Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

حديث: عن أبي مَالِكٍ الْحَارِثِ بْنِ عَاصِم الأشْعريِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « الطُّهُورُ شَطْرُ الإِيمَان، وَالْحَمْدُ للَّه تَمْلأَ الْميزانَ وسُبْحَانَ الله والحَمْدُ للَّه تَمْلآنِ أَوْ تَمْلأ مَا بَيْنَ السَّموَات وَالأَرْضِ وَالصَّلاَةِ نور، والصَّدَقَةُ بُرْهَان، وَالصَّبْرُ ضِيَاء، والْقُرْآنُ حُجَّةُ لَكَ أَوْ عَلَيْك. كُلُّ النَّاس يَغْدُو، فَبِائِعٌ نَفْسَهُ فمُعْتِقُها، أَوْ مُوبِقُهَا »

(روایت مسلم). 

ترجمه: از ابو مالک حارث بن عاصم الاشعري رضي الله عنه روايت است که رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود:
"پاکي نصف ايمان است، و الحمد لله ميزان را پر مي کند، و سبحان الله و الحمد لله هردو پر مي کنند و يا پر مي کند بين آسمانها و زمين را، و نماز نور و روشنائي است، و صدقه دليل است، و صبر روشني است، و قرآن دليل است بنفع يا به ضرر تو، هر انسان صبح ميکند، سپس خويشتن را مي فروشد، يکي نفسش را (از عذاب) آزاد مي کند و ديگري نفسش را هلاکش ميکند." 

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>قرآن > سنّت رسول خدا صلی الله علیه و سلم مبیّن مجملات قرآن است

شماره مقاله : 9912              تعداد مشاهده : 341             تاریخ افزودن مقاله : 31/1/1390

