Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر اسلام صلى الله عليه و سلم فرمودند: " لوددت أن أغزو في سبيل الله ثم أقتل ثم أغزو فأقتل ثم أغزو فأقتل ثم أغزو فأقتل " (متفق عليه)
" دوست داشتم كه در راه خدا جهاد كنم و سپس كشته شوم و دوباره جهاد كنم و دوباره كشته شوم و دوباره جهاد كنم و دوباره كشته شوم ."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره قمر > تفسیر سوره قمر از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9451              تعداد مشاهده : 300             تاریخ افزودن مقاله : 17/1/1390

تفسیر سوره قمر


مکی و 55 آیه است.
 
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ی 5-1:
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ قیامت  نزدیک  شد و ماه  دو پاره  گردید.
وَإِن یرَوْا آیةً یعْرِضُوا وَیقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ و اگر معجزه  ای  ببینند ، روی ، بگردانند و گویند : جادویی  بزرگ  است.
وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ و تکذیب  می  کنند و از پی  هواهای  خویش  می  روند  و هر کاری  را هدفی   است.
وَلَقَدْ جَاءهُم مِّنَ الْأَنبَاء مَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ و برایشان  خبرهایی  آمده  است  که  از گناهشان  باز می  دارد.
حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ حکمتی  است  تمام   ولی  بیم  دهندگان  سودشان  ندهند.
خداوند متعال خبر می دهد که قیامت نزدیک شده و زمان آن فرا رسیده است امّا با وجود این تکذیب کنندگان همواره قیامت را دروغ می انگارند و برای فرا رسیدن آن خود را آماده نمی کنند. و خداوند به آن ها نشانه های بزرگی نشان می دهد که بر آمدن قیامت دلالت می کنند و انسان با دیدن چنین نشانه های  ایمان می آورد. پس، یکی از بزرگ ترین نشانه هایی که بر صحّت پیامبر محمّد بن عبدالله (ص) دلالت می نماید این است که وقتی تکذیب کنندگان از او خواستند به آن ها چیزهایی از امور خارق العاده نشان دهد که بر صحّت و درستی پیام و راستگویی او دلالت کنند، ایشان(ص) با انگشت به سوی ماه اشاره کرد و آن گاه ماه به فرمان خداوند شکاف برداشت و به دو نیمه تقسیم شد. تکّه ای از آن بر کوه ابی قبیس و تکه ای از آن بر کوه قعیقعان قرار گرفت.
و مشرکان و دیگران از این معجزه و نشانه بزرگ را مشاهده کردند. معجزه  و نشانه  ای که انسان معمولی نمی تواند چنین کاری را بکند و مردم را فریب دهد و با چشم بندی چنین کاری را انجام دهد. آنان چیزی را مشاهده کردند که همانند آن را ندیده بودند، بلکه نشنیده بودند که برای یکی از پیامبران پیش از محمّد(ص) معجزه ای همانند این معجزه رخ داده باشد. پس، از این معجزه حیران و شگفت زده شدند و ایمان به دل هایشان راه نیافت و خداوند نخواست که خیری بهره آنان شود.
بنابراین حیرت زده شدند و گفتند: محمّد ما را جادو کرده است. ولی شما از کسانی بپرسید که از سفر برگشته و نزد شما آمده اند، چرا که اگر محمّد بتواند شما را جادو کند نمی تواند کسانی را که حضور نداشته  اند جادو نماید.
بنابراین از کسانی که از سفر برگشته بودند سوال کردند و آن ها به آنان خبر دادند که چنین چیزی را مشاهده کرده اند، آن گاه گفتند:« وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ» و هر کاری هم ثابت و ماندگار می ماند. یعنی تاکنون کار به نهایت و آخرت نرسیده است، بلکه از این به بعد کار به سرانجام خواهد رسید ، آن گاه کسی که تصدیق کرده است در باغ های بهشت قرار می گیرد و از آمرزش و خشنودی خداوند بهره مند می شود. و کسی که تکذیب کرده است در ناخشنودی و عذاب خدا برای همیشه می ماند.
خداوند متعال با بیان این که آن ها هدف درستی ندارند و نمی خواهند از هدایت پیروی کنند می فرماید:« وَلَقَدْ جَاءهُم مِّنَ الْأَنبَاء مَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ» از اخبار بازدارنده آن چه که آن ها را از سرکشی در گمراهی شان باز می دارد نزد آنان آمده است، و آن « حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ» حکمتی رسا از جانب خداوند است. یعنی تا حجّت بر جهانیان اقامه شود و بعد از آمدن پیامبران هیچ کسی بر خداوند دلیلی نداشته باشد. « فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ» پس هشدار سودی نمی بخشد. چون خداوند متعال می فرماید:« وَلَو جَآءتهُم کُلُّ ءَایَةٍ حَتَّی یَرَوُا العَذَابَ الأَلِیمَ» و اگر هر نشانه ای نزدشان بیاد ایمان نمی آورند تا آن که عذاب دردناک را ببینند.
