Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است: " من لا يرحم لا يرحم " [متفق عليه] يعنى: "كسيكه كه رحم نكند به او نيز رحم كرده نميشود" .

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>خالد بن ولید رضی الله عنه > دعوت نمودن وی از امیر رومى جَرَجَه در روز یرموك و قصّه اسلام آوردنش

شماره مقاله : 10035              تعداد مشاهده : 625             تاریخ افزودن مقاله : 31/2/1390

دعوة خالد للأمير الرومي جَرجَة يوم اليرموك وقصة إسلامه 
وذكر في البداية عن الواقدي وغيره قالوا: خرج جَرَجَة ــــ أحد الأمراء الكبار ــــ من الصفِّ ــــ أي يوم اليرموك ــــ واستدعَى خالد بن الوليد، فجاء إليه حتى اختلفت أعناق فرسيهما، فقال جَرَجَة: يا خالد، أخبرني فاصدقني ولا تَكذبني، فإن الحرّ لا يكذب، ولا تخادعني فإن الكريم لا يخادع المسترسل بالله: هل أنزل الله على نبيِّكم سيفاً من السماء فأعطاكَه فلا تسلَّه على أحد إلا هزمتهم؟ قال: لا، قال فبِمَ سُمِّيت سيف الله؟ قال: إنَّ الله بعث فينا نبيَّه فدعانا فنفرنا منه ونأينا عنه جميعاً، ثم إنَّ بعضنا صدَّقه وتابعه وبعضنا كذَّبه وباعده، فكنت فيمن كذَّبه وباعده. ثم إنَّ الله أخذ بقلوبنا ونواصينا فهدانا به وبايعناه. فقال لي: «أنت سيف من سيوف الله سلَّه الله على المشركين» ودعا لي بالنَّصر، فسُمِّيتُ سيف الله بذلك، فأنا من أشد المسلمين على المشركين. فقال جَرَجَة: يا خالد إِلامَ تدعون؟ قال: إلى شهادة أن لا إِله إلا الله وأن محمداً عبده ورسوله، والإِقرار بما جاء به من عند الله عزّ وجلّ. قال: فمن لم يجبكم؟ قال: فالجزية ونمنعهم. قال: فإن لم يعطِها قال: نُؤذِنُه بالحرب ثم نقاتله. قال: فما منزلة من يجيبكم ويدخل في هذا الأمر اليوم؟ قال: منزلتنا واحدة فيما افترض الله علينا شريفنا ووضيعنا وأولنا وآخرنا قال جَرَجَة: فلِمَنْ دخل فيكم اليوم من الأجر مثل ما لكم من الأجر والذُّخر؟ قال: نعم وأفضل. قال: وكيف يساويكم وقد سبقتموه؟ فقال خالد: إِنَّا قبلنا هذا الأمر عَنْوة وبايعنا نبينا وهو حيٌّ بين أظهرنا تأتيه أخبار السماء يخبرنا بالكتاب ويرينا الآيات؛ وحقٌّ لمن رأى ما رينا وسمع ما سمعنا أن يسلم ويبايع؛ وإنَّكم أنتم لم تروا ما رأينا ولم تسمعوا ما سمعنا من العجائب والحجج؛ فمن دخل في هذا الأمر منكم بحقيقة ونيّة كان أفضل منّا. فقال جَرَجَة: بالله لقد صدقتني ولم تخادعني؟ قال: تالله لقد صدقتك، وإنَّ الله وليّ ما سألت عنه.
فعند ذلك قَلَبَ جَرَجَة الترس ومال مع خالد وقال: علّمني الإِسلام. فمال به خالد إلى فسطاطه فشنّ عليه قِربةً من ماء ثم صلَّى به ركعتين. وحملت الروم مع إنقلابه إلى خالد وهم يَرَون أنَّها منه حملة، فأزالوا المسلمين عن مواقفهم إِلا المُحامية عليهم عِكرمة بن أبي جهل والحارث بن هشام. فركب خالد وجَرَجَة معه والروم خلال المسلمين، فتنادَى الناس وثابوا، وتراجعت الروم إلى مواقفهم، وزحف خالد بالمسلمين حتى تصافحوا بالسيوف، فضرب فيهم خالد وجَرَجَة من لدن ارتفاع النهار إلى جنوح الشمس للغروب، وصلَّى المسلمون صلاة الظهر وصلاة العصر إيماءً، وأصيب جَرَجَة ــــ رحمه الله ــــ ولم يصلِّ لله إلا تلك الركعتين مع خالد رضي الله عنهما.
وقال الحافظ في الإِصابة : ذكره ابن يونس الأزدي في فتوح الشام، ومن طريق أبي نُعَيم في الدلائل وقال: جرجير، وقال سَيْف بن عمر في الفتوح: جَرَجَة، وذكر أنه أسلم على يدي خالد بن الوليد واستشهد باليرموك؛ وذكر قصته أبو حذيفة إسحاق بن بشر في الفتوح أيضاً لكن لم يسمِّه. انتهى.
وذكر في البداية عن خالد رضي الله عنه أنَّه قام في الناس خطيباً، فرغَّبهم في بلاد الأعاجم، وزهدهم في بلاد العرب، وقال: ألا تَرون ما ها هنا من الأطعمات، وبالله لو لم يلزمْنا الجهاد في سبيل الله والدعاء إِلى الإِسلام ولم يكن إلا المعاش ــــ لكان رأيٌ أن نقاتل على هذا الريف حتى نكون أولى به، ونُولي الجوع والإِقلال من تولاه ممن أثَّاقل عما أنتم عليه ــــ انتهى. وأسنده ابن جرير في تاريخه من طريق سَيْف عن محمد بن أبي عثمان بنحوه.

