Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از عائشه صديقه رضي الله عنها روايت شده است كه "أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أمرهم عن الغلام شاتان مكافئتان وعن الجارية شاة." (روايت ترمذي ( 1513 ) وگفت : حسن صحيح ، وابن ماجه ( 3163 ) صحيح الترمذي ( 1221 ) .يعنى: "پيامبر صلى الله عليه و سلم به آنها (مسلمانان) امر فرموده كه براى نوزاد پسر دو گوسفند مساوى (در سن، گوشت، بزرگى، ...) و براى نوزاد دختر يك گوسفند ذبح كنند."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره سجده > تفسیر سوره سجده از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9214              تعداد مشاهده : 295             تاریخ افزودن مقاله : 14/1/1390

تفسیر سوره ی سجده


مکی و 30 آیه  است

 
بسم الله الرحمن الرحيم
آیه ی 3-1:
الم ؛ الف   لام   ميم
تَنزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ؛ نازل  شدن  اين  کتاب  ،، که  در آن  هيچ  شکی  نيست  ، از جانب  پروردگار  جهانيان  است.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ؛ آيا می  گويند دروغی  است  که  خود به  هم  بافته  ? نه  ، سخنی  است  بر حق   ازجانب  پروردگارت  ، تا مردمی  را که  پيش  از تو بيم  دهنده  ای  نداشته   اند بيم  دهی   شايد به  راه  هدايت  افتند.
خداوند متعال خبر می دهد که این کتاب بزرگوار از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است؛ پروردگاری که با نعمت های خود انسان ها را پرورش کرده است. بزرگترین چیزی که خداوند با آن انسان ها را پرورش داده این کتاب است که در آن همه آنچه که  اوضاع آنان را بهبود می بخشد و اخلاقشان را کامل می گرداند وجود داشته و هیچ شک و تردیدی در آن نیست. اما با وجود این ستمگرانی که پیامبر را تکذیب کردند در این مورد گفتند: این کتاب را محمد به دروغ از پیش خود ساخته است. و این بزرگترین جرات برای انکار کلام خدا است. آنان محمد (ص) را به بزرگترین دروغ متهم کردند و گفتند: او می تواند سخنی مانند سخن خداوند بیافریند. این ادعاها بسیار سنگین و بزرگ هستند و خداوند در رد کسانی که گفتند: محمد قرآن را از پیش خود ساخته است، فرمود:« بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ» بلکه قرآن حق و از سوی پروردگارت آمده است و باطل از هیچ سویی به آن راه ندارد و از سوی خداوند با حکمت و ستوده نازل شده ، وخداوند آن را مایه رحمت بندگان قرار داده است.
« لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ» یعنی در حالت و وضعیتی قرآن نازل شده که مردم به شدت نیازمند پیامبر و فرستادن کتاب بودند، چون قبل از تو پیامبری به نزد آنها نیامده بود. بلکه آنان به سبب جهالت و نادانی شان سرگردانند و در تاریکی ِ گمراهی خود سرگشته اند. پس ما کتاب را بر تو نازل کردیم تا « لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ» آنان از گمراهی شان نجات یابند و هدایت شوند، و آنگاه حق را بشناسند و آن را برگزینند . و چیزهایی که خداوند ذکر نمود تکذیب آنها را نقض می کند و اقتضا می نماید که آنها ایمان بیاورند و کاملا آن را تصدیق  کنند، و اینکه قرآن « مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ» از سوی پروردگار جهانیان است، و قرآن حق است و حق در هر شرایطی مقبول و پذیرفتنی است. « لَا رَيْبَ فِيهِ» و به هیچ صورت شکی در آن نیست. پس در قرآن چیزی نیست که شکی ایجاد کند و در آن خبری نیست که واقعت  نداشته باشد و هیچ پوشیدگی و ابهامی در معانی آن نمی باشد. و آنها به رسالت نیاز دارند، چرا که قرآن انسان را به هر خیر و نیکی هدایت می نماید.
آیه ی 9-4:
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ؛ خداست  که  آسمانها و زمين  را و آنچه  ميان  آنهاست  در شش  روز بيافريد، وآنگاه  به  عرش  پرداخت   شما را جز او کارساز و شفيعی  نيست   آيا پند  نمی  گيريد ?
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ؛ کار را از آسمان  تا زمين  سامان  می  دهد  سپس  در روزی  که  مقدار آن  هزارسال  است  چنان  که  می  شماريد به  سوی  او بالا می  رود.
ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ؛ اوست  که  دانای  نهان  و آشکار است   پيروزمند و مهربان  است.
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ؛ آن  که  هر چه  را آفريد به  نيکوترين  وجه  آفريد و خلقت  انسان  را از گل   آغاز کرد.
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ؛ سپس  نسل  او را از عصاره  آبی  بی  مقدار پديد آورد.
ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ؛ آنگاه  بالای  او راست ، کرد و از روح  خود در آن  بدميد  و برايتان  گوش  و  چشمها و دلها آفريد  چه  اندک  شکر می  گوييد.
خداوند از کمال قدرت خویش خبر می دهد و اینکه او آسمان ها و زمین و آنچه را که در میان آنهاست در شش روز بیافرید. اولین روزِ آغاز آفرینش یکشنبه و آخرین روز آن جمعه بود. با اینکه خداوند می توانست آنها را در یک لحظه بیافریند اما خداوند مهربان و با حکمت است. « ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ» سپس بر بالای عرش که همان سقف مخلوقات است آن گونه که شایسته شکوه  اوست استوا پیدا کرد. « مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ» جز او هیچ دوست و سرپرستی ندارید  که در کارهایتان شما را سرپرستی نماید و به شما فایده رساند، « وَلَا شَفِيعٍ» و جز او هیچ شفاعت کننده ای ندارید که برایتان شفاعت نماید تا عذابی متوجه شما نشود.« أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ» آیا پند نمی پذیرید تا بدانید که آفریننده آسمانها و زمین و کسی که بر بالای عرش بزرگ است به تنهایی به تدبیر امورتان می پردازد و شما را سرپرستی می نماید و شفاعت همه در دست اوست و او مستحق همه نوع عبادت است؟!
« يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» امور تقدیری و شرعی را تدبیر می نماید و او به تنهایی به تدبیر امور می پردازد و این اوامر از سوی خداوند پادشاه و توانا، « مِنَ السَّمَاء إِلَى الْأَرْضِ» از آسمان به سوی زمین فرود می آیند و خداوند با این تدابیر کسانی را سعادتمند و برخی را بدبخت می نماید ، برخی را ثروتمند و برخی را فقیر می کند، عزت می دهد و ذلت می بخشد و بزرگ می دارد و خوار می نماید، و گروه هایی را بالا می برد و اقوامی دیگر را پایین می آورد و روزی ها را فرو می فرستد. « ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ» اوامر از سوی او نازل می گردد و در روزی که اندازه آن هزار سال از سال هایی است که شما برمی شمارید به سوی او بالا می رود. و در یک لحظه به او می رسد. « ذَلِکَ» او خداوندی است که این مخلوقات بزرگ را آفریده؛ کسی که بر عرش بزرگ است و به تنهایی تدابیر مملکت خویش را انجام می  دهد.
« عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» دانای پنهان و پیدا و چیره و مهربان است. پس او با آگاهی گسترده و کمال قدرت و رحمت فراگیرش جهان را آفریده و منافعی در آن قرار داده است و تدبیر و سامان دهی آن برایش مشکل نیست.
« الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» خداوند هر مخلوقی را نیکو آفریده و به گونه ای متناسب با شرایط زیست محیطی اش آن را آفریده است. و این خلقت هر چیزی را شامل می شود . سپس به طور ویژه  انسان را به خاطر شرافت و فضیلت آن ذکر نمود و فرمود:« وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ» و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد و آدم را از گل آفرید. « ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ» سپس خداوند ذرّیه آدم را از نطفه ضعیف و ناچیز آفرید.
« ثُمَّ سَوَّاهُ» سپس خلقت انسان و اعضا و رگ هایش را تکمیل کرد و آفرینش او را بسیار زیبا و نیکو نمود و هر عضوی را در جای مناسب آن قرار داد. « وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ» و از روح خود در آن دمید ،به این صورت که فرشته را به سوی او فرستاد. فرشته روح را در انسان می دهد و انسان به فرمان خدا زنده می شود، این در حالی است که قبلا بی جان بود. « وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ» نیز به تدریج چیزهای سودبخشی را به شما داد و به شما شنوایی و بینایی عطا کرد. « وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ» و برایتان دل ها آفرید اما کمتر کسی را تشکر می کنید که شما را آفریده و صورتگری کرده است.
آیه ی 11-10:
وَقَالُوا أَئِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَئِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ كَافِرُونَ؛ و گفتند : آيا وقتی  که  در زمين  ناپديد شويم  ، آفرينش  تازه  ای  خواهيم   يافت  ? آری  ، ايشان  به  ديدار با پروردگارشان  ايمان  ندارند.
قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ؛ بگو : فرشته  مرگ  که  موکل  بر شماست  ، شما را می  ميراند  سپس  به  سوی  پروردگارتان  باز می  گردانند.
