Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از ابو هريره رضي الله عنه روايت است که: رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: « قَال اللَّه تَعالَى: أَعْددْتُ لعِبادِيَ الصَّالحِينَ مَا لاَ عيْنٌ رَأَت، ولاَ أُذُنٌ سَمِعتْ ولاَ خَطَرَ علَى قَلْبِ بَشَر، واقْرؤُوا إِنْ شِئتُم: { فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جزَاءً بِما كَانُوا يعْملُونَ } [ السجدة: 17 ] (متفقٌ عليه) »
« خداوند (در حديث قدسى) فرمود: من براي بندگان نيکوکار خويش چيزي را مهيا نمودم که نه چشمي ديده و نه گوشي شنيده و نه در دل کسي خطور نموده است و اگر مي خواهيد بخوانيد. (هيچکس نمي داند که چه نعمت هاي بي نهايت که سبب روشني چشم است براي شان ذخيره گرديده است). (سجده: 17) »

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره ق > تفسیر سوره ق از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9447              تعداد مشاهده : 291             تاریخ افزودن مقاله : 17/1/1390

تفسیر سوره قاف


مکی و 45 آیه دارد.
 
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ی 4-1:
ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ قاف   قسم  به  این  قرآن  ارجمند
بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَیءٌ عَجِیبٌ که  در، شگفت  شدند از اینکه  از میان  خودشان  بیم  دهنده  ای  سویشان  آمد و  کافران  گفتند : این  چیزی  عجیب  است  ،
أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِیدٌ آیا زمانی  که  مردیم  و خاک  شدیم  دیگر بار زنده  می  شویم  ? این  بازگشتی   محال  است
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِیظٌ ما می  دانیم  که  خاک  چگونه  از آنها خواهد کاست   و کتابی  که  همه  چیز  درآن ، نگهداری  شده  ، نزد ماست.
خداوند متعال به قرآن مجید سوگند می خورد، قرآن مجید معنی قرآنی که معانی آن گسترده و والا است و ابعاد زیاد و برکت های فراوانی دارد و نیکویی ها و افتخاران آن فراوان است، «مجد» یعنی بزرگی و گستردگی اوصاف. و سزاوارترین سخنی که به این صفت ها متّصف است قرآن است که مشتمل بر دانش های گذشتگان و آیندگان است، و دارای کامل ترین فصاحت و بزرگ ترین کلمات است و دارای فراگیرترین و بهترین معانی است. و این باعث می شود تا کاملا از آن پیروی شود و فورا تسلیم آن شد و شکر خداوند را به خاطر این که آن را ارزانی داشته به جا آورد.
ولی بیش تر مردم قدر نعمت های خداوند را نمی دانند، بنابراین خداوند متعال فرمود:« بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ» تکذیب کنندگان پیامبر(ص) از این که بیم دهنده ای از خودشان به سویشان آمد به شگفت آمدند، بیم دهنده ای که آن ها را از آن چه به آنان زیان می رساند بیم می داد و آن ها را به چیزی فرمان می داد که به سودشان بود. این پیامبر از جنس خودشان بود و آن ها می توانستند از او یاد بگیرند و حالات و صداقت او را بشناسند. پس آن ها از چیزی تعجّ کردند که نباید از آن تعجب کرد بلکه آن چه مایه شگفتی است عقل کسی است که از چنین چیزی تعجب می کند.« فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَیءٌ عَجِیبٌ» پس آن چه کافران را وادار به این کرد، کفر و تکذیبشان بود نه این که نقصی در هوشیاری خردهایشان داشته باشند. آن ها گفتند: این چیزی شگفت آور است. آن ها در این شگفت زدگی یکی از دو حالت را داشتند: یا در تعجّب خود راستگو  بودند و این بر نهایت جهالت و نادانی و ضعف عقل هایشان دلالت می  کند. مانند دیوانه ای که از سخن عاقل تعّجب می کند. و همانند این است که بخیل و تنگ چشم از سخاوتمندی سخاوتمندان تعجّب کند. و یا اینکه شخص ترسو از رویارویی سوارکاران جنگجو به تعّجب و شگفت بیفتد. پس چنین کسی اگر تعجّب کند تعجب کردن او چه زیانی دارد؟! و آیا تعجب او جز این که دلیلی بر جهالت و ستمگری زیاد او باشد چیزی دیگر است؟ و یا آن ها تعجب می کردند ، و در همان حال اشتباه خود را می دانستند. پس این بزرگ ترین و زشت ترین ستمگری است.
« أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِیدٌ» آیا هنگامی که مردیم و خاک شدیم باز زنده می شویم؟ چنین بازگشتی بعید و دور از عقل است. آن ها توانایی و قدرت کسی را که بر همه چیز تواناست و از هر جهت کامل است با توانایی بنده نیازمند و ناتوان مقایسه کردند، و جاهل و نادانی را که هیچ نمی داند ، با کسی مقایسه کردند که  همه چیز را می داند.
« قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ» به درستی که ما آن چه را زمین در دوران زندگی شان در برزخ از جسدهایشان می خورد و می کاهد می دانیم و در کتاب خدا ثبت و ضبط گردیده است. « وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِیظٌ» و نزد ما کتابی وجود دارد که از تغییر و تبدیل محفوظ می باشد و همه آن چه را که در زندگی و مرگشان بر سر آنان می آید ثبت و ضبط کرده است. این استدلال حاکی از گستردگی دانش و آگاهی خداوند که جز او کسی بر آن احاطه ندارد می باشد، و این که او بر زنده کردن مردگان تواناست.
آیه ی 5:
بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَّرِیجٍ آری  ایشان  سخن  راستی  را که  بر آنها آمده  بود دروغ  شمردند  پس  کارشان   شوریده  و پریشان  شد.
« بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ» بلکه سخنی که از آن ها سر زده عناد و تکذیب است و آن ها حق را که بالاترین انواع صدق است تکذیب کردند« لَمَّا جَاءهُمْ فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَّرِیجٍ» هنگامی که برایشان آمد پس آنان دارای حالی پریشان و کار نابسامانی هستند و بر یک چیز استوار نمی مانند. گاهی می گویند تو جادوگری، و گاهی می گویند دیوانه ای، و گاهی می گویند شاعر هستی . و هم چنین هریک درباره قرآن طبق نظر فاسد خود اظهار نظر می کنند . و این گونه است کسی که حق را تکذیب کند. پس او در امر و حالتی به هم ریخته و نابسامان است؛ جهت و ثبات او مشخص نیست و کارهایشان را می بینی که متناقض و به هم بافته ایست. امّا کسی که از حق پیروی کند و آن را تصدیق نماید کار و راه و سخن و کردارش راست و درست می شود.
آیه ی 11-6:
أَفَلَمْ ینظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ كَیفَ بَنَینَاهَا وَزَینَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ آیا به  این  آسمان  برفراز سرشان  نظر نمی  کنند که  چگونه  آن  را بنا  کرده ایم و آراسته  ایم  و هیچ  شکافی  در آن  نیست  ?
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَینَا فِیهَا رَوَاسِی وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ و زمین  را گستردیم  و در آن  کوههایی  بلند افکندیم  و از هر گونه  نباتات   خوش  منظر در آن  رویانیدیم
تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُّنِیبٍ بینشی  و پندی  است  برای  هر بنده  ای  که  به  خدا بازگردد وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَكًا فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِیدِ و از آسمان  ، آبی  پربرکت  فرستادیم  و بدان  باغها و دانه  های  درو شدنی ، رویانیدیم  ،
 
وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَّهَا طَلْعٌ نَّضِیدٌ و نخلهای  بلند با خوشه  های  بر هم  چیده
رِزْقًا لِّلْعِبَادِ وَأَحْیینَا بِهِ بَلْدَةً مَّیتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ تا رزق  بندگان  باشد و بدان  آب  ، سرزمین  مرده  را زنده  کردیم   بر آمدن   از گور نیز چنین  است.
وقتی خداوند حالت تکذیب کنندگان و مذّمت آن ها را بیان کرد آنان را فرا خواند تا به آیات و نشانه های آفاقی بنگرند و عبرت بگیرند و از آن بر چیزهایی استدلال نمایند که نشانه هایی بر آن امر قرار داده شده اند. پس فرمود:« أَفَلَمْ ینظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ» آیا به آسمان که بر بالای سرشان است ننگریسته اند؟ یعنی این نگاه کردن نیازی به تحمّل سختی، و سفر ندارد، بلکه در نهایت آسانی است. پس آن ها بنگرند که « كَیفَ بَنَینَاهَا» چگونه آسمان را به صورت گنبدی که همه زوایای آن برابر است ساخته ایم و با ستاره ها و سیاره هایی که حرکت می کنند و از نگاه پنهان می شوند آراسته ایم. آسمانی که از این کرانه تا آن کرانه اش در نهایت زیبایی قرار دارد و هیچ عیب و شکاف و خللی در آن مشاهده نمی شود.
خداوند این آسمان را سقفی برای اهل زمین قرار داده و بسیاری از منافع ضروری انسان ها را در آن به ودیعه نهاده است. « وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا» و آیا به زمین ننگریسته اند که چگونه آن را گسترده ایم، به گونه ای که هر حیوانی می تواند در آن مستقر شود، و زمین برای استحصال هر نوع منافعی آماده است. و این زمین را به وسیله کوه ها محکم و پابرجا نموده ایم تا تکان نخورد و پابرجا باشد.« وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ» و در آن از هر نوع گیاه مسّرت بخشی که بینندگان را شگفت زده می نماید و موجب شادیشان می شود رویانده  ایم، تا انسان ها و چهارپایانشان از آن بخورند، و این گیاهان را برای منافعشان آفریده  ایم. و از میان این منافع، باغ هایی را که مشتمل بر میوه های خوشمزه و لذیذ است از قبیل انگور و انار و لیمو و سیب و دیگر انواع میوه ها به طور ویژه بیان کرد. همچنین درختان بلند خرما که  فایده آن تا مدّت طولانی ادامه دارد و تنه آن به سوی آسمان بالا می رود که بسیاری از درخت ها نمی توانند به اندازه آن قامت بکشند. پس خرمای روی هم انباشته از خوشه های آن بیرون می آید و روزی بندگان می گردد و از آن می خورند و ذخیره اش می کنند و چهارپایانشان نیز از آن استفاده می کنند.
