Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند:

"أَوْلِم و لو بشاة"(متفق عليه)

«وليمه بده اگرچه گوسفندي باشد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره نحل > تفسیر سوره نحل از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9222              تعداد مشاهده : 323             تاریخ افزودن مقاله : 14/1/1390

تفسیر سوره نحل


بسم الله الرحمن الرحيم
آیه ی 2-1
أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ فرمان خداوند در رسیده، پس در آن شتاب مکنید. او پاک است و برتر از چیزهایی است که شریک او می سازید.
يُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ به  ارادۀ خویش فرشتگان را همراه با وی بر هر کس از بندگانش که بخواهد نازل می کند (تا این پیام را به مردم برسانند) که جز من معبود بر حقی نیست. پس از من برپهیزید و تقوا پیشه کنید.
خداوند متعال در حالی که آنچه را وعده داده است نزدیک و وقوع آن را محقق می داند می فرماید: (أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ ) فرمان خداوند «قیامت» به زودی می آید، پس در آن شتاب نورزید، زیرا هر آنچه که می آید نزدیک است. (سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ) او پاک و برتر از انباز و شرکایی است که شریک وی می سازید. پاک است از اینکه شریک و فرزند و همسر و همتایی داشته باشد، و پاک است از دیگر چیزهایی که شایستۀ شکوهش نیست یا با کمال او منافات داشته باشد.
هنگامی که خویشتن را از آنچه که مشرکان او را بدان توصیف می نماید مبرا ساخت، به بیان وحی پرداخت که بر پیامبرانش نازل می نماید، و این امری است که موجب می شود در رابطه با بیان صفات کمالی که به خداوند نسبت داده می شوند، از او تعبیت نمود. پس فرمود: (يُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ) فرشتگان را با وحی می رستد که مایۀ حیات ارواح است، (عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ) بر هر کس از بندگانش که صلاحیت بر دوش کشیدن بار رسالت او را داشته باشد و چکیده و محور دعوت همۀ پیامبران این است که، (أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ أَنَاْ) به مردم بیاموزند هیچ معبودی به حقی جز «الله» وجود ندارد. یعنی اساس دعوت پیامبران شناخت خدا و یگانه دانستن او در صفات الوهیت است. و اینکه خداوند به یگانگی پرستش شود. و پروردگار متعال این مطلب را در تمامی کتابهایش و توسط همۀ پیامبرانش به صورت جدی تذکر داده است. و همۀ آیین ها را چنان تدوین نموده است که به سوی آن دعوت نمایند و با مخالفان این طریقه مبارزه کنند، سپس دلایل این امر را بیان نمود و فرمود:
آیه ی 9-3:
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ آسمانها و زمین را به حق آفریده است. او از آنچه شریکش می سازند برتر و والاتر است.
خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ انسان را از نطفه ای آفریده است، آنگاه ستیزه جویی آشکار است.
وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ و چهارپایان را برای شما آفریده که در آنها برایتان وسیلۀ گرما و بهره هایی دیگر است،  واز آنها می خورید.
وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ و برایتان در آنها زیبایی است وقتیکه آنها را (شامگاهان از چرا) باز می آورید و آنگاه که آنها را (بامدادن به چرا) روانه می کنید.
وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُواْ بَالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ و بارهایتان را به شهر و سرزمینی حمل می کنند که جز با رنج فراوان بدان نمی رسید ، بی گمان پروردگارتان رئوف و مهربان است.
وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ و اسب ها و قاطرها و الاغها را آفریده تا بر آنها سوار شوید و زینتی باشند (برای شما)، و چیزهایی (دیگر) می آفریند که شما نمی دانید.
وَعَلَى اللّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَآئِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ (و هدایت مردمان به) راه راست بر خدا است، و برخی از آن( راهها) بیراهه و کژ است، و اگر (خدا) می خواست همۀ شما را هدایت می کرد.
این سوره، سورۀ نعمت ها نامیده می شود،زیرا خداوند در آغاز آن اصول و پآیه های برخورداری از نعمت ها را بیان نموده و در آخر نیز مکمل نعمت ها را ذکر کرده است. پس خبر داده که او آسمانها و زمین را به حق آفریده است، تا بندگان از راه تأمل در آفرینش آسمانها و زمین به عظمت آفرینندۀ آن و صفت های کمالی که دارد پی برده، و بدانند که او آسمانها و زمین را آفریده است تا بندگانش در آن سکنی گزیده و طبق آموزه های شریعت و رهنمودهای پیامبران وی را پرستش نمایند. بنابراین خودش را از شرک مشرکان مزه قرار داده و فرمود:( تَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ(  او از آنچه شرک مشرکان منزه و بالاتر و برتر است، زیرا او معبود به حق و خدای راستین است که عبادت و محبت و کرنش فقط سزاوار اوست. و چون آفرینش آسمانها و زمین را بیان کرد آنچه را که در زمین و آسمانها آفریده است نیز بیان نموده، و نخست از شریفترین و بهترین آنها آغاز کرد و فرمود: (خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ) انسان را از نطفه ای آفرید و او را پرورش داد تا تبدیل به انسان کاملی شد و تمام اعضای ظاهری و باطنی اش کامل گردید و او را از نعمت های فراوانش برخوردار ساخت تا به کمال مطلوب برسد. اما بناگاه به خود می نازد و افتخار می کند. (فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ ) احتمال دارد که معنی اش این باشد که انسان ناگهان دشمن پروردگارش می شود و به او کفر می ورزد و با پیامبرانش مجادله می نماید و آیات خدا را تکذیب می کند، و آفرینش نخستین، نعمت هایی را که خداوند به او ارزانی نموده است فراموش می کند، و از نعمت هایی که خداوند به او داده است در راستای نافرمانی وی است،اده می نماید. و احتمال دارد که معنی اش این باشد که خداوند انسان را از نطفه پدید  آورده و او را همچنان از حالتی به حالتی دیگر در می آورد تا اینکه عاقل و سخنگو و دارای ذهن و فکر می گردد و مجادله و جر و بحث می نماید. پس انسان باید سپاسگزار پروردگارش باشد که او را به این مرتبه از کمال و تعالی رسانیده است؛ مرتبه ای که برای او ممکن نبود بدان دست یابد.
(وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا) و چهارپایان را برای شما آفریده و به خاطر منافع و مصلحتهایتان آفرسده است. از جمله منافع بزرگ چهارپایان یکی این است که (لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ ) در آن برای شما وسیلۀ گرماست؛ چرا که از پشم و مو و پوست آن برای خود لباس و رختخواب تهیه می کنید. (وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ)و برایتان در آن  بهره هایی دیگر است،  واز گوشت آنها می خورید. (وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ) و برایتان در حرکت و سکون آنها و هنگامی که به چرا می روند و هنگام غروب که از صحرا باز می گردند زیبایی است، و این زیبایی عابد حیوانات نمی شود. به درستی که شما با آن خود را می آرایید، همچنانکه به وسیله ی لباس ها و اولاد و مال هایتان خود را می آرایید، و از این کار به شگفتی در می افتید.
(وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُواْ بَالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الأَنفُسِ) و شما و باورهایتان را به شهر و سرزمینی حمل می کنند که جز با رنج دادن فراوان خویشتن به آن نمی رسیدید اما خداوند آنها را برایتان رام کرد، پس برخی از این چهارپایان را سوار می شوید و با برخی بارهایتان را حمل می کنید، تا خود را به شهرهای دور و سرزمینهای پهناور برسانید. (إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ) بی گمان پروردگارتان رئوف و مهربان است، زیرا آنچه را که بدان نیاز دارید برایتان مسخر نموده است، پس آنگونه که شایستۀ شکوه و عظمت و گستردگی جود و احسانش است او را ستایش می گوییم.
(وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً) و اسب ها و قاطرها و الاغها را برایتان آفریده و مسخر شما نمود تا بر آنها سوار شوید و زینتی باشند برایتان. یعنی گاهی از آنها برای سواری است،اده کنید، و گاهی برای زیبایی به کار گیرید. و نفرمود: تا از آنها برای خوردن است،اده کنید، زیرا خوردن الاغ و قاطر حرام است. و اغلب از اسب برای خوردن است،اده بعمل نمی آید، و از ذبح آن نهی می شود تا نسل آن منقرض نگردد. در صحیحین (مسلم و بخاری) آمده است که پیامبر علیه الصلاه و السلام خوردن گوشت اسب را مجاز شمرده است.
(وَيَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ) و برای حمل و نقل و طی کردن مسافت شما چیزهایی می آفریند که نمی دانید و آن عبارت از ابزار و وسایلی است که بعد از نزول قرآن آفریده شده است و انسانها از آن برای حمل و نقل در دریا و خشکی و هوا است،اده می نمایند، و آنها را در راستای منافع و مصلحت های خود به کار می گیرند. خداوند آن چیزها را به طور مشخص در کتاب خود نام نبرد، زیرا پروردگار فقط چیزهایی را از کتابش نام می برد که بندگان آنها را می شناسد، و یا مانند آن را دیده و می شناسند، اما چیزی که مشابه ندارد، چنانچه خداوند به ذکر آن در قرآن مبادرت می ورزید بندگان آن را نمی شناختند و مراد آن را درک نمی کردند، بنابراین خداوند اصلی جامع را ذکر می کند که هر آنچه بندگان آن را می دانند و یا نمی دانند در آن داخل می گردد. برای نمونه در قرآن از نعمات بهشت سخن رفته و فقط از چیزهای سخن به میان آمده است که ما آن و یا مشابهش را می شناسیم، مانند خرما، انگورو انار. اما زیباترین چیزی که شبیه و مانندی برای آن نمی یابیم در فرموده ی خداوند است: (فیهما من کل فکهه زوجان) در آن دو (بهشت) از هر میوه ای دو نوع وجود دارد. پس همچنین در اینجا سواری هایی را بیان کرد که ما آنها را می شناسیم مانند اسب و قاطر و الاغ و شتر و کشتی ها، اما بقیۀ سواری ها در این گفتۀ خویش خلاصه نمود:
(وَيَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ )
وقتی خداند راه حسی را بیان کرد و فرمود: خداوند بر بندگانش سواری هایی از قبیل شتر و غیره آفریده که مسافت ها را با آن طی می نمایند، راه معنوی را نیز بیان کرد که بندگانش را به او می رساند و فرمود: (وَعَلَى اللّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ) و بیان راه راست که نزدیکترین و کوتاه ترین راه است و مردم را به خدا و به پاداش الهی می رساند بر خداست، اما راهی که با «صراط مستقیم» مخالف باشد، عقیده و اعمال آدمی را به کژی و انحراف کشانده و انسان را از خدای بیگانه نموده و به سرای بدبختی و شقاوت می رساند. پس هدایت یافتگان به حکم خداوند راه راست را در پیش گرفته ، اما گمراهان از آن منحرف شده و به بیراهه می روند. (وَمِنْهَا جَآئِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ) و اگر می خواست همۀ شما را هدایت می کرد. او به فضل و کرم خویش برخی را هدایت نموده و برخی دیگر را هدایت نکرده است. و این بر اساس حکمت و انصاف اوست.
 
