Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: « لَـيْسَ مِنَّا مَنْ لَطَمَ الـخُدُودَ وَشَقَّ الـجُيُوبَ وَدَعَا بِدَعْوَى الـجَاهِلِـيَّةِ » (کسی که [سر] و روی خود را بزند و سینه چاک کند و ندای جاهلی سر بدهد، از ما نیست.(

بخاری، 2/82 در مواضع متعدد و مسلم، 1/99.

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>سیره نبوی>اسلام > نخستین کسی که اسلام آورد

شماره مقاله : 10438              تعداد مشاهده : 410             تاریخ افزودن مقاله : 7/5/1390

بيان نخستين كسى كه اسلام آورد و اختلاف عقيده مؤرخين‏
علماء در اسلام شخص نخستين اختلاف دارند در حاليكه همه متفق هستند كه اول كسى كه از خلق خدا اسلام آورد خديجه بود. قومى گفتند. نخستين شخص مذكرى كه ايمان آورد على بود. از على عليه السلام روايت شده كه فرمود: من بنده خدا و برادر پيغمبر خدا و منهم صديق (مبالغه از تصديق) اكبر هستم هر كه اين ادعا را (جز من) بكند دروغگو و افترا كننده است. من با پيغمبر خدا نماز خواندم در آن زمان هفت سال قبل از مردم نماز خواندم. ابن عباس گويد. نخستين كسيكه نماز خواند على بود. جابر بن عبد الله (انصارى) گويد: پيغمبر (ص) روز دوشنبه بعثت شد و على روز سه شنبه نماز خواند. زيد بن ارقم گويد: نخستين كسى كه اسلام آورد على بود عفيف كندى گويد من يك مرد بازرگان بودم، و در ايام حج وارد مكه شدم، نزد عباس رفتم هنگامى كه پيش او بوديم، مردى پديد آمد كه رو بكعبه ايستاد و نماز بجا آورد سپس زنى آمد و با او نماز خواند. بعد از آن نوجوانى رسيد و با آن دو نماز خواند من پرسيدم اى عباس اين چه دينى است؟ پاسخ داد: اين محمد برادرزاده من است ادعا ميكند كه خدا او را فرستاده و او ميگويد: گنجهاى خسرو و قيصر بروى او گشوده خواهد شد اين همسر او خديجه است كه باو ايمان آورده، اين نوجوان هم على بن ابى طالب است كه باو ايمان آورده. بخدا سوگند من كسى را روى زمين نمی شناسم كه باين دين گرويده باشد جز اين سه شخص. عفيف گفت: اى كاش من‏ هم چهارمى بودم. محمد بن منذر و ربيعة بن ابى عبد الرحمن و ابو حازم مدنى و كلبى گويند نخستين كسيكه اسلام آورد على بود كه سن او در آن هنگام نه سال بود. (گفته كلبى) و نيز گفته شده سن او يازده سال بود. ابن اسحق گويد: اول كسيكه اسلام آورد على بود كه سن او يازده سال بود. يكى از نعم خداوند بر او اين بود كه قريش دچار سختى معيشت شده بودند و ابو طالب خانواده متعدد و بسيار داشت (كه متكفل مخارج آنها بود) روزى پيغمبر بعم خود عباس گفت: اى عم، ابو طالب بار سنگين عيال را می كشد برويم بار خانواده او را سبك كنيم. هر دو رفتند و از مقصود خود آگاهش نمودند.
ابو طالب گفت: عقيل را براى من بگذاريد و هر چه ميخواهيد بكنيد پيغمبر على را برد و عباس جعفر را تكفل نمود على نزد پيغمبر بود تا آنكه خداوند او را بعثت فرمود كه على از او پيروى كرد، چون پيغمبر ميخواست نماز را ادا كند باتفاق على بيكى از دره‏هاى پيرامون مكه می رفت و بعد از نماز مراجعت می نمودند.
ناگاه ابو طالب آنها را (در حال) نماز ديد.
