|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>ارقان
شماره مقاله : 10000 تعداد مشاهده : 337 تاریخ افزودن مقاله : 25/2/1390
|
ارقان . [ اِ ] (ع اِ)درختی است سرخ . || حنا. رقون . رقان . ایرقان . فعیولیون . برنا. یرنا. یران . (اختیارات بدیعی ). || زعفران . || دم الاخوین . خون سیاوشان . || زنگ (در غلّه ). آفتی که بکشت رسد و آن را یرقان نیز گویند. (مؤیدالفضلاء). یَرّقان . (محمودبن عمر ربنجنی ). (در آدمی ) زردی . صفار، بیماری در انسان . بیماری روده . (مؤید الفضلاء). زریر. (مهذب الاسماء).
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|