری: بله.
•هاشمی: ببینید بهترین راه برای شناساندن کار خوب و یا یک اندیشۀ خوب یا گرایشی صحیح، عملکرد درست است، و چنین چیزی است کهامکان بدست آوردن دل دیگران را فراهم مينماید، ما باید درست عمل کردن را به دیگران نیز بیاموزیم، اگر منظور این باشد که ما از کار نیک و عمل صالح دست برداریم، این درست نیست، ما باید از حق دفاع کنیم و اعمال نیک انجام بدهیم و از مظلومین دفاع نماییم، اگر ما چنین عمل کردیم، درست است که دیگران مارا به فراخوانی و تشویق دیگران متهم کنند؟، نه این درست نیست، من فکر ميکنم که همه از این حق برخوردارند، اما اگر بخواهیم از دیگران عیبجویی نماییم و آنان را متهم کنیم این درست نیست و ما چنین نميکنیم و آن را کار درستی نميدانیم. البته ما انتظار داریم که همگان اینگونه باشند، و از طریق عملکرد خود مُبلّغ باورهای خود باشند و هر یک بکوشد درست عمل کند و همانگونه که گفتم با عملکرد درست خود دیگران را دعوت کند تا راه خویش را در پیش بگیرد.
• مجری: شیخ یوسف در دوحه، حقیقت این است وقتی این پرسشها را با آقای هاشميرفسنجانی مطرح ميکنیم، این سؤال را هم از شما ميپرسم، بسیاری از شیعیان ميگویند که: اهل سنّت دارای مراجع نیستند، چگونه مطمئن باشیم هنگاميکه دربارۀ اموری به توافق رسیدیم، مواد آن راه خود را میان اهل سنّت باز ميکند، و به صورت عملی و واقعی در ميآید؟ به ویژه گاهی اختلافاتی در بین علمای اهل سنّت روی ميدهد و گاهی میان علما و حکام به وجود ميآید.
همچنین ميگویند: اگر ما برای شیعی کردن تلاش ميکنیم، اهل سنّت در پارهاي از کشورها تلاشهای مشابهی را برای سنّی نمودن اهل تشیع دارند. ما باید منصف باشیم، آنان همچنین ميگویند: در پارهاي از کشورها با اکثریت اهل سنّت شیعیان از حقوق کامل برخوردار نیستند، نظر شما در این ارتباط چیست؟.
• دکتر قرضاوی: پیش از هر چیز ميخواهم در مورد مسألۀ تقیه توضیح بدهم، درست است که در قرآن به تقیه اشاره شده، اما در ارتباط با غیر مسلمانان است، زیرا خداوند ميفرماید: «لا یتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شئ الاّ ان تتقوا منهم تقاة.» یعنی تقیه در ارتباط با غیر مسلمانان بکار گرفته شده است. آن هم به صورت استثناء بکار رفته و در عرصۀ عمل و تعامل قاعدهاي همیشگی به شمار نميآید.
این موضوع که اهل سنّت نیز به تبلیغ مذهب خود ميپردازند و همچون اهل تشیع عمل میکنند، درست نیست، اینکه جناب شیخ رفسنجانی ميگوید: اگر کسی عملکرد خوبی داشته باشد لازم است برای گسترش خیر آن را تبلیغ کند، این موضوع مورد نظر من نیست، منظور تلاش برای شیعی کردن سنّی و تشویق آنها به تغییر مذهب خویش است؛ یعنی از مذهبی به مذهب دیگری منتقل شوند، این کار زمینه ساز فتنه و آشوب است. من مرتبۀ قبل که دیداری از ایران داشتم به دوستان گفتم که: در نهایت چه سودی به دست ميآورید؟؛ مثلاً شما به کشوری مانند سودان، مصر، مراکش، الجزایر، تونس و... رفته اید و برای گسترش تشیع در میان آنان تلاش کرده اید؛ چند نفر را ميتوانید شیعه کنید؟ 10 - 20 - 100 -1000 یا 2000 نفر، اما بدنبال آن تماميمردم آن کشور را علیه خود خواهید شورانید آنها در برابرتان خواهند ایستاد و از شما بدشان خواهدامد، چنین چیزی روا نیست؛ اهل سنّت چنین نميکنند، من در جریان هستم و با بسیاری از جمعیتهای بزرگ تبلیغی مانند: «سازمان جهانی امور خیریه »،«دعوت اسلاميکویت »،«سازمان دعوت اسلاميسودان» و «جمعیت دعوت لیبی» در ارتباط هستم مطمئناٌ تلاش برای سنّی کردن شیعیان به هیچوجه در برنامۀ کاری آنان وجود ندارد.