پرسيد: اى برادرزاده من! اين دين چيست؟ فرمود: دين خدا و ملائكه خدا و پيغمبران خدا و دين پدر ما ابراهيم است خداوند تعالى مرا نزد بندگان خود فرستاد و تو اولى و احق هستى كه سوى راه راست هدايت شوى و از هر كسى احق و اولى هستى كه مرا اجابت كنى. گفت (ابو طالب) من نمی توانم دين خود و پدران را ترك كنم. ولى بخدا سوگند كه قريش هرگز بتو دست نخواهد يافت تا من زنده هستم (بتو آزار نخواهند رسانيد) جعفر هم نزد عباس بود تا وقتى كه اسلام آورد و از عباس بى‏نياز شد گفت (راوى) ابو طالب بعلى گفت: اين دين كه تو بدان گرويدى چيست؟ گفت (على) اى پدر من بخدا و پيغمبر ايمان آورده با او نماز خوانده‏ام. گفت (ابو طالب) او هرگز ما را بجز براى نيكى دعوت نمی كند. تو ملازم (و مطيع او) باش‏ و نيز گفته شده نخستين كسى كه اسلام آورد ابو بكر بود. شعبى گويد: از ابن عباس پرسيدم نخستين مسلم (مسلمان) كه بود؟ پاسخ داد مگر شعر حسان را نشنيدى كه گويد:
إذا تذكّرت شجواً من أخي ثقةٍ ... فاذكر أخاك أبا بكرٍ بما فعلا
 خير البريّة أتقاها وأعدلها ... بعد النّبيّ وأوفاها بما حملا
 الثّاني التّالي المحمود مشهده ... وأوّل النّاس منهم صدّق الرّسلا
(هر گاه چيزى را بياد آرى (از شخص موثق بشنوى) برادر خود ابو بكر را بياد بيار با كارى كه انجام داده. او بهترين مردم و دادگرترين آنها. بعد از پيغمبر و درست‏ترين آنها در اداء امانتى كه حمل كرده بود. و دومين كسى كه ستوده شده كار او و نخستين كسيكه پيغمبران را تصديق نموده. ) 
عمرو بن عبد گويد: نزد پيغمبر خدا در عكاظ (محل- سوق) رفتم و گفتم:
اى پيغمبر خدا كيست (نخستين كسى) كه بر اين كار (دعوت) متابعت نمود؟ فرمود:
دو كس يكى آزاده و ديگرى بنده. ابو بكر و بلال. من هم اسلام را قبول كردم (مراد عمرو بن عبد)، ابو ذر گويد: من چهارمين مسلمان هستم. قبل از من فقط پيغمبر و ابو بكر و بلال اسلام آورده بودند. ابراهيم نخعى گويد: ابو بكر نخستين مسلمان بود.
گفته شده: نخستين كسيكه اسلام را قبول كرد زيد بن حارثه (غلام فرزند خوانده پيغمبر) بود. زهرى و سليمان بن يسار و عمران بن ابى انس و عروة بن الزبير چنين گويند: نخستين كسى كه مسلمان شده زيد بن حارثه بود. او و على هر دو ملازم پيغمبر بودند. پيغمبر سوى كعبه می رفت و نماز نيمروز را بجا می آورد و قريش آن كار را انكار نمی كردند. اگر نماز ديگرى بجا می آورد على و زيد هر دو او را محافظت می كردند. ابن اسحق گويد: نخستين شخص مذكر كه اسلام آورد بعد از پيغمبر دو شخص على و زيد بودند سپس ابو بكر اسلام آورد و دين خود را آشكار نمود.
او (ابو بكر) نزد قوم خود محترم و محبوب بود. او داناترين مردم قريش بعلم انساب قريش و حوادث آنها بود. او بازرگان بود كه قوم او با او مراوده كرده نزد او جمع‏ می شدند و او بهر كه اعتماد داشت باسلام دعوتش می نمود. عثمان بن عفان و زبير بن عوام و عبد الرحمن بن عوف و سعد بن ابى وقاص و طلحه بن عبيد الله بتوسط او (ابو بكر) اسلام را قبول كردند. او آنها را نزد پيغمبر برد كه مسلمان شده و نماز خواندند. آنها كسانى بودند كه در اسلام سبقت نمودند. سپس مردم ديگر بآنها پيوستند و اسلام در مكه منتشر و مايه سخن مردم گرديد. واقدى گويد: ابو ذر اسلام آورد كه او چهارمين يا پنجمين مسلمان بود. عمرو بن عبد سلمى هم مسلمان شد كه چهارمين يا پنجمين مسلمان بود.
گفته شده: زبير چهارم يا پنجم بود. خالد بن سعيد بن عاص هم اسلام آورد ابن اسحق گويد: او و همسر او همينه دختر خلف بن اسعد بن عامر بن بياضه كه از خزاعه بود با هم اسلام آوردند آن هم بعد از بسيارى از مسلمين. 
*