هم چنین خداوند به وسیله باران و به وسیله جویبارهایی که در اثر نزول باران در روی زمین روانند دانه های کشتزارهایی را می رویاند که درو می گردد، از قبیل گندم و جو و ذرّت و برنج و ارزن و غیره. پس نگاه کردن به این چیزها آسمان و زمین و آنچه که در آنهاست « تَبْصِرَةً»  راهنمایی و بینشی است که آدمی را از نابینایی جهالت بیرون می آورد. « وَذِکرَی» و پندی است که به سبب آن آدمی متذکر می شود و چیزهایی را به یاد می آورد که در دین و دنیا به وی سود می رساند و نیز به سبب آن آن چه را که خداوند و پیامبرانش از آن خبر داده اند به یاد می آورد، و این برای هرکسی نیست، بلکه « لِكُلِّ عَبْدٍ مُّنِیبٍ» برای آن بنده ایست که با ترس و امید و پذیرفتن حق، و اجابت دعوتگر الهی به سوی خدا روی آورده  است.
امّا نشانه ها و  هشدارها برای شخص روی گردان و یا تکذیب کننده سودی ندارند، چون این چیزها برای قومی که ایمان نمی آورند سودبخش نیستند. حاصل امر این که آفرینش مبهوت کننده و شدّت و قوّتی که در آسمان و زمین وجود دارد، دلیلی بر قدرت و کمال خداوند متعال است.
و صنعت شگفت  انگیز و آفرینش زیبا و استواری که در آنها وجود دارد دلیلی است بر این که خداوند عادل ترین داوران است و او به هر چیزی داناست. و منافع و مصلحت هایی که در آن برای بندگان قرار دارد دلیلی است بر این که رحمت خداوند همه چیز را فرا گرفته است و عظمت آفرینش و نظام زیبای آن دلیلی است بر این که خداوند متعال یکتای یگانه و والا مقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی می آورند. و خدایی است که همسر و فرزند و همتایی ندارد و عبادت و کرنش و محبّت جز او سزاوار کسی نیست.
و زنده گرداندن زمین پس از پژمردنش دلیلی است براین که خداوند متعال مردگان را زنده می نماید تا آن ها را طبق اعمالشان مجازات کند. بنابراین فرمود:« وَأَحْیینَا بِهِ بَلْدَةً مَّیتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ» و با آن سرزمین پژمرده را زنده کرده ایم، رستاخیز نیز بدینسان است. وقتی آن ها را با این نشانه های آسمانی و زمینی تذکّر داد و هشدار داد که به تکذیب خود ادامه ندهند زیرا به آن چه تکذیب کنندگان بدان گرفتار شدند، گرفتار خواهند شد، فرمود:
آیه ی 15-12:
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ پیش  از آنها قوم  نوح  و اصحاب  رس  و ثمود تکذیب  کرده  بودند ،
وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ و قوم  عاد و فرعون  و قوم  لوط ،
وَأَصْحَابُ الْأَیكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ و اصحاب  ایکه  و قوم  تبع  ، همه  پیامبران  را دروغ  شمردند و مستحق  وعده   عذاب  من  شدند.
أَفَعَیینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ آیا از آفرینش  نخستین  عاجز شده  بودیم  ? نه  ، آنها را از آفرینش  تازه   در شکند.
پیش از ایشان ، امّت ها پیامبران بزرگوارشان را تکذیب کردند مانند نوح که قومش او را تکذیب کردند، و قوم ثمود صالح را، و قوم عاد هود را، و قوم لوط، لوط را تکذیب  کردند. و اصحاب ایکه شعیب را و قوم تبّع تبّع به هر پادشاهی گفته می شود که قبل از اسلام بر یمن حکم کرده است پیامبران را که خداوند به سوی آن ها فرستاده بود تکذیب کردند.
خداوند به ما خبر نداده که آن پیامبر چه کسی بوده است و قوم کدام تبع از تبع ها پیامبرشان را تکذیب کرده اند، چون والله اعلم این ماجرا در آن زمان نزد عرب معروف بود، زیرا این قوم جزو آن دسته از عرب های اصیل بودند که داستان و سرگذشت آنان به ویژه این واقعه مهم و بزرگ بر سایر عرب ها پوشیده نیست.
پس این ها همه پیامبرانشان را که خداوند به سوی آن ها فرستاده بود تکذیب کردند، ان گاه وعده عذاب الهی بر آنان تحّقق یافت. و شما ای کسانی که محمّد (ص) را تکذیب می کنید! از آن ها بهتر نیستند ، و پیامبران آن ها نیز نزد خداوند از پیامبر شما گرامی تر نبودند! پس، از جنایتی که آنان مرتکب شدند بپرهیزند تا به عذابی گرفتار نشوید که آن ها بدان گرفتار شدند.