• مجری: اجازه بفرمایید بپرسم؛ نظر شما در مورد نگرانی اهل تشیع از عدم برخورداری اقلیتهای شیعی از حقوق خود در کشورهای اهل سنّت چیست؟.
• دکتر قرضاوی: این موضوعی است که با دوستان در بارۀ ضرورت مراعات آن به توافق رسیدهایم، یعنی برای آنکه حقیقتاً با یکدیگر به تفاهم برسیم، حقوق اقلیتهای موجود در کشورهایی که دارای مذهبی غیر از مذهب اقلیت هستند، باید مراعات شود، یعنی اقلیتهای شیعی در کشورهای اهل سنّت از تماميحقوق خود بر خوردار باشند، همچنین اقلیت اهل سنّت حقوق خود را در کشورهای شیعی بدست بیاورند. ممکن است پارهاي از دولتها که اکثریت مردم آن اهل سنّت اند، تماميحقوق اهل تشیع را مراعات ننمایند، اما به تعدادی از شیعیان در آن کشورها مقام وزارت و سفارت داده شده است، مدّتی پیش که به اندونزی سفر کرده بودم، ریاست هیأت دیپلماسی کشورهای عربی (که بامن ملاقات داشتند) یک نفر شیعی کویتی بود، در برخی ازکشورهای خلیج به اشخاصی از شیعیان مقام وزارت سپرده شده است.
اما من بارها به دوستان ایرانی گفتهام: شما دارای جمعیت بزرگ 15 میلیونی از اقلیت اهل سنّت هستید – هر چند خود اهل سنّت ميگویند جمعیت ما به مراتب بیشتر از این است – در عین حال حتی یک نفر وزیر هم ندارند، ما در مصر دارای سه وزیر قبطی هستیم که اقلیتی به مراتب کمتر از اهل سنّت در ایران است.
اهل سنّت ميخواهند تعدادی مسجد در تهران داشته باشند، اما تا کنون با این درخواست ایشان موافقت نشده است؛ این چیزی است که شامل دو طرف ميشود، اگر به راستی میخواهیم تماميدرها را بر روی فتنهگریها ببندیم و آتش فتنه را که مدام به تباهی و بدی میانجامد خاموش نماییم، باید اقلیتها حق خویش را از اکثریت بگیرند.
• مجری: جناب شیخ یوسف اجازه بفرمایید، به آقای رفسنجانی برگردیم، و محور دوّم را مورد بررسی قرار بدهیم. اما خواهش ميکنم که کوتاه پاسخ بدهید! زیرا زمان زیادی را برای این مناظره در اختیار نداریم، محور دیگر قضیه عراق است؛ در این ارتباط که موضوع عراق پیش از آنکه بحرانی مذهبی باشد، مسألهای سیاسی است، و شاید مسائل دینی به تبع و به دنبال آن مطرح شده باشند. برخی بر این باورند که ایران موافق ادامۀ وضع کنونی در عراق است، شما در عین اینکهامریکا را اشغالگر به حساب ميآورید ميدانید این اشغالگران هستند که حکومتی مذهبی و متعصّب را بر سر کار آورده، و این حکومت بر اساس سهمیه بندیهای مذهبی به وجودامده است و اکنون نمایندۀ احزابی است که تعدادی از سران آنها پیشتر در ایران بوده و مورد حمایت شما قرار داشتهاند و اکنون هم با ایران در ارتباط اند؛ چگونه ميتوانید دوگانگی حمایت ازامت اسلامياز یک سو و حمایت از حکومتی فرقهگرا در عراق را از سوی دیگر توجیه کنید؟.
•هاشمی: بله پیش از اینکه در ارتباط با عراق چیزی بگویم به اظهارات جناب آقای قرضاوی اشارهای بکنم، اگر بخواهم به آنچه ایشان بدان اشاره کردند بپردازم، درست در همان داميخواهیم افتاد کهامریکا برای ما گذاشته و گرفتار خواهیم شد؛ ایشان در ارتباط با اهل سنّت به اما ر و ارقامياشاره ميکند و چیزهایی را مانند: محرومیت اهل سنّت از مدیریت کشور و وجود مساجدی در تهران مطرح ميکنند که برای آنها پاسخهایی وجود دارد؛ اما اگر بخواهم به آنها جواب بدهم گفتگو به صورت همان چیزی کهامریکا میخواهد در خواهدامد، چیزی که ما خواستارش نیستیم وامریکا و اسرائیل به دنبال آن هستند، و طبعاً آقای شیخ قرضاوی نیز چنین چیزی را نمیخواهد و نمیخواهیم به این سمت برویم.