قرآن که در او تبیان هر چیزی می‌باشد دستور اتّباع از سنّت را نیز داده، و حقّ تعالی برای مسلمین سنّت رسول خود را حجّت قرار داده و فرموده به آن رجوع کنید، در سورة احزاب آیة 21 فرموده:
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ
«به طور تحقیق بر شما لازم است که به رسول خدا تأسّی کنید، تأسّی نیک».
اگرچه خدای تعالی اعمال و افعال تمام أنبیا را مورد تأسّی مسلمین قرار داده که باید بروش آنان تأسّی کرد، و سنّت به فارسی به معنی روش است، در سورة ممتحنه آیة 4 فرموده:
قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ
«بتحقیق برای شما سزاوار بوده که تأسی نیکو کنید در ابراهیم و آنانکه با او بودند».
و در سورة انعام آیة 90 فرموده:
أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ
«ایشانند آنانکه خدا هدایتشان کرده، پس به هدایت ایشان اقتدا کن».
به هر حال سنّت رسول خدا(ص) یکی از دو چیزی است که در روایات و آیات به متابعت آن أمر شده، رسول خدا(ص) فرموده: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و سنتی»، و در بعضی روایات آمده: «کتاب الله و عترتی»، ولی مخفی نماند عترت رسول خدا(ص) نیز تابع سنّت رسول خدا(ص) بوده‌اند، و سنّت یعنی روش رسول خدا(ص)، مبیّن مجملات قرآن است اگرچه مجملات قرآن قابل فهم است، ولی تفصیل آن در سنّت است یعنی اگر خدا فرموده: أقیموا الصِلاة، این جمله قابل فهم است ولی رسول خدا(ص) باید بعمل خود کیفیّت و حدود نماز را معیّن کند و در خارج نشان دهد، وقتیکه به تصریح قرآن خدا به رسول خود فرموده: «اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ»، و رسول او تابع قرآن است، عترت او نیز باید تابع قرآن و راوی سنّت او باشند، پس ذکر عترت در بعضی از روایات مقصود تمام افراد عترت نیست، بلکه همان افرادیکه از قرآن و سنّت جدا نشوند و مخالف قرآن و سنّت رسول عمل نکنند، همان طوریکه رسول خدا(ص) نمی‌تواند در دین خدا کم و زیاد کند عترت او نیز نمی‌توانند چیزی به قرآن و سنّت اضافه کنند، و خود عترت در صدها روایت سنّت را حجّت قرار داده و خود را پیرو سنّت معرّفی کرده‌اند. ما در اینجا بعضی از کلمات امیرالمؤمنین(ع) را که دربارة سنّت در نهج‌البلاغه آمده می‌آوریم:
درخطبة 108 فرموده: «و اقتدوا بهدي نبیکم فإنه أفضل الهدی، واستنوا بسنته فإنها أهدی السنن». یعنی: «اقتداء کنید به هدایت پیغمبرتان زیرا که آن بهترین هدایت است، و به سنّت و روش او عمل کنید که آن روشن‌ترین سنّت است».
در خطبة 203 فرموده: «نظرت إلی کتاب الله و ما وضع لنا و أمرنا بالحکم به فاتبعته، و ما استن النبی(ص) فاقتدیته». یعنی: «نظر کردم بکتاب خدا و آنچه برای ما مقرّر نمود که به آن حکم دهیم پیروی کردم و به آن چه رسول خدا(ص) عمل نموده بسنّت او اقتدا کردم.
و در وصیّت خود به ابن عباس فرموده: «حاججهم بالسنّة فإنهم لن یجدوا عنها محیصا». یعنی: با خوارج احتجاج و استدلال کن بسنّت رسول(ص) زیرا ایشان را از سنّت رسول چاره‌ای نیست.
در خطبة 16 فرموده: «والطریق الوسطی هی الجادة، علیها باقی الکتاب و آثار النبوة، و منها منفذ السنة». یعنی: راه میانه که راه نجات باشد همان جادّه‌ایست که تمام کتاب خدا و آثار نبوّت بر آن است و روش رسول خدا(ص) از آن استخراج می‌شود.