دعوت نمودن خالد از امیر رومى جَرَجَه در روز یرموك و قصّه اسلام آوردنش
در البدایه (12/7) از واقدى و غیر وى یادآور شده كه گفتند: جرجه - یكى از امراى بزرگ - از صف - در روز یرموك - بیرون رفت، و خالد بن ولید رضی الله عنه را خواست، خالد نیز نزدش آمد، تا این كه اسب‏هاى شان گردن به گردن شدند. جرجه گفت: اى خالد، به من بگو، ولى راست بگو و دروغ نگویى، چون انسان آزاد[1] دروغ نمیگوید. مرا فریب هم مده، چون شخص نجیب كسى را كه به خاطر خدا بر وى اعتماد نموده باشد، فریب نمى‏دهد. آیا خداوند بر پیامبر شما شمشیرى را از آسمان نازل نموده، و او آن را به تو داده است، كه آن را بر هیچ كسى نمى‏كشى مگر این كه آنها را شكست مى‏دهى؟ گفت: نه. پرسید پس چرا به شمشیر خدا نامیده شده‏اى؟ پاسخ داد: خداوند در میان ما نبى خود را مبعوث گردانید و او ما را دعوت نمود. ما همگى از وى نفرت نموده، و دورى گزیدیم. بعد از آن بعضى ما او را تصدیق نموده و از وى پیروى كردند، و بعضى دیگرمان او را تكذیب نموده، و از وى دورى گزیدند، من از جمله كسانى بودم كه وى را تكذیب نموده و از وى دورى گزیده بودند. سپس خداوند (جل جلاله) از قلب و پیشانى ما گرفته و ما را توسط وى هدایت نمود، و همراهش بیعت كردیم. او به من گفت: «تو شمشیرى از شمشیرهاى خداوند هستى، كه خداوند آن را بر مشركین از نیام كشیده است». و برایم به نصرت دعا فرمود، به این خاطر به شمشیر خدا نامیده شدم. من از شدیدترین و سخت‏ترین مسلمانان بر مشركین هستم. جرجه پرسید: اى خالد: براى چه دعوت مى‏كنید؟ پاسخ داد: به شهادت دادن به این كه معبودى جز خداى واحد نیست، و محمّد بنده و رسول اوست، و قبول نمودن آنچه از طرف خداوند (جل جلاله) آمده است. پرسید: كسى كه این را از شما نپذیرفت؟ پاسخ داد: در آن صورت جزیه است و ما از آنها حمایت مى‏كنیم. پرسید: اگر این را نپرداخت؟ پاسخ داد: همراهش اعلام جنگ مى‏كنیم و بعد از آن با وى مى‏جنگیم. پرسید: منزلت كسى كه دعوت تان را قبول كند و امروز داخل این دین شود، چیست؟ پاسخ داد: منزلت ما در آنچه خداوند بر ما فرض گردانیده است، اعم از شریف و پست و اول و آخرمان یكى است. جرجه پرسید: آیا براى كسى كه امروز به دین شما داخل شود، اجر و ذخیره‏اى چون شما، مى‏باشد؟ پاسخ داد: آرى، بلكه بهتر از آن است. پرسید: چگونه وى با شما برابرى مى‏كند، در حالى كه شما از وى سبقت نموده‏اید؟! خالد پاسخ داد: ما این دین را به زور قبول كرده‏ایم، و با پیامبرمان در حالى بیعت نموده‏ایم كه او در میان ما زنده بود، و از آسمان برایش وحى مى‏آمد، و از كتاب به ما خبر مى‏داد، و معجزه‏ها و آیه‏ها به ما نشان مى‏داد، براى كسى كه آنچه را ما دیدیم دیده است، و شنیده‏ایم شنیده لازم و حتمى است كه اسلام بیاورد و بیعت نماید، ولى شما، آنچه را ما دیدیم ندیده‏اید، و چیزى را كه از عجایب و دلایل و برهان‏ها شنیده‏ایم، نشنیده‏اید، بنابراین كسى كه از شما به واقعیت و نیت این را بپذیرد، از ما بهتر و افضل است. جرجه گفت: تو را به خدا سوگند، كه به من راست گفتى، و مرا فریب ندادى؟ پاسخ داد، به خدا سوگند، به تو راست گفتم، و خداوند شاهد آنچه تو پرسیدى هست.
