Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مورد ارکان ایمان فرموده‌اند: 

« أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ، وَمَلائِكَتِهِ، وَكِتَابِهِ، وَلِقَائِهِ، وَرُسُلِهِ، وَتُؤْمِنَ بِالْبَعْثِ، وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ كُلِّهِ » 
متفق عليه.
ايمان عبارت است ايمان داشتن به وحدانيت الله، و بر وجود فرشتگان، و به ديدار با الله در روز قيامت، و به حقانيت پيامبران، و حقانيت معاد (زنده شدن پس از مرگ)، و ايمان داشتن به تمامى قضا و قدر.

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>علقمه بن حارث رضی الله عنه > دیدار وی با پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم به همراه شش تن دیگر از قوم خود

شماره مقاله : 9897              تعداد مشاهده : 345             تاریخ افزودن مقاله : 28/1/1390

حديث علقمة في حقيقة الإِيمان والدعوة إلى الإِيمان والفرائض 
وأخرج الحاكم عن علقمة بن الحارث رضي الله عنه يقول: قدمت على رسول الله صلى الله عليه وسلم ـ وأنا سابع من قومي ــــ فسلَّمنا على رسول الله صلى الله عليه وسلم فردَّ علينا؛ فكلَّمناه فأعجبه كلامنا. وقال: «ما أنتم؟» قلنا؛ مؤمنون. قال «لكل قول حقيقة فما حقيقة إيمانكم؟» قلنا: خمس عشرة خصلة: خمس أمرتَنا بها، وخمس أمرَتْنا بها رسلك، وخمس تخلقنا بها في الجاهلية ونحن عليها إلى الآن إلا أن تنهانا يا رسول الله. قال: «وما الخمس التي أمرتكم بها؟» قلنا: أمرتَنا أن نؤمن بالله، وملائكته، وكتبه، ورسله، والقدر خيره وشره. قال: «وما الخمس التي أمرتكم بها رسلي؟» قلنا: أمرتنا رسلك أن نشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، وأنك عبده ورسوله، ونقيم الصلاة المكتوبة، نؤدي الزكاة المفروضة، ونصوم شهر رمضان، ونحجّ البيت إن استطعنا إليه السبيل. قال: «وما الخصال التي تخلَّقتم بها في الجاهلية؟» قلنا: الشكر عند الرَّخاء، والصبر عند البلاء، والصدق في مواطن اللقاء، والرضا بمرّ القضاء، وترك الشماتة بالمصيبة إذا حلَّت بالأعداء. فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم «فقهاء أُدباء، كادوا أن يكونو اأنبياء من خصال ما أشرفها» وتبسَّم إِلينا. ثم قال: «أنا أوصيكم بخمس خصال ليكمل الله لكم خصال الخير: لا تجمعوا ما لا تأكلون، ولا تبنوا ما لا تسكنون، ولا تنافَسُوا فيما غدا عنه تزولون، واتقوا الله الذي إليه تحشرون وعليه تقدَمون، وارغبوا فيما إليه تصيرون وفيه تخلدون» كذا في الكنز . وأخرجه أيضاً أبو سعيد النَّيسابوري في شرف المصطفى عن علقمة بن الحارث رضي الله عنه. وأخرجه العسكري والرشاطي وابن عساكر عن سويد بن الحارث ــــ فذكر الحديث بطوله؛ وهذا أشهر كما في الإِصابة . وأخرجه أبو نعيم في الحلية عن سويد بن الحارث رضي الله عنه قال: وفدتُ على رسول الله صلى الله عليه وسلم سابع سبعة من قومي، فلما دخلنا عليه وكلمناه فأعجبه ما رأى من سمْتِنا وزيِّنا. فقال: «ما أنتم؟» قلنا: مؤمنين. فتبسَّم رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال: «إنَّ لكل قول حقيقة، فما حقيقة قولكم وإيمانكم؟» قال سويد: فقلنا خمس عشرة خصلة: خمس منها أمَرتنا رسلك أن نؤمن بها، وخمس منها أمَرَتْنا رسلك أن نعمل بها، وخمس منها تخلَّقنا بها في الجاهلية فنحن عليها إلا أن تكره منها شيئاً ــــ فذكره بمعناه إلا أنه ذكر: والبعث بعد الموت ــــ بدل: القدر خيره وشره. وذكر: الصبر عند شماتة الأعداء ــــ بدل: وترك الشماتة.
وقد تقدم حديث رجل من بَلْعَدَوِيَّة عن جده ــــ فذكر الحديث، وفيه: قال: ما تدعو إليه؟ قال: «أدعو عباد الله إلى الله». قال قلت: ما تقول؟ قال: «أشهد أن لا إِله إلا الله وأنِّي محمد رسول الله، وتؤمن بما أنزله عليّ، وتكفر باللات والعزَّى، وتقيم الصلاة وتؤتى الزكاة».. 

