Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

در حديث صحيح آمده: "الدنيا سجن المؤمن وجنة الكافر" (روايت مسلم (2956) و الترمذي (2324) يعنى: "دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

فقه>شبهات>زیارت > بررسی دلایل مخالفان و موافقان زیارت قبور

شماره مقاله : 8756              تعداد مشاهده : 353             تاریخ افزودن مقاله : 15/12/1389

بررسی دلایل مخالفان و موافقان زیارت قبور به طور اختصار 

شیعیان گفتند : اگر ما به انبیا و اولیای خدا پناه می بریم و آنان را وسیله می گیریم ، معتقد هستیم این قدرت را آنان از خداوند كسب كرده اند . موجودات به دو اعتبار قدرت دارند : اعتبار ذاتی و غیر ذاتی . ما معتقد نیستیم كه انبیاء و اولیاء قدرت ذاتی پناه دهندگی دارند ، ما آنان را مستقل در تاثیر نمی دانیم ، قرآن هم نشان می دهد فرزندان یعقوب از او خواستند بین آنان و خدا وساطت كند و او هم با دعا واسطه فیض شد ، همه مردم مرتب در امور زندگی از یكدیگر كمك می گیرند ، آیا همه مشرك می شوند ؟!


مخالفان جواب دادند:
امور عالم به دو گونه اند ، یكی اسباب و ابزاری كه خالق در اختیار بشر قرار داده تا از آن بهره مند شوند ، مانند آب كه همه می توانند برای رفع تشنگی خود از هم تقاضای آب كنند ، برای رفع گرسنگی غذاتهیه كنند و در راههای خیربه یكدیگركمك كنند،ولی شماشیعیان در جاهایی كه اسباب ظاهری قطع شده و از كسی كاری ساخته نیست به سراغ امام رضا و علی می روید! در حالیكه باید بسراغ قدرت فوق طبیعت بروید ، حتی اگر معتقد باشید آن قدرت را خداوند به آنان عطا كرده باز هم مشرك هستید ، به دلیل اینكه خدا فرموده :
أَمَّن یجِیبُ الْمُظْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یكْشِفُ السُّوء(نمل/62)
یعنی :كیست كه دعای شخص درمانده را كه چون او را بخواند (زمانی كه همه اسباب و وسایل برایش قطع شده) اجابت می كند؟! در ادامه همین آیه می فرماید:
أَءِلَهٌ مع الله = آیا معبود (دیگری) با خدا هست؟
(در حقیقت می گوید خدا این كاره است نه غیر او )
شما مذهبی ها با خواندن غیر خدا ، إله دیگری را هم انتخاب كرده اید!!در حالیكه خودِآن إله یا واسطه درزمان حیاتش تحت قوانین خدا زندگی می كرد!
شما قسمتی از قدرت الهی را به واسطه های پنداری خود داده اید !
حتی اگرشما آنان را مستقل در تاثیر ندانید و بگوئید آنان به اذن خدا موثرند !! باز هم مشركید.
مگر به اذن خدا ، پیامبر ، خدا شده ؟!
شما در جامعه مذهبی خودتان ، همه ، در یك لحظه از علی (علیه السلام) كمك می طلبید ، و این حقّ را برای دیگران هم محفوظ نگه می دارید كه آنان هم مثل شما كمك بخواهند ، علی ذهنی شما در یك لحظه در همه جا هست، و این از صفات الهی است ، هیچ كس به اذن خدا صفات الهی بدست نیاورده ، حتی اگر محبوب و مقرب درگاه خدا باشد!

سلفی ها در مورد حضرت یعقوب جواب دادند :
مسئله آنان هم یك مسئله ”حقّ النّاس“ بود چون فرزندانش خطا كرده بودند از پدر طلب مغفرت كردند و گفتند: از پروردگارت هم برای ما طلب آمرزش كن(یعنی نه تنها از تو پوزش می طلبیم بلكه تو نیز از خداوند با دعا درخواست عفو كن)و این دردورانِ زنده بودن حضرت یعقوب بود ، زیرا بعدازمرگ دیگر او نمی شنود!
وپیراهن یوسف هم نوید اذن خدا و شفا بود ، و قرآن نمی گوید پیراهنِ یوسف شفا داد ، این عمل مشابه عمل حضرت عیسی بودكه بر بدن مرده دست می گذاشت و می فرمود : به اذن خدا برخیز، یعنی دست عیسی مقدمه اراده الهی می شد .
در داستان حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای رسیدن به اطمینان قلبی ، تقاضای دیدن چگونگی زنده شدن مردگان را دارد و خداوند به او نشان می دهد كه قدرت حیات بخشیدنِ مجدد به مردگان ،تنها در اختیار اوست (بقره/260)
بسیاری از غلاه شیعه چون” فرقه شیخیه “ براین باورند كه بزرگان دین ،‌ انبیاء‌ و اولیاء‌ خدا،نظام تكوین عالم را در اختیار دارند . { ” قیصری“ می گوید شیخ ما ” ابن عربی“ كه خدا از او خشنود باد در كتاب ”مفتاح“ آشكارا گفته است كه از نشانه های انسان كامل آنست كه : او توانا در زنده كردن مردگان و میراندن زندگان و امثال این امور است . }
ای پدر: آنچه مسلّم است این نوع افكار اعتقادی عرفا ، شیخیه و غلاه شیعه كه فیض و رحمت الهی از سوی ائمه به آنها می رسد با كتاب خدا بیگانه است .