آیه ی 11-10:
هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء لَّكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ او کسی است که از آسمانها آبی برایتان فرو فرستاده است که از آن می نوشید و به سبب آن درختان و گیاهان می رویند (و) حیوانات خود را در آنجا می چرانید.
يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالأَعْنَابَ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ خداوند به وسیلۀ آن، کشت و زیتون و خرما و انگور از همه نوع میوه می رویاند، بی گمان در این نشانۀ روشنی است برای کسانی که اندیشه می کنند .
خداوند با این آیه انسان را از عظمت و قدرت خویش آگاه ساخته و او را به اندیشیدن تشویق می نماید، چون آیه را با (لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ) به پایان رساند. یعنی برای کسانی مایۀ عبرت است که کمال قدرت خدا را با چشم سر ملاحظه می کنند، چرا که این آب را از ابر سبک و لطیف فرو فرستاده و دراین ابر اب فراوان قرار داده است که انسانها از آن می نوشند و حیواناتشان را از آن سیراب می کنند و کشتزارهای خود را با آن آبیاری می نمایند و آن گاه میوه های زیاد و نعمت های فراوانی به بار می آورند .
آیه ی 12:
وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ و شب و روز و خورشید و ماه را برایتان رام کرد و ستارگان به فرمان او مسخر شده اند. بی گمان در این کار برای گروهی که خرد می ورزند عبرتهای فراوانی است.
این چیزها را برای منافع و مصالح شما مسخر نموده است، به صورتی که هرگز نمی توانید از اینها بی نیاز باشیدف در شب آرامی می گیرید و می خوابید و استراحت می نمایید و در روز به دنبال زندگیتان و منافع دینی و دنیوی خود این سو و آن سو می روید؛ و خورشید و ماه مآیه روشنایی و رشد و نمو درختان و میوه ها و گیاهان خشک شدن رطوبت و دور شدن سرما است که برای زمین و بدن مضر است. همچنانکه خورشید و ماه نیازهای دیگری را نیز بر طرف می کنند. ستارگان نیز باعث زینت و زیبایی آسمان می باشند و آدمی در پرتو آنها در تاریکی های دریا راهیاب می شود، و اوقات و حساب زمان به وسیله ی آنان معلوم گردد، و فوائد و راهنمایی های گوناگون دیگری نیز دارند بنابراین خداوند این فواید را جمع بندی نمود و فرمود: (إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ) بی گمان در این امر برای گروهی که خرد و اندیشه می ورزند نشانه هایی است . یعنی برای کسانی که عقل دارند و به اندیشه و تأمل فرو می روند و هر آنچه را که می بینند و می شنوند، می فهمند، و مانند کسانی نیستند که بی خبر بوده و بهرۀ آنان از نگاه کردن به اندازۀ بهرۀ حیواناتی است که عقل ندارند.
آیه ی 13:
وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ و چیزهایی را که در زمین با رنگهای مختلف و درانواع گوناگون آفریده مسخر و رام شما گردانیده است. بی گمان در این امر برای گروهی که پند می پذیرند نشانۀ روشنی است.
آنچه خداوند پدید  آورده و برای بندگان منتشر نموده است از قبیل حیوانات، و درختان و گیاهان و دیگر چیزهایی که رنگهای آن متفاوت و منافع آن مختلف است، دال بر کمال قدرت خداو احسان فراگیر و گستردگی بخشش اوست، و اینکه عبادت فقط شایستۀ اوست و او یگانه و یکتا است. (لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ) برای گروهی که آنچه را از علم مفید که به آنان سود می رساند در ذهن خود تداعی می کنند، و در آنچه که خداوند آنان را به تأمل در آن فرا خوانده است، تأمل و اندیشه می کنند تا با این تداعی و تأمل چیزی  (= خدایی) را به یاد آورند که این پدیده ها دلیل و نشانه ای بر وجود او هستند. یعنی کسانی که دانش مفید دارند و در آنچه که خداوند از آنها خواسته است تا در آن بیندیشیدند، اندیشه می کنند تا در پرتو قدرت الهی و نیروی لایزال ایشان راهیاب شوند.
آیه ی 14:
وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ و اوست که دریا را مسخر و رام ساخته است تا از آن گوشت تازه بخورید و از آن زیور آلاتی بیرون بیاورید که آن را می پوشید. و کشتی ها را در آن شکافنده می بینی، و تا از فضل او بجویید و باشد که سپاس گزاری کنید.
(وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ( و تنها اوست که دریا را مسخر شما ساخته است و آن را برای منافع گوناگون شما آماده کرده است. (لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا ) تا از آن گوشت تازه بخورید. و آن ماهی است که دریا شکار می کنید. (وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا) و از آن زیوری بیرون بیاورید که آن را می پوشانید. و بر زیبایی خودتان می افزایید. (وَتَرَى الْفُلْكَ ) کشتی ها را می بینی، (مَوَاخِرَ فِيهِ) که در دریا روانند و دریای متلاطم و طوفانی را با پیشانی و نوک خود می شکافند و از کشوری به کشور دیگری می روند و مسافران و روزیهایشان و کالاها و جنس های تجارتی ایشان را حمل می کنند؛ کالاهایی که با آن رزق و فضل خدا را برای خود طلب می کنند. (وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ) باشد که سپاس کسی را به جای آورید که این چیزها را برایتان میسر و مهیا کرده، و چنین چیزهایی را به شما ارزانی نموده است. پس خداوند تعالی را شکر و ستایش می کنیم که منافع و مصالح بندگان را بالاتر از آنچه که می خواهند به آنها بخشیده و هر آنچه را که خواسته اید به آنها داده است. ما نمی توانیم او را ستایش کنیم آنگونه که شایسته ی اوست. ستایشی که شایسته ی اوست عبارت است از ستایشی که ایشان از خود بعمل آورده است.
آیه ی 16-15:
وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلاً لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ و در زمین کوهها استوار و پابرجایی قرار داد تا (زمین) شما را نلرزاند. و رودخانه ها و راههایی را پدیدار کرد باشد که راه یابید.
وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ و نشانه هایی را قرار داد، و آنان به وسیلۀ ستاره راه می یابند.
(وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ) و خداوند برای بندگانش در زمین کوههای بزرگی قرار داد تا زمین آنها را نلرزاند و بتواند کشاورزی نمایند و ساخت و ساز کنند و روی زمین راه بروند و از رحمت الهی این است که در زمین رودخانه هایی پدید آورد که آنها را از سرزمین دور دست به سرزمینی می آورد که به آن نیاز دارد تا از آن بنوشید و چهارپایانتان نیز از آن بنوشند و کشتزارهایتان به وسیلۀ آن آبیاری شوند. رودخانه هایی روی زمین پدید آورده و رودخانه هایی در درون زمین قرار داده است که برای بیرون آوردن آن، زمین را حفر می نمایید، و چون به آب برسد آن را به وسیلۀ ادواتی که خداوند برایتان مسخر نموده است بیرون می آورید. و از رحمت الهی این است که در روی زمین راههایی قرار داده است که انسان به وسیلۀ آن به سرزمین های دور می رسد. (لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ) تا راه یابید. حتی خداوند در زمینی که کاملاً کوهستانی است و کوهها به صورت زنجیره ای به هم پیوسته اند راهها و گذرگاههایی قرار داده است.
آیه ی 23-17
أَفَمَن يَخْلُقُ كَمَن لاَّ يَخْلُقُ أَفَلا تَذَكَّرُونَ آیا کسی که می آفریند همچون کسی است که نمی آفریند؟ آیا پند نمی پذیرید.
وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ و اگر بخواهید نمعت های خداوند را بشمارید نمی توانید آن را بشمارید، بی گمان خداوند آمرزندۀ مهربان است.
وَاللّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ و خداوند آنچه را که پنهان می دارید و آنچه را که آشکار می کنید، می داند.
وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ  و کسانی که جز خدا به فریاد می خوانند چیزی نمی آفرینند و خودشان آفریده می شوند.
أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْيَاء وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ (آنچه می پرستند) مرده اند و بی جان، و نمی دانند چه وقت زنده و برانگیخته می شوند.
إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنكِرَةٌ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ و خدای شما خدای یکتایی است، و آنان که به آخرت ایمان نمی آورند دلهایشان منکر بوده و خودشان متکبر هستد
لاَ جَرَمَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ بدون شک خداوند آنچه را که پنهان می دارند و آنچه را که پنهان می دارند و آنچه را که آشکار می کنند، می داند. همانا او مستکبران را دوست نمی دارد.
پس از آنکه خداوند به بیان مخلوقات بزرگ و نعمت های فراگیر خود پرداخت، فرمود: هیچ کس مانند او نیست و هیچ همتا و نظیری ندارد: (أَفَمَن يَخْلُقُ) آیا کسی همۀ مخلوقات را می آفریند و او هر چیزی که بخواهد انجام می دهد، (كَمَن لاَّ يَخْلُقُ ) مانند کسی است که هیچ چیزی را نه کم و نه زیاد نمی آفریند؟ (أَفَلا تَذَكَّرُونَ ) آیا پند نمی پذیرید و تشخیص نمی دهید کسی که همو آفریننده است سزوار پرستش است؟ پس همانطور که او در آفریدن و تدبیر یگانه است، در الوهیت و توحید و پرستش نیز یگانه است.
و همانطور که خداوند در آفرینش شما و دیگران شریکی ندارد، در عبادت و پرستش وی نیز شریک و همتا قرار ندهید، بلکه عبادت را تنها برای او انجام دهید. (وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ) و اگر بخواهید نمعت های الهی را بشمارید، به جای سپسا وی را به جای آورید، (لاَ تُحْصُوهَا) نمی توانید آن را بشمارید، گذشته از اینکه سپاس آن را به جای آورید، به درستی که نعمت های ظاهری و باطنی خداوند که به بندگانش عطا نموده و به اندازۀ نفس ها و لحظه ها است، و انواع نعمت ها (را به بندگان داده است)، نعمت های فراوانی که بندگان برخی از آنها را می شناسند و هنوز از بقیه سر در نیاورده اند، و مصیبت های زیادی را نیز از آنان دفع کرده است، (در مجموع نعمت های خداوند) بیشتر از آنند که به شمارش در آیند. (إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ) بی گمان خداوند آمرزندۀ مهربان است. و چنانچه مقداری شکرگزار باشید از شما خشنود می شود، با وجود این که نعمت های بسیار زیادی را به شما داده است.
و همانطور که رحمت خدا گسترده و احسان او فراگیر است و آمرزش او همۀ بندگان را فرا گرفته است، دانش او نیز همه را احاطه کرده است. (يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ) آنچه را که پنهان می دارید و آنچه را که آشکار می سازید، می داند. بر خلاف بتنها و کسانی که به جای خدا پرستش می کنید، زیرا آنها، (لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا) کوچکترین چیزی را نمی آفرینند، (وَهُمْ يُخْلَقُونَ ) بلکه خودشان آفریده می شوند. پس چگونه می توانند چیزی را بیافرینند در حالی که آنها در آفرینش خود نیازمند خداوند متعال هستند؟
هیچ چیزی از صفتهای کمال در آنها وجود ندارد، نه آگاهی دارند و نه شعور، (أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْيَاء ) رده اند و بی جان، و نمی شنوند و نمی بینند، و چیزی نمی فهمند، آیا چنین چیزهایی به جای پروردگار جهانیان به خدایی گرفتار می شوند، پس وای بر عقل مشرکان؟ چقدر عقلهایشان فاسد و سرگشته است! زیرا موجودات پوچی را به خدایی گرفته و آنچه را که از هر جهت ناقص است و نه صفات کمالی دارد و نه کاری را انجام می دهد با ذاتی که از هر جهت کامل است و دارای هر صفت کمالی است و در هر صفتی کاملترین و بزرگترین آن را دارا است برابر قرار داده اند! پس خداوند دارای علم و دانش فراگیر و رحمت گسترده است و رحمت او همۀ دنیا را پر کرده است؛ ستوده و بزرگوار و دارای عظمت و کبریا است و هیچ کس نمی تواند برخی از اوصاف او را به خود اختصاص دهد. بنابراین فرمود: (إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ ) معبود بر حق شما معبود یکتایی است، و آن خداوند یگانه و بی نیاز است که نه فرزندی دارد و نه از کسی متولد شده است، و هیچ همتایی ندارد. پس اهل ایمان و عقل و دل، او را بزرگ می دانند و وی را به شدت دوست می دارند، و تمام عبادت های بدنی و مالی، و قلبی را برای او انجام داده و او را با نام های نیکو و صفات و افعال مقدسش ستایش می کنند. (فَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنكِرَةٌ) و آن کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند قلباً این امر بزرگ را توحید است انکار می کنند، در حالی که جز نا دانترین و جاهلترین مخلوق کسی آن را انکار نمی کند، (وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ ) و آنها با خود بزرگ بینی از عبادت او سرباز می زنند.
(لاَ جَرَمَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ) قطعاً خداوند کارهای زشتی را که پنهان می دارند و آنچه را که آشکار می سازند، می داند. (إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ ) همانا او مستکبران را دوست ندارد. بلکه به شدت مورد نفرت الهی هستند و به زودی انها را به سزایی از نوع عملشان خواهد رساند. (ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم دخرین) و بی گمان کسانی که با خود بزرگ بینی از دعا و عبادت من سرباز می زنند وارد جهنم خواهند شد و در آن می مانند.
آیه ی 29-24:
وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُواْ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ و چون به آنان گفته شود: «پروردگار شما چه چیزهایی را نازل کرده است؟ » می گوید: «افسانه های پیشینیان را (نازل کرده است».
لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا يَزِرُونَ (آنان) باید در روز قیامت به طور کامل بار گناهان خویش و برخی از بار  گناهان کسانی را حمل نمایند که ایشان را بدون آگاهی گمراه ساخته اند، و چه بد است آنچه حمل می نمایند؟
قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللّهُ بُنْيَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ همانا کسانی که پیش از ایشان بوده اند مکر ورزیدند، پس خداوند بنیادشان را از پآیه برانداخت و سقف از بالای سرشان بر آنان فرو افتاد و عذاب (خدا) از جایی که نمی دانستند به آنان رسید.
ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُخْزِيهِمْ وَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَآئِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قَالَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَالْسُّوءَ عَلَى الْكَافِرِينَ سپس روز قیامت آنان را خوار و رسوا می سازد و می فرماید: «کجا هستید شریکهای من که شما به خاطر آنها به ستیز و نزاع بر می خواستید؟»علمای (ربانی) می گویند: «به راستی خواری و بدی امروز نصیب کافران است.»
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُاْ السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ کسانی که فرشتگان در حالی جانشان را می ستانند که ستم کارانند، پس تسلیم می شوند( و می گویند): ما کار بدی نکرده ایم، آری به راستی که خداوند به آنچه می کردند داناست.
فَادْخُلُواْ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ پس از درهای جهنم وارد شوید در حالی که در آنجا جاودانه خواهید بود. چه بد است جایگاه متکبران
خداوند متعال خبر می دهد که مشرکان به شدت آیات خدا را تکذیب می کنند: (وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ) و هنگامی که در رابطه با قرآن و وحی از آنها سوال شود؛ قرآنی که بزرگترین هدیۀ خداوند برای بندگان است، و گفته شود شما در مورد قرآن چه می گویید؟ آیا شکر این نعمت را به جای می آورید و آن را می پذیرید یا به آن کفر می ورزید و با آن مخالفت می کنید؟ آنها زشت ترین پاسخ را داده و می گویند: (أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ )این قرآن دروغی است که محمد آنرا به خدا نسبت می دهد و آن را از پیش خود ساخته است، و قرآن چیزی جز داستانهای گذشتگان نیست که نسل به نسل مردم آن را به یکدیگر منتقل می نمایند و برخی از این افسانه ها راست و برخی دروغ اند. پس این را گفته و پیروانشان را به سوی آن فرا خوانده اند، و در روز قیامت بار گناه خود و گناه کسانی را که از آنها پیروی کرده اند به دوش خواهند کشید. (وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ) بار گناهان تقلید کنندگانی را حمل خواهند کرد که علم و آگاهی ندارند، پس آنها گناه کسانی را به دوش می کشند که آنان را به سوی کفر دعوت کردند، و اما کسانی را به دوش می کشند که آنان را به سوی کفر دعوت کردند، و اما کسانی که می دانند و با آگاهی از کفر و گناه پیروی می کنند هر یک جرم و گناهی مستقل دارد، چون از روی شناخت و آگاهی عمل کرده اند. (أَلاَ سَاء مَا يَزِرُونَ ) و چه بد است بار سنگین گناهانشان و گناه کسانی که گمراه ساخته اند، پس آن را بر پشت خود حمل می نمایند.
(قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ) همانا کسانی که پیش از ایشان بوده اند علیه پیامبران توطئه کرده و انواع نیرنگ ها را برای رد کردن آنچه آورده بودند به کار گرفتند و از نیرنگ هایشان قصرهای بلندی ساختند. (فَأَتَى اللّهُ بُنْيَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ(  ولی فرمان خداوند به سراغ بنیاد آنان رفته و آن را از اساس ویران کرد. (فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ ) و سقف از بالای سرشان بر آنان فرو افتاد و آنچه که آنها ساخته بودند برای آنان تبدیل به عذابی شد. (وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ ) و عذاب از جایی که نمی دانستند به آنان رسید. زیرا گمان می بردند که بنیادشان به آنها فایده خواهد داد و آنان را از عذاب مصون می دارد، اما آنچه ساخته بودند  واصل و اساسش محکم بنا نهاده بودند. مایۀ عذابشان شد. و این بهترین مثال است برای باطل شدن نیرنگ دشمن خدا، زیرا آنها آنچه را پیامبران آورده بودند تکذیب کردند و برای خود اصول و قواعدی از باطل پآیه ریزی نموده و به آن مراجعه می کردند، و بدین وسیله آنچه را پیامبران آورده بودند رد می نمودند. و نیز برای زیان رساندن به پیامبرانانشان توطئه ها کردند اما توطئه و نیرنگشان عذابی برای آنها شد و تدبیر و نقشۀ آنها مایۀ هلاکت و نابودیشان گشت، چون مکر آنها بد بود، (و لا یحیق المکر السی الا باهله) و مکر و نیرنگ بد جز به صاحبش بر نمی گردد. این در دنیاست، و عذاب آخرت از این خوار کننده تر می باشد. بنابراین فرمود: (ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُخْزِيهِمْ) سپس روز قیامت در ملاء عام آنان را رسوا می کند و دروغ پردازی وافتراهایشان را بر ملا می سازید. (وَيَقُولُ(  و به آنها می فرماید: (أَيْنَ شُرَكَآئِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ(  کجا هستید شریکان من که شما به خاطر آن با خداوند و حزب و گروه و جنگیده و دشمنی می کردید، و ادعا می کردید شریکان خدا هستید؟ خداوند این سوال را از آنها می پرسد ، اما جز اعتراف به گمراهی و  عناد خود پاسخی ندارند، پس می گویند: (ضلوا عنا و شهدوا علی انفسهم انهم کانوا کفرین) (خدایان دروغین) از پیش ما گم شدند، و بر خود گواهی می دهند که آنان کافر بوده اند. (قَالَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ(  علمای ربانی می گویند: (إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَالْسُّوءَ عَلَى الْكَافِرِينَ ) همانا خواری و رسوایی، عذاب و بدی روز قیامت نصیب کا فران است. این اشاره به فضیلت اهل علم است، زیرا آنها در این دنیا و در روز قیامت سخن حق را بر زبان می آورند و سخن آنها نزد خدا و خلق خدا دارای اعتبار و ارزش است.
سپس خداوند آنچه را که در حالت مرگ و در روز قیامت با آنها انجام می شود بیان نمود و فرمود: (الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ ) آنان در حالی که به خود ستم کرده اند ستم و گمراهی شان زیاد است، فرشتگان جانشان را می ستانند و ستمگران در این حالت با انواع عذاب و رسوایی و اهانت مواجه می شوند (فَأَلْقَوُاْ السَّلَمَ ) پس تسلیم می شوند و آنچه را که به جای خدا پرستش می کرند انکار نموده و می گویند (مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ) ما کار بدی نکرده ایم، پس به آنان گفته می شود (بَلَى) آری شما کار بد می کردید (إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ) و خداوند به آنچه می کردید داناست. پس انکارتان به شما سود ی نیم رساند . آنان در روز قیامت آنچه را که در دنیا بر آن بودند انکار می نمایند، چون گمان می برند این کار به آنها سود می بخشد، اما آنگاه اعضای بدنشان علیه آنها شهادت داده و آنچه را که می کرده اند آشکار می سازد و به گناه خود اقرار و اعتراف می نمایند. بنابراین تا وقتی که به گناهانشان اعتراف نکنند وارد جهنم نمی شوند.
پس وقتی که وارد درهای جهنم شدند هر کس از دری که شایستۀ حالات و عمل اوست وارد می شود (فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ) و چه بد است جایگاه متکبران و آن آتش جهنم است! جهنمی که جایگاه حسرت و ندامت و منزل بدبختی و درد، و محل غم و ناراحتی و خشم خداوند است. عذاب جهنم بر آنان تخفیف نمی یابد و حتی یک روز از عذاب دردناک جهنم در استراحت نخواهند بود. پروردگار مهربان از آنها روی گردانده و عذاب بزرگ را به آنان می چشاند.
آیه ی 32-30:
وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْاْ مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُواْ خَيْرًا لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ و به پرهیزگاران گفته می شود: «پروردگارتان چه چیزی را نازل کرده است»؟ می گویند: «خیر و خوبی را» برای نیکوکاران در همین دنیا نیکی است و سرای آخرت بهتر خواهد بود. و چه خوب است سرای پرهیزگاران!
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَآؤُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللّهُ الْمُتَّقِينَ باغهای بهشت که به آن وارد می شوند جویبارها در زیر درختان آن روان است، در آنجا هر چه بخواهند دارند. خداوند این چنین به پرهیزگاران پاداش می دهد.
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ آنان که فرشتگان در حالی جانشان را می گیرند که پاک اند. می گویند: «سلام بر شما باد به خاطر کارهایی که می کردید به بهشت وارد شوید».
وقتی خداوند سخن کسانی را ذکر کرد که آنچه را او نازل نموده بود تکذیب کردند، به بیان سخن پرهیزگاران پرداخت که اعتراف می کنند آنچه خداوند نازل نموده است نعمت و خیر بزرگی است و خداوند با دادن آن به بندگان، بر آنها منت نهاده است. پس پرهیزگاران این نعمت را پذیرفتند و تسلیم فرمان پروردگار شدند و شکر خدا را به خاطر آن به جای آوردند، و آن را شناختند و به آن عمل نمودند، (لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ) برای کسانی که عبادت خدا را به خوبی  و نیکی انجام داده و با بندگان خدا نیکی کرده اند، (فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ ) روزی زیاد و زندگی خوب و آرامش و امنیت و شادی این دنیا پاداش آنها خواهد بود. (وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَيْرٌ)و جهان آخرت از همۀ لذت ها و نعمت های آن بهتر است، زیرا نعمت های این جهان اندک و همراه با آفتها و مشکلات است. تمام می شوند . به خلاف نعمت های آخرت که چنین نیستند. بنابراین فرود: (وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ) و چه خوب است سرای پرهیزگاران!
(جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَآؤُونَ ) و سرای پرهیزگاران باغهای بهشت که به آن وارد می شوند و جویبارها از زیر درختان آن جاری است، و هر چه دلشان بخواهد و آرزو کنند به کاملترین صورت به آنان می رسد. پس هر گاه نعمتی را بخواهند که باعث شادی ارواح و دلها شود، در برابر شان حاضر می گردد. بنابراین خداوند به اهل بهشت هر آنچه را که بخواهند می بخشد، حتی خداوند به آنها نعمت هایی می دهد که به خاطرشان نیامده است. پس با برکت است خداوندی که کرم و  احسان او بی نهایت است، و اقیانوس جود و بخشش او بیکران  است، خداوندی که هیچ در صفات ذاتش و در صفات افعالش مانند او نبوده و هیچ چیزی در عظمت و پادشاهی شبیه او نیست. (كَذَلِكَ يَجْزِي اللّهُ الْمُتَّقِينَ(  خداوند این چنین به پرهیزگارانی که با انجام دادن آنچه از فرایض و واجبات قلبی و بدنی و زبانی در حق او و حق بندگانش بر آنان واجب نموده است ، و با ترک کردن آنچه که خداوند آنان را از آن نهی کرده است، از خشم و عذاب او می پرهیزند، پاداش می دهد.
(الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ) آنان که فرشتگان در حالی جانشان را می گیرند که بر تقوای خود پایدار بوده اند. (طَيِّبِينَ)و در حالی که از هر نقص و آلودگی که به ایمانشان خلل وارد کند، پاک وپاک داشته شده هستند. پس دلهایشان با شناخت و محبت خدا و زبانهایشان با ذکر و ستایش خدا و اعضای بدنشان با طاعت و توجه به خدا پاک شده است.
(يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمُ) می گویند: درود بر شما باد! و از هر آفت و بلایی بدور باشید و شما از هر آنچه که نمی پسندید در امان هستید. (ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ) به خاطر کارهایی خوبی که می کردید از قبیل ایمان به خدا و فرمان بردن از دستورات وارد  بهشت شوید . به درستی که عمل و رفتار علت اصلی وارد شدن به بهشت و رهایی یافتن از آتش جهنم است، وچنین عمل و رفتاری در سآیه رحمت و منت خداوند بر آنان برایشان حاصل گشته است، نه با قوت و توانایی خودشان.
آیه ی 34-33:
هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ آیا کافران جز این انتظاری دارند که فرشتگان به سراغشان بیایند، یا اینکه فرمان پروردگارت فرا رسد، همانطور کسانی که پیش از ایشان بودند این چنین کردند؟ و خداوند بر آنان ستم نکرد بلکه خودشان به خویشتن ستم کردد.
فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ پس بدیهایی که می کردند بدیشان رسید و آنچه مسخره اش می کردند آنان را دربر گرفت.
خداوند متعال می فرماید: آیا کسانی که نشانه ها و معجزات (فراوان) پیش آنان آمد و ایمان نیاوردند، و پند داده شدند و نپذیرفتند، انتظاری دارند، (إِلاَّ أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ ) جز اینکه فرشتگان برای ستاندن روحشان به سراغشان بیایند، (أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ ) یا فرمان پروردگارت مبنی بر عذابی که آنها را فرا خواهد گرفت در رسد، در حالی که آنان مستحق مبتلا شدن به عذاب هستند؟ (كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ) کسانی که پیش از ایشان بودند نیز این چنین کردند: پیامبران را تکذیب نمودند و کفر ورزیدند و ایمان نیاوردند، تا اینکه عذاب بر آنها فرود آمد. (وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ)  و خداوند که آنها را عذاب داد بر آنها ستم نکرد بلکه خودشان به خویشتن ستم کردند. زیرا آنها برای عبادت خداوند آفریده شدند تا به بهشت درآیند، اما آنها بر خویشتن ستم کرده و آنچه را که آن آفریده شده بودند رها کردند و خویشتن را در معرض  اهانت همیشگی و بدبختی پیوسته قرار دادند. (فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُواْ ) پس کیفر و محجازات گناهانی که می کردند به آنان رسید، (وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ ) و چیزی را که به تمسخر گرفته بودند آنان را دربر گرفت. زیرا هر گاه پیامبرانشان آنان را عذاب خدا می ترساندند، آنان را و آنچه را که از آن خیر داده بودند به تمسخر می گرفتند، پس چیزی را که به تمسخر گرفته بودند آنان را فرا گرفت.
آیه ی 35:
وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلا آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ و مشرکان گفتند: «اگر خدا می خواست نه ما و نه پدران ما به جای او هیچ چیزی را نمی پرستیدیم، و چیزی را بدون فرمان او حرام نمی کردیم، کسانی هم که پیش از ایشان بودند این چنین می کردند مگر بر پیامبران وظیفه ای جز تبلیغ و رساندن آشکار است؟»
مشرکان، شرک خود را توجیه کرده و گفتند: اگر خواست خدا نبود آنها شرک نمی ورزیدند، و هیچ چیز را از چهارپایانی که خداوند حلال نموده حرام نمی شمردند، مانند «بحیره» و «حام» و «وسیله» و امثال آن. و این دلیل باطلی است، زیرا اگر این دلیل درست بود خداوند کسانی را که پیش از ایشان بوده اند مجازات نمی کرد، زیرا پیشینیان وقتی که شرکت ورزیدند خداوند آنها را به شدت مجازات نمود. و اگر خداوند این کار آنها را می پسندید هرگز آنان را عذاب نمی داد. و مشرکان از این سخن هدفی جز رد کردن حقی که پیامبران آورده اند، ندارند. و گرنه آنها می دانند که هیچ دلیلی برای شرک ورزیدنشان ندارند، زیرا خداوند آنان را امر و نهی نموده و به آنها توانایی انجام چیزی را داده است که بدان مکلف شده اند، وکارهایشان از توانایی و خواستشان سرچشمه می گیرد. پس متوسل شدن به تقدیر و قضای الهی از پوچ ترین دلایل است . و همه می دانند که انسان توانایی انجام هر کاری را دارد، و هر چه که بخواهد انجام می دهد. و این قضیه جای هیچ نزاع و جدلی نیست. پس مشرکان هم خدا و هم پیامبرانشان را تکذیب کردند، و هم امور عقلی و حسی را. (فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ) پس آیا پیامبران وظیفه ای جز تبلیغ روشن و آشکار که به دلها می رسد و برای هیچ کس دلیلی باقی نمی گذارد، دارند؟ پس وقتی پیامبران امر و نهی پروردگارشان را به آنان رساندند اما آنها برای مشرک شدن خود تقدیر خدا را بهانه کردند، وظیفۀ پیامبران انجام شده و مسئولیت دیگری ندارند، و حساب مشرکان با خداست.
آیه ی 37-36:
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ و به یقین ما به میان هر امتی پیامبری را فرستادیم (تا به مردم بگویند): خداوند را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید. پس از، میان ایشان کسانی بودند که خداوند آنها را هدایت کرد، و دسته ای دیگر نیز بودند که گمراهی بر آنها واجب گردید. پس در زمین گردش کنید و بنگرید که سرانجام تکذیب کنندگان چگونه شد.
إِن تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي مَن يُضِلُّ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ اگر بر هدایت آنان آزمند باشی بدان که خداوند کسی را که گمراه نماید هدایت نمی کند و آنان یاورانی ندارند.
خداوند متعال خبر می دهد که حجت او بر همۀ ملت ها اقامه شده و هیچ امت پسین یا پیشینی نبوده است مگر اینکه خداوند در میان آنان پیامبری را مبعوث نموده است، و همۀ پیامبران بر تبلیغ یک پیام و یک دین اتفاق داشته اند و آن پرستش خداوند یگانه است که شریکی ندارد، (أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ) اینکه خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید. ملت ها بر حسب پذیرفتن دعوت پیامبران و نپذیرفتن آن به دو گروه تقسیم شده اند: (فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ ) گروهی بودند که خداوند آنان را هدایت نمود و از پیامبران پیروی کردند و تعالیم آنها را آموخته و بدان عمل نمودند. (وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ ) و کسانی هم بودند که گمراهی بر آنها واجب گردید و به بیراه رفتند (فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ). پس با جسم و قلبهایتان در زمین گردش کنید. (فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ) و بنگرید و ببینید که سرانجام تکذیب کنندگان چگونه شد. زیرا چیزهای عجیبی خواهید دید، و هیچ تکذیب کننده ای را نمی بینید. مگر اینکه سرانجام او نابودی و هلاکت بوده است.
(إِن تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ ) اگر بر هدایت آنان آزمند باشی و تمام کوشش خود را در این مورد مبذول داری (فَإِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي مَن يُضِلُّ ) بدان که خداوند کسی را که گمراه نماید هدایت نمی کند، و چنانچه هر سببی را فراهم نماید، جز خدا او را هدایت نمی کند. (وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ) و آنان یاورانی ندارند که آنها را از عذاب خداوند نجات دهد.
آیه ی 40-38:
وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لاَ يَبْعَثُ اللّهُ مَن يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ و به طور جدی به خدا سوگند خوردند که خداوند کسی را که می میراند زنده نمی گرداند، آری! این وعدۀ راستین خداست ولی بیشتر مردم نمی دانند.
لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَاذِبِينَ تا آنچه را که در آن اختلاف می ورزند برای ایشان روشن گرداند و تا کافران بدانند که آنان دروغگو بوده اند.
إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ما هرگاه چیزی را بخواهیم فقط بدان می گوییم: «باش»، پس فوراً می شود
خداوند متعال از مشرکان تکذیب کنندۀ پیامبرش خبر داده و می فرماید: (وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ ) و برای تکذیب خداوند و اینکه وی نمی تواند مردگان را پس از اینکه خاک شدند زنده نماید، موکدانه سوگند خوردند، خداوند نیز ادعای آنها را تکذیب نموده و می فرماید: (بَلَى ) آری! خداوند مردگان را بر خواهد انگیخت و آنها را در روزی که در آن شکی نیست گرد می آورد. (وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا ) زنده گرداندن مردگان وعدۀ راستین خدا است و آن را تغییر نمی دهد. (وَلـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ) ولی بیشتر مردم نمی دانند. و به سبب ن ادانی بزرگشان رستاخیز و روز جزا را انکار می نمایند.
سپس حکمت جزا و زنده گرداندن مردگان را بیان نمود و فرمود: (لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ) تا مسایل کوچک و بزرگی را که در آن اختلاف می ورزند برای آنان بیان کند و حقایق را روشن گرداند. (وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَاذِبِينَ ) و تا کافران در آن هنگام که اعمالشان را می بینند که مایۀ حسرتشان شده است، و در آن هنگام که فرمان پروردگارت فرا می رسد می بینند معبودانی که به جای خدا می پرستیدند هیزم جهنم می شند، و در آن هنگام که درهم پیچیده شدن خورشید و ماه و از هم پاشیدگی ستارگان را مشاهده می نمایند، کسانی که ماه و خورشید و ستارگان را می پرستیدند در می یابند که اینها بندگان مسخر هستند و در همۀ حالت ها به خداوند نیازمندند، (تا در این اوقات) دریابند که دروغگو بوده اند. و این کارها برای خدا سخت و مشکل نیست، زیرا خداوند وقتی بخاهد چیزی را انجام دهد به آن فرمان می دهد که بشو، پس آن چیز می شود و پدید می آید، بدون اینکه نیاز به کشمکش باشد، و بدون اینکه آن چیز از انجام یافتن امتناع ورزد. بلکه طبق آنچه خداوند خواسته است انجام می یابد.
آیه ی 42-41:
وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ و آنان که در راه خدا هجرت کردند پس از اینکه مورد ستم قرار گرفتند در این دنیا جایگاه خوی به آنان می هیم و پاداش آخرت بزرگتر است اگر بدانند.
الَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ کسانی که شکیبایی ورزیده، و بر پرهیزگارشان توکل می کنند.
خداوند از فضیلت مومنانی که مورد آزمایش قرار گرفته اند خبر داده می فرماید: (وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللّهِ ) و کسانی که در راه خدا و برای طلب خشنودی وی هجرت کردند، (مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ ) پس از آنکه مورد ظلم و ستم و شکنجۀ قومشان قرار گرفتند تا آنها را به کفر و شرکت باز گردانند، پس آنان وطن و دوستان خود را ترک نمودند و به خاطر فرمانبرداری از خدا، از دیار و دوستانشان جدا شدند، خداوند برای آنان دو پاداش در نظر گرفته است: یک پاداش را در دنیا به آنان می دهد از قبیل روزی فراوان و زندگی مرفه. و آن را با چشمان خود مشاهده کردند، زیرا پس از اینکه هجرت نمودند بر دشمنان خود پیروز شدند و شهرها را فتح کردند و غنیمت های بزرگی را بدست آوردند و سرمآیه دار شدند و خداوند در دنیا به آنان خیر و برکت فراوانی داد. (وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ) و البته پاداش آخرت که خداوند توسط پیامبرش به آنان وعده داده است از پاداش دنیا بزرگتر است . همانطور که خداوند متعال فرموده است: (الذین آمنوا و هاجروا و جهدوا فی سبیل الله بامولهم و انفسهم اعظم درجه عندالله واولئک هم الفائزون، یبشرهم ربهم برحمه منه و رضوان و جنت لهم فیها نعیم مقیم ، خلدین فیها ابدا ان الله عنده اجر عظیم) کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با مالها و جانهایشان در راه خدا جهاد کردند نزد خدا دارای مقام بزرگتر و برتری هستند و ایشان رستگارانند. پروردگارشان آنان را به رحمتی از جانب خویش و خشنودی و باغهایی مژده می دهد که آنان را در این باغها نعمت های پایداری است و برای همیشه در بهشت جاودانند، به راستی نزد خداوند پاداش بزرگی است. (لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ) یعنی اگر آنها از پاداش واجری که پروردگار برای کسی که به او ایمان آورده و در راهش هجرت نموده است مهیا کرده، آگاهی یقین بخش داشته باشند، احدی از آن تخلف نمی ورزید.
سپس خداوند صفت دوستانش را بیان نمود و فرمود (الَّذِينَ صَبَرُواْ) (دو ستان من) کسانی هستند که بر اطاعت خدا و انجام دستورات او  شکیبایی ورزیده، و خویشتن را از نواهی الهی باز داشته و هنگام پیش آمدن مصیبت ها صبر کرده و در مسیر اذیت و رنجهایی که در راه خدا برایشان پیش می آید بردباری کنند. (وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ) و در مسیر اجرای آنچه خداوند دوست دارد بر او توکل می نمایند نه بر خودشان، زیرا با بردباری و توکل است که کارهایشان موفق می شوند و حالاتشان سامان می یابد. صبر و توکل رمز موفقیت همۀ کارهاست، و هرگاه آدمی خیر و برکتی را از دست بدهد این بدان خاطر است که در راستای آنچه که از او خواسته شده است صبر پیشه نکرده و تلاش مبذول نداشته و بر خدا توکل ننموده است.
 
