Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از ابو ايوب رضي الله عنه روايت است که: « مَنْ صَامَ رَمَضانَ ثُمَّ أَتَبَعَهُ سِتًّا مِنْ شَوَّالٍ كانَ كصِيَامِ الدَّهْرِ » (روايت مسلم)، يعنى: "کسي که رمضان را روزه گرفته و به تعقيب آن شش روز از شوال را به آن پيوست کند، مانند آن است که هميشه روزه داشته است."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>شبهات>شبهات > نقدی بر گفتگوی تیجانی با یك دانشمند اهل سنت درباره حضرت ابوبكر رضی الله عنه

شماره مقاله : 9417              تعداد مشاهده : 359             تاریخ افزودن مقاله : 16/1/1390

نقدی بر گفتگوی تیجانی با یك دانشمند اهل سنت درباره حضرت ابوبكر رضی الله عنه 

نوشته: خالدعسقلانی
ترجمه: اسد الله موسوي 


آقای تیجانی مدعی است كه با یك عالم اهل سنت گفتگویی انجام داده است. این گفتگو در كتاب او بسیار طولانی است ولی نكات مهم آن را در نظر گرفته، به طعنه های او در حق حضرت ابوبكر و عمر رضی الله عنهما پاسخ می دهم. او در این گفتگو از یك حدیث كه امام مالك آن را در موطا آورده است، علیه ابوبكر و عمر رضی الله عنهما استدلال می كند و می گوید: ((من بلا فاصله به خانه رفته و كتاب موطای امام مالك و بخاری را برای او آوردم و عرض كردم: جناب! كسی كه مرا به این شك واداشته است، خود رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم است و كتاب موطا را برایش باز كردم، و در آن چنین روایت شده است: رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی شهدای احد فرمود: ((اینان، در حقشان گواهی خواهم داد)) ابوبكر رضی الله عنه گفت: ای رسول خدا، مگر ما برادران آنان نیستیم؟ ما، مانند اسلام آنان، اسلام آورده ایم و مانند جهاد آنان، جهاد كرده ایم. رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری، ولی من نمی دانم كه بعد از من شما چه خواهید كرد؟! حضرت ابوبكر گریه كرد و گریه كرد. و بعد گفت: ((ما بعد از تو زنده خواهیم ماند؟)) تیجانی می گوید: بعد از اینكه آن عالم و حاضرین در جلسه حدیث را قرائت كردند، چهره هایشان متغیر شده بسوی یكدیگر نگاه كردند، منتظر بودند كه آن عالم پاسخ بدهد ولی او جز اینكه ابروهایش را تكان داد و تعجب كرد، دیگر هیچ عكس العملی از خود نشان نداد و گفت: (رَبِّ زِدْنِی عِلْماً)!![1]


عرض می شود:
1- این حدیث نزد تمام راویان موطا مرسل و منقطع است، و حدیث مرسل نزد جمهود علما حدیث و فقها مردود است. زیرا راوی آن مجهول، و شرایط صحت مفقود است. ولی نزد ابوحنیفه، مالك و احمد در قول معروف و راجح اش حجت است.
2- شرح و تفسیر حدیث، غیر آن است كه آقای تیجانی طبق فهم و درك وارونه خود بیان كرده است. زیرا معنی قول رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ((هولاء أشهد علیهم)) این است كه رسول الله صلی الله علیه و سلم می گوید: من به ایمان، و انفاق آنان در راه الله گواهی می دهم ـ وقتی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم این مطلب را فرمود، حضرت ابوبكر رضی الله عنه گفت: ((ای رسول خدا مگر ما برادران آنان نیستیم، مانند اسلام آنان اسلام آوردیم و مانند جهاد آنان جهاد كردیم؟ رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری، شما مانند آنان مسلمان و مجاهد هستید و لكن لا أدری ما تحدثون، یعنی من نمی دانم كه بعد از من چه خواهید كرد؟ حضرت ابوبكر رضی الله عنه در مورد خود سوال نكرد بلكه با صیغه جمع از وی سوال كرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز با صیغه جمع جواب داد و فرمود: نمی داند كه بعد از وی چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. چون مشخص است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم علم غیب نداشت و نمی دانست كه بعد از وفات او چه حوادثی پیش خواهد آمد. قرآن در این باره می گوید: {قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَلا ضَرّاً إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَیرِ وَمَا مَسَّنِی السُّوءُ . . .}(لأعراف: من الآیة188) (ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگو: من مالك نفع و ضرر خود نیستم مگر آنچه را كه خداوند خواسته باشد. اگر غیب می دانستم، همه خیر و خوبی ها را برای خودم جمع می كردم و هیچ زیانی متوجه من نمی شد). حضرت ابوبكر رضی الله عنه به گریه افتاد زیرا می دانست كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در آینده ی نزدیك به ملكوت اعلی پیوسته و از آنان جدا خواهد شد. این بود دلیل گریه ابوبكر رضی الله عنه . همان گونه كه از جمله ای كه ابوبكر گفته بود بر می آید (أثنا لكائنون بعدك؟) یعنی: اینكه، ای رسول خدا ما بعد از تو زنده خواهیم ماند؟ آری، او به خاطر این گریه نكرد كه می دانسته بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم چه حوادثی پیش خواهد آمد!!
3- اگر فهم نصوص و تفسیر آیات مبتنی بر گرایشات، خواسته ها و دروغهای بی ارزش می بود، استدلال و استناد مستشرفین به مراتب قویتر از استدلال آقای تیجانی است و در این حالت طعن به كتاب الله و سنت رسول الله برای ابلهی مانند تیجانی حجت به شمار می رفت. شگفت آور اینكه او در كتاب خود، می گوید: ((كتاب الله خاموش و محتمل چند وجه است. در آن محكم و متشابه وجود دارد و برای فهم صحیح آن، رجوع، به راسخین در علم طبق تعبیر قرآن و به اهل بیت طبق تفسیر نبوی ضروری است.))[2]
آقای تیجانی، آیا تو در تفسیر این حدیث به اهل بیت مراجعه كردی؟ و بر فرض ایمان ضعیف، به راسخین در علم مراجعه كردی؟ تا معنی حدیث را درست درك كرده باشی. اگر می گویی: این حدیث از طرق اهل سنت روایت شده است، من می گویم: یا آن را ترك كن و یا در تفسیر آن به آراء و نظریات اهل سنت مراجعت كن و شروح اهل سنت از این قراراند:
4- تعداد زیادی از علمای موطا امام مالك را شرح و تفسیر كرده اند. لازم می دانم دیدگاه و شروح آنان را پیرامون این حدیث برای خوانندگان محترم شرح دهم.
