Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: 
"من نذر أن يطيع الله فليطعه، و من نذر أن يعصيه فلايعصه" (صحيح بخارى – 6696/581/11) يعنى: «هر کس نذر کرد که خدا را اطاعت کند، پس بايد از او اطاعت کند، و هر کس نذر کرد که نافرماني خدا کند، نافرماني او را نکند».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>حکم قتل

شماره مقاله : 9014              تعداد مشاهده : 297             تاریخ افزودن مقاله : 1/1/1390

حكم قتل و يا اعدام بر اشخاص زير در اسلام بدستور ولى امر و يا حاكم اجرا ميشود:
1- كفار محارِب (جنگجو)، و به كسانى گفته ميشوند كه به مسلمين و يا ديار آنها حمله ور شوند و مسلمين را به قتل برسانند و ديارشان را تحت تصرف خود قرار دهند، خداوند ميفرمايد: "أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِير"ٌ (الحج : 39) يعنى: "به‌ كساني‌ كه‌ كفار با آنان‌ مي‌جنگند اذن‌ قتال‌ داده‌ شد، به ‌سبب‌ اين ‌كه‌ آنان‌ مورد ظلم‌ قرار گرفته‌اند و البته‌ خداوند بر نصرت ‌دادنشان‌ تواناست" و نيز ميفرمايد: "وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ" (البقرة : 190) يعنى: "و در راه‌ خدا با كساني‌ كه‌ با شما مي‌جنگند، بجنگيد ولي‌ ستمكار نباشيد زيرا خداوند تجاوزكاران‌ را دوست‌ نمي‌دارد."
علما درباره‌ مشروعيت‌ جنگ‌ در اسلام‌ گفته‌اند: قبل‌ از هجرت، جنگ ‌مسلحانه - با آيات‌ بسياري‌ - ممنوع‌ بود، سپس‌ خداوند آن‌ آيات‌ را در مدينه ‌منسوخ‌ گردانيد. ابوبكرصديق رضي اله عنه روايت‌ مي‌كند: اولين‌ آيه ‌اي‌ كه‌ در باره‌ صدوراذن‌ جنگ‌ نازل‌ شد آيه‌ (39) از سوره‌ «حج‌» بود: (أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا) كه‌ تفسير آن‌ بيان شد، ليكن‌ بيشتر علماي‌ تفسير بر آنند كه‌ اولين‌ آيه‌ در خصوص‌ صدور اجازه‌ جنگ‌، همين‌ آيه ‌(190) از سوره‌ «بقره‌» است‌.
2- هنگام جهاد در راه خدا براى نشر اسلام، البته طبق شرايطى كه در شريعت بيان شده است از قبيل اگاه ساختن كفار از قبولى دين اسلام، اگر قبول نكردند بايست جزيه بدهند و سپس اسلام آنها را به ازاى دادن جزيه از دشمنان ديگر حفاظت ميكند، و اگر جزيه را قبول نكردند براى پيشرفت اسلام و عدم ممانعت آنها از اين كار، بايست ازسر راه با جنگ برداشته شوند، زيرا دين، دين خداوند است و ما بندگان او هستيم و اوست كه اين دستور را صادر كرده است. البته در هنگام جهاد فقط جنگجويانشان كشته ميشوند ولى كسيكه كناره گيرى كند، و يا كودكان و زنان و پيرمردان و كشيشان و يا احبارى كه مشغول عبادت خود هستند و كارى به جنگ ندارند نبايد كشته شوند. (براى معلومات بيشتر در اين مورد بايست به كتب فقه مراجعه شود).
3- مرتد، و به كسى گفته ميشود كه پس از اسلام از دينش بر گردد و اسلام را ترك كند، پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است: "" من بدل دينه فاقتلوه " روايت البخاري (6524) يعنى: "كسى كه دينش (اسلام) را عوض كرد او را بكشيد".
4- محصن زناكار، و به كسى گفته ميشود كه آزاد، عاقل، و بالغ باشد و با عقد صحيح ازدواج كرده باشد و با همسرش جماع كرده باشد، و عقوبتش سنگسار كردن تا دم مرگ ميباشد، چه براى زن و چه براى مرد. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: " خذوا عني، خذوا عني، قد جعل الله لهن سبيلا البكر بالبكر جلد مائة ونفي سنة والثيب بالثيب جلد مائة والرجم " (روايت مسلم : 1690) يعنى: "از من بگيريد، از من بگيريد، خداوند راهى را براى آنها (زناكاران) گشوده است، براى زناكار بكر با بكر (كسى كه ازدواج نكرده باشد) يكصد ضربه شلاق و تبعيد يك سال، و براى زناكار ثيب با ثيب (كسى كه ازدواج كرده باشد) صد ضربه شلاق و سنگسار"
5- قاتل عمد، كه بر اساس قصاص كشته ميشود مگر اينكه اولياء مقتول او را ببخشند و يا ديه مقتول را از قاتل قبول كنند، خداوند در اين مورد ميفرمايد: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنْثَى بِالأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ" (البقرة / 178) يعنى: "اي‌ مؤمنان‌! بر شما در مورد كشتگان، قصاص‌ مقرر شده‌ است‌ آزاد دربرابر آزاد و برده‌ دربرابر برده‌ و زن‌ در برابر زن‌ پس‌ كسي‌ كه‌گذشت‌ شد به‌ او چيزي‌ از خون‌ برادرش پس‌ حكم‌ آن‌ پيروي‌ كردن‌ به‌ نيكويي‌ است‌ و رسانيدن‌ خون‌بهاست‌ به‌ وي‌ به ‌خوش‌ خويي‌ اين‌ حكم‌ تخفيف‌ و رحمتي‌ از سوي‌ پروردگار شماست‌ پس‌ هر كس‌ بعد از آن از اندازه‌ درگذرد براي‌ او عذابي‌ دردناك‌ است‌".
