Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "أکمل المؤمنين إيمانا أحسنهم خلقا، و خيارکم خيارکم لنسائهم " (صحيح – ترمذى 928)، يعنى: "کاملترين مؤمنان از لحاظ ايمان، خوش اخلاقترين آنان‌اند و بهترين شما کساني هستند که براي همسرانشان بهترند"

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره روم > تفسیر سوره روم از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9216              تعداد مشاهده : 305             تاریخ افزودن مقاله : 14/1/1390

تفسير سوره ي روم


مكي و 60 آيه است.
بسم الله الرحمن الرحيم
آيه ي 7 – 1 :
الم الف، لام، ميم.
غُلِبَتِ الرُّومُ روميان شكست خوردند.
فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ در نزديكترين سرزمين. و آنان پس از شكستشان پيروز خواهند شد.
فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ در مدت چند سالي. پيش از اين و پس از اين فرمان از آن خداست، و آن روز م‍ؤمنان شادمان مي شوند.
بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاء وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ به ياري خدا. هر كس را كه بخواهد ياري مي كند و او تواناي مهربان است.
وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ] اين[ وعدة خداست، خداوند وعده اش را خلاف نمي كند ولي بيشترين مردم نمي دانند.
يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ از زندگاني دنيا تنها ظاهر را مي دانند و از آخرت بي خبرند.
فارس و روم در آن زمان قدرتمندترين دولت هاي روي زمين بودند و چون رقيب يكديگر بودند و جنگ هايي ميان آنها در مي گرفت.
فارس ها مشرك و آتش پرست و رومي ها اهل كتاب بودند و به تورات و انجيل نسبت داده مي شدند، و آنها از فارس ها به مسلمانان نزديكتر بودند. بنابراين مسلمنان دوست داشتند كه آنها بر فارس ها پيروز شوند، و مشركين از آن جا كه در شرك با فارس ها اشتراك داشتند دوست داشتند فارس ها روميان را شكست دهند و بر آنها پيروز شوند. پس فارس ها بر رومي ها پيروز گرديدند اما همه ي سلطنت آنان را نتوانستند تصرف كنند، بلكه آن بخشط از سرزمين آنها را تصرف كردند كه به سرزمين فارس ها نزديك تر بود. بنابراين مشركين مكه خوشحال شدند و مسلمانان اندوهگين گشتند. پس خداوند به آنها خبر داد و آنان را وعده داد كه به زودي روميان فارس ها را شكست خواهند داد و بر آنان پيروز خواهند شد.
فِي بِضْعِ سِنِينَ در مدئت چند سالي. منظور نه، هشت، هفت، و ... است. «بضع» عددي است كه از ده بيشتر نيست و از سه كمتر نمي باشد. و پيروزي فارس بر روم و سپس پيروزي روم بر فارس به خواست خداوند بود. از اين رو فرمود : للهِ الأمْرُ مِن قَبْلُ وَ مِن بَعْدُ همه چيز در دست خدا و به فرمان اوست چه قبل از اين كه روميان شكست خوردند و چه بعداز اين كه پيروز شدند.
پس پيروزي و چيره شدن فقط به خاطر اسباب نيست، بلكه بايد در كنار اسباب قضا و تقدير الهي نيز بر آن رفته باشد. وَ يَؤمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤمِنُونَ بِنَصْرِ اللهِ يَنصُرُ مَن يَشَآءُ و روزي كه روميان بر فارس ها پيروز مي شوند و آنها را شكست مي دهند مؤمنان به ياري خداوند شادمان مي شوند و خداوند هر كس را كه بخواهد ياري مي دهد. يعني از اينكه رومي ها بر فارس ها  پيروز مي شوند خوشحال مي گردند گر چه هر دو گروه كافرند ولي برخي شرها از برخي ديگر سبكتر و خفيف تر است. و در آن روز مشركين اندوهگين خواهند شد. وَ هُوَ الْعَزِيزُ و او تواناست و بر همة آفريده ها چيره مي باشد : تُؤتِيِ الْمُلْكَ مَن تَشَآءُ وَ تَنزِعُ المُلْكَ مِمَّن تَشَآءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَآءُ فرمانروايي را به هر كس كه بخواهي مي دهي، و فرمانروايي را از هر كس كه بخواهي مي گيري. و هر كس را كه بخواهي عزت مي دهي و هر كس را كه بخواهي خوار مي نمايي.
الرَّحِيمُ و نسبت به بندگان مؤمن خود مهربان است، چون براي آنها اسباب بي شماري فراهم آورده كه آنان را سعادتمند و ياري مي نمايد.
وَعْدَ اللهِ لَا يُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهٌ اين وعده اي است كه خداوند داده است و خدا وعده اش را خلاف نمي كند. پس يقين كنيد و بدانيد كه بايد اين وعده تحقيق يابد.
وقتي اين آيات نازل شدند كمه در آن اين وعده داده شده بود، مسلمانان آن را تصديق كردند و مشركين به آن كفر ورزيدند تا جايي كه بعضي مسلمان ها با بعضي از كافران در اين باره براي مدت چند سالي مشخص شرط گذاشتند. سرانجام زماني فرا رسيد كه خداوند مقرر كرده بود و رومي ها بر فارس ها پيروز شدند و فارس ها را از شهرهايي كه تصرف كرده بودند بيرون راندند و وعدة خدا تحقق يافت. و اين از امور غيبي است كه خداوند قبل از اتفاق افتادنش از آن خبر داده بود و در زمان مسلمان ها و مشركاني كه خداوند آنها را از اين ماجرا خبر داده بود اتفاق افتاد. وَلَكِنَّ أكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ولي بيشتر مردم نمي دانند كه آنچه خداوند وعده داده است حق مي باشد. بنابراين گروهي از آنها يافت مي شوند كه وعده و آيات او را تكذيب مي كنند و اينها كساني هستند كه از اسرار و سرانجام كارها خبر ندارند.
يَعْلَمُونَ ظَهِرًا مِّنَ الْحَيوهِ الدُّنْيَا آنها فقط ظاهر زندگي دنيا را مي دانند و به اسباب مي نگرند و به وقوع كاري كه به نظر آنان سبب رخ دادنش فراهم شده است يقين پيدا مي كنند و كاري را كه اسباب به وجود آورنده اش مشهود نيست باور ندارند. پس آنها اسباب را مي نگرند و به آفرينندة اسباب كه در آن تصرف مي نمايد نگاه نمي كنند.
وَ هُمْ عَنِ الأخِرَهِ هُمْ غَفِلُونَ و آنان از آخرت بي خبرند و دل ها و خواسته ها و اراده هايشان به سوي دنيا و شهوت ها و كالاهاي آن است، از اين رو بر اي آن تلاش مي نمايند و به آن روي مي آورند و از آخرت بي خبرند و به آن پشت مي كنند. پس نه به بهشت علاقه مند هستند و نه از جهنم مي ترسند و نه از ايستادن و قرار گرفتن در پيشگاه خدا و ديدار با او ترسي دارند. و اين نشانة شقاوت و علامت غفلت از آخرت است.
عجيب اينجاست كه بسياري از اين مردم در امور دنيا چنان هوشيار و زرنگ هستند كه عقل ها و خردها را به تحير وا مي دارند. پيشرفت هاي شگفتي كه در زمينة مسايل هسته اي و الكترونيكي و ساختن كشتي ها و انواع ماشين ها و هواپيماها حاصل شده بسيار جاي تعجب و انديشه است، چرا كه در اين ميدان پيشرفت چشم گيري داشته اند و به خرد و عقل خود مي بالند و ديگران را از آنچه كه خداوند به آنها ارزاني داشته است ناتوان مي بينند و با نگاه تحقير آميز به آنان مي نگرند.
در حالي كه آنها در امر دين از ابله ترين مردمان بوده و بيش از همه از آخرت بي خبر هستند و از سرانجام بد خويش آگاهي ندارند و شناخت آنها نسبت به سرانجام كارشان بسيار كم است.
و صاحبان بينش آنان را مي بينند كه در جهالت خود سرگشته و در گمراهي شان حيران اند و در باطل خود پيش مي روند. خدا را فراموش كردند پس خداوند نيز آنها را از ]حال[ خودشان فراموش گردانيد و ايشان فاسقانند.
سپس اگر به افكار و انديشه هاي ظريف و دقيقي كه خداوند در امور دنيا و ظاهر آن به آنها بخشيده است نگاه كنند، و محروميت خود از عقل متعالي را بنگرند خواهند دانست كه همه چيز بندگان در دست خداست، و كسي كه هدايت شده است به توفيق او بوده و اوست كه مردم را خوار مي نمايد. ]و اگر كمي انديشه مي كردند[ از پروردگارشان مي ترسيدند و از او مي خواستند تا به آنها نور عقل و ايمان عطا كند تا به او برسند و در راه او گام بردارند و خداوند هم آنان را به خواسته هايشان مي رساند. و اگر اين چيزها با ايمان همراه باشد و اين پيشرفت هاي ظاهري بر ايمان مبتني گردد نتيجة آن پيشرفت عالي و زندگي پاكيزه خواهد بود. اما از آن جا كه بسياري از مهارت هاي فكري بر اساس بي ديني است نتيجه اي جز انحطاط اخلاقي و اسباب هلاكت و نابودي در بر ندارد.
أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ
آیا به ضمیر خود نمی اندیشند که خداوند آسمان ها و زمین و آنچه را که در میان آنهاست جز به حق و برای مدت زمان معینی نیافریده است؟! و به راستی بسیاری از مردم به ملاقات پروردگارشان باور ندارند.
أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
آیا در زمین به گشت و گذار نپرداخته اند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان بوده اند چگونه بوده است؟! آنان از ایشان توانمند تر بودند و زمین را بهتر کاویدند و زیر و رو کردند و آن را بیشتر از آنچه ]ایشان[ آباد کرده اند آباد نمودند. و پیامبرانشان با معجزه ها به سوی آنان آمدند پس خداوند بر آن نبود که بر آنان ستم کند ولی خودشان به خویشتن ستم می کردند.
ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُون
سپس عاقبت کسانی که مرتکب کارهای بسیار زشت می شدند چنان شد که آیات خدا را دروغ انگاشتند و آن را به باد تمسخر می گرفتند.
