Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "من طالب حقا فليطلبه في عفاف، واف أو غير واف" (صحيح – روايت ابن ماجة : 1965)
«هر کسي حق خود را مطالبه کرد، بايد آنرا به نيکي مطالبه کند خواه، حق خود را کامل بگيرد يا نگيرد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره زمر > تفسیر سوره زمر از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9251              تعداد مشاهده : 401             تاریخ افزودن مقاله : 14/1/1390

تفسیر سوره زمر
مکی است و 75 آیه دارد.
 
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ی 3-1:
تَنزِیلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَكِیمِ؛ نازل  شدن  این  کتاب  از جانب  خدای  پیروزمند حکیم  است.
إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ؛ ما این  کتاب  را به ، راستی  بر تو نازل  کردیم   پس  خدا را بپرست  و دین   خود برای  او خالص  گردان.
أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یحْكُمُ بَینَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ؛ آگاه  باش  که  دین  خالص  از آن  خداست  و آنان  که  سوای  او دیگری  را به   خدایی ، گرفتند ، گفتند : اینان  را از آن  رو می  پرستیم  تا وسیله  نزدیکی  ما  به خدای  یکتا شوند  و خدا در آنچه  اختلاف  می  کنند میانشان  حکم  خواهد کرد  خدا آن  را که  دروغگو و ناسپاس  باشد هدایت  نمی  کند.
خداوند متعال از عظمت قرآن و از شکوه کسی که از آن سخن گفته  از سوی او نازل شده خبر داده و می فرماید: قرآن از جانب خداوند توانمند و با حکمت نازل شده است ؛ کسی که الوهیت و عبادت برای او، جزو صفات ایشان می باشد. و این به خاطر عظمت و کمال و توانایی اوست که بر همه مخلوقات چیره است و هر چیزی در برابر او حقیر و ضعیف است. و در آفرینش و فرمانش دارای حکمت و فرزانگی است. پس قرآن از جانب خدایی نازل شده که صفتش چنین است و سخن گفتن صفت  او است، و صفت تابع موصوف است. پس همان طور که خداوند از هر جهت کامل است و همتایی ندارد، قرآنش نیز چنین است، و برای وصف قرآن همین کافی است، و بر مقام والای آن دلالت می نماید، امّا با این وجود بیشتر کمال آن را روشن کرد آن هم به سبب دو چیز: اول: به سبب کسی که قرآن را بر او نازل کرده است، و او محّمد (ص) است؛ شریف ترین مخلوقات. پس قرآن نیز شریف ترین کتاب است.
دوم: به سبب چیزی که سبب نزول قرآن است، و آن حق می باشد. پس نازل شدن قرآن هم به سبب حقی است که هیچ شکیّ در آن نیست تا مردم را از تاریکی ها بیرون آورد و به سوی نور رهنمون شود و هم دراخبار راستینی  که داده و در احکام عادلانه ای که با خود دارد دربر گیرنده ی حق است. بنابراین تمام مطالب علمی که قرآن بر آن دلالت می نماید بالاترین انواع حق است، و بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست.
و از آن جا که قرآن از سوی حق نازل شده و مشتمل بر حق است و برای هدایت خلق بر شریف ترین مردم نازل شده است نعمت بسیار بزرگی است و باید شکر آن را به جای آورد و شکر آن همان خالص گرداندن  عبادت و بندگی برای خداست. بنابراین  فرمود:« فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ» پس همه دین و عبادت خود را از قبیل شرائع ظاهری و باطنی، اسلام ، ایمان و  احسان را برای خدا خالص بگردان. یعنی اینها را فقط برای خدا  انجام ده و هدف تو از آن فقط جلب رضایت خدا باشد.« أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ» این فراز از آیه تاکیدی بر موضوع اخلاص برای خدا است که پیش تر بدان امر نمود. و بیانگر آن است که همانگونه که هر کمالی متعلق به خدا است، نیز دین خالصِ پاک از تمامی آلودگی ها از آن اوست، زیرا دین خالص آن دینی است که او به عنوان دین خویش برگزیده است. و آنان را بدان امر نموده است، چرا که متضمن عبادت کردن بندگان برای خداست از حیث محبت وی و ترس از او و امید به او. نیز متضمن آن است که به سوی او برگردند و او را پرستش نمایند و برای بدست آوردن نیازهایشان به او پناه ببرند.
و  این چنین عبادتی است که دل ها را پاکیزه می گرداند. امّا شرک ورزیدن در هر عبادتی قلب را آلوده می گرداند و خداوند از داشتن هر شریک و هر نوع شراکتی پاک است. شرک ورزیدن دل و روح آدمی را در دنیا و آخرت به تباهی می کشاند و مایه نهایت شقاوت و بدبختی است، بنابراین وقتی به توحید و اخلاص فرمان داد از شرک ورزیدن به خدا نهی کرد و کسی را که به او شرک می ورزد مذّمت نمود. پس فرمود:« وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیاء» و کسانی که به جای خدا دوستان و یاورانی برگرفته اند که با پرستش آنها و به فریاد خواندنشان با آنها دوستی می نمایند و عذر خود را چنین بیان می کنند و می گویند:« مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى» ما آنان را پرستش نمی کنیم مگر برای آن که نیازهای ما را به خدا برسانند و پیش خدا برای ما شفاعت کنند، وگرنه ما می دانیم که اینها نمی آفرینند و روزی نمی دهند، و هیچ چیزی در اختیارشان نیست. پس اینها یگانه پرستی و اخلاصی را که خداوند به آن دستور داده است ترک نموده و بر  انجام بزرگ ترین کار حرام که شرک است جرأت کرده اند و کسی را که همتا و همانندی ندارد و پادشاه بزرگ است با پادشاهان دنیا مقایسه کرده و با عقل های فاسد خود چنین گمان برده اند که همان گونه که نمی توان به پادشاهان رسید بدون واسطه گری و سفارش و خواهش افراد والا مقام و وزرایی که نیاز و خواسته های ملتّ را به پادشاهان می رسانند و نسبت به ایشان ترحمشان برانگیخته و زمینه ی برآورده شدن آن نیاز و خواسته ها را فراهم می کنند خداوند متعال نیز چنین است و این قیاس از فاسدترین قیاس هاست، چرا که متضمن مساوات میان خالق و مخلوق است، با اینکه از دیدگاه عقل و نقل و فطرت فرق بزرگی بین خالق و مخلوق وجود دارد. پادشاهان بدان جهت نیاز دارند تا افرادی میان آنها و رعیت شان واسطه قرار گیرند چون آنها احوال رعیت را نمی دانند. بنابراین به کسی نیاز دارند که آنان را از احوالشان باخبر نماید.
و شاید رحمت و مهربانی در دلشان نسبت به کسی که نیازمند است نباشد، بنابراین به کسی احتیاج دارند که آنان را وادار نماید تا بر آنها رحم کنند. و به سفارش کنندگان و وزیران نیاز دارند و از آنها می ترسند، بنابراین نیاز کسانی را که وزیران برایشان وساطت می کنند برآورده می سازند تا این گونه رعایت وزیران را کرده باشند. و نیز پادشاهان ، فقیر و مستمند هستند و گاهی به خاطر فقر از برآورده کردن نیاز سرباز می زنند. اما پروردگار متعال خدایی است که علم و آگاهی او ظاهر و باطنِ امور را در برگرفته است و به کسی نیاز ندارد که او را از احوال رعیّت ها و بندگانش باخبر کند. و او تعالی مهربان ترین مهربانان است و بخشنده ترین بخشایندگان است و به هیچ کسی از بندگانش نیاز ندارد تا نسبت به بندگانش مهربانی کنند، بلکه خداوند از خود بندگان و از پدران و مادرانشان برایشان مهربان تر است و اوست که آنها را تشویق می نماید و آنها را به سوی اسبابی فرا می خواند که به وسیله آن رحمت الهی را به دست آورند. او چیزهایی از منافع و مصالح آنها را می خواهد که خودشان هم برای خود نمی خواهند.
و خداوند دارای توانگری مطلق و کامل است و اگر همه مخلوقات از اول تا آخر در یک  میدان جمع شوند و از او بخواهند و او به هرکس هر آنچه که خواسته و آرزو نموده است بدهد؛ هیچ چیزی از توانگری اش کم نخواهد شد، و هیچ چیزی را از آنچه او دارد کم نمی کنند، مگر به اندازه ای که سوزنی در دریا فرو برده شود و اندازه ای از آب دریا را با خود بالا آوَرَد. و همه شفاعت کنندگان از او می ترسند و هیچ کسی از آنها جز با اجازه او شفاعت نخواهد کرد. و  تمام شفاعت ها در دست اوست. پس با این تفاوت ها جهالت مشرکین نسبت به خدا و بی خردی بزرگشان و شدّت جرأت آنها بر وی معلوم می شود. و نیز حکمت اینکه خداوند شرک را نمی بخشد معلوم می گردد، چون شرک عیب جویی خداوند را در بردارد. بنابراین میان دو گروه یگانه پرست و مشرک داوری کرده و در ضمن مشرکان را تهدید نموده و می فرماید:« إِنَّ اللَّهَ یحْكُمُ بَینَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یخْتَلِفُونَ» بی گمان خداوند میان ایشان درباره آنچه که در آن اختلاف می ورزند داوری خواهد کرد. و دانسته شد که حکم و داوری خداوند این است که مومنان مخلص را در باغ های بهشت جای دهد، و هرکس که برای خدا شریک قائل شود بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش را آتش دوزخ قرار دهد.« إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ» بی گمان خداوند توفیق هدایت شدن به راه راست را به کسی نمی دهد که دروغگو و کفر پیشه و ناسپاس است و مواعظ و آیات نزد او می آیند امّا دروغگویی و ناسپاسی از او دور نمی شود.
و خداوند نشانه ها را به او نشان می دهد امّا آنها را انکار می کند و به آنها کفر می ورزد و دروغ می گوید. پس چنین کسی چگونه هدایت می شود در حالی که دروازه هدایت را به روی خود بسته است؟! و به سزای کارهایی که می کند خداوند بر دلش مهر می نهد پس او ایمان نخواهد آورد.
آیه ی 4:
لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا یخْلُقُ مَا یشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ؛ اگر خدا می  خواست  که  برای  خود فرزندی  بر گیرد ، از میان  مخلوقات  خود  هر چه  را که  می  خواست  بر می  گزید  منزه  است  اوست  خدای  یکتای  قهار.
« لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یتَّخِذَ وَلَدًا» اگر خداوند آن گونه که بی خردان گمان می برند می خواست فرزندی داشته باشد، « لَّاصْطَفَى مِمَّا یخْلُقُ مَا یشَاء» از میان مخلوقات کسی را که می خواست برمی گزید، و آن را به منزله فرزند خویش قرار می داد، و نیازی به گرفتن همسر نداشت. « سُبْحَانَهُ» پاک و منّزه است خداوند از آنچه کافران درباره او گمان می برند، و پاک است از آنچه که ملحدان به او نسبت می دهند. « هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ» و او در ذات و اسما و صفات و در  کارهایش یگانه است، پس او در این چیزها شبیه و همانندی ندارد، و اگر فرزندی داشت این اقتضا می کرد تا در یگانی اش شبیه او باشد، چون فرزند جزئی از او می شد.
« الْقَهَّارُ» و بر همه جهان بالا و پایین چیره است، پس اگر فرزندی داشت فرزندش تحت چیرگی او قرار نمی گرفت، و بر پدرش از روی ناز و کرشمه گستاخی می کرد. و یگانگی و چیرگی خداوند متلازم هستند. پس یگانه حتما چیره است، و کسی نمی تواند بر همه چیز چیره باشد مگر اینکه یگانه و یکتا باشد، و این امر مشارکتِ با او را از هر جهت نفی می کند.
آیه ی 7-5:
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یكَوِّرُ اللَّیلَ عَلَى النَّهَارِ وَیكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ یجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ ؛ آسمانها و زمین  را به  حق  بیافرید  شب  را بر روز داخل  می  کند و روز  را بر شب   و آفتاب  و ماه  را رام  گردانید و هر یک  تا زمانی  معین  در  حرکتند  آگاه  باش  که  اوست  پیروزمند و آمرزنده.
خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیةَ أَزْوَاجٍ یخْلُقُكُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ؛ شما را از یک  تن  بیافرید  و از آن  یک  تن  زنش  را آفرید  و برایتان   از، چارپایان  هشت  جفت  بیافرید  شما را در شکم  مادرتان  در چند مرحله  در  درون  تاریکیهای  سه  گانه  آفرینش  بخشید  این  است  خدای  یکتا پروردگار  شما فرمانروایی  از آن  اوست   خدایی  جز او نیست   پس  چگونه   رویگردانتان  می  سازند ?
إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِی عَنكُمْ وَلَا یرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا یرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَینَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ؛ اگر ناسپاسی  کنید ، خدا از شما بی  نیاز است   و ناسپاسی  را برای   بندگانش ، نمی  پسندد  می  پسندد که  سپاسگزار باشید  و هیچ  کس  بار گناه   دیگری  را بر دوش  نمی  کشد  بازگشت  همه  شما نزد پروردگارتان  است   او  شما را از کارهایی  که  می  کرده  اید آگاه  می  کند  او به  آنچه  در دلها می   گذرد آگاه است.
خداوند متعال خبر می دهد که او « خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ» آسمان ها و زمین را از روی حکمت و مصلحت آفریده است ، و تا بندگان را امر ونهی کند، و به آنها پاداش و کیفر بدهد. « یكَوِّرُ اللَّیلَ عَلَى النَّهَارِ وَیكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیلِ» هریک از شب و روز را بر دیگری داخل می کند، و هریک را به جای دیگری قرار می دهد. و شب و روز جمع نمی شوند، بلکه هرگاه یکی بیاید دیگری می رود. « وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ یجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى» و خورشید و ماه را به صورت منظّم مسخّر کرده و آنها حرکتی قانونمند دارند و هریک تا مدت زمان معیّنی حرکت خواهد کرد و آن زمانی است که این دنیا به پایان می رسد و نابود می شود. پس آن گاه خداوند همه مخلوقات و خورشید و ماه را از بین می برد و آفرینش را از نو آغاز می کند تا در سرای جاودانگی بهشت یا جهّنم ماندگار شوند. « أَلَا هُوَ الْعَزِیزُ» بدان که او غالب است و بر هر چیزی چیره می باشد و هیچ چیزی در برابر او توان سرپیچی ندارد و او با توانمندی خویش این مخلوقات بزرگ را پدید آورده و آنها را  فرمانبردار نموده است که به فرمان او حرکت می کنند. « الغَفَّرُ» آمرزنده گناهان بندگانِ توبه کار و با ایمان می باشد. همان طور که خداوند متعال فرموده است:« وَإِنّی لَغَفَّارُ ُ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَلِحَا ثُمَّ اهتَدَی» و بی گمان من آمرزنده هستم برای کسی که توبه کرده و  ایمان آوَرَد و کار شایسته انجام دهد و سپس راهیاب شود. و خداوند کسی را که شرک بورزد بعد از آن که آیات بزرگ او را دیده است سپس توبه کند و برگردد می آمرزد.
از قدرت و توانمندی اش این است که « خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ» شما را با اینکه زیاد هستید و در گوشه های زمین پراکنده می باشید از یک تن آفرید. « ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا» سپس همسرش را از آن پدید آورد تا در آغوش همدیگر آرام بگیرند و نعمتش را بر آنان کامل بگرداند. « وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیةَ أَزْوَاجٍ» و از چهارپایان هشت نوع را با تقدیر و اندازه گیری معینی از سوی خود، برای شما آفرید. و این بیانگر رحمت و مهربانی او نسبت به شما است. و آن هشت نوع همان ها هستند که در سوره انعام بیان شده اند:« ثَمَنِیَةَ أَزوَجِ مِّن الضَّانِ اثنَینِ وَمِنَ المَعزِ اثنَینِ» هشت جفت؛ از میش دو تا و از بز دو تا، « وَمِن الإِبِلِ اثنَینِ وَمِن البَقَرِ اثنَینِ» و از شتر دو تا و از گاو دو تا. و اینها را به طور ویژه بیان کرد با این که او برای مصالح بندگانش حیوانات دیگری را هم آفریده است، چون اینها فایده شان بیشتر است و منافعشان فراگیر می باشد، و همچنین دارای ویژگی هایی هستند که دیگر حیوانات ندارند، مانند قربانی و هدی و عقیقه و واجب بودن زکات و دیه در آن ها . به همین خاطر اینها را به طور ویژه بیان کرد.