ای پدر:قرآن كریم گاهی خود واسطه را گرفتار عذاب می كند ، یونس نبی به فرمان خدا، قومش را بسوی حقّ دعوت نمود مردم دعوت اورااجابت نكردند ،‌ سپس یونس(علیه السلام) مردم را به عذاب الهی وعده داد و خودش از میان آنان رفت ، قوم او در غیابش ایمان آوردند و بسوی حقّ تعالی التجاء نمودند ، لذا عذاب از ایشان مرتفع گردید(سرنوشت یونس درآیات 129تا132سوره الصافات آمده است) ، جادارد مذهبی ها سؤال كنند پیامبری چون حضرت یونس كه می توانست واسطه رحمت الهی برای خلق باشد ، چگونه خود گرفتار غذاب الهی شد؟!
مگر واسطه هم عذاب می شود؟! * و *
چگونه قوم مشرك او بدون واسطه و فقط با توسّل مستقیم به خدا نجات یافتند؟!
یونس (علیه السلام) در غذاب بود و قومش در نعمتِ رحمت ؟!
ای پدر: قرآن كریم با آوردن این داستان و نظائر آن مجرای ارتباط با خالق را بدون واسطه نشان می دهد و این نكته محوری دین است كه از بنیانی توحیدی برخوردار است .
باز سلفی ها گفتند: شما كه انبیاء و اولیاء‌ را كه واسطه بین خود و خدا می دانید و اعتقاد به ولایت تكوینی آنان دارید ، درحالیکه خودِ آنان در بقای زندگی دنیائی خود نیازمندِ به مواد این عالم بودند .
اگرفیض خدا از طریق آنان می آید ، پس لازم بود خودشان مستغنی از موجودات و مواد این عالم باشند و قرآن كریم در رد افكار مسیحیان این مفهوم را یاد آوری می كند كه :
مَّاالْمَسِیحُ ابنُ مَرْیمَ إلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَه كَانَا یأكُلَانِ الطَّعَام ( مائده / 75 )
یعنی:پسرمریم(‌مسیح)فرستاده ای بیش نبود كه بیش از او هم فرستادگانی (بودندکه)گذشتند و مادرش زنی بسیار راستكرداربود ، هردوغذا می خوردند (یعنی برای بقاء خود نیازمندِ به مواد این عالم بودند)
از طرفی بسیاری از انبیای خدا حقایق اشیاء‌ را هم نمی شناختند ، چنانكه آمدن فرشتگان به صورت انسانی به حضور حضرت ابراهیم(علیه السلام) و عدم تشخیص او در قرآن آمده است.(هود / 69 و 70 )
و باز لوط نبی مأموران الهی را نمی شناسد ( هود / 77 ) همچون انسانهای عادی بودند !
ای پدر:بدان كه حضورانسان نسبت به اشیاءحضوری با واسطه است ، مثل دیدن اشیاء كه با چشم صورت می گیرد و همین واسطه های میان نوع انسان ، شما را به اشتباه دچار كرده ! و شما تصوّر كردید خالق هم نیازمندِ واسطه ای ازنوع بشر است !! ولی خداوند به من و شما نامه فرستاده (قرآن ) كه بدانیم بین او و مخلوقش هیچ واسطه ای نیست ، او به ذاته به همه اشیاء علم دارد ، همه در نزد او حضور داریم ، او از رگ گردن به ما نزدیكتراست ، از هركس و هرچیزی به مخلوقش نزدیكتر است ! یعنی درهمه جای پیامش حضور بیواسطه خودش را گوشزد می کند (مانند رابطه انسان و اندیشه اش ، كه انسانِ دیگر از آن بی اطلاع است ولی خودش بدون واسطه با آن ارتباط دارد)
وَ عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیبِ لَا یعْلَمُهَا إلَّا هُو= كلید های غیب به نزد اوست و جز او كسی از آن آگاه نیست.
وَ یعْلَمُ مَا فِی البَرِّ وَ الْبَحر = ومی داند آنچه را كه در بیابان و دریاست
وَ مَاتَسقُطُ مِن وَرَقَهٍ إِلَّا یعْلَمُهَا (انعام/59)= و هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر آنكه آنرا می داند.
یعْلَمُ خَائِنَهَ الْأَعْینِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُور( غافر/19)= خداوند خیانتِ چشمان و آنچه را كه در دلها نهفته دارند می داند .
همانطور كه می بینی در هیچ حضورش واسطه ای نیست .