سپس خداوند متعال از آفرینش نخستین بر آفرینش مجّدد و زنده شدن در آخرت استدلال کرد و فرمود: همان طور که آن ها را از نیستی پدید آورده است نیز بعد از مرگشان آنان را دوباره زنده می نماید، بعد از آن که مردند و به استخوان هایی پوسیده تبدیل شدند.« أَفَعَیینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ» آیا ما در آفرینش نخستین درمانده و ناتوان بوده ایم؟ نه چنین نیست، ما ناتوان و درمانده نبوده ایم و در این شکّی نیست، « بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ» بلکه آنان درباره آفرینش مجّدد تردید دارند. این چیزی است که آن ها در آن تردید دارند با این که تردیدی در آن نیست چون بازگرداندن از آغاز کردن آسان تر است، همان طور که خداوند متعال فرموده است:« وَهُوَ الَّذِی یَبَدوُا الخَلقَ ثُمَّ یُعیِدُهُ وَهُوَ أَهوَنُ عَلَیهِ» و اوست خدایی که آفرینش را می آغازد سپس آن را باز می گرداند و آن برایش آسان تر است.
آیه ی 18-16:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ ما آدمی  را آفریده  ایم  و از وسوسه  های  نفس  او آگاه  هستیم  ، زیرا از، رگ گردنش  به  او نزدیک  تریم.
إِذْ یتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ هنگامی  که  آن  دو فرشته  فرا گیرنده  در جانب  راست  و جانب  چپ  او  نشسته اند هر چیز را فرا می  گیرند.
مَا یلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ هیچ  کلامی  نمی  گوید مگر آنکه  در کنار او مراقبی  حاضر است.
خداوند متعال خبر می دهد که او جنس انسان اعم از زنان و مردان را به تنهایی آفریده است، و او حالات انسان و آن چه او را شاد می کند و به خاطرش می گذرد می داند، و می فرماید:« وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» ما به او از شاهرگ گردنش که از هر چیزی به انسان نزدیک تر است نزدیکتریم و این چیزی است که انسان را متذکر می شود که همواره خداوند را در نظر داشته باشد؛  خداوندی که بر قلب او آگاه است و به او نزدیک می باشد.
پس باید شرم کند از این که خداوند او را در جایی ببیند که او را نهی کرده است، و یا او را در جایی نیابد که به او دستور داده است.
هم چنین انسان باید فرشتگان گرامی را که اعمال او را می نویسند در نظر داشته باشد، و آنها را گرامی بدارد و بپرهیزد از اینکه سخن یا کاری از وی صادر شود و آنان آن را بنویسند که پرودگار جهانیان از آن خشنود نباشد. بنابراین فرمود:« إِذْ یتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ» یعنی همه اعمال انسان را دریافت می دارند، یکی در سمت راست نشسته و نیکی ها را می نویسد و دیگری در سمت چپ بدی ها را می نویسد، و هریک از این دو برای انجام دادن کارش آماده است و پیوسته آن را انجام می دهد.
« مَا یلْفِظُ مِن قَوْلٍ» انسان هیچ سخن خوب و بدی را به زبان نمی آورد، « إِلَّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» مگر ان که نزدش نگهبانی آماده حضور دارد. همان طور که خداوند متعال می فرماید:« وَإِنَّ عَلَیکُم لَحَفِظینَ، کِرَامَاَ کَتِبینَ، یَعلَمُونَ مَا تَفعَلُونَ» و بی گمان بر شما نگهبانانی مقّرر است، و فرشتگان بزرگواری که می نویسند و آن چه را می کنید می دانند.
آیه ی 22-19:
وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ؛ به  راستی  که  بیهوشی  مرگ  فرا می  رسد این  است  آنچه  از آن  می  گریختی.
وَنُفِخَ فِی الصُّورِ ذَلِكَ یوْمُ الْوَعِیدِ و در صور دمیده  می  شود  این  است  روز وعده  های  عذاب
وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِیدٌ هر کسی  می  آید و با او کسی  است  که  می  راندش  و کسی  است  که  برایش  شهادت  می  دهد.
لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْیوْمَ حَدِیدٌ تو از این  غافل  بودی   ما پرده  از برابرت  برداشتیم  و امروز چشمانت ، تیزبین  شده  است.
« وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ» و سکرات مرگ بطور حقیقی به نزد این غافل و تکذیب کننده آیات خدا آمد که بازگشتی ندارد و گریزی از آن نیست. « ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ» این همان چیزی است که از آن می گریختی.
« وَنُفِخَ فِی الصُّورِ ذَلِكَ یوْمُ الْوَعِیدِ» و در صور دمیده می شود، و آن روزی است که خداوند عقابی را که به ستمکاران وعده داده بود، به آنان می رساند، و ثوابی را که به مومنان وعده داده بود، به آنان می دهد. « وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِیدٌ» و هرکسی در حالی می آید که سوق دهنده ای او را به سوی جایگاه قیامت پیش می برد، نیز گواهی که بر اعمال خیر و شر او گواهی می دهد با خود دارد. و این دالّ بر این است که خداوند متعال بندگان را مورد توّجه قرار می دهد و  اعمالشان را ثبت و ضبط می نماید و  عادلانه آن ها را جزا و سزا می دهد. پس این چیزی است که بنده باید همواره آن را مدّ نظر قرار دهد.