در این موقع جرجه سپر خود را گردانید، و با خالد روان شده گفت :اسلام را به من بیاموز، خالد رضی الله عنه او را گرفته به خرگاه خود برد، و مشكى از آب بر وى ریخت، و بعد از آن دو ركعت نماز همراهش به جا آورد. رومى‏ها به خاطر برگشتن وى با خالد، و به گمان این كه این عمل از جانب وى حمله‏اى (بر مسلمانان) است، به شدت حمله نمودند، و مسلمانان را اندكى از مواضع شان عقب راندند، به جز دو گروه دفاعى آنان را كه در رأس یكى آنها عِكرمه بن ابى جهل و در دیگرى حارث بن هشام قرار داشت. خالد در حالى كه جرجه او را همراهى مى‏نمود، سوار شد و در این وقت رومى‏ها در میان مسلمانان بودند، آن گاه مردم فریاد كشیده حمله نمودند،و رومى‏ها دوباره به مواضع قبلى خود برگشتند، و خالد رضی الله عنه با مسلمانان (به طرف دشمن) پیش رفت تا این كه با شمشیرها با هم مقابله كردند، خالد و جرجه از بلند شدن آفتاب تا غروب آفتاب شمشیر مى‏زدند، و مسلمانان نماز ظهر و عصر را به اشاره به جاى آوردند، ولى جرجه (رحمه اللَّه) درین معركه زخم برداشت و درگذشت، او جز همان دو ركعت نمازى كه با خالد به جاى آورده بود، دیگر نمازى براى خداوند نخواند.[2]
حافظ درالاصابه (260/1) مى‏گوید: این را ابن یونس ازدى در فتوح شام ذكر نموده، و از طریق ابونعیم در الدلائل گفته است: جرجیر و سیف بن عمر در الفتوح گفته است: جرجه، و متذكر شده كه وى به دست خالد بن ولید اسلام آورد، و در یرموك به شهادت رسید، و قصه وى را ابوحذیفه اسحاق بن بِشْر نیز در الفتوح یاد كرده، ولى از وى نام نبرده است.
در البدایه (345/6) از خالد رضی الله عنه نقل شده، كه وى در میان مردم ایستاد، و آنها را به جهاد در كشور عجم‏ها تشویق نمود، و مشكلات شان را در سرزمین عرب متذكر گردیده گفت: آیا این همه طعام‏هایى را كه در اینجا وجود دارد، نمى‏بینید، به خدا سوگند، اگر جهاد در راه خدا بر ما لازم هم نمى‏بود، و رسالت دعوت به اسلام را به عهده نمى‏داشتیم، و هدف جز به دست آوردن مادیات و زندگى نمى‏بود باز هم، درست و به حق بود، كه براى سیطره بر این دیار مى‏جنگیدیم، تا این كه در تحت تصرف ما مى‏بود، و گرسنگى و مشكلات را به كسانى وا مى‏گذاشتیم، كه با شما بیرون نیامده و درجاى خود نشستد. ابن جریر (559/2) این را از طریق سیف از محمّد بن ابى عثمان همانند آن روایت نموده است.


[1] در گذشته‏ها كه نظام بردگى رواج داشت و برده‏ها زير سلطه برده داران خويش قرار داشتند، دروغ گفتن براى برده‏ها ممكن بود و آن قدر عيب بزرگى پنداشته نمى‏شد، ولى دروغ گفتن براى برده دار كه از آن به عنوان انسان آزاد نام برده شده است به ويژه در ميان عرب‏ها كار زشت و بدى پنداشته مى‏شد، و به همين لحاظ است كه جرجه براى خالد مى‏گويد: انسان آزاد دروغ نمى‏گويد. واللَّه اعلم. م.
[2] در سند آن واقدی است که بسیار ضعیف است.


از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

علامه ناصر الدین آلبانی می گوید: "مذاهب اربعه بر تحریم تمام آلات موسیقی اتفاق نظر دارند" [السلسلة الصحیحة:145/1]

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 1762
دیروز : 5614
بازدید کل: 8791921

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010