وقتی آفرینش پدر و مادرمان «آدم و حوا» را بیان کرد، ابتدای آفرینش ما را نیز ذکر نمود و فرمود:« یخْلُقُكُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ» شما را در شکم های مادرانتان از مرحله ای به مرحله ای دیگر در می آورد، در حالی که دست هیچ مخلوقی به شما نمی رسید، و هیچ چشمی نیست که شما را زیرنظر داشته باشد. و اوست که شما را در ای مکان تنگ پرورش می دهد، « فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ» در میان سه تاریکی؛ تاریکی شکم سپس تاریکی رحم و سپس تاریکی مشیّمه و بچه دان. « ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ» خدایی که آسمان ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخر نموده و شما را خلق کرده و چهارپایان را برایتان آفریده الله است، که پروردگار و معبود حقیقی شماست و شما را پرورش داده و به تدبر امورتان پرداخته است.
پس همانگونه که او در آفرینش و پرورش شما تنها و یگانه است و شریکی ندارد، در  الوهیتش نیز یگانه است و شریکی برای وی نیست. بنابراین  فرمود:« لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ» فرمانروایی از آن اوست؛ هیچ معبود به حقّی جز او نیست، پس چگونه برگردانده می شوید؟ سپس بیان کرد که تنها خداوند سزاوار پرستش است نه بت هایی که هیچ کاری را تدبیر نمی کنند و هیچ اختیاری ندارند. پس فرمود:« إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِی عَنكُمْ» اگر کفر بورزید بدانید که مسلّما خداوند از شما بی نیاز است، و کفر ورزیدن شما به او زیانی نمی رساند، همان طور که از اطاعت و عبادت شما فایده ای به او نمی رسد. ولی امر ونهی او به شما  فقط ناشی از فضل و لطف او بر شماست. « وَلَا یرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ» و خداوند به خاطر کمال و احسانش، و از آن جا که می داند کفر، بندگانش را بدبخت می نماید چنان بدختی که بعد از آن هرگز سعادت را  نخواهند دید، چرا که آنها را برای عبادت خود آفریده است، و هدف نهایی از آفرینش مردم  عبادت خداست از این رو خداوند کفر را از بندگانش نمی پسندد و راضی نیست آنها چیزی را ترک کنند که برای آن آفریده شده اند. « وَإِن تَشْكُرُوا یرْضَهُ لَكُمْ» و اگر با یگانه پرستی و اخلاص دین و عبادت برای او، سپاس او را بگزارید آن را برایتان می پسندد، چون نسبت به شما مهربان است و دوست دارد بر شما احسان کند، و چون کاری را که کرده اید که برای آن آفریده شده اید. و همان طور که از شرک ورزیدن شما به او زیانی نمی رسد، و عمل خوب و بد شما و توحید و یکتاپرستی تان به او نفعی نمی رساند، به همان شیوه هریک از شما کار خیر و شرش به خود او بر می گردد. « وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» و هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد، « ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَینَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» سپس بازگشت شما در روز قیامت به سوی پروردگارتان است و آنگاه شما را به آنچه می کردید خبر می دهد؛ خبر دادنی که  علم او آن را احاطه  کرده و قلمش بر آن رفته است و فرشتگان آن را برایتان ثبت و ضبط کرده اند و اعضایتان بر آن گواهی داده است. پس هریک را به آنچه که سزاوارش است سزا و جزا می دهد. « إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُور» بی گمان او به سینه ها و حالات نیک و بدی که در آن است آگاه می باشد. منظور این است که خداوند با دادگری کامل سزا و جزا می دهد.
آیه ی 8:
وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِی مَا كَانَ یدْعُو إِلَیهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّیضِلَّ عَن سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِیلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ؛ چون  به  آدمی  گزندی  برسد ، به  پروردگارش  روی  می  آورد و او را می  خواند، آنگاه  چون  به  او نعمتی  بخشد ، همه  آن  دعاها را که  پیش  از این  کرده   بوداز یاد می  برد و برای  خدا همتایانی  قرار می  دهد تا مردم  را از طریق   او گمراه  کنند بگو : اندکی  از کفرت  بهره  مند شو ، که  تو از دوزخیان   خواهی  بود.
خداوند متعال از احسان خویش نسبت به بنده اش و از نیکوکاری خود و از کم سپاسی او خبر می دهد که هرگاه زیان و گزندی از قبیل بیماری یا فقر و یا افتادن در مشقّت دریا و یا غیر آن به او برسد، می داند که در این حالت کسی جز خدا او را نجات نمی دهد، بنابراین با تضّرع و زار ی رو به خدا می آورد و او را به فریاد می خواند و از او  کمک می خواهد تا آنچه را که بدان گرفتار شده دور نماید، و در این مورد اصرار می ورزد. « ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ» سپس هنگامی که خداوند از سوی خود نعمتی به او ببخشد و زیان و رنج و  اندوهش را دور سازد، « نَسِی مَا كَانَ یدْعُو إِلَیهِ مِن قَبْلُ» رنج و اندوهی راکه قبلا خدا را به خاطر آن به فریاد می خواند، فراموش می کند و چنان می شود که گویا به او زیانی نرسیده است  ، و به شرک ورزیدن خود ادامه می دهد. « وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّیضِلَّ عَن سَبِیلِهِ» و برای خداوند همتایانی قرار می دهد تا خود و دیگران را از راه او گمراه سازد، چون گمراه ساختن؛ بخشی از گمراه شدن است. پس ملزوم را بیان کرد تا بر لازم دلالت نماید.  « قُل» به کسی که در مقابل نعمت خدا ناسپاسی را پیشه کرده است بگو:« تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِیلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ »  اندک زمانی از کفر خود بهره مند شو، بی گمان تو از دوزخیانی ، پس آنچه از آن بهره مند می شوی چیزی را از تو دور نمی کند، چرا که سرانجامِ تو جهنّم است. « أَفَرَءیتَ إِن مَّتَّعنَهُم سِنینَ، ثُمَّ جَآءهُم مَّا کَانُوا یُوعَدونَ ، مَآ أَغنَی عَنهُم مَّا کَانُوا یُمَتَّعُونَ» آیا اندیشیده ای اگر آنها را چند سال بهره مند کنیم سپس آنچه به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید آنچه از آن بهره مند می شوند چیزی را از آنها دور نخواهد کرد؟!
آیه ی 9:
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ إِنَّمَا یتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ؛ آیا آن  کس  که  در همه  ساعات  شب  به  عبادت  پرداخته  ، یا در سجود است   یا در قیام  ، و از آخرت  بیمناک  است  و به  رحمت  پروردگارش  امیدوار  است ، با آن  که  چنین  نیست  یکسان  است  ? بگو : آیا آنهایی  که  می  دانند  با آنهایی  که  نمی  دانند برابرند ? تنها خردمندان  پند می  پذیرند.
این مقایسه ای است بین کسی که اطاعت و عبادت خدا را انجام می دهد و کسی که چنین نیست؛ مقایسه عالم و جاهل و این که اینها از اموری هستند که از نظر عقل واضح اند و به طور یقین تفاوت آنها مشخص است. پس کسی که از طاعت و عبادت پروردگارش روی می گرداند و از هوای نفس خود پیروی می کند، مانند کسی نیست که با انجام بهترین عبادت ها که نماز است ، در بهترین اوقات که اوقات شب است از پروردگارش اطاعت می کند. پس او را به کثرت عمل و برترین آن توصیف کرد سپس او را به ترسیدن از خدا و امیدوار بودن به وی توصیف نمود و بیان کرد که آنچه او از آن بیم دارد عذاب آخرت است، و به خاطر گناهان گذشته از عذاب آخرت می ترسد .
و به رحمت خداوند امیدوار است پس او را به انجام عمل ظاهری و باطنی توصیف  نمود. « قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ» بگو: آیا کسانی که پروردگارشان را می شناسند و دین شرعی و آیین جزایی و اسرار و حکمت های آن را می دانند، و کسانی که به چیزی از این امور آگاهی ندارند برابرند؟
 این دو گروه برابر نیستند ، همان طور که شب و روز، و روشنایی و تاریکی و آب و آتش یکی نیستند.« إِنَّمَا یتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » تنها خردمندان وقتی پند داده شوند پند می پذیرند؛ آنها که دارای خردهای پاک و درست هستند و برتر را بر آنچه پست و بی ارزش است ترجیح می دهند. پس ایشان علم را بر جهل، و اطاعت خدا را بر مخالفت با وی  ترجیح می دهند ، چون آنها عقل هایی دارند که عواقب و سرانجام کارها را به آنان می نمایاند. به خلاف کسی که عقل و خرد ندارد، و از آنجا که عقل و خرد ندارند هوای نفس خود را معبود خویش قرار می دهد.
آیه ی 10:
ُقلْ یا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا یوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیرِ حِسَابٍ ؛ بگو : ای  بندگان  من  که  ایمان  آورده  اید ، از پروردگارتان  بترسید  برای آنان  که  در حیات  اینجهانی  نیکی  کرده  اند ، پاداش  نیک  است   و  زمین  خدا پهناور است   مزد صابران  بی  حساب  و کامل  ادا می  شود.
« ُقلْ یا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا» ای پیامبر! با شرافت ترین مردمان را که مومنان هستند فرا بخوان و آنان را به برترین کار که پرهیزگاری است دستور ده، و چیزهایی را برایشان بیان کن که باعث تقوا می شود و آن عبارت است از اینکه خداوند متعال آنها را با نعمت هایی که به آنها داده پرورش داده و به آنان عطا کرده است و به آنان بگو:« اتَّقُوا رَبَّكُمْ» از پروردگارتان پروا بدارید. این نوعی از تشویق است چنان که می گویند: ای سخاوتمند ببخش، و ای شجاع بجنگ.
و پاداشی را که در دنیا آنان را به وجد و نشاط می آورد برایشان ذکر کرد و فرمود:« لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ» کسانی که با انجام دادن عبادت پروردگارشان در این دنیا نیکی کرده اند پاداش نیک و روزیِ فراخ دارند، و خداند آرامش قلب و شرح صدر را به آنان ارزانی می دارد. همان طور که خداوند متعال فرموده است:« مَن عَمِلَ صَلِحَاَ مِّن ذَکَرِ أَو أُنثَی وَهُوَ مُومِنُ فَلَنُحیَیَّهُ حَیَوةَ طَیِّبَةَ» مرد یا زنی که کار شایسته انجام دهد در حالی که او مومن است، به وی زندگی پاکیزه ای خواهیم داد. « وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ» و سرزمین خدا فراخ و وسیع است ، پس هرگاه از عبادت خدا در سرزمینی بازداشته شدید، به جایی دیگر هجرت کنید تا در آن پروردگارتان را عبادت کنید و بتوانید دین خود را برپا دارید. وقتی فرمود:« لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ» برای کسانی که نیکی کنند در همین جهان به ایشان نیکی می شود، شاید برای برخی این پرسش پیش آید که نصّ ، عامّ و کلّی است و هرکس در اینجا نیکوکاری کند در همین دنیا به او نیکی می شود ، پس چرا فردی که ایمان آورده و در سرزمینی مورد ستم و توهین قرار می گیرد و با او نیکی نمی شود؟ به همین خاطر این گمان را دفع کرد و فرمود:« وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ» و سرزمنی خدا فراخ و پهناور است. و اینجا مژده ای هست که پیامبر (ص) فرموده است:« همواره گروهی از  امّت من بر حق خواهند بود؛ هرکس آنان را یاری نماید و یا با آنان مخالفت ورزد به آنان زیانی نمی رساند. و تا زمانی که فرمان خدا می آید آنها بر این هستند». این آیه به این مطلب اشاره می کند. خداوند متعال خبر داده است که سرزمین او فراخ و وسیع است پس هرگاه در جایی از عبادت کردن خدا منع شدید، به جایی دیگر هجرت کنید ، و این شامل هر زمان و مکانی می شود. پس هر مهاجری باید پناهگاهی در میان مسلمان ها داشته باشد که به آن پناه ببرد تا بتواند دین خود را برپا دارد. « إِنَّمَا یوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیرِ حِسَابٍ » قطعا به شکیبایان پاداششان به تمام و کمال و بدون حساب داده می شود. و این شامل همه انواع صبر و شکیبایی می شود؛ از جمله صبر و شکیبایی بر تقدیرهای دردآور الهی. پس فرد شکیبا زبان به ناخشنودی نمی گشاید، همچنان که خویشتن داری در برابر گناهان را نیز دارد، پس فرد شکیبا بصورت  عمدی مرتکب گناهان نمی شود. و صبر نمودن بر طاعت خدا و به جای آوردن آن را نیز شامل می شود. و خداوند به شکیبایان وعده داده است که پاداش آنها را بدون هیچ حساب  و کتابی خواهد داد. و اینها همه به خاطر  فضیلت صبر و شکیبایی و جایگاه آن نزد خداست. و صبر انسان را بر  انجام کارها کمک می نماید.
آیه ی 16-11:
قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ؛ بگو : من  مامور شده  ام  که  خدا را بپرستم  و برای  او در دین  اخلاص  ورزم ،
وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ؛ و مرا فرموده  اند که  نخستین  مسلمانان  باشم.
قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیتُ رَبِّی عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ؛ بگو : اگر پروردگارم  را نافرمانی  کنم  ، از عذاب  آن  روز بزرگ  می  ترسم.
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِینِی؛ بگو : خدا را می  پرستم  و برای  او در دین  خود اخلاص  می  ورزم.
فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ ؛ بپرستید هر چیز دیگری  را جز او  بگو : زیان  کنندگان  کسانی  هستند که   درروز قیامت  خود و خاندانشان  را از دست  بدهند بهوش  باشید که  این   زیانی آشکار است.
لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ یخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ یا عِبَادِ فَاتَّقُونِ؛ بالای  سرشان  طبقات  آتش  است  و در زیر پایشان  آتش   این  چیزی  است  که   خدا، بندگان  خود را بدان  می  ترساند  پس  ای  بندگان  من  ، از من  بترسید.
« قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ» ای پیامبر! به مردم بگو:« من فرمان یافته ام که خدا را بپرستم و پرستش را خاص او گردانم» . این دستور در اوّل سوره داده شده است:« فَاعبُدِاللَّهَ مُخلِصَاَ لَّهُ الدِّینَ» خدا را عبادت کن در حالی که عبادت تو خالص برای او باشد. « وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ» و به من دستور داده شده که نخستین فرد از افراد منقاد اوامر خدا باشم، چون من دعوت کننده و راهنمای مردم به سوی پروردگارشان هستم، و این اقتضا می نماید که من اوّلین کسی باشم که از آنچه مردم بدان دستور داده شده اند اطاعت کنم. و اوّلین کسی باشم که تسلیم خدا شده است. و محّمد(ص) به این فرمان عمل کرد، و باید چنین می شد . و هرکس که از پیروان اوست باید چنین باشد. و تسلیم فرمان خدا باشد و اعمال ظاهری و باطنی را خالصانه برای او انجام دهد. « قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیتُ رَبِّی عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ» بگو: اگر در این که خداوند مرا به اخلاص و اسلام دستور داده از دستورش سرپیچی کنم از عذاب روزی بزرگ می ترسم. و هرکس شرک ورزد برای همیشه در عذاب می ماند، و هرکس نافرمانی کند در آن روز سزا داده می شود. « قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِینِی ؛ فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ» بگو: تنها خدا را می پرستم و بس، و عبادت و طاعتم را برای او خالص می گردانم . اما شما هرچه را که می خواهید به جای  او پرستش کنید. همان طور که فرموده است:« قُل یَأَیُّهَا الکَفِروُنَ، لَآ أَعبُدُ مَا تَعبُدُونَ ، وَلَآ أَنتُم عَبِدُونَ مَآ أَعبُد، وَلَآ أَنَا عَابِدُ مَّا عَبَدتُّم ، وَلَآ أَنتُم عَبِدُونَ مَآ أَعبُدُ، لَکُم دینُکُم وَلِیَ دِینِ» بگو: « ای کافران! آنچه را که شما می پرستید من نمی پرستم. و شما نیز نمی پرستید آنچه را که من می پرستم. و نه من آنچه را شما می پرستید، می پرستم. و نه شما آنچه را من می پرستم، می پرستید. دین خودتان برای خودتان. و دین خودم برای خودم.» « قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ» بگو:« زیانکاران واقعی کسانی هستند که خود و خاندانشان را در روز قیامت زیانبار کرده اند، خود را از پاداش محروم کرده اند و سبب شده اند تا گرفتار عذاب سخت شوند و میان خود و خانواده هایشان جدایی افکنده و به شدّت غمگین گشته اند، و زیانشان بزرگ است. « أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ » بدان که این است زیان آشکار و هیچ زیانی مانند آن نیست. زیانی است پیوسته که بعد از آن فایده ای عایدشان نخواهد شد، بلکه پس از آن هیچ آرامشی نخواهند دید. سپس شدّت بدبختی ِ آنان را بیان کرد و فرمود:« لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ» از بالای سرشان قطعه هایی از عذاب به مانند ابرهای بزرگ قرار دارد، و در زیر پاهایشان نیز چنین است. « ذَلِکَ» حالتی که از عذاب اهل جهّنم بیان کردیم چیزی است که خداوند به وسیله آن بندگانش را به سوی رحمت خویش سوق می دهد. « یخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ یا عِبَادِ فَاتَّقُونِ» یعنی عذابی که خداوند برای شقا وتمندان آماده  کرده است را انگیزه ای قرار داده که بندگانش را به تقوا و پرهیزگاری فرا خواند و آنها را از آنچه که سبب گرفتار شدن به عذاب می شود باز دارد. پس پاک است خداوندی که بر بندگانش در هر چیزی رحم کرده و راه هایی را که انسان را به خدا تشویق نموده است تا این راهها را در پیش بگیرند و آنها را به هر آنچه که مردم به آن علاقه دارند و دل ها با آن آرامش می یابند تشویق نموده است . و آنها را از انجام کارهای ناشایست به شدّت نهی کرده و اسبابی که آنها را از این کارها باز می دارد برایشان بیان نموده است.
