|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>هشام بن عاص اموی رضی الله عنه > فرستادن وی نزد هرقل
شماره مقاله : 10022 تعداد مشاهده : 379 تاریخ افزودن مقاله : 29/2/1390
|
إرسال الصحابة الأفراد والجماعة للدعوة بعث هشام بن العاص وغيره إلى هرقل أخرج البيهقي في الدلائل عن أبي أُمامة الباهلي عن هشام بن العاص الأموي رضي الله عنهما قال: بُعثت أنا ورجل آخر إلى هرقل ــــ صاحب الروم ــــ بدعوة إلى الإِسلام، فخرجنا حتى قدمنا الغوطة ــــ يعني: دمشق ــــ فنزلنا على جَبَلَة بن الأيهم الغساني، فدخلنا عليه فإذا هو على سرير له. فأرسل ألينا برسول نكلِّمه، فقلنا: والله لا نكلِّم رسولاً، وإنما بُعثنا إلى الملك، فإن أذن لنا كلَّمناه، وإلا لم نكلِّم الرسول، فرجع إليه الرسول فأخبره بذلك. قال: فأذن لنا فقال: تكلَّموا، فكلمه هشام بن العاص ودعاه إلى الإِسلام، فإذا عليه ثياب سود. فقال له هشام: وما هذه التي عليك؟ فقال: لبستها وحلفت أن لا أنزعها حتى أخرجكم من الشام. قلنا: ومجلسك هذا فوالله لنأخذنَّه منك ولنأخذنَّ ملك الملك الأعظم إن شاء الله أخبرنا بذلك نبينا محمد صلى الله عليه وسلم قال: لستم بهم، بل هم قوم يصومون بالنهار ويقومون بالليل ــــ فذكر الحديث بطوله كما سيأتي في باب التأييدات الغيبية. وأخرجه الحاكم أيضاً بطوله كما في التفسير لابن كثير بنحوه. وأخرج أبو نعيم في الدلائل (ص 9) عن موسى بن عُقبة القرشي) أن هشام بن العاص، ونُعيم بن عبد الله، ورجلاً آخر قد سماه، بُعثوا إلى ملك الروم زمن أبي بكر رضي الله عنه، قال: فدخلنا على جَبَلَة بن الأيهم وهو بالغوطة، فإذا عليه ثياب سود، وإذا كل شيء حوله أسود، فقال: يا هشام كلِّمْه، فكلَّمه ودعاه إلى الله تعالى ....
فرستادن هشام بن عاص و غیر وى نزد هرقل بیهقى در الدلائل از ابوامامه باهلى از هشام بن عاص اموى (رضىاللَّه عنهما) روایت نموده، كه گفت: من و مرد دیگرى به نزد هرقل - صاحب روم - به خاطر دعوت وى به سوى اسلام فرستاده شدیم. حركت كردیم تا این كه به غوطه دمشق رسیدیم، و در آنجا نزد جبله بن ایهم غسانى پایین آمدیم، هنگامى كه نزدش وارد شدیم او بر تختى نشسته بود. مردى رانزد ما فرستاد تا از طریق او همراهش صحبت كنیم، ولى ما گفتیم: به خدا ما با فرستادهاى صحبت نخواهیم كرد، چون به نزد پادشاه فرستاده شدهایم، اگر او اجازه بدهد، همراهش صحبت مىكنیم، و گرنه با فرستادهاى صحبت نمىنماییم، فرستاده او دوباره به طرفش برگشت و او را از این قضیه خبر داد. مىگوید: پادشاه به ما اجازه داد، و گفت: حرفهایتان را بگویید، هشام بن عاص صحبت نمود و او را به اسلام دعوت نمود، وى در این حالت لباس سیاه بر تن داشت. هشام پرسید: این چیزى كه بر دوش شماست چیست؟ جواب داد: این را پوشیده و سوگند یاد كردهام، كه تا شما را از سر زمین شام اخراج نكنم، آن را از تنم بیرون نمىآورم. به او گفتیم: به خدا سوگند، ما همین جایى را كه نشستهاى از تو خواهیم گرفت، و ان شاءاللَّه پادشاهى پادشاه بزرگ را نیز خواهیم گرفت و این را محمّد صلی الله علیه و سلم پیامبرمان به ما خبر داده است. گفت: شما اهل این نیستید، بلكه آنها قومى هستند كه در روز، روزه میگیرند، و در شب قیام مىنمایند[1] [2]... و حدیث را به طول آن چنان كه در باب امدادها و تأییدات غیبى خواهد آمد، متذكر شده، و این را همچنان حاكم به طول آن چنان كه در تفسیر ابن كثیر (251/2) آمده، به مانند آن روایت كرده است. ابونعیم در الدلائل (ص9) از موسى بن عقبه قریشى روایت نموده كه: هشام بن عاص، نعیم بن عبداللَّه و مرد دیگرى كه از وى نام برده است، در زمان ابوبكر رضی الله عنه به نزد پادشاه روم فرستاده شدند، مىگویند: ما نزد جبله بن ایهم كه درغوطه بود وارد شدیم، وى لباسهاى سیاه بر تن داشت، و همه چیزهایى كه در اطرافش قرار داشت سیاه بود، گفت: اى هشام با وى صحبت كن، هشام با وى صحبت نمود، و او را به طرف خداوند فرا خواند...
[1] ضعیف. بیهقی در «الدلائل» (1/386-390) ابن حجر وی را چنانکه در «الفتح» (8/219) آمده ضعیف دانسته است. [2] اين صفات كسانى است كه مستحق نصرت مىباشند، اينها قومى اند كه عبادت و جهاد را يكجاى با هم انجام مىدهند، و خداوند تبارك و تعالى در مورد ايشان مىفرمايد: (الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلاه و آتوالزكاه وامروا بالمعروف، ونهوا عن المنكر وللَّه عاقبه الامور). (الحج: 41) ترجمه: «آنانى كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيم نماز را برپا مىدارند و زكات را ادا مىكنند، و امر به معروف و نهى از منكر مىنمايند، و پايان همه كارها از آن خداست».
از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|