ولی بیش تر مردم از این غافل هستند، بنابراین فرمود:« لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا» در روز قیامت به اعراض کننده و تکذیب کننده به صورت سرزنش گفته می شود که تو این روز را تکذیب کردی و برای آن عمل انجام ندادی، « فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءك» پس اکنون پرده ای را که قلبت را پوشانده بود و خوابت را فزون کرده بود و به سبب آن روی گردانی ات ادامه یافته بود کنار زده ایم. « فَبَصَرُكَ الْیوْمَ حَدِیدٌ» پس امروز چشمانت کاملا تیزبین هستند، و انواع شکنجه و عذاب های وحشتناک را به خوبی می بینند.
یا این که خداوند با این کلام بنده را مورد خطاب قرار می دهد، زیرا بنده در دنیا از هدفی که برای آن آفریده شده غافل مانده بود امّا در روز قیامت بیدار می شود و خواب غفلت از او دور می گردد، زمانی که جبران آن چه که از دست رفته برایش ممکن نیست. و این گونه خداوند بندگان را می ترساند، و با بیان آن چه که در آن روز بزرگ بر سر تکذیب کنندگان می آید بندگان را هشدار می دهد.
آیه ی 29-23:
وَقَالَ قَرِینُهُ هَذَا مَا لَدَی عَتِیدٌ موکل  او گوید : این  است  آنچه  من  آماده  کرده  ام.
أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِیدٍ؛ هر ناسپاس  کینه  توزی  را به  جهنم  بیندازید ،
مَّنَّاعٍ لِّلْخَیرِ مُعْتَدٍ مُّرِیبٍ آن  که  از بخشش  امساک  ورزید و تجاوزکار بود و شک  می  آورد ،
الَّذِی جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِیاهُ فِی الْعَذَابِ الشَّدِیدِ آن  که  با خدای  یکتا خدای  دیگری  قرار داد پس  به  عذاب  سختش  بیفکنید.
قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیتُهُ وَلَكِن كَانَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ همنشین  او گوید : ای  پروردگار ما ، من  او را به  سرکشی  وادار نکردم  ،  بلکه  او خود سخت  در گمراهی  بود.
قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَی وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَیكُم بِالْوَعِیدِ می  گوید : نزد من  مجادله  مکنید  من  پیش  از این  با شما سخن  از عذاب   گفته ، بودم.
مَا یبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَی وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِیدِ وعده  من  دیگرگون  نمی  شود و من  به  بندگان  ستم  نمی  کنم.
خداوند متعال می فرماید:« وَقَالَ قَرِینُهُ» فرشته ای که خداوند همدم و همراه این تکذیب کننده روی گردان قرار داده است که یکی از فرشتگانی است که خداوند آن ها را مامور نموده تا آن انسان را حفظ نمایند و اعمالش را بنویسند آن تکذیب کننده و اعمالش را در روز قیامت حاضر می گرداند و می گوید:« هَذَا مَا لَدَی عَتِیدٌ» آن چه را که مقّرر شده بود و بر او و اعمالش نگهبانی دهم و آن ر ثبت و ضبط نمایم آماده کرده ام. پس آن گاه انسان طبق عملش مجازات می گردد.
و به کسانی که سزاوار جهنّم هستند گفته می شود:« أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِیدٍ» هر کافر سرکشی که مخالف آیات خداست و گناهان زیادی را  انجام داده است در دوزخ بیندازید.
« مَّنَّاعٍ لِّلْخَیرِ» یعنی خیری را که پیش روی اوست که بزرگ ترین آن ایمان آورد به خدا و پیامبر و فرشتگان و کتاب هایش می باشد از خود و دیگران منع می کند. و از منافع مالی و جانی اش جلوگیری می نماید.« مُعْتَدٍ» و از حدود  الهی تجاوز می کند و بر بندگان الهی تعدی می نماید. « مُّرِیبٍ» و در وعده وعید الهی شک دارد، پس نه ایمان دارد و نه نیکی می کند، بلکه کفر و تجاوزگری و شک و بخل تبدیل به صفات او گشته اند نیز به جای خدا معبودان دیگری را برگزیده است، بنابراین فرمود:« الَّذِی جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ» کسی که به همراه خدا معبود دیگری را به پرستش گرفته است، معبودی که برای خویش اختیار هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی را ندارد.
« فَأَلْقِیاهُ فِی الْعَذَابِ الشَّدِید» پس ای دو فرشته ای که همراه او هستید! او را در عذابی بیندازید که سخت تری و بزرگ ترین عذاب است.