مخالفان جواب دادند :
مذهبی های زمان رسول خدا هم می گفتند : این محمّد می گوید خداوند بمن پیام می دهد پس چرا خداوند او با ما سخن نمی گوید ؟
آیا هر جسمی قدرت گیرندگی دارد ؟ مثلاً در رادیو یا تلویزیون برای داشتن صدا و تصویر باید بسیاری ازقطعات در كنار هم قرار گرفته تا بتواند امواج را جذب كنند ! و آیا هرسطحی می تواند گیرنده و منعكس كننده نور باشد ؟
ای پدر: زمانی كه فیض به اراده الهی از بالا به پائین بسوی انسانی خاص آمده، در چنین حالتی هر انسانی لیاقت دریافت آن فیض را ندارد آن قلبی كه شایسته دریافت وحی الهی گشته قلب هر انسانی نیست وخدا میداند چه كسی شرایط لازم را دارد و از میان آن قوم محمّد(صلی الله علیه وسلم)انتخاب شد و با واسطه ای مثل جبرئیل پیام را میگرفت ولی زمانی كه درخواست ازانسان بسوی بالاست آیا می توان گفت خداوند لایق و كامل نیست و شرایط لازم گیرندگی را بدون واسطه ندارد وباید بین من و خدا واسطه ای باشد تا او درخواست و پیام مرا بشنود)! ؟
ای پدر:اگر مذهبی ها می فهمیدند واسطه از بالا به سمت پائین ممكن است ولی ازپائین به سمت بالامحال است مشكل حل می شد،چراخداوند می فرماید:
أَمَّن یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یكْشِفُ الُّسوء(نمل/62)
یعنی:نه، بلكه (سئوال این است كه )كیست كه (درخواستِ شخص ) مضطر ودرمانده را زمانی كه اورامی خواند می پذیرد و سختی را از او برطرف می كند؟
فَاستَقِیمُوا إلیه(فصلت/6)= مستقیم بسوی من بیائید .
وَ إِذَا سَألَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإنِّی قَرِیب = چون بندگانم از دوری و نزدیكی من سؤال كنند بگو من نزدیكم
أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُواْلِی وَ لْیومِنُواْبِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُون(بقره /186)= چو ن مرا به دعا بخوانید دعوت شما را اجابت كنم ، پس باید كه از من فرمان پذیرید و به من ایمان آورید ، باشد كه راه یابید .
و آیات بسیاری دیگر كه واسطه بین خود و انسان را برداشته .


اختلاف مخالفان و مذهبی ها در زیارات قبور
مخالفان به اعتراض به مذهبی ها گفتند :
بزرگداشت بزرگان دینی با زیارت قبور آنان تكمیل نمی شود ، توحید دینی آن است كه از راه آنان تبعیت شود :
أَطِیعُواْ الله = خدا را اطاعت كنید(یعنی ازپیام خدا)
وَ أَطِیعُوا الرَّسُول (النساء/59)= و رسولش را اطاعت كنید (یعنی عملكرد رسول)
لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه(حزاب/21) = نمونه الگوئی (عملی ) رسول خدا است .
خداوندبه شمااجازه داده است برای آنان فقط طلب مغفرت و آمرزش كنید .
پیامبر خدا در دوران آموزش دین به هیچ كس نفرمود قبور پیامبران قبلی را زیارت كنید ، یا قبر آنان راطلا بگیرید و طواف كنید .
عرب جاهلیتِ زمان رسول(صلی الله علیه وسلم)یك حقیقت راخوب درك می كردند كه بت پرستِ ‌ مشرك ، بت را خدا نمی دانست ، بلكه با ساختن انگیزه ذهنی واسطه قرار می داد !!
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمّوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیقُولُنَّ اللهُ فَأَنَّی یوءْفَكُون (عنكبوت / 61 )
یعنی :‌ اگر از این مشركان سؤال كنی چه كسی آسمان و زمین آفریده ، و خورشید و ماه را رام كرده ؟‌ می گویندالبته خدا،پس ازچه جهت (ازراه حقّ) روی برمی گردانید
یعنی : مشركانِ زمان رسول خدا(ص) الله را ، خالق و تدبیر دهنده امور می دانستند .
وَ مَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُور ( فاطر / 22 )
یعنی :‌ ای محمّد تو نمی توانی صدایت را به كسانی كه در این قبرها خوابیده اند بشنوانی * {یعنی مثالی از حقیقت چون هیچ مرده ای نمی شنود ، مذهبی ها هم گوش شنوا ندارند}
پیامبر خدا بارها به یارانش فرمود :‌
لا تتخذوا قبری قبله و مسجدا= قبرمراقبله قرارندهیدوآنرا سجده گاه نكنید *
و باز بیاد داشتند كه می فرمود :
‌ألّلَهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبری وَ ثَناً یعْبَد = خدایا مگذار كه قبر من همچون بتی شود كه آنرا عبادت كنند . *
این پیام آور به فرزندش فاطمه سفارش می كند ، ای فاطمه ! در برابر قوانین الهی منِپیامبر هم كاره ای نیستم .
یا فاطمه بِنْتُ محمد نقذی نفسِك مِن النار فانی و الله ما أملِك لكم من الله شیئا= ای فاطمه ، دختر محمّد ،‌ تو خود را از آتش نجات ده كه سوگند به خدا كه من در برابر خدا كاری برایت نتوانم كرد .*
پیامبری كه می گوید من عاجز هستم حتی كاری برای دخترم انجام دهم ،‌ چگونه شما قبر و روح او و ائمه را كار ساز تصور می كنید ؟! *
مخالفان گفتند :ای مذهبی ها آیا واقعاً زیارتِ قبر های آراسته به گنبد طلا ،‌ گلدسته های زرین،آینه كاری،فرشهای گرانقیمت،‌ لوسترهای زیبا ،‌ شما را بیاد مرگ می اندازد ؟! یا بیشتر بسوی دنیا جذب می شوید؟!
