|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>جلال الدین خوارزمشاه > پیکار در میان لشکر ملک اشرف و لشکر وی
شماره مقاله : 10451 تعداد مشاهده : 360 تاریخ افزودن مقاله : 9/5/1390
|
پيكار در ميان لشكر ملك اشرف و لشكر جلال الدين جلال الدين خوارزمشاه [در سال ششصد و بيست و سوم هجرى قمرى] هنگامى كه رهسپار كرمان مىشد، لشكرى را در تفليس تحت نظر وزير خود، شرف الملك، گذاشت. پس از رفتن او، خواربار آن لشكر كاهش يافت و سربازان از اين حيث در مضيقه افتادند. لذا به سوى توابع ارز الروم روانه شدند و به يغماى دارائى مردم و بهرهگيرى از زنان پرداختند و كالاهاى بسيارى كه به شمار در نمىآمد به غنيمت گرفتند و بازگشتند. راه ايشان از پيرامون سرزمين خلاط بود. حسام الدين على بن حماد حاجب موصلى كه در خلاط نمايندگى ملك اشرف را داشت همينكه از آمدنشان آگاه شد، لشكر خود را گرد آورد و به جنگ ايشان رفت، و بر ايشان حمله برد و بسيارى از غنائمى را كه همراه داشتند گرفت و با لشكريان خود سالم به خلاط بازگشت. وزير جلال الدين كه چنين كارى را از او ديد ترسيد و براى جلال الدين كه روانه كرمان شده بود پيام فرستاد و او را از آن حال آگاه ساخت و وادار به بازگشت كرد و از فرجام سستى و اهمال در بازگشت ترساند. جلال الدين به دريافت اين پيام بازگشت، چنان كه ما به خواست خداى بزرگ در جاى خود به شرح آن خواهيم پرداخت. * متن عربی:
ذكر الحرب بين عسكر الأشرف و عسكر جلال الدين لما سار جلال الدين إلى كرمان ترك بمدينة تفليس عسكراً مع وزيره شرف الملك، فقلت عليهم الميرة، فساروا إلى أعمال أرزن الروم، فوصلوا إليها، ونهبوها، وسبوا النساء، وأخذوا من الغنائم شيئاً كثيراً لا يحصى، وعادوا فكان طريقهم على أطراف ولاية خلاط، فسمع النائب عن الأشرف بخلاط، وهو الحاجب حسام الدين علي الموصل، فجمع العسكر وسار إليهم، فأوقع بهم، واستنقذ ما معهم من الغنائم، وغنم كثيراً مما معهم، وعاد هو وعساكره سالمين. فلما فعل ذلك خاف وزير جلال الدين منهم، فأرسل إلى صاحبه بكرمان يعرفه الحال، ويحثه على العود إليه، ويخوفه عاقبة التواني والإهمال، فرجع فكان ما نذكره إن شاء الله تعالى.
از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى و على هاشمى حائرى ، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.
مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|