Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است: " من لا يرحم لا يرحم " [متفق عليه] يعنى: "كسيكه كه رحم نكند به او نيز رحم كرده نميشود" .

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره مدثر > تفسیر سوره مدثر از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9704              تعداد مشاهده : 355             تاریخ افزودن مقاله : 24/1/1390

تفسیر سوره مدثر


مکی و 56 آیه است.
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ی 7-1:
یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ ای جامه در سر کشیده ،
قُمْ فَأَنذِرْ برخیز و بیم ، ده
وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ و پروردگارت را تکبیر گوی
وَثِیابَكَ فَطَهِّرْ و جامه ات را پاکیزه دار
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ و از پلیدی دوری گزین
وَلَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ و چیزی مده که بیش از آن چشم داشته باشی
وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ، برای پروردگارت صابر باش
پیش تر گذشت که مدّثّر و مزّمّل یک معنی دارند و خداوند پیامبرش را به تلاش برای انجام عبادت های الهی فرمان داده است ، عبادت هایی که مربوط به خود انسان می شود و عبادت هایی که به دیگران ارتباط پیدا می کند. پس قبلا به عبادت های با فضیلت و بزرگواری فرمان داد که مربوط به خود انسان می شود، نیز او را به شکیبایی ورزیدن در برابر اذّیت و آزار قومش دستور داد. و در اینجا خداوند پیامبر را به آشکار کردن دعوت و بیم دادن به صورت علنی فرمان میدهد و می فرماید:
« قُمْ فَأَنذِرْ» با جّدّیت و نشاط برخیز و مردم را با گفتار و کردار، و با بیان حقیقت آنچه که آنان را از آن برحذر می داری، بترسان تا آنچه که بر آن هستند رها کنند و مقصود تحقق یابد.
« وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ» و با یکتاپرستی، خداوند را بزرگ بدار و قصد هدفت از بیم دادن، جلب رضایت خدا باشد و این که مردم او را تعظیم نمایند و وی را پرستش کنند. « وَثِیابَكَ فَطَهِّرْ» و لباس هایت را پاکیزه بدار. احتمال دارد که منظور از لباس ها همه اعمال پیامبر باشد و پاک کردن آن یعنی خالص گرداندن آن و انجام دادن اعمال به کامل ترین صورت و پاک کردن از آنچه اعمال را باطل و فاسد و ناقص می گرداند از قبیل شرک و ریا و نفاق و خودپسندی و تکبر و غفلت و دیگر چیزهایی که باید بنده در عبادت هایش از آن پرهیز نماید.
و پاک کردن لباس ها از نجاست در این داخل است چون پاکیزه داشتن لباس خصوصا در نماز ، جزو کمالِ پاکیزه داشتن اعمال است. بسیاری از علما گفته اند: دور ساختن نجاست از لباس شرطی از شرایط درست بودن نماز است. و احتمال دارد که منظور از لباس ها، لباس های معروف باشد و او باید لباس هایش را از همه نجاست ها و در همه اوقات به خصوص به هنگام ایستادن برای نماز پاک بگرداند. پیامبر(ص) به پاک کردن ظاهر، امر شده است زیرا پاکی ظاهر جزو کمال پاکی باطن است.
« وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ» احتمال دارد که منظور از «رجز» بت ها باشند که به همراه خدا مورد پرستش قرار می گرفتند. پس خداوند پیامبر را به ترک و دوری جستن از بت ها و از اقوال و اعمالی که به آنها نسبت داده شده است فرمان داد. و احتمال دارد که منظور از «رجز» همه کارها و گفته های بد باشد. و خداوند پیامبر را به ترک کردن همه گناهان کوچک و بزرگ و پنهان و آشکار امر نموده است. پس شرک و گناهانِ پائین تر از آن در این داخل هستند.
« وَلَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ» و به خاطر نعمت های دینی و دنیوی که به مردم می دهی بر آن ها مّنت مگذار تا به سبب این منت گذاردن افزون خواهی نمایی و خود را از آن ها برتر بدانی. بلکه تا جایی که برایت ممکن است با مردم نیکی کن و نیکی خود را فراموش کن و پاداش خود را از خداوند بخواه و کسی را که با او نیکی و احسان کرده ای با کسی که با وی احسان نکرده ای برابر بدان.
گفته شده که معنی آیه چنین است: با این هدف چیزی به کسی مده که او بیش تر از آن را به تو بدهد و نیکی تو را جبران نماید. و این ویژه ی پیامبر(ص) خواهد بود.
« وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» و به امید پاداش الهی شکیبایی کن و هدف تو از بردباری، رضایت خدا باشد. پس پیامبر(ص) از فرمان پروردگارش اطاعت نمود آن را بلافاصله اجرا کرد و مردم را بیم داد و همه مطالب الهی را برای مردم با آیات روشنگر توضیح داد. و خداوند را تعظیم نمود و مردم را به تعظیم خدا و پاک کردن اعمال ظاهری و باطنی از هر بدی و ترک کردن همه ی آن چه که به جز خدا پرستش می شود و دوری کردن از بت ها و شر و اهل آن دعوت داد.
و پیامبر بعد از فضل و منت خدا بر مردم فضل و منت دارد. بدون این که از آن ها مزد و تشکری خواسته باشد. و به کامل ترین صورت برای پروردگارش شکیبایی ورزید پس بر عبادت خداوند شکیبایی ورزید و خودش را از نافرمانی ها و گناهان برحذر داشت و در برابر بلاهای دردناکی که خداوند مقدر نموده بود شکیبایی ورزید تا این که از پیامبران اولوالعزم برتر گردید. درود و سلام خدا بر همه پیامبران باد.
آیه ی 10-8:
فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ و آنگاه که در صور دمیده شود ،
فَذَلِكَ یوْمَئِذٍ یوْمٌ عَسِیرٌ آن روز روزی سخت خواهد بود
عَلَى الْكَافِرِینَ غَیرُ یسِیرٍ و برای کافران ناآسان
پس هرگاه برای برخاستن از گورها و گرد آمدن مردم برای رستاخیز و حشر در صور دمیده شود.
« فَذَلِكَ یوْمَئِذٍ یوْمٌ عَسِیرٌ» آن روز به خاطر کثرت وحشت ها و سختی هایش روز سختی خواهد بود. « عَلَى الْكَافِرِینَ غَیرُ یسِیرٍ» بر کافران آسان نیست چون آن ها از خیری ناامید گشته اند و به هلاکت و نابودی خود یقین کرده اند. مفهوم آن این است که آن روز برای مومنان آسان است همان طور که خداوند متعال می فرماید:« یَقُولُ الکَفِرُونَ هَذَا یَومُ عَسِرُ» کافران می گویند:« این روزی سخت است».
آیه ی 31-11:
ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا مرا با آن که تنهایش آفریده ام واگذار
وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا او را مالی بسیار دادم
وَبَنِینَ شُهُودًا و پسرانی همه در نزد او حاضر
وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِیدًا و کارهای او را به نیکوتر وجهی برساختم
ثُمَّ یطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ آنگاه طمع می بندد که زیادت کنم
كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآیاتِنَا عَنِیدًا آری ، که او در برابر آیات ما ستیزه جوست
سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا او را به مشقتی می اندازم
إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ او اندیشید و طرحی افکند
فَقُتِلَ كَیفَ قَدَّرَ مرگ بر او باد ، چگونه طرحی افکند ?
ثُمَّ قُتِلَ كَیفَ قَدَّرَ، باز هم مرگ بر او باد ، چگونه طرحی افکند ?