حدیث علقمه درباره حقیقت ایمان ودعوت به سوى ایمان و فرایض اسلام
حاكم از علقمه بن حارث رضی الله عنه روایت نموده كه مى‏گوید: نزد پیامبر خدا  صلی الله علیه و سلم  - در حالى آمدم كه شش تن دیگر از قومم با من بودند - به پیامبر خدا  صلی الله علیه و سلم  سلام دادیم، و او جواب سلام ما را داد، بعد از آن با وى صحبت نمودیم، از صحبت ما خوشش آمد و پرسید: «شما چه هستید؟» پاسخ دادیم: ما مؤمن هستیم، پیامبر خدا  صلی الله علیه و سلم  فرمود: «هر قول براى خود حقیقتى دارد، حقیقت ایمان شما چیست؟» در پاسخ گفتیم: حقیقت ایمان ما پانزده خصلت است: به پنج خصلت تو ما را مأمور ساخته‏اى، به پنج دیگر آن فرستاده هایت ما را هدایت داده‏اند و پنج خصلت دیگر آن را از زمان جاهلیت فرا گرفته‏ایم، و تاكنون به آن عمل مى‏كنیم. مگر در صورتى كه‏اى پیامبر خدا، تو ما را از آن بازدارى. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «آن پنج خصلتى كه من شما را به آن حكم كرده‏ام كدام اند؟» گفتیم: تو ما را امر نمودى، تا به خداوند، فرشتگان وى، كتاب‏ها و پیامبرانش و به اندازه خیر و شر، ایمان بیاوریم. پرسید: و آن پنج خصلتى كه فرستادگانم شما را به آن امر نموده‏اند كدام هاست؟» گفتیم: فرستادگانت ما را امر نمودند، تا شهادت دهیم كه معبودى جز خداى واحد و لا شریك نیست، و تو بنده و رسول وى هستى، و نمازهاى فرضى را برپا كنیم، و زكات فرض شده را ادا نماییم، و ماه رمضان را روزه بگیریم و در صورت داشتن امكانات به حج (خانه خدا) برویم. سپس پیامبر صلی الله علیه و سلم پرسید: «آن خصلت هایى را كه درجاهلیت فرا گرفته‏اید كدام اند؟» گفتیم: شكر در وقت آرامى و آسودگى، صبر در وقت مصیبت، صدق و راستى در وقت روبرو شدن با دشمن، رضا بر جریان تقدیر و ترك خوشى و سرور در صورت رسیدن مصیبت بر دشمنان. (بعد از شنیدن اینها) پیامبر خدا  صلی الله علیه و سلم  فرمود: «شما فقها و اهل ادب هستید، و نزدیك است با این خصلت‏ها چون انبیا باشید، چقدر خصلت‏هاى نیكو و پاكیزه‏اى است!». (با این گفته خود) به طرف ما تبسّم نموده فرمود: «من شما را به پنج خصلت دیگر سفارش مى‏كنم، تا خداوند با آنها خصلت‏هاى نیكو و خیرتان را تكمیل نماید: چیزى را كه نمى‏خورید جمع نكنید، و خانه‏اى را كه در آن سكونت نمى‏كنید بنا ننمایید، و بر چیزى كه فردا آن را ترك نموده و وا مى‏گذارید، مسابقه نكنید، و از خداوندى كه به طرف وى محشور مى‏شوید، و نزد وى حضور به هم مى‏رسانید، بترسید و به طرف آنچه كه به سوى آن مى‏روید، و در آن همیشه مى‏باشید راغب و علاقمند باشید».[1] این چنین در الكنز (69/1) آمده است. این حدیث را همچنین ابوسعید نیشابورى در شرف مصطفى از علقمه بن حارث رضی الله عنه روایت نموده. عسكرى، رُشاطى و ابن عساكر این را از سُوَید بن حارث روایت كرده‏اند، و ابن عساكر آن را با طولانى بودنش متذكّر شده، این روایت، چنان كه در الاصابه (98/2) هم آمده، مشهور است. و ابونعیم در الحلیه (279/9) این را از سوید بن حارث رضی الله عنه روایت نموده، كه گفت: با شش تن از قومم نزد پیامبر خدا  صلی الله علیه و سلم  آمدم، هنگامى كه بر وى داخل شدیم و همراهش صحبت نمودیم، عادات و لباس ما خوشش آمد، بنابراین پرسید: «شما چیستید؟» گفتیم: مؤمنان، پیامبر خدا  صلی الله علیه و سلم  تبسمى نموده فرمود: «هر قول براى خود حقیقتى دارد، حقیقت قول و ایمان شما چیست؟» سوید مى‏گوید: گفتیم: (حقیقت ایمان ما در) پانزه خصلت (مضمر) است: پنج خصلت آن را فرستاده هایت امر نمودند تا به آنها ایمان بیاوریم، و پنج خصلت دیگر را فرستادگانت به ما امر نمودند تا به آن عمل كنیم، و پنج خصلت دیگر آن را از زمان جاهلیت انتخاب نموده و فراگرفته‏ایم، كه اكنون هم به آنها عمل مى‏كنیم، مگر در صورتى كه چیزى از آن را بد بدانى.... و حدیث را به معناى همان حدیث قبل یادآور شده، جز این كه متذكّر شده: زنده شدن پس از مرگ - به جاى اندازه خیر و شر، و افزوده: و صبر نمون در وقت خوشحال شدن دشمنان بر مصیبت نازل شده بر ما - به جاى ترك خوشى بر مصیبت نازل شده بر دشمنان.[2]
پیش از این در بخش دعوت نمودن پیامبر صلی الله علیه و سلم مردى را كه از وى نام برده نشده است در (ص127) در حدیث مردى از بَلْعَدَوِیه از جدش گذشت... و حدیث را متذكر شده و در آن آمده: آن مرد از پیامبر خدا  صلی الله علیه و سلم  پرسید: تو به طرف چه دعوت مى‏كنى؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: «من بندگان خداوند را به سوى خداوند فرا مى‏خوانم». مى‏گوید: گفتم: چه مى‏گویى؟ پیغمبر خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «گواهى بده كه معبود بر حقى جز یك خدا وجود ندارد، و من محمّد پیامبر خدا هستم و به آن چه بر من نازل فرموده است ایمان بیاور، و به لات و عُزّى كافر شو و نماز را بر پا نما و زكات را بپرداز.»