 
آیه ی 44-43:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ پیش از تو جز مردانی را که به آنان وحی نمودیم روانه نکرده ایم، پس از آگاهان بپرس اگر نمی دانید.
بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ آنان را با دلایل روشن و کتابهایی فرستادیم، و قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم چیزی را که برای آنان نفرستاده شده است روشن سازی، و تا آنان بیندیشند.
خداوند متعال به پیامبرش محمد علیه الصلاه و السلام می فرماید: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً ) و پیش از تو جز مردانی را که به آنان وحی کردیم، نفرستاده ایم. یعنی تو پیامبر تازه ای نیستی و ما پیش از تو فرشتگانی را به عنوان پیامبر نفرستاده ایم، بلکه پیامبران پیش از تو مرده بودند و زن نبوده اند. (نُّوحِي إِلَيْهِمْ ) شرایع و احکام را به آنان وحی نمودیم، که قوانین و احکام الهی فضل و احسان خدا بر بندگان است. و پیامبران آنچه را بر آنان وحی می شد تبلیغ کردند بدون اینکه از طرف خودشان چیزی بگویند. (فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ(  در این زمینه از اهل کتابهای پیشین بپرسید، (إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ) اگر شما اخبار گذشتگان را نمی دانید، و شک دارید که خدا مردانی را به عنوان پیامبر فرستاده است یا نه؟ پس در این مورد از اهل علم بپرسید، کسانی که کتابها و آیات روشنگر الهی بر آنان نازل شده است و آن را شناخته و فهمیده اند، و برای آنان ثابت شده است که خداوند جز مردانی از اهل آبادیها که بر آنان وحی فرستاده می شد روانه نکرده است. این آیه اهل علم را مورد ستایش قرار می دهد و بالاترین نوع علم و دانش، دانستن کتاب خداوند است، زیرا خداوند به کسی که بهره ای از علم ندارد دستور داده تا در همۀ اتفاقات به اهل علم مراجعه نماید. در این آیه به صورت ضمنی از اهل علم به عنوان انسانهای عادل و پاکیزه سخن رفته است، زیرا خداوند دستور داده از آنها پرسیده شود، و اینکه جاهل و نادان با سوال از دانا از مسئولیت و عاقبت بد، رهایی می یابد. و این آیه دلالت می نماید که خداوند علما را امانت دار وحی و قرآن خویش قرار داده است، و به آنان دستور داده است که به خود سا زی و پاکیزه کردن نفس خویش و متصف شدن به صفت های کمال بپردازند.
و بهترین اهل علم کسانی هستند که از این قرآن بزرگ آگاهی داشته باشند. و در حقیقت عالمان قرآن اهل علم حقیقی هستند، و از دیگران به این نام (اهل علم) اولی ترند. بنابراین خداوند متعال فرمود: (وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ ) و قرآن را بر تو فرو فرستاده شده است تا امور ظاهری و باطنی، دینی و دنیایی مورد نیاز بندگان در آن وجود دارد. (لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ)تا چیزی را که برای مردم فرو فرستاده شده  روشن سازی . و این شامل روشنگری کلمات و مفاهیم قرآن می باشد. (وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ) شاید که در قرآن بیاندیشند و برحسب استعداد و توانایی خود گنج ها و علوم آن را بیرون بیاورند.
آیه ی 47-45:
أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُواْ السَّيِّئَاتِ أَن يَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ آیا کسانی که بد اندیشی می کنند از آنکه خداوند آنان را به زمین فرو برد یا اینکه عذاب الهی از جایی که نمی دانند به سراغشان بیاید ایمن گشته اند.
أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ یا اینکه آنان را درآمد و شدشان عذاب دهد، پس آنان نمی توانند خدا را درمانده کنند.
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرؤُوفٌ رَّحِيمٌ یا آنان را در حالت بیم و هراس عذاب دهد. پس به راستی پروردگارتان رئوف و مهربان است.
در اینجا خداوند کافران و تکذیب کنندگان و گناهکاران را تهدید نموده و از عذاب ناگهانی خود بر حذر می دارد، زیرا بعید نیست که عذاب خداوند آنان را فراگیرد، در حالی که آنان نمی دانند. یا خداوند آنان را از بالای سرشان به عذاب خویش گرفتار نماید، یا با فروبردنشان در دل زمین آنها را عذاب دهد، و یا د رحال رفت و آمدشان و زمانی که از عذاب الهی در بیم و هراس نیستند یا زمانی که از عذاب خدا بیمناک و هراسانند آنان را عذاب دهد. پس آنان در هیچ حالتی از این حالت ها نمی توانند از دست خداوند بگریزند، و او درمانده کنند، بلکه پیشانیهایشان به دست خدا است، اما خداوند رئوف و مهربان است و گناهکاران را فوراً عذاب نمی دهد، بلکه به آنها مهلت، سلامتی و روزی می دهد، در حالی که آنها او و دوستانش را اذیت می کنند. با وجود این، خداوند درهای توبه را به روی آنها می گشاید و از آنان می خواهد تا از گناهان و بدیهایی که به ایشان زیان می رساند دست بکشند، و در مقابل توبه و دست کشیدن از گناهان بهترین نعمت ها را به آنان وعده داده و گناهانی را که از آنان سرزده  است می آمرزد. پس مجرم و گناهکار باید از پروردگارش شرم نماید چرا که نعمت های خود را در همۀ حالت ها بر او فرو می ریزد، اما گناهان او در همه حالات بالا می رود و بداند که خداوند مهلت می دهد اما فراموش نمی کند، و هرگاه گناهکاران را بگیرد آنان را رسوا خواهد کرد. پس گناهکاران باید توبه نمایند و به سوی او باز گردند، زیرا او مهربان و توبه پذیر است. پس بشتابید به سوی رحمت گسترده و احسان فراگیر الهی، و راهی را در پیش گیرید که انسان را به فضل پروردگار مهربان می رساند. آری راه پرهیزگاری و ترس از خدا وعمل کردن به فرامین او را در پیش گیرید.
آیه ی 50-48
أَوَ لَمْ يَرَوْاْ إِلَى مَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلاَلُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالْشَّمَآئِلِ سُجَّدًا لِلّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ آیا به چیزهایی که خداوند آفریده است نمی نگرند که چگونه سآیه هایش را راست و چپ سجده کنان و فروتنانه برای خداوند می گردند.
وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلآئِكَةُ وَهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ و آنچه در آسمانها وجود دارد و جنبده (هایی که) در زمین هستند برای خدا سجده می برند و (نیز) فرشتگان (برای خداوند سجده می برند) و آنان تکبر نمی کنند.
يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ از پروردگارشان که بر بالای سرشان است می ترسند و آنچه را که به آنان دستور داده می شود، انجام می دهند.
خداوند متعال می فرماید: (أَوَ لَمْ يَرَوْاْ) آیا کسانی که در یگانگی و عظمت و کمال پروردگارشان شک دارند، ) إِلَى مَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلاَلُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالْشَّمَآئِلِ ) به همۀ آفریدهای خداوند نمی نگرند و اینکه سآیه هایش به راست و چپ می گرداند؟ (سُجَّدًا لِلّهِ ) همه در برابر پروردگارشان سجده می برند و در برابر عظمت و شکوه الهی فروتن اند. (وَهُمْ دَاخِرُونَ ) آنان فروتن و خاضع هستند و تحت تسخیر وتدبیر قدرت الهی سرکرنش فرو آورده اند. و پیشانی همۀ آنان در دست خداوند است. (وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ) و آنچه در آسمانها است و حیوانات ناطق و غیر ناطقی که در زمین هستند، خدا را سجده می برند، (وَالْمَلآئِكَةُ(  و فرشتگان نیز برای خدا سجده می کنند.
بعد از بیان عموم سجده کنندگان ، فرشتگان را به خاطر فضیلت و شرافتشان، و به خاطر کثرت و زیادی عبادتشان به طور خاص بیان نمود. بنابراین فرمود: (وَهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ ) و آنها از انجام عبادت الهی تکبر نمی ورزند، با این تعدادشان زیاد است، و بزرگ و قوی هستند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: (لن یستنکف المسیح ان یکون عبدالله و لا المئلکه المقربون) مسیح و فرشتگان مقرب از اینکه بندۀ خدا باشند هرگز ابا نورزیده اند.
(يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ) پس از آنکه خداوند متعال فرشتگان را به خاطر کثرت طاعت، و فروتنی در مقابل خدا ستایش نمود، آنان را به خاطر ترس از خدا ستود، خداوندی که از حیث ذات و چیره گی بر بالای آنان قرار دارد، پس آنان در برابر قدرت او همواره فروتن اند.
(وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ ) و خداوند آنان را به هر چه فرمان دهد، فرمانش را از روی رغبت و اختیار اطاعت می نمایند.
سجدۀ مخلوقات برای خداوند دو نوع است. یکی سجده ی اضطراری است که بر صفات کمال خداوند دلالت می نماید. و این برای مومن و کافر نیکوکار و فاسق، حیوان ناطق و  غیره عام است و دیگری سجدۀ اختیاری که ویژۀ بندگان مومن و دوستان خدا و فرشتگان و دیگر مخلوقات است.
آیه ی 55-51:
وَقَالَ اللّهُ لاَ تَتَّخِذُواْ إِلـهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلهٌ وَاحِدٌ فَإيَّايَ فَارْهَبُونِ و خداوند فرمود: «دو معبود برنگیرد، بلکه خدا معبودی یگانه است، پس از من بترسید»
وَلَهُ مَا فِي الْسَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا أَفَغَيْرَ اللّهِ تَتَّقُونَ و آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، و دین ماندگار نیز از آن اوست، پس آیا از غیر خدا می ترسید؟
وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ و آنچه از نعمت ها دارید همه از سوی خدا است، سپس چون زیانی به شما برسد او را با ناله و زاری به فریاد می خوانید.
ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنكُم بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ سپس هنگامی که خداوند زیان را از شما دور کرد آن گاه گروهی از شما به پروردگارشان شرک می ورزند.
لِيَكْفُرُواْ بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (بگذار) تا در حق آنچه به آنان داده ایم ناسپاسی کنند. پس بهره مند شوید، سپس به زودی خواهید دانست (که چه سرنوشت سیاهی دارید).
خداوند متعال دستور می دهد تا تنها او به یگانگی پرستش شود،  در این راستا چنین استدلال می نماید که تنها اوست نعمت ها را می دهد، پس فرمود: (لاَ تَتَّخِذُواْ إِلـهَيْنِ اثْنَيْنِ) دو معبود برمگیرید، یعنی درعبادت هیچ شریکی را برای خدا قرار ندهید، چرا که (إِنَّمَا هُوَ إِلهٌ وَاحِدٌ(  او تنها معبود یگانه و یکتاست، و در صفتهای بزرگش و در همۀ کارهایش یگانه و یکتاست . پس همانطور که او در ذات و اسما وصفات و کارهایش یکتاست، در عبادت نیز باید او را یکی بدانید، بنابراین فرمود : (فَإيَّايَ فَارْهَبُونِ ) پس ، از من بترسید و دستور مرا اطاعت کنید، و از آنچه نهی نموده ام بپرهیزید و چیزی از مخلوقات را با من شریک نکنید، زیرا مخلوقات همه مملوک خدا می باشند.
(وَلَهُ مَا فِي الْسَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا) و آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، و دین ماندگار نیز از آن اوست، یعنی دین و عبادت و کرنش در همۀ اوقات برای خدای یگانه است. پس دین را فقط از آن خدا بدانید و عبادت را فقط برای خدا انجام دهید و به عبادت و بندگی پروردگار متعال بپردازید. (أَفَغَيْرَ اللّهِ تَتَّقُونَ) آیا از غیر خدا؛ از اهل زمین و آسمان  می ترسید؟ آنها نمی توانند به شما سود یا زیانی برسانند، و خداوند در بخشیدن و دادن یگانه و یکتاست، (وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ) و نعمت های ظاهری و باطنی از آن برخوردار هستید، (فَمِنَ اللّهِ) همه از سوی خدا است، و هیچ کس در آن با خداوند شریک نیست (ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ ) سپس چون زیانی از قبیل فقر و بیماری و سختی به شما برسد، (فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ ) او را با ناله و زاری به فریاد می خوانید. چون می دانید هیچ کس جز او زیان و سختی را دور نمی کند. پس عبادت تنها شایستۀ خدایی است که آنچه را دوست دارید به شما بخشیده و آنچه را که دوست ندارید از شما دور نموده است.
اما بیشتر مردم بر خود ستم می نمایند و نعمت الهی را که بر آنان انعام نمود است انکار می کنند، و چون در حالت آسایش قرار بگیرند برخی از مخلوقات و آفریده های خداوند را که خودشان محتاج اندف شریک او می سازند. بنابراین فرمود:
(لِيَكْفُرُواْ بِمَا آتَيْنَاهُمْ) تا در حق آنچه به آنان بخشیده ایم، از قبیل اینکه آنها را از سختی ها نجات دادیم و از مشقت رهانیدیم ناسپاسی نمایند. (فَتَمَتَّعُواْ) پس اندکی از دنیای خود بهره مند شوید، (فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ) بالاخره سرانجام کفرتان را خواهید داشت.
آیه ی 60-56
وَيَجْعَلُونَ لِمَا لاَ يَعْلَمُونَ نَصِيبًا مِّمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَفْتَرُونَ و از آنچه به آنان روزی داده ایم بهره ای برای بتهایی که (چیزی) نمی دانند مقرر می کنند. سوگند به خدا از آنچه به دروغ برمی تافتید، سوال خواهید شد.
وَيَجْعَلُونَ لِلّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَلَهُم مَّا يَشْتَهُونَ و برای خداوند دخترانی قرار می دهند، (پاک است او) و برای خود آنچه دوست دارند (قرار می دهند).
وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ و هرگاه به یکی از آنان مژده تولد دختر داده شود در حالی که خشم و اندوهش را فرو می خورد چهره اش سیاه می گردد.
يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا يَحْكُمُونَ به خاطر مژده بدی که به او داده می شد خویشتن را از قوم و قبیله پنهان می کرد، (با خودش می گفت): آیا با خواری او را نگاه دارد یا وی را زنده به گور سازد؟ هان که چه قضاوت بدی می کردند .
لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ کسانی که به آخرت باور ندارند از وصف بدی برخوردارند، و صفت برتر از آن خداست، واو پیروزمند فرزانه است .
خداوند متعال از جهالت مشرکین و ستمگری شان و دروغ بستن آنها بر خدا خیر داده و می فرماید: آنها برای بت هایشان که چیزی نمی داند و فایده و ضروری نمی توانند به کسی برسانند از روزی هایی که خداوند به ایشان داده بهره ای قرار می دهند، پس مشرکان از رزق الهی برای شرک ورزیدن به خدا کمک می گیرند، و به وسیلۀ روزی الهی به بت هایی که خود تراشیده اند تقریب و نزدیکی می جویند. همانطور که خداوند متعال فرموده است:
(و جعلوا لله مما ذرا من الحرث و الانعم نصیبا فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشرکائنا فما کان لشرکائهم فلا یصل الی الله) و مشرکان از آنچه خداوند از کشتزارها و چهارپایان پدید آورده است برای وی بهره ای مقرر کرده و به گمان خودشان گفتند: این برای خداست، و این برای بت های ما، پس آنچه که آنها برای بت های خود مقرر می داشتند به خدا نمی رسید.
و خداوند متعال فرموده است: (تَاللّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَفْتَرُونَ( سوگند به خدا که از این دروغ و بهتان هایتان سوال خواهد شد خداوند می فرماید: (و الله اذن لکم ام علی الله تفترون ، و ما ظن الذین یفترون علی الله الکذب یوم القیمه) آیا خداوند شما را به این فرمان داده یا بر خدا دروغ می بندید؟ و کسانی که بر خدا دروغ می بندند درباره ی عذابی که خداوند در روز قیامت به آنان می چشاند چه گمان می دارند؟ بدون شک خدا در روز قیامت آنها را به خاطر افترا و دروغ بستنشان به شدت مجازات می نماید.
(وَيَجْعَلُونَ لِلّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ) و برای خداوند دخترانی قرار می دهند، خداوند پاک و منزه است . مشرکان در مورد فرشتگان که بندگان مقرب الهی هستند، می گفتند: فرشتگان دختران خدا هستند (وَلَهُم مَّا يَشْتَهُونَ ) و برای خود آنچه دوست داشتند قرار می دادند. آنان پسران را برای خود قرار می دادند و به شدت دختران را ناپسند می داشتند.
(وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ(  و هرگاه به یکی از آنان مژده تولد دختر داده شود از شدت ناراحتی که به او دست می داد چهره اش سیاه می گردید. و حزن و تاسفی را که به هنگام مژده داده شدن به او دست می داد، فرو می خورد، و پیش هم نوعان خود احساس رسوایی و خواری می کرد و به علت مژده بدی که به او دادهع می شد خویشتن را از آنان پنهان می کرد.
سپس از فکر و اندیشۀ فاسدش بهره می گرفت که با این دختر چکار کند؟ (أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ) آیا او را نکشد و با سرشکستگی نگاهش دارد؟ (أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ ) یا  او ر ازنده به گور نماید؟ و خداوند به خاطر زنده به گور کردن دختران، مشرکین را مذمت و نکوهش نموده است، (أَلاَ سَاء مَا يَحْكُمُونَ ) هان  چه قضاوت بدی می کردند . زیرا داشتن فرزندی را شایستۀ شکوه و عظمت خدا نیست به وی نسبت می دادند.
سپس به این اکتفا نکردند، تا اینکه آنچه را که بدترین قسمت بود به خداوند نسبت دادند، و آن دختران بودند که آنها را برای خود ننگ و عار می پنداشتند و از آنها بیزار بودند. پس چگونه چیزی را که برای خود نمی پسندند به خدا نسبت می دهند؟ پس قضاوت آنها بسیار قضاوت بدی است.
و از آن جا که این صفت از صفت های بدی بود که مشرکین به خداوند نسبت می دادند، فرمود (لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ) کسانی که به آخرت باور ندارند دارای صفت بد و زشتی هستند . (وَلِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ) و صفت برتر از آن خداست، و آن تمام صفت های کمال است، زیرا کمال مطلق از آن خداست، و خداوند از هرگونه نقص و کمبودی مبرا است، و چون در دل بندگانش از جایگاه والایی برخوردار است همگی به سوی او بر می گردند و او را دوست می دارند و سر توبه و انابت را بر آستانش می سایند .( وَهُوَ الْعَزِيزُ ) و او پیروزمند و با قدرت است و بر هر چیزی چیره است و همۀ مخلوقات منقاد اویند. (الْحَكِيمُ ) فرزانه و با حکمت است ؛ هر چیزی را در جای مناسبش قرار می دهد، پس به هیچ چیز امر نمی کند و از هیچ چیز نهی نمی نماید مگر اینکه بر آن ستایش می شود و بر کمال او در آن مورد حمد و ثنا قرار می گیرد.
 