آیا کسانی که پیامبران خدا و لقای او را تکذیب می کنند در وجود خود نیندیشینده اند؟! زیرا در وجود آنها نشانه هایی است که به سبب آن می دانند کسی که آنان را از نیستی به وجود آورده است بعداز مردن نیز آنها را دوباره زنده خواهد کرد، و کسی که آفرینش آنها را در مراحل مختلفی قرار داده و از نطفه به خون بسته و از خون بسته به تکه گوشتی، و از تکه گوشتی آنها را به انسانی تبدیل نموده و روح را در آن دمیده و به دوران کودکی رسانده سپس او را به سن جوانی و از جوانی به پیری و از پیری به فرسودگی می رساند، شایسته نیست آنها را بی هدف رها کند و به آنها امر و نهی نکند و پاداش و کیفر ندهد؟!
مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ خداوند آسمان ها و زمین و آنچه را که میان آنهاست جز به حق نیافریده است. یعنی آسمان ها و زمین را آفریده تا شما را بیازماید که کدامیک از شما عمل بهتری انجام می دهد.
وَ أجَلٍ مُّسَمًّی و بقای آسمان ها و زمین تا مدت معینی است که با تمام شدن آن دنیا به پایان می رسد و قیامت برپا می شود، و زمین به زمینی دیگر و آسمان ها به آسمان هایی دیگر تبدیل می گردند. وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ و بسیاری از مردم به لقای پروردگارشان باور ندارند. بنابراین برای لقا و دیدار او آمادگی ندارند و پیامبرانی را که از آن خبر داده اند تصدیق نکرده اند، و این کفری است که دلیلی برای آن وجود ندارد. بلکه دلایل قاطعی بر رستاخیز و جزا و سزا دلالت می نمایند.
بنابراین خداوند به آنها گوشزد کرد که در زمین به گشت و گذار بپردازند و در سرانجام کسانی که پیامبرانشان را تکذیب کردند و با فرمان آنها مخالفت نمودند بنگرند؛ کسانی که از اینها قدرت بیشتری داشتند و زمین را بیشتر کاویدند و زیر و رو کردند و در آن کاخها و کارخانه ها ساختند و درختانی کاشتند و کشتزارهایی ایجاد نمودند و نهرهایی جاری کردند. اما وقتی پیامبرانشان با معجزه های روشنی که بر حق و صحت آنچه که با خود داشتند دلالت می کرد به نزدشان آمدند تکذیبشان کردند، پس توانمندی و قدرتشان بر ایشان کارساز نبود و کاویدنشان به آنها سودی نبخشید.
پس به آثار ایشان می نگرند و جز ملتی نابود شده و مسکن های وحشت انگیز چیزی نمی یابند و مردم همواره آنها را نکوهش و مذمت می نمایند و این سزای زود هنگام آنها در این دنیاست که مقدمه ای برای کیفر و سزای آن جهان است. و ملت هایی که هلاک و نابود شده اند خداوند بر آنها ستم نکرده است بلکه آنها خود بر خویشتن ستم نمودند و سبب هلاکت و نابودی خویش را فراهم کردند.
ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى و سرانجام کار کسانی که مرتکب کارهای بسیار زشت می شدند بدانجا کشید و ارتکاب این کارها آنان را بدانجا رساند که أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُون آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به باد تمسخر گرفتند. و این کیفر کارهای بد و گناهانشان بود. و این مسخره کردن و تکذیب موجب بزرگترین کیفرها و مشکل ترین عذاب ها برای آنان است.
 
آیه ی 16 – 11 :
اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ خداوند آفرینش را آغاز می کند سپس آن را دوباره بر می گرداند آن گاه به سوی او باز گردانده می شوید.
وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ و روزی که قیامت بر پا می شود گناهکاران ناامید و سرگردان می گردند.
وَلَمْ يَكُن لَّهُم مِّن شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاء وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ و آنان از شریکانشان هیچ شفاعت کننده ای نخواهند داشت و به شریکانشان کافر خواهند بود.
وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ و روزی که قیامت برپا می شود در آن روز پراکنده می گردند.
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند در باغ ]های[ بهشت مالامال از شادی و سرور می گردند.
وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الْآخِرَةِ فَأُوْلَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ و اما آنان که کفر ورزیدند و آیات ما و لقای آخرت را تکذیب کردند آنان در عذاب احضار خواهند شد.
خداوند متعال خبر می دهد که او به تنهایی آفرینش مخلوقات را آغاز می کند سپس آنها را زنده می گرداند سپس به سوی او باز گردانده می شوند تا آنها را به سبب کارهایشان جزا و سزا بدهد. بنا بر این جزای اهل شر را بیان کرد سپس جزای اهل خیر را ذکر نمود و فرمود :  وَ یَومَ تَقُومُ السَّاعَهُ و روزی که قیامت برپا می شود و مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان حاضر می گردند و قیامت را آشکارا مشاهده می کنند، در آن روز، یُبلِسُ المُجرّمُونَ بزهکاران و گناهکاران از هر خیری ناامید می گردند چون آنها برای این روز جز کیفر و شرک و گناه پیش نفرستاده اند و آن را با چیزی از اسباب پاداش نیامیخته اند پس ناامید و درمانده می شوند. و دروغی که می بافتند و می گفتند شریکان و معبودانمان به ما فایده خواهند داد و برایمان شفاعت خواهند کرد از آنها ناپدید می گردد.
بنابراین فرمود :
وَلَمْ يَكُن لَّهُم مِّن شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاء وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ و از شریکان و انبازهایی که برای خدا قرار می دادند و آنها را همراه خدا پرستش می کردند شفاعت کننده ای نخواهند داشت و از آنها بیزاری می جویند و منکر الوهیت و شراکت آنها خواهند شد. و مشرکان از کسانی که شریک خدا قرار می دادند بیزاری می جویند و عبادت شوندگان نیز بیزاری جسته و می گویند :
تَبَرَّانَآ إلَیکَ مَا کَانُوا إیَّانَا یَعبُدُونَ از اینها بیزار هستیم! اینان ما را پرستش نمی کردند، و همدیگر را نفرین می کنند و از یکدیگر دوری می جویند و در این روز نیکوکاران و بدکاران از هم جدا خواهند شد همانگونه که در دنیا کارهایشان از هم جدا بود.
فَأمَّا الَّذیِنَ ءَامَنُوا وَ عَمِلوا الصَّلِحَتِ اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، یعنی با دل های خود ایمان آورده و با انجام کارهای شایسته صداقت ایمان خود را نشان داداند، فَهُم فِی رَوضَهٍ آنان در باغی هستند که در آن انواع گیاهان و اقسام چیزهای شادی آور وجود دارد. یُحبَرُونَ شادمان و خوشحال می شوند و از خوردنی های لذیذ و نوشیدنی های گوارا و حورهای زیبا و خدمتگزاران و صداهای دل انگیز و شادی آور و منظره های زیبا و بوهای خوش مسرورند و شادی و لذت و خوشحالی آنها به اندازه ای است که قابل توصیف نیست.
وَ أمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِاَیَتِنَا و اما کسانی که کفر ورزیدند و نعمت های خدا را انکار کرده و در مقابل آن ناسپاسی نمودند و آیات ما را که پیامبرانمان آورده بودند تکذیب کردند، فَأُوْلَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ ایشان به عذاب گرفتار می آیند و جهنم از همه سو آنها را احاطه می نماید و عذاب دردناک بر دل هایشان فرو می رود، و آتش چهره هایشان را کباب می کند و روده هایشان را قطع می نماید. پس این گروه کجا و آن گروه کجا! نعمت داده شدگان کجا و عذاب شوندگان کجا؟!
آیه ی 19 – 17 :
فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ پس در شامگاهان و صبحگاهان خدا را به پاکی یاد کنید.
وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ و در آسمان ها و زمین و به هنگام عصر و زمانی که به دم ظهر رسیده اید خدای را ستایش نمایید.
يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَيُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ زنده را از مرده و مرده را از زنده بر می آورد و زمین را پس از پژمرده شدنش زنده می سازد، و بدینسان ]در روز قیامت از قبرها[ بیرون آورده می شوید.
در اینجا خداوند از پاک و منزه بودن خویش از هر نوع نقص و بدی خبر داده و می فرماید او منزه و پاک است از این که یکی از مخلوقات همانند او باشد، و بندگان را فرمان می دهد تا او را به هنگام غروب و صبح و شامگاهان و به هنگام ظهر به پاکی یاد کنند. و این اوقات پنجگانه که اوقات نمازهای پنجگانه است خداوند بندگانش را فرمان داده که در این اوقات پاکی و ستایش او را بگویند. و این فرمان، هم شامل تسبیح و ستایش واجب – از قبیل نمازهای پنجگانه که مشتمل بر این تسبیح و ستایش است – و هم شامل تسبیح و ستایش است – و هم شامل تسبیح و ستایش مستحب است مانند اذکار صبح و شام و ذکرهایی که بعداز نمازهای واجب خوانده می شود، و نمازهاس سنتی که به مناسبت نمازهای واجب خوانده می شوند و مشتمل بر تسبیح و ستایش می باشند. چون این وقت ها که خداوند برای انجام نمازهای فرض تعیین نموده بهترین اوقات هستند، پس تسبیح و ستایش خدا و عبادت او در این وقت ها از دیگر اوقات بهتر است. و عبادت گرچه شامل گفتن «سبحان الله» در آن هم نشود اما چنانچه با اخلاص انجام گیرد عملاً خداوند از اینکه شریکی در عبادت داشته باشد پاک قرار داده می شود، و منزه می گردد از اینکه کسی در میان مخلوقاتش شایستگی آن را داشته باشد که اخلاص و انابتی برای او انجام شود.
يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ زنده را از مرده بیرون می آورد، همان طور که گیاهان را از زمین مرده بیرون می آورد و خوشه را از دانه، و درخت را از هسته، و جوجه را از تخم و مؤمن را از کافر بیرون می آورد.
وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ و بر عکس، مرده را از زنده بیرون می آورد. وَيُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا و زمین را پس از پژمرده شدنش زنده و خرم می سازد و بر آن باران فرو می فرستد در حالی که مرده و خشک است، پس وقتی که آب بر آن نازل شد تکان می خورد و گیاهان زیبایی می رویاند، وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ و این گونه شما از قبرهایتان بیرون آورده می شوید.
پس این دلیل قاطع و روشنی است بر اینکه خداوندی که زمین را پس از مرده بودنش زنده می نماید، مردگان را نیز این چنین زنده می کند.
و از نظر عقلی این دو کار تفاوتی با هم ندارند و با مشاهده نمودن یکی، دیگری هم ممکن به نظر می رسد.
آیه ی 21 – 20 :
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ و از نشانه های خدا این است که شما را از خاک آفرید سپس شما مردمانی هستید که در زمین پراکنده می شوید.
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ و از نشانه هایش آن است که از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنار آنان بیارامید و در میانتان دوستی و مهربانی مقرر داشت، بی گمان در این نشانه هایی است برای گروهی که می اندیشند.
در اینجا خداوند به بر شمردن نشانه هایش می پردازد که بر یگانگی در عبادت او و کمال عظمت و نفوذ مشیّت، و قوت اقتدارش، و آفرینش زیبا و گستردگی رحمت و احسانش دلالت می نمایند. پس فرمود : وَ مِن ءَایَتِهِ أن خَلَقَکُم مِّن تُرابٍ یکی از نشانه های خدا این است که شما را از خاک آفرید، چرا که آدم پدر بشر را از خاک آفرید.
ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ سپس شما مردمانی هستید که در زمین پراکنده می شوید. پس کسی که شما را از خاک آفرید و شما را در گوشه های زمین پراکنده ساخت پروردگاری است که باید عبادت شود و فرمانروایی است ستودنی و مهربان که شما را پس از مرگ زنده می گرداند.
وَ مِن ءَایَتِهِ و از جمله نشانه های خدا که بر حکمت بزرگ و علم فراگیر و رحمت و عنایت و افره اش نسبت به بندگانش دلالت می نماید این است که، أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا برای شما از جنس خودتان همسرانی متناسب با شما آفرید که همسان و همگون شما می باشند.
لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً تا در کنار آنان بیارامید، و در میان شما محبت و دوستی انداخت و در ازدواج و پیوندتان عواملی را مقرر نمود که محبت و و دوستی شما را فراهم می آورد.
پس زن و مرد در قالب ازدواج از همدیگر لذت می برند و با برخورداری از فرزندان و تربیت آنها بهره مند می شوند و شوهر در کنار زن آرام می گیرد. پس دوستی و مودتی که در بین زن و شوهر است در میان هیچ گروه دیگری یافت نمی شود. إنّ فِی ذَلِکَ لأیَتٍ لَقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ بدون شک در این برای گروهی که می اندیشند و در آیات خدا تدبر می نمایند و از چیزی به چیزی دیگر راهیاب می شوند نشانه و پندهایی است.
آیه ی 22 :
وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ و از نشانه های خدا آفرینش آسمان ها و زمین و مختلف بودن زبان ها و رنگ های شماست، و بی گمان در این برای دانشوران نشانه هایی ]عبرت انگیز[ است.
وَ مِن ءَایَتِهِ مَنَامُکُم بِالَّیلِ وَ النَّهَارِ وَ البتِغَآؤُکُم مِّن فَضلِهِ إنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَتٍ لِّقَومٍ یَسمَعُون و از نشانه های خدا خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان برای بهره مندی از فضل خدا. بی گمان در این ]امر[ برای گروهی که گوش شنوا دارند عبرت ها و نشانه هایی است.
إنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَتٍ لِّقَومٍ یَسمَعُونَ به درستی در این امر برای کسانی که گوش شنوا دارند و با تدبر و تعقل در آیات خدا می اندیشند عبرت ها و نشانه هایی است. همچنین دلیلی است بر رحمت خداوند متعال. همانگونه که می فرماید : وَ مِن رَّحمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ الَّیلَ وَ النَّهَارَ لِتَسکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّکُم تَشکُرُونَ و از رحمت او این است که شب و روز را برای شما بیافرید تا در آن آرام گیرید و فضل او را بجویید و تا سپاس گزارید. و این بر کمال حکمت خداوند دلالت می نماید چون حکمت او اقتضاء نموده تا آفریده ها در یک وقت آرام گیرند و استراحت کنند. و حکمت او اقتضا کرده است تا در یک وقت برای تحصیل منافع دینی و دنیوی خود پراکنده شوند و این جز با گردش شب و روز تحقق نمی یابد. و کسی که به تنهایی چنین نظامی را پدید آورده، شایسته است که به تنهایی پرستش شود.
آیه ی 24 :
وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مَاء فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
و از نشانه های اوست که برق را که هم باعث ترس و مایۀ امید است به شما می نمایاند، و از آسمان آبی نازل می کند آنگاه زمین را پس از پژمرده شدنش زنده می گرداند. بی گمان در این ]امر[ برای گروهی که خرد می ورزند نشانه ها ]و مایه های عبرت[ است.
از جملۀ نشانه های خدا این است که باران را بر شما فرو می فرستد که به وسیلۀ آن سرزمین ها آباد می شوند و بندگان حیات می یابند و قبل از نزول باران، مقدماتش را از قبیل رعد و برق که مردم از آن می ترسند و نیز مایۀ امید است، به شما نشان می دهد.
إنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَتٍ بدون شک در این نشانه هایی است که بر فراگیر بودن احسان او و گستردگی دانش و کمال اتقان و حمکت بزرگش دلالت می نماید.
نیز دال بر این است که خداوند مردگان را زنده می نماید همانگونه که زمین را پس از مردنش زنده می کند. لِّّقَومٍ یُعقِلُونَ برای گروهی که عقل خود را به کار می گیرند و در آنچه که می شنوند و می بینند تدبر کرده و آن را به خاطر می سپارند و از آن بر وجود آفریننده اش استدلال می کنند.
آیه ی 27  - 25 :
وَمِنْ آيَاتِهِ أَن تَقُومَ السَّمَاء وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِّنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنتُمْ تَخْرُجُونَ و از نشانه های اوست که آسمان و زمین به فرمان او برپاست. سپس وقتی شما را از زمین با ندایی فرا می خواند ناگهان شما برانگیخته می شوید.
 
وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ و هر آنچه در آسمان ها و زمین است از آن خداست و جملگی فرمانبردار او هستند.
وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ و اوست که آفرینش را آغاز می کند سپس آن را باز می گرداند، و آن برایش آسان تر است، و بالاترین مثل در آسمان ها و زمین از آن اوست و او توانای با حکمت است.
از نشانه های بزرگ خدا یکی این است که آسمان و زمین به فرمان او برقرار و پابرجا هستند و تکان نمی خورند و آسمان بر زمین نمی افتد. پس قدرت او آن قدر گسترده است که آسمان ها و زمین را نگاه داشته و نمی گذارد که از مدار خود خارج شوند. و با همان قدرت بیکرانش مردم را با صدایی از زمین فرا می خواند که ناگهان بیرون می آیند. لَخَلقُ السَّموَتِ وَ الأرضِ أکبَرُ مِن خَلقِ النَّاسَ بدون شک آفرینش آسمان ها و زمین از آفریدن مردم بزرگتر است.
وَ لَهُ مَن فِی السَّموَتِ َو الأرضِ و همۀ آنچه که در آسمان ها و زمین است آفریده و مملوک اویند و در آنها تصرف می نماید بدون اینکه رقیب و مخالفی داشته باشد، و بدون اینکه یاور و مددکاری داشته باشد. و جملگی در برابر شکوه و کمال او فروتن و فرمانبردار هستند.
وَ هُوَ الَّذِی یَبدَؤُا الخَلقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أهوَنُ عَلَیِه و اوست که آفرینش را آغاز می کند و سپس آن را باز می گرداند، و آن برایش آسان تر است، و بالاترین مثل در آسمان ها و زمین از آن اوست و او توانای با حکمت است.
از نشانه های بزرگ خدا یکی این است که آسمان و زمین به فرمان او برقرار و پابرجا هستند و تکان نمی خورند و آسمان بر زمین نمی افتد. پس قدرت او آن قدر گسترده است که آسمان ها و زمین را نگاه داشته و نمی گذارد که از مدار خود خارج شوند. و با همان قدرت بیکرانش مردم را با صدایی از زمین فرا می خواند که ناگهان بیرون می آیند. لَخَلقُ السَّمَوَتِ وَ الأرضِ أکبَرُ مِن خَلقِ النَّاسِ بدون شک آفرینش آسمان ها و زمین از آفریدن مردم بزرگتر است.
وَ لَهُ مَن فِی السَّمَوَتِ وَ الأرضِ و همۀ آنچه که در آسمان ها و زمین است آفریده و مملوک اویند و در آنها تصرف می نماید بدون اینکه رقیب و مخالفی داشته باشد، و بدون اینکه یاور و مددکاری داشته باشد. و جملگی در برابر شکوه و کمال او فروتن و فرمانبردار هستند.
وَ هُوَ الَّذِی یَبدَؤا الخَلقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أوهوَنُ عَلَیهِ و اوست که آفرینش را آغاز می کند و سپس آن را باز می گرداند و باز گرداندن و زنده نمودن مردم پس از مرگشان برای او از آفرینش آغازین آنها آسانتر است. و این صرفاً برای پذیرش و فهم اذهان و عقل های ما است، ]چرا که برای خدا آسان و آسانتری متصور نیست[. پس، از آنجا که آفرینش نخستین از آن خدا می باشد و شما به این حقیقت اعتراف می کنید، آفرین دوباره را که آسان تر است به طریق اولی انجام می دهد.