هدف ، پیام خدا است نه خود انبیاء‌ و اولیاء‌ !
ای پدر:دردوران دینداری، شمعِ راه مردم كتاب خدا بود و سنت رسول ، با نیكوكاری فقط از راه درگذشتگان تبعیت می كردند .
اصولاً دردین فلسفه تعریف و تمجیدِاز مردگان وگریه و زاری برای آنان نیست ! دكانی به نام دكان مداحان اهل البیت نبود * ( شغل شریف عده ای فقط تعریف كردن از 14 معصوم است !)
‌بیاد داشته باشید كه رسول خدا(صلی الله علیه وسلم) فرمود :
‌احثوا التراب فی وجوه المداحین = بر چهره مداحان و ستایشگران خاك بپاشید .
شما در مذهبتان مردم را دعوت به آه و ناله می كنید در حالی كه دین مردم را دعوت به دوری از اعمال باطل و اصلاح نفس بر محور خداشناسی می كند!
مخالفان گفتند : در دین یك كعبه بود ( كه اكنون هم هست ) كه همه مردم بر گرد همان محور الهی می گردند ،‌ قربانی آنجا است ،‌ برای او و در راه او ،‌ نامش را خدا مراسم حج گذاشته است ، اما امروز كه شما بجای دین ، مذهب را قرار داده اید ، به زیارت هزاران كعبه ساخته خود میرویدوآنچه راكه خداونددر مراسم حج ( عبادت ) نام نهاده ، عیناً انجام می دهید ،‌ اما نه بر گرد خانه خدا ، بلكه بر گرد قبوری كه بدست خود ساخته اید. !
{ عبادت مجموعه ایست ازسجده ، دعا ، اعتراف به گناه ، توبه ، طواف ، نذر ، قربانی ، كه همه اختصاص به خدا دارد}
مذهبی ها گفتند:ما اینها را خدا نمی دانیم كه برایشان عبادت كنیم ،‌ آنان بندگان خدا بودند،‌ ما با انجام چنین اعمالی این بزرگان را فراموش نمی كنیم ،‌ یاد و نامشان را زنده نگه می داریم و با این روش دیندار باقی می مانیم ، ما این
بزرگان را وسیله می دانیم نه خدا . *
مخالفان گفتند : قبر اكثر انبیاء گذشته بطور دقیق مشخص نیست ، چون هود ، صالح ، ذكریا ، یحیی ، موسی ، امّا قبر شخصیت های سیاسی وحكام تقریباً باقی است(‌ چون قبور فراعنه مصر ، قبر كورش و ... )
درقرآن كریم آدرس قبرهیچ پیامبری داده نشده كه ای مسلمانان مثلاً به سراغ قبر موسی(ع) بروید آنرا مطلا و آینه كاری كنید ، بر گردش طواف كنید و حاجت بخواهید!
شما به سنت انبیاء الهی پشت كرده اید به سنت جباران پایبند شده اید (تا همین اواخربه زیارت قبر” ناصرالدین شاه قاجار“ در شاه عبدالعظیم می رفتید!!)‌
از” ابی الهیاج“آمده است كه : حضرت امیر علی (علیه السلام ) گفت :‌ ابعثك علی ما ابعثنی علیه رسول الله لا تری قبرا ًمشرفاً إلا سویتها و لا تمثالا إلا خمسه .
تو را می فرستم برای همان امری كه رسول خدا(صلی الله علیه وسلم ) مرا فرستاد كه هیچ قبر مشرف و برجسته ای را نبینی مگر آنها مساوی زمین كنی و مجسمه ای را مگذار مگر آنرامحو نمائی *
و باز مخالفان گفتند:قبر پیامبر شما در اطاق ”عایشه“ ام المؤمنین بود و تا سالها در آن اطاق زندگی می كرد و هیچكس نیامد ونگفت كه در را باز كن من برای زیارت آمده ام و اگر هدف رسول خدا (صلی الله علیه وسلم ) زیارتگاه های كنونی بود جا داشت كه فرمان می داد مرا در یك بیابان بزرگ دفن كنید تا بارگاهی ساخته شود !!
‌ در زمان ”عبد الملك بن مروان“ از خلفای اموی مصمم شدند تا مسجد مدینه را توسعه دهند ،‌ در نتیجه این توسعه قبر رسول خدا (صلی الله علیه وسلم ) به داخل مسجد افتاد و این خود اولین قدم بر خلاف وصیت آن پیامبر شد!! . *
چراكه مسجد محل عبادت است نه گورستان انسانها وچون قبرعمروابوبكر (رضی الله) در كنار رسول خدا بود * قبر آنان هم به ناچار در مسجد قرار گرفت .
ای پدر: زیارت قبرها كه امروز جزء سنت شماست ، از افتخارات مردم مشرك زمان جاهلیت بود .