 
آیه ی 61:
وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ و اگر خداوند مردمان را به سبب ستمشان کیفر می داد هیچ جنبده ای را بر روی زمین باقی نمی گذاشت، ولی آنان را تا مدت معینی مهلت می دهد، پس چون وقت مقرر آنان فرا رسد (اجلشان) به تاخیر نمی افتد، و لحظه ای نیز تقدیم نمی شود .
پس از آنکه خداوند آنچه را که ستمگران به دروغ به او نسبت داده بودند، بیان کرد، کمال بردباری و صبر خویشتن را بیان نمود و فرمود: (وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم ) و اگر خداوند مردمان را به سبب ستمشان کیفر می داد، (مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ ) بر روی زمین هیچ جنبده ای باقی نمی گذاشت، یعنی اضافه بر کسانی که دست به ارتکاب گناه می زدند چهارپایان و حیوانات را نیز نابود می ساخت، زیرا بر اثر شومی گناه کشتزارها و نسل ها نیز نابود می شود.
(وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ ) اما آنها را تا مدت معینی مهلت می دهد، و به عذاب گرفتارشان نمی سازد، و آن موعد قیامت است. (فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ) پس چون وقت مقرر آنان فرا رسد لحظه ای باز پس نمی مانند و لحظه ای پیش نمی روند، پس باید بپرهیزند و بهراسند از زمانی که در آن به کسی مهلت داده نمی شود
آیه ی 63-62:
وَيَجْعَلُونَ لِلّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لاَ جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ الْنَّارَ وَأَنَّهُم مُّفْرَطُونَ و برای خداوند چیزی مقرر می کنند که خود نمی پسندند، و زبانهایشان دروغ پردازی کرده و می گوید: «سرانجام نیک از آن آنان است» بدون شک آتش دوزخ بهرۀ ایشان است و آنان پیش از دیگران بدانجا رانده و افکنده می شوند.
تَاللّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ سوگند به خداوند ! پیامبرانی را پیش از تو به سوی امتهایی فرستادیم. پس شیطان کارهایشان را در نظر آنان آراست و امروز شیطان یاورشان است و عذاب دردناکی دارند.
خداوند متعال خبر می دهد که مشرکان (َيَجْعَلُونَ لِلّهِ مَا يَكْرَهُونَ ) چیزهایی را که برای خود نمی پسندید ، (از قبیل دختران و صفت های زشت) به خداوند نسبت می دهند، و آن شرک ورزیدن وا نجام عبادت برای برخی  از مخلوقات و بندگان خدا بود، پس آنها نمی پسندیدند بردگانشان در صورتی که با آنان از یک نوع هستند در روزهایی که خداوند به آنان داده است شریک آنها باشند، چگونه بردگان، و بندگان خدا را شریک وی قرار می دهند؟
(وَ) و با وجود این کردار زشت، (تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى ) (بر) زبانهایشان دروغ رانده و می گویند: آنها در دنیا و آخرت دارای حالتی نیکو خواهند بود، خداوند سخن آنها را رد نموده و فرمود: (لاَ جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ الْنَّارَ وَأَنَّهُم مُّفْرَطُونَ) بدون شک آتش دوزخ بهرۀ ایشان است و آنها به سوی آن برده می شوند و در آن برای همیشه باقی می مانند و هرگز از آن بیرون نخواهند شد.
خداوند برای پیامبرش بیان نمود که او اولین پیامبر تکذیب شده نیست، ( تَاللّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ) سوگند به خداوند که به سوی امتهای پیش از تو (نیز) پیامبرانی فرستادیم که آنها را به توحید و یکتاپرستی دعوت می کردند. (فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ) و شیطان کارهایشان را در نظر ایشان زیبا جلوه داد، پس پیامبران را تکذیب کردند و گمان بردند آنچه آنها بر آن هستند حق است، و آنان را از هر چیز ناپسندی نجات می دهد، و گمان بردند که آنچه پیامبران آنها را به سوی آن را می خوانند باطل است، پس چون شیطان کارهایشان را در نظر ایشان زیبا جلوه داد، (فَهُوَ وَلِيُّهُمُ) آنها را در دنیا و آخرت یاور و سرپرست است و از شیطان پیروی کردند و او را به دوستی برگردانند. (افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو بئس للظالمین بدلا)  آیا شیطان و فرزندانش را به جای خدا به دوستی بر می گیرید، حال آنکه آنان دشمنان شما هستند؟ آنچه ستمگران به جای خدا انتخاب کرده اند بد چیزی است. (الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ) و آنان در آخرت عذاب دردناکی دارند، زیرا از دوستی با خدا اعراض نموده و به دوستی و یاوری شیطان خشنود شده اند، بنابراین سزاوار عذاب خوار کننده شده اند .
آیه ی 65-64:
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ و ما کتاب را بر تو نازل نکرده ایم مگر بدان خاطر که چیزی را برای مردم بیان و روشن نمایی که در آن اختلاف ورزیده اند و تا هدایت و رحمتی باشد برای مومنان
وَاللّهُ أَنزَلَ مِنَ الْسَّمَاء مَاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ و خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد و با آن زمین را پس از مردنش زنده ساخت، بی گمان در این دلیل روشنی است برای گروهی که می شنوند.
خداوند متعال می فرماید: ای محمد! ما این قرآن را بر تو نازل نکرده ایم مگر به خاطر اینکه در آنچه دارند از قبیل توحید و قدر و احکام و حالات معاد حق را بیان نمایی، و قران را نازل نکرده ایم مگر به خاطر اینکه هدایت کامل و رحمت فراگیری باشد پس برای گروهی که به خداوند و به کتابی که نازل کرده است ایمان دارند.
(وَاللّهُ أَنزَلَ مِنَ الْسَّمَاء مَاء) خداوند در این آیه یکی از بزرگترین نعمت ها را بیان می دارد تا (مردمان) پندها و تذکرهای الهی را درک نمایند، و یقین حاصل کنند که خداوند معبود به حق است و عبادت جز برای او شایسته نیست؛ زیرا خداوند با فرو فرستادن باران و رویاندن انواع گیاهان بندگان را مورد آنعام قرار می دهد، تا دریابند که او بر هر چیز تواناست، و پی ببرند خداوندی که زمین را پس از خشک شدن و مردن زنده می نماید بر زنده کرن مردگان نیز تواناست، و پی ببرند که خداوند دارای رحمت گسترده و بخشش فراوان است.
آیه ی 67-66:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ و بی گمان در وجود چهارپایان برای شما عبرتی است (زیرا) از آنچه در شکمهایشان است از میان سرگین و خون، شیری خالص به شما می نوشانیم که برای نوشندگان گوارا است.
وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ و از میوه های درختان خرما و انگور شراب درست می کنید و زوی پاک و حلال از آن می گیرید، بی گمان در این نشانه ای است برای کسانی که خرد می ورزند.
(وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً ) بدون شک چهارپایانی که خداوند در راستای منافع شما برایتان مسخر نموده مایۀ  عبرت است و باید از آن درس بیاموزید و از این رهگذر به کمال قدرت خداوند و گستردگی احسان او پی ببرید، چرا که خداوند از شکم این چهارپایان که مشتمل بر سرگین و خون است شیری خالص بیرون می آورد که برای نوشندگان لذیذ و گوارا است، و این کار جز از قدرت الهی از هیچ قدرت دیگری ساخته نیست. چه نیرویی در جهان هستی علفی را که چهارپایان خورده و آب شیرین و شوری را که می نوشند به شیر خالص و گوارا تبدیل می نماید؟
و خداوند متعال از میوه های درختان خرما و انگور منافع و مصالحی از قبیل انواع روزی های نیکو که بندگانش آن را به صورت تر و تازه و آماده و ذخیره شده، و به صورت غذا و نوشیدنی است،اده می کنند، قرار داده است؛نوشیدنی ای که از عصارۀ و نبیذ این میوه ها برگرفته می شود، نیز نوشیدنی مست کننده ای از این میوه ها به دست می آید که قبلاً حلال بود، اما خداوند آن را حرام نمود و در عوض انواع نوشیدنی های لذیذ و جایز را حلال نمود. بنابراین برخی گفته اند: منظور از «سکر» در این آیه خوردنی ها و نوشیدنی های لذیذ است و این از گفتۀ اول بهتر است که می گوید: «شراب مست کننده در ابتدا حلال بود، و بعداً حکم حلال بودن آن نسخ شده است»
(إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ) بی گمان در این نشانه ای است برای کسانی که خرد می ورزند. و به کمال اقتدار خداوند می اندیشیند؛ خداوندی که این میوه های لذیذ و خوشمزه را از درختانی شبیه چوب خشک بیرون آورده است. (آری) این میوه ها نشانه ای است برای بندگانی که به شمول و فراگیری رحمت الهی پی برده و به آن می اندیشند؛ خدایی که این میوه ها را در دسترس عموم بندگانش قرار داده است. سپس در می یابند که خداوند م عبود یگانه است چون او به تنهایی اینها را آفریده است.
 
آیه ی 69-68
وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که از پاره ای از کوهها خانه بسازد و (نیز) از برخی از درختان و (نیز) از آنچه مردم داربست می کنند.
ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ سپس از همۀ میوه ها بخور و فرمانبردارانه راههای پروردگارت را در پیش بگیر. از شکمهای زنبوران مآیه ای می تراود، که رنگهای مختلفی دارد. در آن برای مردمان شفا است، بی گمان دراین، نشانۀ روشنی است برای کسانی که می اندیشند.
آنچه که ذکر شد آیاتی است دال بر عظمت خدا، برای کسانی که در آفرینش این زنبور کوچک که خداوند آن را به صورتی شگفت انگیز رهنمون کرده و مکان های مکیدن شهد و سپس بازگشت به کندوها را برای آنها آسان نموده است می اندیشند. خداوند به او آموخته و وی را هدایت کرده است. سپس از شکم آن عسل لذیذی که بر حسب اختلاف سرزمین و چراگاهها دارای انواع مختلفی است، بیرون می آید؛ عسلی که مایۀ شفا و بهبودی بیماریهای مختلف است. پس این دلیلی بر کمال عنایت خداوند و لطف او نسبت به بندگانش می باشد و دلیلی است بر اینکه شایسته نیست کسی غیر از خداوند خوانده شود و مورد محبت قرار بگیرد.
 