کسانی که قیامت را تکذیب می کردند و آن را بعید می دانستند، گفتند:« أَئِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ» آیا وقتی که در زمین ناپدید گشتیم و از هم پاشیده شدیم و از بین رفتیم، « أَئِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ» آفرینش تازه ای خواهیم یافت و زنده می شویم؟! آنها گمان می بردند که این امر بسیار بعید است ، چون آنها قدرت خداوند را با قدرت خود مقایسه می کردند، و این سخنشان از روی حق طلبی نبود بلکه از روی ستمگری و عناد و کفر ورزیدن به لقای پروردگارشان چنین می گفتند. بنابراین خداوند فرمود:« بَلْ هُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ كَافِرُونَ» بلکه آنان به لقای پروردگارشان کافرند.پس سخن آنها مبتنی بر انکار لقای خداوند و نپذیرفتن آن بود، و اگر هدفشان روشن شدن حق بود خداوند در این باره دلایل قطعی را برایشان بیان نموده است که آمدن قیامت را چنان ثابت می کند که گویا با چشم دیده می شود، همان طور که خورشید با چشمها مشاهده می گردد.
و همین دلیل برای اثبات آخرت کافی است که آنها می دانند از عدم آفریده شده اند.پس آفرینش دوباره آنها از آفرینش اولشان آسان تر است. همچنین سرزمین خشک و پژمرده وقتی خداوند بر آن باران می فرستد آن را زنده و خرم می گرداند و دانه هایی که در آن پراکنده شده اند سبز می شوند.
« قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ» بگو: فرشته ای که خداوند آن را مامور قبض ارواح و گرفتن جان ها نموده است به کمک همکارانش به سراغ شما می آید و جانتان را می گیرد. « ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ» سپس به نزد پروردگارتان بازگردانده می شوید آنگاه شما را طبق اعمالتان سزا و جزا خواهد داد. و شما زنده شدن پس از مرگ را انکار کرده اید پس بنگرید و بیاندیشید که خداوند با شما چه خواهد کرد!
آیه ی 14-12:
وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُؤُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ؛ تو را عبرت  است  آنگاه  که  مجرمان  را در نزد پروردگارشان  سرافکنده  بينی ، گويند : ای  پروردگار ما ، ديديم  و شنيديم   اکنون  ما را بازگردان  تا  کاری  شايسته  کنيم  ، که  اينک  به  يقين  رسيده  ايم.
وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ؛ اگر می  خواستيم  ، هدايت  هر کس  را به  او ارزانی  می  داشتيم   ولی  وعده   من  که  جهنم  را از همه  جنيان  و آدميان  پر می  کنم  ، حق  است.
فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ به  کيفر آنکه  ديدار چنين  روزی  را فراموش  کرده  بوديد ، اکنون  بچشيد، مانيز شما را از ياد برده  ايم   به  سزای  کارهايی  که  می  کرده  ايد عذاب   جاويد را بچشيد.
وقتی که خداوند بیان نمود که بازگشت آنها در روز قیامت به سوی خداست، حالت آنها را به هنگامی  که به پیشگاه پروردگار می ایستند و از او می خواهند که آنان را به دنیا بازگرداند، بیان کرد و فرمود:« وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ» و اگر ببینی گناهکارانی را که بر انجام گناهان بزرگ اصرار ورزیده اند، « نَاكِسُو رُؤُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ» نزد پرورگارشان سر به زیر افکنده و فروتن و خوارند و به گناه خود اعتراف می کنند و از او می خواهند تا آنها را به دنیا بازگرداند و می گویند:« رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا» پروردگارا! دیدیم و شنیدیم. یعنی قضیه برای ما روشن شد و آشکارا آن را مشاهده کردیم و به آن یقین نمودیم. « فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ» پس  ما را به دنیا  بازگردان تا کار شایسته  انجام دهیم، و ما یقین کرده ایم. یعنی آنچه را که قبلا تکذیب می کردیم اکنون به آن باور و یقین قطعی داریم. پس اگر در آن روز حالت آنها را ببینی وضعیت سخت و وحشتناکی رامشاهده خواهی کرد، زیرا اقوامی را خواهی دید که زیانمند و بدبخت هستند و از خدا درخواست می کنند اما به آنها پاسخی داده نمی شود چون فرصت و  مهلتی که به آنها داده شده بود تمام شده است.
و همه اینها به تقدیر و قضای الهی صورت می گیرد چرا که  میان آنها و کفر و گناهانشان مانعی وجود نداد. بنابراین فرمود:« وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا» و اگر می خواستیم همه  مردم را هدایت می نمودیم اما حکمت این است که همه بر هدایت نباشند، بنابراین فرمود: « وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي» ولی این وعده از جانب من تحقق یافته است و مقرر  نموده ام که « لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» جهنم را از جن ها و انسان ها پرکنم. پس این وعیده ای است که باید انجام پذیرد، و اسباب و لوازم آن از قبیل کفر و گناهان محقّق شود.
« فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» به گناهکاران که ذلت و خواری آنها را فرا گرفته و از خداوند می خواهند آنان را به دنیا بازگرداند تا آنچه را از دست داده اند جبران نمایند، گفته می شود: وقت بازگشت و فرصت تمام شده و چیزی جز عذاب باقی نمانده است، پس بچشید عذاب دردناک را به خاطر اینکه ملاقات امروز خود را فراموش کرده بودید. و این نسیان عبارت از ترک کردن اقتضائاتِ دیدار با خداوند بود. یعنی به این امر بی توجه بودید و برای آن کاری نکردید، انگار که در چنین روزی حاضر نمی شوید. « إِنَّا نَسِينَاكُمْ» همانا ما شما را در عذاب رها می کنیم، سزایی که از جنس عملتان می باشد. پس همان طور که شما روز قیامت را فراموش کردید امروز نیز به دست فراموشی سپرده می شوید. « وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» و بچشید عذاب همیشگی را؛ عذابی که هیچگاه قطع نمی شود، زیرا عذاب هرگاه مدت و زمان و نهایتی داشته باشد در آن اندکی تخفیف داده می شود، اما عذاب جهنم خداوند ما را از آن نجات دهد در آن راحتی نیست و عذابشان قطع نمی گردد. پس بچشید این عذاب را به خاطر کفر و گناهی که انجام می دادید.
آیه ی 17-15:
إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ؛ تنها کسانی  به  آيات  ما ايمان  آورده  اند که  چون  آيات  ما را بشنوند به   سجده  بيفتند و پروردگارشان  را به  پاکی  بستايند و سرکشی  نکنند.
تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ؛ از بستر خواب  پهلو تهی  می  کنند ، پروردگارشان  را با بيم  و اميد می   خوانند و از آنچه  به  آنها داده  ايم  انفاق  می  کنند.
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ و هيچ  کس  از آن  مايه  شادمانی  خبر ندارد که  به  پاداش  کارهايی  که  می   کرده ، برايش  اندوخته  اند.
وقتی حالت کسانی را بیان نمود که در برابر آیات خدا کفر می ورزند و عذابی را ذکر فرمود که برایشان آماده کرده است، به ذکر کسانی پرداخت که به آیات خدا ایمان دارند، و پاداشی را که برایشان آماده نموده است توصیف کرد و فرمود:« إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا» تنها کسانی به آیات ما ایمان حقیقی وواقعی دارند که شواهد و نشانه های ایمان در آنها یافت شود و آنها، « الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا» کسانی هستند که هرگاه به نشانه های خدا پند داده شوند و آیات قرآن بر آنها تلاوت گردد و به وسیله پیامبران پندها نزد آنان بیاید و نصیحت شوند آن را گوش می کنند و می پذیرند و اطاعت می نمایند و « خَرُّوا سُجَّدً» سجده کنان بر زمین می افتند. یعنی فروتنی می کنند و به شناخت خدا شادمان می شوند، « وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ» و ستایشگرانه به تسبیح پروردگارشان می پردازند و تکبر نمی ورزند؛ نه با دل و نه با جسم شان تکبر نمی ورزند تا بر اثر آن از اطاعت خدا سرباز زنند، بلکه آنها در برابر آیات خدا فروتن اند و آن را می پذیرند و با شرح صدر و در حالی که تسلیم آن هستند با آن تعامل می کنند و در پرتو همین آیات به رضایت خداوند مهربان دست می یابند و به وسیله آن به راه راست هدایت می شوند.
« تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ» پهلوهایشان از بسترها و رختخواب های لذت بخش دور می شود، و به چیزی روی می آورند که برایشان لذیذتر و دوست داشتنی تر است و آن نماز شب و مناجات با خداست. بنابراین فرمود:« يَدْعُونَ رَبَّهُمْ» برای به دست آوردن منافع دینی و دنیوی و دفع زیان های دین و دنیا پروردگارشان را می خوانند، « خَوْفًا وَطَمَعًا» با بیم و امید؛ بیم از این که اعمالشان پذیرفته نشود و امید به اینکه قبول حق واقع گردد، از عذاب خدا بیم دارند و به پاداش او امیدوار هستند. « وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ» و از روزیِ کم یا زیادی که به ایشان داده ایم انفاق می کنند . انفاق را به صورت عام ذکر نمود و قیدی برای آن ذکر نکرد و گفت: بر چه کسانی انفاق می کنند تا بر عموم دلالت نماید. و نفقه واجب مانند زکات ها و کفاره ها و نفقه همسران و خویشاوندان در این داخل است.
نیز نفقه مستحب در راه های خیر در آن داخل است، و نفقه و احسان مالی به طور مطلق ( و هرچقدر که باشد) خیر است، چه به فقیر برسد چه به ثروتمند؛ به خویشاوند داده شود یا به فردی که خویشاوند نیست، اما برحسب تفاوت سود و منفعتی که از طریق این  نیکی ها به انسان ها می رسد پاداش و اجر آن نیز فرق می کند.پس این در رابطه با عمل اهل ایمان است.
