|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>ایام عرب>ایام عرب > جنگ سلیم و شیبان
شماره مقاله : 10381 تعداد مشاهده : 331 تاریخ افزودن مقاله : 4/5/1390
|
جنگ سليم و شيبان
ابو عبيده گفته است: لشكرى از بنى سليم به فرماندهى نصيب سلمى براى حمله بر قبيله بكر بن وائل حركت كرد. در راه، مردى از بنى شيبان، كه صليع بن عبد غنم نام داشت و بر اسب خود كه آن را بحراء مىناميد، سوار بود، به آنان رسيد و پرسيد: «به كجا مىرويد؟» پاسخ دادند: «مىخواهيم بر بنى شيبان حمله كنيم.» گفت: «پس بگذاريد شما را اندرزى بدهم: از بنى شيبان بپرهيزيد. به خدا سوگند مىخورم كه اگر با آنان در افتيد، جنگاورانشان سوار بر سيصد اسب اخته بر شما خواهند تاخت، سواى آنان كه بر نريان و ماديان سوارند.» آنان به سخن وى گوش ندادند و انديشه حمله بر بنى شيبان را از سر بيرون نكردند. صليع، همينكه از آنان دور شد، اسب خود را تازاند و شتابان به نزد قوم خود رفت و آنان را از هجوم دشمن آگاه ساخت. مردان شيبان به شنيدن اين خبر بيدرنگ سوار شدند و آماده كارزار گرديدند. ديرى نگذشت كه لشكر بنى سليم رسيد و با شيبان كه چشم براه دشمن بود به جنگ پرداخت. درين جنگ قبيله بنى سليم شكست خورد و بسيارى از ايشان كشته و بسيارى اسير شدند و جز گروهى اندك، رهائى نيافتند. نصيب فرمانده لشكرشان نيز به بند اسارت در آمد. او را عمران بن مره شيبانى اسير كرد و گردنش را زد. صليع درين باره گفت: نهيت بنى زعل غداة لقيتهم ... و جيش نصيب و الظنون تطاع و قلت لهم: ان الحريب و راكسا ... به نعم ترع المرار رتاع و لكن فيه الموت يرتع سريه ... و حق لهم ان يقبلوا و يطاعوا متى تأته تلقى على الماء حارثا ... و جيشا له يوفى بكل بقاع
* متن عربی:
حرب لسليم وشيبان قال أبو عبيدة: خرج جيش لبني سليم عليهم النصيب السلمي وهم يريدون الغارة على بكر بن وائل. فلقيهم رجلٌ من بني شيبان اسمه صليع ابن عبد غنم وهو محرم على فرس له يسمى البحراء، فقال لهم: أين تذهبون ؟ قالوا: نريد الغارة على بني شبان. فقال لهم: مهلاً فإني لكم ناصح، إياكم وبني شيبان، فإني أقسم لكم بالله لتأتينكم على ثلاثمائة فرس خصي سوى الفحول والإناث. فأبوا إلا الغارة عليهم، فدفع صليع فرسه ركضاً حتى أتى قومه فأنذرهم. فركبت شيبان واستعدوا، فأتاهم بنو سليم وهم معدون فاقتتلوا قتالاً شديداً، فظفرت شيبان وانهزمت سليم وقتل منهم مقتلة كثيرة وأسر منهم ناس كثير، ولم ينج إلا القليل، وأسر النصيب رئيسهم، أسره عمران بن مرة الشيبان فضرب رقبته، فقال صليع: نهيت بني زعل غداة لقيتهم ... وجيش نصيب والظنون تطاع وقلت لهم: إنّ الحريب وراكساً ... به نعم ترعى المرار رتاع ولكنّ فيه الموت يرتع سربه ... وحقّ لهم أن يقبلوا ويطاعوا متى تأته تلقى على الماء حارثاً ... وجيشاً له يوفي بكلّ بقاع
از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش. مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|