Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 23

----

21/05/1446

----

3 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

حديث: عَنْ أَبي قَتَادةَ رضيَ اللَّه عَنْه، أَنَّ رسولَ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم سُئِلَ عَنْ صِيَامِ يَوْمِ عاشُوراءِ، فَقَال: « يُكَفِّرُ السَّنَةَ المَاضِيَةَ »  ترجمه: از ابو قتاده رضي الله عنه روايت است که: رسول الله صلي الله عليه وسلم از روزهء روز عاشورا پرسيده شد و فرمود: « گناه سال گذشته را محو مي کند ».

روايت مُسْلِم

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>علاء الدین کیقباد > جنگ میان وی و ملک مسعود صاحب آمد

شماره مقاله : 10452              تعداد مشاهده : 356             تاریخ افزودن مقاله : 9/5/1390

جنگ ميان علاء الدين كيقباد و ملك مسعود، صاحب «آمد»
در اين سال [ششصد و بيست و سوم هجرى قمرى]، در ماه شعبان، علاء الدين كيقباد بن كيخسرو بن قلج ارسلان، فرمانرواى شهرهاى روم، به سوى سرزمين ملك مسعود، صاحب «آمد» رهسپار گرديد و چند حصن از حصن‏هاى او را گرفت.
سبب اين لشكر كشى آن بود كه پيش ازين گفتيم ملك مسعود صاحب آمد و جلال الدين بن خوارزمشاه و ملك معظم صاحب دمشق و سايرين با يك ديگر همدست شده بودند تا با ملك اشرف بجنگند.
ملك اشرف كه با كيقباد، ملك روم، همدست بود، به شنيدن اين خبر براى كيقباد پيام فرستاد و ازو خواست كه به قلمرو صاحب آمد بتازد و با او پيكار كند.
در اين هنگام ملك اشرف در ماردين بود.
كيقباد، ملك روم، حركت كرد و به ملطيه رفت كه به وى تعلق داشت. در آن جا فرود آمد و لشكريان خويش را به ولايت ملك مسعود صاحب آمد، فرستاد.
اين سربازان حصن منصور و حصن سمكاراد، و حصن‏هاى ديگرى را گشودند.
صاحب آمد كه چنين ديد، به ملك اشرف نامه نگاشت و بار ديگر به همدستى و موافقت با او پرداخت.
در نتيجه، ملك اشرف كسى را به نزد كيقباد فرستاد تا او را ازين حال آگاه سازد و به وى بگويد كه آنچه از صاحب آمد گرفته، به وى باز پس دهد.
ولى كيقباد اين پيشنهاد را نپذيرفت و اين كار را نكرد و گفت:
«من نماينده ملك اشرف نبودم كه به من امر و نهى كند!» 
در همين هنگام بود كه ملك اشرف به دمشق رفت تا با برادر خويش، ملك معظم، صلح كند.
از آن جا به لشكريانى كه در ديار جزيره داشت فرمان داد تا چنانچه كيقباد، ملك روم، در انديشه خويش پافشارى كرد، صاحب آمد را يارى دهند و حقش را از كيقباد بگيرند.
لشكريان ملك اشرف به پيش صاحب آمد رفتند كه تازه سپاه خود و كسانى را كه در شهرها داشت و شايسته جنگ بود گرد آورده بود.
او پس از شكستى كه از كيقباد خورد با سربازان ملك اشرف و سپاهيانى كه خود فراهم كرده بود به جنگ با لشكريان كيقباد، ملك روم، شتافت.
لشكر كيقباد سرگرم محاصره دژ الكختا بود كه از بلندترين حصن‏ها و سنگرها به شمار مى‏رفت.
سربازان ملك مسعود، صاحب آمد، پس از تصرف اين دژ به پيش ولى‏نعمت خويش بازگشتند.
*
متن عربی:

ذكر الحرب بين كيقباذ وصاحب آمد
في هذه السنة [ثلاث وعشرين وستمائة]، في شعبان، سار علاء الدين كيقباذ بن كيخسرو ابن قلج أرسلان، ملك بلاد الروم، إلى بلاد المللك المسعود، صاحب آمد، وملك عدة من حصونه.
وسبب ذلك ما ذكرناه من اتفاق صاحب آمد مع جلال الدين بن خوارزم شاه والملك المعظم، صاحب دمشق، وغيرهما على خلاف الأشرف؛ فلما رأى الأشرف ذلك أرسل إلى كيقباذ، ملك الروم، وكانا متفقين، يطلب منه أن يقصد بلد صاحب آمد ويحاربه، وكان الأشرف حينئذ على ماردين، فسار ملك الروم إلى ملطية، وهي له، فنزل عندها، وسير العساكر إلى ولاية صاحب آمد، ففتحوا حصن منصور وحصن سمكاراد وغيرهما؛ فلما رآى صاحب آمد ذلك راسل الأشرف، وعاد إلى موافقته، فأرسل الأشرف إلى كيقباذ يعرفه ذلك، ويقول له ليعيد إلى صاحب آمد ما أخذ منه، فلم يفعل، وقال: لم أكن نائباً للأشرف يأمرني وينهاني.
فاتفق أن الأشرف سار إلى دمشق ليصلح أخاه الملك المعظم، وأمر العساكر التي له بديار الجزيرة بمساعدة صاحب آمد، إن أصر ملك الروم على قصده، فسارت عساكر الأشرف إلى صاحب آمد وقد جمع عسكره، ومن ببلاده ممن يصلح للحرب وسار إلى عسكر ملك الروم وهم يحاصرون قلعة الكختا بعد الهزيمة، وهي من أمنع الحصون والمعاقل، فلما ملكوها عادوا إلى صاحبها.


از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى و على هاشمى حائرى ، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.

مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عمر بن خطاب رضی الله عنه و تشویق برای تحصیل علم و دانش:«علم را فرا گیرید قبل از این که سردار شوید». "فرائد الکلام" (ص 163).‏

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 2827
دیروز : 5831
بازدید کل: 8836141

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010