در خطبة 103 فرموده: « لیس علی الإمام إلا ما حمل من أمر ربه الإبلاغ فی الموعظة، و الإجتهاد فی النصیحة، و الإحیاء للسنة، و إقامة الحدود علی مستحقّیها، و إصدار السّهمان علی أهلها». یعنی: «بر عهدة امام نیست مگر آنچه از امر پروردگارش بر عهدة او آمده، و آن پنج چیزاست: رسانیدن موعظه، و در نصیحت کوشش نمودن، و سنّت رسول را زنده‌کردن، و حدود را بر مستحقّین جاری ساختن، و سهم هر کسی را از بیت‌المال رسانیدن».
در خطبة 129 فرموده: « لا ینبغی أن یکون الوالی علی الفروج و الدماء و المغانم و الأحکام و إمامة المسلمین لمعطل للسنة فیهلک الأمّة» یعنی: «سزاوار نیست که زمامدارو متولّی بر فروج و دماء و غنائم و امامت مسلمین آن کسی باشد که سنّت رسول(ص) را تعطیل کند که أمّت را به هلاکت می‌رساند».
در خطبة 180 تأسف می‌خورد از فراق رسول خدا(ص) و اصحاب بزرگوار او، و می‌فرماید: «أوة علی إخوانی الذین تلوا القرآن فأحکموه، و تدبروا الفرض فأقاموه، أحیوا السنّة و أماتوا البدعة». یعنی: «آه از جدائی برادرانم که قرآن را تلاوت و آن را محکم نمودند، و در واجبات تدبّر و آنها را به پا داشته، سنّت رسول را زنده و بدعت را می‌رانیدند».
در وصیّت خود به فرزندانش پس از ضربت ابن ملجم(ر 23) می‌فرماید: « وصیتی لکم: أن لاتشرکوا بالله شیئا، و محمد(ص) فلاتضیعوا سنته». یعنی: «وصیّت من به شما این است که شریک برای خدا قرار ندهید و سنّت و روش محمّد(ص) را ضایع نکنید».
در خطبة 92 در تعریف رسول خدا(ص) فرموده: «سیرته القصد و سنته الرشد، و کلامه الفصل، و حکمه العدل». یعنی: «سیرة او میانه‌روی و معتدل، و روش او موجب ترقّی، و سخن او جدا کنندة حقّ و باطل، و فرمان او عدالت بود».
در عهدنامة بمالک اشتر نخعی(ره) (نامة 53) می‌فرماید: «و اردد إلی الله و رسوله ما یضلعک من الخطوب، و یشتبه علیک من الأمور، فقد قال الله تعالی لقوم أحب إرشادهم: *يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ & فالرد إلی الله: الأخذ بمحکم کتابه، و الرد إلی الرسول: الأخذ بسنته الجامعة غیر المفرقة». یعنی: «در کارهای مشکلی که موجب درماندگی و کارهائی که بر تو مشتبه گردد به کتاب خدا و سنّت رسول بازگردد، که خداوند سبحان برای قومیکه هدایت ایشان را خواسته، فرموده است: ( ای افراد با ایمان اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیغمبر و صاحبان فرمان از خودتان را، پس اگر در چیزی با یکدیگر نزاع نمودید آنرا به خدا و رسول بازگردانید)پس مراد از ردّ‌کردن و برگرداندن به خدا گرفتن محکمات کتاب او است، و مقصود از ردّکردن و بازگشت به رسول، گرفتن سنّت جامعة پیغمبر (سنّت مورد اتفاق و موجب اتّحاد و رافع اختلاف) که باعث تفرقه نیست، می‌باشد».
و در خطبة 123 وقتیکه در جنگ صفین قرآن‌ها را بر سر نیزه کردند و بنا بر نصب حکمین شد که دو نفر بنشینند و در أمر خلافت طبق قرآن و سنّت قضاوت کنند، و هر چه صلاح باشد اظهار بدارند، می‌فرماید: «ولما دعانا القوم إلی أن نحکم بیننا القرآن لم نکن الفریق المتولی عن کتاب الله سبحانه و تعالی، و قد قال الله سبحانه: * فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ& فرده إلی الله؛ أن نحکم بکتابه، و رده إلی الرسول؛ أن نأخذ بسنته، فإذا حکم بالصدق فی کتاب الله، فنحن أحق الناس به، و إن حکم بسنة رسول الله(ص)، فنحن أحق الناس و أولاهم بها».
یعنی: «و چون این قوم،ـ لشکر معاویه ـ ما را دعوت کردند به اینکه بین خودمان قرآن را حاکم قرار دهیم، ما گروه اعراض‌کننده از کتاب خدا نبودیم و حال آنکه خدای سبحانه و تعالی فرموده: (اگر در چیزی نزاع کردید آن را به خدا و رسول مراجعه دهید ) پس ارجاع به خدایتعالی این است کتاب او را حاکم قرار دهیم، و طبق آن حکم نمائیم و ارجاع به سوی رسول این است که؛ سنّت او را بگیریم. پس چون براستی در کتاب خدا و طبق ان حکم شود ما سزاوارترین مردم می‌باشیم به آن و قبول آن، و اگر به سنّت رسول خدا(ص) حکم شد باز ما سزاوارترین مردم و اولای بسنّت می‌باشیم.