ثُمَّ نَظَرَ آنگاه نگریست
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ سپس روی ترش کرد و پیشانی در هم کشید
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ سپس روی گردانید و گردنکشی کرد
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یؤْثَرُ گفت : این ، جز جادویی که دیگرانش آموخته اند ، هیچ نیست
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ این ، جز سخن آدمی هیچ نیست
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ زودا که او را به سقر بیفکنیم
وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ چه چیز آگاهت ساخت که سقر چیست ?
لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ نه هیچ باقی می گذارد و نه چیزی را وا می گذارد
لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ سوزاننده پوست است
عَلَیهَا تِسْعَةَ عَشَرَ نوزده فرشته بر آن گماشته اند
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ كَفَرُوا لِیسْتَیقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَیزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلَا یرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ یضِلُّ اللَّهُ مَن یشَاء وَیهْدِی مَن یشَاء وَمَا یعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِی إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِموکلان دوزخ را جز از فرشتگان قرار ندادیم و شمار آنها جز برای ، امتحان کافران نیست تا اهل کتاب یقین کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید و اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند و تا آنان که در دلهاشان مرضی است نگویند :خدا از این مثل چه می خواسته است ? خدا اینچنین هر کس را که بخواهد گمراه می کند و هر کس را که بخواهد راه می نماید و شمار سپاهیان پروردگارت را جز او نداند و این سخن جز اندرزی از برای مردم نیست.
این آیات درباره ولید بن مغیره که با حق مخالف بود و به مبارزه با خدا و پیامبرش برخاسته بود نازل شده اند. خداوند او را چنان مذمت کرده که کسی را آن گونه مذمت نکرده است. و این سزای همه ی کسانی است که با حق مخالفت می ورزند چنین کسانی در دنیا خوار و رسوا می گردند و عذاب آخرت خوارکننده و رسواکننده تر است.
پس فرمود:« ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا» مرا واگذار با کسی که او را تک و تنها بدون آن که مال و خانواده و قبیله ای داشته باشد آفریدم و او را همچنان پرورش داده و از نعمت هایم برخوردار کردم.
« وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا؛ وَبَنِینَ شُهُودًا» و به او مال فراوانی داده ام و پسرانی به او عطا کرده ام که همیشه پیش او حاضر هستند و از آن ها استفاده می کند و نیازهای خود را به وسیله آنان برطرف می نماید و از آن ها کمک می گیرد.
« وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِیدًا» و دنیا و اسباب آن را به او داده ام که به راحتی به خواسته هایش می رسد و هرچه بخواهد و دوست دارد به دست می آورد. « ثُمَّ یطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ» باز با این همه نعمت ها و امکاناتی که به او داده ام طمع می ورزد که به نعمت های آخرت دست یازد همان طور که نعمت های دنیا را به دست آورده است.
« كَلَّا» هرگز آن گونه که او طمع می ورزد نخواهد بود بلکه برخلاف مقصود او اتفاق خواهد افتاد. « إِنَّهُ كَانَ لِآیاتِنَا عَنِیدًا» چون او با آیات ما دشمن است. او آیات ما را شناخت سپس آن را انکار کرد و او را به حق فراخواند اما او اطاعت نکرد. او تنها به این بسنده نکرد که از آیات ما روی گردانی نماید بلکه به ستیز با آیات برخاست و برای ابطال آن کوشید. بنابراین درباره او فرمود:« إِنَّهُ فَكَّرَ» او با خودش فکر کرد، « وَقَدَّرَ» و آنچه را که در آن فکر کرده بود سنجید تا سخن بگوید که به وسیله آن قرآن را باطل نماید.
« فَقُتِلَ كَیفَ قَدَّرَ؛ ثُمَّ قُتِلَ كَیفَ قَدَّرَ» مرگ بر او باد چگونه سنجید و نقشه کشید! باز مرگ بر او باد چگونه سنجید! چون او پا به جایی گذاشت که او و امثالش به آن نخواهند رسید و این کار در شأن او نیست. « ثُمَّ نَظَرَ؛ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ» سپس در آنچه می گفت اندیشه کرد و آن گاه روترش نمود و چهره در هم کشید و ظاهر او نفرتش را از حق نشان می داد.
« ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ» پپس روی گرداند و در نتیجه ی تلاش فکری و عملی و قولی اش تکبر ورزید.
« فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یؤْثَرُ؛ إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ» پس گفت: این قرآن کلام خدا نیست بلکه سخن انسان می باشد. نیز کلام انسان های برگزیده و خوب نیست بلکه کلام انسان های بد و بزهکار است از قبیل دروغگویان و جادوگران. پس هلاک باد! او چقدر از راه راست دور و چقدر سزاوار هلاکت و شقاوت می باشد.
چگونه در ذهن می آید و چگونه در خاطر انسان می گنجد که بزرگترین و برترین کلام که کلام پروردگار بزرگ است با سخن انسان های نیازمند و ناقص مشابه باشد؟! و چگونه این دروغگوی حق ستیز به خود جرأت داد که کلام خداوند متعال را چنین توصیف نماید؟!
پس چنین کسی حقش جز عذاب سخت نیست. بنابراین خداوند متعال فرمود:« سَأُصْلِیهِ سَقَرَ؛ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ؛ لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ» . او را به دوزخ درخواهم آورد، و تو چه می دانی که آتش دوزخ چگونه است؟! هیچ میزانی از سختی و شدت را باقی نمی گذارد مگر اینکه آن را اعمال می کند. یعنی در اوج شدت و سختی است و هیچ جایی از کسی که عذاب داده می شود باقی نمی گذارد مگر اینکه به آن می رسد.
« لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ» انسان ها را می سوزاند و از شدت گرما و سرمایش آن ها را پریشان و رنجور می نماید. « عَلَیهَا تِسْعَةَ عَشَرَ» نوزده تن از فرشتگان که تندخو و سخت گیرند به عنوان نگهبان دوزخ گماشته شده اند. این فرشتگان از فرمان خدا سرپیچی نمی کنند و هر آنچه بدان امر شوند انجام می دهند.
« وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً» و ماموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیده ایم چون فرشتگان نیرومند و سخت گیر هستند. « وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ كَفَرُوا» احتمال دارد منظور این باشد که شمار و تعداد فرشتگان را جز برای عذاب و کیفر کافران در آخرت و بیشتر شکنجه دادن آن ها قرار نداده ایم. و به عذاب فتنه هم گفته می شود همان طور که خداوند متعال می فرماید:« یَومَ هُم عَلَی النَّارِ یُفتَنُونَ» روزی که با آتش عذاب داده می شوند.
و احتمال دارد منظور این باشد که ما شما را از تعداد ماموران دوزخ خبر ندادیم مگر برای آن که معلوم داریم که چه کسی تصدیق می نماید و چه کسی تکذیب می کند. و آنچه را که بعد از این ذکر نمود بر همین مفهوم دلالت می کند:« لِیسْتَیقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَیزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا» تا اهل کتاب یقین کنند و به ایمان مومنان افزوده شود. چون اهل کتاب وقتی ببینند که آنچه قرآن می گوید با آنچه که در کتاب های آن هاست مطابقت دارد بیشتر به حقانیت قرآن یقین می کنند، و هر وقت خداوند آیه ای نازل کند و مومنان به آن ایمان بیاورند و آن را تصدیق نمایند ایمانشان بیشتر می گردد.
« وَلَا یرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ» و تا شک و تردید از اهل کتاب و مومنان دور شود و این ها اهدافی بزرگ هستند که خردمندان به آن توجه می نمایند و آن اهداف تلاش برای کسب یقین و اضافه شدن ایمان در هر وقت و درباره هر مسئله ای از مسایل دین و دفع شک و اوهامی است که در مقابل حق پیش می آید، پس خداوند آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده است سببی برای به دست آمدن این اهداف بزرگ قرار داده است و باعث می شود تا راستگویان از دروغگویان مشخص گردند بنابراین فرمود:« وَلِیقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا» و تا کسانی که در دل هایشان بیماریِ شک و شبهه و نفاق است و نیز کافران بگویند: خداوند با این مثل چه خواسته است؟ و آن ها این را به صورت شک و کفر ورزیدن به آیات خدا می گویند.