متن عربی:

ذكر الاختلاف في أول من أسلم
اختلف العلماء في أول من أسلم مع الاتفاق على أن خديجة أول خلق الله إسلاماً، فقال قومٌ: أول ذكر آمن علي. روي عن علي عليه السلام، أنه قال: أنا عبد الله وأخو رسوله، وأنا الصديق الأكبر لا يقولها بعدي إلا كاذبٌ مفترٍ، صليت مع رسول الله، صلى الله عليه وسلم، قبل الناس بسبع سنين.
وقال ابن عباس: أول من صلى علي. وقال جابر بن عبد الله: بعث النبي، صلى الله عليه وسلم، يوم الاثنين وصلى علي يوم الثلاثاء. وقال زيد بن أرقم: أول من أسلم مع النبي، صلى الله عليه وسلم، علي. وقال عفيف الكندي: كنت أمرأً تاجراً فقدمت مكة أيام الحد فأتيت العباس، فبينا نحن عنده إذ خرج رجلٌ فقال تجاه الكعبة يصلي، ثم خرجت امرأة تصلي معه، ثم خرج غلام فقال يصلي معه. فقلت: يا عباس ما هذا الدين ؟ فقال: هذا محمد بن عبد الله ابن أخي، زعم أن الله أرسله وأن كنوز كسرى وقيصر ستفتح عليه، وهذه امرأته خديجة آمنت به، وهذا الغلام علي بن أبي طالب آمن به، وايم الله ما أعلم على ظهر الأرض أحداً على هذا الدين إلا هؤلاء الثلاثة ! قال عفيف: ليتني كنت رابعاً.
وقال محمد بن المنذر وربيعة بن أبي عبد الرحمن وأبو حازم المدي والكلبي: أول من أسلم علي. قال الكلبي: كان عمره تسع سنين، وقيل: إحدى عشرة سنة.
وقال ابن إسحاق: أول من أسلم علي وعمره إحدى عشرة سنة.
وكان من نعمة الله عليه أن قريشاً أصابتهم أزمةٌ شديدة، وكان أبو طالب ذا عيال كثيرة، فقال يوماً رسول الله، صلى الله عليه وسلم، لعمه العباس: يا عم إن أبا طالب كثير العيال فانطلق بنا نخفف عن عيال أبي طالب، فانطلقا إليه وأعلماه ما أرادا، فقال أبو طالب: اتركا لي عقيلاً واصنعا ما شئتما، فأخذ رسول الله، صلى الله عليه وسلم، علياً، وأخذ العباس جعفراً، فلم يزل علي عند النبي، صلى الله عليه وسلم، حتى أرسله الله فاتبعه.
وكان النبي، صلى الله عليه وسلم، إذا أراد الصلاة انطلق هو وعلي إلى بعض الشعاب بمكة فيصليان ويعودان. فعثر عليهما أبو طالب فقال: يا ابن أخي ما هذا الدين ؟ قال: دين الله وملائكته ورسله، ودين أبينا إبراهيم، بعثني الله تعالى به إلى العباد، وأنت أحق من دعوته إلى الهدى وأحق من أجابني. قال: لا أستطيع أن أفارق ديني ودين آبائي، ولكن والله لا تخلص قريش إليه بشيء تكرهه ما حييت.
فلم يزل جعفر عند العباس حتى أسلم واستغنى عنه. قال: وقال أبو طالب لعلي: ما هذا الدين الذي أنت عليه ؟ قال: يا أبه ! آمنت بالله وبرسوله وصليت معه. فقال: أما إنه لا يدعونا إلا إلى الخير فالزمه.
وقيل: أول من أسلم أبو بكر، رضي الله عنه. قال الشعبي: سألت ابن عباس عن أول من اسلم، فقال: أما سمعت قول حسان بن ثابت:
إذا تذكّرت شجواً من أخي ثقةٍ ... فاذكر أخاك أبا بكرٍ بما فعلا
خير البريّة أتقاها وأعدلها ... بعد النّبيّ وأوفاها بما حملا
