Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "ما تركت بعدي في أمتي فتنة أضر على الرجال من النساء" (متفق عليه)، يعنى: "پس از خودم در امتم چيزى خطرناكتر از فتته زنان براى مردان ترك نكردم".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>مصعب بن عمیر رضی الله عنه > مصعب و دعوت نمودن سعدبن معاذ و اسلام آوردنش

شماره مقاله : 10007              تعداد مشاهده : 357             تاریخ افزودن مقاله : 25/2/1390

دعوة مصعب لسعد بن معاذ وإسلامه 
ثم أخذ حربته وانصرف إلى سعد وقومه وهم جلوس في ناديهم، فلما نظر إليه سعد بن معاذ مقبلاً قال: أحلف بالله لقد جاءكم أُسَيْد بغير الوجه الذي ذهب به من عندكم. فلما وقف على النادي قال له سعد: ما فعلت؟ قال: كلَّمت الرجلين، فوالله مارأيت بهما بأساً، وقد نهيتهما فقالا: نفعل ما أحببت، وقد حُدِّثت أنَّ بني حارثة خرجوا إلى أسعد بن زرارة ليقتلوه، وذلك أنهم عرفوا أنَّه ابن خالتك ليَحْقِروك. قال: فقام سعد بن معاذُ مُغْضَباً مبادراً تَخوُّفاً للذي ذُكر له من بني حارثة، وأخذ الحربة في يده ثم قال: والله ما أراك أغنيت شيئاً. ثم خرج إليهما سعد فلما رآها مطمئنين عرف أن أسَيْداً إنما أراد أن يسمع منهما، فوقف مُتَشَمِّتاً، ثم قال لأسعد بن زرارة: يا أبا أُمامة أمَا والله لولا ما بيني وبينك من القرابة ما رُمْتَ هذا منِّي، أتَغْشانا في دارنا بما نكره؟ قال: وقد قال أسعد لمصعب: أيْ مصعب جاءك ــــ والله ــــ سيِّدُ مَنْ وراءَه من قومه، إِن يتبعك لا يتخلَّف عنك منهم إثنان ــــ قال فقال له مصعب: أوَ تقعد فتسمع، فإن رضيت أمراً ورغبت فيه قَبلْتَه، وإن كرهته عزلنا عنك ما تكره؟؟ قال سعد: أنصفت. ثم ركز الحربة وجلس، فعرض عليه الإِسلام، وقرأ عليه القرآن ــــ وذكر موسى بن عقبة أنَّه قرأ عليه أول الزخرف ــــ، قالا: فعرفنا ــــ والله ــــ في وجهه الإِسلام قبل أن يتكلَّم في إشراقه وتسهُّله، ثم قال لهما: كيف تصنعون إذا أنتم أسلمتم ودخلتم في هذا الدين؟ قالا: تغتسل فتطَّهَّر، وتُطَهِّر ثوبيك، ثم تشهد شهادة الحق، ثم تصلِّي ركعتين. قال: فقام فاغتسل وطهَّر ثوبيه وشهد شهادة الحق، ثم ركع ركعتين، ثم أخذ حربته فأقبل عائداً إلى نادي قومه ومعهم أُسَيْد بن حضير.

مصعب و دعوت نمودن سعدبن معاذ و اسلام آوردنش
پس از آن اسید سرنیزه خود را برداشت و به طرف سعد و قومش برگشت و آنها را در حالى یافت كه در مجلس جاى خود نشسته بودند، هنگامى كه چشمان سعد بن معاذ به وى افتاد كه به طرف آنها مى‏آمد گفت: به خدا سوگند، اسید به غیر از آن چهره و قیافه‏اى كه از نزد شما رفته بود به طرف تان برگشته است. وقتى كه اسید در همان مجلس وارد شد، سعد به او گفت: چه كردى؟ جواب داد: با آن دو مرد صحبت نمودم، و به خدا، زیانى در بودنشان (در محله) احساس نكردم. اما با این همه آنها را از آمدن به اینجا بازداشتم، و ایشان پاسخ دادند: ما همانطورى كه دوست دارى عمل مى‏كنیم، ولى به من گفته شد، كه بنى حارثه به طرف اسعد بن زراره بیرون رفته تا او را به قتل برسانند. این بدان خاطر صورت مى‏گیرد كه آنها دانسته‏اند ،اسعد پسر خاله توست، و مى‏خواهند تو را از این طریق سبك و حقیر سازند. راوى مى‏گوید: سعدبن معاذ خشمناك و به سرعت با هراس از آنچه از بنى حارثه به وى یادآورى شد، برخاست، و نیزه را به دست خود گرفته گفت: به خدا سوگند، كارى را از پیش نبردى. بعد از آن سعد به سوى اسعد و مصعب رفت. هنگامى كه آن دو را دید ،ایشان را مطمئن یافت و دانست كه اسید حیله‏اى به كار برده تا او را به نزد آنها بكشاند كه حرف آن دو را بشنود. سعد با پرخاشگرى و ترشرویى ایستاد، و بعد از آن به اسعد بن زراره گفت: اى ابوامامه، اگر همان پیوند قرابت میان من و تو نمى‏بود، این كار را هرگز نمى‏كردى. آیا در داخل خانه ما آمده چیزى را براى مان تبلیغ مى‏كنى كه ما آن را دوست نداریم؟! مى‏افزاید: اسعد قبل از این به مصعب گفته بود: اى مصعب به خدا سوگند، این سردار قومش است كه نزدت مى‏آید، كسى است كه به دنبال خود قومى دارد، و اگر از تو پیروى نماید، حتى دو تن آنها هم مخالفت تو را نمى‏كنند. راوى مى‏گوید: مصعب به او گفت: آیا بهتر از این نیست كه بنشینى و بشنوى. اگر این كار را پسند یدى و به او علاقه داشتى آن را قبول كن، و اگر مورد پسندت نشد ما هم چیزى را كه خوشت نمى‏آید از تو دور خواهیم نمود؟ سعد پاسخ داد: سخنى به انصاف گفتى. سپس سرنیزه‏خود را بر زمین فرو برده نشست. مصعب اسلام را به او عرضه نمود، و قرآن را برایش تلاوت كرد - موسى بن عقبه یادآور شده است كه مصعب اول (سوره) زخرف را برایش تلاوت نمود - آنها گفتند: به خدا، اسلام را در چهره وى قبل از این كه حرف بزند از نورانیت و بشاشتش دانستیم. بعد از آن سعد به آن دو فرمود: وقتى كه مسلمان شوید، و به این دین داخل گردید، چه مى‏كنید؟ آن دو گفتند: غسل نموده خود را پاك كن، و هر دو لباست را بشوى، بعد از آن شهادت حق را به زبان آور و بعد از آن دو ركعت نماز ادا كن. راوى مى‏گوید: او برخاست، غسل نمود، هر دو لباس خود را پاك ساخت و شهادت حق را بر زبان آورد، و بعد از آن دو ركعت نماز ادا نمود، سپس نیزه خود را گرفت، و به طرف مجلس قوم خود در حالى برگشت كه اسیدبن حضیر نیز در جمع آنها حضور داشت.

از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن قيس قال: «رأيت أبا بكر أخذا بطرف لسانه ويقول هذا الذي أوردني الموارد».  قيس مي‌گويد: «ابوبكر را در حالي ديدم كه كناره‌ي زبانش را گرفته بود و مي‌گفت: اين، همان چيزي است كه مرا به گناه و عذاب گرفتار مي‌سازد». "صفة الصفوة" (2/253)‏.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 16868
دیروز : 5614
بازدید کل: 8807027

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010