اما پاداش مومنان این است که « فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ» هیچ کس نمی داند، « مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ» چه نعمت هایی فراوان و شادی بخش زیادی برایشان پنهان شده است. همان طور که خداوند بر زبان پیامبرش فرموده است :« برای بندگان صالح و نیکوکارم ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است». پس همانطور که آنها در شب نماز خواندند و دعا کردند و عمل خود را از نگاه دیگران پنهان داشتند خداوند نیز پاداش آنها را از نوع عمل آنها گردانید و مزد آنها را پنهان داشت . بنابراین فرمود:« جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» به پاداش کارهایی که می کردند.
آیه ی 20-18:
أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا يَسْتَوُونَ؛ آيا آن  کس  که  ايمان  آورده  همانند کسی  است  که  عصيان  می  ورزد ? نه  ،  برابر نيستند.
أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلًا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ اما آنان  که  ايمان  آورده  اند و کارهای  شايسته  کرده  اند ، به  پاداش   اعمالی  که  می  کرده  اند منزلگاهی  در باغهای  بهشت  خواهند يافت.
وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ؛ و اما عصيان  پيشگان  ، منزلگاهشان  آتش  است   هر گاه  که  بخواهند از آن  بيرون  آيند ، بار ديگر آنها را به  درون  آتش  بازگردانند و بگويندشان  :  بچشيد عذاب  آتشی  را که  دروغش  می  پنداشتيد.
خداوند عقل ها را به چیزی یادآور می شود که برایشان ثابت و بدیهی است و آن اینکه دو چیز متفاوت و متضاد برابر نیستند و حکمت او تقاضا می نماید که برابر نباشند. پس فرمود: « أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا» آیا کسی که مومن می باشد و قلبش را با ایمان آباد کرده است و اعضای او تسلیم دستورات و قوانین خدا بوده و به اقتضای ایمانش آنچه را که باعث خشم خداوند می شود و برای ایمان مضر می باشد ترک کرده است، « كَمَن كَانَ فَاسِقًا» مانند کسی است که فاسق بوده و قلبش را ویران کرده و از ایمان خالی نموده ودر آن هیچ انگیزه دینی وجود نداشته و به سبب جهل و ستمگری اعضا و جوارح خود را به هر گناهی آلوده کرده و با نافرمانی و گناه از دایره اطاعت الهی بیرون رفته است؟! آیا این دو شخص برابرند؟! « لَّا يَسْتَوُونَ» از دیدگاه عقل و شرع این دو نفر برابر نیستند، همان طور که شب و روز، و روشنایی و تاریکی یکی نیستند. پس پاداش این دو نفر نیز در قیامت برابر نخواهد بود.
« أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته از قبیل  فرض ها و واجبات و نوافل را انجام داده اند، « فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى» باغ های بهشت که جای زندگی و محل خوبی ها و شادی ها و جایی است که دل ها و ارواح در آن لذت می برند و محل همیشگی و جاودانگی است و در کنار معبود برحق هستند و از نزدیکی وی بهره مند می شوند و با نگاه کردن به چهره او و شنیدن گفتار وی خوشحال می گردند، از آن ایشان خواهد بود. « نُزُلًا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» و این مهمانی و پذیرایی به پاس کارهایی است که می کرده اند.
پس اعمالی که خداوند توفیق انجام دادنشان را به آنها داده همین اعمال است که آنها را به این منازل گرانبها و والا رسانده است که با خرج کردن اموال و با استفاده از لشکریان و فرزندان، و به وسیله بذل جان و روح نمی توان به آن رسید، و هیچ چیزی جز ایمان و عمل صالح انسان را به آن نزدیک نمی نماید.
« وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ» و اما کسانی که فاسق شدند جایگاهشان آتش است که هر نوع عذاب و بدبختی در آن وجود دارد و یک لحظه عذاب از آنها دور نمی شود. « كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا» هر زمان که بخواهند از آن بدر آیند بدانجا بازگردانده می شوند و سختی عذاب بر آنها شدت می گیرد. « وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ » و به آنها گفته می شود بچشید عذاب آتشی که آن را دروغ می پنداشتید. پس جایگاه و محل زندگی آنها در این آتش خواهد بود. اما عذابی که قبل از آن است و مقدمه ای برای آن می باشد عذاب برزخ است و آن را در این آیه بیان می دارد:
آیه ی 21:
وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ و عذاب  دنيا را پيش  از آن  عذاب  بزرگ  تر به  ايشان  بچشانيم  ، باشد  که باز، گردند.