و این امر مایه هدایت کسی است که خداوند او را هدایت نماید. همچنانکه باعث گمراه شدن کسی است که خداوند او را گمراه کند. بنابراین فرمود:« كَذَلِكَ یضِلُّ اللَّهُ مَن یشَاء وَیهْدِی مَن یشَاء» بدینسان خداوند هرکس را که بخواهد گمراه می نماید و هرکس را که بخواهد هدایت می کند.
پس خدا هرکس را هدایت نماید آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده در حق او رحمتی قرار می دهد و آن را باعث زیاد شدن دین و ایمانش می گرداند. و هرکس را گمراه کند آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده سببی برای افزون شدن بدبختی و حیرت و ستم کردنش در حق خودش می گرداند. پس لازم است هر آنچه که خداوند پیامبرش را از آن خبر داده است پذیرفته شود.
« وَمَا یعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ» و لشکرهای پروردگارت از قبیل فرشتگان و غیره را کسی جز او نمی داند. پس وقتی شما لشکرهای او را نمی دانید و خداوند دانا و آگاه شما را از آن خبر داده است باید خبر او را تصدیق نمایید و هیچ شک و تردیدی به خود راه ندهید.
« وَمَا هِی إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ» و منظور از این موعظه و اندرز، بازی و سرگرمی نیست، بلکه هدف از آن این است که انسان ها به وسیله ی این قرآن آنچه را که به سودشان است به خاطر آورند و بپذیرند و انجام دهنده چیزهایی را که به زیانشان است رها کنند.
آیه ی 56-32:
كَلَّا وَالْقَمَرِ آری ، سوگند به ماه ،
وَاللَّیلِ إِذْ أَدْبَرَ و سوگند به شب ، چون روی در رفتن آرد ،
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ و سوگند به صبح ، چون پرده بر افکند ،
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ که این یکی از حادثه های بزرگ است
نَذِیرًا لِّلْبَشَرِ ترساننده آدمیان است
لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن یتَقَدَّمَ أَوْ یتَأَخَّرَ برای ، هر کس از شما که خواهد پیش افتد یا از پی رود
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ هر کس در گرو کاری است که کرده است
إِلَّا أَصْحَابَ الْیمِینِ مگر اهل سعادت ،
فِی جَنَّاتٍ یتَسَاءلُونَ که در بهشتها نشسته اند و می پرسند
عَنِ الْمُجْرِمِینَ از گناهکاران :
مَا سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ که چه چیز شما را به جهنم کشانید ?
قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ می گویند : ما از نمازگزاران نبودیم ،
وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ و به درویشان طعام نمی دادیم ،
وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ و با آنان که سخن باطل می گفتند هماواز می شدیم ،
وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِیوْمِ الدِّینِ و روز قیامت را دروغ می انگاشتیم ،
حَتَّى أَتَانَا الْیقِینُ تا مرگ ما فرا رسید
فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ پس شفاعت شفاعت کنندگان سودشان نبخشید
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِینَ چه شده است که از این پند، اعراض می کنند ?
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ مانند خران وحشی
فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ که از شیر می گریزند
بَلْ یرِیدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً بلکه هر یک از ایشان می خواهد که نامه هایی گشاده به او داده شود
كَلَّا بَل لَا یخَافُونَ الْآخِرَةَ آری ، که از آخرت نمی ترسند
كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ آری ، که این قرآن اندرزی است
فَمَن شَاء ذَكَرَهُ هر که خواهد ، آن را بخواند
وَمَا یذْكُرُونَ إِلَّا أَن یشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ و پند نمی گیرند ، مگر اینکه خدا خواهد او شایان آن است که از او بترسند و او شایان آمرزیدن است.