« قَالَ قَرِینُهُ» شیطانی که همدم و همنشین اوست با اظهار بیزاری از او و در حالی که گناهش را به گردن وی می اندازد، می گوید:« رَبَّنَا مَا أَطْغَیتُهُ» پروردگارا! من او را گمراه نساختم، چون من بر او تسلّی و حجّت و دلیلی نداشتم، « وَلَكِن كَانَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ» بلک او  خود در گمراهی دور و درازی بود. پس او خودش گمراه و از حق دور گشت، همان طور که در آیه دیگری می فرماید:« وَقَالَ الشیَّطَنُ لَمَّا قُضیَ اَلأَمرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَتُّکُم فَأَخلَفتُکُم» وقتی کار پایان می یابد شیطان می گوید:« خداوند به شما وعده راستین و حقیقت دارد و من بر شما وعده دادم و خلاف آن را کردم.»
خداوند در پاسخ به ستیز و مجادله شان می فرماید:« تَخْتَصِمُوا لَدَی» در پیش گاه من ستیزه مکنید، یعنی مجادله و ستیر شما نزد من فایده ای ندارد، « وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَیكُم بِالْوَعِیدِ» حال آن که من پیش از این برایتان هشدار فرستاده بودم. یعنی پیامبرانم با نشانه های روشن و حجّت های واضح و دلایل روشن نزد شما آمدند، پس حجّت من بر شما اقامه گردید و شما با کارهایی که درگذشت کرده اید و جزای آن قطعی گردیده ، نزد من آمده اید.
« مَا یبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَی» امکان ندارد که آن چه خدا گفته و بدان خبر داده خلافی در آن واقع شود، چون هیچ گفته و سخنی از گفته خداوند راست تر نیست. « وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِیدِ» و من نسبت به بندگان ستمگر نیستم بلکه آن ها را بر اساس خیر و شّری که انجام داده اند جزا و سزا خواهم داد؛ پس به بدی هایشان افزوده نمی شود و از نیکی هایشان کاسته نمی گردد.
آیه ی 35-30:
یوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِیدٍ؛ روزی  که  جهنم  را می  گوییم  : آیا پر شده  ای  ? می  گوید : آیا هیچ  زیادتی   هست  ?
وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیرَ بَعِیدٍ و بهشت  را برای  پرهیزگاران  نزدیک  بیاورند ، تا از آن  دور نباشند.
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ این  همان  چیزی  است  که  به  هر توبه  کننده  پرهیزگاری  وعده  اش  داده  بودند.
مَنْ خَشِی الرَّحْمَن بِالْغَیبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ آنهایی  را که  در نهان  از خدای  رحمان  می  ترسند و با دلی  توبه  کار آمده   اند ،
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ یوْمُ الْخُلُودِ گویند : در امان  از هر عذابی  به  بهشت  داخل  شوید  این  روز ، روز  جاودانی  است.
لَهُم مَّا یشَاؤُونَ فِیهَا وَلَدَینَا مَزِیدٌ در آنجا هر چه  بخواهند هست  و بیشتر از آن  نزد ما هست.
خداوند در حالی که بندگانش را می ترساند، می فرماید:« یوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ» آن روز که به جهنّم می گوییم: آیا پر شده ای؟ و این برای آن است که افراد زیادی در آن انداخته می شوند.« وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِیدٍ» و جهنّم می گوید آیا بیشتر هم هست؟ یعنی همواره مجرمین و گناهکاران بیش تری را می طلبید و به خاطر پروردگارش خشمگین است و بر کافران خشم می گیرد. و خداوند وعده داد که آن را پر خواهد کرد. همان طور که خداوند متعال فرموده است:« لَأملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِن الجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجمَعینَ» بدون شک دوزخ را از جن و انس پر خواهم کرد. تا آنگاه که پروردگار شکوهمند پای مبارک و شریف خود را که از هر تشبیهی پاک و منزه است بر روی جهنم می گذارد. آنگاه جهنم فشرده می گردد و می گوید: بس است، بس است، پرشدم.
« وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیرَ بَعِیدٍ» و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک گردانده می شود ، طوری که نعمت های پایدار و شادی و سروری که در آن هست مشاهده می گردد. این بهشت فقط برای کسانی نزدیک گردانده می شود که از پروردگارشان پروا داشته و شرک کوچک و بزرگ را ترک کرده و از دستورات پروردگارشان اطاعت نموده اند.
و به صورت خوش آمد به آن ها گفته می شود:« هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ» خداوند این بهشت و آن چه را که دل ها می خواهند و چشم ها از دیدن آن لذّت می برند به توبه کنندگان می دهد که همواره با ذکر و محبّت و کمک جستن از خداوند و خواندن او و ترس از او و امید داشتن به او به سوی خدا بر می گردد. «حَفِیظِ» و بر آن چه خداوند به آن فرمان داده بود محافظت کند و آن را  مخلصانه اطاعت  نماید و به بهترین صورت آن را انجام داده و حدود الهی را مراعات کند.