(الف) زرقانی می گوید: ((. . . هولاء أشهد علیهم)) یعنی گواهی می دهم كه آنان تن و جان خود را در راه خدا نثار كرده و فرزندان خود را رها كرده اند ( ابوبكر صدیق رضی الله عنه گفت: ای رسول خدا مگر ما برادران آنان نیستیم. مانند اسلام آنان اسلام آوردیم و مانند آنان جهاد كردیم؟) گواهی تو بنابر چه دلیلی مختص آنها است؟ رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری، شما برادران آنان هستید (ولی من نمی دانم كه بعد از من چه خواهید كرد لذا من گواهی خودم را مختص آنان كردم. حضرت ابوبكر رضی الله عنه بسیار گریه كرد. به خاطر اینكه از فراق رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در آینده ی نزدیك، رنج می برد. بعد گفت: (أثنا لكائنون بعدك؟) یعنی ما موجود خواهیم بود، بعد از تو؟ این استفهام، برای تاسف بود. زیرا استفهام به معنی حقیقی برای حضرت ابوبكر رضی الله عنه ، بعد از اینكه رسول الله خبر داده بود. معنی و مفهومی نداشت.[3]
(ب) ابن عبدالبر می گوید: . . . و معنی قوله: ((أشهد علیهم)). یعنی درباره ایمان صحیح و سالم آنان از گناهان خطرناك و بزرگ، و سالم از هر گونه تغییر و تبدیل گواهی می دهم و درباره اینكه ایمان آنان سالم از تنافس در امور دنیا است، گواهی می دهم. این حدیث اشاره دارد به اینكه، شهداء أحد و كلیه كسانی از اصحاب وی كه قبل از وی زیسته اند ـ والله اعلم ـ اما در میان اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم كه بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زیسته اند، افضل ترین آنان ابوبكر و عمر رضی الله عنه هستند ـ اكثریت قریب به اتفاق علمای اسلام بر این باورند. عده كثیری از علما بر این باورند كه افضل ترین صحابه به طور مطلق و بدون استثنا آنانی هستند كه قبل از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فوت كرده اند اما بعد از آنها، ابوبكر رضی الله عنه و عمر رضی الله عنه ، هستند.[4]
بعد می گوید: ((أنا أشهد وأنا شهید لهولأء)) این روایت به طرق متعدد روایت شده است. بعد، چند روایات را ذكر كرده كه یكی از آنها چنین است: حكم بن نافع، ابوالیمان، از شعیب از زهری، از ایوب بن بشیر الانصاری از بعضی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روایت می كند كه: رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم روزی از خانه بیرون آمد و بالای منبر تشریف برد. نخستین سخنی كه به زبان آورد، این بود كه برای شهداء احد طلب آمرزش كرد. بعد فرمود: بنده ای از بندگان الله، اختیار داده شد میان دنیا و میان آنچه كه نزد پروردگارش بود، او آنچه را كه نزد پروردگارش بود، اختیار نمود. حضرت ابوبكر صدیق رضی الله عنه درك كرد كه آن بنده، خود رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم است. لذا حضرت ابوبكر رضی الله عنه به گریه افتاد. رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: شتاب نكن. و گفت: تمام درهایی كه از بیرون به مسجد باز می شوند، بسته شوند به جز دروازه حضرت ابوبكر رضی الله عنه . زیرا من كسی را سراغ ندارم كه در رفاقت و صحبت از ابوبكر رضی الله عنه بر من بیشتر منت گذاشته باشد.[5]
بعد آقای تیجانی پس خورده خود را بیرون آورده می گوید: ((ابوبكر درباره گفته رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم . شك داشت؟ و ای شگفتی!
(ج) امام باجی می گوید: ((. . . این گفته حضرت ابوبكر رضی الله عنه : ((ای رسول خدا، ما برادران شهداء احد نیستیم، جهاد و اسلام ما مانند جهاد و اسلام آنان نیست؟)) از جهت اشفاق و ترحم بود. زیرا دید كه شهداء احد مختص به حكمی شدند كه سهم خود را بیشتر از سهم آنان می دانست و فكر می كرد سهم كلیه ی كسانی كه در صحبت او (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ) بودند، مساوی باشد. لذا گفت: عمل ما در ایمان كه اساس و پایه است و در جهاد كه آخرین عمل است مانند ایمان و جهاد آنان بود، آیا شما برای ما گواهی می دهید آن طور كه برای آنان گواهی می دهید؟ رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری، اما نمی دانم كه بعد از من چه رخ خواهد داد. برخی بر این باورند كه مخاطب هر چند كه حضرت ابوبكر رضی الله عنه است ولی منظور از آن دیگران اند. آنانی كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نمی دانست كه سرنوشت آنان چه خواهد شد و در چه حالتی خواهند مرد. درباره ابوبكر رضی الله عنه ، خود رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم اعلام كرده بود كه او از اهل بهشت است و رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم برای بهشتی بودن او گواهی می دهد و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می دانست كه خداوند رضایت خود را از وی اعلام كرده است. ولی وقتی كه حضرت ابوبكر رضی الله عنه با تعبیر عام سوال كرد، و سوال را به خود مختص نكرد، جواب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیز به صیغه عام بیان شد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با توجه به اعمال وی در گذشته و بعد از آن جریان، او را از كسانی كه بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم احداث فی الدین می كنند، استثنا نموده او را به پاداش بزرگ نزد پروردگارش خبر داده است.
قاضی ابو الولید، می گوید: از دیدگاه من یك توجیه دیگر نیز وجود دارد و آن اینكه: ((هولاء أشهد علیهم)) یعنی آنچه از اعمال جهاد آنان كه منجر به قتل آنان برای خدا و در راه او گردید، را مشاهده كردم و به همین دلیل برای كسانی كه در روز احد حاضر بودند، قتال كردند و جان سالم بدر بردند و برای كسانی كه از كشته شدگان در آن روز افضل بودند، نفرمود ((انا شهید لهم)) (من برای آنان گواهی می دهم) مانند: علی، طلحه و ابی طلحه و غیره بلكه این حكم را اختصاص داد به كسانی كه جهاد كرده و به شهادت رسیده اند. و قول رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برای حضرت ابوبكر: ((بلی ولكن لا ادری ما تحدثون بعدی)) محمول بر همین معنی است، منظور از آن پدیده و حدوثی كه متضاد با شریعت باشد، نیست بلكه تمام اعمال موافق و مخالف شریعت مقصود اند. لذا معنی ((لا ادری ما تحدثون بعدی)) (ای لا اعلم ما تعملون بعدی) یعنی اعمالی را كه بعد از من انجام می دهید، من شاهد آن نخواهم بود. لذا من بدان عمل نمی توانم گواهی بدهم. هر چند كه من می دانم كه شما با اعمال نیك و شایسته از دنیا می روید ولی برای من بطور مشخص گفته نشده كه فلانی در فلان منطقه جهاد می كند و فلانی زید را می كشد یا بوسیله عمر كشته می شود، آنطور كه كشته شدگان احد را مشاهده كردم. لذا درباره اعمال و جزئیات اعمال شما نمی توانم گواهی بدهم به گونه ای كه در مورد جزئیات اعمال شهداء احد گواهی می دهم. اگر چه در مورد اعمال اجمالی شما بنابر وحی و اعلام خداوند، می توانم گواهی بدهم. بنابراین توجیه، تمام صحابه مخاطب این قول رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ((لا ادری ما تحدثون بعدی)) قرار خواهند گرفت و این جمله ((فبكی ابوبكر ثم بكی ثم قال: أئنا لكائنون بعدك)). معنی اش این است كه حضرت ابوبكر رضی الله عنه تا دیر گریه كرد و گریه اش را تكرار كرد و معنی گریه كردنش را با این جمله ظاهر كرد، ((أئنا لكائنون بعدك)) (آیا بعد از تو ما زنده خواهیم ماند؟) یعنی حضرت ابوبكر رضی الله عنه می ترسید از فراق رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و از تنها ماندن خود بدون رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و از فقدان خیر و بركات وجود آن حضرت و از فقدان نعمتهای حضرت حق بر امت كه به خاطر وجود رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به امت عنایت می شد.