أَلْهَیكُمُ التَّكَاثُر=زیاده طلبی از یكدیگر( اموال ،‌ فرزندان و همسر ) شما را غافل ساخت (بطوریكه) حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقَابِر = تا آنجا كه به گورستانها رسیدید .
یعنی: پس ازافتخاركردن به فرزندان و اموال ، قبور بزرگان را هم مورد افتخار قرار دادید !( این آیه در سرزنش آنان نازل شد)
مخالفان گفتند:هر مراسمی عبادت نیست ، اگر خداوند مراسم حج را عبادت اعلام كرده بدلایل هدفداری حركات سمبلكی آن است‌ .
إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَهَ مِن شَعَائِرِ الله ( بقره / 158 )
یعنی :‌ سعی صفا و مروه از شعائر دین خداست .
وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاها لَكُم مِّن شَعَائِر الله (حج/36)
یعنی :‌ قربانی شتر را نیز از شعائر الله قرار دادیم .
و بعد می فرماید :‌
وَمَنْ یعَظِّمْ شَعَائِرَ اللهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوی الْقُلُوب ( حج / 32 )
یعنی: هركس شعائر دین خدا را بزرگ بشمارد نشانه تقوای قلب اوست . *1
خداوند می فرماید: این اعمال عبادتند،مفهوم دارند،درشماتقوی ایجادمیکنند .
لَنْ ینَالَ اللهَ لُحُومُهَا وَ لَا دِمَآؤُهَا=
(هرگز) گوشت وخون( قربانی ها) به خدا نمی رسد .
وَلَكِن ینَالُهُ التَّقْوَی مِنكُم =
بلكه پرهیزكاریتان به او می رسد(یعنی همه عبادتهامقدمه است وخداوند خریدار نتیجه آنهاست ودر ادامه آیه می فرماید)
كَذَالِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُواْ اللهَ عَلَی مَا هَدَیكُم =
خداوند بدینسان آن قربان ها را برای شما تسخیر كردتا به شكرانه آنكه
شما را هدایت كرده(خدا را) به بزرگی یاد كنید .
وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِین (حج/37) = به نیكو كاران نوید ده .
مذهبی ها پاسخ دادند: اعمال ما هم «شعائر الله» است .
سلفی ها گفتند :‌
آنچه شما می كنید« شعائر النّاس» است ،‌ چون خدا دستور نداده ، رسولش هم نهی فرموده و حتی حرفهائی كه شما امروز می زنید بت پرستان زمان پیامبر هم نمی زدند !!‌
شماامروزمی گوئید:اینها شفیعان مانزدخداهستندآنها هم می گفتند: هَاؤلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَالله ( یونس / 18 )
شما امروز برای آنان قربانی ، طواف و‌ نذر داریدو حاجت می طلبید=آنها هم همین اعمال رابرای بتان می كردندو حتی خون قربانی رابه بتهامی مالیدند .
سپس خداوند منطق و توجیه همه مشركان را از قول خودشان بیان می كند .
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِیاء = آنهائی كه غیر از خدا مظاهری درست كرده بودند(پیام خداوفرستادن انبیاء برای اصلاح جوامع مذهبی دراین قسمت بود ) مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیقَرِّبوُنَا إِلَی اللهِ زُلْفَی ( الزمر / 3 )
یعنی:‌(می گویند) ما اینها را عبادت نمی كنیم ،‌‌ جز اینكه اینان ما را به درگاه خدا نزدیك می كنند .(وشما هم همان حرف آنان را می زنید!)
همه مبارزه رسول خدا (صلی الله علیه وسلم ) با این دسته بود ،‌ آنان كه نمی گفتند این بتهای چوبی و سنگی آفریننده بشر،آسمان ها و زمین هستند .
مشركانِ زمان رسول (صلی الله علیه وسلم ) ، الله را خوب می شناختند و قبول داشتند كه او خالق است از اینجهت آن پیامبر هم به مردم نمی گفت خدائی وجود دارد ، چون آنان خدای واحد راقبول داشتند هم چنانكه نام پدر حضرت محمّد(صلی الله علیه وسلم ) قبل از متولّد شدن وی « عبد الله» (بنده خدا )بود .
خداوند فرمان می دهد :‌
وَ طَهِّرْبَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالقَائِمِینَ وَالْرُّكَّعِ السُّجُود ( حج / 26 )
یعنی:خانه مرا برای طواف كنندگان و به( عبادت) ایستادگان و ركوع و سجود كنندگان پاكیزه دار.
اما شما به مردم گفته اید :‌ بر گرد قبر اولیاء‌ خدا ،‌ مرشدها ،‌ ائمه ،‌امامزاده ها طواف كنید و این منطق را به مردم داده اید كه چون ،‌ ما گناه كار هستیم ،‌ خجالت می كشیم مستقیم به خدا روی می آوریم ،‌ این بندگان صالح واسطه می شوند !!!
مخالفان گفتند : شما مذهبی ها معتقدهستیدآن امامزاده بنده صالح خدا بوده وبا خدای ساخته ذهنتان بهتر چانه می زند .
شما رحمت خدا را در بین مردم كمرنگ كردید !