« مَنْ خَشِی الرَّحْمَن بِالْغَیبِ» و از روی شناخت از پروردگارش در نهان بترسد و به رحمت او امید داشته باشد و در نهان و در جایی که  مردم او را نمی بینند از خدا بترسد. این است که مردم حضور دارند و نگاه می کنند گاهی ممکن است از روی ریاکاری و شهرت طلبی باشد. پس این بر خشیت و ترس الهی دلالت نمی کند، بلکه خشیت و ترسی مفید است که در نهان و آشکار انسان از خدا بترسد. « وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ» و با دلی توبه کننده پیش آید. یعنی این دل دارای صفتِ بازگشتِ به سوی پروردگار، و روی آوردن به سوی چیزهایی است که رضایت و خشنودی خدا در آن است.
و به پرهیزگاران نیکوکار گفته می شد: « ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ» به سلامت وارد بهشت شوید. یعنی ورودتان همراه با سلامت بودن از همه آفات و بدی هاست و از همه امور ناگوار و ناخوشایند در امان خواهید بود. پس نعم هایشان تمام نمی شود و هیچ ناراحتی و ناگواری در بهشت نیست. « ذَلِكَ یوْمُ الْخُلُودِ» این روز جاودانگی است که تمام نمی شود و مرگی در آن نیست و هیچ چیز ناراحت کننده ای در آن نمی باشد.
« لَهُم مَّا یشَاؤُونَ فِیهَا» آنان در بهشت هر آن چه بخواهند برایشان فراهم است، « وَلَدَینَا مَزِیدٌ» و افزون بر آن نزد ما هست. یعنی پاداش افزونی هست که خداوند به آن ها ارزانی می دارد ؛ چیزی که هیچ چشمی همانند آن را و به هیچ گوشی نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. و بالاترین و بزرگ ترین و برترین پاداشی که می دهد نگاه کردن به چهره بزرگوار خودش است و لّذت بردن و بهره مند شدن از سخن او و لذّت بردن از قرب اوست. پس، از او می خواهیم که به لطف خویش این را به ما عنایت کند.
آیه ی 37-36:
وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِی الْبِلَادِ هَلْ مِن مَّحِیصٍ پیش  از آنها چه  مردمی  را که  نیرومندتر بودند و در شهرها سیر و جست  و  جو، می  کردند ، به  هلاکت  آورده  ایم  آیا راه  گریزی  هست  ?
إِنَّ فِی ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ در این  سخن  برای  صاحبدلان  یا آنان  که  با حضور گوش  فرا می  دارند ،  اندرزی است.
خداوند متعال ، مشرکانی که پیامبر را تکذیب می کنند، می ترسانی و می فرماید:« وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ» و چه بسیار امت ّ هایی را پیش از آنان نابود کردیم که ، « هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا» آنان از ایشان بسی نیرومندتر بودند، و آثار و نشانه های بیش تر و قوی ترین در زمین داشتند.
بنابراین فرمود:« فَنَقَّبُوا فِی الْبِلَادِ» پس دژهای محکم و منازل مرتفعی ساختند و درختان زیادی کاشتند و جویبارها را روان ساختند، و آباد کردند و ویران نمودند. پس وقتی پیامبران خدا را تکذیب کردند و آیات الهی را انکار نمودند نابود کرد. « هَلْ مِن مَّحِیصٍ» آن ها گریز گاهی از عذاب خدا ندارند وقتی که بر آن ها فرود آید.
پس قدرت و اموال و فرزندانشان چیزی از عذاب خدا را از آن ها دور نساخت. « إِنَّ فِی ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ» به راستی در این برای کسی که دلی زنده و هوشیار داشته باشد اندرز بزرگی است. پس چنین کسی هرگاه چیزی از آیات خدا بر او  وارد شود از آن پند می پذیرد و در نتیجه مقامش بالا می رود. هم چنین کسی که « أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ » به قصد رهنمود شدن به آیات خدا و با حضور قلب گوش دهد، برای چنین کسی نیز موعظه و شفا و هدایت است. امّا کسی که روی گردان است و به آیات گوش نمی دهد فایده ای نمی برد، چون آیات را نمی پذیرد، و حکمت الهی راهیاب شدن چنین کسی را اقتضا نمی کند.
آیه ی 40-38:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ ما آسمانها و زمین  و آنچه  را میان  آنهاست  در شش  روز آفریدیم  و هیچ   خستگی  بما نرسید.
فَاصْبِرْ عَلَى مَا یقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ در برابر آنچه  می  گویند ، پایداری  کن   و در ستایش  پروردگارت  پیش ، ازبرآمدن  آفتاب  و پیش  از غروب  آن  تسبیح  گوی.
وَمِنَ اللَّیلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ و نیز در پاره  ای  از شب  و بعد از هر سجده  او را تسبیح  گوی.
در این جا خداوند از قدرت بزرگ و مشیّت نافذ خود خبر می دهد که با آن بزرگ ترین مخلوقات را که آسمان ها هستند آفرید، « السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیامٍ» آسمان ها و زمین و آن چه را که در بین آن دو است در شش روز آفریدیم. آفرینش آسمانها و زمین و آن چه بین آن دو است از روز یکشنبه آغاز شد و در روز جمعه پایان یافت بدون این که کوچک ترین خستگی و رنجی به خداوند برسد. پس کسی که آن را علی رغم بزرگی و عظمتش به وجود آورده است، به طور بهتر و شایسته تر بر زنده گرداندن مردگان توانا است.