و به یقین نمونه ای از عذاب نزدیک تر را به عذاب برزخ است به فاسقان تکذیب کننده می چشانیم؛ قسمتی از آن عذاب را پیش از آن که بمیرند به آنها می چشانیم، عذابی  مانند اذّیت  و کشته شدن. همان طور که مشرکین در جنگ بدر به چنین عذابی گرفتار شدند. همچنین به هنگام مرگ نیز گوشه ای از این عذاب را به آنان می چشانیم، همانگونه که خداوند متعال در این زمینه می فرماید:« وَلَو تَرَی إِذِا الظَّلِمُونَ فِی غَمَرَتِ المَوتِ وَالمَلَئِکَةُ بَاسطُوا أَیدِیِهم أَخرِجُوآ أَنفُسَکُم ُ الیَومَ تُّجزونَ عَذَابَ الهُونِ » اگر ستمکاران را در آن وقت که در گرداب های مرگ فرو رفته اند می دیدی، امری بس هولناک را مشاهده می کردی، و می دیدی که فرشتگان دست هایشان را به طرف آنان دراز کرده اند و به آنان می گویند:« جان هایتان را بیرون کنید؛ امروز به عذاب خوار کننده ای کیفر می یابید.»
سپس عذاب نزدیک تر را پیش از عذاب آخرت و در برزخ برایشان کامل می گرداند. و این آیه از جمله دلایل اثبات عذاب قبر است و دلالت آن آشکار می باشد زیرا خدا می فرماید:« وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى» و قطعا پاره ای از عذاب نزدیک تر و کم تر را در این جهان به آنها می چشانیم؛ و این دلالت می نماید که قبل از عذاب بزرگ تر که جهنم است عذابی نزدیک تر و کم تر وجود دارد. و از آنجا که عذاب دنیا گاهی با مرگ همراه نیست خداوند خبر داد که این عذاب را به آنها می چشاند شاید به سوی او بازگردند و از گناهانشان توبه نمایند . خداوند متعال می فرماید:« ظَهَرَ الفَسَادُ فِی البّرِّ وَالبَحرِ بِمَا کَسَبَت أَیدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُم بَعضَ الَّذِی عَمِلُوا» فساد در خشکی و دریا به سبب آنچه مردم کرده اند آشکار گردیده است تا سزای برخی از آنچه را که  کرده اند به آنها بچشاند، شاید بازگردند.
آیه ی 22:
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ؛ کيست  ستمکارتر از آن  کسی  که  او را به  آيات  پروردگارش  پند دهند ولی  اعراض  کند ? ما از مجرمان  انتقام  می  گيريم.
هیچ کس ستمکارتر و متجاوزتر از آن کس نیست که به آیات پروردگارش پند داده شود؛ آیاتی که از جانب پروردگارش به نزد او آمده است، خداوندی که می خواهد او را تربیت نماید و نعمت خویش را به وسیله پیامبرانش بر او کامل گرداند، آیاتی که او را به منافع دینی و دنیوی فرمان می دهد و از زیان های دینی و دنیوی نهی می کند که باید در مقابل آن تسلیم شود و به آن ایمان بیاورد و از آن ها اطاعت کند و شکر آن ها را بگذارد . اما این ستمگر به آن ها ایمان نمی آورد و از آن ها پیروی نمی کند بلکه روی می گرداند و آن ها را پشت سر می اندازد. پس چنین فردی از بزرگ ترین مجرمان است؛ آنهایی که سزاوار سخت ترین عذاب می باشند. بنابراین فرمود:« إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ» بدون شک ما از گناهکاران انتقام می گیریم.
آیه ی 25-23:
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُن فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ؛ هر آينه  به  موسی  کتاب  داديم  از ديدار او در ترديد مباش   و آن  را  راهنمای  بنی  اسرائيل  قرار داديم.
وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ؛ از ميان  آن  قوم  پيشوايانی  پديد آورديم  که  چون  صبوری  پيشه  کردند و به ، آيات  ما يقين  داشتند ، به  فرمان  ما به  هدايت  مردم  پرداختند.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ؛ هر آينه  پروردگار تو در روز قيامت  در آنچه  اختلاف  می  کردند ميانشان   داوری  خواهد کرد.