آیا این توهین به خالق هستی نیست ؟!كه یك امامزاده مرده ، بنده ای گنه كار را می پذیرد و خدای زنده نمی پذیرد ؟!
‌ای پدر:رحمت یك امامزاده دربین شما مذهبی ها بیشترازرحمت خداست .
در حالیكه خدا می فرماید :‌
قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَهِ الله
یعنی :‌ بگو ،‌ ای بندگان من كه در گناه زیاده روی كرده اید ،‌ از رحمت خدا ناامید نشوید
إِنَّ اللهَ یغْفِرُ الذُّنوُبَ جَمِیعَا إِنَّهُ، هُوَ الْغَفُورُ الْرَّحِیم
یعنی :‌ كه البته خداوند همه گناهان را خواهد بخشید ،كه او خدائیست بسیار آمرزنده و مهربان .
وَ أَنِیبُواْ إِلَی رَبِّكُم = انابه كنید بسوی پروردگارتان « من توبه را قبول می كنم »
وَ أَسْلِمُواْ لَهُ ، مِن قَبْلِ أَن یأتِیكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَاتُنصَرُون ( الزمر / 53 / 54 )
یعنی :‌ تسلیم امر خدا شوید پیش از آنكه عذاب او فرا رسد كه هیچ یار و یاوری نیابید .
سلفی ها گفتند :خداوند فرمان میدهد ،گوشت قربانی شده برای بت را نخورید .
{ مثل قربانی در راه حضرت عباس ،‌ امام حسین و.. با آنكه اسراف است } ،‌ امّا ازآنجا كه اساس كار و هدف دین مبارزه با شرك و فكر غلط است ،‌ دستگاه آفرینش جهت بیداری اندیشه های منحرف ،‌ فرمان می دهد ،‌آن قربانی را دور بریزید .
‌خدای قرآن با برنج و زعفران شما مبارزه نمی كند ، همانگونه كه نفس عمل بت پرستان را نمی پذیرد ،‌ اعمال شما را هم نمی پذیرد .
حُرِّمَتْ عَلَیكُمُ الْمَیتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ وَ الْخِنرِیرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَیرِ الله ( مائده / 3 )
یعنی : برای شما كه ایمان آورده اید گوشت مردار و خون و گوشت خوك و آنچه بنام غیر خدا ذبح گردد حرام شد .
مخالفان گفتند: نذر و پیمان مخصوص خداست * كه نوعی عبادت است و عبادت هم مخصوص خداست . همانگونه كه در نماز می گوید :
یعنی : بگو نماز ،‌ قربانی ،‌ نذر و زندگی و مرگم برای خداست
قل ان صلاتی و نسكی و محیائی و مماتی لله رب العالمین ( انعام / 162 )
إِیاكَ نَعْبُدُوا = فقطتوراعبادت می كنیم و درعمل كسی را شریك او قرار نمی دهید .
شما بیشتر نذر و نیاز هایتان باامامزادگان است ، شله زرد امام حسن ، پلوی امام حسین و...
چرا خداوند فرمان می دهد که
فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللّهِ عَلَیهِ إِن كُنتُم بِآیاتِهِ مُؤْمِنِین (انعام/118)
اگر به آیات خدا ایمان دارید از ذبحی که نام خدا برآن برده شده است بخورید.
و بعد می فرماید :
وَلاَ تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ یذْكَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَیهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلَى‏ أَوْلِیائِهِمْ لِیجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُون (انعام/121)
ازآنچه نام خدا برآن برده نشده نخورید ، چراکه آن نافرمانی (ازفرمان خداوند)است، در حقیقت شیطان هادوستان خودرا وسوسه می کنند ، تا با شما ستیزه نمایند ، اگر اطاعتشان کنید قطعاً شما مشرکید .
آیا امام حسین و ائمه خدا هستند یا غیر خدا ، آیا پلوی و شله زرد و شربت نذر خداست ؟خداوند می گوید اینها نافرمانی از من است و شما مشرکید .
یوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیخَافُونَ یوْماً كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً (7) وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى‏ حُبِّهِ مِسْكِیناًوَیتِیماً وَأَسِیراً(8)إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلاَ شُكُوراً(9)
إِنَّا نَخَافُ مِن رَبِّنَا یوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً (10)
به نذرشان وفا می کنند و از روزی که شرّش دامن گستر است می ترسند  غذا را به رغم دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می بخشند (دردل می گویند) جز این نیست که برای کسب خشنودی خداوند به شما خوراک می دهیم ، از شما انتظار پاداش و تشکّر هم نداریم  ما از روزی که روی ها ترش شوند و بس دشوار است از پروردگارمان می ترسیم .
بنابراین نذر غیر خدا اختصاص به مشرک دارد ، ماشین های مشرکان را ابولفضل و ائمه بیمه می کنند و هزاران شرک مشابه ........
‌اگر خداوند به مردم می گوید روزه بگیرید ،‌ علت آنرا هم بیان می كند =
لعلكم تتقون ،‌ این روزه تقوی و تسلط نفس را در شما مردم افزایش می دهد .
اگر می گوید ،‌ نماز بخوانید ،‌ فلسفه نماز خواندن را بیان می كند كه
إِنَّ الصَّلَوهَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ‌ وَ الْمُنكَر ( عنكبوت / 45 )
یعنی :‌ نماز در شما وجدان ایمانی بوجود می آورد و شما را از كارهای زشت باز می دارد .
