|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>عماد الدین زنگی رحمه الله
شماره مقاله : 10329 تعداد مشاهده : 1046 تاریخ افزودن مقاله : 6/4/1390
|
عمادالدین زنگی رحمه الله
جنگهای صلیبی خطری جدید برای اسلام سدة پنجم هجری که حرکت علم و دانش تدریس و تألیف در شهرها و عالم اسلام فعالانه جریان داشت، و بسیاری از مشایخ و مربیان به تزکیه و اصلاح مردم میپرداختند، خطری بزرگ جهان اسلام را تهدید میکرد و وجود مسلمانان و حتی کیان اسلام در معرض نابودی قرار گرفته بود، مسیحیت اروپا از دیرباز با اسلام کینه داشت، اروپائیان با اسلام و مسلمانان عداوتی دیرینه داشتند که آن را از نیاکان خویش و نسل در نسل به ارث برده بودند، زیرا مسلمانان مملکت شرقی آنان را که تحت حکم دولت بیزانس بود به تصرف خویش درآورده بودند و تمامی مقدسات آنان حتی محل تولد حضرت عیسی مسیح علیه السلام تحت تسلط و سیطرة مسلمانان بود، این وضع برای بسیجشدن اروپا و برانگیختن انگیزة آنان برای انتقامگیری از مسلمانان کافی بود، اما وجود دولت مقتدر اسلامی و حملات پی در پی آن بر دولت مسیحی مجاور، مجال چشم دوختن و طمع به شام و فلسطین و یا هر شهر اسلامی دیگری را از آنان سلب کرده بود، اما سقوط دولت سلجوقیان و ضعف مرزهای شمالی مملکت اسلامی آنان را به برای تصرف و اشغال شهرهای اسلامی وسوسه کرد و به آنان جانی تازه بخشید و بخت نیز آنان را یاری کرد، زیرا آنان در آن هنگام از وجود سخنوری توانا و خطیبی شورآفرین همچون «پطرس» بهرهمند بودند، او با سخنرانیهای جذاب و فریادهای بلند خویش در جهان مسیحیت احساسات مردم را برانگیخت و سرتاسر اروپا موجی سهمگین از جنون دینی ایجاد کرد، و علاوه براین عوامل سیاسی و اقتصادی دیگری نیز اروپائیان را برای جنگهای صلیبی علاقهمند ساخت([1]). کوتاه سخن این که نخستین لشکر صلیبیان در سال 490 هـ به سوی شام به راه افتاد و در ظرف دو سال شهرهای «رها» (اورفا) و «انطاکیه» و اکثر دژهای آن سامان را به تصرف خویش درآوردند، و در سال 492 هـ (1099 م) «بیت المقدس»([2]) نیز به دست آنان افتاد و با گذشت چند سال بخش بزرگی از سرزمین فلسطین و ساحل شام از قبیل «انطرطوس»، «عکه» «طرابلس شرقی» و «صیدا» تحت سیطره و بخشی از قلمرو صلیبیان قرار گرفت. «ستینلی لین پول» تاریخنگار معروف انگلیسی ورود لشکرهای صلیبی در سرزمینهای اسلامی را اینگونه توصیف میکند: «لشکر صلیبی به راحتی و مانند شخصی که چوبی کهنه و تو خالی را میشکافد، در سرزمینهای اسلامی پیشروی و رخنه کرد و مردم برای لحظهای گمان کردند که صلیبیان ریشة درخت اسلام را نابود میکنند و آن را به کلی از بین میبرند([3]). یکی دیگر از تاریخنگاران برجستة مسیحی از عملکرد صلیبیان ستیزهگر و ستمکیش هنگام ورود بیت المقدس و در حال غرور و مستی پیروزی در برابر مسلمانان رنجدیدة بیگناه و بیدفاع و بدون سلاح، اینگونه سخن میگوید: «هنگامی که سربازان صلیبی پیروزمندانه وارد بیت المقدس شدند، مردم را از دم تیغ گذراندند و کشتارگاهی هولانگیز به وجود آوردند، حتی میگویند سواران صلیبی که سواره به مسجد عمر رفتند اسبهایشان تا زانو در خون فرو رفته بود، آنان کودکان را به پاها میگرفتند و بیرحمانه بر دیوارها میکوبیدند و یا آنان را دور سر میچرخاندند و از دیوار شهر به بیرون پروت میکردند و یهودیان را زنده در عبادتگاهشان سوختند. روز دوم نیز در حدی وسیعتر مرتکب چنان جنایات هولناکی شدند که از ذکر آن انسان به وحشت میافتد، و با وجود فریادهای «تانکرد» یکی از فرماندهانشان که تأمین امنیت 300 اسیر را به عهده گرفته بود، به او هیچ توجهی نکردند و تمامی اسیران، مردان، زنان و کودکان را قتل عام نموده و اعضای آنان را بریدند که سرانجام تلمباری از اعضای تکه پاره و قطعشدة کشتهشدگان پدید آمد، و پس از به پایان رسیدن این کشار وحشتناک عربهای اسیر را مجبور ساختند که خیابانهای خونآلود و متعفن شهر را بشویند و تمییز کنند»([4]). سقوط «بیت المقدس» به دست صلیبیان نشانگر ناتوانی و سقوط دولت اسلامی و بیداری جهان مسیحیت و شکلگرفتن نیروی نوپای آن و اعلام خطری برای عالم اسلامی بود، زیرا در منطقة شام و فلسطین چهار ولایت صلیبی (قدس، انطاکیه، طرابلس و رها) تأسیس شده بود که برای آزادی مرکز اسلام خطری بزرگ و جدی به شمار