پس از آنکه خداوند متعال نشانه های بزرگی را بیان کرد که مایۀ عبرت پند آموزان است و مؤمنان از آن پند می گیرند و راه یافتگان با آن راهیاب می شوند، یک مطلب مهم را متذکر شد و فرمود : وَ لَهُ المَثَلُ الأعلَی فِی السَّمَوَت وَ الأرضِ بالاترین وصف در آسمان ها و زمین از آن خداست و آن برخوردار از تمام صفات کمال و انابت کامل و محبتی است که در دل های بندگان مخلص است، بندگانی که او را یاد می کنند و به عبادتش می پردازند. و مثل اعلی، وصف والای او و هر آنچه که بر آن مترتب گردد، می باشد. بنابراین اهل علم در مورد خداوند قیاس اولی را به کار می گیرند و می گویند هر صفت کمالی که در میان مخلوقات وجود دارد خالق نیز به اتصاف به آن سزاوارتر است. به گونه ای که کسی با او در آن مشارکت ندارد. و هر نقص و کمبودی که مخلوق از آن پاک قرار داده شود آفریننده به طریق اولی از آن منزّه تر است. وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیمُ و او دارای توانایی کامل و حکمت گسترده است. پس او با توانایی اش آفریده ها را به وجود آورده است و با حکمت خویش آفرینش هر چیزی را نیک و محکم نموده و بهترین نظم را در آن مقرر داشته است.
 
 
آیه ی 29 – 28 :
ضَرَبَ لَكُم مَّثَلًا مِنْ أَنفُسِكُمْ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن شُرَكَاء فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنتُمْ فِيهِ سَوَاء تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
خداوند برایتان از حال خودتان مثلی می زند، آیا بردگانتان در آنچه روزی شما نموده ایم شریکتان می باشند بدانگونه که شما و ایشا ن هر دو در آن یکسان و برابر باشید و همچنان که شما ]آزادگان[ از یکدیگر می ترسید از بندگان هم بیمناک باشید؟!  این گونه نشانه ها را برای گروهی که خرد می ورزند به روشنی بیان می کنیم.
بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَن يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ
بلکه ستم کاران بی هیچ دانشی از خواسته های خود پیروی کردند، پس کسی را که خداوند گمراه کرده است چه کسی هدایت می کند؟ و ایشان یاورانی ندارند.
این مثالی است که خداوند برای بیان زشتی شرک زده است؛ مثالی که از اوضاع و احوال خود شما بر گرفته شده است، و نیازی ندارد که به جایی دیگر برویم و از آن جا مثالی نقل کنیم. هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن شُرَكَاء فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ آیا بردگانتان در آنچه روزی شما نموده ایم شریک شما می باشند؟! یعنی آیا یکی از بردگان و کنیزانتان در روزی تان شریک شماست و با شما در آن برابر است؟! تَخَافُونَهُم کَخِیفَتِکُم أنفُسَکُم و آن چنان که از آزادگانی که شریکتان هستند و ترس آن را دارید که سهم شما را مورد دستبرد قرار دهند از بندگان هم بیمناک می باشید و آنان را نیز همان گونه قرار می دهید؟!
چنین نیست، زیرا هیچ یک از بردگان شما در آنچه خداوند به شما روزی داده است شریک شما نمی باشند، این در حالی است که شما آنها را نیافریده اید و به آنان روزی نمی دهید، و آنها نیز مانند شما تحت تصرف و اختیار خداوند می باشند. پس چگونه شما می پسندید که برای خداوند کسی از آفریده هایش را شریک و آن را به منزلۀ او قرار دهید و همانند خدا او را پرستش کنید در حالی که شما نمی پسندید بردگانتان با شما برابر باشند؟ و این از شگفت انگیزترین چیزهاست و بیش از همه چیز بر بی خردی کسی که برای خداوند شریکی قرار داده است دلالت می نماید. نیز نشانۀ آن است که آنچه او با خدا شریک قرار داده باطل و نابود شدنی است و با خداوند برابر نمی باشد و سزاوار کوچک ترین عبادتی نیست. کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الأیَتِ این گونه با توضیح نشانه ها و زدن مثال ها آن را به روشنی بیان می کنیم، لِقَومٍ یَعقِلُونَ برای گروهی که حقایق را می فهمند و می شناسند. و اما کسی که نمی فهمد هر چند که نشانه ها برای او به روشنی بیان شود ]متأسفانه[ فاقد عقلی است که به وسیلۀ آَن آنچه را که بیان شده است درک نماید، و خردی نخواهد داشت که آنچه توضیح داده شده است بفهمد. پس طرف سخن، خردمندان و ارباب اندیشه هستند و با آنها سخن گفته می شود.
از این مثال دانسته شد که هر کس چیزی را شریک خداوند قرار دهد و آن را عبادت کند و در کارهایش بر او توکل نماید بر حق نیست، پس چه چیزی باعث شده است که اینها به انجام کار باطل اقدام نمایند؛ کاری که باطل بودنش روشن و دلیل بطلان آن آشکار است؟
بنابراین آنچه اینها را به این کار واداشته است پیروی از هوی و هوس است. از این رو فرمود : بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أهوَآءَ هُم بِغَیرِ عِلمٍ بلکه ستمکاران بی هیچ دانشی از خواسته های خود و هواهای ناقص نفسانیشان که دست به دامان شدن معبودهای باطل را بدون هیچ دلیلی برای آنان آراسته بود تبعیت کردند، در حالی که فساد و باطل بودن آن امری یقینی است و عقل و فطرت آن را نمی پذیرد. فَمَن یَهدِی مَن أضَلً اللهٌ بنابراین از هدایت نشدن آنها تعجب نکنید، زیرا خداوند آنها را به سبب ظلم و ستمشان گمراه کرده است، و کسی را که خداوند گمراه نماید راهی برای هدایت و راهیاب شدنش نیست، چون هیچ کس توان مخالفت با خداوند را ندارد و کسی نمی تواند در پادشاهی او با وی به نزاع بپردازد. وَ مَا لَهُم مِّن نَّصِرِینَ و آنها هیچ یاورانی ندارند که وقتی عذاب آنها را فرا گرفت آنان را یاری نمایند.
آیه ی 32 – 30 :
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
روی خود را با حق گرایی تمام به سوی دین بگردان، با همان سرشتی که خداوند مردمان را بر آن سرشته است. آفرینش خداوند دگرگونی نمی پذیرد. این است دین و آیین محکم و استوار ولی بیشتر مردم نمی دانند.
مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ به سوی خدا برگردید و از او پروا بدارید و نماز را بر پا دارید و از زمرۀ مشرکان نباشید.
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ از کسانی که دینشان را بخش بخش کرده و به دسته ها و گروه های گوناگونی تقسیم شدند. هر گروهی به آنچه که نزد خود دارند خرسندند.
خداوند دستور می دهد که همۀ کارها مخلصانه برای او انجام گیرد و دینش بر پا داشته شود. پس می فرماید : فَأقِم وَجهَکَ لِلدّینِ و روی خود را خالصانه متوجه دین حقیقی خدا که همان اسلام و ایمان و احسان است، بکَن، و با قلب و اراده و بدنت برای برپا داشتن آیین های ظاهری دین مانند نماز و زکات و روزه و حج و امثال آن بپاخیز و به بر پا داشتن آن روی بیاور. همچنین با قلب و اراده و بدن خود آیین های باطنی دین مانند محبت و بیم و امید و انابت را انجام بده. و احسان در آیین های ظاهری و باطنی این است که خدا را چنان بپرستی که انگار او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی وی تو را می بیند.
و خداوند به صورت ویژه گرداندن روی را بیان نمود چون متوجه شدن روی به دنبال متوجه شدن قلب است و تلاش بدنی نتیجۀ این دو امر است. بنابراین فرمود : حَنِیفًا یعنی در حالی که به خدای روی آورده و از غیر او روی برتافته ای. و امری که ما تو را به آن فرمان داده ایم، فِطَرتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا سرشت الهی است که مردمان را بر آن سرشته است و خوبی این امر را در عقل آنها نهاده و زشتی غیر آن را در خرد و سرشت آنها گنجانده است. گرایش و میل داشتن به همۀ آیین های ظاهری و باطنی خداوند چیزی است که خداوند آن را در دل های مردم قرار داده، و این حقیقت فطرت است. و هر کسی که از این اصل بیرون رود به خاطر عارضه ای است که بر فطرت او عارض گشته و آن را فاسد کرده است. همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است : کُلُّ مَولَُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَهِ فَأبوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ أو یُنَصِّرَانِهِ أو یُمَجِّسَانِهِ : «هر فرزندی بر فطرت ]دین اسلام[ به دنیا می آید، پس پدر و مادرش او را یهودی می کنند یا او را نصرانی می گردانند یا او را مجوسی می نمایند».
لا تَبدِیلَ لِخَلقِ اللهِ هیچ کس نمی تواند آفرینش خداوند را تغییر داده و آن را بر خلاف صورتگری خداوند بگرداند. ذَلِکَ الذِّینُ القَیِّمُ آنچه تو را به آن فرمان دادیم راه راستی است که انسان را به خدا و به بهشت می رسا ند، پس هر کس با حق گرایی تمام و مخلصانه روی به دین خدا نماید راه راست را به سوی تمام آیین ها و احکام دین در پیش گرفته است. وَ لَکِنَّ أکثَرَ النَّاسِ لَا یَعلَمُونَ ولی بیشتر مردم دین استوار و محکم را نمی شناسند و اگر هم بشناسند آن را در پیش نمی گیرند.
مُنِیبِینَ إلَیهِ این است تفسیر «رو نمودن خالصانه به آیین خدا»، زیرا انابت حقیقی انابت قلب و فراهم آمدن انگیزه های تحصیل خشنودی خداست. و این مستلزم آن است که بدن به مقتضای آنچه در قلب هست عمل نماید.
و این شامل عبادت های ظاهری و باطنی است. و این جز با ترک گناهان ظاهری و باطنی به اتمام نمی رسد. بنابراین فرمود : وَ اتَّقُوهُ و از او پروا بدارید، که شامل انجام دادن چیزی است که بدان امر شده است. همچنانکه شامل ترک کردن چیزی است که از آن نهی به عمل آمده است. و از میان چیزهایی که بدان فرمان داده شده است نماز را به طور ویژه بیان کرد و فرمود : وَ أقِیمُوا الصَّلَوهَ و نماز را بر پا دارید، چون بر پا داشتن نماز آدمی را به توبه و تقوا فرا می خواند، همانگونه که خداوند متعال در سورۀ عنکبوت می فرماید : وَأقِمِ الصَّلَوهَ إنَّ الصَّلَوهَ تَنهَی عَنِ الفَحشَآءِ وَ المُنکَرِ و نماز را بر پای دار، بی گمان نماز ]آدمی را[ از زشتی ها و کارهای ناشایست باز می دارد. و این گونه نماز انسان را در مسیر پرهیزگاری کمک می کند. سپس فرمود : وَلَذِکرُ اللهِ أکبَرُ و ذکر خداوند بزرگتر است. در اینجا بر انابت تشویق شده است.