الثّاني التّالي المحمود مشهده ... وأوّل النّاس منهم صدّق الرّسلا
وقال عمرو بن عبسة: أتيت رسول الله، صلى الله عليه وسلم، بعكاظ فقلت: يا رسول الله من تبعك على هذا الأمر ؟ قال: تبعني عليه حر وعبد، أبو بكر وبلال. فأسلمت عند ذلك، فلقد رأيتني ربع الإسلام.
وكان أبو ذر يقول: لقد رأيتني ربع الإسلام لم يسلم قبلي إلا النبي وأبو بكر وبلال. وقال إبراهيم النخعي: أبو بكر أول من أسلم.
وقيل: أول من أسلم زيد بن حارثة. قال الزهري وسليمان بن يسار وعمران بن أبي أنس وعروة بن الزبير: أول من أسلم زيد بن حارثة وكان هو وعلي يلزمان النبي، صلى الله عليه وسلم، وكان، صلى الله عليه وسلم، يخرج إلى الكعبة أول النهار ويصلي صلاة الضحى، وكانت قريش لا تنكرها، وكان إذا صلى غيرها قعد علي وزيد بن حارثة يرصدانه.
وقال ابن إسحاق: أول ذكر أسلم بعد النبي علي وزيد بن حارثة، ثم أسلم أبو بكر وأظهر إسلامه، وكان مانعاً لقومه محبباً فيهم، وكان أعلمهم بأنساب قريش وما كان فيها، وكان تاجراً يجتمع إليه قومه، فجعل يدعو من يثق به من قومه، فأسلم على يديه عثمان بن عفان والزبير بن العوام وعبد الرحمن بن عوف وسعد بن أبي وقاص وطلحة بن عبيد الله، فجاء بهم إلى النبي، صلى الله عليه وسلم، حين استجابوا له فأسلموا وصلوا. وكان هؤلاء النفر هم الذين سبقوا إلى الإسلام، ثم تتابع الناس في الإسلام حتى فشا ذكر الإسلام بمكة وتحدث به الناس.
قال الواقدي: وأسلم أبو ذر، قالوا رابعاً أو خامساً، وأسلم عمرو بن عبسة السلمي رابعاً أو خامساً، وقيل: إن الزبير أسلم رابعاً أو خامساً، وأسلم خالد بن سعيد بن العاص خامساً. وقال ابن إسحاق: أسلم هو وزوجته همينة بنت خلف بن أسعد بن عامر بن بياضة من خزاعة بعد جماعة كثيرة.

از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.

مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن عبد الرحمن بن عبد الله بن مسعود، عن أبيه، قال: أتاه رجل فقال: يا أبا عبد الرحمن علمني كلمات جوامع نوافع. فقال: «أعبد الله ولا تشرك به شيئاً، وزل مع القرآن حيث زال، ومن جاءك بالحق فاقبل منه وإن كان بعيداً بغيضاً، ومن جاءك بالباطل فاردد عليه وإن كان حبيباً قريباً». مردی نزد عبدالله بن مسعود آمد و گفت: کلمات مختصر و مفیدی را به من یاد بده، فرمود: «الله را عبادت کن و برای او شریک قرار مده، و همواره عمر خود را با قرآن سپری کن، و هرکس که با حق نزد تو آمد از وی بپذیر هرچند که غریب و دشمن باشد، و هرکس که با باطل نزد تو آمد آنرا نپذیر هرچند که دوست نزدیک باشد». الحلية الأولیاء؛ أبي نعيم اصفهانی

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 8264
دیروز : 5614
بازدید کل: 8798423

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010