 
آیه ی 70 :
وَاللّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لاَ يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ و خداوند شما را آفریده است، سپس شما را می میراند و برخی از شما به خوارترین (حد) فرتونی و پیری بزگردانده می شوند به گونه ای که پس از (آن همه) علم و آگاهی چیزی نخواهد دانست و همه چیز را فراموش می کنند، بی گمان خدا آگاه و تواناست.
خداوند متعال خبر می دهد که او بندگان را آفریده است، و آنان را از حالتی به حالتی دیگر بر می گرداند، و پس از آنکه مدت زندگانی آنان به پایان رسید آنها را می میراند . و برخی از بندگان هستند که خداوند عمرشان را بالا می برد تا به خوارترین حد فرتونی برسند، که در آن سنین نیروهای ظاهر و باطنی انسان ضعیف می شوند، حتی عقل او ضعیف می گردد؛ عقلی که جوهر انسان است ، و به ضعف آن افزوده می شود تا جایی که انسان همۀ معلوماتش را فراموش می نماید و عقل او همانند عقل کودکی شیرخوار می شود. بنابراین فرمود: (لِكَيْ لاَ يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ) تا جایی که پس از علم و آگاهی پیزی نخواهد دانست و خداوند دانای تواناست. یعنی علم و آگاهی و توانایی او همه چیز را احاطه کرده است. از جمله قدرت الهی این است که انسان را در مراحل آفرنیش از حالتی به حالتی دیگر می برد . همانطور که خداوند متعال فرموده است: (الله الذی خلقکم من ضعف ثم جعل من ضعف قوه ثم جعل من بعد قوه ضعفا و شیبه یخلق ما یشاء و هو العلیم القدیر) خداوند ذاتی است که شما را به گونه ای ضعیف و ناتوان آفریده است، سپس بعد از آن ضعف و ناتوانی به شما نیرو بخشید و بعد از قدرت و نیرو باز شما را ناتوان و پیر می گرداند. هر چه بخواهد می آفریند و او دانای تواناست.
آیه ی 71:
وَاللّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّي رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاء أَفَبِنِعْمَةِ اللّهِ يَجْحَدُونَ و خداوند برخی از شما را بر برخی دیگر در روزی برتری داده است، آنان که برتری داده شده اند حاضر نیستند که روزی خود را به بردگان خود بدهند و ایشان را با خود در دارایی مساوی گردانند، آیا نعمت خدا رانکار می کنند؟
این از دلایل یگانگی پروردگار، و به دلیلی بر زشتی شرکت ورزیدن به خداست. خداوند متعال می فرماید: همۀ شما مخلوق او هستید و به شما روزی می دهد، اما خداوند (فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْرِّزْقِ) برخی از شما را بر برخی دیگر از نظر روزی برتری داده است، بنابراین برخی شما را آزادگانی قرار داد که دارای مال و ثروت هستند و برخی دیگر را بردگانی قرار داد که مالک چیزی از دنیا نمی باشند. پس آقایان که خداوند آنها را بر بردگانشان در رزق و روزی برتری داده است حاضر نیستند. (بِرَآدِّي رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ) ثروت و دارایی خود را به بردگان خود بدهند و آنها را شریک قدرت و ثروت خود بسازند و این کار را ناممکن می دانند. نیز کسانی را که شما شریک خدا قرار می دهید، بردگان هستند و به اندازۀ ذره ای مالک چیزی نیستند؛ پس چگونه شما آنها را شریک خدا قرار می دهید؟ آیا شریک قراردادن آنها برای خدا بزرگترین ستم و انکار نعمت الهی نیست؟ بنابراین فرمود: (أَفَبِنِعْمَةِ اللّهِ يَجْحَدُونَ (آیا نعمت خدا را انکار می کنند؟ پس اگر به نعمت خد اقرار می کردند و آن را به خداوند نسبت می دادند هیچ کس را با او شریک نمی ساختند.
 
 
آیه ی 72:
وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ خداوند از جنس خودتان برای شما همسرانی قرار داد و از همسرانتان برای شما فرزندان و نوادگان آفرید و از پاکیزه ها به شما روزی داد، آیا به باطل ایمان می آورند و به نعمت خداوند ناسپاسی می کنند.
خداوند متعال از منت بزرگش بر بندگان خود خبر می دهد که برای آنها همسرانی قرار داد تا در کنارشان بیاسایند و آرام بیگرند، و  از همسرانشان برای آنان فرزندانی آفرید که به آنان دل خوش کنند و فرزندانشان به آنها خدمت نمایند، و کارهایشان را انجام دهند و در زیر سایۀ آنان بیارامند. و خوردنی ها و نوشیندنی های پاکیزه و نعمتهای فراوان دیگری را به آنها بخشیده است، به طوری که بندگان نمی توانند آن همه نعمت را بشمارند.
(أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ ) آیا به باطلی ایمان می آورند که هیچ اصل و اساسی ندارد و نابود شده و از بین می رود و بهره ای چز نابودی ندارد؛ نمی آفریند و روزی می دهد و هیچ کاری را انجام نمی دهد؟ و این شامل همۀ چیزهایی است که به جای خداوند پرستش می شود. بنابراین همۀ معبوداتی که به جای خدا پرستش می شوند باطل اند. پس چگونه مشرکین آنها را به جای خداوند می پرستند.
(وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ ) و به نعمت خداوند ناسپاسی می کنند. و آن را انکار می نمایند، و نعمت  الهی را در راستای نافرمانی خدا و کفر ورزیدن به او به کار می گیرند؟ آیا این بزرگترین ستم و بزرگترین فساد و بی خردی نیست؟
 
آیه ی 76-73:
وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقًا مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ شَيْئًا وَلاَ يَسْتَطِيعُونَ و به جای خداوند چیزهایی را پرستش می کنند که مالک کمترین رزقی در آسمانها و زمین برای آنان نیستند و نمی توانند (کاری را انجام دهند)
فَلاَ تَضْرِبُواْ لِلّهِ الأَمْثَالَ إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ پس برای خدا شبیه و نظیر قرار می دهد، بی گمان خداوند می داند و شما نمی دانید.
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ خداوند بردۀ مملوکی را به عنوان مثال ذکر می کند که بر (انجام) هیچ چیز توانا نیست، و نیز کسی را مثل می زند که از سوی خویش به او روزی پاکیزه و حلالی داده است، پس او در پنهان و آشکار از آن می بخشد، آیا این دو برابرند؟ ستایش خدا را سزاست، بلکه بیشتر آنان نمی دانند.
وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَ يَقْدِرُ عَلَىَ شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لاَ يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ و خداوند دو مرد را مثل می زند که یکی از آنان گنگ است و بر انجام چیزی توانایی ندارد،  واو سربار خواجۀ خویش بوده و هر جا او را بفرستد خیری به بار نمی آورد. آیا او برابر با کسی است که به عدل و داد فرمان می دهد و در راه راست قرار دارد؟
خداوند متعال از جهالت و ستمشان خبر می دهد که به جای او معبودانی را می پرستند و آنها را شریک خدا قرار می دهند در حالی که آن معبودان باطل در آسمانها و زمین اختیار روزی دادن را ندارند، و آنها باران و رزقی را فرو نمی فرستند، و هیچ چیزی از گیاهان زمین را نمی رویانند به اندازۀ ذره ای در آسمانها و زمین مالک چیزی نیستند، و اختیاری ندارند و نمی توانند این کارها را بکنند، زیرا کسی که چیزی در اختیار ندارد، بعضی اوقات قدرت و توانایی دارد که هر کس با او ارتباط برقرار نماید به او فایده برساند، اما اینها نه چیزی در اختیار دارند و نه قدرتی دارند.
این است صفت معبودان  آنها. پس چگونه آنها چنین معبودان باطلی را در ردیف خدا قرار داده و آنها را مالک آسمانها و زمین که تمام فرمانروایی از آن اوست و ستایش کاملاً از آن اوست و تمام قدرت از آن اوست تشبیه کرده اند؟
بنابراین فرمود: (َفلاَ تَضْرِبُواْ لِلّهِ الأَمْثَالَ) برای خداوند مثلها نزنید و برای او تشبیه و نظیر قرار مدهید، مثلهایی که بیانگر تساوی او و آفریده هایش باشد. (إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ)همانا خداوند می داند و شما نمی دانید.
پس بر ماست که بدون علم و آگاهی چیزی دربارۀ خدا نگوییم، و مثالهایی را که خداوند دانا بیان نموده است مد نظر قرار بدهیم. بنابراین خدا دو مثال برای خود و برای کسانی که به جای او پرستش می شوند بیان کرده است؛ یکی بردۀ مملوکی که اختیار خودش را ندارد و دارای هیچ مال و ثروتی در دنیا نیست، و دومی که آزاد و ثروتمند است و خداوند از جانب خویش به او روزی فراوان بخشیده است. این فرد، نیکوکار است و از آن مال آشکارا و پنهان می بخشد. آیا این فرد با آن برده برابر است؟ قطعاً برابر نیستند، با اینکه هر دو مخلوق اند، اما برابر بودنشان غیر ممکن است. پس اگر این دو یکسان نیستند چگونه مخلوق و بنده ای که ملک و قدرتی ندارد و از هر جهت نیازمند پروردگاری است که مالک همۀ دارایی هاست و بر هر چیزی توانا می باشد با خداوند آفریننده که مالک تمام مالک است و بر هر چیزی تواناست برابر است؟
بنابراین خداوند از مقام والای خویش تجلیل بعمل آورده و هر نوع حمد و ستایش را خاص خود قرار داد و فرمود: (الْحَمْدُ لِلّهِ) هر نوع حمد و ستایش مخصوص خداست. انگار د راین سوال مطرح می شود که اگر اینطور است پس پرا مشرکان معبودان خود را با «الله» برابر قرار می دهند؟ به همین جهت فرمود: (بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ) بلکه بیشتر آنها نمی دانند، زیرا اگر واقعاً می دانستند بر ارتکاب شرک جرأت نمی کردند. و مثال دوم، (رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَ يَقْدِرُ عَلَىَ شَيْءٍ ) مثال دو مرد است که یکی از آن دو گنگ است؛ نه می شنود و نه حرف می زند و بر انجام کمترین کاری تونایی ندارد. (وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ ) و او سربار صاحب و خواجۀ خویش است. پس خواجه اش به وی خدمت می کند و او نمی تواند کارهای خود را انجام دهد، پس چنین کسی از هر جهت کمبود دارد، آیا او با کسی است که به عدل و داد فرمان می دهد و بر راه راست قرار دارد و گفتارش عادلانه و درست است برابر می باشد؟ پس همانگونه که این دو مرد با هم برابر نیستند. کسی که به جای خدا پرستش می شود و توانایی انجام دادن کوچکترین کاری را ندارد و اگر خداوند به او قدرت ندهد هیچ کاری را نخواهد توانست انجام بدهد. با خداوند برابر نیست که جز عقل چیزی نمی فمراید و جز کاری که به خاطر آن مورد ستایش قرار می گیرد انجام نمی دهد.
 
 
 
آیه ی 77:
وَلِلّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ و فقط خدا غیب آسمانها و زمین را می داند و بس، و کار قیمت به اندازۀ چشم برهم زدن یا کمتر از آن است ، بی گمان خداوند بر هر کاری تواناست .
فقط خداوند غیب آسمانها و زمین را می داند، و جز او کسی پوشیده ها و نهان ها و رازها را نمی داند. از جمله امور ناپیدا و پنهان دانستن قیامت است، پس هیچ کس جز خدا نمی داند قیامت کی بر پا می شود، و وقوع قیامت به اندازۀ چشم بر هم زدن و یا کمتر از آن است، پس مردم از قبرهایشان به سوی محشر و رستاخیز بلند می شوند و دیگر مهلتی داده نمی شود. (إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ) بی گمان خداوند بر انجام هر کاری تواناست .پس زنده کردن مردگان از دایرۀ قدرت فراگیر الهی خارج نیست.
آیه ی 78:
وَاللّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ و خداوند شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد که چیزی نمی دانستید و او به شما گوش و چشم و دل داد تا سپاسگزاری کنید.
یعنی فقط خداوند این نعمت ها را داده است؛ (أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئًا ) و شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی دانستید و توانایی انجام کاری را نداشتید، سپس او، (وَجَعَلَ لَكُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ ) به شما گوش و چشم و دل داد. این سه عضو را به خاطر برتری و اهمیتشان بیان نمود، چون این اعضا کلید هر آگاهی و دانشی می باشند، زیرا هر آگاهی و دانشی که به انسان می رسد از طریق یکی از این سه وارد می شود،و گرنه سایر عضوها و توانایی های ظاهری و با طنی را خداوند بخشیده است، و هر یک را رفته رفته رشد می دهد تا به حالت تکامل خود برسند، و این بدان خاطر است که بندگان با به کار گرفتن این اعضا در راستای طاعت خدا عمل کنند و شکر او را به جای آورند و هر کس این عضوها را در مسیر معصیت خدا به کار ببرد حجتی علیه او خواهند بود. و چنین فردی نعمتهای خدا را با قبیح ترین روش پاسخ داده است.
آیه ی 79
أَلَمْ يَرَوْاْ إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاء مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ اللّهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ آیا به پرندگان رام شده در فضای آسمان ننگریسته اند؟ آنها را کسی جز خدا نگاه نمی دارد، بی گمان در این (قدرت نمایی) برای کسانی که ایمان دارند نشانه هاست.
این مایۀ عرت مومنان است، چون آنها از نشانه ها و آیات الهی بهره مند می شوند و در هر نشانه ای می اندیشند، و اما غیر از مومنان به چنین نشانه هایی از روی سرگرمی و غفلت می نگرند.
و آیه این مطلب را گوشزد می کند که خداوند پرندگان را طوری آفریده است که می توانند پرواز نمایند سپس خداوند این هوای لطیف را برایشان مسخر نموده و به آنها توانایی حرکت در هوا را داده است و این دلیلی بر حکمت و آگاهی و علم گستردۀ الهی و کمال اقتدار اوست . فرخنده خدایی است پروردگار جهانیان!
 