آیه ی 18-17:
وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ؛ و کسانی  را که  از پرستش  بتان  پرهیز کرده  اند و به  خدا روی  آورده  اند  بشارت  است   پس  بندگان  مرا بشارت  ده  :
الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ؛ آن  کسانی  که  به  سخن  گوش  می  دهند و از بهترین  آن  پیروی  می  کنند ،  ایشانند کسانی  که  خدا هدایتشان  کرده  و اینان  خردمندانند.
بعد از آنکه خداوند متعال احوال مجرمان را بیان کرد حالت و ثواب کسانی را که به سوی او روی آورده اند، بیان نمود و فرمود:« وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یعْبُدُوهَا» و کسانی که از عبادت طاغوت دوری گزیده اند. منظور از طاغوت در اینجا پرستش غیر الله است ، پس آنها از پرستش آن پرهیز می کنند. و این یکی از بهترین و زیباترین شیوه های برحذر داشتن از سوی خداوند حکیم و علیم است،  زیرا مدحی که در اینجا وارد شده است شامل هرکسی است که از عبادت طاغوت پرهیز کرده باشد. « وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ» و با عبادت خدا و خالص گرداندن عبادت و طاعت برای خدا رو به سوی او آورده اند. پس انگیزه های آنان از پرستش بت ها برگشته است و به سوی پرستش خداوند روی آورده اند. و از شرک و گناهان روی برتافته اند و بر یگانه پرستی و طاعت خدا ماندگار شده اند. « لَهُمُ الْبُشْرَى» اینان را مژده است، مژده ای که اندازه و حالت آن را جز کسی که آن را به ایشان  ارزانی نموده است نمی داند. و این شامل مژده در زندگی دنیاست ، که نام نیک از آن برجای می ماند، و صاحب رویای صادقانه خواهند بود و از توجّه و عنایات خدا برخوردار خواهند شد. به گونه ای که از این رهگذر احساس خواهند کرد که خداوند می خواهد آنها را در دنیا و آخرت مورد تکریم قرار دهد. و آنان در آخرت به  هنگام مردن و در قبر و در روز قیامت هم مژده دارند و آخرین مژده آن است که خداوند  اعلام می دارد برای  همیشه از آنان راضی است و در بهشت با امن و امان به سر می برند و از لطف پروردگار بهره مند می شوند.
وقتی خبر داد که اینها  مژده دارند، خداوند به پیامبر فرمان داد تا به آنها مژده بدهد، و صفتی را که به خاطر آن سزاوار بشارت می گردند بیان کند. پس فرمود:« فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» به آن بندگانم مژده بده که سخن ها را می شنوند و از بهترینش پیروی می کنند. و این شامل هر سخنی می شود. پس آنها هر سخنی را می شنوند تا آنچه را که باید برگزید و آنچه را که باید از آن پرهیز کرد تشخیص دهند. بنابراین از روی خرد و درایت خویش بهترین سخن را پیروی می کنند. و بهترین سخن ها به طور مطلق کلام خدا و کلام پیامبرش می باشد. همان طور که در این سوره فرموده است:« اللَّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الحَدِیثِ کِتَبَاَ مُّتَشَبَِهَا» خداوند بهترین سخن را فرو فرستاده است؛ کتابی همگون. در این آیه نکته ای هست و آن این که وقتی خداوند از کسانی خبر داد که مورد ستایش قرار گرفته اند و فرمود که آنها سخن ها را می شنوند آن گاه از بهترین آن پیروی می کنند. انگار گفته می شود که راه شناخت بهترین سخن چیست تا متصف به صفت خردمندان باشیم و آن پیروی کرد از خردمندان است؟گفته می شود: آری! بهترین سخن چیزی  است که خداوند بدان تصریح کرده است:« اللَّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الحَدِیثِ کِتَبَاَ مُّتَشَبَِهَا» خداوند بهترین سخن را فرو فرستاده است؛ کتابی همگون. « الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ» کسانی که سخن ها را می شنوند آن گاه از بهترینش پیروی می کنند، ایشان کسانی هستند که خداوند آنها را به سوی بهترین اخلاق و اعمال هدایت کرده است. « وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» و ایشان خردمندانند. یعنی دارای عقلهای درست می باشند. و نشان خردورزی آنها این است که خوب و بد را تشخیص داده، و آنچه را که باید برگزینند، برگزیده اند.
و این علامت برخورداری از عقل است، بلکه خردمندی نشانه ای جز این ندارد. پس کسی که میان گفته ها تشخیص نمی دهد و خوب و بد آن را نمی داند از زمره کسانی نیست که دارای عقل های درست هستند. و کسی که تشخیص می دهد امّا شهوت بر عقلش غالب می آید و  عقلش تابع شهوت و میلش می گردد و در نتیجه بهترین را ترجیح نمی دهد، چنین فردی ناقص العقل است.
آیه ی 20-19:
أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِی النَّارِ؛ آیا کسی  را که  حکم  عذاب بر او محقق  شده  ، تو می  توانی  او را که  در آتش است  برهانی  ?
لَكِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِیةٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا یخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعَادَ؛ اما برای  آنان  که  از خدا می  ترسند غرفه  هایی  است  بر فراز هم  ساخته  ،، که از زیرشان  جویباران  روان  است   این  وعده  خداست  و خدا وعده  خود خلاف   نخواهد کرد.
کسی که به سبب ادامه دادن راه گمراهی و عناد و کفر، فرمان عذاب درباره او قطعی و محقق گشته است، نمی توانی او را هدایت نمایی. و نمی توانی کسی را که به طور قطع در جهنّم است نجات بدهی. امّا توانگری و رستگاری واقعی از آنِ پرهیزگاران است، همان کسانی که خداوند انواع نعمت ها را برایشان آماده کرده است، و به نیکی آنان را مورد تکریم قرار می دهد.
« لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِیةٌ» آنان منازلی عالی و بلند و آراسته دارند. و از جمله زیباییِ آن، این است که بیرونِ آنها از داخلشان دیده می شود و داخلشان از بیرون دیده می شود. و چنان بلند هستند که چون ستاره ای که بعد از افول ستارگان دیگر در افق شرقی یا غربی دیده می شود دیده می شوند. بنابراین فرمود:« مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِیةٌ » این قصرها روی هم ساخته شده اند، و از طلا و نقره ساخته شده اند و ملاط آن مشک است. « تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» از زیر آن جویباران روانند، رودهایی که خروشانند و باغهای سرسبز و شکوفا و درختان زیبا را آبیاری می کنند، و این درختان میوه های خوشمزه و رسیده ای را به بار می آورند. « وَعْدَ اللَّهِ لَا یخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعَاد» این وعده خداست و خداوند به پرهیزگاران این وعده را داده است و حتما به آن وفا خواهد کرد. پس آنان باید از خصلت های ناشی از پرهیزگاری کاملا برخوردار باشند تا پاداششان را به طور کامل به آنها بدهد.
آیه ی 21:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَلَكَهُ ینَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ یهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِی ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ ؛ آیا ندیده  ای  که  خدا از آسمان  باران  فرستاد و آن  را چون  چشمه  سارهایی   درزمین  روان  گردانید ، آنگاه  به  آن  کشته  های  رنگارنگ  برویانید ، سپس  همه خشک  می  شوند و می  بینی  که  زرد شده  اند ، آنگاه  خردشان  می  سازد ? هر  آینه  خردمندان  را در آن  اندرزی  است.
خداوند خردمندان را یادآور می شود که از آسمان آبی فرو می فرستد، سپس این آب را به صورت چشمه در دل زمین قرار می دهد که به آسانی می جوشد و بیرون آورده می شود.« ثُمَّ یخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ» سپس به وسیله آن کشتزارهای گوناگونی می رویاند از قبیل گندم و ذرّت و جو و برنج و غیره. « ثُمَّ یهِیجُ» سپس به هنگامی که این کشتزارها می رسند و کامل می گردند، نیز آنگاه که آفتی آنها را فرا می گیرد پژمرده می شوند، « فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یجْعَلُهُ حُطَامًا» پس آنها را زرد می بینی، آن گاه آنها را خشک و پرپر می سازد. « إِنَّ فِی ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ» بی گمان در این امر برای خردمندان پندی است و با آن عنایت و لطف پروردگارشان را نسبت به بندگانش به یاد می آورند که او این آب را در دسترس آنها قرار داده و درانبارهای زمین آن را برحسب مصلحت بندگان انبار کرده است.
و با این کمال قدرت الهی را به یاد می آورند و می دانند که او مردگان را زنده می نماید همان گونه که زمین را پس از پژمرده شدنش زنده می کند. نیز در می یابند کسی که چنین کاری را کرده است سزاوار عبادت و پرستش می باشد. بار خدایا! ما را از خردمندانی بگردان که از آنها به خوبی یاد کرده ای و با عقل هایی که به آنها بخشیده ای آنان را هدایت نموده و از اسرار کتاب خود و نشانه های شگفت خویش، چیزهایی به آنان نشان داده ای که دیگران به آن دست نیافته اند. بی گمان تو بسیار بخشاینده ای.
آیه ی 22:
أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیلٌ لِّلْقَاسِیةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ؛ آیا کسی  که  خدا دلش  را بر روی  اسلام  گشود و او در پرتو نور پروردگارش ، جای  دارد ، همانند کسی  است  که  ایمان  ندارد ? پس  وای  بر سخت  دلانی  که   یادخدا در دلهاشان  راه  ندارد ، که  در گمراهی  آشکار هستند.
آیا کسی که خداوند دلش را برای پذیرش اسلام گشاد و فراخ کرده است، و برای فرا گرفتن  احکام خدا و عمل کردن به آن مهّیا است و شادمان و  دارای بینش است، و خدا او را چنین توصیف می نماید:« فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ»  او از جانب پروردگارش بر نوری قرار دارد، آیا چنین فردی مانند کسی است که این گونه نیست؟ « فَوَیلٌ لِّلْقَاسِیةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ» پس وای بر کسانی که دلهایشان با کتاب خدا نرم نمی گردد و از آیات قرآن پند نمی پذیرد، و با ذکر خدا دلهایشان آرام نمی گیرد، بلکه دلهایشان از پروردگارشان روی گردان بوده و به دیگران روی آورده است. پس اینها هلاکت و شر بزرگی در انتظارشان است. « أُوْلَئِكَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» اینان در گمراهی آشکاری به سر می برند، و چه گمراهی بزرگ تر از گمراهیِ کسی است که از سرور خود روی برتافته است؟ و از سعادت کامل که روی آوردن به مولاست روی گردان شده و به خاطر ترک ذکر الهی سنگدل شده و به چیزی روی آورده که به او زیان می رساند؟!
آیه ی 23:
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ یهْدِی بِهِ مَنْ یشَاء وَمَن یضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ؛ خدا بهترین  سخن  را نازل  کرده  است   کتابی  متشابه  و دوتا دوتا ، که  از، تلاوت  آن  کسانی  را که از پروردگارشان  می  ترسنداز خوف  تن  بلرزد سپس  تن   وجانشان  به  یاد خدا بیارامد  این  راه  خداست  که  هر که  را بخواهد بدان   راهنمایی  می  کند ، و هر که  را خدا گمراه  کند او را هیچ  راهنمایی  نخواهد  بود.
خداوند از کتابی که نازل  فرموده خبر داده و می فرماید:« أَحْسَنَ الْحَدِیثِ» به طور مطلق بهترین سخن است، پس بهترین سخن کلام خداست و بهترین  کتابی که نازل شده است قرآن است. و چون بهترین می باشد معلوم است که کلمات آن فصیح ترین و روشن ترین کلمات هستند ، و مفاهیم آن بزرگترین مفاهیم می باشد، چون قرآن در لفظ و معنی بهترین سخن است و در زیبایی و هماهنگی و متضاد نبودن همگون و همانند است. و هرچند در آن تدبر و  تفکر شود حتی اگر در معانی ریز و مبهم نیز تامّل شود هماهنگی آن بیشتر دیده می شود که ناظران را به شگفتی می اندازد و به طور قطع یقین حاصل می کنند که چنی کلامی  فقط از سوی خداوند حکیم و علیم است. منظور از تشابه در اینجا همین  است. اما اینکه فرموده است:« هُوَ الَّذِی أَنَزلَ عَلَیکَ الکِتَبَ مِنهُ ءَایَتُ ُ تُّحکَمَتُ هُنَّ أُمُّ الکِتبِ وَأُخَرُ مُتَشَبِهَتُُ» او خدایی است که کتاب را بر تو نازل کرده است؛ بخشی از آن آیات محکمات روشن و واضح  هستند، که اینها اساس کتاب می باشند، و بخشی دیگر متشابهات هستند. منظور از متشابهات در اینجا آیاتی است که بسیاری از مردم آنها را اشتباه می فهمند، و تنها زمانی معنی این آیات فهمیده می شود که به محکمات برگردانده شوند، آن وقت است که اشتباه رفع می گردد. بنابراین فرمود: مِنهُ ءَایَتُ مُّحکَمَتُ هُنَّ أُمُّ الکِتَبِ وَأُخَرُ مُتَشَبِهَتُ ُ» فقط برخی از آیات قرآنی متشابه هستند. ولی در این آیه همه قرآن را متشابه قرار داده یعنی همه آن در زیبایی همگون است، چون فرموده است:« أَحْسَنَ الْحَدِیثِ»  بهترین سخن است. قرآن مرکّب از سوره ها و آیات است که همه با یکدیگر همگون اند. « مَّثَانِی» که داستان ها و احکام و وعده و وعید، و صفات نیکوکاران و صفات بدکاران و نام ها و صفات خدا در آن تکرار شده است. و این از زیبایی و شکوه قرآن است. خداوند متعال از آنجا که می دانست بندگان به مفاهیم قرآنی نیازمندند؛ مفاهیمی که دل ها را تزکیه می نماید و اخلاق را به کمال می رساند، و می دانست که این مفاهیم برای دل ها بسان آب برای آبیاری درختان  است، پس همان طور که اگر زمان آبیاری آنها به تاخیر بیفتد در آنها کمبودی پدید می آید بلکه چه بسا تلف شوند و از بین بروند، نیز هرگاه بیشتر آبیاری گردند زیباتر می شوند و انواع میوه های سودمند را به بار می آورند.