آیه ی 8-6:
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یوْمَ یدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَیءٍ نُّكُرٍ پس  در آن  روز که  آن  دعوت  کننده  ، آنان  را به  چیزی  ناخوش  فرا می   خواند، از ایشان  رویگردان  شو.
خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ نشان  ذلت  در چشمانشان  آشکار است   چون  ملخهای  پراکنده  از قبرها  بیرون می ، آیند.
مُّهْطِعِینَ إِلَى الدَّاعِ یقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا یوْمٌ عَسِرٌ سرها را بالا گرفته  به  سوی  آن  دعوت  کننده  می  شتابند  کافران  می  گویند :این  روز دشواری  است.
خداوند متعال به پیامبرش (ص) می فرماید: معلوم است که چاره ای برای هدایت تکذیب کنندگان نیست و چیزی جز روی گرداندن از آن ها باقی نمی ماند. پس فرمود:« فَتَوَلَّ عَنْهُمْ» از آنان روی بگردان و منتظر باش تا روزی بزرگ و وحشتناک آن ها را فرا گیرد، و آن « یوْمَ یدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَیءٍ نُّكُرٍ» روزی است که فرا خواننده که اسرافیل علیه السلام است مردمرا به چیز ناخوشایندی فرا می خواند و انسان ها هرگز منظره ای ناخوشایندتر و دردناک تر از آن را ندیده اند . پس اسرافیل در صور می دمد و با صدای آن مردگان از گورهایشان بر می خیزند و در محل قیامت گرد می آیند.
« خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ» از ترس و وحشتی که دل هایشان را فرا گرفته است چشمانشان فروهشته است. « یخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ» از گورها بیرون می آیند، « كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ» و از بس که زیادند و به  یکدیگر برخورد می کنند گویی آن ها ملخ هایی هستند که در زمین پراکنده شده اند و بسیار زیادند.
« مُّهْطِعِینَ إِلَى الدَّاعِ» شتابان ندای فرا خواننده را اجابت می کنند. و  این دلالت می نماید که فرا خواننده آن ها را دعوت می کند و به آن ها فرمان می دهد تا در محل قیامت حاضر شوند. پس آن ها دعوتش را لبیک می گویند و شتابان آن را پاسخ می دهند.« یقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا یوْمٌ عَسِرٌ» کافرانی که عذابشان آماده است می گویند: این روز سختی است. همانطرو که خداوند متعال می فرماید:« عَلَی الکَفِرینَ غَیرُ یَسیِرِ» بر کافران آسان نیست. یعنی برای مومنان سهل و آسان است.
آیه ی 17-9:
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ پیش  از اینها قوم  نوح  تکذیب  کرده  بودند  بنده  ما را تکذیب  کردند و  گفتند : دیوانه  است   و به  دشنامش  راندند.
فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ و پروردگارش  را خواند : من  مغلوب  شده  ام  ، انتقام  بکش
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ و ما نیز درهای  آسمان  را به  روی  آبی  که  به  شدت  می  ریخت  گشودیم.
وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیونًا فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ و از زمین  چشمه  ها شکافتیم  تا آب  به  آن  مقدار که  مقدر شده  بود گرد آمد.
وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ و او را بر آن  کشتی  که  تخته  ها و میخها داشت  سوار کردیم.
تَجْرِی بِأَعْینِنَا جَزَاء لِّمَن كَانَ كُفِرَ زیر نظر ما، روان  شد  این  بود جزای  کسانی  که  کفر ورزیدند
وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آیةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ و هر آینه  آن  کشتی  را نشانه  ای  ساختیم   آیا هیچ  پند گیرنده ای  هست  ?
فَكَیفَ كَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ پس  عذاب  و بیم  دادنهای  من  چگونه  بود ?
وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ و این  قرآن  را آسان  ادا کردیم  تا از آن  پند گیرند آیا پند گیرنده ای  هست ?
وقتی خداوند تبارک و تعالی حالات کسانی را بیان کرد که پیامبرش را تکذیب می کنند، و این که آیات هیچ نفع و سودی به حال آنان ندارد، آنان را برحذر داشت که چگونه خداوند تکذیب کنندگان پیش از آنها را هلاک نمود و  عذابش را بر آنان فرود آورد. پس قوم نوح را بیان کرد. نوح اوّلین پیامبری است که خداوند او را به سوی قومی بت پرستان فرستاد.