اما در رابطه با عراق ما دارای دیدگاه روشنی هستیم و مدام آن را اعلام کردهایم، ما خواستار یکپارچگی ارضی و وحدت مردم عراق ميباشیم، ما ميخواهیم عراق یکپارچه باقی بماند و تجزیه نشود و ملّت عراق به حاکمیت ملّی خویش برسد. ما علاقه مندیم که همۀ ملیتها و پیروان تماميادیان در کنار یکدیگر در زیر پرچم و حکومتی واحد به زندگی مسالمتامیز خود ادامه بدهند، و از تمام ساز و کارهای حکومتی فراگیر برخوردار گردند. شیعیان به بهانۀ اینکه در گذشته مورد ستم قرار گرفته اند و حکومتی سنّی ایشان را سرکوب کرده اکنون در پی انتقامجویی میباشند. ما باید به آینده بیندیشیم، همه باید دست به دست هم بدهند، اشغالگران در عراق حضور دارند چنانچه همه با هم متحد شوند، فرصتی برای اشغالگری باقی نخواهد ماند و باید اشغالگر را بیرون بیندازند. ما و دیگر کشورهای همسایۀ عراق باید از این یکپارچگی پاسداری کنیم؛ و هر انسانی را که در عراق دست به خشونت ميزند نصیحت کنیم و کار او را محکوم کنیم و ملّت عراق را یاری دهیم که به وظیفۀ خویش عمل کند.
• مجری: اجازه بدهید یادآور شوم که بسیاری بر این باورند که: ایران در عراق دارای نقشامنیتی است و سیستمهای اطّلاعاتی وامنیتی ایران در آن کشور فعّال اند. علی رغم مخالفت با اشغالگر در جهت ادامۀ اوضاع کنونی اقداماتی را صورت ميدهند؛ آیا چنین چیزی نشانگر نوعی تضاد در سیاست ایران در عراق نیست؟ همچنین ایران دارای موضعگیریهای متفاوتی در ارتباط با لبنان و فلسطین است. (که بعداً به آن خواهیم پرداخت، یعنی وقتی که در مورد قضیۀ مقاومت در عراق سخن خواهیم گفت).
•هاشمی: کسی که این جور چیزها را مطرح ميکند، دارد با زبانامریکا سخن ميگوید، ما به هیچوجه نميخواهیم در امور مربوط به عراق دخالت کنیم، و ما علاقه مندیم که مردم عراق خود سرنوشت خویش را رقم بزنند، هیچ دلیلی وجود ندارد که ما در عراق دخالت داریم، در هر کجای دنیا مسلمانان مشکلی داشته باشند ما به آنان کمک ميکنیم، مگر ما به مردم بوسنی یاری نرساندیم، آنان که شیعه نیستند، اهل سنّت اند، مگر ما به مردم فلسطین کمک نميکنیم، مگر مردم فلسطین شیعه اند! من به سبب دفاع از مسألۀ فلسطین شکنجه شدهام. قضیه بدین صورت نیست، ما مدافعامت اسلاميهستیم، وقتی از عراق دفاع ميکنیم به عنوان کشوری اسلاميبه آن مينگریم که از طرف نیروهایامریکایی اشغال شده است، ما به دنبال یاری عراق هستیم و نميخواهیم در امور داخلی آن دخالت کنیم، آنها خود بهتر ميدانند امورشان را چگونه حل و فصل کنند، انتخابات را برگزار ميکنند و هر یک که رأی بیشتری آورده دولت را تشکیل میدهد، و یا در مجلس اکثریت را بدست ميآورد؛ لازم است دیگران نیز در امور داخلی عراق دخالت نکنند تا مردم آن کشور زمام امور خویش را بدست بگیرند. استعمارگران به دنبال ایجاد تفرقه اند، ما باید اینگونه اختلافات را در ارتباط با مردم عراق از خود دور کنیم.
• مجری: حقیقتاً نميخواهم در ارتباط با این موضوع سخن را بیشتر ادامه بدهم، اما ميخواهم این رأی شخصی خودم را بگویم و نميخواهم شما به آن پاسخ بدهید، که تنها پس از پایان حضور اشغالگران است که عراق ميتواند به استقلال خود برسد و زمام امورش را در دست بگیرد.
اینک به دوحه ميرویم تا از جناب دکتر قرضاوی بپرسیم که: اگر در عراق احزابی شیعی هستند که زیر سلطۀ اشغالگران حکومت ميکنند، احزابی از اهل سنّت هم هستند که در آن حکومت مشارکت دارند، و این نیز فعالیت زیر پرچم بیگانه است، از طرف دیگر گروههایی از اهل سنّت هستند، و نميخواهم از آنها اسم ببرم و رسانهها از آنها سخن ميگویند که: به نام اسلام اقداماتی ناصواب را علیه شیعه و غیر شیعه در عراق صورت ميدهند، آن گروهها هر از چند گاهی اطلاعیههای تکفیری از طریق اینترنت منتشر ميکنند و همگان از این خبر دارند، آیا جلوگیری از این قضیه هم نميتواند در جهت جلو گیری از فتنه و آشوب در عراق و دیگر جاها نقش سازندهاي داشته باشد؟.