آری، این بود دیدگاه علمای درباره این حدیث كه حكایت از نهایت جهل آقای تیجانی نسبت به حدیث و برداشت بد او در حق اصحاب گرامی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دارد.
اما درباره این گفته تیجانی: ((چون رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نخستین كسی بود كه در حق او شك داشت و برای او گواه نشد. زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نمی دانست كه ابوبكر در آینده نزدیك دست به چه اعمالی خواهد زد.))[6] باید عرض شود:
1- در اثنا صحبت های گذشته كاملا روشن گردید كه منظور رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از ((لا ادری ما تحدثون بعدی)) حضرت ابوبكر رضی الله عنه نبوده است، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با این كلمات تمام صحابه را مخاطب قرار داده است.
2- از مسلمات است كه یقین بوسیله شك زایل نمی شود، و قطعاً معلوم است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در چندین روایت، به بهشتی بودن حضرت ابوبكر رضی الله عنه گواهی داده است. یكی از آن روایات این است كه امام ترمذی و طبرانی در الكبیر از حضرت عایشه رضی الله عنه نقل كرده اند. قالت: إن ابابكر رضی الله عنه دخل علی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فقال: ((أنت عتیق الله من النار))[7] (حضرت ابوبكر رضی الله عنه نزد رسول الله حضور به هم رساند، رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به وی فرمود: ((تو آزاد شده ی خداوند از دوزخ هستی.)) در بخشی از یك حدیث كه امام بخاری از حضرت ابوموسی اشعری روایت كرده است، چنین آمده است، ((فجاء ابوبكر رضی الله عنه فدفع الباب، فقلت من هذا؟ فقال: ابوبكر، فقلت علی رسلك، ثو ذهبت فقلت: یا رسول الله هذا ابوبكر یستاذن، فقال: ائذن و بشره بالجنه، فاقبلت، حتی قلت لابی بكر رضی الله عنه : ادخل و رسول الله یبشرك بالجنه)): ((حضرت ابوبكر رضی الله عنه آمد و در را زد. پرسیدم: شما؟ گفت: ((ابوبكر))، گفتم: عجله نكن، بعد نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رفتم و عرض كردم: ابوبكر منتظر ورود است، از شما اجازت می خواهد. رسول اكرم فرمود: ((او را درباره ی بهشتی بودنش بشارت بده و بگذار تا وارد شود. رفتم و به ابوبكر رضی الله عنه گفتم: رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم با وارد شدن تو موافقت كرده و در عین حال، تو را به بهشتی بودنت بشارت می دهد.[8]
ترمذی از عبدالرحمن بن عوف نقل كرده كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ((ابوبكر رضی الله عنه در بهشت است . . . الخ در روایت دیگر امام ترمذی از حضرت علی بن ابی طالب رضی الله عنه چنین نقل كرده است: ((همراه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بودم، ابوبكر و عمر رضی الله عنه از جلو می آمدند. رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به من (علی) فرمود؟ آن دو (ابوبكر رضی الله عنه و عمر رضی الله عنه ) سرداران مردان میانه سن به استثنا پیامبران در بهشت هستند. اما، ای علی تو این مطلب را به آنان اطلاع نده.[9]
خداوند متعال صحبت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را برای ابوبكر ثابت كرده است در آیه 40 سوره توبه می فرماید: )إِلاّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ كَفَرُوا ثَانِی اثْنَینِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا) یعنی اگر شما وی را كمك نكنید، خداوند وی را كمك كرد آن هنگامی كه كفار وی را بیرون كردند و آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم ، دومین دو نفر بود وقتی كه داخل غار شدند و به یار غارش ـ حضرت ابوبكر صدیق رضی الله عنه ـ گفت: غمگین مباش، خدا با ماست. حكایت از فضیلت و برتری حضرت ابوبكر رضی الله عنه دارد. حضرت ابوبكر رضی الله عنه در این فضل و برتری منفرد است. زیرا تنها او در این سفر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را همراهی كرده و از وی پاسداری كرده است.[10] سفیان بن عیینه با استدلال به این آیه، فرموده است: خداوند درباره پیامبر خود به جز حضرت ابوبكر رضی الله عنه تمام بندگانش را مورد عتاب قرار داده است. ابن عیینه و هم دیگران بر این باور هستند، هر كس صحابی بودن حضرت ابوبكر رضی الله عنه را منكر شود، او كافر است. زیرا او قرآن را تكذیب كرده است.[11]
بعد از همه این فضایل كه از زبان رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و نصوص قرآن برای حضرت ابوبكر رضی الله عنه آمده است، آقای تیجانی مدعی است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی ابوبكر رضی الله عنه شك داشت ولی هر طالب حق قطعاً و بدون تردید، از خلال دلایل گذشته از كتاب و سنت، می داند كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به بهشتی بودن حضرت ابوبكر رضی الله عنه گواهی داده است و درباره وی هیچ گونه شك و تردید نداشته است و گر نه، شك و تردید درباره حضرت ابوبكر رضی الله عنه منجر به تناقص در اقوال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می شود و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از چنین تضاد و تناقضی مبرا و پاك است.