پس نوح آن ها را به شناخت خدای یگانه و یگانه پرستی فرا خواند امّا آن ها از ترک گفتن شرک امتناع ورزیدند و گفتند:« لَا تَذَرُونَّ ءَالِهَتَکُم وَلَا تَذَرُنَّ وَدّا سُوَاعَاَ وَلَا یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسرَاَ » معبودهای خود را رها نکنید و «ودّ» و «سواع» و «یغوث» و «یعوق» و «نسر» را ترک ننمایید. و نوح شب و روز و در پنهانی و آشکار آن ها را دعوت می کرد امّا دعوت آن ها چیزی جز عناد و سرکشی و عیب جویی پیامبرشان به آنان نیفزود. بنابراین در این جا فرمود:« فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ» آنان بنده ما را تکذیب کردند وگفتند : دیوانه است. چون ادعا می کردند که شرک و گمراهی که آن ها و پدرانشان بر آن هستند چیزی است که عقل به آن فرا می خواند و آن چه نوح علیه السلام آورده است جهالت و گمراهی است و فقط دیوانگان آن را ابراز می دارند! و نوح را دروغگو انگاشتند و حقایقی که از دیدگاه عقل و شریعت ثابت است را وارونه جلوه دادند، چرا که آن چه نوح آورده بود حق بود و عقل های روشن و سالم را به سوی هدایت و نور و رشد راهنمایی می کرد، و آن چه آن ها بر آن بودند جهالت و گمراهی بود.« وَازْدُجِرَ» و قوم نوح، او را از خود راندند، و وقتی نوح آن ها را به سوی خدا دعوت کرد با خشونت با او رفتار کردند. آن ها فقط به ایمان نیاوردن و تکذیب او بسنده نکردند، بلکه تا آن جا که می توانستند او را اذیت و آزار کردند و این گونه که همه پیامبران دچار اذیت و آزار شده اند.
پس در این هنگام نوح پروردگارش را به فریاد خواند و گفت:« أَنِّی مَغْلُوبٌ» من مغلوب شده ام و توانایی چیره شدن بر آن ها را ندارم. چون تعداد بسیار اندکی از قومش ایمان آورده بودند و آن ها توان مقابله با قومشان را نداشتند. پس نوح دعا کرد که من شکست خورده ام. « فَانتَصِرْ» بار خدایا! از آنان انتقام بگیر. و در آیه ای دیگر فرموده است:« رَّبَ لَا تَذَر عَلَی الأَرضِ مِنَ الکَفِرینَ دَیَّارَاً » بار خدایا! هی کسی از کافران را روی زمین باقی و زنده مگذار.
پس خداوند خواسته نوح را پذیرفت و از قومش انتقام گرفت. خداوند متعال می فرماید:« فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ» پس درهای آسمان را با آبی تند و فراوان گشودیم. « وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیونًا» و از زمین چشمه ها جوشاندیم. پس آب به صورت غیر طبیعی و خارق العاده از آسمان فرو می ریخت و از  تمام زمین چشمه ها می جوشید، حتی از تنور که معمولا آب در آن معنایی ندارد گذشته از اینکه چشمه آب باشد، چون تنور محل آتشی است آب برآمد. « فَالْتَقَى الْمَاء» پس آب آسمان و زمین، « َعلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِر» برای اجرای کاری که مقّدر شده بود و خداوند در ازل آن را به عنوان کیفر برای ستمگران سرکش ثبت کرده بود به هم آمیختند.
« وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ» بنده مان نوح را بر  کشتی که از تخته ها و میخ ها ساخته شده بود سوار کردیم و نجاتش دادیم. « تَجْرِی بِأَعْینِنَا» و کشتی در حالی که نوح و کسانی که به او ایمان آورده بودند و با انواع مخلوقاتی که نوح بر آن سوار کرده بود  تحت نظر ما در حرکت بود. و خداوند کشتی را حفاظت می  کرد تا غرق نشود و او بهترین نگهبان و کارساز است. « جَزَاء لِّمَن كَانَ كُفِرَ» آن چه با نوح کردیم و او را از غرق نجات دادیم پاداش این بودکه قومش او را تکذیب کردند و کفر ورزیدند و او با بردباری آن ها را دعوت کرد و دستور الهی را ادامه داد و هیچ چیزی او را از انجام فرمان خدا بازنداشت. همان طور که خداوند متعال در آیه ای دیگر فرموده است :« قیِلَ یَنُوحُ اَهبِط بَسَلَمِ مِّنًا وَبَرَکتِ عَلَیکَ وَعَلَی أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَکَ» گفته شد: « ای نوح! با سلامتی از جانب ما و برکت هایی که بر تو و ملت هایی است که همراه تو  هستند فرو بیا».
و احتمال دارد که معنی این باشد ما قوم نوح را هلاک کردیم و آن ها را عذاب داده و خوار نمودیم و  این به سزای کفر و عنادشان بود. و این معنی طبق قرائتی است که « کُفِر» را با فتح «کاف» یعنی کَفَرَ خوانده است.
« وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آیةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» و همانا داستان نوح و قومش را به عنوان نشانه ای برجای گذاشته ایم تا پند پذیران از آن پند بگیرند، و هرکس از پیامبران سرپیچی کند و با آن ها مخالفت نماید خدا او را با  عذابی سخت و فراگیر هلاک خواهد کرد. ویا این که ضمیر به کشتی جنس آن بر می گردد و این که خداوند به پیامبرش نوح علیه السلام آموخت سپس خداوند صنعت کشتی سازی را میان مردم باقی گذاشت، تا وجود کشتی آدمی را به این راهنمایی کند که خداوند نسبت به خلق خویش مهربان است و به آن ها توّجه دارد. و تا دالّ بر کمال قدرت و آفرینش و صنعت شگفت  انگیز خداوند باشد.
« فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» پس آیا پندپذیری هست که از نشانه ها پند بگیرد و ذهن و فکرش را به آن چه از آیات برمی آید مشغول نماید؟ زیرا آیات در نهایت روشنی وضوح و آسانی قرار دارند. « فَكَیفَ كَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ» ای مخاطب! عذاب دردناک خداوند و بیم دادن او را که برای هیچ کس حجّتی باقی نمی گذارد چگونه دیدی؟
« وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» و بدون شک ما این قرآن کریم را ساده و آسان گردانده ایم و کلماتش را برای حفظ کردن و تلّفظ آسان نموده ایم به گونه ای که مفاهیم آن به آسانی فهمیده و فرا گرفته می شود. چون قرآن بهترین سخن و راست ترین معنی را در بردارد و تفسیر و توضیح آن بسیار روشن و واضح است و هرکس به آن روی بیاورد خداوند مقصود او را در نهایت آسانی به او می دهد و برایش سهل می گرداند. و «ذکر» شامل همه حلال و حرام و احکام و امر و نهی و احکام جزا و موعظه ها و عبرت ها، و عقاید مفید و  اخبار راستین می شود که عاملان از آن پند می پذیرند. بنابراین دانش قرآن از لحاظ حفظ تفسیر آن از همه علوم آسان تر است و به طور مطلق از همه دانش ها مهم تر و بزرگ تر می باشد. علم مفیدی است که هرگاه بنده آن را بجوید در آن یاری می شود. برخی از سلف در رابطه با این آیه گفته اند: اگر طالب علمی وجود داشته باشد بر آموختن علم قرآن یاری می شود. بنابراین خداوند از بندگانش می خواهد تا به قرآن روی آورند و از آن پند بگیرند چنان که فرموده است:« فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» آیا یاد گیرنده و پند پذیری وجود دارد؟!
آیه ی 22-18:
كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَیفَ كَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ قوم  عاد تکذیب  کردند  پس  عذاب  و بیم  دادنهای  من  چگونه  بود ?
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ما بر آنها در روزی  نحس  و طولانی  بادی  سخت  فرستادیم  ،
تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ که  مردمان  را از زمین  ، همانند ریشه  های  از جای  کنده  نخل  ، بر می  کند،
فَكَیفَ كَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ عذاب  و بیم  دادنهای  من  چگونه  بود ?
وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ و این  قرآن  را آسان  ادا کردیم  تا از آن  پند گیرند  آیا پند گیرنده  ای   هست  ?
عاد قبیله معروفی بود که در یمن اقامت داشتند. خداوند هود علیه السلام را به عنوان پیامبر به سوی آن ها فرستاد و آنان را به توحید و پرستش خداوند دعوت نمود امّا  او را تکذیب کردند، آن گاه خداوند « رِیحًا صَرْصَرًا» باد بسیار تند و شدیدی را« فِی یوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ» در یک روز شوم، روزی که بدبختی و عذاب دردناکی داشتند بر آنان فرستاد و هفت شب و هشت روز ادامه یافت.
« تَنزِعُ النَّاسَ» از بس که شدید و تند بود مردم را از زمین بر می کند و به هوا می برد سپس آن ها را به زمین می زد و نابود می شود و آن ها طوری می شدند که « كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ» اجسادشان بعد از مرگشان گویی تنه های درختان خرمایی هستند که باد آن ها را از یخ کنده و به زمین انداخته است . به راستی که مردم وقتی خدا را نافرمانی بکنند بسیار برای او بی ارزش می شوند! « فَكَیفَ كَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ» پس عذاب من و هشدارهایم چگونه بود؟
باید گفت که سوگند به خدا عذبی بس دردناک است و هشداری است که برای هیچ کس عذر و دلیلی باقی نمی گذارد.« وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» و به راستی قرآن را به منظور پندپذیری آسان گردانده ایم، پس آیا پندپذیری هست؟ خداوند متعال از آن جا که نسبت به بندگانش مهربان است و به آن ها توّجه دارد و آن ها را به آن چه دین و دنیایشان را بهبودی می بخشد فرا می خواند، این مطلب را تکرار می نماید که قرآن را برای پند پذیری آسان گردانده  است.
آیه ی 32-23:
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ قوم  ثمود بیم  دهندگان  را تکذیب  کردند.
فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ گفتند : اگر از انسانی  همانند خود پیروی  کنیم  گمراه  و دیوانه  باشیم  ،
أَؤُلْقِی الذِّكْرُ عَلَیهِ مِن بَینِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ آیا از میان  همه  ما کلام  خدا به  او القا شده  است  ? نه  ، او دروغگویی   خودخواه  است.
سَیعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ فردا خواهند دانست  که  دروغگوی  خودخواه  کیست
إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ما آن  ماده  شتر را برای  آزمایششان  می  فرستیم   پس  مراقبشان  باش  و  صبرکن
وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاء قِسْمَةٌ بَینَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ و به  آنها بگوی  که  آب  میانشان  تقسیم  شده   نوبت  هر که  باشد او به  سر  آب ، می  رود
فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ یارشان  را ندا دادند و او شمشیر برگرفت  و آن  را پی  کرد
فَكَیفَ كَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ عذاب  و بیم  دادنهای  من  چگونه  بود ?
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ صَیحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ ما بر آنها یک  آواز سهمناک  فرستادیم  پس  همانند آن  علفهای  خشک   آغل گوسفند شدند.
وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ و این  قرآن  را آسان  ادا کردیم  تا از آن  پند گیرند  آیا پندگیرنده  ای   هست  ?
« كَذَّبَتْ ثَمُودُ» ثمود قبیله معروف و مشهوری در سرزمین حجر بودند، و پیامبرشان صالح علیه السلام وقتی آن ها را به عبادت خداوند یگانه و بی شریک دعوت نمود و آن ها را از عذاب بیم داد، با او مخالفت کردند.
پس آن ها صالح را تکذیب کردند و خود را از او برتر داشتند و از روزی تکبّر و سرکشی گفتند:« أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ» چگونه از یک انسان که فرشته نیست پیروی کنیم. هم چنین او از خود ماست و از دیگران که نزد مردمان از ما بزرگ تر هستند والا و مهم تر نمی باشد، با وجود این او یک نفر است. « إِنَّا إِذًا» اگر در این صورت ما از او پیروی کنیم، همانا « لَّفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ» دیوانه و بدبخت خواهیم بود. آن ها این سخن را به سبب گمراهی و شقاوتشان می گفتند آن ها نپذیرفتند که پیامبر انسان باشد و این امر را عیب می پنداشتند. امّا این را عیب و ننگ نمی دانستند که درخت و سنگ و مجسمه هایی را پرستش می کنند.
« أَؤُلْقِی الذِّكْرُ عَلَیهِ مِن بَینِنَا» چگونه از میان همه ما خداوند اورا می گزیند و وحی را بر او نازل می کند؟ کدام ویژگی او سبب شده که وی از میان ما برگزیده شود؟ این اعتراضی بود که تکذیب کنندگان می کردند و همواره با این اعتراض دعوت پیامبران را رد می کردند و خداوند با این گفته که پیامبران به امّت هایشان گفته اند پاسخ آن ها را داده است:« قَالَت لَهُم رُسُلُهم إِن نَّحنُ إِلَّا بَشَرُ مِّثلُکُم وَلَکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَی مَن یَشَآءُ مِن عِبَادِهِ» پیامبرانشان گفتند: ما جز انسان هایی همچون شما نیستیم، ولی خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منّت می گذارد. خداوند صفات و اخلاق و کمالاتی به پیامبران ارزانی داشته است که با آن برای حمل رسالت پروردگارشان شایسته می گردند و وحی الهی را به خود  اختصاص داده اند. و این از رحمت و حکمت الهی است که پیامبران انسان بوده  اند، و اگر فرشته بودند انسان ها نمی توانستند از  آن ها فرا بگیرند. و اگر پیامبران را از فرشتگان مقّرر می کرد تکذیب کنندگان را هر چه زودتر عذاب فرا می گرفت.
منظور قوم ثمود از سخنی که به پیامبرشان صالح می گفتند تکذیب کردن او بود، بنابراین حکم ستمگرانه ای در حق او نمودند و گفتند:« بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ» بلکه او زیاد دروغ می گوید و بدی او زیاد است. خداوند رویشان را زشت بگرداند! چقدر نادان و ستمگر بودند و چقدر با سخنان زشت و سخت با راستگویان خیرخواه برخورد می کردند. پس وقتی که طغیان و سرکشی شان شدّت گرفت خداوند آن ها را گرفتار کیفر و عذاب کرد.
پس خداوند ماده شتر را فرستاد که از بزرگ ترین نعمت هایش بر آن ها بود  و آن ها شیر آن را می دوشیدند و همه را کفایت می کرد. « فِتْنَةً لَّهُمْ» و برای امتحان و آزمون آن ها بود. « فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ» پس بر دعوت کردن خود شکیبا باش و منتظر عذابی باش که بر آن ها فرود خواهد آمد. یا منتظر باش و ببین آیا ایمان می آورند یا کفر می ورزند؟
« وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاء قِسْمَةٌ بَینَهُمْ» و به آنان خبر ده آیی که استفاده می کنند میان آن ها و ماده شتر تقسیم شده است؛ یک روز نوبت ماده شتر است و یک روز دیگر نوبت آب آن هاست. « كُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ» و هرکس که نوبتش باشد بر سر آب می آید و هرکس که نوبتش نباشد بر سر آب نمی آید.
« فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ» پس همان یارشان را که شتر را پی زد کسی که بدبخت ترین فرد قبیله بود صدا زدند، « فَتَعَاطَى» و دستوری را که به او دادند اطاعت کرد. « فَعَقَرَ» و شتر را پی زد.
« فَكَیفَ كَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ» پس عذاب خدا سخت ترین عذاب بود و خداوند بانگی مرگبار و زلزله ای را برای نابودی شان فرستاد که  همه را نابود کرد و صالح و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند نجات داد.
« إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ صَیحَةً وَاحِدَةً» پس از چهار روز، بعد از این که شتر را پی زدند بر آنان بانگ مرگباری فرستادیم که جبرئیل علیه السلام آن را سر داد. « فَكَانُوا كَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ» پس آنان همگی به صورت گیاه خشکیده و خُرد شده ای درآمدند. یا مانند گیاه خشکی درآمدند که صاحب چهارپایان در آغل جمع آوری می کند. خلاصه معنی  این است که بر آن ها بانگ مرگباری مسلط کردیم و به سبب آن مانند گیاهان خشکی شدند که هرکس بخواهد آن را جمع آوری می کند تا به چهارپایانش بدهد. « وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» و به درستی که قرآن را برای پندپذری آسان گردانده ایم، پس آیا پند پذیری هست؟
آیه ی 40-33:
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ قوم  لوط بیم  دهندگان  را تکذیب  کردند
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّینَاهُم بِسَحَرٍ ما بر آنها بادی  رمل  برانگیز فرستادیم  ، مگر بر خاندان  لوط که  آنها را  سحرگاه  رهانیدیم.
نِعْمَةً مِّنْ عِندِنَا كَذَلِكَ نَجْزِی مَن شَكَرَ نعمتی  بود از جانب  ما و آنان  را که  سپاس  گویند چنین  پاداش  دهیم.
وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ از، انتقام  سخت  ما ترسانیدشان  ولی  با بیم  دهندگان  به  جدال  برخاستند
وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَیفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْینَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ از مهمان  او کاری  زشت  خواستند  ما نیز چشمانشان  را کور گردانیدیم   پس  بچشید عذاب  و بیم  دادنهای  مرا
وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ هر آینه  بامدادان  عذابی  پایدار به  سر وقتشان  آمد
فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ پس  عذاب  من  و بیم  دادنهای  مرا بچشید
وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ و این  قرآن  را آسان  ادا کردیم  تا از آن  پند گیرند  آیا پند گیرنده  ای   هست  ?
« كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ» لوط علیه السلام وقتی قومش را به پرستش خداوند یگانه که شریکی ندارد فرا خواند و آنان را از شرک و کار زشتی که پیش از آنان هیچ یک از جهانیان مرتکب آن نشده بود نهی کرد، او را تکذیب کردند و دروغگوش انگاشتند و به شرک ورزیدن و زشتی های خود ادامه دادند، حتی فرشتگانی که به صورت مهمان پیش لوط آمدند وقتی قومش خبر شدند شتابان آمدند تا با آن ها کار زشت انجام دهند.
خداوند آن ها را لعنت کند! و از لوط خواستند تا به آن ها اجازه دهد تا با مهمانانش عمل زشت را انجام دهند. آن گاه خداوند به جبرئیل علیه السلام دستور داد که چشمانشان را کور گرداند و پیامبرشان آن ها را از گرفتار شدن به  عذاب خدا و کیفر الهی ترسانده بود.« فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ» امّا آن ها درباره هشدارها شک کردند.
« وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ» و بامدادان عذابی کوبنده و پایدار آن ها را فرا گرفت، و خداوند دیارشان را زیرو رو کرد و با سنگ های نشان دار آن ها را سنگباران نمود. و خداوند لوط و خانواده اش را به پاداش آنکه شکر پروردگارشان را به جای آورده بودند و تنها او را پرستش کرده بودند از اندوه بزرگ نجات داد.
آیه ی 55-41:
وَلَقَدْ جَاء آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ بیم  دهندگان  نزد خاندان  فرعون  آمدند
كَذَّبُوا بِآیاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِیزٍ مُّقْتَدِرٍ همه  آیات  ما را تکذیب  کردند  ما نیز آنها را فرو گرفتیم  چون  فرو  گرفتن ، پیروزمندی  مقتدر
أَكُفَّارُكُمْ خَیرٌ مِّنْ أُوْلَئِكُمْ أَمْ لَكُم بَرَاءةٌ فِی الزُّبُرِ آیا کافران  شما از ایشان  نیرومندترند یا در کتابها آمده  است  که  در  امان هستید ?