• دکتر قرضاوی: دوست عزیز! ما برای اصل مشارکت احزاب درحکومت اهمیت چندانی قائل نیستیم، زیرا مشارکت در حکومتها، دیدگاههایی سیاسی اند که گاهی درست و گاهی نادرست از آب در ميآیند؛ برخی از برادران اهل سنّت ما دارای دیدگاههای مغایری بودند و دربارۀ آن تجدید نظر کردند، برخی مشارکت نموده و عدّهاي هم در صف مقابل ایستاده اند. اما چیزی که بر روی آن تأکید ميورزیم، برخورداری مردم عراق از حق رویارویی با اشغالگران است، به این پرسش باید پاسخ داده شود که آیا مقاومت موضوعی است مشروع و مطلوب یا نامشروع و محکوم؟.
بر ماست اعلان کنیم که مردم عراق، همچنین مردم فلسطین و افغانستان و هر ملّت دیگری که کشورش اشغال شده باشد، حق دارند که در برابر اشغالگران مقاومت و ایستادگی کنند؛ این حکم و فرمان اسلام است که هرگاه دشمنان، سرزمینی اسلاميرا اشغال کردند، جهاد و مقاومت در برابر ایشان بر مردم آن سرزمین واجب عینی است، و بر دیگرانی که اطرافشان هستند واجب عینی است که ایشان را یاری بدهند؛ این چیزی است که لازم است دربارۀ آن صحبت کنیم، در واقع مسألۀ اصلی مشارکت و عدم مشارکت نیست، مسألۀ روا شمرده شدن قتل و کشتار دیگران است، مشکل عراق این است که روزانه قتل عامهای دسته جمعی صورت ميگیرد. اگر در میان اهل سنّت هستند کسانی که به خشونت دست ميزنند ما آن را از همان آغاز محکوم کرده و ميکنیم و «اتحاد جهانی علمای مسلمین» در این رابطه مرتب بیاناتی را صادر کرده است، و من بارها در برنامۀ «شریعت و حیات» تلویزیون الجزیره و خطبههای جمعه در «مسجد عمر بن خطاب» از مراجع تقلید عراق و ایران خواستهام که فتواهای قاطعی را در محکومیت قتل و خونریزی متقابل مسلمانان صادر کنند.
هر چند جناب شیخ هاشميرفسنجانی میخواهد دخالت کشورش در عراق را انکار کند، اما من بر این باورم که ایران در مورد عراق مسئول است و همگان بر روی این موضوع اصرار دارند که ایران در عراق نفوذ دارد و کلیدهای بسیاری برای حل مشکلات عراق در دست ایران است و اگر بخواهد ميتواند در برابر وضع موجود موضعگیری قاطعی داشته باشد. اگر این حقیقت را انکار کنیم، نتوانستهايم در این دیدار کاری مثبت را انجام بدهیم، زیرا هدف اصلی ما این است که همه از جاری شدن روزانهي جوی خون در عراق جلوگیری کنیم. صدها هزار انسان بیگناه عراقی کشته شده اند، این وضع تا کی باید ادامه پیدا کند؟، این موضوعی است که لازم است در بارۀ آن چاره جویی شود.
• مجری: جناب شیخ اجازه بفرمایید، ما باید جانب حق و انصاف را مراعات کنیم، اکنون به سبب عوامل متعددی ایران در معرض تهدیدامریکا قرار دارد، نظر شما در مورد پارهاي از کشورهای اسلاميبا اکثریت اهل سنّت چیست که از کشوری اسلاميحمایت نميکنند، فراتر از آن گفته ميشود که بدنبال تحریک بیشترامریکا علیه ایران هستند؛ چنین چیزی را چگونه ميتوان پذیرفت؟.