آقای تیجانی می گوید: ((. . . حق با من است درباره اینكه تا حقیقت برای من روشن نشده كسی را برتر و بهتر معرفی نكنم و بدیهی است كه این دو حدیث متناقض با تمام احادیث وارده در باب فضیلت ابوبكر و عمر هستند، و آنها را باطل می كنند. زیرا این دو حدیث با واقعیت نزدیكترند و عقلانی تر به نظر می رسند تا احادیث فضایل و دروغین. حاضرین سوال كردند: چگونه؟ گفتم: رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم برای حضرت ابوبكر گواهی نداد و گفت: (إننی لا ادری ماذا تحدثون بعدی)! این جور گفتن عقلانی است و قرآن این را به اثبات رسانده است و تاریخ گواهی می دهد كه صحابه بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تبدیل شدند. ابوبكر به همین خاطر گریه كرده زیرا تبدیل شده و فاطمه را به خشم در آورده بود و چنان عوض شده بود كه قبل از وفات، پشیمان بود و آرزو می كرد، ای كاش، بشری نمی بودم، حدیثی كه در باب فضیلت ابوبكر روایت می كنند و می گویند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ((لو وزن إیمان أمتی بإیمان ابی بكر لرجح ایمان ابی بكر)) (اگر ایمان امت من با ایمان ابوبكر مقایسه شود، ایمان ابوبكر می چربد) باطل و غیر عقلانی است. ممكن نیست شخصی كه چهل سال از عمرش را در شرك سپری كرده است و بتها را عبادت كرده است. از لحاظ ایمان از تمام امت بالاتر باشد. در حالی كه در میان امت، اولیا، صالحان، شهداء، و امامان كه تمام عمر را در جهاد سپری كرده اند. وجود دارند. ابوبكر با این حدیث چه مناسبتی دارد؟ اگر این حدیث صحت می داشت، او در پایان عمر خود آرزوی بشر نبودن را نمی كرد. اگر ایمان او، برتر از ایمان تمام امت می بود، فاطمه رضی الله عنها ، سردار بانوان بر وی خشم نمی كرد و در هر نماز علیه او دعا نمی كرد.[12]
1- این گفته تیجانی كه: ((این دو حدیث تمام احادیث وارده در باب فضیلت ابوبكر و عمر را نفی كرده متضاد و مبطل آنها هستند)) از شگفت آورترین و مضحكه ترین گفته های او است.! اصلاً معلوم نیست كه در ابطال احادیث صحیحه به چه مبدا و منبعی استناد كرده است؟ و همان طور كه قبلاً گفته بودم، حدیثی كه خود تیجانی آن را مستند و مستدل خود قرار داده است، مرسل است. در عین حال كه او حدیث مرسل را ضعیف می داند، چنانچه وی در جای دیگر از كتابش علیه اهل سنت از حدیث زیر استدلال می كند: (یا أیها الناس إنی تركت فیكم ما إن أخذتم به لن تضلوا كتاب الله وعترتی أهل بیتی) و در آنجا حدیث ((كتاب الله و سنتی)) را به دلیل مرسل بودن، حدیثی ضعیف می داند و ((كتاب الله و عترتی)) را در برابر آن ترجیح می دهد. او در حاشیه كتاب ((آنگاه . . . هدایت شدم)) ص
(254-253) اضافه می كند و می گوید: مسلم، نسائی، ترمذی، و ابن ماجه، حدیث مذكور را به لفظ، ((كتاب الله و عترتی)) آورده اند ولی لفظ ((سنتی)) در هیچ یك از صحاح سته وارد نشده است و تنها مالك بن انس در موطا آن را به لفظ ((سنتی)) آورده است و به صورت ((مرسل)) آن را نقل كرده است (! ! !) و بعد از آن بعضیها مانند طبری، ابن هشام، به صورت مرسل آن را از مالك نقل كرده اند.[13]
آقای تیجانی، تو كه حدیث ((كتاب الله و سنتی)) را به دلیل مرسل بودن نفی می كنی، اكنون در رد احادیث صحیحه چگونه از حدیث مرسل استدلال می كنی؟! دلیل ساده است، او می خواهد ماهیت انصاف دروغین و بازی گناه آمیز خود را برای خوانندگان محترم آشكار كند. آفرین بر این هدایت!
2-. . . چنین بر می آید كه آقای تیجانی برای اثبات احادیثی كه مطابق با میل او هستند، از شجاعت علمی چشمگیری بهره مند است ولی احادیثی كه فضایل صحابه رضی الله عنهم را ثابت می كنند، او این شجاعت علمی را ندارد كه از لحاظ متن و سند آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهد، لذا بدون هیچ گونه مقدمه، بر می گردیم به احادیثی باطله هر چند كه آنها صحیحترین سند را داشته باشند. آری، اگر نمام احادیث كه در باب فضیلت حضرت ابوبكر رضی الله عنه هستند، باطل اند، ولی گمانم بر این است كه شهادت خداوند درباره فضیلت، تقوای حضرت ابوبكر رضی الله عنه و صحبت او با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، باطل نباشد!؟ و شهادت خداوند نسبت به فضل، تقوا و صحبت ابوبكر رضی الله عنه مستلزم این است كه احادیث وارده در باب فضیلت حضرت ابوبكر رضی الله عنه كاملا صحیح و عقلانی باشند، زیرا كسی كه خداوند درباره ی تقوا و پاكی او سخن گفته است، پیامبرI صد در صد به تقوا و پاكی او نیز سخن گفته است.
3- این گفته ی تیجانی كه: ((رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برای ابوبكر شهادت نداد و گفت: ((أنی لا أدری ماذا تحدثون بعدی؟)) من نمی دانم شما بعد از من چه كارهایی انجام خواهید داد؟
عرض می شود:
چنین نیست، بلكه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در این حدیث برای حضرت ابوبكر رضی الله عنه گواهی داد وقتی كه حضرت ابوبكر رضی الله عنه از وی پرسید: ای رسول خدا، مگر ما برادران شهداء أحد نیستیم؟ . . . الخ
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری، این شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بود برای حضرت ابوبكر رضی الله عنه . ولی بعد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به صورت استدراك فرمود: حوادث آینده را علی سبیل الرویه به طور مشخص نمی داند، علاوه بر این سیاق، جمله از لحاظ بلاغت، گواهی ندادن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برای حضرت ابوبكر رضی الله عنه را تایید نمی كند. آقای تیجانی بنابر چه دلیل و چگونه می گوید: ((رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در حق حضرت ابوبكر رضی الله عنه گواهی نداد)) و چگونه وی را به صیغه جمع مخاطب قرار داد؟ خطاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برای حضرت ابوبكر رضی الله عنه به صیغه جمع به خاطر این بود كه خود حضرت ابوبكر رضی الله عنه نیز رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را به صیغه جمع مورد خطاب قرار داده بود و به صیغه عام سوال را مطرح كرده بود و تنها از حال خود سوال نكرده بود. لذا جواب نیز به صیغه عموم و شمول بود. حداكثر این است كه حضرت ابوبكر رضی الله عنه نیز جزو مخاطبین بوده است و همه ما قطعاً می دانیم كه حضرت علی رضی الله عنه نیز در سپاه أحد شریك بود و شهید نشده بود بنابراین، خطاب، او را نیز شامل است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم درباره او نیز نمی دانست كه بعد از وی، برایش چه پیش می آید، او نیز مانند سایر مخاطبین بود. لذا هر طعن و ایرادی كه آقای تیجانی به وسیله این حدیث متوجه ابوبكر و عمر كرده است. متوجه حضرت علی نیز می شود!! آیا این معقول است؟ این گفته تیجانی كه: (قد قرر ذلك القرآن الكریم و التاریخ یشهد أنهم بدلوا بعده). . . !!! این از بدترین دروغها است. چگونه و كجا قرآن گفته است كه صحابه بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عوض شدند؟! كجا هستند آیه هایی كه بر این مطلب دلالت می كنند؟ اگر تیجانی دلیلی می داشت آن را ذكر می كرد. آیا منظورش مصحف فاطمه است؟! اگر تیجانی مدعی است كه این دروغ را، تحت عنوان ((رأی القرآن فی الصحابه)) بیان كرده است، به لطف و كرم حضرت حق، از دروغ پردازی هایش پرده طوری برداشته شد كه هر جویای حق قانع شده به پاكی صحابه اطمینان پیدا كرده است. اما آنچه كه در قرآن درباره صحابه به ثبت رسیده است، این است: ((. . . لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَیرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (88) أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) (التوبة:89)
(رسول الله و آنانی كه همراه او ایمان آورده اند، با مال و جان در راه الله جهاد كردند، آنانند رستگار، و برای آنان است خوبیها. خداوند برای آنان باغهای پر از درخت كه آب در نهرهای آن جریان دارد تدارك دیده است و آنان جاودانه در آن باغها می مانند. و این است، رستگاری بزرگ.