وهمچنين ميفرمايد: "وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ" (البقرة / 179) يعنى: "و اي‌ خردمندان‌! براي‌ شما در قصاص‌ زندگاني‌اي‌ است‌ باشد كه‌ به‌ تقوا روي‌ آوريد"
6- قاطع طريق (راهزن)، كه از محاربين (جنگجويان) بحساب ميآيند، خداوند ميفرمايد: " إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ" (المائدة / 33) يعنى: "همانا جزاي‌ كساني‌ كه‌ با خدا و پيامبر وي‌ به‌ محاربه‌ برمي‌خيزند و در زمين‌ به‌ قصد فساد يا دستها و پاهايشان‌ در خلاف‌ جهت‌ يك‌ديگر بريده ‌شود يا از وطن‌ تبعيد شوند اين خزيي‌ براي‌ آنان‌ در دنياست و در آخرت‌ هم‌ براي‌ آنان‌ عذابي‌ بزرگ‌ است".
بنابراين‌، مجازات‌ راهزنان‌ مسلح‌ (قطاع‌الطريق‌) مجموعا داراي‌ چهار حالت ‌است‌:
(1) كشتن‌ آنان‌؛ درصورتي‌كه‌ فقط مرتكب‌ قتل‌ شده‌ باشند.
(2) به‌ دار آويختن‌ آنان‌؛ چنانچه‌ مرتكب‌ قتل‌ و چپاول‌ اموال‌ ـ هردو ـ گرديده ‌باشند.
(3) بريدن‌ دست‌ و پاي‌ آنان‌ به‌ كيفيتي‌ كه‌ ذكر شد؛ چنانچه‌ فقط مال‌ را چپاول‌ كرده‌ و مرتكب‌ قتل‌ نشده‌ باشند.
(4) نفي‌ و تبعيدشان‌ از وطن‌ ـ با تفصيلي‌ كه‌ فقها به‌ آن‌ نگريسته‌اند.
بايد دانست‌ كه‌ در «محاربان» سه‌ شرط بايد تحقق‌ يابد:
(1) اين‌ كه‌: محاربان‌ داراي‌ قوت‌ و شوكت‌ و اسلحه‌ باشند، چه‌ محارب‌ يك‌ تن‌ باشد، يا بيشتر از آن‌ تا از دزدان‌ متمايز گردند.
(2) اين‌ كه‌: عمل‌ راهزني‌ در دار اسلام‌ انجام‌ گرفته‌ باشد.
(3) اين‌ كه‌: محاربان‌ مال‌ را علنا بگيرند زيرا اگر آن‌ را پنهاني‌ بگيرند، دزد به‌ شمارمي‌روند نه‌ محارب‌، كه‌ در آن‌ صورت‌ حد آنها حد سرقت‌ است‌.