دل ها نیز همیشه نیازمندند که مفاهیم  کلام خدا بر آنها عرضه شود، و اگر یک مفهوم در تمام  قرآن یک بار تکرار گردد و به طور شایسته به دل راه پیدا نمی کند و نتیجه نمی دهد. از این رو من در این تفسیر  این شیوه زیبا را در پیش گرفته ام و در هیچ جا نمی بینی که در تفسیرِ یک مطلب موضوع را به جایی دیگر حواله داده باشیم، بلکه در هرجا آیه مورد نظر را به طور کامل تفسیر کرده ام بدون اینکه  مشابه آن را که قبلا از آن بحث شده است مورد توّجه قرار دهم. گرچه در بعضی جاها تفسیر آیه ای را به صورت مشروح تر آورده ایم، چرا که فایده بیشتری می رساند. و این گونه برای کسی که قرآن را می خواند و در آیات آن تدبر می نماید، شایسته است که در همه جا تدبر نماید و هیچ جایی را بدون تدبر رها نکند. زیرا با  این کار خیر فراوان و فایده زیادی به دست می آورد. و از آن جا که قرآن با این  عظمت و شکوه در دل های خردمندان ِ راهیافته اثر می گذار خداوند متعال فرمود:« تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ» کسانی که از پروردگارشان می ترسند از شنیدن آن لرزه بر اندام می شوند، چون در آن انسان ها به صورت هراسناکی از عذاب های الهی برحذر داشته شده اند. « ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ» سپس به هنگام بحث از امید و تشویق، دل ها و پوستهایشان آرام می گیرد. پس قرآن گاهی انسان ها را بر انجام عمل خیر تشویق می نماید، و گاهی آنها را از عمل بد باز می دارد. « ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ» تاثیر قرآن در آنها که خداوند آن را ذکر کرد هدایتی است از جانب خدا که به بندگانش می رسد، و از جمله فضل و  احسان خدا بر آنهاست. « یهْدِی بِهِ مَنْ یشَاء» خداوند به سبب آن هرکس را از بندگانش که بخواهد هدایت می نماید. و احتمال دارد که منظور از « ذََلِکَ» این باشد: قرآنی که برایتان توصیف کردیم، « هُدَى اللَّهِ» هدایت و رهنمون الهی است که جز این راهی برای رسیدن به خدا نیست « یهْدِی بِهِ مَنْ یشَاء» به وسیله ی آن هرکس از بندگانش که نیتش صحیح و سالم باشد، هدایت می نماید. « یَهدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوَنُه سُبُلَ السَّلَمِ» خداوند به وسیله آن هرکس را که از خشنودی او پیروی نماید به راه های سلامتی هدایت می  کند، « وَمَن یضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ» و هرکس را که خدا گمراه سازد هیچ هدایتگر و راهنمایی نخواهد داشت. چون راهی نیست که انسان را به خدا برساند جز توفیق الهی، و توفیق، زمانی به دست می آید که انسان به کتاب خدا روی بیاورد. پس وقتی این کار انجام نشد راهی برای هدایت نیست، و جز گمراهی آشکار و شقاوت خوار کننده چیزی نخواهد بود.
آیه ی 26- 24:
أَفَمَن یتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ یوْمَ الْقِیامَةِ وَقِیلَ لِلظَّالِمِینَ ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ؛ آیا آن  کس  که  در روز قیامت  با چهره  خویش  عذاب  سخت  قیامت  را از  خودباز می  دارد همانند کسی  است  که  بهشتی  است  ? به  ستمکاران  گفته  می   شود :به  کیفر کارهایی  که  می  کرده اید عذاب  را بچشید.
كَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمْ الْعَذَابُ مِنْ حَیثُ لَا یشْعُرُونَ؛ پیشینیانشان  تکذیب  کردند و عذاب  از جایی  که  نمی  دانستند بر سرشان  رسید.
فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا یعْلَمُونَ؛ خدا در این  جهان  رسوایشان  ساخت  ، ولی  اگر بدانند ، عذاب  آخرت  بزرگ   تر است.
آیا کسی که خداوند او را هدایت کرده و به وی توفیق داده است تا راهی را در پیش بگیرد که او را به سرای بهشت می رساند و کسی که در گمراهی است و بر عناد خود ادامه می دهد تا این که به قیامت آمده و عذاب بزرگ او را فرا گرفته و آن را با چهره و صورت که شریف ترین عضو است و کوچک ترین عذاب در آن اثر می کند از خود دور می نماید چرا که دست و پای او با زنجیر بسته شده اند؟ برابر هستند؟ « وَقِیلَ لِلظَّالِمِینَ» و کسانی که با کفر ورزیدن و  انجام گناهان بر خود ستم کرده اند مورد سرکوفت و سرزنش قرار گرفته و به آنان گفته می شود:« ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ» بچشید کیفر کارهایی را که کرده اید. « كَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ» امّت هایی که پیش از ایشان بودند همانند آنها پیامبران را تکذیب کردند، « فَأَتَاهُمْ الْعَذَابُ مِنْ حَیثُ لَا یشْعُرُون» در نتیج عذاب خدا از جایی که نمی دانستند گریبانگیرشان شد. به هنگامی که در  ابتدای روز بودند، یا به هنگام خواب نیمروز عذاب به سراغشان آمد.
« فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» خداوند به سبب  این عذاب خواری و رسوایی را در زندگی دنیا به  آنان چشاند پس آنها نزد خدا و نزد خلق خدا رسوا شدند. « وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا یعْلَمُونَ» و قطعا عذاب آخرت بزرگ تر است اگر بدانند. پس اینها باید از تکذیب بپرهیزند ، چون اگر ادامه دهند به عذابی گرفتار خواهند شد که تکذیب کنندگان پیشین به آن گرفتار آمدند.
آیه ی 31-27:
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ یتَذَكَّرُونَ؛ ما در این  قرآن  برای  مردم  هر گونه  مثلی  آوردیم  ، شاید پند گیرند.
قُرآنًا عَرَبِیا غَیرَ ذِی عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ یتَّقُونَ؛ ، قرآنی  به  زبان  عربی  بی  هیچ  انحراف  و کجی   شاید پروا کنند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِیهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ یسْتَوِیانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا یعْلَمُونَ؛ خدا مثلی  می  زند : مردی  را که  چند تن  در او شریکند و بر سراو اختلاف   دارند  و مردی  که  تنها از آن  یکی  باشد  آیا این  دو با هم  برابرند ?  سپاس خدا را  نه  ، بیشترشان  نمی  دانند.
إِنَّكَ مَیتٌ وَإِنَّهُم مَّیتُونَ؛ تو می  میری  و آنها نیز می  میرند.
ثُمَّ إِنَّكُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ؛ سپس  همه  در روز قیامت  نزد پروردگارتان  با یکدیگر به  خصومت  خواهید  پرداخت.
 خداوند متعال خبر می دهد که در این قرآن هر مَثَلی را آورده است؛ مَثل اهل خیر و اهل شر، مثَل توحید و شرک، و مَثَل هایی که حقایق اشیا را به ذهن آدمی نزدیک می سازند، و حکمت این امر آن  است که « لَّعَلَّهُمْ یتَذَكَّرُونَ» باشد مخاطبان قرآن پند پذیرند، و به هنگامی که حق را برایشان توضیح می دهیم آن را بشناسند و به آن عمل کنند. « قُرآنًا عَرَبِیا غَیرَ ذِی عِوَجٍ» این قرآن را به زبان عربی نازل کرده ایم که دارای الفاظ و واژه هایی واضح و روشن و معانیی سهل و میسور است، به ویژه برای عرب ها. « غَیرَ ذِی عِوَجٍ» به هیچ وجهی، خلل و کاستی بدون راه ندارد؛ نه در الفاظش و نه در معانی  اش. و این مبین آن است که قرآن در اوج اعتدال و توازن قرار دارد. همچنان که خداوند متعال می فرماید:« الحَمدُ للَّهِ الَّذِی أَنزَلَ عَلَی عَبدِهِ الکِتَبَ وَلَم یَجعَل لَّهُ عِوَجَا ، قَیِّمَاَ» ستایش خدایی را سزاست که این کتاب را بر بنده خویش نازل کرد و هیچ کژی در آن ننهاد؛ کتابی راست و درست. « لَّعَلَّهُمْ یتَّقُونَ» باشد که تقوای خدا را پیشه کنند. چرا که راه تقوای علمی و عملی را به واسطه این قرآن که دارای الفاظ و معانی واضح و آشکاری است و در اوج اعتدال و توازن قرار دارد، برای آنان هموار کرده ایم؛ قرآنی که در آن هر نوع مَثَلی آورده شده است.
سپس مثالی را برای شرک و  توحید بیان داشت و فرمود:« ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِیهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ»خداوند مثالی زده است: مردی را که برده شریکانی است . افراد زیادی با هم شریک هستند و با هم در یک امر و در یک حالت اتفاق ندارند تا آن برده راحت باشد، بلکه اربابان او به مشاجره و منازعه درباره او  مشغولند؛ هریک خواسته ای دارد که می خواهد آن را اجرا کند ، و دیگران هم خواسته های دیگری دارند. پس در مورد حالت این مرد با این شریکان که با هم  اختلاف دارند چه گمان می بری؟ « وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ» و مردی که فقط برده یک نفر است و منظور و مراد آقای خود را می داند، و در راحتی کامل به سر می برد. « هَلْ یسْتَوِیانِ مَثَلًا» آیا این دو مرد برابر و یکسانند؟ نه، برابر نیستند. همچنین شرک، شریکان زیادی دارد که با هم اتفاق ندارند؛ گاهی این را به فریاد می خواند، گاهی آن را. پس او آرامش ندارد و قلبش در هیچ جایی اطمینان پیدا نمی کند. اما موحّد و یکتاپرست که طاعت و عبادت خویش را برای پروردگارش خالص نموده است خداوند او را از تشویق خاطر رهایی بخشیده است ، و در راحتی و آرامش کامل به سر می برد. « هَلْ یسْتَوِیانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ» آیا این دو برابر و یکسانند؟ نه، پس ستایش خدا را سزاست که حق را از باطل جدا نموده و جاهلان را راهنمایی کرده است.« بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا یعْلَمُونَ»  بلکه بیشتر آنها نمی دانند به سبب شرک ورزی خود به چه عذابی گرفتار می شوند. « إِنَّكَ مَیتٌ وَإِنَّهُم مَّیتُونَ» همه شما حتما می میرید، « وَمَا جَعَلنَا لِبَشَرِ مِّن قَبلِکَ الخُلدَ أَفَإین مِّتَّ فَهُمُ الخَلِدُونَ » و پیش از تو برای هیچ انسانی زندگی جاودانگی را مقرّر نکرده ایم، آیا اگر تو بمیری آنها برای همیشه خواهند ماند؟
« ثُمَّ إِنَّكُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ» سپس شما روز قیامت در آنچه با هم اختلاف داشتید نزد پروردگارتان به نزاع و کشمکش خواهید پرداخت، و خداوند با حکم دادگرانه خویش میان شما داوری می کند، و به هریک طبق عملش سزا و جزا می دهد.« أَحصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ» خداوند کارهایی را که کرده اند برشمرده است و آنها آن را فراموش کرده اند.
آیه ی 35-32:
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَیسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِینَ؛ پس  کیست  ستمکارتر از آن  که  بر خدا دروغ  می  بندد و سخن  راستی  را که   براو، آمده  است  تکذیب  می  کند  آیا کافران  را در جهنم  جایگاهی  نیست  ?
وَالَّذِی جَاء بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ؛ و کسی  که  سخن  راست  آورد و تصدیقش  کرد ، آنان  پرهیزگارانند.
لَهُم مَّا یشَاءونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِینَ؛ برایشان  هر چه  بخواهند در نزد پروردگارشان  مهیاست   این  است  پاداش   نیکوکاران.
لِیكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَیجْزِیهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِی كَانُوا یعْمَلُونَ؛ تا خدا بدترین  اعمالی  را که  مرتکب  شده  اند از آنان  بزداید ، و به ، بهتراز آنچه  می  کرده  اند پاداششان  دهد.
خداوند متعال در حالی که تکذیب کنندگان را برحذر می دارد، خبر می دهد و می فرماید: هیچ کس ستمکارتر از کسی نیست که « كَذَبَ عَلَى اللَّهِ» بر خداوند دروغ ببندد و چیزهایی را به او نسبت دهد که شایسته شکوه او نیست. یا به دروغ ادّعای پیامبری کند، یا به دروغ خبر دهد که خداوند متعال چنین گفته، یا چنان خبر داده یا به فلان چیز حکم کرده است. پس این در این فرموده الهی داخل است که می فرماید:« وَأَن تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ مَا لَا تَعلَمُون و این که از روی نادانی چیزهایی را به خداوند نسبت دهید که نمی دانید. و اگر از روی نادانی نباشد پس آن بسیار زشت تر و قبیح تر است. « وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ» و هیچ کس ستمکارتر از کسی نیست که حقی را دروغ انگارد که با نشانه های فراوان نزد آمده است .پس تکذیب او ستم بزرگی است. چون او با تکذیب خویش حق را پس از آن که برای او روشن شده رد کرده است. پس اگر بر خدا دروغ بندد و حقیقت را هم تکذیب کند این خود، ظلم مضاعف است.
« أَلَیسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِینَ» آیا در جهنمّ جایگاهی برای کافران وجود ندارد که از آنها انتقام گرفته شود، و حق خدا از هر ستمگر و کافری گرفته شوند؟!« إِنَّ الشِرّکَ لَظُلمُ عَظِیمُِ » بی گمان شرک ستم بزرگی است. وقتی که به دروغگوی تکذیب کننده، و جنایت و کیفرش پرداخت، از راستگوی تصدیق کننده و پاداشش ذکر به میان آورد و فرمود:« وَالَّذِی جَاء بِالصِّدْقِ» و کسی که حقیقت و راستی را در سخن و کردارش با خود آورد. پیامبران و جانشینانشان در این داخل هستند؛ کسانی که در سخنشان در رابطه با اخبار و احکام خدا راست گفته اند، و نیز در خصلت های صدقی که داشتند راست گفته اند.« وَصَدَّقَ بِهِ» و حقیقت و راستی را باور داشته و تصدیق کرده است. چون گاهی انسان راستی و حقیقت را می گوید و آن را آورده است، آن را تصدیق نمی کند، بنابراین کسی مورد ستایش قرار می گیرد که حتما دارای صفت «صدق» و «تصدیق» باشد. پس راستگویی آن فرد نشانگر دانش و عدالت اوست و تصدیقش نشانه فروتنی می باشد. « أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» کسانی که توفیق یافته  اند تا هر دو چیز را داشته باشند اینان پرهیزگاران واقعی اند، چون همه خصلت های پرهیزگاری به صداقت و راستی و تصدیق آن بر می گردد.
« لَهُم مَّا یشَاءونَ عِندَ رَبِّهِمْ» آنان هر آنچه را بخواهند نزد پروردگارشان دارند؛ پاداشی که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است . پس همه آنچه که اراده و خواست آنها باشد از انواع لذّت ها برایشان فراهم و آماده خواهد بود.« ذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِینَ» این  است پاداش نیکوکاران ؛ کسانی که خدا را چنان عبادت می کنند که انگار او را می بینند، و اگر او را نمی بینند او آنها را می بیند؛ و کسانی که با بندگان خدا به نیکویی رفتار می نمایند.
« لِیكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَیجْزِیهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِی كَانُوا یعْمَلُونَ» عمل انسان سه حالت دارد؛ یا بدتر است یا بهتر است و یا نه بدتر و نه بهتر. نوع سوّم نوع مباح است که پاداش و کیفری به آن تعلّق نمی گیرد. و بدتر همه گناهان هستند ، و بهتر همه طاعت و عبادت ها می باشند. پس با این توضیح معنی آیه روشن می شود. و این که خداوند می فرماید:« لِیكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا» تا خداوند بدترینِ آنچه را که کرده اند یعنی گناهان صغیره آنها را به سبب نیکوکاری و پرهیزگاری شان ببخشاید.« وَیجْزِیهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِی كَانُوا یعْمَلُونَ» و پاداششان را به پای نیکوترین ِ آنچه که می کرده اند یعنی به پاس همه نیکی هایشان به آنها بدهد، « إِنَّ اللَّهَ لَا یَظِلمُ مِثقَالَ ذَرَةِ وَإِن تَکُ حَسَنَةَ یُضَعِفهَا وَیُوتِ مِن لَّدُنهُ أَجرَا عَظِیمَاَ» بی گمان خداوند به اندازه ذرّه ای ستم نمی کند، و اگر نیکی باشد آن را چند برابر می نماید، و از جانب خویش پاداش بزرگی می دهد.
آیه ی 37-36:
أَلَیسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَیخَوِّفُونَكَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَمَن یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ؛ تو را به  کسانی  که  سوای  خدا هستند ، می  ترسانند  آیا خدا برای   نگهداری بنده  اش  کافی  نیست  ? و هر کس  را که  خدا گمراه  سازد هیچ   راهنمایی  نخواهد بود.
وَمَن یهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَیسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقَامٍ؛ هر کس  را که  خدا راهنمایی  کند ، گمراه  کننده  ای  نیست   آیا خدا  پیروزمند و انتقام  گیرنده  نیست  ?
« أَلَیسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ» آیا یکی از مصادیق کرم و لطف و عنایت خداوند به بنده اش؛ بنده ای که او را بندگی نموده و از دستورش اطاعت نموده و از نواهی اش پرهیز کرده  است، این نیست که خداوند او را کافی باشد؟! به ویژه  کاملترین بنده خدا محمّد (ص) که خداوند او را در امر دین و دنیا کفایت  خواهد کرد، و هرکس را که به او سوء قصد نماید از  او دور می سازد. « وَیخَوِّفُونَكَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ» آنان تو را از کسانی جز خدا می ترسانند. تو را از بت ها و انبازان می ترسانند که اینها به تو زیانی خواهند رساند، این طرز فکر از گمراهی و سرکشی آنها سرچشمه می گیرد. « وَمَن یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ وَمَن یهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ» و هرکس را که خدا گمراه سازد هیچ هدایتگری ندارد، و هرکس را که خدا هدایت کند هیچ گمراه کننده ای ندارد. چون هدایت و گمراه ساختن به دست خداوند متعال است. و او خدایی است که هرچه بخواهد می شود و هر آنچه نخواهد نمی شود.« أَلَیسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ» آیا خدا چیره نیست؟! آری! او دارای عزّت و چیرگی کامل است و بر هر چیزی غالب است و با قدرت و توانمندی اش بنده اش را کفایت می کند و مکر و توطئه آنها را از  او دور می نماید. « ذِی انتِقَامٍ» و از کسی که از فرمان او سرپیچی کند، انتقام می گیرد. پس، از آنچه که باعث کیفر و عذاب خدا می شود بپرهیزید.
آیه ی 38:
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَیتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِی اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِی اللَّهُ عَلَیهِ یتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ ؛ اگر از آنها بپرسی  : چه  کسی  آسمانها و زمین  را آفریده  است  ? خواهند  گفت ، : خدای  یکتا  بگو : پس  اینهایی  را که  سوای  او می  پرستید چگونه  می   بینید ? اگر خدای  یکتا بخواهد به  من  رنجی  برساند آیا اینان  می  توانند آن   رنج را دفع  کنند ? یا اگر بخواهد به  من  رحمتی  ارزانی  دارد ، می  توانند آن   رحمت  را از من  باز دارند ? بگو : خدا برای  من  بس  است   توکل  کنندگان   به او توکل  می  کنند.
اگر از این گمراهانی که تو را از چیزهای به جز خداوند می ترسانند، بپرسی و دلیل علیه آنان اقامه نمایی و بگویی:« مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده است؟ به هیچ  شیوه ای آفرینش آسمان ها و زمین را به معبودهای خود نسبت ندادند. « لَیقُولُنَّ اللَّهُ» خواهند گفت: خداوند به تنهایی آنها را آفریده است.« قُلْ أَفَرَأَیتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِی اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ» پس، بعد از آن که قدرت خداوند روشن شد با تاکید بر ناتوانی معبودهایشان به آنها بگو: مرا خبر دهید که اگر خدا بخواهد زیان و گزندی به من برساند هر زیانی که باشد آیا مبعودهای شما می توانند، آن زیان را کاملا از من دور سازند و یا آن را تقلیل دهند؟ « أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ» و اگر خدا بخواهد در حق من لطف و مرحمتی را روا بدارد و سودی در دین یا دنیا عاید من شود آیا آنها می توانند مانع رحمت خدا شوند و از رسیدن آن به من جلوگیری نمایند؟! خواهند گفت: نه، آنها زیان را دور نخواهند کرد و نمی توانند رحمت را باز دارند. و بعد از آن که دلیل قاطع روشن شد که تنها خداوند معبود  است و او مخلوقات را آفریده و تنها او سود و زیان می دهد و غیر او از هر جهت، از آفریدن و زیان رساندن و نفع رساندن عاجز هستند، با طلب نمودن یاری و کفایت خدا و طلبِ دفع مکر و توطئه های آنان بگو:« حَسْبِی اللَّهُ عَلَیهِ یتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ» خدا مرا کافی است ، و توکّل کنندگان فقط بر او توکّل می نمایند. یعنی تکیه کنندگان در به دست آوردن منافع خود و دور شدن زیان ها از خود بر او  تکیه می نمایند پس کسی که «کافی بودن» برای اوست، او مرا کافی است؛ مرا در برابر همه آنچه که برایم مهّم است، و یا برایم مهم نمی باشد، کافی است.
آیه ی 40-39:
قُلْ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّی عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ؛ بگو : ای  قوم  من  ، بر وفق  امکان  خویش  عمل  کنید  من  نیز عمل  می  کنم   وبه  زودی  خواهید دانست  که.
مَن یأْتِیهِ عَذَابٌ یخْزِیهِ وَیحِلُّ عَلَیهِ عَذَابٌ مُّقِیمٌ؛ چه  کسی  به  عذابی  که  خوارش  می  سازد گرفتار می  شود ، یا عذاب  جاوید بر  سر او فرود می  آید.
« قُلْ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ» ای پیامبر! به آنها بگو: ای قوم من! به همان شیوه و حالتی که برای خود پسندیده اید و آن عبارت از پرستش کسی است که سزاوار پرستش نیست و اختیاری ندارد، عمل کنید.« إِنِّی عَامِلٌ» من هم به چیزی عمل می کنم که شما را به سوی آن دعوت کرده ام، و آن عبارت است از اخلاص واطاعت و عبادت فقط برای خدا. « فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یأْتِیهِ عَذَابٌ یخْزِیهِ» پس خواهید دانست که سرانجام و عاقبت به سود چه کسی خواهد بود ،و چه کسی عذاب خوار کننده در دنیا به سراغش خواهد آمد. « وَیحِلُّ عَلَیهِ عَذَابٌ مُّقِیمٌ» و در آخرت عذاب جاویدان و همیشگی که از او برطرف نمی شود گریبانگیرش می گردد. این تهدید بزرگی است برای آنها و خود می مانند که مستحق عذاب جاویدان هستند، امّا ظلم و عناد مانع از ایمان آوردنشان شده بود.
آیه ی 41:
إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَیكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یضِلُّ عَلَیهَا وَمَا أَنتَ عَلَیهِم بِوَكِیلٍ؛ ما این  کتاب  را به  حق  برای  هدایت  مردم  بر تو نازل  کردیم   پس  هر  کس که ، هدایت  یافت  به  سود خود اوست  ، و هر که  گمراه  شد به  زیان  خود به   گمراهی  افتاده  و تو وکیل  آنها نیستی.
خداوند متعال خبر می دهد که او قرآن را که در اخبار و اوامر و نواهی اش مشتمل بر حق و حقیقت است و برای کسی که بخواهد به خدا و سرای کرامت برسد اساس هدایت و وسیله ی رسیدن به خدا می باشد، بر پیامبرش نازل کرده است. نیز خداوند متعال خبر می دهد که به وسیله نزول قرآن حجّت بر همه ی جهانیان اقامه شده  است. « فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یضِلُّ عَلَیهَا» و هرکس در پرتو نور قرآن راهیاب شود و از اوامر آن پیروی نماید، فایده هدایت شدن و پیروی نمودن به خود او بر می گردد، و هرکس بعد از آن که راه راست برای او روشن گردید گمراه گردد زیان گمراهی اش به خودش بر می گردد، و به خدا زیانی نمی رساند.« وَمَا أَنتَ عَلَیهِم بِوَكِیلٍ» و تو بر آنان نگهبان نیستی که اعمالشان را ثبت و ضبط نمایی، و آنها را بر آن محاسبه کنی، و بر آنچه می خواهی مجبورشان سازی. بلکه تو فقط رساننده ای . هستی که آنچه را به آن فرمان یافته ای به آنا می رسانی، و وظیفه ات را انجام می  دهی.
آیه ی 42:
اللَّهُ یتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیمْسِكُ الَّتِی قَضَى عَلَیهَا الْمَوْتَ وَیرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیاتٍ لِّقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ ؛ خدا جانها را به  هنگام  مردنشان  می  گیرد ، و نیز جان  کسانی  را که  در، خواب  خود نمرده  اند  جانهایی  را که  حکم  مرگ  بر آنها رانده  شده  نگه  می   داردو دیگران  را تا زمانی  که  معین  است  باز می  فرستد  در این  عبرتهاست   برای  آنهایی  که  می  اندیشند.
خداوند متعال خبر می دهد که او به تنهایی در حالت بیداری و خواب بندگانش و در حالت مرگ و زنده بودنشان تصّرف می نماید:« اللَّهُ یتَوَفَّى الْأَنفُسَ» خداوند روح ها را قبض می نماید. قبض روح دو نوع است: قبض بزرگ و قبض کوچک. در اینجا منظور قبض بزرگ است ، و آن مرگ می باشد. این که خداوند خبر داده است که او خودش ارواح را قبض می کند با این منافاتی ندارد که او فرشته مرگ و همکارانش را گماشته تا ارواح را قبض نمایند، همان طور که فرموده است:« قُل یَتَوَّفاکُم مَّلَکُ المَوتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُم» بگو:« آن فرشته مرگ که بر شما گماشته شده جان هایتان را می ستاند.» « حَتَّی إِذَا جَآءَ أَحَدَکُم المَوتُ تَوَفَّتهُ رُسُلُنَا وَهُم یُفرِّطُونَ» تا این که مرگ به سراغ یکی از شما بیاید، فرستادگان ما روح او را قبض می کنند و آنها کاستی نمی ورزند.» چون خداوند متعال از این نظر کارها را به خود نسبت می دهد که او آفریننده مدبر است. و از این نظر امور را به اسباب آن نسبت می دهد که از سنتّ های الهی و حکمت او این است برای هر امری سببی را قرار داده است. و این که می فرماید:« وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا» نیز به هنگام خواب آن دسته از ارواح را که نموده اند ،قبض می نماید. این قبض، قبض کوچک است، به عبارتی دیگر مرگ کوچک است. « فَیمْسِكُ الَّتِی قَضَى عَلَیهَا الْمَوْتَ» و آن گاه از میان آن دو دسته از ارواح، دسته ی اول را که فرمان مرگشان را صادر کرده است نگاه می دارد، و این ارواح  کسانی است که مرده  اند یا خداوند فرمان مرگشان را در حالی که خواب هستند صادر کرده است.« وَیرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى» و گروه دوم ارواح که هنوز فرمان مرگشان صادر نشده است به تن باز می گرداند تا زمانی که روزی خود را کامل گردانند و اجلشان فرا برسد. « إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیاتٍ لِّقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ» بی گمان در این امر برای اندیشمندان نشانه های روشنی است که بر کمال توانمندی خداوند و این که مردگان را پس از مرگشان زنده خواهد کرد دلالت می کند. این آیه دلیلی است بر این که روح و نفس جسمی است که قائم به ذات خود می باشد و جوهر آن با جوهر بدن فرق می کند و دلیلی است بر این که روح، آفریده شده و تحت تدبیر پروردگار است و خداوند آن را می ستاند و نگاه می دارد، و باز به تن بر می گرداند. و ارواح زندگان در برزخ همدیگر را ملاقات می کنند و گردهم آمده و با یکدیگر گفتگو می نمایند. پس آن گاه که خداوند ارواح زندگان را بر می گرداند و ارواح مردگان را نگاه می دارد.
آیه ی 44-43:
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا یمْلِكُونَ شَیئًا وَلَا یعْقِلُونَ؛ آیا سوای  خدا شفیعانی  اختیار کردند ? بگو : حتی  اگر آن  شفیعان  قدرت   به کاری  نداشته  باشند و چیزی  را در نیابند ?
قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ؛ بگو : شفاعت  سراسر از آن  خداست   متعلق  به  اوست  فرمانروایی  آسمانها  وزمین   سپس  همه  به  نزد او بازگردانده  می  شوید.
خداوند متعال کار کسانی را که به جای او میانجی هایی را برگزیده اند و دست به دامان آنها می شوند و از آنها می خواهند و آنها را پرستش می کنند تقبیح نموده و می فرماید:« قُل» ای پیامبر با بیان جهالت آنها و این که شفیعانی را برگزیده اند که سزاوار هیچ عبادتی نیستند به آنان بگو:« قُل» ای پیامبر! با بیان جهالت آنها و این که شفیعانی را برگزیده اند که سزاوار هیچ عبادتی نیستند به آنان بگو:« أَوَلَوْ كَانُوا لَا یمْلِكُونَ شَیئًا وَلَا یعْقِلُونَ» آیا اگر چیزهایی را که میانجی و متصرف در امور می دانید به اندازه ذرّه ای و نه کمتر از آن نه در آسمان ها و نه در زمین ندارند ، بلکه فهم و شعوری ندارند که به سبب آن سزاوار هیچ عبادتی نیستند به آنان بگو:« أَوَلَوْ كَانُوا لَا یمْلِكُونَ شَیئًا وَلَا یعْقِلُونَ» آیا اگر چیزهایی را که میانجی و متصرف در امور می دانید به  اندازه ذرّه ای و نه کمتر از آن نه در آسمان ها و نه در زمین ندارند، بلکه فهم و شعوری ندارند که به سبب آن سزاوار ستایش شوند، چون آنها جماداتی از سنگ و درخت و تمثال ها بوده، و مردگانی بیش نیستند. پس آیا کسی که چنین چیزهایی را پرستش کند  عقل دارد؟! یا از گمراه ترین و نادان ترین مردم می باشد و ستم او از ستم همه بزرگتر است؟
« قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا» به آنان بگو: شفاعت؛ سراسر از آن خداست؛ چون اختیار همه در  دست اوست. و هر شفاعت کننده ای که باشد از خدا می ترسد، و هیچ کس جز با اجازه او نمی تواند سفارش و میانجیگری کند. پس هرگاه بخواهد بر بنده اش رحم نماید به شفاعت کننده بزرگوار اجازه می دهد تا نزد او شفاعت  کند، و این رحمتی است که خداوند در حق شفاعت کننده و کسی که برای او شفاعت می شود روا می دارد. پس تاکید کرد که شفاعت؛ همگی برای خداست؛ « لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» همه آنچه از ذات و کار و صفت که در آسمان ها و زمین است، از آن او می باشد. پس باید شفاعت را از کسی خواست که اختیار آن را دارد. و عبادت فقط برای او انجام می شود. « ثُمَّ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ» سپس به سوی او برگردانده می شوید، پس آن کس را که عبادت و طاعت او را خالص کرده باشد پاداش فراوان می دهد، و هرکس را که برای او شریک قرار داده باشد عذاب هولناک می دهد.
آیه ی 46-45:
وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یسْتَبْشِرُونَ؛ چون  تنها خدا را یاد کنند دلهای  آن  کسان  که  به  قیامت  ایمان  نیاورده ، اندنفرت  گیرد ، و چون  نام  دیگری  جز او برده  شود شادمان  شوند.
قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ أَنتَ تَحْكُمُ بَینَ عِبَادِكَ فِی مَا كَانُوا فِیهِ یخْتَلِفُونَ؛ بگو : بار خدایا ، تویی  آفریننده  آسمانها و زمین  ، دانای  نهان  و آشکار  ،تو میان  بندگانت  در هر چه  در آن  اختلاف  می  کرده  اند داوری  خواهی  کرد.