أَمْ یقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُّنتَصِرٌ یا می  گویند که  ما همگی  به  انتقام  بر می  خیزیم  ?
سَیهْزَمُ الْجَمْعُ وَیوَلُّونَ الدُّبُرَ زودا که  آن  جمع  منهزم  شود و پشت  کرده  بازگردند
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ بلکه  وعده  گاه  آنها قیامت  است  و قیامت  بلاخیزتر و تلختر است
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ مجرمان  در گمراهی  و جنونند
یوْمَ یسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ روزی  که  آنها را ، به  صورت  ، در جهنم  کشند که  : بچشید عذاب  سقر را
إِنَّا كُلَّ شَیءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ما هر چیز را به  اندازه  آفریده  ایم
وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ فرمان  ما تنها یک  فرمان  است  ، آن  هم  چشم  بر هم  زدنی  است
وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْیاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ کسانی  را، که  همانند شما بودند ، هلاک  کردیم   آیا پند گیرنده  ای  هست  ?
وَكُلُّ شَیءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ هر کاری  که  کرده  اند در دفترهاست
وَكُلُّ صَغِیرٍ وَكَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ هر کار بزرگ  و کوچکی  مکتوب  است
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ پرهیزگاران  در باغها و کنار جویبارانند
فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیكٍ مُّقْتَدِرٍ در جایگاهی  پسندیده  ، نزد فرمانرایی  توانا
« وَلَقَدْ جَاء آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ» و به درستی که هشدارها به سراغ فرعون و قومش آمد. خداوند موسی را به سوی آن ها فرستاد و او را با نشانه ها و معجزات روشن تایید کرد و عبرت ها و آموختنی هایی را به آن ها نشان داد که به دیگران نشان نداده بود. امّا آن ها همه آیات و نشانه های الهی را تکذیب کردند آن گاه خداوند آن ها را کیفر دادن پیروزمندی توانا ، پس او و لشکریانش را در دریا غرق نمود.
منظور از بیان این داستان ها برحذر داشتن مردم وتکذیب کنندگان محّمد(ص) است. بنابراین فرمود:« أَكُفَّارُكُمْ خَیرٌ مِّنْ أُوْلَئِكُمْ» آیا این بت هایی که برترین پیامبر را تکذیب کرده اند از آن تکذیب کنندگان بهتر هستند، آن هایی که خداوند هلاک شدنشان را بیان کرد؟! پس اگر اینان از آن ها بهترند ممکن است از عذاب نجات یابند و به عذابی گرفتار نشوند که آن انسانهای شرور بدان گرفتار شدند . ولی در حقیقت چنین نیست و این ها اگر از آن ها بدتر نباشند بهتر نیستند.« أَمْ لَكُم بَرَاءةٌ فِی الزُّبُرِ» با این که خداوند در کتاب هایی که بر پیامبران نازل کرده است به شما عهد و پیمانی داده است و آن گاه شما بر این باورید که طبق آن چه خداوند خبر داده و وعده داده است نجات یافتگان هستید؟
چنین نیست، بلکه  عقلا و شرعاً امکان ندارد که در کتاب های الهی که متضمنّ حکمت و  عدالت هستند برای آن ها برائت و نجاتی ثبت شده باشد، چون نجات یافتن چنین معاندان تکذیب کننده ای که برترین و محترم ترین پیامبر خدا را دروغگو انگاشته اند مطابق حکمت نیست.
پس تنها این احتمال باقی می ماند که آن ها قدرتی داشته باشند و به وسیله آن چیره و پیروز گردند. بنابراین خداوند خبر داد که آن ها می گویند:« نَحْنُ جَمِیعٌ مُّنتَصِرٌ» ما گروهی شکست ناپذیر هستیم و یک دیگر را یاری میدهیم.
خداوند متعال با بیان ناتوانی آن ها و این که شکست خواهند خورد فرمود:« سَیهْزَمُ الْجَمْعُ وَیوَلُّونَ الدُّبُرَ» این گروه شکست خواهند خورد و پشت می کنند. و همان گونه که خداوند خیر داده بود اتفّاق افتاد و خداوند گروه بزرگشان را در روز «بدر» شکست داد و سران و بزرگشان را در روز «بدر» شکست داد و سران و بزرگشان کشته شدند و خوار گردیدند و خداوند دین و پیامبرش و گروه مومنان را یاری نمود و پیروز گرداند.
با وجود این، همه ی آن ها موعدی دارند که در آن گردآورده می شوند؛ آن هایی که در دنیا گرفتار عذاب شدند، و آن هایی که از لذّت های دنیا بهره مند شدند. بنابراین فرمود:« بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ» بلکه قیامت وعده گاه آنان است و در آن جزا داده می شوند و دادگرانه حق از آن ها گرفته می شود.« وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ» قیامت بزرگ تر و دشوارتر از همه آن چیزی است که تصوّر می شود.
« إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ» کسانی که مرتکب جنایت  های زیاد و گناهان بزرگ از قبیل شرک و غیره شده اند، چنین کسانی در دنیا گمراه هستند و از علم و عملی که آن ها را از عذاب نجات می دهد دور می باشند و روز قیامت در عذاب دردناک و در آتشی که در اجسامشان شعله ور می گردد و به دل هایشان می رسد خواهند بود.
« یوْمَ یسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ» روزی که بر چهره هایشان که شریف ترین عضو آن هاست و بیش تر از دیگر اعضا درد می گیرد در دوزخ کشیده می شوند، و این گونه خوار می گردند . و به آن ها گفته می شود:« ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ» درد و رنج و خشم و شعله های آتش دوزخ را بچشید.
« إِنَّا كُلَّ شَیءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ» ما هر چیزی را به اندازه مقّرر آفریده ایم . و این شامل همه مخلوقات و دنیای بالا و پایین می شود. همه این ها را خداوند به تنهایی آفریده است و آفریننده ای دیگر ندارند و هیچ کس در آفرینش آن مشارکتی نداشته است.
خداوند آفریده ها را طبق نقشه ای که از پیش علم و قلمش بر آن رفته است در وقت و زمان مشخّص و به اندازه و مقدار معلوم و همراه با همه صفت هایی که دارند آفریده است . و این کار برای خداوند آسان است. بنابراین فرمود:« وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» فرمان ما جز یک کلمه نیست، مانند چشم به هم زدنی پس هرگاه خداوند چیزی به آن می گوید: باش! پس می شود، همانند به هم زدن چشم که بی هیچ ممانعت و بدون هیچ سختی  انجام می گیرد.
« وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْیاعَكُمْ» و همانا کسانی را که پیش از شما بوده و کارهای شما را کرده و همانند شما پیامبران را تکذیب کرده اند هلاک و نابود کرده ایم. « فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» پس آیا پند پذیری هست تا بداند که سنت و شیوه الهی در مورد گذشتگان و آیندگان یکی است؟! و همان طور که حکمت او اقتضا نموده تا آن بدکاران را هلاک کند این ها هم مثل آن ها هستند و بین دو گروه هیچ فرقی نیست.
« وَكُلُّ شَیءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ» و هر کار نیک و بدی که انجام داده اند در کتاب های تقدیری نوشته شده است. « وَكُلُّ صَغِیرٍ وَكَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ» و هر کوچک و بزرگی مکتوب می باشد. و این حقیقت تقدیر و قضا است؛ خداوند هر چیزی را دانسته و نزد خودش در لوح محفوظ نگاشته و ثبت  کرده است. پس هر آن چه خدا بخواهد می شود و هر آن چه نخواهد نمی شود و هر آن چه که به انسان می رسد امکان نداشته که به او نرسد و هر آن چه که به  انسان رسیده امکان نداشته که به او اصابت نکند.
« إِنَّ الْمُتَّقِینَ» کسانی که با انجام اوامر الهی و ترک نواهی او از خدا پروا داشته اند و از شرک و گناهان کبیره و صغیره پرهیز کرده اند « فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ» در باغ های پر ناز و نعمت بهشت و در کنار جویبارها هستند؛ بهشتی که در آن نعمت هایی است که هیچ چشمی همانند آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به دل و تصور هیچ انسانی خطور نکرده است؛ نعمت هایی از قبیل درختان شکوفا با میوه های رسیده و نهرهای روان و قصرها و کاخ های بلند و منازل زیبا و خوردنی ها و نوشیدنی های لذیذ و گوارا و حورهای بهشتی و باغچه های زیبا و رضامندی خداوند و دستیابی به قرب و نزدیکی او . بنابراین فرمود:« فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیكٍ مُّقْتَدِرٍ» آنان در مقام و منزلتی راستین نزد فرمانروایی توانا قرار می گیرند. و دیگر از آن چه پروردگارشان از جود خودش به آن ها عطا می کند مپرس. خداوند ما را از زمره آنان بگرداند و از خیری که نزد اوست به سبب شّر و بدی هایمان محروم نسازد.
پایان تفسیر سوره قمر

تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

فقد قيل للحسن البصري: يقولون أن لا نفاق اليوم، فقال: يا أخي لو هلك المنافقون لاستوحشتم في الطريق. وقال هو أو غيره: لو نبتت للمنافقين أذناب ما قدرنا أن نطأ على الأرض بأقدامنا.  حسن بصری را – رضی الله عنه – گفتند که چنین می گویند که امروز نفاق نیست، گفت: ای برادر اگر منافقان هلاک شوند، در راه بی رفیق مانید. و همو و غیر او گفت: اگر منافقان را دُم رُویَد نتوانیم که در زمین قدمی گذاریم. (احیاء علوم الدین/ کتاب قواعد عقاید)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 13159
دیروز : 3293
بازدید کل: 8248504

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010