7- جاسوس، يعنى كسى كه اسرار و اخبار مسلمين را به دشمنان اسلام ميرساند، بدليل حديثى كه در صحيح بخارى (3007) و صحيح مسلم (2494) آمده است كه "حاطب بن ابي بلتعة" (قبل از فتح مكه) نامه اى به مشركين مكه نوشت كه پيامبر صلى الله عليه و سلم قصد دارد مكه را تحت تصرف قرار دهد ولى خداوند پيامبرش را مطلع ساخت پس آن نامه را در حين راه از دست پيرزنى كه آنرا بدست داشت گرفتند و آنرا و همچنين "حاطب" را نزد پيامبر صلى الله عليه و سلم آوردند و سپس پيامبر صلى الله عليه و سلم از "حاطب" پرسيد كه چرا او اين كار را انجام داده و اسرار مسلمين را براى كفار فرستاده، "حاطب" گفت: "اى رسول خدا، بر من عجله نكن، من از قريش نيستم ولى بين آنها اقامت داشتم و من كسانى ندارم كه هنگام حمله شما به مكه از آنها حمايت كنند در حاليكه بقيه مسلمانان كسانى را در مكه دارند كه از خويشاوندانشان حمايت كنند پس ميخواستم آنها را با خبر كنم تا در امان باشند، و من اين كار را از روى كفر و مرتد شدن و رضايت به كفر انجام نداده ام" سپس عمر به پيامبر صلى الله عليه و سلم گفت: "اى رسول خدا، بگذار تا سر اين منافق را از تنش جدا كنم"، پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: "نه، او كسى است كه در جنگ بدر حضور داشته و خداوند كسانى كه در جنگ بدر حضور داشته اند را بخشيده و گفته كه: "هر كارى كه ميخواهيد انجام دهيد، من همه شما را آمرزيده ام"
ابن قيم جوزيه در كتابش "زاد المعاد" (2/115) در اين مورد ميگويد:
از اين حديث اشخاصى مانند امام شافعى و احمد و ابو حنيفه استدلال كرده اند كه قتل جاسوس صحيح نيست، ولى اشخاصى ديگر مانند امام مالك و ابن عقيل از پيروان احمد بن حنبل از اين حديث استدلال كرده اند كه قتل جاسوس جائز است، و وجه استدلال اين حديث بر قتل جاسوس اين است كه از آنجاييكه يك ممانعتى مانند حضور داشتن در جنگ بدر و مغفرت خداوند براى او موجود بود او را نكشت، و پيامبر صلى الله عليه و سلم به عمر نگفت كه بخاطر اسلامش او را نكشت، بلكه عمر را از قتل او نهى كرد بعلت اينكه خداوند پس از جنگ بدر او را بخشيده است.
و در موضعى ديگر در " زاد المعاد " (3/422) ميگويد: "و صحيحش آنست كه قتل جاسوس امرش بر ميگردد به حاكم، امير، و يا حاكم، اگر در قتلش مصلحتى بود او را ميكشد و اگر در بقاءش مصلحت بود او را باقى ميگذارد.
8- كسيكه بعلت دفاع از نفس، مال، و يا عِرض خود راه ديگرى با بجز كشتن طرف ديگر را نداشته باشد، يكى از اصحاب از پيامبر صلى الله عليه و سلم سؤال كرد كه: "يا رسول الله أرأيت إن جاء رجل يريد أخذ مالي، قال : فلا تعطه مالك، قال : أرأيت إن قاتلني ؟ قال : قاتله، قال : أرأيت إن قتلني؟ قال : فأنت شهيد، قال : أرأيت إن قتلته ؟ قال: هو في النار ( روايت مسلم 140) يعني: "اى رسول خدا، اگر شخصى نزد من بيآيد و بخواهد كه مالم را بگيرد چكار كنم؟" پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: "مالت را به او نده"، آان مرد گفت: "اگر با من بجنگد چى؟" پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: "با او بجنگ"، آن مرد گفت: "اگر او مرا بكشد چى؟" پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: "تو شهيد ميشوى"، آن مرد گفت: "اگر من او را كشتم چى؟" پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: "او دوزخى خواهد بود".
9- ساحر، از جندب بن عبد الله البجلي وارد شده است كه گفت: "حد ساحر يك ضربه شمشير است (يعنى گردنش بايد با شمشير قطع شود)، و هر چند اين گفته اين صحابى ميباشد، ولى بعضى از علماء حكم اين گفتار را از پيامبر صلى الله عليه و سلم ميدانند زيرا اين صحابى نميتواند حكم قتل را از رأى خودش صادر كند مگر اينكه آنرا از پيامبر صلى الله عليه و سلم شنيده باشد، پس جزاي ساحر قتل است.
10- كسيكه كه عمل قوم لوط را انجام ميدهد، پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است كه: " مَنْ وَجَدْتُمُوهُ يَعْمَلُ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ فَاقْتُلُوا الْفَاعِلَ وَالْمَفْعُولَ بِهِ" (روايت ترمذي (1456) وأبو داود (4462) وابن ماجه (2561))، يعنى: "اگر كسى را ديديد كه عمل قوم لوط را انجام ميدهد، فاعل و مفعول را بكشيد".
اين بود برخى از حالاتى كه قتل اين اشخاص جائز ميباشد ولى بايد در نظر گرفت كه حكم اجراء اين امور توسط حاكم، خليفه، امير، و يا قاضى ميباشد.

وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین
سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امیر مومنان علی رضی الله عنه مي‌فرمود: بي گمان پيروي از اموري كه ‌از طریق شريعت واجب شده و استقامت بر آنها بهترين اعمال است و بدعتها برترين گناهان‌اند، هر نو پيدايي بدعت است و تمام نوپديدآورندگان مبتدع‌اند، هر كسي بدعت بوجود بياورد قطعاً دينش را ضايع كرده و هيچ بدعتگزاری نيست كه بدعتي را بوجود بیاورد مگر اینكه با به وجود آوردن آن بدعت سنتي را ترك ‌كند. ( البدايه و النهايه 7/319)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 15917
دیروز : 3293
بازدید کل: 8251262

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010