 
آیه ی 83- 80:
وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ و خداوند از خانه هایتان برای شما آسایشگاه قرار داد، و از پوست چهارپایان چادرهایی برایتان قرار داده است که آنها را در روز جابجا شدنتان و در روز ماندنتان سبک می یابید، و از پشم و کرک و موی چهارپایان وسائل منزل و موجبات رفاه و آسیاش شما را فراهم کرده است، تا مدتی از آنها است،اده کنید.
وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلاَلاً وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُم بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ خداوند از چیزهایی که آفریده آیه هایی را برایتان قرار داد، و از کوهها برای شما غارها قرار داد، و برایتان تن پوشهایی پدید آورد که شما را از گرما حفظ کند و تن پوشهایی که در جنگ محفوظتان می دارد، بدینگونه خدا نعمتش را به طور کامل به شما عطا می کند تا تسلیم و مطیع شوید .
فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ پس اگر آنان روی برتابند، وظیفۀ تو تنها تبلیغ آشکار است.
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللّهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ نعمت خدا را می شناسند (اما) سپس آن را انکار می کنند و بیشترشان کافر هستند .
خداوند نعمت های خویش را به بندگان خود یادآور می شود و از آنها می خواهد تا سپاس وی را به جای بیاورند، و به آن اعتراف نمایند. بنابراین فرمود: (وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا) و خداوند از خانه و قصرها و منزلهایتان را محل آسایش شما قرار داده است؛ شما را از سرما و گرما محافظت نموده، و شما و فرزندان و کالاهایتان را می پوشانند، و دیگر فوایدی که خانه ها دارند. (وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ(  و از پوست چهارپایان یا از موی و پشم و کرکی که بر پوست می روید، (بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا) چادرهایی برایتان ساخته است که آن را ، (يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ)در سفر و حضرتان سبک می یابید، و به آیانی جابجا می کنید، و در جاهایی که قصد اقامت همیشگی را در آن ندارید به آسانی بر پا می کنید، و شما را از گرما و سرما و باران در امان داشته، و اثاث هایتان را از گزند باران محافظت می کند.
(وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا) و از پشم و کرک و موی چهارپایان وسائل منزل و موجبات رفاه و آسایش شما را فراهم کرده است، و این همۀ چیزهایی که از پشم و کرک و مو ساخته می شود از قبیل ساک و چمدانها، زیراندازها، لباسها، زین ها و غیره را شامل می شود.
(وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ) تا مدتی در این دنیا از آنها بهره مند شوید. پس آنچه ذکر شده از جملۀ چیزهایی هستند که خداوند توفیق ساخت و تهیۀ آنرا به بندگان داده است.
(وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلاَلاً ) و خداوند از چیزهایی که آفریده است و شما در آفرینش آن نقشی ندارید برایتان سآیه ها قرار داد. مانند سایۀ درختان و کوهها و تپه ها و امثال آن که انسانها از این سآیه ها است،اده می نمایند. (وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا) و از کوهها برایتان غارها قرار داد که شما را از سرما و گرما و باران و دشمن مصون می دارند، (وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ(  و برایتان تن پوشها و لباسهایی پدید آورد که شما را از گرما محافظت می کنند. و خداوند سردی را بیان نکرد، زیرا در دل اول این سوره نعمتهای اصلی بیان شده اند و در پایان آن متمم و مکمل نعمتهای اصلی بیان می شوند، و حفاظت از سرما و از نعمتهای اصلی است، زیرا یک نیاز و ضرورت اساسی است، و خداوند در اول سوره آن را بیان نمود و فرمود: (لَکُمّ فِیهَا دِفء وَمَنَفِعُ) مایۀ گرمای شما هستند و در آن منافعی دارید.
(وَسَرَابِيلَ تَقِيكُم بَأْسَكُمْ) و تن پوشها و لباسهایی برایتان پدید آورد که هنگام جنگ شما را از آسیب ضربات اسلحه مصون می دارد، مانند زره ها و امثال آن، و این چنین خداوند نعمت خویش را به طور ک امل به شما عطا می کند. چرا که  نعمتهای بیشماری را به شما ارزانی نموده است. (لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ ) تا وقتی نعمت های خدا را یاد کردید و دیدید که نعمات و برکات الهی از هر سو شما را دربر گرفته است تسلیم شکوه و عظمت خدا شوید، و از دستور و فرمان او اطاعت کنید و نعمتهای خدا را در راستای اطاعت و فرمانبرداری از وی به کار بگیرد. پس فراوان بودن نعمتها موجب شکرگزاری بیشتر و ستایش خداوند بر این نعمتها است. اما ستمگران جز سرکشی و مخالفت چیزی را نمی دانند.
بنابراین خداوند در مورد ستمگران فرموده است: (فَإِن تَوَلَّوْاْ(  و چنانچه پس از اینکه به نعتمها و آیات خداوند تذکر داده شدندف روی گردان شوند، (فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ ) وظیفه تو تنها تبلیغ آشکار است. یعنی هدایت کردن و توفیق دادن آشکار بر تو لازم نیست، بلکه فقط از تو خواسته می شود که آنها را پند و اندرز بدهی، و آنها را بترسانی و ازن نافرمانی خدا بر حذر بداری، پس اگر وظیفه ات را انجام  دهی حساب آنها با خداست. زیرا آنان احسان را می بینند و نعمت خدا را می شناسند اما آن را انکار می کنند. (وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ ) و بیشترشان کافراند، و خیری در آنها وجود ندارد، و پی در پی آمدن نشانه ها و آیات به آنها فایده ای نمی رساند، زیرا ضمیر و احساساتشان فاسد شده و اهدافی نادرست دارند و آنان خواهند دید که خداوند آدمهای سرکش، و کسانی را که شکر نعمتهایش را به جای نمی آورند و از خدا و پیامبرش سرپیچی می کنند، چگونه سزا می دهد.
آیه ی 87-84:
وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لاَ يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ وَلاَ هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ و روزی که از هر امتی گواهی بر می انگیزیم، آنگاه که به کافران اجازه ی (عذر آوردن) داده نشده و از آنان خواسته نمی شود که با توبه و عمل صالح پروردگارشان را خشنود گردانند.
وَإِذَا رَأى الَّذِينَ ظَلَمُواْ الْعَذَابَ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَلاَ هُمْ يُنظَرُونَ و هنگامی که ستمگران عذاب را ببینند (عذابشان) از آنان کاسته نمی شود و آنان را مهلت نمی یابند.
وَإِذَا رَأى الَّذِينَ أَشْرَكُواْ شُرَكَاءهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَـؤُلاء شُرَكَآؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِكَ فَألْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ و هنگامی که مشرکان انبازهایشان را می بینند، می گویند: «پروردگارا! اینان انبازهای ما هستند که آنان را به جای تو می خواندیم» (انبازان) به آنان پاسخ د اده و می گویند: «به راستی شما دروغگوئید»
وَأَلْقَوْاْ إِلَى اللّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ و آن روز در برابر خداوند تسلیم شوند و آنچه را که می بافتند از آنان گم و ناپیدا می شود.
خداوند از حالت کافران در روز قیامت خبر داده و می فرماید عذری از آنها پذیرفته نمی شود ، و عذاب از آنان رفع نمی گردد، و همانا کسانی که شریک خدا ساخته بودند از آنان بیزای می جویند، و ایشان به کفر و دروغ بستن به خدا اعتراف می نمایند. پس خداوند فرمود: (وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا) و روزی که از هر امتی شاهدی بر می انگیزیم، که بر آنها و بر کارهایشان گواهی می دهد. این شاهد گواهی می دهد که آنها دعوتگر هدایت را چه پاسخی دادند و گواهانی را که خداوند بر می انگیزد، پاک ترین و عادل ترین گواهان اند، و آنها پیامبران هستند؛ همان کسانی که چون شهادت دهند حجت خداوند بر مردم پایان می یابد. (ثُمَّ لاَ يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ(   و به کافران اجازۀ عذر آوردن داده نمی شود، زیرا عذر آوردن آنها دروغنی است و به آنها فایده ای نمی رساند، و نیز اگر بخواهند به دنیا برگردند تا آنچه را که از دست داده اند جبران نمایند، خواستۀ آنان مورد پذیرش خدا واقع نمی شود، بلکه بی درنگ به عذاب سختی گرفتار می گردند که از آن کا سته نمی شود. نی زبه آنها مهلت داده نمی شود که در راستای رهانیدن خود از عذاب الهی دست به اقدامی بزنند، چون اعمال نیک آنها آنقدر اندک و ناچیز ا ست که می توان آن را در چند موردی خلاصه کرد و بر شمرد، و خود نیز به ناچیز بودن آن اقرار می نمایند و رسوا می شوند.
(وَإِذَا رَأى الَّذِينَ أَشْرَكُواْ شُرَكَاءهُمْ) و در روز قیامت هنگامی که مشرکان شریکها و انبازهایشان را می بینند، و باطل بودن آنها محرز می گردد، به گونه ای که نمی تانند این حقیقت را انکار کنند، (قَالُواْ رَبَّنَا هَـؤُلاء شُرَكَآؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِكَ )می گویند: «پروردگارا! اینان شریکان ما هستند که آنان را به جای تو می پرستیدیم، و به فریاد می خواندیم. اینک نمی توانند هیچ سودی به ما برسانند و نمی توانند شفاعتی بکنند، پس خودشان باطل بودن آنها را خاطرنشان می کنند و به آنها کفر می ورزند، و دشمنی و نقرت میان آنها و معبودانشان آشکار می گردد. (فَألْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ(  شریکانشان در پاسخ به آنها می گویند: (إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ ) شما دروغ می گفتید که ما را شریک خدا قرار دادید، و ما را همراه خدا پرستش کردید، ما شما را به این کار فرمان ندادیم و چنین نپنداشتیم که شایستۀ عبادت هستیم. پس سرزنش و ملامت بر شما بادا!
در این هنگام در پیشگاه خدا سر تسلیم فرود می آورند و در برابر حکم او سر می نهند و می دانند که آنها سزاوار عذاب هستند. (وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ) و آنچه به افترا می بستند از آنان گم و ناپیدا می شود، پس وارد جهنم می شوند. در حالی که از خود بیزارند و دلهایشان سرشار از ستایش پروردگار است، و می دانند که آنها جز به خاطر کارهایی که کرده اند مجازات نشده اند.
آیه ی 88:
الَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُواْ يُفْسِدُونَ کسانی که کفر ورزیدند و مردم را از راه خدا بازداشتند و به سزای آنکه فساد می کردند عذابی بر عذابشان می افزاییم.
خداوندمتعال در این آیه عاقبت و سرانجام مجرمان را بیان می دارد، آنها که کفر ورزیدند و آیات خدا را تکذیب کردند و با پیامبران خدا مبارزه نمودند، و مردم را از راه خدا بازداشتند و دعوتگرانی به سوی گمراهی گردیدند، پس سزاوار عذابی چند برابر شدند، چرا که جرمشان بسیار زیاد بود و در زمین خدا فساد کردند.
آیه 89:
وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَـؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ و روزی که در میان هر امتی گواهی از خودشان بر آنان بر می انگیزیم و تو را بر اینان گواه می گیریم، و کتاب را بر تو نایل کردیم که بیانگر همه چیز و وسیلۀ هدایت و مایۀ رحمت و مژده رسان مسلمانان است.
خداوند متعال در آیات قبل بیان کرد که در میان هر امتی گواهی را بر می انگیزد، اینجا نیز همان مطلب را بیان کرد و از میان گواهان، پیامبر گرامی اسلام را به طور ویژه بیان نمود و فرمود : (وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَـؤُلاء ) و تو را بر امتت گواه می گیریم تا بر خیر و شر آنها گواهی دهی. و این از کمال عدل الهی است که هر پیامبری بر امتش گواهی دهد، چون هر یک در مورد اعمال امتش بیشتر از دیگران آگاهی دارد و در مورد امتش مهربان تر و منصف تر از دیگران است، و از آن جا که نسبت به آنها مهربان است به آنچه که نکرده اند گواهی نمی دهد، و این مانند فرمودۀ الهی است که می فرماید : (و کذلک جعلنکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا) و این چنین شما را امتی میانه قرار داده ایم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر (نیز) بر شما گواه خواهد بود.
و خداوند متعال فرموده است: (فکیف اذا جئنا من کل امهم بهشید و جئنا بک علی هولاء شهیدا، یومئذ یود الدین کفروا و عصوا الرسوا لو تسوی بهم الارض) پس چگونه است آنگاه که از هر امتی گواهی آوردیم و تو را به اینها گواه گیریم، در آن روز کسانی که کفر ورزیده و از پیامبر فرمان نبرده اند دوست دارند که با خاک یکسان شوند.
(وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ) و کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزی در اصول و فروع دین و احکام هر دو جهان است و همۀ آنچه که بندگان بدان نیاز دارند در آن و به طور کامل و با کلماتی واضح و مفاهیمی بزرگ بیان شده است.
حتی خداوند در این کتاب امور بزرگی را که قلب به آن نیاز دارد و در هر زمانی باید آن را یاد کند و در هر لحظه ای آن را تکرار نماید با کلمات مختلف و دلایل متنوعی بازگو می نما ید تا در دلها جای گیرد و خیر و نیکی را بر حسب ثبوت آن ر دل به بار آورد.
و خداوند در کلمات اندکی، مفاهیم زیادی را جمع می نماید به گونه ای که کلمه به مانند قاعده و اساس قرار گرفته و مفاهیم فراوانی از آن متفرع می شود. شما به آیه ای که بعد از این آیه می آید دقت کنید که در آن انواع فرمانها و ناهی جمع شده است. پس چون این قرآن بیانگر هر چیزی است، حجت خدا بر همۀ بندگان است و بر همین اساس ستمگران دیگر دلیلی نخواهند داشت، و مسلمین از آن منتفع می گردند. پس مایۀ هدایت آنها شده و به وسیلۀ آن به امور دینی و دنیایی خود راهیاب می شوند. و رحمتی است برای آنان ایمان و به وسیلۀ آن تمام خیر و خوبی های دنیا و آخرت را به دست می آورند.
و هدایت همان علم مفید و عمل صالحی  است که مسلمین بدان دست یافته اند، و رحمت همان پاداش نیک دنیا و آخرت است که در نتیجۀ علم مفید و عمل صالح به دست می آورند، مانند صلاح قلب و آرامش آن و نیز مانند عقل کامل که جز با تربیت پرورش آن در پرتو مفاهیم قرآن که بزرگترین و برترین مفاهیم هستند به کمال نمی رسد، و نیز مانند اعمال درست و اخلاق نیکو و روزی زیاد و پیروزی بر دشمنان در سخن و در عمل، و به دست آوردن رضای خدا و بهشت الهی که نعمتهایی که جز پروردگار مهربان کسی آن را نمی داند و همگی در سایۀ علم مفید و  عمل صالح به دست می آیند.
آیه ی 90:
إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ به راستی خداوند به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد و از کار زشت و ناپسند و تجاوز باز می دارد و شما را اندرز می دهد تا اینکه پند بگیرید.
عدالت و دادگری که خداوند به آن دستور می دهد شامل دادگری در حق او و در حق بندگانش می باشد. و بنده باید تمام حقوق مالی و بدنی را که خداوند در حق خود و بندگانش بر او واجب نموده است، ادا کند و با مردم به عدالت کامل رفتار نماید. پس هر حاکم و فرمانروایی باید تمام حقوق ملت و رع یت خود را بپردزاد، خواه فرمانروا حکومت باشد یا ریاست قضاوت را به دست داشته، یا نیات و نمایندگی حاکم یا قاضی را عهده دار باشد.
خداوند عدالت و دادگری را در کتابش و نیز توسط پیامبرش بر مردم فرض نموده و به آنان دستور داده تا عدالت را پیشه کنند. و از جمله عدالت این است که در خرید و فروش وسایل داد و ستدها، تمام حقی را که برگردن توست بپردازی. و نباید از حق مردم بکاهی و آنها را فریب بدهی و به آنها ستم کنی.
پس رعایت عدالت در تمامی کارها واجب است و احسان ، فضیلت و ارزشی مستحب می باشد. مانند فایده و رساندن به مردم با مال و بدن و بهره مند ساختن آنها به وسیلۀ علم و دانش و دیگر انواع خدمات و فایده ها، و حتی نیکی با چهارپایانی که گوشتشان خورده می شود و دیگر حیوانات در زمرۀ احسان است و خداوند بخشیدن و کمک کردن به خویشاوندان را به طور ویژه بیان کرد، گرچه به صورت کلی خویشاوندان هم شامل اند، ولی خداوند خواسته است بر حقوق آنها تأکید کرده و بیان نماید که باید صلۀ رحم آنها را برقرار داشت و با آنها به نیکی رفتار نمود و در این زمینه کوشا بود.
و دراین امر همۀ نزدیکان و خویشاوندان داخل اند، اما هر کس که نزدیکتر است به نیکی کردن سزوارارتر است. (وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء ) و از زشتی ها باز می دارد؛ و آن هر گناه بزرگی است که شریعت ها و سرشت ها آن را زشت قرار داده اند ؛ مانند شرک ورزیدن به خدا و کشتن مردم به ناحق، و زنا و سرقت و خود بزرگ بینی و تکبر و حقیر دانستن مردم، و دیگر زشتی ها. و هر گناه و معصیتی در حق خدا در این داخل است.
و خدا آدمی را از تجاوز باز می دارد؛ و تجاوز هر نوع پایمال کردن حقوق مردم را شامل می شود. ریختن خون و آبروی مردم و خوردن مال آنان به ناحق ار مصادیق تجاوز می باشد.
پس ای آیه تمامی دستورات و نواهی را دربرگرفته ، و هیچ چیزی باقی نمانده مگر در آن داخل است، و این قاعده ای است که سایر جزئیات را دربر می گیرد. پس هر مسئله ای که مشتمل بر دادگری، احسان، یا بخشش به خویشان باشد از جمله چیزهایی است که خداوند به آن فرمان داده است. و هر مسئله ای که مشتمل بر منکر یا تجاوز باشد خداوند از آن باز می دارد. و به وسیلۀ آن این، خوبی آنچه که از آن نهی کرده است معلوم می شود و گفته های مردم در پرتو این قاعده سنجیده می شوند، و سایر حالات به آن برگردانده می شود پس با برکت است آن ذاتی که سخنش هدایت و شفا و نور و فرقان هر چیزی است . بنابراین فرمود (يَعِظُكُمْ ) و به وسیلۀ آنچه در کتابش برایتان بیان نموده است شما را اندرز می دهد، و شما را به آنچه که صلاح و بهبودیتان در آن نهفته است دستور می دهد، و از آنچه به زیان شماست باز می دارد. (لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ)تا آنچه را که به شما  اندرز می دهد به یاد آورید و بفهیمد و در آن بیاندیشید . پس هرگاه آن را به یاد آورید و فهمیدید و به مقتضای آن عمل کردید، به سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت دست می یابید؛ چنان سعادتی که هیچ شقاوت و بدبختی با آن همراه نیست. پس چون به آنچه که در اصل شرع واجب است، امر نمود، دستور داد به آنچه که بنده بر خود واجب گردانده است وفا شود و فرمود .
آیه 92-91
وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ و به پیمان خدا چون عهد بستید وفا کنید و سوگندها را پس از تایید آن نشکنیدف در حالی که خدا را بر خود نگهبان ساختید، خداوند آنچه را که می کنید، می داند.
وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللّهُ بِهِ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ و مانند آن (زنی) نباشید که رشتۀ خود را پس از محکم تایبدن از هم وامی کرد، شما نباید سوگندهایتان را در میان مایۀ فریب سازید تا گروهی از گروهی دیگر (از لحاظ داشتن امکانات) فزونتر گردد. جز این نیست که خداوند شما را به آن می آزماید، و به یقین روز قیامت آنچه را که در آن اختلاف می ورزیدید ، برایتان روشنی خواهد ساخت.
این دو آیه همۀ عهدهایی را که بنده با پروردگارش بسته، از قبیل عبادت ها و نذرها و سوگندهای که مبنی بر انجام دادن کار نیک خورده است شامل می شود. و نیز پیمانی را که بنده با کسی دیگر می بندد و عده ای که بنده به کسی دیگر می دهد و آن را بر خود استوار می گرداند شامل می شود. پس بر بنده لازم است که در همۀ این موارد به عهد و سگوند خو وفا کند، و در صورت توانایی آن را به طور کامل به اتمام رساند. بنابراین خداوند از شکستن عهد و سوگند نهی کرده و فرموده است : (وَلاَ تَنقُضُواْ الأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا) در حالی که شما ای دو طرفی که پیمان بسته اید خدا را بر خود نگهبان و مراقب قرار داده اید. پس برای شما جایز نیست به آنچه که خداوند را در آن ضامن قرار داده اید عمل نکنید، زیرا اگر به آن پایبند نباشید و بدان وفا نکنید این کار باعث ترک تعظیم خداوند را کفیل و نگهبان خویش قرار داده ای رضایت داده و قانع شده است. پس همانطور که طرف دیگر شما را امین قرارداده و نسبت به شما حسن ظن دارد شما نیز باید به آنچه گفته ای و برخود استوار و موکد نموده ای وفا بکنی. (إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ) بی گمان خداوند می داند آنچه را که می کنید، پس هر عمل کننده ای را طبق عملش و بر حسب نیت و هدفش سزا و جزا می دهد. (وَلاَ تَكُونُواْ) و در شکستن پیمان هایشان از شت ترین الگو پیروی نکنید، الگویی که بر زشتی و نادانی انجام دهندۀ آن دلالت می نماید، و آن نمونه (كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ) زنی است که رشته های خود را محکم می تابیدو پس از آن کاملاً تابیده شده و محکم می گردیدند، رشتۀ خود را از هم وامی کرد، پس هم در تابیدن خسته شد و هم در واکردن رشته ها. پس جز ناکامی و خستگی و بر خردی سودی نبرد. همچنین کسی که پیمان خود را بشکند ستمگر و جاهل و بی خرد است و در دین و جوانمردی کمبود دارد، و همانند این زن می باشد. (تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَن تَكُونَ أُمَّةٌ) شما نباید سوگندهایتان را در میان مایۀ فریب سازید تا گروهی از گروهی دیگر  فزونتر گردد. یعنی شایسته نیست که سوگند موکد بخورید و برای شکستن آن منتظر فرصت باشید؛ به گونه ای که کسی که سوگند خورده است، اگر از نظر امکانات مادی و ضعیف باشد به سوگند خود وفا کند، اما نه به خاطر تعظیم سوگندی که خورده است ، بلکه به خاطر ناتوانی در پرداخت جریمۀ نقض کردن سوگندش به ان وفا می کند اما چنانچه کسی که سوگند خورده است از نظر امکانات مادی قوی باشد، و ببیند که شکستن سوگند به سود اوست بدون توجه به پیمان خدا و سوگند خود آن را می شکند. همه ی این کارها به تبعیت از هواهای نفس و تقدیم آن بر آنچه خدا از آنان خواسته است صورت می گیرد. نیز این کار بدان جهت صورت می گیرد که هوای نفسانی بر مروت انسانی و اخلاقی پسندیده تقدیم داشته شده است ، تا گروهی بر گروهی دیگر در تعداد و نیرو بیشتر گردد. (إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللّهُ بِهِ ) بدون شک خداوند با وفای به عهد، شما را مورد آزمایش قرار می دهد، زیرا خداوند اسبابی را تدارک دیده است که به وسیلۀ آن راستگویی وفادار را مورد آزمایش قرار می دهد و او را از فاسق بدبخت متمایز می نماید. (وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ) و قطعاً خداوند در روز قیامت آنچه را که در آن اختلاف می ورزید برایتان آشکار می سازد. پس هر کس را طبق عملش مجازات می نماید و عهد شکن و فریبکار را خوار می گرداند.
آیه ی 93
وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلكِن يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ و اگر خداوند می خواست شما را امتی واحد قرار می داد، ولی هر کس را که بخواهد گمراه می نماید و هر کس را که بخواهد هدایت می کند، و به طور قطع از آنچه می کردید پرسیده خواهید شد.
(وَلَوْ شَاء اللّهُ) و اگر خداوند می خواست همه مردم را بر هدایت جمع می نمود و آنان را (أُمَّةً وَاحِدَةً ) یک امت  قرار می داد، اما تنها خداست که هدایت می نماید و گمراه می سازد و هدایت کردن و گمراه نمودن کار اوست و تابع حکمت و عمل او می باشد؛ به فضل خویش، هدایت را به کسی می بخشد که مستحق آن است و کسی را که سزاوار هدایت نیست بر اساس عدالت خویش از آن محروم می نماید. (وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ) واز خیر و شری که می کردید پرسیده خواهید شد، و خداوند به طور کامل و به منصفانه ترین وجه شما را بر آن سزا و جزا می دهد.
آیه 94:
وَلاَ تَتَّخِذُواْ أَيْمَانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُواْ الْسُّوءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ و سوگندهایتان را در میان خود وسیلۀ فریب قرار ندهید تا (مبادا) قدمی پس از استواری اش بلغزد، و به سبب جلوگیری از راه خدا عذاب بزرگی را بچشید و در آخرت عذاب بزرگی داشته باشید.
(وَلاَ تَتَّخِذُواْ أَيْمَانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ ) و سوگندها و پیمانهایتان را تابع خواست ها خود مسازید؛ هرگاه خواستید به آن وفا کنید و هرگاه دلتان خواست آن را بکشنید ، زیرا اگر چنین کنید گامهایتان پس از استوار شدن بر راه راست می لغزد. (وَتَذُوقُواْ الْسُّوءَ ) و عذابی را بچشید که شما را ناگوار آید و به غم و اندوه اندازد (بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِيلِ اللّهِ( به سبب جلوگیری شما از راه خدا، بدانگاه که گمراه شدید و دیگران را گمراه نمودید، (وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ) و در آخرت عذابی بزرگ و چند برابر خواهید داشت.
آیه ی 97-95:
وَلاَ تَشْتَرُواْ بِعَهْدِ اللّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً إِنَّمَا عِندَ اللّهِ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ و پیمان خدا را به بهای اندک نفروشید، بی گمان آنچه نزد خداست همان برای شما بهتر است اگر بدانید.
مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ  آنچه نزد شماست از میان می رود و آنچه نزد خداست ماندگار و باقی است و به شکیبایان به (حسب) نیکوترین آنچه می کردند پاداش می دهیم.
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ هر کس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مومن باشد بدو زندگی پاکیزه و خوشایندی می بخشیم و پاداششان را طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد.
خداوند متعال بندگانش را از شکستن پیمانها و سوگندهایشان به خاطر برخورداری از منافع دنیا بر حذر داشته و می فرماید: (وَلاَ تَشْتَرُواْ بِعَهْدِ اللّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً ) و پیمان خدا را به بهای اندک نفروشید، و به خاطر دنیا آن را نشکنید ، بلکه به آن وفادار باشید. (إِنَّمَا عِندَ اللّهِ) همانا پاداشی که در دنیا و آخرت نزد خداست برای کسی که خشنودی خدا را بر هر چیز ترجیح داده و به پیمان خدا وفا نموده است، (هُوَ خَيْرٌ(   اگر متاع فانی دنیا بهتر است (إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ) اگر شما بدانید.
نعمتهای که نزد شماست فانی و ناپایدار است و آنچه نزد خدا می باشد ماندگار و باقی است، بنابراین آنچه را که ماندگار و باقی است بر آنچه که از بین می رود ترجیح دهید، زیرا آنچه شما دارید گرچه خیلی زیاد هم باشد، (يَنفَدُ ) از میان می رود و فنا می شود (وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ(  و آنچه نزد خداوند است باقی می ماند و از بین نمی رود. پس هر کس چیز فانی و بی ارزش را بر آنچه که ماندگار و با ارزش است ترجیح می دهد عاقل نیست. و این مانند فرمودۀ الهی است که فرموده است: (بل توثرون الحیوه الدنیا ، و الاخره خیر و ابقی) بلکه زندگی دنیا را ترجیح می دهید حال آنکه آخرت بهتر و ماندگارتر است. (و ما عند الله خیر للابرار) و آنچه نزد خداوند است برای نیکوکاران بهتر است . دراین آیات آدمی به زهد و بی توجهی به دنیا تشویق شده ، به ویژه زهدی که بر بندگان لازم است و آن زهد در اموری است که به زیان بنده می باشد، و باعث می شود بنده بدان مشغول شود و خداوند را فراموش کند، و آن را بر حق خدا مقدم دارد. پس چنین زهدی واجب است.
و از اسباب زهد یکی این است که بنده لذت های دنیا و شهوتهای آن را با خوبی های آخرت مقایسه نماید، و چون دنیا و آخرت را با یکدیگر مقایسه نماید چنان فرقی و تفاوتی میان این دو بیند که او را وادار کند تا آنچه را که برتر است ترجیح دهد.
زهدی که در مورد پسند خدا و پیامبر است آن نیست که آدمی تنها به عبادت هایی از قبیل نماز و روزه و روی آورد که نفع و سودشان فقط عادی انجام دهنده می گردد، بلکه زاهد واقعی کسی است که به اندازۀ توانایی خود دستورات ظاهری و باطنی شریعت را انجام دهد و با گفتار و کردار به سوی خدا و دین خدا دعوت دهد.
پس زهد حقیقی به معنی فاصله گرفتن از چیزی است که نه به سود د ین است و نه به سود دنیا، و اینکه آدمی به چیزی علاقه مند باشد و در مسیرش تلاش کند که برای او مفید است.
(وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ) و به کسانی که بر طاعت خدا بردباری کردند و خویشتن را از نافرمانی و معصیت او باز داشتند و به شهوات نیالودند، پادششان را بهتر و زیباتر از آنچه می کردند می دهیم؛ یک نیکی ده برابر می شود و تا هفتصد برابر افزایش می یابد و بیش از آن نیز افزایش می یابد. و خداوند پاداش کسی را که عملی خوب انجام دهد ضایع نمی کند. بنابراین پاداش دنیوی و خروی کسانی را که عمل نیک انجام دهند بیان نموده و فرمود:
(مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ ) هر کس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مومن باشد به او زندگی پاک و گوارایی می بخشیم. پس ایمان برای صحت و پذیرفته شدن اعمال صالح شرط است، بلکه اعمال بدون ایمان، صالح و شایسته نامیده نمی شود، زیرا ایمان اقتضا می نماید تا انسان کار شایسته انجام دهد. ایمان یعنی تصدیق قطعی و باور راستین، که ثمره ی آن اعمال واجب و مستحب جوارح است. پس هر کس ایمان داشته باشد و کار شایسته انجام دهد؛ (فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ) به او زندگی گوارا و خوشایندی می بخشیم و به گونه ای که قلب او سرشار از آرامش می گردد و از هر تشویق و پریشانی مصون خواهد بود و خداوند روزی پاکی را از جایی که گمان نمی برد به او می دهد.
(وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ) و در روز قیامت پاداششان را بر حسب بهترین عملی که انجام می دادند، می دهیم و آنها را با انواع لذتها و شادی هایی که هیچ چشمی مانند آن را ندیده و هیچ گوشی اخبار آن را نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است پاداش می دهیم پس خداوند به چنین کسی در دنیا و آخرت خوبی و نیکی می کند.
آیه 100-98:
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ  پس هنگامی که خواستی قرآن بخوانی از (شر) شیطان رانده شده به خدا پناه ببر.
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ بی گمان شیطان بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می نمایند هیچگونه تسلطی ندارد.
إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ یک سلطۀ او فقط بر کسانی است که او را به دوستی می گیرند، و بر کسانی است که آنها به او (= خداوند) شرک می ورزند.
هرگاه خواستی کتاب خدا را بخوانی که بهترین و بزرگترین کتابهاست و صلاح دلها و علوم فراوانی در آن نهفته است به خدا پناه ببر، زیرا هر گاه انسان بخواهد کار خوبی را شروع کن شیطان برای منصرف کردن وی بسیار تلاش می نماید تا او را از فهمیدن و پرداختن به مفاهیم و معانی آن باز دارد.
پس راه در امان ماندن از شر شیطان این است که انسان به خدا پنان برد. بنابراین خوانندۀ قران باید بگوید: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» و باید به معنی این جمله فکر کند و در دل به خدا توکل نماید و کوشش کند تا وسوسه ها و افکار بد شیطان را دفع نماید و سعی کند قوی ترین سبب دفع وسوسه را دارا باشد و آن خود آرایی با زینت ایمان و توکل است.
شیطان (لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ ) هیچگونه تسلطی ندارد، (عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ) بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگار یگانه توکل می نمایند پس خداوند شر شیطان را از کسانی که ایمان دارند و بر او توکل می کنند، دور می نماید، و شیطان راهی برای تسلط بر آنان ندارد.
(إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ ) بلکه تسلط شیطان تنها بر کسانی است که او را دوست خود قرار می دهند و دوست قرار دادن شیطان بدین صورت انجام می شود که آدمی خود را از خداوند دور نماید و از شیطان پیروی کند و به حزب و گروه او بپیوندد . پس آنها کسانی اند که شیطان را یاور و سرپرست خود قرار داده و در نتیجه شیطان آنها را به سوی ارتکاب گناهان کشانده و به طرف جهنم سوق می دهد.
 