و از میان منهیات مهم ترین و اساس آن را بیان کرد که در صورت ارتکاب آن هیچ عملی پذیرفته نمی شود و آن شرک است. پس فرمود :
وَ لَا تَکُونُوا مِنَ المُشرِکِینَ و از زمرۀ مشرکان مباشید، چون شریک قرار دادن برای خدا با انابت و توبه که روح آن اخلاص کامل است متضاد می باشد.
سپس حالت مشرکین را بیان کرد و آن را تقبیح نمود و فرمود : مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُم کسانی که دین خود را پراکنده و بخش بخش کردند با اینکه دین یک مجموعۀ غیر قابل تفکیک است.
و دین یعنی اینکه عبادت خالصانه برای خداوند یگانه انجام شود، اما اینها آن را بخش بخش کردند؛ برخی خورشید و ماه را پرستش کردند و برخی اولیاء و صالحان را پرستیدند، و برخی یهودی و برخی نصرانی شدند.
بنابراین فرمود : وَ کَانُوا شِیَعًا و هر فرقه ای به گروه و حزبی تبدیل شد که برای یاری کردن باطل خود تعصب می ورزید و دیگران را طرد می نمود و با آنها مبارزه می کرد. کُلُّ حِزبِ بِمَا لَدَیهِم فَرِحُونَ هر گروهی به سبب اینکه دانشی مخالف با دانش های پیامبران دارند شادمان هستند، و پیش خود چنین حکم می کنند که آنها بر حق بوده و دیگران بر باطل می باشند.
ضمناً در اینجا مسلمان ها از تفرقه و گروه گروه شدن بر حذر داشته شده اند، زیرا یکی از آثار نامطلوب تفرّق این است که هر گروهی برای باطلی که بر آن قرار دارد متعصّب می شود. که در این صورت آنها در متفرق شدن با مشرکین مشابه خواهند بود، زیرا دین یکی است و پیامبر یکی است و خدا یکی است و در بیشتر امور دینی علما و ائمه با هم اجماع و اتفاق دارند. و خداوند برادری ایمانی را بسیار محکم و کاملاً برقرار داشته است. پس چرا همۀ اینها لغو شود و مسلمانان به خاطر مسایل فرعی که در آن اختلاف دارند دسته دسته شوند و یکدیگر را به خاطر آن گمراه قلمداد کنند و به خاطر این مسائل خود را از یکدیگر جدا و متمایز سازند؟! این بزرگترین دستبرد شیطان و بزرگترین هدف او است که مسلمان ها به آن نزدیک شده اند! و آیا تلاش برای متحد کردن و وحدت کلمۀ مسلمین و دور کردن تفرقه ای که بر اساس این اصل باطل پدید آمده برترین جهاد در راه خدا و برترین کاری نیست که انسان را به خدا نزدیک می نماید؟!
آیه ی 35 – 33 :
وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُم مُّنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُم مِّنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ
و هر زمان به مردم زیان و بلایی برسد پروردگارشان را انابت کنان بخوانند سپس چون از سوی خود رحمتی به آنان بچشاند آنگاه گروهی از آنان به پروردگارشان شرک می آورند.
لِیَکفُرُوا بِمَآ ءَاتَینَهُم فََتَمَتَّعُوا فَسَوفَ تَعلَمُونَ تا سرانجام دربارۀ آنچه که به آنان بخشیدیم ناسپاسی کنند. پس بهره مند شوید اما خواهید دانست.
لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ تا سرانجام دربارۀ آنچه که به آنان بخشیدیم ناسپاسی کنند. پس بهره مند شوید اما خواهید دانست.
أَمْ أَنزَلْنَا عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ آیا بر آنان دلیلی نازل کرده ایم پس آن ]دلیل[ به ]صحت[ آنچه به او شرک می آورند سخن می گوید؟
وقتی خداوند دستور داد تا به سوی او انابت و رجوع شود – انابتی که بدان امر شده انابتی اختیاری است که انسان در حالت سختی و رفاه و فراخی و تنگدستی به خدا روی می آورد – انابت اضطراری را نیز بیان کرد که انسان به هنگام گرفتار شدن به سختی ها و مشکلات به ناچار به خداوند روی می آورد، و چون سختی و بلا از او دور شود پناه آوردن به خدا را پشت سر می اندازد، که چنین انابتی فایده ای ندارد. پس فرمود : وَ إذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ و هر گاه به مردم بیماری برسد، یا بترسند که هلاک خواهند شد، دَعَوا رَبَّهُم مُّنیبِینَ إلَیهِ پروردگارشان را به فریاد می خوانند و بدو پناهنده می گردند و در آن حالت آنچه را که شریک خدا قرار می دادند فراموش می کنند، چون می دانند کسی جز خداوند زیان و بلا را دور نمی کند. ثُمَّ إذَآ أذَاقَهُم مِّنهُ رَحمَهً سپس چون خداوند از جانب خود رحمتی به آنان بچشاند و بیماریشان را شفا بخشد و ترس آنها را به امنیت تبدیل نماید، إذَا فَرِیقٌ مِّنهُم آنگاه گروهی از آنان این حریم را می شکنند و چیزهایی را شریک خداوند می سازند که نه آنها را سعادتمند می نمایند و نه آنها را بدبخت می گردانند، و نه فقیرشان می کنند و نه می توانند آ نها را ثروتمند نمایند. و همۀ اینها کفر ورزیدن به نعمت هایی است که خداوند به آنان بخشیده است که خداوند آنها را نجات داد و از سختی رهانید و مشقت را از آنان دور نمود. پس می بایست در برابر این نعمت بزرگ شکر خدا را به جای آورند و همواره و در همۀ حالات مخلصانه او را پرستش نمایند.
أم أنزَلنُا عَلَیهِم سُلطَنًا فَهُوَ یَتَکَلَّمُ بِمَا کَانُوا بِهِ یُشرِکُونَ آیا ما دلیل روشن و آشکاری برای آنان نازل کرده ایم که آن دلیل به صحت آنچه به او شرک می آورند سخن می گوید و آنان را توصیه می نماید که بر شرک ورزیدن خود باقی بمانید و به شک و تردید خود ادامه دهید، چون آنچه شما بر آن هستید حق، و آنچه پیامبران آنها را به سوی آن فرا می خوانند باطل می باشد؟!
پس آیا چنین دلیلی دارند که باعث شود تا آنها به شدت به شرک خویش تمسک بجویند؟ ]نه این چنین نیست[ بلکه دلایل عقلی و کتابهای آسمانی و پیامبران بزرگوار و سروران انسانیت به شدت از شرک نهی کرده اند و آدمی را از راه هایی که او را به شرک می رساند بر حذر داشته اند و به فاسد بودن دین و عقل کسی که مرتکب شرک می شود حکم نموده اند.
پس شرک ورزیدن اینها بدون حجت و دلیل است، بلکه  شرک ورزیشان بر اثر تبعیّت هوای نفس و تحریکات شیطانی می باشد.
 
 
آیه ی 37 – 36 :
وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ
و هر گاه به مردم رحمتی بچشانیم به آن شادمان می شوند و اگر رنج و بلایی به خاطر کارهایی که کرده اند به آنان برسد نا گاه آنان مأیوس و ناامید می گردند.
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
آیا ندیده اند که خداوند روزی را برای هر کس که بخواهد گسترده و فراخ، و برای هر کس که بخواهد تنگ و کم می گرداند؟ بی گمان در این نشانه هایی است برای کسانی که باور می دارند.
خداوند متعال خبر می دهد که طبیعت بیشتر مردم در حالت راحتی و سختی این گونه است که اگر خداوند به آنان مرحمتی عنایت فرماید و به آنها سلامتی و توانگری و پیروزی و امثال آن ببخشد شادمان و سرمست و مغرور می شوند، و شادمانی آنها از روی شکر ورزی و افتخار نمودن به نعمت خدا نیست بلکه از روی غرور و غفلت است. وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ و اگر به خاطر گناهانی که کرده اند حالتی به آنان دست دهد که آنها را رنجور و ناراحت سازد، إذَا هُم یَقنَطُونَ فوراً به خاطر گرفتار شدن به فقر و بیماری و امثال آن ناامید می شوند، و این به خاطر نادانی و عدم شناخت آنهاست. أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ پس چنانچه انسان بداند که خیر و شر از جانب خداست و اوست که روزی را زیاد و کم می گرداند ناامیدی او بی دلیل و بیهوده است. پس ای فرد عاقل! فقط به اسباب نگاه نکن بلکه نگاهت به سوی کسی باشد که آفریندۀ اسباب است. بنابراین فرمود : إنَّ فِی ذَلِکَ لأیَت لِقَومٍ یُؤمِنُونَ بی گمان در این برای اهل ایمان نشانه هاست. بنابراین مؤمنان از اینکه خداوند روزی بعضی را گسترده و فراوان، و روزی برخی دیگر را کم و اندک می گرداند عبرت و پند می آموزد، و از این راه به حکمت و رحمت و بخشش خداوند پی می برند و روزی را از او می خواهند.
آیه ی 39 – 38 :
فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
پس حق خویشاوندان و حق مستمندان و در راه ماندگان راه بده، این برای کسانی که خشنودی خدا را می جویند بهتر است، و آنان رستگارند.
وَمَا آتَيْتُم مِّن رِّبًا لِّيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِندَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ
و آنچه به عنوان ربا می دهید تا ]بهرۀ شما[ در اموال مردم افزونتر گردد نزد خدا فزونی نخواهد یافت، و زکاتی را که در طلب خشنودی خداوند پرداخت می کنید این گونه افراد دارای پاداش مضاعف خواهند بود.