خداوند حالت مشرکین و آنچه را که شرکشان اقتضاء می نماید چنین می دارد و می فرماید:« وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ» هرگاه خداوند به تنهایی یاد شود و یگانگی او بیان گردد و اینکه باید عبادت و طاعت فقط برای او انجام پذیرد و معبودهایی که بجز خدا پرستش می گردند، رها شوند ، مشرکین دلگیر و متنفّر گشته و  این را به شدّت ناپسند می دانند.« وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ» و هرگاه بت ها و انبازها یاد شوند و مردمان به پرستش و ستایش آنها فرا خوانده شوند، « إِذَا هُمْ یسْتَبْشِرُونَ» بناگاه مشرکان از این که معبودهایشان یاد شده اند و به دلیل این که شرک با امیال و خواسته هایشان موافق است شاد و خوشحال می گردند، و این بدترین و زشت ترین حالت است، اما وعده آنها روز قیامت است. در آن روز، حساب پس خواهند داد و مشاهده خواهند کرد که آیا معبودهایشان که آنان را به جای خدا، به فریاد می خواندند، به آنها سودی می رسانند یا نه؟
بنابراین فرمود:« قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» بگو: « خداوندا! ای پدید آورنده و مدّبر آسمان ها و زمین!« عَالِمَ الْغَیبِ» ای آن که از عالم غیب و آنچه که از چشم و دانش ما پنهان است آگاهی!« وَالشَّهَادَةِ»  و ای کسی که به آنچه آشکار است و ما مشاهده اش می کنیم، به آن نیز آگاهی!« أَنتَ تَحْكُمُ بَینَ عِبَادِكَ فِی مَا كَانُوا فِیهِ یخْتَلِفُونَ» تو میان بندگانت در آنچه در آن اختلاف می کردند، داوری می کنی. و یکی از بزرگ ترین اختلاف ها اختلاف موحّدان مخلص است؛ کسانی که می گویند:آنچه بر آن هستند حق است و در آخرت پاداش نیک دارند و برای دیگران چنین پاداشی وجود ندارد. مشرکین به شدّت  اختلاف دارند که به جای تو همتایانی و بت هایی را به خدایی گرفته اند، و چیزهایی را با تو برابر قرار داده اند که هیچ ارزشی ندارند، و بی نهایت از تو عیب جویی می کنند و به هنگام ذکر معبودهایشان شاد شده و به هنگام یاد و ذکر تو متنفّر و دلگیر می گردند با وجود این ادعا می کنند که آنها برحق هستند و دیگران بر باطل، و اینها پاداش نیک دارند. خداوند متعال فرموده است:« إِنَّ  الَّذِینَ ءَامنَوُا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّبِیئنَ وَالنَّصرَیَ وَالمَجُوسَ وَالذَّینَ أَشرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفصِلُ بَینَهُم یَومَ القِیمَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِ ّ شَیءِ شَهِیدُ» بی گمان خداوند میان مومنان و یهودیان و صائبان و نصاری و مجوس و مشرکان در روز قیامت داوری می کند، بی گمان خداوند بر هر چیزی حاضر و گواه است. سپس از داوری میان آنها نیز خبر داده و فرموده است:« هَذَانِ خَصمَانِ اختَصَمُوا فِی رَبِّهِم فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَت لَهُم ثِِیَابُ مِّن نَّارِ یُصَبُّ مِن فَوقِ رُءُوسِهِمُ الحَمیمُ، یُصهَرُ بِهِ مَا فِی بُطونِهِم وَالجُلودُ ، وَلَهُم مَّقَمِعُ مِن حِدیدِ» این دو طرف درباره پروردگارشان به منازعه پرداخته اند، پس کسانی که کفر ورزیده اند لباس هایی از آتش دارند و آب داغ از بالای سرهایشان بر آنان ریخته می شود که روده ها و آنچه در شکمشان است و پوست هایشان را ذوب می کند، و آنان گرزهایی آهنین دارند. تا این که می فرماید:« إِنَّ اللَّهَ یُدخِلُ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالحِاتِ جَنَّتِ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأَنهَرُ یُحَلَّونَ فِیهَا مِن أَساَوِرَ مِن ذَهَبِ وَلُولُوا وَلِبَاسُهُم فِیها حَریرُ» بی گمان خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند وارد باغ هایی از بهشت می نماید که از زیر کاخ های آن رودها روان است. و آنها در آن جا با دستبندهایی از طلا و آراسته می شوند و لباسهایشان در آن جا ابریشم است. و می فرماید:« الَّذیِنَ ءَامنُوا وَلَم یَلبِسُوا إِیمَنَهُم بِظُلمِ أُولَئِکَ لَهُمُ الأَمنُ وَهُم مُّهتَدُونَ» کسانی که ایمان آورده وایمانشان را با هیچ ستمی شرکی نیالوده اند ایشان در امنیّت و آسایش خواهند بود و اینانند راهیافتگان. « إِنَّهُ مَن یُشرِکَ بِاللَّهِ فَقَد حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ الجَنَّةَ وَمأوَئهُ النَّارُ» بی گمان هرکس برای خدا شریک قایل شود خداوند بهشت را بر او حرام نموده و جایگاهش آتش جهّنم است.
پس در این آیه عموم آفرینش خدا ودانش و حکم و داوری کلّی و فراگیرش در میان بندگانش بیان شده است. پس قدرت او که همه  مخلوقات از آن پدید آمده است و علم فراگیرش که همه چیز را در احاطه دارد بر این دلالت می نماید که او میان بندگانش داوری خواهد کرد و آنان را پس از مرگشان زنده می کند و از اعمال نیک و بد و مقدار کیفر و پاداش آن آگاهی دارد. وآفرینش او نشانگر  علم و آگاهی اش می باشد.« أَلَا یَعلَمُ مَن خَلَقَ» آیا خدای آفریننده اوضاع و احوال بندگانش را نمی داند؟
آیه ی 48-47:
وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ یوْمَ الْقِیامَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ یكُونُوا یحْتَسِبُونَ ؛ اگر هر چه  در روی  زمین  است  و همانند آن  ، از آن  ستمکاران  باشد ، خود  رابدان  از عذاب  روز قیامت  باز خرند  و از خدا برایشان  چیزهایی  آشکار  شود که  هرگز حسابش  را نمی  کردند.
وَبَدَا لَهُمْ سَیئَاتُ مَا كَسَبُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ یسْتَهْزِئُون؛ پاداش  بد اعمالی  که  می  کردند برایشان  آشکار شد و آنچه  مسخره  اش  می کردند گرداگردشان  را بگرفت.
وقتی خداوند بیان کرد که او میان بندگانش داوری می کند و نیز سخن مشرکین و زشتی آن را بیان داشت انگار مردم علاقمند شدند که بدانند خداوند در روز قیامت با مشرکان چه کار خواهد کرد؟ پس خبر داد که آنان« سُوءِ الْعَذَابِ» سخت ترین و فجیع ترین عذاب را خواهند داشت، همان طور که در دنیا سخت ترین و زشت ترین سخنان کفر آمیز را بر زبان آوردند. و اگر همه آنچه از طلا و نقره و مروارید و حیوانات و درختان و کشتزارهایی که در زمین است و همه ظروف آن و مانند آن را در اختیار داشته باشند، سپس در روز قیامت آن را بدهند  تا از عذاب خدا رهایی یابند از آنها پذیرفته نمی شود، و هیچ چیزی عذاب خدا را از آنها دور نمی سازد. « یَومَ لَا یَنفَعُ مَالُ وَلَا بَنُونَ، إِلََّا مَن أَتَی اللَّهَ بِقَلِبِ سَلِیمِ» روزی که هیچ مال و فرزندی فایده نمی دهد، مگر کسی که با دلی سالم به نزد خدا بیاید. « وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ یكُونُوا یحْتَسِبُونَ » و از جانب خدا پنهان و خشم و عذاب بزرگی برای آنها آشکار می شود که گمانش را نمی بردند، زیرا آنها در مورد خود قضاوت دیگری می کردند. « وَبَدَا لَهُمْ سَیئَاتُ مَا كَسَبُوا» و چیزهایی برایشان آشکار می شود که آنها را ناراحت می کند، و این به خاطر کارهای بدشان  است که انجام داده اند. « وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ یسْتَهْزِئُون» و وعید و عذابی که آن را به مسخره می گرفتند آنها را فرا می گیرد.
آیه ی 52-49:
فَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِی فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا یعْلَمُونَ ؛ چون  آدمی  را گزندی  رسد ما را می  خواند ، و چون  از جانب  خویش  نعمتی   ارزانیش  داریم  گوید : به  سبب  داناییم  این  نعمت  را به  من  داده  اند  این  آزمایشی  باشد ولی  بیشترینشان  نمی  دانند.
قَدْ قَالَهَا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا یكْسِبُونَ؛ این  سخنی  بود که  پیشینیانشان  هم  می  گفتند ، ولی  هر چه  گردآورده  بودند  به حالشان  سود نکرد.
فَأَصَابَهُمْ سَیئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاء سَیصِیبُهُمْ سَیئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُم بِمُعْجِزِینَ؛ عقوبت  اعمالشان  دامنگیرشان  شد  و از این  میان  به  آنهایی  که  راه  کفر  پیش ، گرفته  اند عقوبت  اعمالشان  خواهد رسید و نمی  توانند از ما بگریزند.
أَوَلَمْ یعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یشَاء وَیقْدِرُ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیاتٍ لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ؛ آیا هنوز ندانسته  اند که  خداست  که  روزی  هر کس  را که  بخواهد افزون  می   سازد یا تنگ  روزی  اش  می  کند ? و در این  خود عبرتهاست  برای  مردمی  که   ایمان  می  آورند.
خداوند متعال از حالت  انسان و طبیعت او خبر می دهد که هرگاه گزندی از قبیل بیماری یا سختی و یا اندوه به وی برسد، « دَعَانا» با اصرار ما را به فریاد می خواند تا آنچه را که به او رسیده است دور سازیم، « ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا» سپس وقتی که از سوی خود نعمتی به او عطا کنیم و زیان را از وی  دور سازیم و سختی اش را برطرف نماییم آن گاه به پروردگارش کفر می ورزد و ناسپاسی می کند. « قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ» می گوید: خداوند این نعمت را بر این اساس که شایسته و سزاوار آن هستم به من داده است  ،چون من پیش خدا ارزشمندم. یا اینکه می گوید: این نعمت را بنا بر دانشی که خودم داشته ام و راه های به دست آوردن آن را می دانسته ام به دست آورده ام. خداوند متعال می فرماید:« بَلْ هِی فِتْنَةٌ» بلکه این نعمت، آزمایشی است که خداوند به وسیله آن بندگانش را می آزماید تا بنگرد که چه کسی سپاس او را می گذارد و چه کسی ناسپاسی اش می کند؟!« وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا یعْلَمُونَ » ولی بیشتر مردم نمی دانند، بنابراین آزمایش را هدیه و بخششی می شمارند، و خیر محض را با آنچه که ممکن است سبب خیر یا شر شود اشتباه می گیرند.
خداوند متعال می فرماید:« قَدْ قَالَهَا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَمَا» قطعا کسانی که پیش از ایشان بودند سخن ایشان را بر زبان آورده اند، « إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ» و گفته اند که این نعمت از روی دانشی که داشته ایم به ما عطا شده است. پس همواره تکذیب کنندگان اعتراف نکردن به نعمت پروردگارشان را از یکدیگر به ارث می برند و گمان می برند که خداوند حقّی بر آنها ندارد. و این کار همواره شیوه آنها بوده تا این که هلاک می شوند. « فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا یكْسِبُونَ» امّا وقتی عذاب به سراغ آنها آمد آنچه به دست آورده بودند  عذاب را از آنها دفع نکرد و به آنها سودی نبخشید. « فَأَصَابَهُمْ سَیئَاتُ مَا كَسَبُوا» پس آنان کیفر کارهایی را که کرده بودند، دیدند. « وَالَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاء سَیصِیبُهُمْ سَیئَاتُ مَا كَسَبُوا» و کسانی از اینان هم که ستم کرده اند کیفر کردار ناپاکشان گریبانگیرشان خواهد گردید. پس آنها از اینان بهتر نیستند و برائت آنان در هیچ کتابی آسمانی ثبت و ضبط نشده است.
وقتی بیان داشت که آنها  فریب مال و دارایی را خورده اند و به سبب جهالت خود گمان برده اند که داشتن مال نشانه خوب بودن حالت صاحب دارایی ومال  است، به آنها خبر داد که برخورداری از رزق و روزی خداوند بر این چیز دلالت نمی کند و « أَنَّ اللَّهَ یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یشَاء وَیقْدِرُ» خداوند روزی را برای هرکس از بندگانش چه صالح باشد چه ناصالح گسترده و فراوان می نماید، و برای هرکس از بندگانش خواه صالح باشد خواه ناصالح روزی را کم می گرداند. پس روزیِ خداوند میان همه مخلوقات مشترک  است. ولی ایما و عمل صالح فقط  مخصوص بهترین مردمان می باشد. « إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیاتٍ لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ» بی گمان در فراوان نمودن روزی و کم کردن آن برای گروهی که ایما می آورند نشانه ای مهّمی است، چون آنها می دانند که این امر به حکمت و رحمت خدا بر می گردد و او حالت بندگانش را بهتر می داند، پس گاهی روزیِ آنان را کم می  نماید و این کار را از روی لطف و رحمتی که نسبت به آنها دارد انجام می دهد، چون اگر روزی آنان را گسترده و فراوان کند در زمین فساد و تباهی می ورزند پس خداوند در این امر صلاح دینی بندگان را که اساس سعادت ورستگاری شان است رعایت می کند.
آیه ی 59-53:
قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ؛ بگو : ای  بندگان  من  که  بر زیان  خویش  اسراف  کرده اید ، از رحمت  خدا  مایوس ، مشوید  زیرا خدا همه  گناهان  را می  آمرزد  اوست  آمرزنده  و  مهربان.
وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن یأْتِیكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ؛ پیش  از آنکه  عذاب  فرا رسد و کسی  به  یاریتان  برنخیزد ، به   پروردگارتان روی  آورید و به  او تسلیم  شوید.
وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَیكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن یأْتِیكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ؛ و پیش  از آنکه  به  ناگاه  و بی  خبر عذاب  بر شما فرود آید ، از بهترین   چیزی  که  از جانب  پروردگارتان  نازل  شده  است  پیروی  کنید.
أَن تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ؛ تا کسی  نگوید : ای  حسرتا بر آنچه  در کار خدا کوتاهی  کردم  ، و از مسخره   کنندگان  بودم.
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِی لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ؛ یا بگوید : اگر خدا مرا هدایت  کرده  بود ، من  از پرهیزگاران  می  بودم.
أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِی كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ؛ ، یا چون  عذاب  را ببیند ، بگوید : اگر بار دیگر به  دنیا باز می  گردیدم   ،از نیکوکاران  می  شدم.
بَلَى قَدْ جَاءتْكَ  آیاتِی فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِینَ؛ آری  ، آیات  من  بر تو نازل  شد و تو گردنکشی  کردی  و از کافران  بودی.
خداوند به آن دسته از بندگانش که گناهان زیادی را مرتکب شده اند خبر می دهد که فضل و بخشش او گسترده است، و آنها را تشویق می کند تا به سوی او بازگردند قبل از آن که این کار را نتوانند انجام بدهند. پس فرمود: « قُل» ای پیامبر! و ای کسی که به جای پیامبر به دین خدا دعوت می کنی! از جانب پروردگار به بندگان خبر بده و بگو:« یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ » ای بندگان من که با ارتکاب گناهان و تلاش و حرکت در مسیر ناخشنودی خداوند بر خود اسراف کرده اید!« لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ» از رحمت خداوند ناامید نشوید و با ناامیدی، خود را به هلاکت اندازید و نگویید که گناهان ما زیاد گشته و عیب های ما روی هم انباشته شده است و راهی برای نجات ما وجود ندارد، و گناهان ما زدوده نخواهند شد، و به سبب این فکر همچنان بر گناهان اصرار ورزید، و توشه ای از آنچه پروردگار مهربان را خشمگین می نماید جمع آوری  نکنید. بلکه پروردگار خود را با نام هایی که با کرم و لطف و بخشش او دلالت می نماید بشناسید. و بدانید که « إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» خداوند همه گناهان از قبیل شرک و قتل و زناو ربا و ظلم و دیگر گناهان کبیره و صغیره را می آمرزد. « إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ »  بی گمان او بسیار آمرزگار و بس مهربان است. یعنی آمرزش و رحمت صفت او است، دو صفتی که لازم او هستند و از ذات او جدا نمی شوند و همواره آثار این دو صفت در فرایند هستی جریان دارد و هر موجودی را فرا می گیرد.
در همه اوقات خیرات را سرازیر می نماید و نعمت ها و بخشش ها را پی در در پی در پنهان و آشکار  بر بندگان سرازیر می دارد، و بخشیدن را از ندادن بیشتر دوست دارد و رحمت او بر خشم وی پیشی گرفته است. اما رحمت و مغفرت او اسبابی دارند که با آنها به دست می آیند، و اگر بنده این اسباب را فراهم نکند دروازه رحمت و آمرزش را به روی خود بسته است. و بزرگ ترین سبب به دست آوردن رحمت و آمرزش بلکه تنها سببی که موجب این دو چیز است بازگشت به سوی خدا به وسیله توبه واقعی و با دعا و زاری و عبادت و بندگی می باشد. پس بشتابید به سوی این سبب بزرگ و راه نجات! بنابراین خداوند متعال به بازگشت و شتافتن به سوی خود دستور داد و فرمود:« وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ» و با دل هایتان به سوی پروردگار خود باز گردید، و با اعضا و جوارح خود  تسلیم او شوید. هرگاه انابت به تنهایی ذکر شود  اعمال جوارح هم در آن داخل است و هرگاه انابت و  تسلیم با هم بیان شوند معنی همین گونه است که بیان کردیم.« إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ» این بیانگر اهمیّت اخلاص است و این که اعمال ظاهری و باطنی بدون اخلاص سودمند نیستند. « مِن قَبْلِ أَن یأْتِیكُمُ الْعَذَابُ» پیش از آن که عذاب به سراغ شما آید و نتوان آن را دفع کرد. « ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ» و دیگر کمک و یاری نشوید. انگار در اینجا این سوال  مطرح می شود که انابت و تسلیم شدن چیست؟ و جزئیات و کارهای آنان چه می باشد؟
پس خداوند متعال پاسخ داد و فرمود:« وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَیكُم مِّن رَّبِّكُم» از بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید از قبیل اعمال باطنی که شما را به آن امر نموده است مانند محبّت خدا وترس از خدا وامیدوار بودن به او و خیرخواهی برای بندگان و ترک نمودن آنچه با این موارد مخالف است. و اعمال ظاهری مانند نماز و زکات و حج و صدقه وانواع نیکوکاری ها وامثال آن چیزی است که خداوند به آن فرمان داده، و آن بهترین چیزی است که از سوی کسیکه در این کارها از دستورات پروردگارش اطاعت می کند به سوی او بازگشته و تسلیم شده است. « مِّن قَبْلِ أَن یأْتِیكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُون» پیش از آن که ناگهان عذاب به سراغ شما بیاید و شما ناآگاه باشید. و  همه اینها تشویق به شتاب ورزیدن در انجام امور خیر و غنیمت شمردم فرصت است. سپس خداوند بندگان را برحذر داشت و آنها را اندرز گفت و فرمود:« أَن تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللَّه» به غفلت خود ادامه ندهند مبادا روزی برسد که در آن روز پشیمان شوند و پشیمانی دیگر سودی ندارد. و تا این که کسی نگوید وای بر من به خاطر کوتاهی ای که در حق خدا کردم، « وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ» و افسوس که در دنیا قیامت را به مسخره می گرفتم تا این که آن را به صورت آشکار مشاهده کردم.
« أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِی لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» «لو» در اینجا به معنی آرزو کردن است یعنی کاش خداوند مرا هدایت می کرد و از پرهیزگاران می شدم، و از عقاب در امان می ماندم و سزاوار پاداش می گشتم. و به معنی شرط نیست چون اگر شرطیه باشد به معنی این است آنها با قضا و قدر بر گمراهی خود احتجاج می کردند. و این دلیل باطلی است و در روز قیامت هر دلیل باطلی پوچ و نابود می گردد.
« أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِی كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» یا وقتی عذاب را ببیند و به وارد شدن آن یقین نماید، بگوید:« ای کاش بازگشتی به دنیا برایم میّسر بود تا از نیکوکاران باشم.»
خداوند متعال می فرماید این چیز ممکن و سودمند نیست، بلکه اینها آرزوهای باطلی است که حقیقت ندارد. چون اگر بنده به دنیا بازگردانده شود برای او روشنگری فراتر از روشنگر اول وجود نخواهد داشت.
« بَلَى قَدْ جَاءتْكَ  آیاتِی فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِینَ» آری! نشانه ها و آیات من که بر حق دلالت می کنند و در آن تردیدی نیست نزد  تو آمدند، ولی آنها را دروغ انگاشتی و از پیروی کردن از آن متکّبرانه سرباز زدی و از کافران گشتی ، پس طلب بازگشت به دنیا بیهوده است.« وَلَو رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنهُ وَإِنَّهُم لَکَذِبُونَ» و چنانچه آنها به دنیا بازگردانده شوند باز به چیزهایی می روند که از آن نهی شده اند،و  ایشان دروغگویانند.
آیه ی 61-60:
وَیوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى الَّذِینَ كَذَبُواْ عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ أَلَیسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِینَ؛ در روز قیامت  ، کسانی  را که  به  خدا دروغ  بسته  اند می  بینی  که  رویشان ، سیاه  شده  است   آیا متکبران  را در جهنم  جایگاهی  نیست  ?
وَینَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ لَا یمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ؛ خدا پرهیزکاران  را به  سبب  راه  رستگاری  که  در پیش  گرفته  بودند می   رهاند به  آنها هیچ  بدی  نرسد و از اندوه  بدور باشند.
خداوند از رسوایی و خواری کسانی خبر می دهد که بر  او دروغ بسته  اند و می فرماید: چهره هایشان در روز قیامت سیاه می شود، انگار شب های تاریک اند، و حاضرین در محشر آنها را از روی چهره اش سیاهشان می شناسند. پس حق روشن و درخشان می باشد، انگار صبح است. و همان طور که آنها چهره حق را با دروغ سیاه کردند، خداوند نیز چهره هایشان را سیاه می نماید و کیفر از نوع عملشان می باشد. پس آنان چهره هایشان سیاه است و در جهنّم عذاب سختی دارند . بنابراین فرمود: « أَلَیسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِینَ» آیا برای آنان که از پذیرفتن حق متکبرانه سرباز زده و از روی خود بزرگ بینی از عبادت پروردگار روی برتافته و بر خدا دروغ بسته اند در جهنّم جایگاهی نیست؟ آری ! هست، سوگند به خدا در جهّنم کیفر و رسوایی و عذابی هست که سراپای متکبّران را فرا می گیرد و حق از آنها ستانده می شود. دروغ گفتن بر خداوند شامل دروغ بستن بر او در شریک قرار دادن برای اوست، و فرزند و همسر قایل شدن برای او، و خبر دادن از او به آنچه که شایسته اش نیست، می شود. و نیز ادّعای دروغین نبوت و گفتن سخنی دروغین در شریعت خدا و ادّعا کردن که ، این سخن را پیامبر خدا گفته است ، را شامل می گردد.
وقتی حالت متکبّران را بیان کرد حالت پرهیزگاران را نیز ذکر نمود و فرمود:« وَینَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ» و خداوند پرهیزگاران را به سبب نجاتشان رهایی می بخشد، چون آنها وسیله نجات را که تقوای الهی است به همراه دارند. تقوا وسیله رهایی از سختی ها و مشکلات است. « لَا یمَسُّهُمُ السُّوءُ» عذابی به آنها نمی رسد که رنجورشان سازد، « وَلَا هُمْ یحْزَنُونم و غمگین و اندوهگین نمی گردند. پس دچار شدن به عذاب و ترس و هراس آن را از آنها نفی کرد و این بیانگر آن است که آنها در امنیت کامل به سر می برند. و این امنیت ادامه خواهد یافت تا این که آنان را به سرای ایمن بهشت می رساند و در آن جا از هر رنج و  امر ناپسندی ایمن خواهند بود و از نعمت های تر و تازه برخوردار خواهند شد و می گویند:« الحَمدُلِلَّهِ الَّذِی أَذهَبَ عَنَّا الحَزَن إِنَ رَبَّنَا لَغَفُورُ شَکُورُ» ستایش خداوندی را سزاست که  اندوه را از ما دور کرد، بی گمان پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزاراست.
آیه ی 63-62:
اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَیءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ وَكِیلٌ؛ خداست  که  آفریدگار هر چیزی  است  و او نگهبان  هر چیزی.
لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِینَ كَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ کلیدهای  آسمانها و زمین  نزد اوست  و آنها که  به  آیات  خدا کافر شده  اندزیان  دیدگان  هستند.
خداوند از عظمت و کمال خود خبر می دهد که موجب ضرر و خسارت کسی می شود که به او کفر ورزیده است. پس می فرماید:« اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَیءٍ» خداوند آفریننده همه چیز است. این عبارت و امثال آن که در قرآن بسیار آمده است بر این دلالت می نماید که هرچیزی به جز ذات خداوند و نام ها و صفاتش مخلوق هستند. پس در این آیه سخن کسانی که می گویند:« بعضی از مخلوقات قدیم هیستند» رد شده است. فلاسفه می گویند: زمین و آسمان ها قدیم اند . کسان دیگری هم یافت می شوند که می گویند:« ارواح قدیم هستند». و امثال این گفته های باطل که متضمن بی اثر  نمودن صفتِ آفرینندگی خداوند در آفریده هایش است. و کلام خدا مخلوق نیست، چون کلام صفت متکلم است و خداوند با نام ها و صفاتش اول و ازلی است و قبل از او چیزی نبوده است. استدلال معتزله به این آیه و امثال آن مبنی بر این که کلام خدا مخلوق است از بزرگ ترین جهالت هاست. چون خداوند همیشه و  همواره با نام ها و صفاتش بوده است و هیچ صفتی از صفاتش حادث نیست که بعدا پدید آمده باشد و هیچ  گاه صفت او تعطیل نمی شود.
به دلیل این که خداوند از ذات بزرگوارش خبر داده که او ه مه جهان بالا و پایین را آفریده و بر هر چیزی نگهبان است و این مستلزم آن است که خداوند باید کاملا مراقب و آگاه باشد و بر آنچه که مراقب آن است قدرت کامل داشته باشد تا بتواند در آن تصرّف نماید و آن را حفظ کند. نیز باید حکمت و شناخت داشته باشد و انواع تصرّفات را بداند تا در آن تصرّف و  تدبیر نماید و همان کاری را در آن انجام دهد که شایسته تر است . پس نگهبان بودن و مراقبت جز با داشتن این  اوصاف کامل نمی گردد و اگر در یکی از این موارد نقصی مشاهده شود نقص در نگهبانی به حساب می آید. و معلوم است که خداوند بر همه چیز نگهبان است و این بیانگر آن است که علم و آگاهی او همه چیز را احاطه نموده است و از قدرت و تدبیر و فرزانگی کامل و غیر قابل تصورّی برخوردار است و هرچیزی را در جای مناسب آن قرار می دهد.
« لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» کلیدهای علم و آگاهی و تدبیر آسمان ها و زمین از آن اوست. پس « مَّا یَفتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحمَةِ فَلَا مُمسِکَ لَهَا وَمَا یُمسِک فَلَا مُرسِلَ لَهُ مِن بَعدِهِ وَهُوَ العَزِیزُ الحَکیِمُ» هر رحمتی که خداوند برای مردم بگشاید هیچ بازدارنده ای ندارد و هر آنچه که نگاه دارد هیچ فرستنده ای برای آن نیست و او توانای با حکمت است. وقتی عظمت خود را بیان کرد که اقتضا می نماید دل ها از توقیر او لبریز گردند، نیز حالت کسی را بیان کرد که قضیه را برعکس نموده و قدر خداوند را نمی شناسد، پس فرمود:« وَالَّذِینَ كَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ» و کسانی که آیات و نشانه های خدا را که بر حق و یقین و صراط مستقیم دلالت می نمایند؛ باور نداشته و به آن کفر ورزیده اند، « أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» ایشان زیانکارانند، زیرا بندگی و عبودیت و اخلاص و ذکر و طاعت خدا را که موجب اصلاح دل و زبان و سایر اعضای آدمی است، از دست داده اند و در عوض اینها هر آن چیزی را که دل ها و جسم ها را فاسد می کند به میان آورده و باغ های بهشت را از دست داده و در عوض آن عذاب دردناک را به دست آورده اند.
آیه ی 66- 64:
قُلْ أَفَغَیرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیهَا الْجَاهِلُونَ؛ بگو : ای  نادانان  ، آیا مرا فرمان  می  دهید که  غیر از خدا را بپرستم  ?
وَلَقَدْ أُوحِی إِلَیكَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ به  تو و پیامبران  پیش  از تو وحی  شده  است  که  اگر شرک  بیاورید اعمالتان ناچیز گردد و خود از زیان  کنندگان  خواهید بود.
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُن مِّنْ الشَّاكِرِینَ؛ بلکه  خدا را بپرست  و سپاسگزار او باش.
« قُلْ أَفَغَیرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیهَا الْجَاهِلُونَ» ای پیامبر! به این جاهلانی که تو را به سوی عبادت غیر خداوند فرا می خوانند بگو: ای نادانان! آیا به من دستور می دهید که غیر از خدا را بندگی کنم؟! یعنی این فرمان از جهالت و نادانی تان سرچشمه گرفته است و اگر شما علم و دانش داشتید و می دانستید که خداوند از همه جهات کامل است و همه نعمت ها را به شما بخشیده و او سزاوار عبادت است نه کسی که از هر جهت ناقص می باشد و سود و زیانی نمی رساند، مرا به این فرمان نمی دادید. چون شرک ورزیدن به خدا همه اعمال را نابود وحالات را فاسد می  کند . از این رو فرمود:« وَلَقَدْ أُوحِی إِلَیكَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكَ» و همانا به تو و به همه پیامبران پیش از تو وحی شده است. « لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» که اگر شرک ورزی کردارت نابود می شود. « عَمَلُکَ» مفرد و مضاف است و هر عملی را شامل می شود، پس در رسالت همه پیامبران آمده است که شرک ورزیدن همه اعمال را نابود می کند. همان طور که در سوره انعام وقتی که بسیاری از پیامبران را برشمرده در مورد آنها فرموده است:« ذَلِکَ هُدَی اللَّهِ یَهدِیِ بِهِ مِن یَشَآءُ مِن  عِبَادِهِ وَلَو أشرَکُوا لَحَبِط عَنهُم مَّا کَانُوا یَعمَلُونَ» این رهنمود خداست، خداوند هرکس را از بندگانش که بخواهد به وسیله آن هدایت می کند واگر شرک ورزند آنچه کرده اند نابود می شود.
« وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ» و دین و آخرت خود را از دست خواهی داد و در هر دو سرا زیانمند خواهی شد . پس با شرک ورزیدن اعمال نابود می شوند و آدمی سزاوار کیفر و عذاب می گردد. وقتی خبر داد که جاهلان او را فرمان می دهند تا شرک ورزد و از زشتِی سخن آنها خبر داد، پیامبر را به اخلاص امر نمود و فرمود:« بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُن مِّنْ الشَّاكِرِینَ» بلکه فقط خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش؛ همانها که خدا را به خاطر توفیقی که به آنها عطا کرده است سپاس می گزارند. پس همان طور که به خاطر نعمت های دنیوی از قبیل تندرستی و سلامتی جسم و فراهم شدن روزی و غیر از آن، شکر خداوند به جای آورده می شود، نیز به خاطر نعمت های دینی مانند توفیق یافتن و  اخلاص و پرهیزگاری باید شکر و ثنای خداوند را به جای آورد، بلکه نعمت های خداوند را به جای آورد، بلکه نعمت های حقیقی همان نعمت های دینی هستند. و اگر انسان بیندیشد که این نعمت ها از جانب خدا داده شده اند و شکر آن را به جای آورد، از آفت خودپسندی سالم خواهد ماند، آفتی که بسیاری از عاملان و عبادت گزاران، به علّت جهالت خود به آن گرفتار می شوند. و اگر بنده حقیقت حال را بداند، از این که خداوند نعمتی را روزی وی کرده است نه تنها دچار غرور و خودپسندی نمی شود بلکه بیشتر سپاس خدا را به جای می آورد.
آیه ی 67:
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَالسَّماوَاتُ مَطْوِیاتٌ بِیمِینِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یشْرِكُونَ ؛ خدا را نشناختند آنچنان  که  شایان  شناخت  اوست   و در روز قیامت  ،  زمین یکجا در قبضه  اوست  و آسمانها در هم  پیچیده  ، در ید قدرت  او منزه   است  و برتر از هر چه  شریک  او می  پندارند.
خداوند متعال می فرماید: مشرکان ، خداوند را به گونه شایسته ارج ننهادند و او را آن گونه که باید تعظیم کنند، تعظیم  ننمودند. بلکه چیزهایی را که در صفات و کارهایش ناقص هستند شریک او قرار دادند. پس صفات و کارشان از هر جهت ناقص است و هیچ سود و زیان و دادن و ندادنی در دست آنها نیست و هیچ اختیاری ندارند. و مشرکان این مخلوقات ناقص را با آفریننده و پروردگار بزرگ برابر قرار دادند، خداوندی که از عظمت آشکار و قدرت چیره او این  است که همه زمین در روز قیامت در مشت او است و آسمان ها با وجود گستردگی و بزرگی شان با دست راست او در هم پیچیده می شوند. پس هرکس چیزی را با خداوند برابر قرار داده باشد خداوند را آن گونه که شایسته است  تعظیم نکرده است و مسلّما کسی که چنین کند از همه ستمکارتر است. « سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یشْرِكُونَ » خداوند پاک و منزّه است از آنچه که برای او شریک قرار می دهند و بسی برتر است.
آیه ی 70-68:
وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِیامٌ ینظُرُونَ ؛ و در صور دمیده  شود  پس  هر که  در آسمانها و هر که  در زمین  است  جز  آنها، که  او بخواهد بیهوش  می  شوند  و بار دیگر در آن  دمیده  شود ،  ناگهان  ازجای  بر می  خیزند و می  نگرند.
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیینَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِی بَینَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ؛ و زمین  به  نور پروردگارش  روشن  شود و نامه  های  اعمال  را بنهند و  پیامبران  و گواهان  را بیاورند و در میان  مردم  به  حق  داوری  شود و بر کسی   ستمی  نرود.
وَوُفِّیتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا یفْعَلُونَ؛ پاداش  هر کس  برابر کردارش  به  تمامی  ادا شود ، در حالی  که  خدا به   کارهایی  که  می  کرده  اند آگاه  تر است.