«کَلَّا» واژه «کلّا» در این جا یا به معنی حق و قطعا است و یا به معنی «إلا» استفتاحی می باشد. خداوند به ماه، و به شب بدانگاه که پشت می کند و می رود، و به روز بدانگاه که روشن می شوند سوگند خورده است. چون این چیزها مشتمل بر آیات بزرگ خدا هستند و بر کمال قدرت خداوند و حکمت و گستردگی فرمانروایی اش و فراگیر بودن رحمت و احاطه ی علم و آگاهی اش دلالت می نمایند.
و آنچه خداوند برایش سوگند خورده این است که می فرماید:« إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ» آتش جهنم یکی از چیزهای بزرگ و مهم است. پس شما را به آن خبر دادیم و از آن آگاه شدید، پس هرکسی از شما می خواهد گام به پیش بگذارد و کارهایی انجام دهد که او را به خدا و خشنودی و بهشتش نزدیک می گرداند یا از آنچه که برای آن آفریده شده و خدا آن را دوست می دارد و می پسندد عقب بکشد و مرتکب گناه شود و خودش را به جهنم نزدیک گرداند. همان طور که خداوند متعال می فرماید:« وَقُل الحَقُّ رَّبِّکُم فَمَن شَآءَ فَلیُومِن وَمَن شَآءَ فَلیَکفُر» و بگو: « حق از سوی پروردگارتان است، پس هرکس می خواهد ایمان بیاورد و هرکس می خواهد کفر بورزد.»
« كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ» هرکس در گرو کارهای بدی است که کرده است. پس در مقابل آن گروگان گرفته می شود و آن کارها طوق گردنش خواهند بود و باعث گرفتار شدنش به عذب می گردند. « إِلَّا أَصْحَابَ الْیمِینِ» مگر کسانی که کارنامه اعمالشان به دست راست داده می شود و از سعادتمندان هستند. این ها گروگان گرفته نمی شوند بلکه آزاد و شاد خواهند بود.
« فِی جَنَّاتٍ یتَسَاءلُونَ؛ عَنِ الْمُجْرِمِینَ» در باغ هایی بهشتی خواهند بود که همه خواسته هایشان در آن فراهم است و در آسایش کامل هستند. آنان رو به همدیگر می نمایند و از یکدیگر درباره گناهکاران می پرسند که حالتشان چگونه شد؛ آیا آنچه را که خدا به آن ها وعده داده بود یافتند؟ و برخی به برخی دیگر می گویند:«آیا از آن ها خبر دارید؟» . آن گاه آنان را در وسط دوزخ می بینند که عذاب داده می شوند. پس به آنان می گویند:« مَا سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ» چه چیزی شما را وارد دوزخ گردانیده است؟ و به چه گناهی شما مستحق دوزخ شده اید؟
« قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ؛ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ» می گویند: از نمازگزاران نبودیم و به بینوا خوراک نمی دادیم پس آن ها نه عبادت خدا را انجام داده اند و نه به مردم نیازمند کمک کرده اند.
« وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ» و به وسیله باطل به مجادله با حق می پرداختیم. « وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِیوْمِ الدِّینِ» و ما روز جزا را دروغ می انگاشتیم.
و این آثار فرو رفتن در باطل است که وقتی کسی در باطل فرو رود که روز قیامت است اعراض می نماید؛ قیامتی که محل جزای اعمال است و جایی است که پادشاهی خدا و حکم دادگرانه ی او برای سایر مردم آشکار می گردد. پس این راه باطل را ادامه دادیم« حَتَّى أَتَانَا الْیقِینُ» تا این که مرگ به سراغمان آمد. و هنگامی که بر کفر مردند درِ همه آرزوها به رویشان بسته شد، و هیچ راه چاره ای برایشان نماند.
« فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ» پس دیگر شفاعت و میانجی گری شفاعت کنندگان سودی به آنان نمی بخشد، چون شفاعت کنندگان فقط برای کسی شفاعت می نمایند که خداوند بپسندد. اما خداوند اعمال این ها را نمی پسندد. پس از اینکه خداوند سرنوشت مخالفان را بیان کرد، مشرکانی را که در قید حیات هستند مورد سرزنش و ملامت قرار داد و فرمود:« فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِینَ» پس آنان را چه شده است که از پند روی گردان و غافل هستند.
« كَأَنَّهُمْ» آن ها چنان از اندرز گریزان و متنفر هستند انگار« حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ» خرهای وحشی هستند که رم کرده اند. وقتی رم کنند تندتر می دوند. « فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ» گورخرانی که از دست شکارچی و یا از پیش شیری و امثال آن گریخته باشند. این بزرگترین گریز از حق است.آن ها با وجود چنین گریز و رویگردانی ادعاهای بزرگی می کنند.
« بَلْ یرِیدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً» بلکه هرکس از آن ها می خواهد که به او صحیفه هایی گشوده داده شود، صحیفه هایی که از آسمان بر او نازل شود و ادعا می کند که تا چنین کاری انجام نشود از حق پیروی نخواهد کرد. حال آن که دروغ می گویند و اگر هر نشانه ای برای این ها بیاید ایمان نمی آورند تا آن که عذاب دردناک را ببینند، چون نشانه های روشنگری که حق را روشن و واضح می گرداند نزد آن ها آمده است پس اگر خیری در این ها بود ایمان می آوردند.
بنابراین فرمود:« کَلَّا» آنچه را که می خواهند به آن ها نمی دهیم و آن ها هدفشان فقط این است که بگویند خدا نمی تواند.
« بَل لَا یخَافُونَ الْآخِرَةَ» بلکه اصلا آنان از آخرت نمی ترسند و اگر از آن می ترسیدند چنین کارهایی از آنان سر نمی زد. « كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ» آن گونه نیست، به درستی که آن یادآوری است. ضمیر در « إِنَّهُ» پس هرکس می خواهد آن را یاد کند، چون این راه را برای او روشن گردانیده و دلیل را پیش روی او گذارده است.
« وَمَا یذْكُرُونَ إِلَّا أَن یشَاء اللَّهُ» و پند نمی پذیرند مگر این که خدا بخواهد چون مشیّت و خواست خداوند نافذ و فراگیر است و کوچکترین اتفاقی بیرون از خواست خداوند صورت نمی پذیرد. در این جا اعتقاد و نظریات قدریه رد شده است؛ آن هایی که معتقدند کارهای بندگان تحت مشیّت و خواست خداوند انجام نمی گیرد.
هم چنین ردی است بر جبریه که گمان می برند بنده هیچ اراده و خواستی ندارد و در حقیقت کاری انجام نمی دهد بلکه او بر انجام دادن کارش مجبور است. پس خداوند ثابت کرد که بنده دارای خواست و اراده ی حقیقی و فعلی است اما خواست او تابع مشیّت و خواست خداوند می باشد.
« هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» خداوند سزاوار است که از خشم او پرهیز شود و مورد پرستش قرار گیرد چون او معبود به حقّی است که عبادت جز برای او شایسته ی کسی نیست، و سزاوار است که کسی را بیامرزد که از او می ترسد و دنبال رضایت اوست.
پایان تفسیر سوره مدثر

تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی

مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حسن بن علی رضی الله عنه هرگاه وضو می‌گرفت، رنگ چهره‌اش، دگرگون می‌شد؛ و چون علتش را از او جویا شدند، فرمود: «سزاوار است رنگ چهره‌ی کسی که می‌خواهد در آستان خداوند صاحب عرش، به عبادت بایستد، تغییر نماید». وفيات الأعيان (2/69)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 8510
دیروز : 3293
بازدید کل: 8243855

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010