• دکتر قرضاوی: پیش از هر چیز باید بگویم: نه اینکه من وکیل مدافع حکومتهای عربی و غیر عربی نیستم، بلکه بارها و بارها علیه آنها سخن گفتهام، اما مسألهاي که برای من حائز اهمیت است مسألۀ مردم و تودههای مسلمان است. درست است که ما در ارتباط با مسألۀ عراق و موضعگیری در مورد اصحاب رسول خدا(ص) و ترویج شیعی گرایی در ممالک صرفاً اهل سنّت با ایرانیها اختلاف داریم، و در اینگونه مسائل مثل هم فکر نميکنیم؛ اما هرگاه ایران از طرفامریکا و یا هر کشور دیگری مورد تهاجم قرار بگیرد، به صراحت و روشنی علیه آن موضع خواهیم گرفت، و اجازه نخواهیم داد نه تنها علیه ایران بلکه علیه هیچ کشور مسلمان دیگری تجاوزی صورت بگیرد، ما با جنگ و تجاوز گری به هر صورتی که باشد مخالفیم، چگونه از تعرض به یک سرزمین اسلاميخشنود خواهیم شد؟. من بارها این موضوع را اعلام کردهام و در کنفرانس دوحه نیز گفتم: هرگاه علیه ایران تعرضی صورت بگیرد ما در کنار ایران خواهیم بود و علیه متجاوزان خواهیم ایستاد، زیرا ما در کنار صاحبِ حق خواهیم بود، مگر ایران چه جرميرا مرتکب شده تا مورد تعرض قرار بگیرد، اگر ميخواهد از انرژی هستهاي مسالمتامیز استفاده کند، این حق اوست، چرا باید جلو او را بگیرند؟ موضع ما در این ارتباط واضح و صریح است و هیچگونه ابهاميدر آن نیست.
• مجری: جناب شیخ از شما سپاسگزارم. آقای هاشمی، موضع گیری اهل سنّت را در ارتباط با تجاوز احتمالی به ایران شنیدید، تا حدودی همچنان در رابطه با اوضاع عراق خواهیم بود، میدانید که علیه حضورامریکا در عراق مقاومتی وجود دارد و ایران نیز حضورامریکاییها را اشغالگری میداند. من در اینجا عین پرسش مکتوب را مطرح میکنم تا برداشت دیگری از آن نشود؛ چرا تاکنون از طرف مراجع شیعی فتوایی مبنی بر ضرورت و وجوب مقاومت در تماميعراق و در تماميمناطق سنّی و شیعی صادر نشده و مقاومت موجود در استان الأنبار و بغداد را تأیید ننمودهاند، هر چند اگر عادلانه بخواهیم قضاوت کنیم باید اذعان نماییم که از طرف برخی از شیعیان نیز مقاومتهایی صورت میگیرد. چرا چنین فتوایی به طور روشن صادر نمیشود؟.
•هاشمی: فکر ميکنم ما بارها و بارها و شاید صدها بار مقاومت علیه اشغالگری را تأیید کردهایم و آن را واجب و ضروری دانستهایم، آنچه را ما تأیید نکردهایم جنگ و برادرکشی عراقیهاست. از طرف دیگر بدیهی است و شما فراموش نکردهاید که کدام طرف شروع کرده، من نمیخواهم در این دیدار وارد جزئیات شوم و کاری کنم کهامریکا خشنود شود، از آقای قرضاوی نیز انتظار دارم که چیزهایی را که احیاناًامریکا مطرح ميکنند، به میان نکشند، و حقیقت کنار نهاده نشود. مقاومت در برابر اشغالگران حقی است که همۀ مردم عراق از آن برخوردارند. شما حتی یک اقدام تروریستی را که یک نفر ایرانی صورت دهد در عراق مشاهده نمیکنید، اما بسیاری از شهروندان عرب و از کشورهای عربی دستگیر شدهاند که در اقدامات تروریستی مشارکت داشتهاند.
و جناب آقای قرضاوی به خوبی ميداند که آنان از کجا میآیند. ما قصد دخالت در امور عراق را نداریم و میخواهیم مردم عراق خود سر نوشت خویش را رقم بزنند. ما تمامياقداماتی را که علیه بارگاهها و حسینیهها و مساجد صورت ميگیرد محکوم ميکنیم و بارها و بارها این موضوع را مطرح کردهایم، باید انصاف به خرج بدهیم و اجازه بدهیم مردم عراق از طریق آراء خود رویکرد خود را معلوم کنند، همۀ اقشار مردم عراق باید در حکومت و در سیستم اداری و قانونی بر اساس میزان رأی مشارکت داشته باشند. در این صورت میان مسلمانان و حکومتهای مسلمان اختلافی باقی نخواهد ماند، این موضوعی خردمندانه و مشروع است و جهانیان از آن اطلاع دارند، و تقویت اختلافات در این شرایط تنها به سودامریکا و اسرائیل تمام خواهد شد.
• مجری: فقط در جهت بیان حقیقت ميگویم؛ همانگونه که جناب شیخ قرضاوی اظهار داشتند – البته این را هم بگویم که بعد از این پرسش از شما پرسش مشابهی را از ایشان خواهم داشت – همانگونه که ميدانید در عراق میلیشاها و جوخههای مرگ روزانه انسانهایی را به سبب پیروی از فلان مذهب ميکشند! حتّی گاهی به سبب عواملی ساده مانند اینکه: اسم او فلان است! چنین چیزی روی میدهد؛ نظر شما در این باره چیست؟ تا جهانیان موضع گیری شما را در این رابطه بدانند.