 
آیه ی 102-101:
وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ و چون آیه ای را به جای آیه ای دیگر جایگزین کنیم و خداوند خود بهتر می داند که چه چیز را نازل می کند می گویند: «تو بر خدا دروغ می بندی» بلکه بیشترشان نمی دانند.
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ بگو: «روح القدس آن را به حق از سوی پروردگارت نازل کرده است تا مومنان را ثابت قدم گرداند و هدایت و بشارتی باشد برای مسلمانان».
خداوند متعال بیان می کند کسانی که قرآن را تکذیب می کنند از چیزی پیروی می نمایند که گمان می کنند دلیلی است برای (صحت ادعای) آنان و آن این که خداوند متعال که حاکم و حکیم و قانون گزار است و بر اساس حکمت و رحمتش حکمی را جایگزین حکمی دیگر می نماید. پس تکذیب کنندگان وقتی این را می بینند از پیامبر و آنچه آورده است خرده می گیرند و (قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ ) می گویند: «تو بر خدا دروغ می بندی» خداوند متعال می فرماید (بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ) بلکه بیشتر آنها نمی دانند. پس آنان نادان هستند و پروردگار خود و شریعت او را نمی شناسند و مشخص است خرده گرفتن جاهلی که بدون علم و دانش صورت می گیرد اعتباری ندارد، زیرا نقد کردن چیزی مستلزم آن است که آدمی بدان چیز علم کافی داشته باشد. یعنی باید شخص چیزی را به خوبی بداند آنگاه از آن عیب بگیرد یا به ستایش آن بپردزاد.
بنابراین خداوند حکمت آن را بیان نمود و فرمود: (قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ ) بگو: قرآن را جبریل مقدس که از هر عیب و خیانت و آفتی پاک است، از سوی پروردگارت نازل کرده است ، (بِالْحَقِّ(  یعنی نازل شدن آن از جانب خدا به حق است و قرآن مشتمل بر اخبار، اوامر و نواهی حق است و هیچ کس راهی برای اتقاد صحیح در آن ندارد، چون وقتی بداند که قرآن حق است خواهد دانست که آنچه با قرآن معارض و مخالف باشد باطل است. (لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا(  تا مومنان را هنگام نزول آیات قرآن بر آنها ثابت قدم گرداند. پس همواره حق به تدریج به دلهایشان می رسد تا ایمانشان از کوههای محکم استوارتر شود. نیز آنها می دانند که قرآن حق است ، و هرگاه خداوند حکمی از احکام را مشروع نماید، سپس آن را منسوخ کند مومنان می دانند که خداوند به جای آن، حکمی دیگر مانند آن یا بهتر از آن را جایگزین می نماید و می دانند که منسوخ شدن آن با حکمت الهی و اقتضای عقل تناسب دارد. (ْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ) و هدایت و بشارتی برای مسلمانان است. یعنی آنها را به حقایق اشیا راهنمایی می کند و برای آنها حق را از باطل و هدایت را از گمراهی مشخص می نماید، و به آنان مژده می دهد که پاداش نیکی دارند و همواره در آن باقی می مانند.
بنابراین نزول تدریجی قرآن مایۀ هدایت و بشارت بیشتر آنها می گردد و اگر قرآن یک دفعه بر آنان نازل می شد، فکر آنها پراکنده می شد، بلکه ابتدا خداوند حکم و بشارتی را نازل می کند، سپس چون آن را فهمیدند درک نمودند و منظور آن را دانستند و از آن سیراب شدند مجدداً حکمت دیگر را نازل می نماید و این روند را ادامه می دهد. بنابراین اصحاب به وسیلۀ قرآن به جایگاه والایی رسیدند و اخلاق و سرشت آنها تغییر کرد و از فضایل و مکارم شایسته ای برخوردار شدند به گونه ای که از گذشتگان و آیندگان گوی سبقت را ربودند. و برای کسانی که بعد از اصحاب می آیند برتر و بهتر این است که با اخلاق آن خوی بگیرند و در تاریکی های گمراهی و جهالت به وسیله نور آن راهشان را روشن نمایند و در همۀ حالتها قرآن را پیشوای خود قرار دهند و با این کار امور دینی و دنیوی خود را سامان بخشند.
آیه ی 105-103:
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَـذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ و به راستی می دانیم که آنان می گویند: «جز این نیست که انسانی این قرآن را به او می آموزد». زبان کسی که به او نسبت می دهند گنگ و غیر عربی است و این قرآن به زبان عربی روشن است.
إِنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللّهِ لاَ يَهْدِيهِمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بی گمان کسانی که به آیات خدا ایمان نمی آورند خداوند آنان را هدایت نمی کند و عذاب دردناکی دارند.
إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَأُوْلـئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ فقط آنان دروغ می بندند که به آیات خدا ایمان ندارند و ایشانند که دروغگویانند.
خداوند متعال از گفتۀ مشرکانی خبر می دهد که پیامبر را تکذیب می کردند و اینکه ، (أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ ) آنها می گویند: «قرآنی که پیامبر آورده است انسان به او می آموزد». اما انسانی که مد نظر آنان است عجمی زبان و غیر عرب است، (هَـذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ) و این قرآن به زبان روشن عربی است. آیا این امکان دارد؟ آیا چنین سخنی صادق است؟ اما دروغگو، دروغ می گوید و به دروغش فکر نمی کند که نتیجه اش به کجا می رسد. بنابراین سخن او دارای تناقض و فساد می گردد و این تضاد و فساد باعث می شود تا سخنش رد شود.
(إِنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللّهِ ) بدو شک کسانی که به آیات خدا که به صراحت بر حق روشن دلالت می نمایند ایمان نمی آورند و آن را رد کرده و نمی پذیرند، (لاَ يَهْدِيهِمُ اللّهُ) خداوند آنها را هدایت نمی کند چرا که هدایت پیش آنها آمد، اما آن را نپذیرفتند. پس به سزا و کیفر نپذیرفتن هدایت از آن محروم شدند و خداوند خوارشان گردانید (وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ) و در آخرت عذابی دردناکی پیش رو دارند. (إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ) همانا دروغ بستن کار کسانی است که به آیات خدا ایمان ندارند، مانند کسانی که پس از اینکه نشانه اهی روشن پیش آنها آمد با پیامبر خدا مخالفت ورزیدند. (وَأُوْلـئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ ) در حقیقت خود ایشانند که دروغگویند، و دروغگویی در آنها منحصر است و آنها بیش از دیگران سزاوارند که دروغگو نامیده شوند.
اما محمد صلی  الله علیه واله که به ایات خدا ایمان دارد و در برابر پروردگارش فروتن می باشد محال است که بر خدا دروغ ببندد، و به دروغ چیزهایی را به او نسبت دهد که خداوند نگفته است. دشمنانش او را به دروغگویی که صفت خودشان است متهم کردند، اما خداوند خوارشان نمود و رسوایشان کرد. و ستایش از آن خداست.
آیه ی 109-106:
مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَـكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ هر کس که پس از ایمان آوردنش به خدا کفر ورزد (به عذاب دردناکی گرفتار خواهد شد) مگر کسی که وادار به اظهار کفر شود و در همان حال د لش به ایمان مطمئن باشد، ولی کسانی که برای پذیرش کفر سینه بگشایند خشم خداوند بر آنان است و عذاب بزرگی دارند.
ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّواْ الْحَيَاةَ الْدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ این بدان خاطر است که آنان زندگانی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند و خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند.
أُولَـئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ایشان کسانی اند که خداوند بر دلها و گوش ها و چشمانشان مهر نهاده است و اینان بی خبرانند.
لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرونَ بدون شک آنان در آخرت همان زیان کارانند.
خداوند از زشتی حالت کسی که خبر می دهد که (كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ) پس از ایمان آوردنش کافر شود. چنین کسی پس از اینکه بینا شده کور گشته و بعد از اینکه هدایت شده به گمراهی بازگشته و سینه اش را برای پذیرش مجدد کفر گشوده و به آن راضی و مطمئن شده است. خداوند می فرماید: چنین کسانی به خشم شدیدی از سوی پروردگار مهربان گرفتار می شوند خداوند هرگاه به خشم بیاید هیچ چیزی در برابر خشم او توان مقاومت را ندارد و همه چیز بر چنین کسانی خشمگین می شود . (وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ) و ایشان عذاب بزرگ و مستمری در پیش روی دارند. (ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّواْ الْحَيَاةَ الْدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ ) این بدان خاطر است که آنان زندگانی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند و به طمع متاع دنیا، و به سبب علاقه نداشتن به آخرت به عقب برگشتند، پس وقتی که کفر را بر ایمان ترجیح دادند خداوند آنها را از هدایت محروم نمود، چون کفر تبدیل به صفت و حالت همیشگی آنها شد . بنابراین خداوند بر دلهایشان مهر نهاد به گونه ای که هیچ خیری به دلهایشان وارد نمی شد، وبر گوش و چشمانشان مهر نهاد، به نحوی که نمی توانستند چیزی را بشنوند یا ببینند که به آنها فایده برساند .
پس غفلت و خواری آنها را دربرگرفت و از رحمت خدا که هر چیزی را در گسترۀ خود جای داده است محروم شدند چون رحمت الهی به نزد آنها آمد ولی آن را نپذیرفتند.
(لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرونَ ) بدون شک آنان در آخرت همان زیان کارانند. که خود و اموال و خانوادۀ خود و نعمت پایدار و همیشگی را از دست می دهند و به عذاب دردناک گرفتار می شوند. به خلاف کسانی است که مجبور به اظهار کفر می شوند، اما دلهایشان سرشار از ایمان است و به ایمان علاقه دارند، برای چنین افرادی که بناچار اظهار کفر می کنند اشکالی ندارد و بر آنها گناهی نیست و در صورتی که مجبور شوند می توانند کلمۀ کفر را بر زبان بیاورند و این دلالت می نماید کسی که از روی اجبار زنش را طلاق می دهد یا برده اش را ازاد می کند یا مجبور به خریدن یا فروختن چیزی می شود و یا سایر عقدها و معاملاتی که به زور و اجبار می بندد، اعتباری ندارد و هیچ حکم شرعی بر آن مترتب نمی شود. چون اگر انسان از روی اکراه و اجبار کلمۀ کفر را بر زبان بیاورد مورد مواخذه قرار نگیرد، در دیگر موارد به طریق اولی مواخذه نمی شود.
آیه 111-110
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُواْ مِن بَعْدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَاهَدُواْ وَصَبَرُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ  سپس پروردگارت نسبت به کسانی که پس از آن که شنکنجه شدند هجرت کردند، سپس به جهاد پرداختند و شکیبایی ورزیدند آمرزندۀ مهربان است.
يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَن نَّفْسِهَا وَتُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ به یاد آر روزی را که هر شخصی جدال کنان به دفاع از خود می پردازد و به هر کسی پاداش آنچه کرده است به تمام و کمال داده می شود و ایشان ستم نمی بینند.
پروردگارت نسبت به بندگان مخلص خویش که آنها را با لطف واحسان خود پرورانده است آمرزندۀ مهربان است؛ کسانی که در راه او هجرت نموده و سرزمین و اموالشان را برای طلب رضای خدا رها کرده،و بر دینش مورد شکنجه قرار گرفته اند تا به کفر بازگردند، اما همچنان بر ایمان و یقین استوار و ثابت قدم بوده و با دشمنان خدا با زبان و دست خویش جهاد نموده تا آنان را وارد دین خدا نمایند، و بر این عبادتها که برای بیشتر مردم سخت و دشوارند شکیبایی نمودند، بی گمان خداوند برای چنین کسانی آمرزنده و مهربان است.
و این بزرگترین سببی است که به وسیلۀ آن می توان به بزرگترین و بهترین بخشش دست یازید، و آن مغفرت و آمرزش الهی است که تمام گناهان کوچک و بزرگ را دربر می گیرد. و از هر چیز ناگواری در امان می مانند، و به وسیلۀ رحمت الهی حالات آنها و امور دینی و دنیایشان سامان می یابد و در روز قیامت از رحمت خداوند بهره مند می شوند.
(يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَن نَّفْسِهَا) روزی خواهد آمد که هر شخصی از خود به دفاع بر می خیزد و هر یک به نجات خویش می اندیشد و هیچ چیزی جز خودش برای او مهم نیست. در چنین روزی بنده محتاج ذره ای از نیکی خواهد بود، (وَتُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ) به هر کسی پاداش آنچه از خیر و شر انجام داده است به تمام و کمال داده می شود (وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ) و ایشان ستم نمی بینند ، پس به گناهان و بدیهایشان افزوده نشده و نیز از نیکی هایشان کاسته نمی شود. (فالیوم لا تظلم نفس شیئا و لا تجزون الا ما کنتم تعملون) پس امروز بر هیچ کس ستمی نمی شود و جز آنچه که می کردید پاداش نمی بینید.
 