از تیجانی هدایت شده! می پرسم: آیا كسانی كه در دو آیه مذكور از آنان صحبت شده است، علی و فرزندان او، حسن و حسین هستند كه تا هنگام نزول این آیه ها به سن بلوغ نرسیده بودند؟ یا همراه با علی، حسن و حسین (رضی الله عنهم) سه3 یا هفت7 نفر دیگر هستند كه شیعه صحابی بودن آنان را قبول دارند و بس. و شامل سایر اصحاب كه در صف اول آنان، ابوبكر، و عمر، عثمان، طلحه، و زبیر قرار دارند، نمی شوند؟! آیا رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم كه با هزار نفر از مشركین در بدر و سه3 هزار نفر كافر و مشرك در احد و در سایر غزوات جهاد كرد، سپاه او تنها همین ده نفر بودند كه شیعه آنان را قبول دارد و بس؟! پاسخ بده آقای تیجانی هدایت شده؟!؟ آیا مصداق آیه زیر فقط همین ده یا هفت نفر هستند كه تو آنان را قبول داری، )وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ).
(پیشكسوتان مهاجرین و انصار و كسانی كه از آنان بخوبی پیروی كردند، خداوند از آنها خشنود گردید و آنها از خداوند خشنود گردیدند و برای آنها باغهایی كه در آنها نهرها جاری است فراهم ساخت، آنها برای همیشه و جاودان در آنها خواهند ماند، این رستگاری بزرگی است.)
آقای تیجانی، مصداق ((سابقین اولین)) چه كسانی هستند؟! آیا مصداق آیه، تنها حضرت علی و هفت تن دیگری كه شما آنان را قبول دارید، هستند؟!! سبحان الله، بسیار شگفت آور است. چگونه بعضیها به خاطر داشتن ایده و عقیده ای كه خلاف نقل و اهانت به عقل است، خود را هدایت یافته می دانند؟! خداوند ما را و همه مسلمانان عالم را از شر این عقب افتادگان از هدایت، نجات دهد، آمین.
4- خداوند در سوره ی حشر آیه ی 9 می فرماید: )لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً وَینْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ (8) وَالَّذِینَ تَبَوَّأُوا الدَّارَ وَالْأِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ وَلا یجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) همچنین غنایم از آن فقرای مهاجرینی است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بیرون رانده شده اند، آنها فضل و خشنودی خداوند را می خواهند و خدا و پیامبرش را یاری می دهند، اینها راستگو هستند و كسانی كه قبل از ـ هجرت ـ آنان خانه را آماده كردند و ایمان را ـ در دلهایشان جای دادند ـ آنها مهاجرین را دوست دارند و در درون خود، احساس رغبت نمی كنند نسبت به آنچه كه به مهاجرین داده شده است و آنها را بر خود ترجیح می دهند هر چند خودشان نیاز شدید داشته باشند، كسانی كه از بخل نفس خویشتن، مصون و محفوظ گردند. ایشان رستگارند) من از آقای تیجانی درباره اینكه چه كسانی مصداق این آیه هستند پاسخ نمی خواهم، بلكه پاسخ این سوال را به امام زین العابدین، علی بن حسین رضی الله عنه امام چهارم شیعیان اثنی عشری موكول می كنم. امام زین العابدین درباره مصداق آیه مذكور چنین می گوید:
علی بن ابی الفتح الاربلی در كتاب ((كشف الغمه فی معرفه الأئمه)) چنین روایت می كند: تنی چند از اهل عراق نزد امام علی بن حسین آمدند و درباره ابوبكر، عمر و عثمان سخنانی گفتند. وقتی این آقایان از سخنان خود فارغ شدند. امام علی بن حسین رضی الله عنه پرسید: شما مصداق )لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً وَینْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ) هستید؟ آنان گفتند: خیر، باز امام پرسید، شما مصداق (وَالَّذِینَ تَبَوَّأُوا الدَّارَ وَالْأِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ وَلا یجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَة) هستید؟ آنان گفتند: خیر، آنگاه امام فرمود: شما دوری جستید از اینكه، از یكی از این دو گروه باشید و من گواهی می دهم كه شما از آن گروه نیز نیستید كه خداوند درباره آنان چنین فرموده است: )وَالَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْأِیمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلّاً لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ) (آنانی كه بعد از صحابه، مهاجرین و انصار آمدند. می گوید پروردگارا، ما را و برادران ما را كه در ایمان از ما پیشی گرفتند مورد مغفرت قرار بده، و در دلهای ما اندك كدورتی در حق مومنان مگذار، پروردگارا، تو بخشنده و مهربانی هستی.) بعد امام خطاب به آنان گفت: از نزد من بیرون بروید. خدا به كیفر كردار شما می رسد.[14] این است دیدگاه امام چهارم، زین العابدین درباره اینكه این آیه ها درباره چه كسانی نازل شده اند. اما رد می كند كسانی را كه بر عقل هایشان قفل زده و چشم هایشان را بسته بر ابوبكر، عمر و عثمان طعن وارد می كنند. و امام چهارم توسط این آیه ها لگام بر دهان آنان گذاشته است. از آقای تیجانی می پرسم: آیا هنوز تو بر این باور هستی كه هدایت شده ای؟؟!
5- این گفته آقای تیجانی كه حدیث (لو وزن ایمان امتی بإیمان ابی بكر. . . ) فهو باطل و غیر معقول ولا یمكن أن یكون رجل قضی اربعین سنه فی عمره یشرك بالله و یعبد الأصنام أرجح ایماناً من أمه محمد باسرها. . . الخ.
(این حدیث باطل و غیر عقلانی است و امكان ندارد كسی كه چهل سال از عمرش را در شرك و بت پرستی سپری كرده است، ایمان او از ایمان قاطبه امت بهتر باشد.)