پس به خویشاوندان خود بر حسب خویشاوندی و نیازشان، حق آنان را که خداوند بر تو واجب یا ]مؤمنان را[ بر آن تشویق نموده است بده، که نفقۀ واجب و صدقه و دادن هدیه و نیکویی نمودن و سلام کردن و بخشیدن اشتباه و چشم پوشی از لغزش جزو حقوقی است که خداوند آنها را واجب کرده یا ]مؤمنان را[ بر آن تشویق نموده است. همچنین به مستمندی که فقر و نیاز او را از حرکت باز داشته است آن قدر بده که نیازهای ضروری او را بر طرف نماید، و آن عبارت است از خوراک و پوشاک. وَ ابنَ السَّبِیلِ و کسی را کمک کن که خارج از شهر و دیار خود در راه مانده و به شدت نیازمند است و مالی به همراه ندارد و درآمدی نیز ندارد که خرج سفر خود نماید. به خلاف کسی که در شهر خودش می باشد، زیرا چنین فردی حتی اگر مالی نداشته باشد غالباً شغل و کاری دارد که نیازش را برآورده نماید. بنابراین خداوند سهمیۀ بی نوا و در راه مانده را در زکات مقرّر کرده است.
ذَلِكَ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ کمک کردن به خویشاوند و مستمند و مسافر در راه ماند برای کسانی که منظورشان خشنودی خداوند است بهتر می باشد، و آنان پاداشی بزرگی دارند، چون از بهترین اعمال صالحی است که به موقع و خالصانه انجام می شود و فایده اش به دیگران می رسد.
اگر فردی که کمک می کند هدفش رضای خدا نباشد این برای او خیر و برکتی در بر ندارد، گر چه برای فردی که کمک می شود مایۀ خیر و فایده است. همانطور که خداوند متعال می فرماید : لَّا خَیرَ فِی کَثِیرٍ مّنِ نَّجوَئهُم إلّّا مَن أمَرَ بِصَدَقَهٍ أو مَعرُوفٍ أو إصلَح بَینَ النَّاسِ در بسیاری از رازگویی هایی آنان خیری نیست مگر کسی که به صدقه یا کار خوب یا اصلاح آوردن میان مردم فرمان دهد.
مفهوم آیه این است که این کارها خیر هستند چون فایدۀ آن به دیگران می رسد، اما هر کس این کارها را برای جلب خشنودی خدا بکند به او پاداش بزرگی خواهیم داد. وَ أولَئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ و کسانی که این کارها را برای خشنودی خداوند انجام می دهند ایشان رستگارند و به پاداش الهی دست یافته و از کیفر او نجات می یابند.
وقتی عملی را بیان نمود که منظور از آن رضای خداست نیز عملی را بیان کرد که هدف از آن مقصد دنیوی باشد. بنابراین فرمود : وَ مَآ ءَاتَیتُم مِّن رِّبًا لِّیَربُوا فِی أموَالِ النَّاسِ و آنچه از اموال مازاد بر نیازتان که به قصد ربا می دهید تا اموالتان را افزونتر بگرداند به این صورت که آنها را می دهید تا مردم در عوض بیشتر از آن به شما بدهند، پس پاداش چنین کاری نزد خدا افزون و مضاعف نخواهد بود، چون شرط اخلاص در آن وجود ندارد. همچنین کاری که منظور از آن این باشد که مقام و جایگاه شما را در میان مردم بیشتر بالاتر ببرد و هدف از آن ریا باشد، همۀ اینها نزد خداوند افزون نمی گردد. وَ مَآ ءَاتَیتُم مِّن زَکَوهٍ تُرِیدُونً وَجهَ اللهِ فَأولَئِکَ هُمُ المُضعِفُونَ و مالی را که به عنوان زکات می دهید و شما را از اخلاق زشت پاکیزه می گرداند و اموالتان را از بخل ورزی دور می دارد و نیاز فردی که به او داده می شود برطرف می نماید، و منظورتان از آن کسب خشنودی خداست پاداش مضاعف در بر دارد. و آنچه انفاق می کنید نزد خداوند رشد و فزونی می یابد و خداوند آن را برایتان پرورش می دهد تا زیاد شود.
و فرموده ی خداوند : وَ مَآ ءَاتَیتُم مِّن زَکوهٍ دلیل است بر اینکه آنچه صدقه دهنده می دهد چنانچه نیازمندانی موجود بودند که به او تعلق داشتند و نیاز آنان را بر طرف ننماید، یا قرضی بر عهده ی او باشد و آن را نپردازد – به عنوان زکات برای او محسوب نمی شود و خدا پاداش او را نخواهد داد. و از نظر شرع مقدم داشتن صدقه بر این دو کار مردود است. همچنانکه خداوند در رابطه با کسی که مدحش می کند می فرماید : الَّذِی یُؤتِی مَالَهُ یَتَزَکَّی «آن کس که مالش را به نیت زکات می بخشد و تا خویشتن را از گناه پاک نماید». پس صرف دادن مال، امری خیر به حساب نمی آید مگر اینکه به قصد پاک شدن از گناهان باشد.
آیه  ی40 :
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَفْعَلُ مِن ذَلِكُم مِّن شَيْءٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ
خداوند ذاتی است که شما را آفرید آنگاه به شما روزی داد. سپس شما را می میراند سپس دوباره زنده تان می کند. آیا در میان انبازه هایتان کسی هست که چیزی از این ]کارها[ را انجام دهد؟! خدا پاک و منزّه می باشد و از آنچه شریک او می سازید بسی بالاتر است.
خداوند متعال خبر می دهد که تنها اوست شما را می آفریند و به شما روزی می دهد و شما را می میراند و زنده تان می گرداند و هیچ یک از انبازهایی که مشرکان شریک او می سازند در هیچ چیزی از این کارها با خداوند مشارکتی ندارد. پس چگونه آنها کسی را که هیچ دخل و تصرفی در این کارها ندارد شریک خداوند قرار می دهند، خدایی که به تنهایی این امور را انجام می دهد؟! پاک است و بسی والاتر و برتر از آنچه که آنها شریک او می سازند، و شرک ورزیدن آنها زیانی به خداوند نمی رساند بلکه وبال و زیان آن به خودشان بر می گردد.
آیه ی 41 :
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
فساد و تباهی به خاطر کارهایی که مردم انجام داده اند پدیدار گشته است تا ]خداوند[ سزای برخی از آنچه را که کرده اند به آنان بچشاند، شاید آنان  باز گردند.
تباهی و فرود آمدن آفت ها در زندگی مردم و گرفتار شدنشان به بیماری ها و غیره به خاطر کارهای فاسد و گناهانی است که انجام داده اند، لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا تا بدانند که خداوند به خاطر اعمال و کارهایشان مجازاتشان می نماید، از این رو نمونه ای از سزای اعمالشان را در دنیا به آنها نشان می دهد، لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ تا آنان از کارهایشان بر گردند و احوال آنان بهبود یابد و کارشان سامان بگیرد. پس پاک است خداوندی که آزمایش او نعمتی است و کیفر او از روی فضل است و اگر خداوند کیفر همۀ کارهایی را که کرده اند در دنیا می داد هیچ موجودی روی زمین باقی نمی ماند.
آیه ی 42 :
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُم مُّشْرِكِينَ
بگو : «در زمین بگردید، آنگاه بنگرید که سرانجام کار پیشینیان به کجا کشیده است، بیشتر آنان مشرک بوده اند».
منظور از سیر و گردش در زمین سیاحت و تأمل و اندیشیدن قلبی در مورد سرانجام گذشتگان است. کَانَ أکثَرُهُم مُّشرِکینَ بیشتر آنان مشرک بودند، و شما می بینید که سرانجامشان بدترین سرانجام بوده است.
چرا که عذابی سخت آنان را ریشه کن کرد، و سرانجام آنها مذمت و لعنت خلق خدا و رسوایی پی در پی و مداوم است. پس بپرهیزید از این که کارهای آنان را انجام دهید، تا با شما نیز آن گونه رفتار نشود، زیرا عدالت و حکمت الهی در هر زمان و مکانی قابل تحقق است.
آیه ی 45 – 43 :
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ
پس روی خود را به سوی دین درست و استوار بگردان پیش از آنکه روزی فرا رسد که برایش بازگشتی از ]سوی[ خداوند نیست. در آن روز ]مردم[ تقسیم می گردند.
مَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ هر کس کفر ورزد کفرش به زیان خودش است و هر کس کارهای نیکو انجام دهد پس ]از اکنون زمینۀ عاقبت به خیری را[ برای خود مهیّا می سازند.
لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ تا به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند از فضل خود پاداش دهد، بی گمان او کافران را دوست نمی دارد.
یعنی قلباً به برپا داشتن دین درست و راست روی بیاور، و با بدن و جسم خویش برای برپا داشتن آن بکوش. پس اوامر و نواهی آن را با جدیت و کوشش اجرا کن و وظایف ظاهری و باطنی آن را انجام بده و زمان و زندگی و جوانی ات را غنیمت بشمار، مِن قَبلِ أن یَأتِیَ یَومٌ لَّامَرَدَّ لَهُ مِنَ اللهِ قبل از آن که روزی فرا رسد که برگرداندن آن روز امکان ندارد، و هیچ کس امیدی ندارد که گذشته اش را جبران نماید بلکه وقت عمل کردن تمام شده و چیزی جز سزا و جزای اعمال باقی نمانده است، و آن روز، روز قیامت است. یَؤمَئذٍ یَصَّدَّعُونَ در آن روز مردم پراکنده می شوند تا اعمالشان را ببینند.
مَن کَفَرَ فَعَلَیهِ کُفرُهُ کسانی که کفرشان به زیان خودشان است و آنها کیفر می یابند و بار گناه هیچ کسی بر دوش کسی دیگر گذاشته نمی شود. وَ مَن عَمِلَ صَلِحاً و هر کس کار شایسته ای انجام دهد و حقوق واجب و مستحب خدا و بندگان خدا را ادا نماید، فَلأنَفُسِهِم یَمهَدُونَ ] زمینۀ خوشبختی را[ برای خودشان آماده می سازند، و برای خودشان آخرت خویش را آباد می کنند و خود را برای دست یافتن به منازل و اتاق های بهشت آماده می کنند. با وجود این، پاداش آنها به اندازۀ کارهایشان نیست بلکه خداوند بیش از آنچه کرده اند از فضل و کرم بی نهایت خویش آنان را پاداش می دهد. چون خداوند آنها را دوست دارد و هر گاه خداوند بنده ای را دوست بدارد احسان فراوانی در حق او می نماید و به او بخشش زیاد عطا می کند و نعمت های ظاهری و باطنی بدو می د هد.