« فَاصْبِرْ عَلَى مَا یقُولُونَ» و در مقابل مذّمتی که نسبت به تو انجام می دهند و تکذیب آن چه که آورده ای شکیبا باش و آن ها را به حال خود بگذار و در آغاز روز و در آخر آن و در اوقات شب و بعد از نمازها به عبادت و ستایش پروردگارت مشغول باش. چون ذکر خداوند مایه تسّلی خاطر می گردد و شکیبایی ورزیدن را آسان می کند و انسان به آن انس می گیرد.
آیه ی 45-41:
وَاسْتَمِعْ یوْمَ ینَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِیبٍ و آنگاه  که  منادی  از مکانی  نزدیک  ندا می  دهد گوش  فرادار
یوْمَ یسْمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ یوْمُ الْخُرُوجِ روزی  که  آن  آواز سهمناک  را به  حق  می  شنوند ، آن  روز ، روز بیرون  شدن   ازگور است.
إِنَّا نَحْنُ نُحْیی وَنُمِیتُ وَإِلَینَا الْمَصِیرُ ما زنده  می  کنیم  و می  میرانیم  و بازگشت  نزد ماست.
یوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَینَا یسِیرٌ روزی  که  زمین  بشکافد و آنها به  شتاب  بیرون  آیند  و این  گردآوری  برای   ما آسان  است.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یقُولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَیهِم بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن یخَافُ وَعِیدِ ما به  آنچه  می  گویند داناتریم  و تو به  آنها زور نمی  گویی   پس  هر که   را، از وعده  عذاب  من  می  ترسد به  قرآن  اندرز ده.
« وَاسْتَمِعْ یوْمَ ینَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِیبٍ» و با گوش دلت بشنو ندای روزی را که منادی اسرافی علیه السلام از جای نزدیکی از زمین ندا در می دهد یعنی در صور می دهد. « یوْمَ یسْمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالْحَقِّ» روزی که آن صدای هولناک و وحشتناک را که شکّی در آن نیست می شنوند، « ذَلِكَ یوْمُ الْخُرُوجِ» در آن روز از قبرها بیرون می آیند و خداوند تواناست که به تنهایی آن ها را بیرون آورد. بنابراین فرمود:« إِنَّا نَحْنُ نُحْیی وَنُمِیتُ وَإِلَینَا الْمَصِیرُ یوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ»  بی گمان ماییم که مردگان را زنده می کنیم و می میرانیم و بازگشت به سوی ماست. روزی که زمین از فراز مردمان می شکافد و کنار می رود، «سَراعَاَ» و شتابان فریاد ندا دهنده را که آن ها را به جایگاه قیامت فرا می  خواند اجابت می کنند.« ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَینَا یسِیرٌ» آن روز، روز گردهم آیی و برای ما آسان است. یعنی حشر کردن آن ها برای خداوند آسان است و هیچ خستگی و مشقّتی در آن نیست.
« نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یقُولُونَ» ما به آن چه آنان به تو می گویند و تو را اندوهگین می سازد از تو آگاهتریم. پس وقتی ما آن را بهتر می دانیم تو می دانی که چگونه مورد توجّه ما هستی و چگونه کارهایت را آسان می گردانیم و تو را در برابر دشمنانت یاری می دهیم. پس بایددلت شاد و خاطرت جمع باشد، و بدان که ما از خودت نسبت به تو مهربانتر هستیم. پس چیزی برایت باقی نمی ماند جز این که منتظر وعده خداوند باشی و از پیامبران اولوالعزم الگوبرداری ، کنی.« وَمَا أَنتَ عَلَیهِم بِجَبَّارٍ» و تو بر آنان مسلطّ نیستی. « إِنَّما أَنتَ مُنذِرُ وَلِکُلِّ قَومٍ هَادٍ» بلکه تو فقط بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایتگری هست. بنابراین فرمود:« فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن یخَافُ وَعِیدِ» پس کسی را که از هشدار خدا می ترسد با قرآن پند بده. و پند دادن یعنی دوست داشتن خیر و ترجیح دادن و انجام دادن آن، و نفرت داشتن از بدی و پرهیز کردن از آن، که این ها اموری فطری هستند و عقل این ها را قبول دارد. و کسی پند می پذیرد که از هشدارالهی می ترسد . و امّا آن کس که از وعید و هشدار الهی نمی ترسد و به آن ایمان نمی آورد آن را نمی پذیرد. و حجّت بر او اقامه می گردد تا نگوید« مَا جَآءَنَا مِن بَشِیرِ و لَا نَذِیرِ» هیچ بیم دهنده و مژده دهنده ای نزد ما نیامده است.
پایان تفسیر سوره قاف

تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عمر رضی الله عنه مي‌گويد: سه چيز موجب تخريب و انهدام دين است: ١ -‌لغزش عالمان‌. ٢- مجادله منافقان به استناد قرآن. ٣-‌پيشوايان و حاكمان گمراه. 

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 11699
دیروز : 3293
بازدید کل: 8247044

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010