در پاسخ به این گفته باید عرض كنم:
(الف). . . خوانندگان محترم مشاهده می فرمایید، آقای تیجانی حدیثی را فقط به دلیل اینكه، در عقل او نمی گنجد، باطل قرار می دهد. معنی این رد و ابطال حدیث، این است كه علم جرح و تعدیل ارزشی ندارد. زیرا كه حاكم بر صحت و سقم، قبول ورد احادیث عقل است. آیا اگر بعضی دروغ پردازان احادیثی را وضع كنند، و آنها را به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نسبت بدهند و عقل بعضی انسانها آنها را بپذیرد، آنگاه آن احادیث باید صحیح باشند؟! این دیدگاه باب طعن را برای خاور شناسان و جوجه هایشان كاملاً باز می كند دایر بر اینكه آنان توسط دانش جدید[15]، سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را كه عقل ناقص آنان نمی تواند توجیه گر آن باشد، رد كنند. اگر این اندیشه درست باشد، آنگاه بر چه مبنایی بر صحت دینت اعتماد می كنی، ای خواننده ی محترم.
(ب) اما حدیث (لو وزن. . . ) حدیث موقوف است. از حضرت عمر رضی الله عنه روایت شده است. اسحاق بن راهویه و امام بیهقی در شعب به سند صحیح آن را روایت كرده اند. و هذیل بن شرحبیل از عمر آن را روایت كرده است. این روایت نزد ابن المبارك در ((الزهد)) و معاذ بن المثنی در زیادات به صورت مرفوع ذكر شده است. همچنین ابن عدی در شرح حال عیسی بن عبدالله و در مسند فردوس از حضرت عبدالله بن عمر به صورت مرفوع و با این الفاظ ذكر شده است (لو وضع ایمان ابی بكر علی ایمان هذه الامه لرجح بها) و در سند آن عبدالله بن سلیمان ذكر شده است. هر چند كه عبدالله بن سلمان ضعیف است ولی در نقل این حدیث، منفرد و تنها نیست زیرا ابن عدی نیز از طریقی دیگر با این الفاظ آن را نقل كرده است (لو وزن ایمان ابی بكر بایمان اهل الأرض لرجحهم) و این حدیث شاهدی نیز دارد كه در سنن آمده است و آن چنین است. از ابی بكره روایت است كه: شخصی نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: ترازویی را دیدم كه از آسمان پایین آمد، تو و ابوبكر توسط آن وزن كرده شدید، وزن تو از وزن ابوبكر بیشتر بود. بعد ابوبكر همراه با دیگران وزن كرده شد، و ابوبكر رضی الله عنه بر سایرین چربید. الحدیث.[16] این روایت اگر در مرفوع بودن آن ضعف وجود دارد ولی حدیث ابی داود، صحت آن را تایید می كند و بهر حال حضرت ابوبكر رضی الله عنه از لحاظ ایمان، تقوا و صلاح از دیگران مقدم است.
(ت) این گفته آقای تیجانی كه: ممكن نیست، شخصی كه چهل سال از عمرش را در شرك و بت پرستی سپری كرده است، از لحاظ ایمان از تمام امت برتر و بهتر باشد . . . الخ


به چند وجه می توان این دیدگاه تیجانی را جواب داد:
1- آقای تیجانی چطور می دانست كه ابوبكر رضی الله عنه چهل سال از عمرش را در شرك و بت پرستی سپری كرده است؟ در عوض اینكه این شربت دروغ را كه نوش جان كرده است باید آن را استفراغ كند. آیا دلیلی دارد و دلیلی را ارائه داده است؟ اگر آقای تیجانی بر صحت مدعایش چنین استدلال می كند كه قبل از بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هیچ كس مسلمان نبوده است و همه بتها را پرستش كرده اند و بدون تردید ابوبكر نیز از جمله آنان بوده است. در رد و نفی این استدلال عرض می شود: كودكانی مانند علی رضی الله عنه نیز قبل از بعثت بتها را پرستش می كردند. زیرا كودك كه در حضانت پدر و مادر كافر باشد، به اتفاق همه مسلمانان، حكم كفر بر وی اجرا می شود. و در حدیث رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم چنین فرموده است: ((كل مولود یولد علی فطره الإسلام، فأبواه یهودانه، أو ینصرانه، أو یمجسانه كما تنتج البهیمه، بهمیه جمعاً، هل تسحون فیها من جدعاٌ)).[17]
هر نوزاد هم سو و هماهنگ با فطرت پیدا می شود ولی والدین او را یهودی یا نصرانی و یا مجوسی بار می آورند. همان گونه كه چهار پا سالم متولد می شود، آیا شما در آن عیب و نقصی مشاهده می كنید؟
اگر آقای تیجانی می گوید: كفر كودك مانند كفر بالغ نیست، من می گویم: ایمان كودك نیز مانند ایمان بالغ نیست. اسلام ابوبكر رضی الله عنه به اتفاق همه مذاهب او را از كفر بیرون می آورد، اما درباره اسلام علی كه در وقت بعثت نابالغ بود، دو قول وجود دارد. مذهب امام شافعی رحمه الله این است كه اسلام كودك نمی تواند كودك را از كفر خارج كند.[18] علاوه بر این، حضرت ابوبكر موقع اسلام آوردنش اصلاً چون و چرا نكرده است. از محمد بن ابی بكر رضی الله عنه مروی است كه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اسلام را برای هر كس كه عرضه می كردم، در پذیرفتن آن شك و تردید نشان می داد، به جز حضرت ابوبكر رضی الله عنه ، او هیچ گونه تردیدی نشان نداده بلافاصله آن را پذیرفته است. شگفت آور اینكه شیعیان معتقداند كه حضرت علی رضی الله عنه در قبول اسلام تردید نشان داده از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم خواستار مهلت شده است و گفته است: ((. . . اسلام با دین پدری من مخالف است، و من در این مورد فكر می كنم؟!))[19]
2- درباره اینكه ابوبكر رضی الله عنه عمرش را در بت پرستی گذرانده است، در هیچ جا ثابت نشده است كه حضرت ابوبكر رضی الله عنه بتی را سجده كرده باشد. ((. . . حضرت ابوبكر رضی الله عنه در جمعی متشكل از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ((ما سجدت لصنم قط))، هرگز بتی را سجده نكرده ام. سپس می گوید: وقتی به سن بلوغ رسیدم، ابوقحافه دست مرا گرفته مرا به محل بتها برد و به من گفت: این خدا و معبود تو ((شم العوالی)) است و مرا در آنجا رها كرد و رفت. من به نزد آن بت رفته، گفتم: گرسنه هستم به من نان بده، به من پاسخ نداد. گفتم: من لخت و عریان هستم مرا بپوشان، به من پاسخ نداد. سنگ بزرگی بر سر آن زدم و آن به زمین افتاد.[20] با توجه به این روایت، تیجانی نادان و احمق چگونه ادعا می كند و می گوید: ابوبكر چهل سال از عمرش را در بت پرستی گذرانده است؟ ولی این سخن كه حضرت علی بت را سجده كرده است یا خیر، هیچ نصی در این باره وجود ندارد. لذا ما در این باره كه او بتی را سجده نكرده است، به یقین نمی توانیم چیزی بگوییم زیرا قریش، زن و مرد، كوچك و بزرگ بتها را سجده می كردند!
