Untitled Document
 
 
 
  2024 Oct 18

----

14/04/1446

----

27 مهر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از ابو هريره رضي الله عنه روايت است که: رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: « قَال اللَّه تَعالَى: أَعْددْتُ لعِبادِيَ الصَّالحِينَ مَا لاَ عيْنٌ رَأَت، ولاَ أُذُنٌ سَمِعتْ ولاَ خَطَرَ علَى قَلْبِ بَشَر، واقْرؤُوا إِنْ شِئتُم: { فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جزَاءً بِما كَانُوا يعْملُونَ } [ السجدة: 17 ] (متفقٌ عليه) »
« خداوند (در حديث قدسى) فرمود: من براي بندگان نيکوکار خويش چيزي را مهيا نمودم که نه چشمي ديده و نه گوشي شنيده و نه در دل کسي خطور نموده است و اگر مي خواهيد بخوانيد. (هيچکس نمي داند که چه نعمت هاي بي نهايت که سبب روشني چشم است براي شان ذخيره گرديده است). (سجده: 17) »

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>ابوجهل > پیامبر صلی الله علیه و سلم و دعوت نمودن ابوجهل

شماره مقاله : 9084              تعداد مشاهده : 319             تاریخ افزودن مقاله : 2/1/1390

دعوته عليه السلام لأبي جهل
أخرج البيهقي عن الميغرة بن شعبة قال: إِنَّ أول يوم عرفت فيه رسول الله صلى الله عليه وسلّم أني أمشي أنا وأبو جهل بن هشام في بعض أزقة مكة، إذ لقينا رسول الله صلى الله عليه وسلّم فقال رسول الله صلى الله عليه وسلّم لأبي جهل: «يا أبا الحَكَم، هَلُمَّ إلى الله وإلى رسوله، أدعوك إلى الله»، فقال أبو جهل: يا محمد، هل أنت مُنتهٍ عن سب آلهتنا؟ هل تريد إلا أن نشهد أنَّك قد بلّغت؟ فنحن نشهد أن قد بلغت، وفوالله لو أنِّي أعلم أنَّ ما تقول حقٌّ لاتبعتك.
فانصرف رسول الله صلى الله عليه وسلّم وأقبل عليَّ فقال: والله إني لأعلم أنّ ما يقول حقٌّ، ولكن يمنعني شيء: أنَّ بني قُصَيّ قالوا: فينا الحجابة فقلنا: نعم، ثم قالوا: فينا السِّقاية، فقلنا نعم؛ ثمَّ قالوا: فينا النَّدوة، فقلنا: نعم، ثم قالوا: فينا اللِّواء فقلنا: نعم، ثم أطعموا وأطعمنا، حتى إذا تحاكَّت الرُّكَب قالوا: منا نبي، والله لا أفعل. كذا في البداية .
وأخرجه أيضاً بن أبي شيبة بنحوه، كما في الكنز وفي حديثه: «يا أبا الحَكَم هَلُمَّ إلى الله وإلى رسوله وإلى كتابه، أدعوك إلى الله».

پیامبر صلی الله علیه و سلم و دعوت نمودن ابوجهل
بیهقى از مُغِیره بن شُعْبَه روایت نموده، كه گفت: اوّلین روزى كه من پیامبر صلی الله علیه و سلم را شناختم همان روزى بود كه با ابوجهل در بعضى كوچه‏هاى مكّه قدم مى‏زدیم، كه ناگهان با پیامر خدا صلی الله علیه و سلم برخوردیم. پیامبر صلی الله علیه و سلم به ابوجهل گفت: «اى ابوالحكم، بیا به طرف خدا و پیامبرش و در این كار عجله كن، و من تو را به طرف خدا دعوت مى‏كنم»، ابوجهل در پاسخ گفت: اى محمد، آیا تو از دشنام دادن خدایان ما اجتناب نمى‏كنى؟! آیا غیر از این كه ما گواهى بدهیم تو (رسالتت) را ابلاغ نمودى چیزى دیگرى هم مى‏خواهى؟ ما گواهى مى‏دهیم كه تو ابلاغ نمودى، به خدا سوگند، اگر من بدانم آن چه را تو مى‏گویى حق است از تو پیروى مى‏كردم.
پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم منصرف گردید، ابوجهل روى خود را به طرف من گردانیده گفت: به خدا سوگند، من مى‏دانم آن چه وى مى‏گوید حق است، ولى مرا یك چیز باز مى‏دارد، و آن این كه: بنى قُصَى (قوم رسول خدا)[1] ( گفتند: حِجَابَت[2] خانه در میان ماست، گفتیم: بلى، بعد از آن گفتند: آب دادن و سقایه[3] حجاج نیز براى ماست، گفتیم: بلى، بعد گفتند: نَدْوَه[4] هم براى ما و در میان ماست، گفتیم: بلى، بعد گفتند: لواء[5] نیز در تصرّف ماست، ما گفتیم: بلى، بعد از آن، آنها طعام دادند،[6] و ما نیز طعام دادیم تا این كه در طعام دادن ما نیز با بنى قصى مساوى و برابر شدیم، آنها بعد گفتند: پیامبر نیز از میان ماست، به خدا سوگند، من این را قبول نمى‏كنم!!.[7] [8] این چنین در البدایه (64/3) آمده است.
مانند این را ابن ابى شیبه نیز، چنان كه در الكنز (129/7) آمده، روایت كرده، و در حدیث وى آمده است: «اى ابوالحكم بیا به طرف خدا و پیامبرش و كتاب او، و من تو را به سوى خداوند دعوت مى‏كنم».[9]