و این بر خلاف کافران است، و از آن جا که خداوند بر آنان خشم گرفته است و آنها را دوست ندارد آنان را کیفر و عذاب می دهد. بنابراین فرمود : إنَّهُ لَا یُحِبُّ الکَفِرِینَ همانا خداوند کافران را دوست نمی دارد.
آیه ی 46 :
وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
و از نشانه هایی او آن است که بادها را به عنوان مژده رسان می فرستد تا از رحمت خود به شما بچشاند و کشتی ها هم با اجازه و ارادۀ او به حرکت در آیند و تا از فضل او بجویید و سپاسگزار باشید.
از جمله نشانه هایی که بر رحمت او دلالت می نماید و نشانگر آن است که مردگان را زنده می کند و او خداوند معبود و پادشاه ستوده می باشد، این است که أن یُرسِلَ الرّیَاحَ مُبَشّرتٍ بادها را پیش از آمدن باران به عنوان مژده رسان می فرستد و این بادها با حرکت دادن ابرها و سپس جمع نمودن آن مژدۀ باران را می دهند و مردم قبل از آمدن باران با دیدن این حالت شادمان می شوند. وَ لِیُذِیقَکُم مِّن رَّحمَتِهِ تا از رحمت خود به شما بچشاند، پس بر شما بارانی فرو می فرستد که به وسیلۀ آن شهرها و مردم زنده می گردند و با برخوردار شدن از رحمت او می دانید که بندگان را نجات می دهد و روزی هایشان را فراهم می آورد. و آنگاه شما بیشتر به انجام دادن کارهای شایسته علاقه مند می شوید; کارهایی که دروازۀ خزانه و گنجینه های رحمت خدا را به روی شما می گشاید. وَ لِتَجرِیَ الفُلکُ بِأمرِهِ وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِهِ و تا کشتی ها به فرمان تقدیری او در دریا روان شوند و شما با پرداختن به امور زندگی و مصالحتان فضل او را بجویید. وَ لَعَلَّکُم تَشکُرُونَ و تا برای کسی که اسباب را مسخّر شما نموده و کارها را برایتان میسر کرده است سپاس گزارید. پس منظور از نعمت ها همین است که در مقابل آن شکر خداوند به جا آورده شود تا خداوند نعمت را برایتان بیشتر نماید، و نعمت شما را باقی بگذارد. اما چنانچه در مقابل نعمت ها ناسپاسی و گناه انجام شود مانند کسی که در برابر نعمت الهی کفر و ناسپاسی پیشه کند و بخشش الهی را به رنج و محنت تبدیل نماید، نعمت خدا را در معرض زوال و دور شدن قرار داده است، و از او دور می شوند و به نزد کسی دیگر می روند.
آیه ی 47 :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاؤُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ و به راستی پیش از تو پیامبرانی را به سوی اقوامشان فرستاده ایم و آنان دلایل واضح و آشکاری برای این اقوام آوردند، پس از کسانی که گناه کردند انتقام گرفتیم، و یاری دادن مؤمنان بر عهدۀ ما بود.
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ و پیش از تو پیامبرانی را به سوی اقوامشان فرستادیم و این اقوام وقتی که توحید الهی را انکار کردند و حق را تکذیب نمودند پیامبرانشان آنها را به توحید و اخلاص و تصدیق نمودن حق، و باطل بودن کفر و گمراهی که بر آن بودند دعوت نمودند. و برایشان نشانه ها و دلایل آشکار آوردند اما آنها ایمان نیاوردند و از گمراهی خود دست نکشیدند.
فَآنَتَقَمنَا مِنَ الَّذِینَ أجرَمُوا پس ما از گناهکاران انتقام گرفتیم و مؤمنان را که پیروان پیامبران بودند یاری کردیم.
وَ کَانَ حَقًا عَلَینَا نَصرُ المُؤمِنِینَ و ما یاری کردن مؤمنان را بر خود واجب نمودیم و آن را از جملۀ حقوق معین قرار دادیم و به آن وعده دادیم، پس حتماً ]این امر همچون گذشته در آینده هم[ اتّفاق می افتد. بنابراین شما ای کسانی که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب می کنید! اگر بر تکذیب خود باقی بمانید عذاب ما شما را فرا خواهد گرفت. ما محمد را یاری می کنیم و او را بر شما پیروز می گردانیم.
آیه ی 50 – 48 :
اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاء كَيْفَ يَشَاء وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
خداوند ذاتی است که بادها را می فرستد که ابرها را بر می انگیزند سپس خدا آن گونه که بخواهد ابرها را می گستراند و آنها را به صورت توده هایی ]که بر[ بالای یکدیگر انباشته و متراکم اند در می آورد، و می بینی که از لابلای آن ها قطره های باران بیرون می آیند. و هنگامی که آن را به آن دسته از بندگانش که می خواهد، رسانید، آنان شادمان می شوند.
وَإِن كَانُوا مِن قَبْلِ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْهِم مِّن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ هر چند که پیش از نزول باران ناامید و سرگردان بودند.
فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از پژمرده شدنش زنده می گرداند؟! بی گمان این ]خدا[ زنده کنندۀ مردگان است و او بر هر کاری تواناست.
خداوند از کمال قدرت و کمال نعمت خویش خبر می دهد که او یُرسِلُ الرّیَحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَیَبسُطُهُ فِی السَّمَآءِ کَیفَ یَشَآءُ وَ یَجعَلُهُ کِسَفًا بادها را بر زمین می فرستد که ابرها را بر می انگیزند سپس خداوند به هر صورتی که می خواهد ابرها را می گستراند و آنها را تبدیل به توده هایی می کند که بر بالای یکدیگر انباشته و متراکم اند. فَتَری الوَدقَ یَخرُجُ مِن خِلَلِهِ پس قطره های باران را می بینی که از لابلای ابرها بیرون می آیند و آب یک دفعه فرو نمی ریزد که اگر این طور بود هر جا که می ریخت خرابی به بار می آورد. فَإذَآ أصَابَ بِهِ مَن یَشَآءُ مِن عِبَادِهِ إذَا هَُم یَستَبشِرونَ چون باران را بر آن   دسته از بندگانش که می خواهد، برساند آنان شادمان می شوند و یکدیگر را به آمدن باران مژده می دهند چون به شدت به آن نیاز دارند. بنابراین فرمود : وَ إن کَانُوا مِن قَبلِ أن یُنَزَّلَ عَلَیهم مِّن قَبلِهِ لَمُبلِسِینَ آنها از آمدن باران ناامید بودند، چون وقت آمدن باران گذشته بود، سپس نزول باران در آن فصل و زمان که جایگاه و ارزش بزرگی نزد آنها دارد مایۀ شادی آنان می گردد.
فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از پژمرده شدنش زنده می گرداند؟! بنابراین زمین سرسبز و خرم می شود و انواع گیاهان را می رویاند. إنَّ ذَلِکَ بی گمان کسی که زمین را پس از مردنش زنده می گرداند، لَمُحیِ المَوتَی وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌٌ زنده کنندۀ مردگان نیز می باشد و او بر هر کاری تواناست. پس هیچ چیزی برای قدرت خداوند ناممکن نیست و هیچ چیزی توان سرپیچی از فرمان او را ندارد، گر چه فهم این موضوع در توان مخلوق نباشد و عقل های آنان را در این راستا حیران بماند.
آیه ی 53 – 51 :
وَلَئِنْ أَرْسَلْنَا رِيحًا فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَّظَلُّوا مِن بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ و اگر بادی بفرستیم و بر اثر آن ]کشتزار[ را زرد شده ببینند پس از آن ناسپاسی می شوند.
فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ همانا تو نمی توانی به مردگان بشنوانی، و نمی توانی کران را بشنوانی هنگامی که روی بر می گردانند و می روند.
وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ و تو هدایتگر نابینایان از گمراهی شان نیستی، تو تنها می توانی کسانی را بشنوانی که آیات ما را باور می دارند پس آنان فرمانبردارند.
خداوند متعال از حالت مردم خبر می دهد که آنها علی رغم برخورداری از این نعمت «که خداوند زمین را پس از پژمرده شدنش برایشان زنده و آباد می گرداند»، چنانچه خدا بر این گیاهان که به سبب باران روییده اند، و بر کشتزارهایشان بادی مضر بفرستد که کشتزار و گیاهان را تلف یا متضرر گرداند، فَرَأوهُ مُصفَرّاً و آن را زرد و پژمرده ببینند، لَّظَلُّوا مِن بَعدِهِ یَکفُرُونَ پس از آن ناسپاس می شوند و نعمت های گذشته را فراموش می کنند و شتابان به ناسپاسی روی می آورند.
پس موعظه و نهی کردن در مورد اینها فایده ای ندارد، فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء و تو نمی توانی به مردگان سخنی بشنوانی و نیز نمی توانی به کران آواز بشنوانی، به ویژه وقتی که إذَا وَلَّوا مُدبِرِینَ پشت کنان روی بگردانند، چون موانعی که آدمی را از تسلیم شدن و شنیدن مفید باز می دارد به مقدار زیادی نزد آنان فراهم است، و این موانع آنان را از شنیدن باز می دارد.
وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ و تو نمی توانی نابینایان را از گمراهیشان نجات دهی و آنان را راهنمایی کنی چون آنها از آنجا که کور هستند راهنمایی را نمی پذیرند و شایستگی و صلاحیت راهیاب شدن را ندارند. إن تُسمِعُ إلَّا مَن یُؤمِنُ بِئَایَتِنَا فَهُم مُّسلِمُونَ تو تنها می توانی کسانی را بشنوانی که آیات ما را باور می دارند، پس آنان فرمانبردارند. و شنواندن و رساندن هدایت به حال آنها مفید واقع خواهد شد، کسانی که با دلهایشان آیات ما را باور دارند و تسلیم فرمان ما هستند، زیرا در آنها انگیزۀ قوی برای پذیرش اندرز و موعظه ها وجود دارد، چرا که آنها برای ایمان آوردن به آیات خدا و اجرای فرامین او آمادگی کامل دارند.