وقتی خداوند آیاتش را بیان کرد که بندگانش را با آن پند داده است و آن قرآن است که خداوند آن را بر محمد (ص) نازل فرموده است ، بیان نمود و تذکر داد که قرآن کتاب تازه ای نیست که پیش از آن چنین کتابی نیامده باشد و کسی که قرآن را آورده است اولین پیامبر نیست، بلکه « وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ» به موسی کتاب تورات را دادیم که قرآن را تصدیق می کند و قرآن نیز آن را تصدیق و تایید می نماید، و حقی که هر دو بیان می دارند مطابق با یکدیگر است و دلیل و حجت هر دو ثابت و استوار است. « فَلَا تَكُن فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائِهِ» پس در این که موسی تورات را با نهایت رضایت و خشنودی دریافت  کرده است شک نداشته باش چون دلایل حق به روشنی و پی در پی آمده اند و جایی برای شک باقی نمانده است. « وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ» و کتابی را که به موسی دادیم مایه هدایت دینی اسراییل گردانیدیم که در اصول و فروع دین خود به وسیله آن راهیاب می گردند و قوانین آن برای زمانی که بنی اسراییل در آن بودند مناسب بود، اما خداوند این قرآن را مایه هدایت همه مردم قرار داده است چون قرآن تا روز قیامت مردم را در امور دینی و دنیوی شان هدایت می کند،زیرا قرآن کامل و بلند مرتبه است:« وَإِنَّهُ فِی أُمِ الکِتَبِ لَدَینَا لَعَلَّیِ حَکِیمُ» و همانا که آن قرآن در کتاب اصلی لوح المحفوظ پیش ما بسیار رفیع و با حکمت است.
« وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا» و از میان بنی اسراییل پیشوایانی پدیدار کردیم که به شریعت و راه های هدایت آگاه و عالم بودند؛ خودشان هدایت یافته بودند و بدین وسیله دیگران را نیز هدایت می کردند. پس کتابی که به سوی آنها فرستاده شد مایه هدایت است. و کسانی که به آن ایمان آوردند دو گروه هستند: یک گروه پیشوایانی هستند که به فرمان ما هدایت و راهنمایی می کنند، و گروه دیگر پیروان و راه یافتگانی هستند که به وسیله پیشوایان هدایت شده اند. گروه اول مقامشان بعد از مقام نبوت و پیامبران بالاترین مقام است. و این مقام صدیقان است ، و آنها « لَمَّا صَبَرُوا» آنگاه که بر یاد گرفتن و یاد دادن، و دعوت کردن به سوی خدا و تحمل اذیت و آزار در راه او شکیبایی ورزیدند و خود را از آلوده شدن به گناهان دور کردند به چنین مقامی دست یافتند. « وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ» و در باب ایمان داشتن به آیات خدا به مقام یقین رسیدند. و یقین یعنی علم و آگاهی کامل که آدمی را به عمل وامی دارد. آنها به مقام یقین رسیدند چون فراگیری و آموختن آنها درست بود و مسایل را از دلایل یقینی فرا گرفتند. و آنان همواره  مسائل را فرا می گرفتند و دلایل زیادی را بر صحت آن ارائه می دادند. پس با صبر و یقین می توان به مقام پیشوایی و امامت در دین رسید.
بنی اسراییل در مسائلی اختلاف ورزیدند، پس برخی به حق رسیدند و برخی به  اشتباه رفتند، و برخی قصدا از حق روی برتافتند و خداوند متعال در روز قیامت درباره آنچه که در آن اختلاف داشتند میان آنان داوری می کند. و قرآن به برخی از مسائل اختلافی بنی اسراییل اشاره می کند، و هرجا اختلافی میان آنها وجود داشته باشد و قرآن یکی از دو گفته را تصدیق نماید حق همان است که قرآن آن را تایید کرده است، و هر آن چه که خلاف قرآن است باطل می باشد.
آیه ی 27-26:
أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ أَفَلَا يَسْمَعُونَ؛ آيا آن  همه  مردمی  که  پيش  از اين  در خانه  های  خود می  خراميدند و ما هلاکشان  کرديم  سبب  هدايتشان  نشد ? در اين  عبرتهاست  ، چرا نمی  شنوند ?
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاء إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ؛ آيا نمی  بينند که  آب  را به  زمين  خشک  و بی  گياه  روانه  می  سازيم  تا، کشتزارها برويانيم  و چارپايان  و خودشان  از آن  بخورند ? چرا نمی  بينند ?
آیا برای کسانی که پیامبر را تکذیب می کنند روشن نشده است که ، « كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ» پیش از آنان نسل های فراوانی را که راه ایشان را در پیش گرفته اند هلاک و نابود کرده ایم؟! « يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ» و ایشان هم اینک در مسکن و مکان آنها راه می روند و آشکارا آن را مشاهده می نمایند، مانند قوم هود و صالح و قوم لوط که نابودشان کردیم! « إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ» بی گمان در این نشانه هایی است که از آن بر راستگویی پیامبرانی که به نزد آنها آمده اند و باطل بودن شرک و شری که خود بر آن هستند، و نیز اینکه هرکس کاری مانند کارهای آنان بکند با او همان کاری خواهد شد که با همکاران پیشین او شده است ، استدلال می شود.
