|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>اشخاص>ابراهیم بن محمد بن زکریای زهری اندلسی
شماره مقاله : 10194 تعداد مشاهده : 343 تاریخ افزودن مقاله : 26/3/1390
|
ابراهیم بن محمد بن زکریاى زهرى اندلسى [1] ابو القاسم کنیه داشت و معروف بود به ابن الافلیلى. از ابو بکر محمد بن حسن زبیدى نحوى روایت مى کرد. کتاب النوادر قالى را درس مى گفت، در شهر خود تدریس مى کرد و سر آمد عالمان آن دیار بود. طالبان علم از اطراف به نزد او مى آمدند و کتاب شرح معانى شعر المتنبّى از اوست که کتابى نیکوست. حمیدى گوید: علاوه بر احاطه بر نحو و لغت در معانى شعر و اقسام بلاغت و نقد آن نیز سخن مى گفت. جماعتى از او روایت کرده اند. شیوه او در نوشتن چنان بود که هر گاه در کلمه اى تردید داشت، تحقیق مى کرد و به صحت آن یقین مى نمود سپس روى آن مى نوشت «صحّ» تا از آن پس در آن تردید نکند و اگر هنوز در باب آن کلمه سرگرم تحقیق بود و به یقین نرسیده بود روى آن مى نوشت (ص) که نیمى از (صح) است و چون به یقین مى رسید (ح) را نیز بدان مى افزود تا «صحّ» کامل گردد. ابو مروان بن حیان [2] گوید: ابو القاسم معروف به ابن افلیلى در قرطبه، یگانه زمان خود بود. در ادب عربى و غریب لغت و در الفاظ شعر جاهلى و اسلامى، به علم خود یقین داشت و از چیزى که مى گفت هرگز عدول نمى کرد هر چند خطایش آشکار بود. او عروض نمى دانست و با آن که بدان نیاز داشت هرگز در اندیشه آموختنش نبود. ابن افلیلى به فتنه بربرها [3] در قرطبه گرفتار آمده بود به ناچار به امراى بنى حمود پناه برد و سرانجام در نزد آنان مرتبتى یافت. محمد بن عبد الرحمن المستکفى [4] پس از ابن برد [5] دبیرى خود به او واگذاشت. نثر او به شیوه معلمان بود نه مترسّلان، جز کتابى در باب شعر متنبّى اثر دیگرى از او دیده نشده. در ایام هشام مروانى [6] او نیز در زمره پزشکان آن زمان چون ابن عاصم و شبانسى [7] و حمار [8] و دیگران متهم به بد دینى شد و در زندان زیر زمینى به حبس افتاد. او پس از چندى آزاد گردید.
______ [1] الجذوه 142، بغیة الملتمس رقم 485، الصله 1: 93، الذخیره لابن بسام 1/1: 281، انباه الرواة 138، ابن خلکان 1: 51، الوافى 6: 114، بغیة الوعاة 1: 426. [2] با آنچه در الذخیره آمده مقایسه شود. [3] فتنه بربرها قرطبه را ویران کرد، میان سالهاى 399- 403، بسیارى از علما در آن فتنه کشته شدند یا شهر را ترک نمودند. [4] محمد بن عبد الرحمن المستکفى، به خلافت با او بیعت شد. شانزده ماه و چند روز خلافت کرد. [5] ابو حفص ابن برد الاصغر، ترجمه حال او در الذخیره 1/1: 486 آمده است. [6] یعنى هشام الحکم المستنصر ملقب به المؤید. [7] شبانسى، قاسم بن محمد قرشى مروانى، به خطایى متهم شد و بر ضد او شهادت دادند و زندانیش نمودند: الجذوه: 310، البغیه، ش 1296. [8] الحمار سعید بن فتحون سرقسطى. منصور بن ابى عامر چندى به زندانش انداخت. بنگرید به: الجذوه 216، البغیه ش 813، طبقات صاعد 68، الذیل و التکمله 4: 40.
منبع: ترجمه معجم الادباء، اثر ياقوت حموى (وفات مؤلف: 626 هـ. ق)، مترجم عبد المحمد آيتى، چاپ اول، انتشارات سروش، تهران، 1423 هـ ق.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|