•هاشمی: چنین چیزی از هر طرف که صورت بگیرد گناه بزرگی است، نباید خون یک مسلمان و حتی غیر مسلمان در عراق بر زمین ریخته شود، تماميمردم عراق باید از طریق اجرای قانون ازامنیت برخوردار شوند، اما افراطیها با هدف ویژهاي به عراقامده اند؛امده اند تا مانع از آن شوند که مردم عراق خود زمامدار امور خود شوند، و اشغالگرانامریکایی نیز از چنین چیزی اظهار رضایت مينمایند، زیرا زمینه و بهانهي ادامهي حضورشان را فراهم ميکند، به همین خاطر بر ما علمای شیعه و سنّی و تماميمراکز و شخصیتهای فکری و فرهنگی در جهان اسلام است که زمینه را برای مردم عراق فراهم کنیم تا زمام امور و سرنوشت خود ر ا بدست بگیرد. دیگر مسایل ارتباطی به ما ندارد زیرا خود آنان از رشد و خرد کافی برخوردارند.
• مجری: سؤال بعدی را از دکتر یوسف باید بپرسم، اما این را بگویم که برخی بر این باورند که اگر از طرف مسئولین و مراجع ایران در محکومیت اقدامات جوخههای مرگ فتوایی صادر میشد، از اقدامات آنان جلوگیری میکرد.
•هاشمی: من پاسخ این پرسش را بار دیگر تکرار ميکنم؛ ما بارها چنین چیزی را حرام شمردهایم، دیدگاه تماميعلمای ایران و مقام رهبری این است که چنان اقداماتی شرعاً حرام است و جزو گناهان کبیره است و هر کس مرتکب آنها بشود مستحق آتش جهنم است، از نظر ما همهي اینها روشن هستند، مسلمانان نباید با یکدیگر به جنگ بپردازند، اما لازم است ببینیم کدام طرف شروع کرده است؟ چه کسی آیة الله حکیم را بعد از بیست سال مبارزه و بازگشت به عراق ترور کرده است؟ ما حتّی بر روی این موضوع چندان تکیه نمیکنیم، ما نمیخواهیم به گذشته نگاه کنیم و بهتر است به آینده بیندیشیم.
• مجری: جناب دکتر قرضاوی، در مورد مقاومتی که در باره آن صحبت میکنیم، شیعیان میگویند: آنها دست به عملیات انفجاری و قتل و کشتار میزنند و موضعگیری بعضی از گروهها مانند القاعده و دیگران به ویژه در باره تکفیر شیعیان اقداميمنفی است. آیا شایسته نیست که از طرف شما هم در مورد آنان فتواهای صریح و قاطعی صادر شود؟.
• دکتر قرضاوی: پیش از پاسخ به سؤالتان ميخواهم در مورد این سخن شیخ رفسنجانی که: «فلانی ميداند آنان از کجا ميآیند» توضیحی بدهم، من اطلاع ندارم آنان از کجا ميآیند، زیرا وزارتخانهای اطلاعاتی را در اختیار ندارم و نمیدانم از کجا ميآیند، اما به هر صورت اقدامات خشنونتامیزی که سبب ریخته شدن خون بی گناهان ميشود را محکوم کرده ایم، زمانی که آقای باقر حکیم را کشتند من در قاهره بودم، از همانجا آن را محکوم نمودم و گفتم این اقدام حرمت زمان یعنی ماه رجب، و حرمت مکان یعنی مسجد، و حرمت انسان را زیر پا نهاده است و تماميتعرضاتی را که علیه شهر نجف و مرقد دو اما م صورت گرفته را محکوم کردهایم، من شخصاً آنها را در خطبههای نماز جمعه و در برنامهام (در تلویزیون الجزیره) محکوم کردهام. همچنین اتحاد جهانی علمای مسلمین که من افتخار ریاست آن را بر عهده دارم آنها را محکوم شمرده است. ما اینگونه امور را مردود شمرده و به هیچ وجه تأیید نميکنیم، اینها از نظر ما روشن و واضحاند، کاش نظر دوستان «شیعه» هم از شفافیت کافی برخوردار بود. البته ما نميتوانیم مسئولیت اقداماتی را که اینجا و آنجا صورت ميگیرد را بپذیریم؛ آنچه را مورد تأیید قرار ميدهیم مقاومت در عراق است، اساساً مقاومت در برابر اشغالگر، مقاومت خود عراقیهاست، و گمان من این است آنانی که از خارج به مقاومت در عراق ملحق ميشوند 5 تا 10 درصد بیشتر نیستند.