میآمدند، صلیبیان مغرور تا آنجا پیش رفتند که «رینودی شایتون» والی کرک تصمیم گرفت به حرمین شریفن (مکه و مدینه) حمله کند و در بارة روضة پاک حضرت پیامبر ص سخنانی اهانتآمیز و گستاخانه ایراد نمود و از مقاصد شوم خویش پرده برداشت. واقعیت این است که این مرحله پس از حادثة «رده» حساسترین و بحرانیترین مرحلهای بوده است که تاریخ پرفراز و نشیب اسلامی بخود دیده است، کیان اسلام در معرض خطر نابودی قرار گرفته بود و جهان اسلام جز تندادن به نبردی سخت و سرنوشتساز چارهای دیگر نداشت. جهان اسلام اوایل سدة ششم هجری با وضیعتی آشفته و آنارشی روزافزون و نابسامانیهای فراگیری مواجه بود، خلفای ملک شاه سلجوقی با همدیگر درگیر جنگ قدرت، و عباسیها مدتی قبل سیادت خویش را به ترکها سپرده بودند و سرتاسر عالم اسلام، سلطانی با شهامت و تجربه و رهبری فرزانه که بتواند با استعداد رزمی و تدابیر حکیمانة خویش نیروهای پراکندة عالم اسلامی را زیر پرچمی واحد گرد آورد و با خطری که از شمال و غرب او را تهدید میکرد مقابله کند، وچود نداشت. «ستینلی لین پول» در تصویر صادقانهای از اوضاع آشفته آن دوران چنین میگوید: «این عصر، عصر ابهام و نابسامانی مردم با مشاهدة احتضار و فروپاشی دولت مقتدر و گسترده سلجوقیان بهتزده و پریشان بودند، این مرحله و وضعیت اسفبار تا هنگام ظهور نیروهای تازهای که به سوی جهت و مرکزیتی واحد هدایت شدند، ادامه یافت. به هر تقدیر این دوران انتقالی برای اروپا فرصتی طلایی بود که میتوانست بر مملکت اسلامی هجوم برد و پیروزی و سیطرة خویش را بر جهان تثبیت نماید»([5]). اتابک شهید عمادالدین زنگی رحمه الله در این بحبوحه که عالم اسلامی از چنین کشاکش سخت و یأس و نومیدی آزاردهنده و روزافزون و اندوهی بسشدید و کشنده رنج میبرد در افق آن ستارهای جدید و اختری تابناک درخشیدن گرفت، و همچون گذشته که برای رهبری و نجات جهان اسلامی بحرانیترین شرایط و بنبستها ابر مردی تازهنفس و بیکیار ظهور میکرد، این بار نیز فرماندهی جدید و مجاهدی نابغه و بینظیر و قهرمانی جسور و بیباک به میدان آمد و چنان نیروی عظیمی پدید گشت که کسی تصور نمیکرد، «لین پول» میگوید: «مسلمانان میبایست اعلام جهاد کنند، و فرماندهی با تجربه به میدان مبارزه بفرستند که بتواند شهامت، جرأت، دلاوری و استعدادها و توان رزمی و نظامی خویش را به نمایش بگذارد، و لازم بود که امرای ترک و والیان دولت گروهی از قهرمانان و جنگاوران مؤمن و مبارز را گرد هم آورند تا از صلیبیان خونآشام و متجاوزی که علیه مسلمانان بیگناه ستمها و جنایات متعددی روا داشته و آنان را بیرحمانه به قتل رساندند انتقام بگیرند، این فرماندة با تجربه و دلاور کسی جز «عمادالدین زنگی» نبود»([6]). عمادالدین پروردة نعمت سلجوقیان و اتابک فرزندان سلطان محمود سلجوقی بود که سلطان ولایت و فرماندهی موصل را به او سپرده بود، عمادالدین نیروهایش را در عراق و شام سامان داد و به ولایت «رها» (اورفا) که مهمترین و مستحکمترین دژ و ولایت صلیبیان به شمار میرفت و از اهمیت سوق الجیشی ویژهای برخوردار بود، حمله کرد و ششم جمادی الاخره سال 539 هـ برابر با 23 دسامبر سال 1144 م آن را به تصرف خویش درآورد، این فتح و پیروزی همانگونه که تاریخنگاران عرب از آن تعبیر کرده اند «فتح الفتوح» بود، شهر «رها» برای مملکت لاتینی صلیبیان نیروی بزرگی محسوب میشد که در پی فتح آن وادی فرات نیز از خطر حملات فرنگیان مصون ماند. عمادالدین اندکی پس از این پیروزی چشمگیر در سال 541 هـ برابر با 1146 م توسط بردهای خود فروخته به درجة رفیع شهادت نایل آمد، اما با درگذشت او جهاد مبارک و مبارزه با صلیبیان که او قبل از شهادت آغازگر آن بود، پایان نیافت، بلکه به برکت تلاشهای پیگیر و مخلصانة فرزند برومندش پادشاه عادل «نورالدین زنگی» که در این میدان از پدر خویش نیز پا را فراتر نهاده بود، ادامه یافت.
([1])- دائرة المعارف البریطانیه CRUSADES. ([2])- شهر قدس. ([3])- السلطان صلاح الدین الایوبی. ([4])- دائرة المعارف البریطانیة 6 / 627. ([5])- السلطان صلاح الدین، ص 21. ([6])- السلطان صلاح الدین، ص 29.
از کتاب: سلطان صلاح الدین ایوبی فاتح قدس، مؤلف: سید ابوالحسن ندوی (رحمه الله)، مترجم: عبدالقدوس دهقان
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|