|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>ایام عرب>ایام عرب > یوم نباج و ثیتل
شماره مقاله : 10404 تعداد مشاهده : 377 تاریخ افزودن مقاله : 5/5/1390
|
روز نباج و ثيتل
ابو عبيده گفته است: قيس بن عاصم منقرى تميمى با مقاعس كه خاندانهائى از تميم به شمار مىرفتند و صريم و ربيع و عبيد، پسران حارث بن عمرو بن كعب بن سعد بودند، به پيكار پرداخت. سلامة بن ظرب حمانى هم با احارث- كه خاندانهاى ديگرى از تميم محسوب مىشدند و حمان و ربيعه و مالك و اعرج، پسران كعب بن سعد بودند، قيس را در آن پيكار يارى مىكردند. اين گروه كه با بكر بن وائل سر جنگ داشتند به اللهازم رسيدند كه عبارت بودند از بنى قيس و تيم اللات، پسران ثعلبه بن عكابة بن صعب بن على بن بكر بن وائل، و با ايشان ذهل بن ثعلبه، و عجل بن لجيم و عنزة بن اسد بن ربيعه در نباج و ثيتل مىزيستند. چون در ميان قيس بن عاصم و سلامة بن ظرب صلح و صفا بر قرار بود، قيس به سوى نباج تاخت و سلامة نيز به ثيتل هجوم برد تا ساكنانش را غارت كند. قيس همينكه به نباج رسيد، اسبان خود را آب داد، سپس آنچه لشكريانش آب همراه داشتند همه را دور ريخت و به آنان گفت: «بايد مردانه بجنگيد تا به پيروزى برسيد، وگرنه مرگ در پيش روى و بيابان بىآب در پشت سر شماست.» ياران قيس كه چنين ديدند، صبح به هر كس كه از قبيله بكر در نباج بود حمله بردند و چنان سخت نبرد كردند كه بكريان شكست خوردند و لشكر قيس غنائمى از ايشان به چنگ آورد كه از شدت زيادى به شمار در نمىآمد. قيس پس از فراغت از آن تاراج، شتابان باز گشت و به سوى ثيتل رفت و خود را به سلامة و يارانش رساند. سلامة هنوز با ساكنان ثيتل به جنگ نپرداخته و از تاراج آن ناحيه نصيبى نبرده بود كه قيس رسيد و به مردم ثيتل نيز حمله برد و آنان را شكست داد و غنائمى به چنگ آورد به اندازه غنائمى كه در نباج به دست آورده بود. در اين هنگام سلامة بن ظرب به نزد او آمد و گفت: «شما كسانى را هم كه از آن من بودهاند غارت كردهايد. در صورتى كه اينها شكار من بودند و مىبايست اموالشان به من برسد.» بر سر اين موضوع با هم چون و چرا كردند تا جائى كه نزديك بود ميانشان آشوبى بر پاى گردد ولى سرانجام با هم صلح كردند بدين قرار كه قيس آنچه از ثيتل به چنگ آورده به سلامة واگذار كند. ربيعة بن طريف در اين باره مىگويد: فلا يبعدنك الله قيس بن عاصم... فانت لنا عز عزيز و معقل و انت الذى حربت بكر بن وائل ... و قد عضلت منها النباج و ثيتل همچنين قرة بن زيد بن عاصم گفته است: انا بن الذى شق المرار و قد رأى ... بثيتل احياء اللهازم حضرا فصبحهم بالجيش قيس بن عاصم ... فلم يجدوا الا الاسنة مصدرا سقاهم بها الذيفان فيس بن عاصم ... و كان اذا ما اورد الامر اصدرا على الجرد يعلكن الشكيم عوابسا ... اذا الماء من اعطافهن تحدرا فلم يرها الراءون الا فجاءة ... يثرن عجاجا كالدواخن اكدرا و حمران ادته الينا رماحنا ... فنازع غلا فى ذراعيه اسمرا __________________________________________________ - نباج به فتح نون و ثتيل به فتح ثاء و سكون ياء و فتح تاء است. ابن اثير
*
متن عربی:
يوم النباج وثيتل قال أبو عبيدة: غزا قيس بن عاصم المنقري ثم التميمي بمقاعس، وهم بطون من تميم، وهم صريم وربيع وعبيد بنو الحارث بن عمرو بن كعب بن سعد، وغزا معه سلامة بن ظرب الحماني في الأحارث، وهم بطون من تميم أيضاً، وهم حمان وريعة ومالك والأعرج بنو كعب بن سعد، فغزوا بكر بن وائل، فوجدوا اللهازم، وهم بنو قيس وتيم اللات ابناء ثعلبة بن عكاشة بن صعب بن علي بن بكر بن وائل، ومعهم بنو ذهل ابن ثعلبة وعجل بن لجيم وعنزة بن أسد بن ربيعة بالنباج وثيتل، وبينهما روحةٌ، فأغار قيس على النياح، ومضى سلامة إلى ثيتل ليغير على من بها. فلما بلغ قيس إلى النباج، ومضى سلامة إلى ثيتل ليغير على من بها. فلما بلغ قيس إلى النباح سقى خيله ثم أراق ما معهم من الماء وقال لمن معه: قاتلوا فالموت بين أيديكم والفلاة من ورائكم، فأغار على من به من بكر صبحاً فقاتلوهم قتالاً شديداً وانهزمت بكر وأصيب من غنائمهم ما لا يحد كثرة. فلما فرغ قيس من النهب عاد مسرعاً إلى سلامة ومن معه نحو ثيتل فأدركهم، ولم يغز سلامة على من به، فأغار عليهم قيس أيضاً، فقاتلوه وانهزموا، وأصاب من الغنائم نحو ما أصاب بالنباج، وجاء سلامة فقال: أغرتم على من كان لي، فتنازعوا حتى كاد الشر يقع بينهم، ثم اتفقوا على تسليم الغنائم إليه؛ ففي ذلك يقول ربيعة بن طريف: فلا يبعدنك الله قيس بن عاصم ... فأنت لنا عزٌّ عزيزٌ ومعقل وأنت الذي حرّبت بكر بن وائل ... وقد عضّلت منها النباج وثيتل وقال قرة بن زيد بن عاصم: أنا ابن الذي شقّ المرار وقد رأى ... بثيتل أحياء اللهازم حضّرا فصبّحهم بالجيش قيس بن عاصم ... فلم يجدوا إلاّ الأسنّة مصدرا سقاهم بها الذيفان قيس بن عاصم ... وكان إذا ما أورد الأمر أصدرا على الجرد يعلكن الشكيم عوابساً ... إذا الماء من أعطافهنّ تحدرّا فلم يرها الراؤون إلاّ فجاءةً ... يثرن عجاجاً كالدواخن أكدرا وحمران أدّته إلينا رماحنا ... فنازع غلاًّ في ذراعيه أسمرا ثيتل بالثاء المثلثة المفتوحة، والياء المسكنة المثناة من تحتها، والتاء المثناة من فوقها.
از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش. مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|