خواننده عزیز ملاحظه کن امیرالمؤمنین(ع) در قصّه حکمین و هنگام قرآن سرنیزه کردن لشکر معاویه چنین می‌گوید و خود را در قبول حکمیّت قرآن پیشقدم می‌شمارد، ولی یک عدّه روضه‌خوان بی‌اطّلاع بی‌خبر از دین بالای منبر تهمت به آن حضرت(ع) زده و می‌گویند: نعوذ بالله آن حضرت فرمود من قرآن ناطقم و آن قرآن‌ها کاغذ و مرکب، نعوذ بالله نعوذ بالله قرآن‌ها را پاره کنید. آیا هیچ دینداری چنین جسارتی به قرآن کرده و چنین کفری به امام خود نسبت داده؟! آن وقت مسلمین و پیروان آن امام زبان چنین اشخاص را که باید ببرند در عوض مزد منبر می‌دهند و بلکه اگر روحانی نمائی در زیر منبر باشد باو طیب الله هم می‌گوید.
و اما سایر امامان(ع) نیز خود را تابع سنّت رسول دانسته و آنرا واجب‌الاتّباع می‌دانند: چنانکه درکتاب بحار جلد دوم باب 29 حدیث 62 روایت کرده از امام صادق(ع) که فرمود: « لا تقبلوا علینا ما خالف قول ربنا و سنة نبینا محمدا (ص)، فإنا إذا حدّثنا قلنا قال الله عزوجل و قال رسول الله(ص)». یعنی: حدیث مخالف قول پروردگارمان و سنّت پیغمبرمان محمد(ص) را از قول ما نپذیرید زیرا هر حدیثی که ما بگوئیم چنین است که می‌گوئیم: «خدای عزوجل فرمود و رسول خدا(ص) فرمود». و در همانجا روایت کرده از امام رضا(ع) که فرمود: «لا تقبلوا علینا خلاف القرآن فإنا إن تحدثنا حدثنا بموافقة القرآن و موافقة السنّة، و إنا عن الله و عن رسوله نحدث». یعنی: حدیثی که مخالف قرآن باشد از قول ما قبول نکنید چون اگر ما حدیثی گوئیم، بر طبق قرآن و سنّت می‌گوئیم زیرا ما از قرآن و از رسول خدا(ص) نقل قول می‌کنیم. ودر جلد دوم بحار صفحة 175 نقل کرده که امام صادق(ع) می‌فرماید: «لیس شی إلا فی الکتاب والسنة». یعنی هیچ چیز(از امور دین) نیست مگر اینکه یا در کتاب است و یا در سنّت و در حدیثی که بعد از حدیث فوق آورده: از امام صادق(ع) سؤال می‌شود:
«یکون شی لا یکون فی الکتاب و السنة؟ قال: لا». یعنی: «آیا چیزی (از امور دین) هست که در کتاب و سنّت نباشد؟ امام می‌فرماید: نه و در کتاب کافی جلد اول ص 70 و هم بحار جلد دوم ص 262 روایت کرده‌اند از امام صادق(ع) که فرمود: «من خالف کتاب الله و سنة محمد(ص) فقد کفر» یعنی: «هرکس با کتاب خدا و سنّت محمّد(ص) مخالفت کند کافر است». و در همان صفحه از بحار روایت کرده از رسول خدا(ص) که فرمود: «من تمسک بسنتی فی اختلاف أمتی کان له أجر مأة شهید». یعنی: هر کس چنگ زند به سنّت من در مورد اختلاف أمّت من برای او اجر صد شهید خواهد بود. و در صفحة 266 روایت کرده که علی(ع) فرمود: «السنة ما سن رسول الله، و البدعة ما أحدث بعده». یعنی: سنّت آن است که رسول خدا(ص) عمل نموده باشد و بدعت چیزی است که پس از رسول خدا(ص) پیدا شده باشد. و از امام کاظم(ع) روایت کرده که فرمود: «ثلاث موبقات: نکث الصفقة و ترک السنة، و فراق الجماعة». یعنی: سه چیز موجب هلاک و نکبت است: شکستن پیمان، و ترک سنّت، وجداشدن از جماعت، و فریقین از رسول خدا(ص) روایت کرده‌اند که فرموده: «من رغب عن سنتی فلیس منی». یعنی: هر کس از سنّت من اعراض کند از من نیست. و در جلد اوّل سفینه البحار ص 665 روایت کرده از امام صادق(ع) که به اصحاب خود فرمود: «علیکم بآثار رسول الله و سنته»، یعنی: بر شما واجب است که بگیرید آثار رسول خدا(ص) و سنّت او را و صدها روایت دیگر. پس معنی کافی و جامع‌بودن قرآن که خدا فرموده در آن است تبیان هر چیزی، این است که هر مطلبی را قرآن بیان فرموده و بخصوص تمام عقایدی را که مسلمان باید داشته باشد در قرآن ذکر شده است.