آیه ی 54 :
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ
خداوند ذاتی است که شما را ابتدا ناتوان آفرید، و بعد از این ناتوانی قوت و قدرت بخشید، و پس از توانایی ]برای شما[ ناتوانی و پیری قرار دارد، هر آنچه بخواهد می آفریند و او دانای تواناست.
خداوند متعال از گستردگی آگاهی و فراوانی توانایی و کمال حکمت خویش خبر می دهد که او انسان ها را ابتدا ناتوان آفرید و آفرینش آنها را از ناتوانی آغاز کرد و آن مراحل آفرینش انسان است که ابتدا نطفه و بعد به خونی بسته و پس از آن به تکه ای گوشت تبدیل می گردد تا اینکه در رحم زنده می شود و بعداز آن به دنیا می آید و دوران کودکی را پشت سر می گذراند که در این مراحل او بسیار ناتوان و ضعیف است و قدرت و اراده ای ندارد. سپس همچنان خداوند به توانایی اش می افزاید تا اینکه به دوران جوانی می رسد و قدرت می گیرد و توانایی هایی ظاهری و باطنی او تکمیل می شود، سپس از این مرحله به مرحلۀ پیری منتقل می شود و ناتوان و پیر و فرسوده می گردد. یَخلُقُ مَا یَشَآءُ خداوند بر حسب حکمت خویش هر چه بخواهد می آفریند. و از جمله حکمت او این است که بنده بداند قدرت و ناتوانی او در میان دو ناتوانی و ضعف قرار دارد ]ضعف کودکی و ضعف پیری[، و سراسر ضعف و کمبود و ناتوانی است. و اگر خداوند او را قوی نمی گرداند به قدرت و توانایی نمی رسید، و اگر قدرت او همچنان بیشتر می شد و فزونی می یافت سرکشی و تجاوز را پیشه می کرد.
و تا بندگان همواره قدرت خدا را نظاره کنند، قدرتی که با آن همه چیز را می آفریند و به تدبیر امور می پردازد، و بدانند که به هیچ وجه ضعف و خستگی و کمبود به او راه ندارد.
آیه ی 55 – 57 :
وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ و روزی که قیامت برپا می شود گناهکاران سوگند یاد می کنند که جز یک لحظه ماندگار نبوده اند. این چنین برگردانده می شوند.
وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَلَكِنَّكُمْ كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ و کسانی که بدیشان علم و ایمان عطا شده است، می گویند : «قطعاً به موجب حکم کتاب الهی تا روز رستاخیز مانده اید، این روز رستاخیز است ولی شما نمی دانستید».
فَيَوْمَئِذٍ لَّا يَنفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ پس در آن روز عذرخواهی ستمکاران سودی به حالشان ندارد و رضایت ]خدا[ بر ایشان جلب نمی شود.
خداوند متعال از روز قیامت و سرعت آمدن آن خبر داده و می فرماید وقتی که قیامت برپا می شود، يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ گناهکاران به خدا سوگند یاد می کنند که، مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ جز یک لحظه در دنیا ماندگار نبوده اند. و آنها این گونه عذر آورده و می گویند دوران زندگانی دنیا بسیار کوتاه بوده است. اما عذر آوردنشان برای آنها سودی ندارد.
و از آنجا که گفتۀ آنان دروغ است و حقیقتی ندارد خداوند متعال می فرماید : کَذَلِکَ کَانُوا یُؤفَکُونَ آنان همواره از درک حقیقت و پیمودن راه درست بازداشته می شدند، و دروغ به هم می بافتند. پس آنها حقی را که پیامبران آورده بودند در دنیا تکذیب کردند، و در آخرت نیز امری محسوس را که عبارت از ماندگار بودن مدت زیادی در دنیاست انکار نمودند. پس این است اخلاق زشت آنها، و آدمی بر هر حالتی بمیرد بر همان حالت زنده می گردد.
وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ و کسانی که خداوند به آنان علم و ایمان عطا نمود و دانستن حق ور برخورداری از ایمان که مستلزم ترجیح دادن حق است تبدیل به صفت آنها شد. پس چون حق را می دانند و آن را بر می گزینند باید سخنشان مطابق با واقعیت و مناسب با حالات آنها باشد. بنابراین سخن حق را گفته و می گویند :
لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ شما بدان اندازه که خداوند در قضا و تقدیر خویش و در حکم خود برایتان مقدر نموده بود تا روز رستاخیز ماندگار شدید. یعنی خداوند به شما عمری داد که هر کس بخواهد پند پذیرد در آن پند می گیرد، تا اینکه رستاخیز آمد و شما در این وضعیت قرار گرفتید.
فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَلَكِنَّكُمْ كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ و این روز رستاخیز است ولی شما نمی دانستید، بنابراین در این دنیا آخرت را انکار کردید و اکنون منکر این واقعیت هستید که به اندازه ای در دنیا مانده اید که بتوانید در آن مدت توبه کنید و به سوی خدا بر گردید. پس جهالت همواره شعارتان بود و آثار جهالت که عبارت از تکذیب و زیانمندی است پوشش و لباستان می باشد.
فَيَوْمَئِذٍ لَّا يَنفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ پس اگر دروغ بگویند و اظهار دارند که حجت بر آنها اتمام نشده است یا نتوانسته اند ایمان بیاورند، با گواهی دادن اهل علم و ایمان، و گواهی دادن پوست و دست و پاهایشان دروغ آنها آشکار می گردد. و اگر عذر بخواهند و بگویند ما را به دنیا باز گردانید تا گناهان گذشته را جبران کنیم، درخواستشان اجابت نمی شود، چون وقت عذرخواهی تمام شده است. پس عذر خواهی آنان پذیرفته نمی شود. وَ لَا هُم یُستَعتُبُونَ و نه برای آنها جلب رضایت می شوتد و آنان همواره مورد سرزنش هستند.
آیه ی 60 – 58 :
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَلَئِن جِئْتَهُم بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ و بی گمان در این قرآن برای مردم از هر مثلی بیان کرده ایم، و اگر برای آنان نشانه ای بیاوری کافران می گویند : شما بر باطل هستید».
كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ این گونه خداوند بر دل های آنان که نمی دانند مهر می نهد.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ پس شکیبایی داشته باش، به راستی که وعدۀ خداوند حق است و کسانی که ایمان ندارند تو را به سبکسری واندازند.
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ و از آنجا که به مردم لطف و مرحمت و توجه داشته ایم هر گونه مثالی را در قرآن برای آنها بیان کرده ایم؛ مثالهایی که حقایق را روشن می کنند و به وسیلۀ آن امور شناخته می شود و حجت اتمام می گردد. این حقیقت در مورد همۀ مثال هایی که خداوند برای نزدیک کردن امور معقول با امور محسوس، و خبر دادن از آنچه اتفاق خواهد افتاد، و روشن کردن حقیقت آن، صدق پیدا می کند. از آن جمله اینکه خداوند در اینجا روز قیامت و حالت گناهکاران و شدت حسرت خوردنشان و اینکه عذری از آنها پذیرفته نمی شود به تصویر کشیده است.
اما کافران ستمکار جز مخالفت با حق روشن راهی بر نگزیدند. بنابراین فرمود : وَلَئِن جِئتَهُم بِئَایَهٍ و اگر بر ایشان نشانه ای بیاوری که بر صحت و درستی آنچه آورده ای دلالت نماید، لَّیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إن أنتُم إلَّا مُبطِلُونَ کافران می گویند شما بر باطل هستید. یعنی آنها حق را باطل به حساب می آورند.
نپذیرفتن حق از کفرورزی و جسارت آنها سرچشمه می گیرد، و چون خداوند بر دل هایشان مهر زده و بیش از حد نادان هستند حق را انکار کرده و می گویند باطل است. از این رو فرمود : کَذَلِکَ یَطبَعُ اللهُ عَلَی قُلُوبِ الَّذِینَ لَا یَعلَمُونَ این گونه خداوند بر دل های کسانی که نمی دانند مهر می نهد، پس هیچ خیری وارد دل هایشان نمی شود و حقیقت اشیا را درک نمی کند بلکه حق را باطل و باطل را حق می بینند.
فَاصبِر پس بر آنچه که بدان فرمان یافته ای و بر دعوت دادن آنها به سوی خدا شکیبایی داشته باش، و اگر با روی گردانی آنها مواجه شدی نباید روی گردانی آنها تو را از کارت باز بدارد، إنَّ وَعدَاللهِ حَقٌ همانا وعدۀ خدا حق است و هیچ شکی در آن نیست. یقین داشتن به اینکه وعدۀ خدا حق است انسان را بر صبر کردن و شکیبایی ورزیدن یاری می نماید، زیرا بنده هر گاه بداند که عملش ضایع نخواهد شد بلکه آن را به طور کامل خواهد یافت، تحمل سختی هایی که می بیند برایش آسان خواهد شد و تحمل دشواری ها برایش آسان می گردد و هر چقدر تلاش نماید آن را کم می پندارد. وَ لَا یَستَخِفَّنَّکَ الَّذِین لَا یُوقِنُون و بپرهیز از اینکه کسانی که یقین ندارند و ایمانشان ضعیف و یقینشان کم است تو را به خشم و ناراحتی و سبکسری وادارند، زیرا اگر از آنها پرهیز نکنی تو را به خشم و ناراحتی وا می دارند و باعث می شوند تا بر اوامر و نواهی پایدار نباشی. و خواسته های نفس آنها را بر این کار کمک می کند و در صدد آن بر خواهند آمد که همانند آنها باشی. این بیانگر آن است هر مؤمنی که یقین و عقل درستی داشته باشد صبر و شکیبایی ورزیدن برایش آسان خواهد بود. و هر کس که یقین او ضعیف باشد خردش اندک خواهد بود. پس اولی مانند مغز، و دوّمی مانند پوست است.
پایان تفسیر سوره ی روم

تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

نحاس رحمه الله می گوید: "غنا بر اساس کتاب و سنت ممنوع است."

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 6263
دیروز : 3293
بازدید کل: 8241608

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010