3- بالفرض اگر بپذیریم كه حضرت ابوبكر رضی الله عنه ، مدت چهل سال را در شرك و بت پرستی گذرانده اند، هیچ شك و تردیدی در این وجود ندارد كه هرگاه مشرك مسلمان شود، خداوند تمام گناهان گذشته او را مورد آمرزش قرار می دهد. همان طور كه در قرآن آمده است: )قُلْ لِلَّذِینَ كَفَرُوا إِنْ ینْتَهُوا یغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ)[21] ای رسول، به كفار بگو: اگر آنان از كفر خود باز بیایند، گناهان گذشته آنان بخشوده خواهد شد. و در یك حدیث آمده است: عمرو بن عاص برای مسلمان شدن نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد، قصد داشت مسلمان شود ولی پذیرفتن اسلام را مشروط كرد به اینكه تمام گناهان او بخشوده شوند، رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ((اما علمت أن الأسلام یهدم ما كان قبله)) مگر نمی دانی، اسلام تمام گناهان گذشته را محو می كند و از بین می برد[22] . . . لذا اسلام تمام گناهان و خطاهای گذشته انسان را از بین می برد.
4- این واقعیت را شیعه اثنا عشری نیز می پذیرد ـ كلینی در اصول كافی تحت عنوان ((لا یوخذ المسلم بما عمل فی الجاهلیه)) (مسلمان به خاطر اعمالی كه قبل از مسلمان شدنش انجام داده است، مورد مواخذه قرار نمی گیرد) از ابی جعفر روایت می كند: ((إن ناساً أتو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بعد ما أسلموا فقالوا: یا رسول الله أیوخذ الرجل منا بما كان عمل فی الجاهلیه بعد إسلامه؟ فقال لهم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : من حسن إسلامه و صح یقین إیمانه لم یواخذه الله تبارك و تعالی بما عمل فی الجاهلیه ومن سخف إسلامه ولم یصح یقین إیمانه أخذه الله تبارك و تعالی بالأول و الآخر))[23].
عده ای بعد از اینكه مسلمان شده بودند، نزد رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و سوال كردند: آیا شخص بعد از مسلمان شدن در برابر اعمال قبل از اسلام مواخذه می شود؟ رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر كس اسلامش را خوب كند (یعنی ظاهر و باطنش مسلمان باشد) و باور ایمانش صحیح باشد. خداوند در برابر اعمال جاهلیت (یعنی قبل از اسلام) او را مواخذه نمی كند و در غیر این صورت، در برابر اعمال اول و آخر مواخذه می شود ـ حتی خود آقای تیجانی به این حقیقت اعتراف دارد و می گوید: ((من هیچ عداوت و دشمنی با ابوبكر، عمر، عثمان و علی حتی با وحشی قاتل حضرت حمزه ندارم. بعد از اینكه او مسلمان شده است. زیرا اسلام گناهان گذشته را قطع می كند و خود رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم او را (قاتل وحشی را) مورد عفو قرار داده است!؟[24]. با توجه به این روایات، حضرت ابوبكر رضی الله عنه چرا و چگونه در برابر اعمال قبل از اسلام مواخذه می شود، حال آنكه اسلام گناهان گذشته را از بین می برد؟ جواب روشن است و آن اینكه آقای تیجانی با ابوبكر هیچ گونه دشمنی ندارد؟؟؟!
5- چنین نیست، هر كس كه در حالت اسلام به دنیا آمده است بهتر است از آنانی كه بعد از ولادت خود مسلمان شده اند، مانند حضرت ابوبكر و حضرت عمر رضی الله عنه بلكه از نصوص صحیح ثابت شده است كه بهترین مسلمانان، مسلمانان قرن اول هستند و اكثریت مسلمانان قرن اول كسانی بودند كه بعد از كفر، مسلمان شده بودند ولی آنان به شهادت نصوص بهترند از مسلمانان قرن دوم كه در حالت اسلام متولد شده اند.[25]
ج_ درباره ادعای آقای تیجانی دایر بر اینكه، ((ابوبكر نمی تواند از لحاظ ایمان از تمام امت محمد برتر باشد، حال آنكه میان امت اولیاء، صالحان شهداء، ائمه كه تمام عمر را در جهاد گذرانده اند، وجود دارند))، باید عرض كنم: كه هیچ انسان عادل و انصاف دوست انكار نمی كند از اینكه حضرت ابوبكر رضی الله عنه از بزرگان اولیاء، صالحان و ائمه مهتدین كه تمام عمر را در جهاد گذرانده اند، بوده است. حضرت ابوبكر رضی الله عنه به اندازه ای نزد سید الاولیاء، والصالحین، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم محبوب بوده است كه او خشم كرده است بر كسانی كه حضرت ابوبكر رضی الله عنه را اذیت كرده اند و اذیت حضرت ابوبكر رضی الله عنه موجب ناراحتی او بوده است. امام بخاری در صحیح خود از ابوالدرداء روایت می كند: نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بودم كه حضرت ابوبكر رضی الله عنه در حالی كه ازارش را بالا زده بود حتی كه زانوهایش طاهر بود، آمد و سلام كرد و گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم میان من و عمر بن خطاب اختلافی پیش آمده بود، من با شتاب بسوی او رفتم و بعد پشیمان شدم، و از وی خواستم تا مرا عفو كند ولی نپذیرفت، اكنون نزد تو آمده ام، رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ((یغفر الله لك یا ابابكر)) (خداوند تو را عفو می كند) بعد حضرت عمر رضی الله عنه پشیمان شده به خانه حضرت ابوبكر رفت و پرسید، اثم ابوبكر؟ آیا ابوبكر اینجا است؟ گفتند: ((خیر))، حضرت عمر رضی الله عنه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد، چهره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم متغیر شده بود. ابوبكر رضی الله عنه به حال رسول الله ترحم كرد و با دو زانو بر زمین نشسته و گفت: ای رسول خدا به خدا سوگند من مورد ستم قرار گرفته ام. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند مرا به طرف شما فرستاد و شما مرا تكذیب كردید و ابوبكر مرا تصدیق كرد و با جان و مال مرا یاری كرد، آیا شما از این دوست من دست بر می دارید یا نه؟ از آن به بعد حضرت ابوبكر رضی الله عنه مورد اذیت قرار نگرفت.[26]