[1] قُصَى جد چهارم رسول خدا ص است، و اين همان شخصيت است كه پس از متّحد ساختن قريش و وحدت صفوف آن، سيادت مكّه را از سلطه خزاعه كشيد، و آن را به دست قريش سپرد، و اساس عزّت و مطرح شدن قريش در تاريخ نيز از همين جا آغاز مى‏شود، اوّلين فرزند كعب بن لؤى بود كه به پادشاهى و رياست قوم خود رسيد، و قومش از وى اطاعت نمودند، و به اين صورت كليد دارى حرم، آب دادن حجاج، جمع آورى مالى كه قريش (در جاهليت) براى حاجيان نيازمند از اموال خود بيرون مى‏آوردند تا براى آنان طعام و نوشيدنى بخرند، رياست شوراى قريش و بيرق‏جنگ براى وى تعلّق داشت، و او در ميان قريش حائز مقام بزرگى بود.
[2] حجابت: يعنى، كليد دارى خانه كعبه به شكلى كه هيچ كس بدون اجازه كليد دار داخل خانه شده نمى‏تواند.
[3] سقايه: يعنى آب دادن حجاج در موسم حج، كه به خاطر قلت آب در مكّه اين وظيفه خيلى عمده و مهم به شمار مى‏رفت.
[4] ندوه: يعنى جمع شدن براى مشوره و اظهار نظر، در دارالندوه، جايى كه آن را قصى تأسيس نموده بود، و به مثابه مجلس شوراى قريش بود.
[5] لواء: همان بيرق جنگ است كه آن را خود قصى حمل مى‏نمود، و يا براى كسى كه انتخاب مى‏كرد تحويل مى‏داد.
[6] يعنى براى حجاج، چون قبائل عرب طعام حجاج و سقايه آنها را در موسم حج مايه شرف و عزت خود شمرده و بر آن با يكديگر رقابت مى‏كردند. م.
[7] ابوجهل با روشى پر از حسد و كينه مى‏گويد، همه اين منصب‏ها بدون اين كه بر ما هيچ امتيازى داشته باشند به آنها تعلّق دارد، همين‏كافى است، و حالا نمى‏توان مقام رسالت را نيز براى آنها قائل شد. م.
[8] حسن. بیهقی در «الدلائل» (2/207).
[9] حسن. ابن ابی شیبه در «المصنف» (8/336/97).

از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس : 447 ) : وبإسناد عن يونس بن عبد الأعلى قال : سمعت الشافعي يقول: «لو أن رجلاً تصوف أول النهار لا يأتي الظهر حتى يصير أحمق». وعنه أيضاً أنه قال : ما لزم أحد الصوفية أربعين يوماً فعاد عقله إليه أبداً». اهـ. امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" از امام شافعي رحمه الله نقل می کند که فرمود: « اگر كسي در اول روز صوفي شود هنوز ظهر آن روز نرسيده كه او احمق گشته است». و باز از او نقل کرده که فرمود: «هر كس چهل روز با صوفيان بنشيند هرگز عقلش به جا نمي ماند».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 1533
دیروز : 3856
بازدید کل: 8517779

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010