و أمّا سنّت یعنی روش، که عملکردهای پیغمبر است و قرآن به طور اجمال سنّت رسول را حجّت قرار داده، و در سنّت رسول، هزاران دستور است. چون قرآن سنّت رسول را حجّت قرار داده و فرموده به آن عمل کنید. به طور کلّی، این حکم شامل هر سنّتی از رسول می‌گردد، و گویا تمام دستورات سنّت رسول خدا(ص) در قرآن است، چنانکه قرآن حکم عقل را تصویب کرده و هر جزئی جزئی از احکام عقل حجّت است، و گویا تمام آن در قرآنست، زیرا قرآن تمام را تصویب کرده بطور کلّی. پس قرآن بطور کلّی هر چیزی را بیان کرده و تفریع جزئیات بر آن، کار رسول خدا(ص) و سایر دانشمندان اسلامی است. بنابراین اگر چیزی از آیات قرآن مجمل باشد، باید رجوع کرد در جزئیات وتفصیل آن به سنّت رسول(ص) و کیفیّت و کمّیّت و حدود آنرا باید از سنّت گرفت. پس در کتاب خدا آنچه محلّ احتیاج بشر بوده بیان شده به طور کلّی و دیگر ناقص نمانده تا علمای بشری تکمیل نمایند، چنانکه روایت کرده در ج 2 بحار جدید ص 170 که امام کاظم(ع) فرمود: «أتاهم رسول الله بما یستغنون به فی عهده و ما یکتفون به من بعده: کتاب الله و سنة نبيه». یعنی: رسول خدا(ص) برای مردم آورد آنچه را که به آن بی‌نیاز گردند در زمان خودش و آنچه به آن اکتفا کنند پس از زمان خودش؛ کتاب خدا و سنّت رسول(ص).
در سورة حجرات آیة 1 فرموده:
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَينَ يدَي اللَّهِ وَرَسُولِهِ
«ای مؤمنین از خدا و رسول او جلو نیفتید».
و در سورة نساء آیة 80 فرموده:
مَنْ يطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ
«هر کس رسول خدا را اطاعت کند پس به تحقیق خدا را اطاعت کرده».
و همین آیات دلیل است بر تصویب سنّت و لزوم اتّباع از آن. در کافی جلد 2 ص 606 و مقدّمة اوّل تفسیر صافی روایت کرده‌اند از امام باقر(ع) که رسول خدا(ص) فرمود: «یا معاشر القرآء اتقوا الله فیما حملکم من کتابه فإنی مسئول و إنکم مسئولون، إنی مسئول عن تبلیغ الرسالة و أما أنتم فتسئلون عما حملتم من کتاب الله و سنتی». یعنی: «ای گروه قاریان از خدا بترسید و خدا را ملاحظه کنید در آنچه حمل کرده‌اید از کتاب او زیرا که من مسئولم و شما مسئولید، من مسئولم از رسانیدن رسالت و أمّا شما مسئولید از آنچه از کتاب خدا و سنّت من فرا گرفته‌اید». و این فرمایش رسول خدا(ص) شامل امیرالمؤمنین(ع) نیز می‌شود. پس او نیز مسئول است نزد خدا از سنّت که به آن عمل نموده و تمام مسلمین همین حکم را دارند، هیچ کس غیر از رسول در دین اسلام سنتّي ندارد، و اگر روش و یا سنّتی داشته باشد بايد طبق سنّت رسول خدا(ص) باشد. پس نه امیرالمؤمنین از خود سنّتی آورده و نه امامان دیگر و همه تابع سنّت رسول خدا(ص) بوده‌اند.

 

تفسیر تابشی از قرآن (جلد اول، دوم، سوم و چهارم)، تألیف: آیت الله العظمی سید ابوالفضل ابن الرضا برقعی قمی 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

«برای من عجیب است که چگونه می شود کسی قرآن بخواند و تاویل آن را نداند و در عین حال از آن لذت ببرد!». [ابن جریر طبری: معجم الأدباء 18/63].

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 6827
دیروز : 3293
بازدید کل: 8242172

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010