• مجری: ظاهراً من سخنان شیخ یوسف را نميشنوم، اما ميخواهم بپرسم که وقتی جناب شیخ رفسنجانی آن امور را محکوم ميکند و شما هم آن را محکوم مينمایید، پس مشکل چیست و چرا پیشرفتی روی نميدهد؟ چرا؟. (سؤال را از شیخ یوسف ميپرسم).
• دکتر قرضاوی: من بر این باورم که از طرف مراجع شیعی در عراق و ایران موضعگیری کافی در جهت محکوم کردن آنچه در عراق روی ميدهد، وجود ندارد و از نظر عملی اقداماتی که از چنان اموری جلوگیری نماید صورت نگرفته است. من اعتقادم بر این است که ایران برای جلوگیری از آنچه در عراق روی ميدهد از توانایی و نفوذ کافی برخوردار است، و ميتواند به آنها بگوید: کافی است و دستبردار شوید! آقای شیخ رفسنجانی نميخواهد به این واقعیت اعتراف کند، اما همه بر روی وجود نفوذ و سلطه ایران تأکید دارند و این واقعیتی آشکار است و همگان آن را مشاهده ميکنند. این موضوعی است که ایران توانایی جلوگیری از آن را دارد و ميتواند به بسیاری از آنان بگوید چنان عمل کنید و چنان اقداماتی را انجام ندهید، چنین اقدام عملی و ملموسی است که مشکل را حل خواهد کرد. ایران ميتواند آتش فتنه موجود در عراق را خاموش کند و مسلمانان را از این جنگ فرقهاي خانمان سوز که تر و خشک را با هم نابود ميکند، مصون بدارد. جنگی که غالب و مغلوبی در آن وجود ندارد و همهي ما در آن شکست خورده خواهیم بود. این درست همان مسائلی است که ميخواهیم به صراحت آنها را بیان کنیم.
• مجری: در واقع تنها پنج دقیقه از وقت برنامه باقیمانده، که آن را میان هر دوی شما تقسیم ميکنم، من به عنوان یک روزنامهنگار و مسلمانِ عرب ميشنوم که تمام علما و اندیشمندان بنا بر اصطلاحاتی که اهل سنّت بکار ميگیرند: «استعمار و صهیونیزم جهانی» و بنا بر واژههایی که اهل تشیع بکار ميگیرند: «شیطان بزرگ و نیروهای استکباری» را محکوم ميکنند؛ اما از درون به خود نگاه نميکنیم، آیا به راستی زمان آن فرا نرسیده که قرائت و نگاه خود را به واقعیتها بازنگری کنیم؟ و اعتراف کنیم که ریشهي مشکل در بین خود ما مسلمانان است و باید ابتدا اختلافهای موجود بین خود را بر طرف کنیم و از مهمترین آنها آغاز کنیم؟ در این ارتباط و در مدت 5/2 دقیقه چه چیزی برای گفتن دارید؟ و از نظر شما مهمترین مسائلی که باید قبل از پرداختن به حل و فصل دیگر امور اختلافی به آنها پرداخته شود و در اولویت قرار دارند، کدام اند؟.
•هاشمی: شما درست به اظهارات قبلی من که در آغاز سخن گفتم برگشتید، اینکه خود ما باید از اتحاد میان خود پاسداری کنیم، از جناب آقای قرضاوی انتظار دارم که اخبار مربوط به ما را بیش از گذشته بخوانند و اظهارات بیان شده از طرف مسئولین ایران را بشنوند، چنانچه اظهارات و تصریحات ما را ميخواندند با این لحن صحبت نميکردند، موضوع روشن است، پرونده اخبار حتی در الجزیره نشان ميدهد که چه تعدادی از علما و شخصیتهای ما از مقاومت در عراق حمایت کرده اند، و جنگ داخلی را مردود و محکوم شمرده و آن را تحریم کرده و چقدر اشخاصی را نصیحت کردهاند که در فکر انتقامجویی از طرف مقابل نباشند و دنبال اقدامات آدمهای جاهل گام برندارند، ما این موضوع را بارها و بارها اعلام کردهایم. من فکر ميکنم که عامهي مردم از این موضوع خبر دارند و در روزنامهها موجود است و از جناب آقای قرضاوی انتظار دارم که دیدگاههای علمای ما را بیش از گذشته مورد بررسی قرار بدهند و مطمئن باشند که ما به سبب آنچه در میان مردم مسلمان روی ميدهد و آنچه در عراق ميگذرد قلبمان ميسوزد.
• مجری: جناب قرضاوی 5/2 دقیقه وقت دارید به همان سؤالی که با آقای رفسنجانی مطرح کردم پاسخ بدهید.