[1] ضعیف. در «کنز المعمال» (1/275) به حاکم ارجاع داده شده است. و ابن قیم در «زاد المعاد» (3/672-673) آن را به ابونعیم در کتاب «معرفة الصحابة» ارجاع داده. حافظ ابوموسی المدینی از حدیث احمد بن ابی الجوزی چنین روایت می‌کند: شنیدم اباسلیمان الدارانی گفت: مرا علقمة بن یزید بن سوید الازدی چنین حدیث گفت: مرا پدرم از جدم سوید بن الحارث، چنین حدیث گفت.
در حالی که ذهبی در باره‌ علقمة بن یزید بن سوید می‌گوید: شناخته شده نیست و خبری منکر آورده است. ابن حجر آن را در «الاصابة» در ترجمه‌ی سوید بن الحارث آورده است (3/15)
[2] ضعیف. ابونعیم در «الحلیة» (9/279) وی این حدیث را ضعیف دانسته و گفته: تنها ابوسلیمان الدارانی آن را از احمد روایت کرده است.

از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

 از ابو حنيفه در مورد اختلافات و نزاع حضرت على و معاويه سؤال شد، آن حضرت گفت: اگر من نزد خداوند حضور يابم، مرا از تكاليف شرعى سؤال و پرس ميكند كه آيا انجام داده ام يا نه و از كار و بار آنها از من سؤال نخواهد كرد"

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 9179
دیروز : 3293
بازدید کل: 8244524

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010