 
آیه ی 113-112:
وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ خداوند (مردمان ) شهری را مثال می زند که ایمن و آسوده بودند و از هر طرف روزیشان به گونۀ فراوان به سویشان سرازیر می شد، اما کفران نعمت خدا کردند و خداوند به خاطر کاری که انجام دادند لباس گرسنگی و هراس را به تن آنان کرد و طعم گرسنگی را بدیشان چشانید.
وَلَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مِّنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ و به راستی پیامبری از خودشان به سوی آنان آمد و او را دروغگو انگاشتند و آنگاه در حالی که ستمکار بودند عذاب ایشان را فرا گرفت.
این شهر، مکه معظمه بود که در امن و امان به سر می برد؛ هیچ کس در آن مورد حمله قرار نمی گرفت و جاهلان به آن احترام می گذاشتند تا جایی که اگر کسی قاتل پدر و برادرش را در مکه می دید علی رغم اینکه شد غیرت و تعصب جاهلانه ای که در وی بود به او حمله ور نمی شد، پس آنها در مکه از امنیت کامل و روزی فراوان برخوردار بودند طوری که چنین امنیت و روزی فراوان در جایی دیگر یافت نمی شد. مکه شهری بود ک هکشتزار و درختی در آن وجود نداشت اما خداوند روزی را از هر طرف به سوی ساکنانش سرازیر نمود. پس پیامبری از خود اهل مکه پیش آنان آمد که به امانتداری و راستگویی او واقف بودند، سپس آنها را به سوی بهترین کارها فرا خواند و از کارهای بد بازداشت اما آنها او را تکذیب کرند و نعمت خدا را ناسپاسی نمودند. بنابراین خداوند آنها را به عکس آنچه که در آن به سر می بردند گرفتار نمود و آنها را دچار ناامنی و هراس و فقر و تنگدستی کرد و این به خاطر عملکرد و ناسپاسی و کفر آنها بود: (و ما ظلمهم الله ولکن انفسهم یظلمون) و خداوند بر آنها ستم نکرد، بلکه آنها خودشان بر خود ستم می کردند.
آیه ی 118-114
فَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَيِّبًا وَاشْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ و از روزی حلال و پاکیزه ای بخورید که خداوند به شما داده است. و شکر نعمت خدا را به جای آ ورید اگر او را می پرستید.
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ خداوند فقط مردار و خون و گوشت خوک و آنچه نام غیر خدا (به هنگام ذبح) بر آن گفته شده باشد بر شما حرام نموده است، ولی کسی که مجبور شود، در صورتی که علاقمند نبوده و متجاوز نباشد (بر وی ایرادی نیست ) همانا خداوند آمرزندۀ مهربان است.
وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـذَا حَلاَلٌ وَهَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ و برای آنچه که زبانتان به دروغ بیان می کند می گویید این حلال است و آن حرام تا بر خداوند دروغ ببندید، همانا کسانی که بر خدا دروغ می بندد رستگار نمی گردند.
مَتَاعٌ قَلِيلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ کالای اندکی است و عذابی دردناک دارند.
وَعَلَى الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ  و ما بر یهودیان چیزهایی را حرام کردیم که قبلاً برای تو حکایت نمودیم، و ما به آنان ستم نکردیم بلکه خودشان به خویشتن ستم می کردند.
خداوند بندگانش را دستور می دهد تا از چهارپایان و دانها و میوه ها و چیزهای دیگری که ب آنها داده است بخورند، (حَلالاً طَيِّبًا) و در حالی که این روزها دارای این دو صفت اند: حلال و پاکیزه . یعنی حرام نبوده و آن را به زور از دیگران نگرفته باشند. پس، از آنچه که خداوند برایتان آفریده است بدون اسراف و تجاوز است،اده کنید. (وَاشْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ) و شکر نعمت خدا را به جای آ ورید، و با اعتراف به نعمت هایش و با به کارگیری آنها در مسیر طاعت خدا، شکر آن را به جای آورید. (إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ)اگر عبادت و پرستش را خالصانه و فقط برای او انجام می دهید. پس سپاس او را به جای آورید، و نعمت هایش را فراموش نکنید.
(إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ ) خداوند تها چیزهای مضر را برای شما حرام نموده است تا شما را از آن دور بدارد. این اشیای مضر مانند (الْمَيْتَةَ ) مردار، و آن شامل هر چیزی است که به صورت غیر شرعی ذبح شده باشد. اما در این میان ملخ و ماهی مستثنی هستند . (وَالْدَّمَ ) و خون جاری، اما آنچه در رگها و گوشت باقی می ماند زیانی ندارد. (وَلَحْمَ الْخَنزِيرِ ) و گوشت خوک به خاطر آلودگی اش حرام است، و این شامل گوشت و چربی و تمام اجزای آن می باشد. (وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ(  و هر آنچه که به نام ذبخ نام غیر خدا  بر آن برده شده باشد، مانند حیوانی که برای بتها و قبرها و امثال آن ذبح می شود، زیرا هدف از این ذبیحه شرک ورزیدن است. (فَمَنِ اضْطُرَّ )پس هر کس مجبور گردد تا از چیزی از این موارد حرام بخورد، به این صورت شود، یا بترسد که اگر نخورد هلاک گردد، بر او ایرادی نیست، (غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ(  اما به شرطی که علاقه مند نبوده و متجاوز نباشد. یعنی به شرطی که خوردن حرام در حالتی که مجبور نیست قصد نکند و از حلال به حرام تجاوز ننماید، یا اینکه از اندازه ای نیاز بیشتر نخورد. اینها چیزهایی هستند که خداوند حرام نموده است.
(وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـذَا حَلاَلٌ وَهَـذَا حَرَامٌ ) و با نسبت دادن دروغ به خداوند از جانب خود چیزی را حرام یا حلال نکنید. (لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ ) تا بر خداوند دروغ ببندید، بدون شک کسانی که بر خدا دروغ می بندد نه در دنیا رستگار می شوند و نه در آخرت، و حتماً خداوند آنها را رسوا خواهد کرد گرچه در دنیا بهره مند شوند، زیرا دنیا. (مَتَاعٌ قَلِيلٌ ) کالای اندک است و سرنوشت و سرا نجام آنها به سوی جهنم است. (وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ) و آنان عذابی دردناکی دارند. پس خداوند جز چیزهای آلوده را بر ماحرام نکرده است، و این فضل اوست تا از هر آلودگی مصون بمانیم.
خداوند به سبب کفر و ستم یهودیان چیزهای پاکی را که برایشان حلال بود بر آنان حرام نمود، آن گونه که در سورۀ انعام آمده است: (وَعَلَى الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا کل ذی ظفر و من البقر و الغنم حرمنا علیهم شحومهما الا ما حملت ظهورهما او الحوایا او ما اختلط بعظم ذلک جزینهم ببغیهم و انا لصدقون) و هرحیوان ناخن داری را بر یهودیان حرام کردیم. و از گاو و گوسفند پیه ها و چربی های آنها را بر آنان حرام نمودیم، مگر پیه ها و چربی هایی که بر پشت آنها قرار دارد، یا پیه ای که با آنچه در داخل شکم است مخلوط شده است، بدینسان نظر به سرکشی آنان مجازاتشان کردیم و بی گمان ما راستگوییم.
 
 
آیه ی 119
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ سپس پروردگارت نسبت به کسانی که از روی نادانی کارهای بد انجام دهند و بعد از آن توبه نمایند و به اصلاح بپردازند بس آمرزنده و مهربان است.
در اینجا خداوند بندگانش را به توبه کردن تشویق می نمیاد و آنها را به بازگشت به سوی خود فرا می خواند . پس خداوند خبر داده است که هر کس از روی نادانی کار بدی انجام بدهد و نداند عواقب آن چیست  اگر چه قصداً آن گناه را مرتکب شده باشد حتماً به هنگام ارتکاب گناه از آگاهی او نسبت به زشتی و عواقب گناه کاسته می شود . پس وقتی که توبه کند و به درستکاری و اصلاح بپردازد؛ گناه را ترک نماید و از آن پشیمان شده و اعمالش را اصلاح کند خداوند او را می آمرزد، و بر او رحم می نماید و توبه اش را می پذیرد و او را به حالت اولی اش یا به حالت بهتر از آن بر می گرداند.
آیه ی 123-120
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ به راستی ابراهیم پیشوایی مطیع و علاقه مند به توحید بود و از مشرکان نبود.
شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ سپاسگزار نعمتهای وی (= خدا) بود، او را برگزید و به راه راست هدایتش کرد.
وَآتَيْنَاهُ فِي الْدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ و در دنیا به اندکی دادیم و در آخرت هم از زمرۀ شایستگاه خواهد بود.
ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ سپس به سوی تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم حق گرا پیروی کن (زیرا) وی از مشکرکان نبود.
خداوند متعال از آنچه به ابراهیم ارزانی نموده و از فضایل و مناقب عالی و کاملی به وی اختصاص داده بود خبر داده و می فرماید(إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً( به راستی ابراهیم پیشوایی بودکه همۀ خصلت های خوب را داشت و هدایتگر بود (قَانِتًا لِلّهِ )مطیع و بر طاعت پروردگارش مداوم بود و دین و عبادت را خالصانه برای خدا انجام می داد، (حَنِيفًا) از سر محبت و توبه و بندگی روی آورنده به خدا بود و از غیر او روی گردان بود. (وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ) و در گفتار و کردار و تمام حالاتش از مشرکان بیزار بود، چون ابراهیم امام و پیشوای موحدان و یکتاپرستان است. (شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ ) او سپاس گزار نعمتهای خدا بود، یعنی خداوند در دنیا به او خوبی و نیکی داده  و او شکر آن را به جای آورد. پس در نتیجه برخورداری از این عادتهای زیبا و عالی (اجْتَبَاهُ ) پروردگارش او را برگزید و دوست و خلیل خود قرار داد، و ایشان را از برگزیدگان خلق خدا و از منتخبان و از بهترین بدنگان مقربش گرداند.
(وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ) و او را در علم و عمل به راه راست هدایت نمود، پس او حق را شناخت و هر چیزی ترجیح داد. (وَآتَيْنَاهُ فِي الْدُّنْيَا حَسَنَةً ) و در دنیا با او نیکی کردیم. روزی زیاد و همسر زیبا و فرزندان صالح و شایسته و اخلاق پسندیده از جملۀ نیکی هایی بود که به او دادیم. (و انه فی الاخره لمن الصلحین) و بی گمان در آخرت هم از زمرۀ صالحان خواهد بود؛ کسانی که دارای مقام های عالی، و مقرب خداوند متعال هستند و از بزرگترین فضیلتهای ابراهیم این است که خداوند به کاملترین انسان و سرور انسانیت (حضرت محمد علیه السلام) و حی نمود که از آیین ابراهیم پیروی نماید و او و امتش ایشان را پیشوای خود قرار دهند.
آیه ی 124:
إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (گرامیداشت ) روز شنبه بر کسانی واجب گردید که دربارۀ آن اختلاف ورزیدند، و بی گمان پروردگارت روز قیامت میان آن دربارۀ آنچه در آن اختلاف می ورزیدند داوری خواهد کرد.
خداوند متعال می فرماید: (إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ(   بزرگداشت شنبه بر کسانی واجب گشت که دربارۀ آن اختلاف ورزیدند، آنگها که در مورد جمعه گمراه شدند. و آنها یهودیان بودند. پس اختلاف ورزیدن آنان سبب شد تا بزرگرداشت روز شنبه بر آنها واجب شود، وگرنه در حقیقت روز جمع برتر و با فضیلت تر است، و جمعه روزی است که خداوند این امت را به بزرگداشت آن رهنمون کرده است.
(وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ) و بی گمان پروردگارت روز قیامت میان آن دربارۀ آنچه در آن اختلاف می ورزیدند داوری خواهد کرد.و اهل حق را از اهل باطل ، نیز آنان که سزاوار پاداش اند و آنهایی که سزاوار عذاب هستند از یکدیگر جدا می نماید.
آیه ی 125
ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (مردم را) با حکمت و اندرز نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان و با ایشان به شیوه ی نیکوتر و بهتر گفتگو کن. بی گمان پروردگارت به حال کسی که از راه او گمراه و منحرف می شود آگاهتر ، و او به راه یافتگان داناتر است.
دعوت و فراخوانی مردم چه مسلمان و چه کافر به راه راست پروردگار که مشتمل بر علم مفید و عمل صالح می باشد باید (بِالْحِكْمَةِ) با حکمت باشد. یعنی هر یک را طبق حالت و فهم و پذیرش و اطاعت او دعوت کن. و از جملۀ حکمت در دعوت این است که دعوت آگاهانه و از روی دانش انجام شود نه از روی نادانی و جهالت . و نیز حکمت این است که باید از آنچه مهمتر و به ذهن مردم نزدیکتر است و بیشتر آن را می پذیرند آغاز کرد، و با نرمی مهربانی دعوت داد. اگر مخاطب به وسیلۀ و اندرز فراخوانی حکیمانه منقاد شد چه بهتر، و اگر حکمت کارساز نشد باید با وی از باب، (وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ(  در آید، و آن عبارت است از امر و نهی همراه با تشویق و ترهیب . پس یا منافع بی شمار چیزهایی که خداوند به آن دستور داده است و مضرات فراوان چیزهایی که از آن نهی کرده است بیان کند، و یا به ذکر تکریم و رفعت مقام کسی بپردازد که دین خدا را اقامه نماید که دین خدا را اقامه ننموده است. و یا به ذکر ثواب دنیوی و اخرویی بپردازد که خداوند برای فرمانبرداران آماده نموده است و به عذاب دنیوی و اخرویی که برای گناهکاران در نظر گرفته است بپردازد.
چنانچه فردی که دعوت داده می شود خود را بر حق بداند. و یا انگیزه و علتی موجود باشد که او را به سوی باطل فرا خواند، در این صورت دعوتگر باید (بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ) به شیوۀ نیکوتر و بهتر با او گفتگو و مجادله نماید. و این راههایی است که عقلاً و نقلاًٌ باعث می شود تا مخاطب دعوت و پیام را بپذیرد.
از جملۀ مجادله و گفتگو به شیوه ی بهتر این است با دلایلی که منکر به آن معتقد است علیه او استدلال شود ، زیرا با این کار بهتر می توان به هدف دست یافت. و نباید مجادله و گفتگو به ناسزاگویی و دشمنی منجر شود، زیرا در آن صورت مجالده از هدف و مقصود خود خارج شده و فایده ای در بر نخواهد داشت، چرا که هدف از مجادله و گفتگو هدایت کردن مردم به سوی حق است نه هدف شکست دادن و پیروز شدن
(إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ) بی گمان پروردگارت به حال کسی که از راه او گمراه  منحرف می شود آگاهتر است یعنی سببی را باعث شده او گمراه شود بهتر می داند، و اعمالی را که از گمراهی اش ناشی می شوند بهتر می داند، و خداوند او را مجازات خواهد کرد. (وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ) و او به راه یافتگان داناتر است، و می داند که آنها شایستۀ هدایتند، بنابراین آنان را هدایت نموده، سپس بر آنها منت گذارده و آنان را بر می گزیند.
آیه ی 128-126:
وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ و هرگاه خواستید مجازات کنید بدان اندازه مجازات کنید (و کیفر دهید) که مانند آن کیفر یافته اید، و اگر صبر کنید قطعاً بردباری برای صبر کنندگان بهتر است.
وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلاَ تَكُ فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ  و شکیبایی کن و شکیبایی ات مگر به (توفیق) خداوند نیست، و بر آنان اندوهگین مشو و از آنچه مکر می ورزند تنگدل مباش.
إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ بی گمان خداوند با پرهیزگاران است و با آنانکه نیکوکارانند.
خداوند متعال در حالی که عدالت را امری مباح می شمارد و فضل و احسان را بهتر می ستاید، می فرماید: (وَإِنْ عَاقَبْتُمْ ) و اگر کسی را که با گفتار و کردار با شما بدی کرده است مجازات کردید، (فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ ) به همان اندازه که کیفر یافته اید او را کیفر دهید و مجازات کنید، بدون اینکه بیشتر از آنچه با شما کرده با او انجام دهید، (وَلَئِن صَبَرْتُمْ)  و اگر از مجازات دادن خودداری کنید و جنایت آنها را ببخشید، (لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ ) قطعاً گذشت و صبر کردن، برای بردباران از انتقام بهتر است. و آنچه نزد خداوند برای شما هست بهتر می باشد. همانطور که خداوند متعال فرموده است : (فمن عفا و اصلح فاجره علی الله) پس هر کس عفو کرد و اصلاح نمود پاداشش بر خداست.
و سپس خداوند پیامبرش را دستور داد تا در دعوت دادن مردم به سوی او صبر پیشه کند، و در این مورد از خداوند یاری بجوید و بر خودش تکیه ننماید. پس فرمود.(وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ ) و شکیبایی و بردباری پیشه کن و شکیبایی ات جز در پرتو لطف و یاری و توفیق خداوند میسر نیست، و اوست که تو را بر بردباری نمودن یاری می نماید و ثابت قدم و استوار می گرداند (وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ(  و چون آنها را دعوت دادی و دعوت تو را نپذیرفتند غمگین مشو، زیرا اندوهگین شدن چیزی را برای تو ببار نمی آورد. (وَلاَ تَكُ فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ ) و در برابر مکر و نیرنگی که می ورزند تنگدل و ناراحت مباش، زیرا توطئه و مکرشان به خودشان بر می گردد و تو از پرهیزگاران نیکوکار هستی. و بدون شک خداوند با یاری و توفیق استوار داشتن با پرهیزگاران و نیکوکاران است؛ و آنان کسانی اند که از کفر و معاصی پرهیز نموده و عبادت خدای خود را به بهترین وجه انجام داده اند؛ او را طوری پرستش کرده اند که انگار وی را می بیندن و اگر وی را نمی بینند، می دانند که او آنان را می بیند و با بندگان خدا نیز نیکی نموده و به هر طریق ممکن به آنان نفع رسانده اند.
از خداوند متعال مسئلت می نماییم که ما را از زمرۀ پرهیزگاران و نیکوکاران فرار دهد.
تفسیر سوره نحل تمام شد سپاس خدای را


تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

"اقوامی را درک نمودم که اگر یکی از آنها به پری زمین مال انفاق می‌نمود خود را از بزرگی گناه در نفس خویش در امان نمی‌دانست." - حسن بصری (رحمه الله), جامع العلوم والحکم 211

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 11919
دیروز : 3293
بازدید کل: 8247264

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010