نیز بر این استدلال می شود که خداوند بندگان را مجازات خواهد کرد و آنها را برای روز حشر و رستاخیز برخواهد انگیخت. « أَفَلَا يَسْمَعُونَ» آیا آیات خدا را نمی شنوند تا آن را درک نمایند و از آن بهره ببرند؟! پس اگر آنها شنوایی درست و عقل صحیحی داشتند بر حالتی باقی نمی ماندند که هلاک شدنشان در آن حالت یقینی است.
« أَوَلَمْ يَرَوْا» آیا با چشم های خود نعمت های ما و کمال حکمت ما را نمی بینند که « أَنَّا نَسُوقُ الْمَاء إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ» آب را به سوی زمین خشک و بی گیاه می رانیم پس خداوند از ابرها بر آن باران می بارد یا رودها را به سوی آن گسیل می دارد، « فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا» و به وسیله آن گیاهان گوناگون می رویانیم، « تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ» که چهارپایانشان از آن گیاهان می خورند و آن گیاهانی است که خوراک حیوانات است. و خودشان نیز از آنچه خوراک حیوانات است. و خودشان نیز از آنچه خوراک انسان هاست تغذیه می کنند. « أَفَلَا يُبْصِرُونَ» آیا این همه نعمت را نمی بینند، نعمتی که خوراک به وسیله آن شهرها و بندگان را زنده می نماید، تا در سایه آن بینا شوند و با این بینش و بینایی به راه راست هدایت یابند؟! اما کوری بر آنها غالب آمده و غفلت بر آنها چیره شده است، به همین سبب نمی بینند. و آنها از روی غفلت به این نعمت نگاه کردند بنابراین به خیر و نیکی دست نیافتند.
آیه ی 30-28:
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ؛ می  گويند : اگر راست  می  گوييد ، پيروزی  چه  وقت  خواهد بود ?
قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ؛ بگو : در روز پيروزی  ، ايمان  آوردن  کافران  سودشان  ندهد ، و مهلتشان   ندهند.
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانتَظِرْ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ ؛ پس  ، از ايشان  اعراض  کن  و منتظر باش  ، که  آنها نيز در انتظارند.
مجرمان و گناهکاران برای آمدن عذابی که به آنها وعده داده شده است مبنی بر این که به سزای تکذیبشان بدان گرفتار خواهند شد شتاب می ورزند، و این شتاب ورزیدن آنها به سبب جهالت و عنادشان است. « وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ» و می گویند فیصله و قضاوتی که میان ما و شما روی خواهد داد، و آن گونه که می گویید ما عذاب داده می شویم کی خواهد بود؟ « إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» اگر در دعوایتان راستگویید؟!
« قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ » بگو: روز فیصله و قضاوت روزی است که در آن کیفر داده می شوید و از آن استفاده ای نخواهند برد. بدین معنی که در آن روز فرصت داده شوند تا گذشته را جبران کنند. پس هرگاه روز فیصله و قضاوت بیاید کار از کار گذشته است و آزمایش و ابتلا دیگر اثری ندارد، زیرا « لَا يَنفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ» ایمان کافران برای آنها سودی نخواهد داشت چون ایمان آنها از روی ناچاری است. « وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ» و به آنها مهلت داده نمی شود به  این شیوه که عذاب از آنها دور گردد و آنان گذشته خود را جبران کنند.
« فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» پس چون سخن و ستمگری آنها به جهالت جهل و نادانی رسیده است و عذاب را شتابان می طلبند از آنها روی بگردان، « وَانتَظِرْ» و منتظر عذابی باش که آنان را فراخواهد گرفت، زیرا چنین عذابی حتما خواهد آمد، اما مدت و زمانی مقرر دارد ، و هرگاه بیاید پس و پیش نخواهد داشت. « إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ» بدون شک آنان منتظر و چشم به راه هستند تا تو به گرفتاری و رنجی مبتلا شوی، اما عاقبت و سرانجام از آن پرهیزگاران است.
پایان تفسیر سوره ی سجده

تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از عبد خبر روايت است: علي روش وضوء رسول‎الله  صلی الله علیه و سلم  را به ما‌ ياد داد. نوجواني بر روي دستهايش آب ريخت تا دستهايش را خوب شست، بعد از آن با دستش از ظرف آب، آب برداشت و دهان و بيني و صورتش را سه بار شست، سپس دستهايش را با آرنجهايش شست، سپس دستش را داخل مشك كرد و با دست ديگرش مشك را از زير فشرد و دستش را بيرون آورد و هر دو دست را به هم ماليد و با كف دو دست تمام سرش را‌ يك بار مسح كرد، سپس پاهايش را با دو قوزک شُست، سپس یک مشت آب برداشت و نوشيد و گفت: رسول ‎الله  به همين صورت وضوء می‌گرفت.(مسند احمد – الموسوعة الحدیثیة ش 876 صحيح... اسناد آن حسن است. )

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 6244
دیروز : 3293
بازدید کل: 8241589

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010