مظاهری كه امروز شما مذهبی ها ساخته اید نه فرمان خداست ، نه سنت رسول او ، و می دانید كه قبور امام و امامزاده ها را خود شما بنا كرده اید ، نه امامان و انبیاء * اعمالی را هم كه شما امروز در اینجا انجام می دهید ، خودآن بزرگواران در دوران حیاتشان در مراسم حج برای خدا انجام میدادند !
‌ مخالفان گفتند:در جائی از تاریخ سراغ داریدكه حضرت امیر یا امام حسین(علیه السلام ) به زیارت قبر موسی یا عیسی یا ابراهیم (علیه السلام ) رفته باشند ؟‌!
درزیارت قبورثوابهای زیادی برای قبرائمه اتان ساخته اید درحالی كه می دانید
در آن ایام اصولاً قبری نبود .
آیا تاكنون از خود نپرسیده اید:
چرا حضرت علی (علیه السلام )فاطمه را شبانگاه دفن كرد ؟!
چرا حسن و حسین علی را شبانه دفن كردند ؟!
چرا‌” زید بن علی بن الحسین“ نوه امام حسین را شبانه دفن كردند ؟!
آیا قبری بود كه برایش زیارت نامه بخوانند ؟
آیا حرمی در كار بود تا طواف كنند ؟!
باز شیعیان گفتند: قرآن كریم در داستان اصحاب كهف نشان می دهد كه مردم پس از شناختن آنان به سراغشان رفتند و برایشان قبر ساختند .
مخالفان جواب دادند:اصحاب كهف در زمان دقیانوس به خدای واحد ایمان آورده بودندوچون ندای توحیدی سردادندو نفی بندگی دقیانوس كردند حكومت قصد جان آنان را كرد،بناچارهجرت كردند،تابه غاری پناه بردندو خداوند آنان را 309 سال خواباند ، چون بیدار شدند یكی از آنان برای تهیه غذا با سكه ای به شهر آمد و چون سكه را به فروشنده داد ،‌ همهمه ای در گرفت به دور او جمع شدند و داستان آشكار شد و همگان برای دیدار آنان راهی غار شدند و چون به غار رسیدند همگی مردند .
در آیه 21سوره كهف نشان می دهد مردم درباره آنان اختلاف كردند و دو دسته شدند . دسته ای گفتند جلوی غار دیواری بكشیم و كارشان را به خدا واگذار كنیم كه خدا بر احوالشان آگاه تر است ( این دسته از دینداران بودند)و دسته ای دیگر گفتند مسجدی(زیارتگاهی) بر آنان بنا كنیم البته این دسته چون قدرت و حمایت حكومت را در اختیار داشتند غلبه كردند(این دسته مذهبی ها بودند)و قرآن كریم هردو قول را آورده، ولی قول ِدسته اوّل را مقدم و مقبول دانسته كه گفتند :‌
رَبَّهُم أَعلَمُ بِهم =كه خدای آنان آگاهتر است . برتری قول اوّل را در نفرین رسول خدا(ص)در لحظات پایانی عمرش باید دیدكه فرمود :
خداوندا : یهود و نصاری را از رحمت خود دور كند كه قبر پیامبران و صالحانشان را مسجد قرار دادند ( در این درخواست نهی قبر پرستی شده نه اثبات آن).
مخالفان گفتند :كه در جلد 2 بهار  حدیث 59  صفحه 248  از امام صادق نقل كرده اید كه : دین خدا را تغییر و تحریف نموده اند ، مطالبی را به آن اضافه و یا از آن كاسته اند بطوریكه امروزه تمام چیزهایی كه مردم بر باور دارند ازاحكام یا اعتقادات با وحی نازل شده بر آن مطابقت ندارد و منحرف شده اند ! .
{ای پدر: باید این نكته را در نظر داشت كه این سخن را امام جعفر صادق در دورانی گفته است كه هنوز تحریف ها و بدعتها ، چندان عمیق و وسیع نشده بودند ، چرا كه هنوز دوران نخست اسلام بود و مسلمانان هوشیار وفرزندان صحابه میدان دار بودند ، اما اكنون كه14 قرن ازآن ایام سپری شده باید به عمق تخریب و تحریف اندیشید!}
و باز مخالفان به شیعیان اعتراض كردندكه دردین كسی به غیر خدا قسم یاد نمی كند ، شما كه به غیر خدا قسم یاد می كنید و مشرك هستید و پیامبر خدا فرموده است : من حَرَف به غیر الله فقط اشرك .
شیعه گفت : قسم یاد كردن به غیر خدا را خودِ خدا به انسان آموزش داده است مانند والعصر ، ولتین ،‌‌ و الشمس و القمر .
مخالفان پاسخ داده اند: كه تكلیف خداوند بر خلاف تكلیف انسانهاست ،‌ بشرموظف است هر روز نماز بخوانند آیا خداوند هم باید نماز بخواند ،‌ انسان را خداوند اجازه داده است بر خود او سوگند یاد كند و در سوره نورمی فرماید فقط باید خدا را گواه بگیرید .
