|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>مظفر الدین کوکبری > رفتن مظفر الدین صاحب اربل به موصل و بازگشت او از آنجا
شماره مقاله : 10447 تعداد مشاهده : 341 تاریخ افزودن مقاله : 9/5/1390
|
رفتن مظفر الدين، صاحب اربل به موصل و بازگشت او از آن جا در اين سال [ششصد و بيست و سوم هجرى قمرى]، در ماه جمادى الآخر، مظفر الدين بن زين الدين، صاحب اربل، به سوى توابع موصل رهسپار شد تا به آن نواحى حملهور گردد. اين اقدام را از آن جهة كرد كه او و جلال الدين بن خوارزمشاه و ملك معظم صاحب دمشق و ملك مسعود صاحب ماردين ميان خود قرار گذاشته بودند تا به شهرهايى كه در دست ملك اشرف بود هجوم برند و آن شهرها را فتح كنند. سپس هر كسى سهمى را كه برايش معين شده بود از نواحى مفتوحه بردارد. پس از آن كه چنين قرارى ميانشان گذاشته شد مظفر الدين روانه موصل گرديد. اما جلال الدين خوارزمشاه از تفليس حركت كرد و مىخواست خلاط را بگيرد كه شنيد نماينده او در كرمان كه بلاق (براق) حاجب نام داشت از فرمان او سرپيچيده و، چنان كه شرح خواهيم داد، بر او شوريده است. به شنيدن اين خبر خلاط را ترك گفت و بدان جا حمله نبرد. فقط لشكريان او قسمتى از آن سرزمين را غارت و قسمت بيشترى را ويران كردند. جلال الدين شتابان روانه كرمان شد. بدين گونه تمام قرارهائى كه آن چند تن گذاشته و تصميمهائى كه گرفته بودند به هم خورد. تنها مظفر الدين كوكبرى از اربل به راه افتاد و بر كرانه رود زاب فرود آمد ولى نتوانست از آن بگذرد و به سوى موصل برود. بدر الدين لؤلؤ نيز از موصل براى ملك اشرف كه در رقه به سر مىبرد پيام فرستاده و از او طلب مساعدت نموده و درخواست كرده بود كه براى سركوبى مظفر الدين شخصا در موصل حضور يابد. ملك اشرف نيز از رقه روانه حران، و از حران رهسپار دنيسر شد و شهر ماردين را ويران ساخت و مردمش را غارت كرد. اما ملك معظم صاحب دمشق آهنگ شهرهاى حمص و حماة كرد. از آن جا براى برادر خود ملك اشرف پيام فرستاد و گفت: «اگر تو از ماردين و حلب بروى، منهم از حمص و حماة مىروم و براى مظفر الدين نيز پيام مىفرستم كه از موصل برگردد.» بنابر اين ملك اشرف از ماردين رفت و هر يك از آنان به سوى سرزمين خود برگشت. در نتيجه اين پيشامد توابع موصل و توابع ماردين به ويرانى كشيده شد. پيش از آن در نتيجه خشكسالىهاى پى در پى و طول مدت آنها اين نواحى آسيب ديده و بيشتر مردمش كوچ كرده و رفته بودند. اين پيشامد نيز روى داد و ويرانىهاى تازهاى به ويرانى آن نواحى افزود. *
متن عربی:
ذكر مسير مظفر الدين صاحب إربل إلى الموصل وعوده عنها في هذه السنة [ثلاث وعشرين وستمائة]، في جمادى الآخرة، سار مظفر الدين بن زين الدين، صاحب إربل، إلى أعمال الموصل، قاصداً إليها. وكان السبب في ذلك أنه استقرت القاعدة بينه وبين جلال الدين بن خوارزم شاه وبين الملك المعظم، صاحب دمشق، وبين صاحب آمد، وبين ناصر الدين، صاحب ماردين، ليقصدوا البلاد التي بيد الأشرف، ويتغلبوا عليها، ويكون لكل منهم نصيب ذكره؛ واستقرت القواعد بينهم على ذلك، فبادر فظفر الدين إلى الموصل. وأما جلال الدين فإنه سار من تفليس يريد خلاط، فأتاه الخبر أن نائبه ببلاد كرمان، واسمه بلاق حاجب، قد عصى عليه، على ما نذكره، فلما أتاه الخبر بذلك ترك خلاط ولم يقصدها، إلا أن عسكره نهب بعض بلدها وخرب كثيراً منه، وسار مجداً إلى كرمان، فانفسخ جميع ما كانوا عزموا عليه، إلا أن مظفر الدين سار من إربل ونزل على جانب الزابن ولم يمكنه العبور إلى بلد الموصل. وكان بدر الدين قد أرسل من الموصل إلى الأشرف، وهو بالرقة، يستنجده، ويطلب منه أن يحضر بنفسه الموصل ليدفع مظفر الدين، فسار منها إلى حران، ومن حران إلى دنيسر، فخرب بلد ماردين وأهله تخريباً ونهباً. وأما المعظم، صاحب دمشق، فإنه قصد بلاد حمص وحماة، وأرسل إلى أخيه الأشرف يقول: إن رحلت عن ماردين وحلب، وأنا عن حمص وحماة، وأرسلت إلى مظفر الدين ليرجع عن بلد الموصل؛ فرحل الأشرف عن ماردين وعاد كل منهم إلى بلده، وخربت أعمال الموصل، وأعمال ماردين بهذه الحركة، فإنها كانت قد أجحف بها تتابع الغلاء وطول مدته، وجلاء أكثر أهلها، فأتتها هذه الحادثة فازدادت خراباً على خراب.
از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى و على هاشمى حائرى ، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.
مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|