وقتی خداوند آنها را از عظمت خویش ترساند آنان را هم از حالات روز قیامت برحذر داشت و تشویق نمود. و فرمود:« وَنُفِخَ فِی الصُّورِ» و در صور دمیده می شود، و آن شاخ بزرگی است که جز خدا کسی اندازه بزرگی آن را نمی داند، امّا کسی که خداوند او را آگاه نموده است کم و کیف آن را می داند. پس اسرافیل علیه السلام که از فرشتگان مقرّب الهی و یکی از حاملان عرش است در آن می دهد. « فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ» و همه کسانی که در آسمان ها و زمین هستند بیهوش می شوند یا می میرند. یعنی همه وقتی دمیدن صور را می شنوند از شدّت و عظمت آن، نیز از آن جا که می دانند این کار مقدمه قیامت است پریشان می گردند. « إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ» مگر کسی که خدا بخواهد، از آنان که خداوند آنها را به هنگام دمیدن صور ثابت قدم می گرداند، پس آنها بیهوش نمی شوند مانند شهیدان یا برخی از آنها و دیگر کسانی که خدا بخواهد. و این نفخه ی اول، نفخه ی «صَعق» یا نفخه ی « فَزَع» نامیده می شود. « ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى» سپس بار دیگر در آن دمیده می شود و این دمیدن برای رستاخیز است. « فَإِذَا هُم قِیامٌ» پس بناگاه همگی از قبرهایشان به پا می خیزند تا زنده شوند و مورد محاسبه قرار گیرند، آفرینش جسم و ارواح آنها کامل می گردد و چشمهایشان خیره می شود، « ینظُرُونَ» نگاه می کنند که خداوند با آنان چه می کند؟
« وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا» و زمین به نور پروردگارش روشن می شود. از این معلوم می گردد که انوار و روشنایی دنیا در روز قیامت همه از بین می روند و نابود می شوند، چون خداوند خبر داده که خورشید بی نور می گردد و ماه از بین می رود وستارگان پراکنده می شوند و مردم در تاریکی قرار می گیرند، پس در این هنگام زمین به نور پروردگارش روشن می شود ؛ هنگامی که خداوند تجلی می  کند و برای داوری کردن میان  انسان ها پایین می آید.
در این روز خداوند به خلق نیرو می دهد و آنها را چنان پدید می آورد که قوی می شوند و نور الهی آنها را نمی سوزاند و می توانند او را ببینند، وگرنه، نور خداوند بزرگ است و اگر آن را آشکار کند عظمت او و نور چهره اش همه مخلوقات را می سوزاند. « وَوُضِعَ الْكِتَابُ» و کتاب اعمال و دیوان آن نهاده می شود تا نیکی ها و بدی هایی که در آن است بازبینی شود. همان طور که خداوند متعال فرموده است: « وَوُضِعَ الکِتَبُ فَتَرَی المُجرِمینَ مُشفِقینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یوَیلتَنَا مَال هَذا الکِتَبِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةَ وَلَا کَبِیرَةَ إِلَا أَحصَهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرَاَ وَلَا یَظلِمُ رَبُّکَ أَحَدَاَ» و کتاب اعمال نهاده می شود پس گناهکاران را می بینی که از آنچه در آن است ناراحت اند و می گویند: « ای وای بر ما! چه شده این کتاب را که هیچ گناه کوچک و بزرگی را نگذاشته مگر این که آن را برشمرده است؟». ، و آنچه را که کرده اند حاضر می بینند و پروردگارت برهیچ کس ستم روا نمی دارد. و از روی کمال عدالت و دادگری به عمل کننده گفته می شود:« اقرَأ کِتَبَکَ کَفَی بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسِیبَاَ» کتاب اعمال خودت را بخوان، امروزه خودت برای اینکه حسابرس خود باشی کافی است. « وَجِیءَ بِالنَّبِیینَ» و پیامبران آورده می شوند تا در خصوص رساندن پیام الهی به امّت هایشان پرسیده شوند، و علیه آنها گواهی بدهند. « وَالشُّهَدَاء» و گواهان اعم از فرشتگان و اعضای انسان و زمین آورده می شوند.
« وَقُضِی بَینَهُم بِالْحَقِّ» و به عدالت کامل و  انصاف بزرگ میان آنها داوری می شود، چون این حسابی است که از جانب خدا صادر شده و او همه چیز را احاطه کرده است. و کتاب او که لوح محفوظ است همه کارهایی را که انسان ها کرده اند دربردارد. و فرشتگان؛ کسانی که از فرمان پروردگارشان سرپیچی نمی کنند کارهایی را که انسان ها کرده اند ثبت نموده اند. و عادل ترین گواهان بر این حکم شهادت داده اند. پس کسی حکم و داوری می نماید که اندازه اعمال و اندازه پاداش و کیفر آنها را می داند. آن گاه حکمی صادر می کند که خلق به آن گردن می نهند و به ستایش و دادگری خداوند اعتراف می کنند و به عظمت و  علم و حکمت و رحمت او پی می برند و به چیزهایی از آن آگاه می شوند که به دل هایشان خطور نکرده است و زبان هایشان توان بیان آن را ندارد. بنابراین فرمود:« وَوُفِّیتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا یفْعَلُونَ» و به هرکسی جزای آنچه کرده است به تمام و کمال داده می شود، و خدا به آنچه می کنند داناتر است.
آیه ی 75-71:
وَسِیقَ الَّذِینَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ یتْلُونَ عَلَیكُمْ آیاتِ رَبِّكُمْ وَینذِرُونَكُمْ لِقَاء یوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِینَ ؛  و کافران  را گروه  گروه  به  جهنم  برانند  چون  به  جهنم  رسند درهایش ، گشوده شود و نگهبانان  آتش  گویند : آیا پیامبرانی  از خود شما بر شما  مبعوث  نشدند تا آیات  پروردگارتان  را برایتان  بخوانند و شما را از  دیدار با چنین روزی  بترسانند ? می  گویند : بلی   ولی  ، بر کافران  عذاب   محقق  شده  بود.
قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِینَ؛ گفته  شود : از درهای  جهنم  داخل  شوید ، همواره  در آنجا خواهید بود، جایگاه  سرکشان  چه  بد جایگاهی  است.
وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَیكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ ؛ و آنان  را که  از پروردگارشان  ترسیده  اند گروه  گروه  به  بهشت  می  برند  چون  به  بهشت  برسند درهایش  گشوده  شود  و خازنان  بهشت  گویندشان  : سلام   برشما ، بهشتتان  خوش  باد ، به  درون  بیایید ، همواره  در اینجا خواهید  بود.
وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیثُ نَشَاء فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ؛ می  گویند : سپاس  خدایی  را که  هر وعده  که  به  ما داد راست  بود  آن   زمین را به  میراث  به  ما داد  و اکنون  در هر جای  بهشت  که  بخواهیم  مکان   می  گیریم   عمل  کنندگان  را چه  مزد نیکویی  است.
وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِی بَینَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ و فرشتگان  را می  بینی  که  گرد عرش  خدا حلقه  زده  اند و به  ستایش ، پروردگارشان  تسبیح  می  گویند  میان  آنها نیز به  حق  داوری  گردد و گفته   شود که  ستایش  از آن  خدایی  است  که  پروردگار جهانیان  است.
بعد از آنکه خداوند متعال بیان نمود که میان بندگانش حکم و داوری می نماید بندگانی که آنها را آفریده و به همه روزی داده و به تدبیرشان پرداخته و آنها را در دنیا و قیامت گرد هم آورده و تصریح نموده که آنان را به هنگام پاداش و جزا دادن از یکدیگر جدا می نماید، همان طور که در دنیا در ایمان و کفر و در تقوا و معصیت با همدیگر فرق داشتند. پس فرمود:« وَسِیقَ الَّذِینَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ» و کافران با خشونت به سوی جهنم برده می شوند. با شلاّق های دردآور زده می شوند و نگهبانان تندخو و سرسخت جهنم آنها را می زنند و به سوی بدترین زندان و بدترین جایگاه می برند و آن جهنّمی است که همه انواع عذاب را در خود دارد و تمام انواع بدبختی ها در آن وجود دارد و هیچ نوع شادی در آن نیست. همان طور که می فرماید:« یَومَ یُدَعُّونَ إِلَی نَارِ جَهَنَّمَ دَعَاَ» روزی که به سوی آتش جهنم رانده می شوند چون از وارد شدن به آن امتناع می ورزند.  زُمَراً» یعنی به صورت گروههای متفرّق، هرگروه که کارهایشان همگون است به سوی جهنّم رانده می شوند و یک دیگر را نفرین می کنند و از یک دیگر بیزاری می جویند.
« حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا» تا این که به نزدیک جهنّم و کنار آن می رسند، آن گاه درهای جهنّم در حالی که آنها را به شقاوت، جاودانی و  عذاب همیشگی مژده می دهند، و به خاطر اعمالشان آنها را سرزنش می  کنند؛ اعمالی که آنها را به این جایگاه زشت و هولناک رسانده است، می گویند:« أَلَمْ یأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ» آیا پیامبرانی از نوع خودتان که شما آنها را می شناختید و راستگویی آنان را می دانستید و می توانستید از آنها فرا بگیرید و بیاموزید به نزد شما نیامدند؟« یتْلُونَ عَلَیكُمْ آیاتِ رَبِّكُمْ» آیه های پروردگارتان را که پیامبران را با آن فرستاده با روشن ترین دلیلها بر حق و یقین دلالت می کردند بر شما بخوانند؟! « وَینذِرُونَكُمْ لِقَاء یوْمِكُمْ هَذَام و شما را از رویاروئی چنین روزی بترسانند؟ یعنی این ایجاب می کرد که شما از آنها پیروی کنید و با پیشه کردن پرهیزگاری، خود را از عذاب این روز برحذر دارید، اما حالت شما به خلاق این بود.
« قَالُوا بَلَى» آنها با اعتراف به گناهانشان و این که حجّت خدا بر آنها اقامه شده است می گویند: آری! پیامبران پروردگار ما با آیات و حجت های الهی نزد ما آمدند و نهایت روشنگری را برای ما کردند و ما را از این برحذر داشتند، « وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِینَ» ولی فرمان عذاب بر کافران قطعی و ثابت است. یعنی به سبب کفر ورزیدنشان به آیات خدا فرمان عذاب بر آنها قطعی است، و این عذاب قطعی برای هرکسی است که به آیات خدا کفر ورزد و آنچه را که پیامبران آورده اند انکار نماید. پس آنها به گناهان خود و به این که حجت بر آنها اقامه شده اعتراف کردند.
به حالت توهین به آنها گفته می شود:« ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ» به درهای دوزخ وارد شوید، پس هر گروه از دری که مناسب آنان است و مطابق با عملشان می باشد وارد می گردند. « خَالِدِینَ فِیهَا» برای همیشه در آن هستند و از آن بیرون نمی گردد. و به آنان مهلت داده نمی شود. « فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِینَ» پس چه بد است جایگاه متکبران؛ آتش جایگاه آنهاست ، چون آنها با خود بزرگ بینی حق را نپذیرفتند پس خداوند به آنها سزایی از نوع عملشان داد و آنها را  خوار و ذلیل و رسوا گرداند. سپس از اهل بهشت سخن به میان آورد و فرمود:« وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ» و کسانی که به یگانه پرستی و عمل به طاعت خدا پرهیزگاری را پیشه کرده اند با اکرام و بزرگداشت، « إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا» گروه گروه و در حالی که شاد هستند و هر گروهی با دسته های دیگری است که عملش با آن مناسب می باشد به سوی بهشت بر مرکب های برگزیده سوق داده می شوند.
« حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا» تا این که به آستانه بهشت و منازل زیبا می رسند و نسیم آن بر آنها می وزد و زمانِ همیشه ماندن و بهره مند شدن از نعمت های آن فرا می رسد، « وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا» و درهای بهشت برای بزرگداشت آنان به رویشان گشوده می شود، « وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَیكُمْ طِبْتُمْ» و نگهبانانش با تبریک و خوش آمد گفتن به آنها می گویند:« سلام بر شما». یعنی از هر آفت و بدی سالم و به دور هستید و دل هایتان با شناخت و محبّت خدا و ترس از او پاک گردیده و زبان هایتان با ذکر او و اعضا و جوارحتان با اطاعت او پاک شده است. « فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ» پس به سبب پاکی تان وارد آن شوید در حالی که در آنجا جاودانه خواهید بود، چون بهشت سرای پاکیزگی و پاکی است و جز پاکان کسی وارد آن نمی شود. در مورد جهّنم فرمود:« َفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا» و در مورد بهشت فرمود:« وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا» و «واو» را اضافه کرد که اشاره به این مطلب است که اهل جهنّم به محض این که به جهنّم می رسند بدون این که مهلتی داده شوند درهای آن به رویشان گشوده می گردد، و باید به روی آنها گشوده شود و به محض رسیدن آنها باز گردد، تا گرما و شدّت عذاب آن را بیشتر احساس کنند. اما بهشت سرای گرانقدری است که جز کسی که مقدمات آن را فراهم آورده است به آن وارد نمی شود با وجود این آنها برای وارد شدن به آن به شفاعت بزرگواترین شفاعت کنندگان نیاز دارند. و به محض رسیدنشان درهای آن گشوده نمی شود. بلکه از خداوند می خواهند تا محمد (ص) برای آنها نزد او شفاعت کند، و پیامبر (ص) شفاعت می کند. و این آیات دلیلی بر این است که بهشت و جهنّم درهایی دارند که گشوده و بسته می شوند و هریک نگهبانانی دارند. و آن دو سرایی هستند که  فقط کسی وارد آن می شود که سزاوار آن باشد، به خلاف سایر سراها.
« وَقَالُوا» آنها به هنگام وارد شدن به بهشت و قرار گرفتن در آن، ستایش پروردگارشان را به سبب آنچه به آنها بخشیده و آنها را هدایت نموده است به جای می آورند و می گویند:« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ» ستایش خداوندی راست که وعده اش را در حق ما محقّق ساخت. یعنی بر زبان پیامبرانش به ما وعده داد که اگر ایمان آوریم و صالح شویم ما را وارد بهشت خواهد کرد. پس وعده ای که به ما داده بود به طور کامل به آن وفا کرد، « وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیثُ نَشَاء» و سرزمین بهشت را به ما داد به گونه ای که هرجا بخواهیم در آن جای می گیریم و هر نعمتی از آن بخواهیم بر می داریم و هیچ چیزی برای ما ممنوع نیست. « فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ» پس چه نیک است پاداش نیکوکاران؛ کسانی که با طاعت از پروردگارشان در زمان کوتاه و از میان رفتنی دنیا تلاش کردند و در مقابل آن به چنین خیر بزرگ و پایداری دست یازیدند .
و این سرای بهشت است که در حقیقت سزاوار ستایش است که خداوند در آن بندگان برگزیده اش را مورد اکرام قرار می دهد و خداوند بخشنده  و بزرگوار آن را به عنوان جایگاه مهمانی آنها پسندیده است و به بالاترین و بهترین صورت آن را ساخته و با دست خود نهال آن را کاشته و از رحمت و کرامت خویش آن را سرشار نموده است که با بهره مندی از آن، هر اندوهگینی شاد می گردد، و ناراحتی اش از میان می رود و صفا و سرورش کامل می گردد.
« وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ» و در آن روز بزرگ فرشتگان را خواهی دید، « حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ» که گرداگرد عرش حلقه زده اند. یعنی در خدمت پروردگارشان ایستاده اند و گرد عرش او جمع شده اند و در برابر شکوه او فروتن و به کمال او اعتراف دارند و در جمال و زیبایی او غرق گشته اند.« یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ» خداوند را از هر آنچه که شایسته شکوه او نیست و از آنچه که مشرکان به او نسبت داده اند و آنچه که مشرکان نسبت نداده اند منّزه و پاک می دانند. « وَقُضِی بَینَهُم بِالْحَقِّ» و میان پیشینیان و پسینیان به حق و حقیقت که هیچ اشتباهی در آن نیست و کسی که علیه او حکم می شود آن را  انکار نمی کند، داوری می شود. « وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» و گفته می شود: ستایش خداوند جهانیان را سزاست. بیان نکرد که گوینده چه کسی است ، تا بر ایندلالت نماید که همه خلایق ستایش پروردگارشان را به زبان می آورند و او را به  خاطر آنچه که برای اهل بهشت و  اهل جهنّم قضاوت نموده است، نیز به خاطر فضل و احسان و عدل و حکمتش ستایش می کنند.
پایان تفسیر سوره زمر

تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

یحیی بن معاذ (رحمه الله) فرمود: « الدنيا خراب، وأخرب منها قلب من يعمرها، والآخرة دار عمران، وأعمر منها قلب من يطلبها». «دنیا ویرانه‌ای است و از این دنیا همان قلبی ویرانه‌تر است که در پی آبادی دنیا باشد. آخرت محل آبادی است و در قبال آخرت همان قلبی آبادتر است که در فکر آبادانی آخرت باشد». صفة الصفوة، أبو الفرج عبد الرحمن بن علي بن الجوزي .

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 6140
دیروز : 3293
بازدید کل: 8241485

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010