‌انسان نمی تواند هم جنسِ خود را شاهد بگیرد ،‌ چراكه هم جنس انسان همیشه با انسان نیست ! فقط‌ خداست كه در پنهان و آشكار با آدمی است .
اما سوگندهائی مثل به جان مادرم مجاز است ،‌ یعنی مادرم برای من بسیار عزیز است ،‌ اگر من دروغ بگویم ، مثل آن است كه او را عزیز ندانسته ام ( این نوع قسم در آثار بزرگان هم آمده است.)
قسمِ خداوندبر خلاف قسم انسانهاست ، چرا كه او حكیمی است كه نقض غرض نمی كند ،‌آنجا كه سوگند یاد می كند ، خودش جواب قسم ها را می دهد .
خداوند سوگند به ماه ،‌ خورشید وعصرو... قسم می خورد كه كسانی نجات پیدا می كنند كه خود را پاك كرده باشند .
وَنَفْسٍ وَ مَاسَوَّیهَا = و سوگند به نفس ِ انسان و آنكه به آن سامان داد
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَیهَا= وبه هرنفسی نافرمانی وپرهیزگاریش را الهام كرد
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّیهَا(شمس/7و8و9)=كسی رستگار شد كه خود را پاك كرد .
اگر خدای تعالی سوگند یاد می كند به زمان ، ( وَلْعَصر ) كه همه انسانها زیان می برند مگر اهل تقوا یا قسم به ماه و خورشید می خورد كه رستگاران كسانی هستند كه خود را تزكیه كرده باشند ،‌ آیا می شود خداوند از قسم هایش بگذرد و بگوید تزكیه نشدید مهم نیست محبّت «علی ابن ابیطالب»برای شما كافی است (‌یعنی :‌ خدای عالم نقص قسم كند؟! )
وَ أَوْفُواْ بِعَهْدِ اللهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَ لَا تَنقُضُواْ الْأَیمَانَ بَعْدَ تَوْ كِیدِهَا وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللهَ عَلَیكُم كَفِیلا ( نحل / 9)
یعنی : به عهد و پیمان خود باخدا وفادار باشید و حقّ ندارید قسمهایتان را پس از محكم كردن بشكنید چرا كه خدا را شاهد و گواه گرفتید .
ای پدر: ازمیان مسلمانان دو دسته مصلح ظهور كرده اند
1 توحید گرایان
2 اصالت گرایان
در ایران نیز بنیاد گرایانی ، در قرن حاضر ظهور كردند چون ”دكتر علی شریعتی“ ، ”دكتر عبدالكریم سروش“ «البته این دسته از روشنگران سیاسی و اجتماعی» بودند .
دكتر شریعتی با داشتن امتیاز جامعه شناسی ، سعی در دوركردن خرافات از ذهن مردم و احیای شیعه دارد و مردم را بسوی شیعه علوی دعوت می كند اشتباه بزرگ مرحوم دكتر علی شریعتی در این بود كه او تصوّر می كرد كه حكومت صفویه عامل بوجودآمدن افكارخرافی دربین مردم شد ، از اینرو قسمتی از انتقادات خود را متوجّه كتاب «اصول كافی» می كند ، در حالیكه بررسی های تاریخی نشان می دهد ”شیخ كلینی“ آن خرافات را از كتب پیشین خود درقرن 4 هجری جمع آوری كرده است ، به عبارت دیگر این افكار قبل از او هم بین مردم رایج بوده ، از این جهت دكترشریعتی اسلام خالص وسنت نبوی را از طریق كتاب خدا ندید و حدیث سازان ودروغ پردازان و بدعتگزاران از چشم ایشان مخفی ماندند .
ای پدر: دركنار این دسته علمای دیگری بودند كه سخنشان سخن دیگری بود و هدفشان، هدف دیگری، كارشناس قرآن و حدیث بودند و دفاع از توحیدعبادت می كردند و هدفشان بنیاد گرائی مثبت و بازگشت به دعوت پاك انبیاء و ایجاد تمدن سالم در پناه آن تعالیم فراموش شده رسول خدا بود ، از آن جمله:
مرحوم خرقانی، شریعت سنگلجی ، حاج میرزا یوسف شعار ، و علامه ابوالفضل برقعی.
كارشان تحقیق بود كه بدانند، اصولاً فلان مطلب جزء دین خدا بود یا نه و اگر نبود ، فریاد اعتراض سر می دادند .
{ آری پاكمردانی كه برای تحصیل رضای خدا كاركردند و از راه دین نان نخوردند}.
 

نوار اسلام
IslamTape.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال سفيان الثوري رحمه الله: «إذ أحببت الرجل في الله، ثم أحدث في الإسلام فلم تبغضه عليه فلم تحبه في الله» الحلية الأولیاء (7/34) امام سفیان ثوری رحمه الله می فرمایند: «هرگاه کسی را بخاطر الله دوست داشتی، سپس آن شخص بدعتی در اسلام ایجاد کرد و تو بخاطر آن بدعتش وی را مبغوض نداری، پس بدان که او را بخاطر خدا دوست نداشته ای».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 16987
دیروز : 3293
بازدید کل: 8252332

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010