ابوعثمان از عمرو بن عاص رضی الله عنه روایت می كند و می گوید: رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم مرا به جیش ((ذات سلاسل)) فرستاد، من وقتی نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برگشتم، پرسیدم: چه كسی نزد تو محبوبتر است؟ فرمود عایشه رضی الله عنه . گفتم از میان مردان؟ فرمود: پدر عایشه. گفتم: بعد از وی؟ فرمود: عمر بن خطاب رضی الله عنه و چند تن دیگر را نیز نام برد.[27] حضرت علی رضی الله عنه نیز چنین اعتقاد دارد. محمد بن حنیفیه، پسر حضرت علی می گوید: از پدرم، حضرت علی پرسیدم: چه كسی بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بهتر است؟ فرمود: ابوبكر، پرسیدم بعد از او چه كسی؟ فرمود: عمر، محمد حنیفیه می گوید: دیگر از او نپرسیدم. چون فكر می كردم این دفعه بگوید، عثمان، گفتم: بعد از عمر شما بهتر هستی؟ فرمود: نیستم من جز یك مسلمان.[28]
حضرت ابوبكر رضی الله عنه در عمل كردن به معروفات و نیكی ها از دیگران سبقت می گرفت. امام مسلم در صحیح خود از حضرت ابوهریره رضی الله عنه نقل می كند: روزی رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: ((امروز چه كسی از شما روزه است؟ حضرت ابوبكر رضی الله عنه گفت: من. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: چه كسی از شما امروز جنازه تشییع كرده است؟ حضرت ابوبكر رضی الله عنه گفت: من، رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: چه كسی از شما امروز به مساكین طعام داده است؟ حضرت ابوبكر رضی الله عنه گفت: من، رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: چه كسی از شما امروز بیماری را عیادت كرده است؟ حضرت ابوبكر رضی الله عنه گفت: من، آنگاه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ما اجتمعن فی امری إلا دخل الجنه.[29] پاداش این خصلتها به جز بهشت چیزی دیگر نیست. علاوه بر این، حضرت ابوبكر رضی الله عنه در تمام غزوات نیز حضور داشته است و در تمام شرایط حساس و خطرناك از آغاز اسلام تا پایان با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم همراه بوده است و هیچ گونه، احساس ترس، حرج و سستی به خود راه نداده است و در مواقع خطر اقدام نموده و تا پای جان از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پاسداری نموده است. گاهی با دست، گاهی با زبان و گاهی با مال علیه مشركان مبارزه كرده است و در تمام این صحنه ها پیشرو بوده است.[30] از حضرت علی رضی الله عنه روایت است كه می گوید: روز بدر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به من و ابی بكر رضی الله عنه فرمود: با یكی از شما میكاییل و با دیگری جبرائیل همراه است. و اسرافیل فرشته بزرگی است و در معركه ها حضور پیدا می كند.[31] بعد از ذكر این همه دلایل روشن، هر جویای حق بطور قطع و یقین می داند كه حضرت ابوبكر رضی الله عنه از بزرگان اولیاء، نیكان و جهاد گران در راه خداوند بوده است. ممكن است جناب تیجانی با این حقایق روشن قانع نشود، لازم می دانم دیدگاه یكی از امامان شیعه اثنا عشری را ذكر كنم تا حقایق واضح گردیده، علیه زورگویان و معاندان حجت قاطع و برای قانعان و هدایت یافتگان شراب سلسبیل گردد.
ابوالحسن اربلی از مراجع بزرگ شیعه، در كتابش ((كشف الغمه)) از عروه بن عبدالله روایت می كند و می گوید: از ابوجعفر، محمد بن علی (امام محمد باقر علیه السلام) درباره تزیین كردن شمشیر سوال كردم، فرمود: اشكالی ندارد. ابوبكر صدیق، شمشیرش را مزین كرده است. گفتم: تو او را صدیق می دانی؟ بلافاصله از جایش پرید و رو به قبله كرد و گفت: آری، صدیق، آری، صدیق، آری، صدیق، هر كس او را صدیق نگوید، خداوند هیچ حرف و سخن وی را باور نمی كند، نه در دنیا و نه در آخرت.[32]
آیا تیجانی توبه می كند و ما را از بیان دلایل علیه هدایت دروغین خودش مستغنی می كند یا خیر؟؟! پاسخ بقیه سخنان او، پیرامون این مبحث، در مطالب گذشته به طور كامل بیان گردید.

زیرنویسها:
1. ثم اهتدیت ص (129-128) و آنگاه . . . هدایت شدم ص (211).
2. بدون تردید این جمله باطل است ولی من بدان جهت استدلال كرده ام تا نهایت تناقض گویی آقای تیجانی را آشكار كنم.
3. شرح الزرقانی علی موطا امام مالك ج3 ص (50-49).
4. التمهید لما فی الموطا من المعانی و الاسانید لابن عبدالبر ج21 ص (228).
5. همان منبع ج21 ص (230).
6.ثم اهتدیت ص (129). آنگاه . . . هدایت شدم ص (212).
7. سنن ترمذی كتاب المناقب برقم (3679) و الطبرانی فی الكبیر ج1 برقم (10-7) و صحیح ترمذی (2905).
8. صحیح بخاری كتاب فضایل الصحابه برقم (3471) ج3.
9. سنن ترمذی كتاب المناقب برقم (3665).
10. فتح الباری ج7 ص12.
11. منهاج السنه ج8 ص (381).
12. ثم اهتدیت ص (130-129). آنگاه . . . هدایت شدم ص (213).
13. بزودی درباره صحت این حدیث صحبت خواهیم كرد.
14. كشف الغمه ج2 ص (391) تحت عنوان فضایل الإمام زین العابدین.
15. دانش جدیدی كه آقای تیجانی درباره رد و قبول حدیث آن را ایجاد كرده است.
16. المقاصد الحسنه للسخاوی برقم (908) ص (555).
17. صحیح البخاری كتاب الجنائز برقم (1293).
18. منهاج السنه ج 8 ص (286).
19. سعد السعود لأبی القاسم علی بن موسی معروف به ابن طاووس. ص (216) مكتبه الرضی چاپ قم.
20. تاریخ اسلامی، محمود شاكر ج3 ص (21) و مختصر المحاسن المجتمعه عبدالرحمن صفوری ص (38).
21. انفال:38
22. صحیح مسلم مع الشرح: محمود شاكر ج3 ص31.
23. اصول كافی ج2 ص (333).
24. ثم اهتدیت ص 80.
25. منهاج السنه ج8 ص (284).
26. صحیح البخاری كتاب فضایل الصحابه برقم (3421).
27. صحیح البخاری كتاب فضایل الصحابه برقم(3442).
28. همان مرجع برقم (3468).
29. مسلم مع الشرح باب فضایل برقم (1028).
30- المنهاج ج8 ص79.
31- مسند ابی یعلی ج1 برقم (340) مسند علی بن ابی طالب و محقق آن فرموده است: سند آن صحیح است.
32. كشف الغمه ـ اربلی ج2 ص360.


به نقل از کتاب:
بلکه گمراه شدی، نوشته: خالدعسقلانی، ترجمه فارسی کتاب: بل ضللت، ترجمه: اسد الله موسوي





 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

ابن‌ عباس رضي الله‌عنه مي‌گويد: هركس اذان نماز را بشنود و بدان جواب مثبت ندهد و به مسجد نيايد كه در آن نمازش را ادا نمايد، نماز او پذيرفته نمي‌شود، و خدا و پيامبر را نافرماني كرده است. 

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 13854
دیروز : 3293
بازدید کل: 8249199

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010