• دکتر قرضاوی: این دیدار را با بیان مطالبی به پایان ميبرم، اولین مطلب این است که: همه ما موظفیم در مورد پاسداری از وحدت این امت بسیار بسیار جدّی عمل کنیم و در برابر هر گونه تلاشهای تفرقهآمیز ایستادگی نماییم؛ تلاشهایی که از مسائلی مانند: نژاد و ملّیت که فلان مردم فارس و اینان عرب و دیگری تورانیاند، استفاده ميکنند جلوگیری کنیم، برماست که همه بر حول محور وحدت بخش اسلام جمع شویم و اسلام را برتر از مذهب و فرقه به شمار بیاوریم و میهن اسلامي را بر فرقهگرایی برتری بدهیم و امت را بالاتر از نژاد و ملیت به شمار بیاوریم، و مصالح مهمتر را بر مصالح کم اهمیت ترجیح بدهیم، ما باید فراتر از این امور عمل کنیم. زمانی که از گفتمان اسلام و مسیحیت استقبال ميکنیم و با آنها به گفتگو ميپردازیم و سعی ميکنیم که با ایشان به تفاهم برسیم، چرا نباید ما مسلمانان برای نزدیک شدن هر چه بیشتر به یکدیگر تلاش نماییم؟ چرا از گفتگو میان خود مسلمانان استقبال نکنیم؟ این امت باید وحدت خود بدست بیاورد، امتی بزرگ، امت یک میلیارد و نیم مسلمان ميتواند جایگاه شایسته خویش را باز یابد، به شرطی که در راه وحدت و تفاهم و همیاری گام بردارد و از تواناییهای انسانی و امکانات اقتصادی و میراث تاریخی و متمدنانه و رسالت معنویش به درستی استفاده کند؛ در این صورت ميتواند از زندان عقب ماندگی رهایی یابد و به فضای بازِ پیشرفت و ترقّی همه جانبه وارد شود و از دایره جهان سوم به عرصه جهان اول وارد گردد. این یک موضوع، موضوع دیگر که ميخواهم به وسیله آن این دیدار را به پایان ببرم این است که مسلمانان در شرق و غرب جهان انتظار دارند که این دیدار و گفتگو به نتیجه عملی و ملموسی بیانجامد، نميخواهند تنها در دایره گفتگوی نظری و حرف زدن محدود بماند، زیرا در مورد آنگونه سخنان کمبودی نداریم، انتظار ما این است که در عمل و واقعیت تبلور پیدا کنند و مردم آن عملکرد واقعی را با چشمان و تمامي وجود ببینند و احساس کنند، مردم مسلمان ميخواهند وضع عراق چیزی غیر از آنچه هست بشود و از قتل و خونریزی روزانه جلوگیری شود و میلیشیاها و جوخههای مرگ متوقف شوند، حقوق به صاحبان حق برگردانیده شود، رانده شدگان به محل سکونت خود باز گردند، مساجد غصب شده به صاحبان آنها بازگردانیده شوند، جلو امواج تلاش برای شیعه کردن گرفته شود و بسیاری از امور دیگر که همه از آن رنج ميبرند. اگر قصد داریم مشکل را حل و فصل کنیم باید گفتار را به کردار تبدیل کنیم، در غیر این صورت نشسته و متفرق شدهايم و کاری را نتوانستهايم از پیش ببریم، این چیزی است که انتظارش ميرود.
در کنفرانس دوحه نیز گفتم که: اندیشه تقریب بین مذاهب در برابر آزمون حساس و سختی قرار دارد، امیدوارم که از آن سربلند بیرون بیاید و به شکست و بن بست نیانجامد و در این آزمون مردود نشود، این چیزی است که در اسرع وقت انتظارش را داریم و از پس امروز فردایی است و آمدن فردا برای کسی که در انتظار آن است چندان دور نیست.انشاء الله!
من به آینده امیدوارم و از خداوند انتظار خیر و نیکی را داریم...
مجری: در پایان این دیدارم لازم به یادآوری است که همچنان پرسشها و مسایل بسیار و متفاوتی باقیمانده که ميخواستیم آنها را از این دو شخصیت بپرسیم، اما زمان برنامه به سر آمد.
در پایان این دیدار به غیر از اینکه از جناب آقای هاشمي رفسنجانی و آقای دکتر یوسف قرضاوی کمال سپاس و تشکر را بنمایم، فرصت دیگری باقی نمانده است. امیدوارم در حد توان و تشخیص خود توانسته باشم با طرح این پرسشها سودی را به همگان رسانده باشم.
سلام و درود خداوند بر همه شما باد.
منبع خبر: صلاح الدین.نت
به نقل از: www.islahweb.org
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|