|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>ایام عرب>ایام عرب > یوم نباة
شماره مقاله : 10400 تعداد مشاهده : 371 تاریخ افزودن مقاله : 5/5/1390
|
روز نباة
ابو عبيده گفته است: فرزندان عامر به راه افتادند تا قبيله غطفان را بيابند و به كيفر خونهائى كه اين قبيله در روز رقم و روز ساحوق ريخته بود، از او انتقام بكشند. در راه به بنى عبس برخوردند. هيچيك از مردم عبس با بنى غطفان نبود و اصولا بنى عبس نه در جنگ رقم شركت داشت نه در جنگ ساحوق، و دشمنان بنى عامر را نيز يارى نداده بودند، بلكه مىگويند اشجع و فزاره و خاندانهاى ديگر غطفان بودند كه به غطفان كمك كرده بودند، چنان كه ما به شرح آن خواهيم پرداخت. بارى، ابو عبيده گفته است: فرزندان عامر بر شتران بنى عبس و ذبيان و اشجع دستبرد زدند و آنها را ربودند و برگشتند كه به جايگاههاى خود بروند ولى راه را گم كردند و در دره نباة افتادند كه راه به جائى نمى- يافت و به بن بست مىرسيد. درين دره پيش رفتند تا به پايان آن رسيدند كه نزديك بود دو كوه به هم وصل شوند. زنى كه بر فراز كوه ايستاده بود آنقدر شاخههاى درختى را به هم زد تا آنان را متوجه خود ساخت. از آن زن پرسيدند: «راه خروج از كدام طرف است؟» جواب داد: «از همان طرف كه سواران مىآيند.» زن در همان هنگام سوارانى را كه از دور مىآمدند، بخوبى مىديد زيرا بر فراز كوه بود ولى فرزندان عامر، آنها را نمىديدند زيرا در دره قرار داشتند. از اين رو، مردى را بالاى كوه فرستادند تا درست بنگرد و ايشان را از آنچه مىبيند آگاه سازد. او بر فراز كوه رفت و نگاهى انداخت و گفت: «كسانى را بر پشت اسبان مىبينم كه مانند خردسالان هستند و نوك نيزههاى ايشان بر پشت گوش اسبشان است.» گفتند: «آنها اهل فزاره هستند.» او بار ديگر نگاه كرد و گفت: «كسانى را مىبينم كه كلاهخودهاى چنين دار به سر و جامههاى سرخ به تن دارند.» گفتند: «آنها سواران اشجع هستند.» او پس از سومين نگاهى كه به دشت انداخت، گفت: «همچنين، كسانى را مىبينم به سياهى كركسها، كه گوئى بار و بنه خود را از روى اسبها برداشتهاند و بر روى رانهاى خود حمل مىكنند و نزديك سنان نيزههاى خود را گرفتهاند و آنها را مىكشند.» گفتند: «آنها جنگاوران عبس هستند كه مرگ ناگهانى به همراه مىآورند!» چيزى نگذشت كه مهاجمان به دره رسيدند و عامر بن طفيل نخستين كسى بود كه با اسب گلگون خود، چنان تاخت كه از چنگ آن قوم رهائى يافت و همينكه اسبش خسته شد او را پى بريد و كشت تا اهل فزاره نتوانند براى جفتگيرى و كره كشى از آن استفاده كنند. جنگ ميان دو طرف در گرفت و ادامه يافت. مردان عامر شكست خوردند و بسيارى از ايشان كشته شدند. يكى از بزرگانشان كه به خاك هلاك افتاد، براء بن عامر بن مالك بود، كه پدرش، ابو براء، به نام وى كنيه داشت. نهشل و انس و هزار، پسران مرة بن انس بن خالد بن جعفر هم به قتل رسيدند. ربيع بن زياد عبسى نيز عبد الله بن طفيل برادر عامر را كشت. بجز اينها گروه بسيار ديگرى جان خود را از دست دادند و شكستى سخت نصيب بنى عامر گرديد. *
متن عربی:
يوم النباة قال أبو عبيدة: خرجت بنو عامر تريد غطفان لتدرك بثأرها يوم الرق ويوم ساحوق، فصادفت بني عبس وليس معهم أحد من غطفان، وكانت عبس لم تشهد يوم الرقم ولا يوم ساحوق مع غطفان ولم يعينوهم على بني عامر، وقيل: بل شهدها أشجع وفزارة وغيرهما من بني غطفان، على ما نذكره. قال: وأغارت بنو عامر على نعم بني عبس وذبيان وأشجع فأخذوها وعادوا متوجهين إلى بلادهم فضلوا في الطريق فسلكوا وادي النباة فأمعنوا فيه ولا طريق لهم ولا مطلع حتى قاربوا آخره. وكان الجبلان يلتقيان إذا هم بامرأة من بني عبس تخبط الشجر لهم في قلة الجبل. فسألوها عن المطلع، فقالت لهم: الفوارس المطلع، وكانت قد رأت الخيل قد أقبلت وهي على الجبل، ولم يرها بنو عامر لأنهم في الوادي، فأرسلوا رجلاً إلى قلة الجبل ينظر، فقال لهم: أرى قوماً كأنهم الصبيان على متون الخيل، أسنة رماحهم عند آذان خيلهم. قالوا: تلك فزارة. قال: وأرى قوماً بيضاً جعاداً كأن عليهم ثياباً حمراً. قالوا: تلك أشجع. قال: وأرى قوماً نسوراً قد قلعوا خيولهم بسوادهم كأنما يحملونها حملاً بأفخاذهم آخذين بعوامل رماحهم يجرونها. قالوا: تلك عبس، أتاكم الموت الزؤام ! ولحقهم الطلب بالوادي، فكان عامر بن الطفيل أول من سبق على فرسه الورد ففات القوم، وأعيا فرسه الورد، وهو المربوق أيضاً، فعقره لئلا تفتحله فزارة، واقتتل الناس، ودام القتال بينهم، وانهزمت عامر فقتل منهم مقتلة كبيرة، قتل فيها من أشرافهم البراء بن عامر بن مالك، وبه يكنى أبوه، وقتل نهشل وأنس وهزان بنو مرة بن أنس بن خالد بن جعفر، وقتلوا عبد الله بن الطفيل أخا عامر، قتله الربيع بن زياد العبسي، وغيرهم كثير، وتمت الهزيمة على بني عامر.
از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش. مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|